چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی ام

راستش من چند روزه که میخواستم یک کامنت بذارم اما خب امروز دست هدایت بر این شد که چند تا اتفاق جالب برام بیوفته و همه رو بگم.راستش وقتی که من این فایل رو گوش دادم هیچ درآمد و ورودی مالی نداشتم اما یک الهام اومد که زینب گوشش بده خیلی سریع به این الهام گوش کردم و چندین بار گوشش دادم و تمام صحبت های استاد رو نوشتم و در دفترم متعهد شدم که باید تا یک سال آینده یک ورودی مالی داشته باشم و اون رو امضا کردم حدود سه ماه هست که در یک پیش دبستانی مشغول به کار شدم و در کامنت های قبل کاملا در مورد هدایتم به اینجا صحبت کردم .اول اینکه استاد من به لطف الله یکتا تونستم درآمدم رو از این پیش دبستانی دو برابر کنم در طول یک ماه و هم چنین یک ورودی مالی دیگه هم توی پیش دبستانی داشته باشم که معلم زبان بچه ها بشم و جالب تر اینکه ورودی دومم ساعت کاری خیلی کمتری داره یعنی یک ساعت در هفته و با حقوق عالی .راستش قضیه هدایت معلم زبان رو هم یک دفعه هدایت شدم به سمت فایل های مصاحبه شما با آزاده عزیز که درباره علاقشون به زبان گفتن وقتی فایلشو گوش دادم واقعا اشک شوق توی چشمام حلقه زد و یک حال عجیبی بهم دست داد من عاشق اینم که معلم زبان بشم و مدرک هم دارم اما دانشگاهی نه.یک روز خیلی اتفاقی یکی از مربی ها گفت ما اینجا زبان هم درس میدیم گفتم معلم دارین؟گفت نه خیلی سریع الهام اومد که برو و به رئیس محل کارت بگو وقتی بهش گفتم شاید باورتون نشه خیلی سریع استقبال کرد و گفت از‌ تو کی بهتر؟استاد الان من دو تا ورودی در این محل کارم دارم و خدا رو روزی هزاران مرتبه شکر میکنم.وقتی که پریروز حقوق گرفتم سریع گفتم خدایا این ثروت توعه که من خودمو لایق دریافتش دونستم و خیلی سریع با وجود اینکه اولین بارم بود حقوق می‌گرفتم مقداری از اون رو بخشیدم نمیتونم بگم بخشش مال چه حس فوق العاده و شیرینیه شاید حقوقم زیاده نبوده باشه اما همینکه تونستم قلبم رو وسعت بدم و از مالم ببخشم کلی قدم عالی برام محسوب میشه.

دوستان عزیزم حتی امروز که رفتم مدرسه برادرم چون یکی از نمراتش اشتباه ثبت شده بود معاونش که همه میگفتن یک آدم اخمو و بداخلاق اما وقتی ما رفتیم داشت با تلفن حرف میزد بعد از تموم شدن تلفنش خودش از جاش بلند شد و کلی خوشآمد گویی کرد و گفت ببخشید اصلا نمی‌دونم چطور اشتباه کردم .استاد شاید باورتون نشه اما به من گفت تو بگو میخوای براش چند بذارم؟منم گفتم همون نمره ی خودش رو بذارید و من اون لحظه یاد شما و استادای دانشگاه بندرعباستون افتادم که همیشه به شما میگفتن برو به بچه ها هر نمره ای میخوای بده.

خواستم بگم که میشه زندگی خیلی راحت و زیبا باشه و هر روز از دیروز زیبا تر و راحت تر بشه .اینو می‌دونم که در حال طی کردن تکاملم هستم و هیچ عجله ای ندارم چون می‌خوام از مسیر لذت ببرم و پیشرفت کنم.

در پناه الله یکتا بهترین ها رو براتون آرزو دارم.