چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲

با سلام خدمت آقای جوان و تشکر بخاطر نظر و تحلیل جالب و مفیدشان

می خواستم از تجربه خودم در این مدت براتون بگم . من خیلی فیلم دوست داشتم و همیشه در اوقات بیکاریم فیلمهای کلاسیکی که تلویزیون میداد را ضبط می کردم و بعد می دیدم . برام خیلی جالبه که مدتی که دارم به کلیپها گوش می دهم و ذهنم درگیر این موضوعات شده اصلا میلی به دیدین فیلم ندارم اینقدر به تلویزیون بی تفاوت شدم که الان روزهاست و شاید به ماه دارد می رسد که من تلویزیون روشن نکردم مگر در بعضی مواقع برای اطلاع از وضعیت طرح ترافیک وممنوعیتها شبکه خبر را روشن می کنم. پیش خودم فکر میکردم اگر یک همچین سیستمی برای لاغری هم بود چه خوب میشد .یعنی باور آدم را طوری عوض می کرد که دیگه میلی به خوردن نداشتی یا اصلا از خوردن لذت نمی برد.

من کسی بودم که همیشه وقتی خونه بودم باید تلویزیون روی یک کانال (نمایش،مستند)روشن بود تا من میتونستم کارهامو انجام دهم و احساس تنهایی نکنم. الان اگر احساس تنهایی کنم یا کلیپها رو گوش میدهم یا تمرینات ذهنی دکتر کاواشیما رو انجام می دهم. جالبه که دیگه فیلمهای اکشن هم نمیتونم ببینم چون یک ترس و نگرانی وجودمو میگیره در صورتیکه قبلا خیلی لذت می بردم. بقول یکی از دوستان تغییرات بتدریج طوری اتفاق می افتده که فکر می کنی جزو روال زندگیت بوده

با تشکر

به نظر من هیچ ربطی نداره ،در واقع به نظر من بیشتر یک باوره تا پیش نیاز رسیدن به موفقیت ، این طرز بیان که “استاد فقط تحصیلات عالیه کم داره ” به نظر من ناشی از یک باور اشتباه است.من خودم جزو کسانی بودم که تا چند وقت پیش نمی تونستم لفظ استاد را برای ایشان استفاده کنم.چرا ؟چون به ما یاد داده بودند که استاد مساوی است با تحصیلات دانشگاهی، الان به این نتیجه رسیدم که استاد یعنی کسی که راه موفقیت و رسیدن به خواسته هاشو بلده و میتونه به دیگران هم یاد بده ….

البته ببخشید که اینقدر صریح بیان کردم

سلام راضیه خانم

اگر بتونین لینک مطلب(آدرس) را کپی کنین ، برام اینجا بگذارین ممنون میشم