خیلیها می گویند مهمترین خواستهی من، بهبود وضعیت مالیام است.
به من بگو چکار کنم تا بالاخره این بهبود را تجربه کنم؟
جکار کنم تا خانهای برای خودم داشته باشم و از شر این اسباب کشیهای لعنتی که هر سال درگیرش هستم، خلاص شوم؟
چکار کنم تا یک ماشین خوب زیر پایم بگذارم و به داستان تعمیرات همیشگی خاتمه دهم؟
چکار کنم تا برای خرید وسایل مورد نیازم، مدام به قیمت شان خیره نشوم؟
زیرا دیگر از خرید وسایل ارزان قیمت و بی کیفیت خسته شدهام.
به من بگو چکار کنم تا از شر نگرانی برای این همه هزینه تمام نشدنی، خلاص شوم؟
چکار کنم که شرمندهی خانوادهام نباشم؟
چکار کنم
چکار کنم تا بتوانم دست زن و بچه ام را بگیرم و با خیال راحت یک سفر درست حسابی داشته باشیم، شب را در یک هتل خوب سر کنیم و در بهترین رستوران ها غذا بخوریم و تا این حد در انتخابهایم محدود نباشم و اینقدر برای یک سفر ساده، دو دو تا چهارتا نکنم؟
بگو چکار کنم که بتوانم بهترین امکانات را برای زندگیشان فراهم کنم؟ چون لیاقت آنها فقط یک زندگی عالی است.
در یک کلام به من بگو چکار کنم تا به استقلال مالی برسم؟
من نیز زمانی درگیر همین مسائل بودم و همین سوالات را داشتم.
به همین دلیل تصمیم گرفتم راهکاری را با شما به اشتراک بگذارم که تجربه مرا از رانندگی با تاکسی پیکان دنده آرژانتینی بدون کولر و همیشه خراب، به زندگیای عالی و با کیفیت در فلوریداری آمریکا، تغییر داد.
سید حسین عباسمنش
چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD217MB18 دقیقه
- فایل صوتی چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱16MB18 دقیقه
سلام عزیزانم،سفرنامه روز نوزدهم،دیشب که سفرنامه روز هجدهم رو نوشتم آخرش یه سوال مطرح کردم،بعد سفرنامه روز نوزدهم رو خوندم جواب سوالم رو استاد در متن ابتدایی داده بود،و بعد متنمو ویرایش کردم،سوالم این بود که استاد میگن قابلمه های گرون خریدن خب من که میرم خرید وسعم نمیرسه همچین هزینه ایی بکنم درنتیجه چیز ارزونتر میخرم و نتیجه میشه جنس کیفیت پایینتر خب من چیکار کنم پولشو ندارم،و جواب سوالم این بود باید باورهامو درست کنم،و باورهایی که باید سیر تکاملیشو طی کنه،استاد هم روزی جای ما بودن حتی به قول خودشون بدتر،ولی انقدر روی باورهاشون کار کردن که چنین انتخابهایی در خرید دارن،درک من این بود که من شاید الان نتونم اون قابلمه ها رو بخرم اما انقدر روی باورهام در گذر زمان کار میکنم که قابلمه های باکیفیت زندگیمو در چند سال آینده بخرم،قابلمه اینجا استعاره هست از هرچیزی که دوست دارم،من الان پایه هامو میچینم که به لطف خداوند در همین جایی که هستم شروع کنم که زمانی که پولدار شدم دقیقا مثل استاد عمل کنم،امروز رفتم میوه فروشی اما نه مثل همیشه بازار روز و میوه های بی کیفیت،رفتم یه مغازه ایی که میوه های لوکس و عالی داره،حداقل به جای قابلمه که میتونم میوه های با کیفیت بخرم اختلاف قیمت خیلی زیادی که نداره،و از اینجا از چیزهای کوچیک شروع میکنم تا به چیزهای بزرگ برسم و این یعنی تکامل،خیلی خوشحال شدم احساس باارزشی کردم،رفتم نون بخرم دونه ایی هزارو خرده ایی،از نانوایی آزاد یه نون 8 هزاری گرفتم که خیلی باکیفیتر و خوشمزه تر بود،تن ماهی خریدم گرونترینشو برداشتم،حداقل وسعم به اینها که میرسه،منم یه زمانی به جای استاد انتخابهای بالایی میکنم،که فقط کیفیت ارجح تر از قیمت باشه،تصمیم گرفتم چون لایق بهترینها هستم برای رسیدن به این بهترینها تلاش کنم،اهدافمو در حوزه کاری و رشته تحصیلیم نوشتم،هدفمند با انگیزه و با درک قانون تکامل با قدرت خداوند پیش میرم،و تعهدنامه هم نوشتم.
من آرامش آبی تعهد میدم به کمک و یاری خداوند درآمدم در یکسال آینده سه برابر و بیشتر شود.
دوست دارم چیزهای باکیفیت بخرم،سفر برم،کمدمو پر از لباسهای شیک و زیبا کنم،به عزیزانم عشق بدم،خدمت کنم،خونه رویاییمو بخرم و با عشق خدارو عبادت کنم تو اتاق عبادتم که پنجره های قدی روبه حیاط پر از درختان و گل داره و من در پرتو خورشید که داخل اتاق تابیده عاشقانه خداروشکر میکنم که از کجا به کجا رسیدم و بگم خدا جونم عاشقتم،دوستت دارم.