چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

کل موضوعی که در زندگی باید بدانیم این است:
هر کدام از ما مثل یک دستگاه تولید فرکانس و جهان نیز در حکم دستگاه مبدلی است که این فرکانس را دریافت و تبدیل به تجربه هایی در زندگی مان می کند.

یعنی ما موجوداتی فرکانسی هستیم که در جهانی فرکانسی و پاسخگو زندگی می کنیم که کار آن پاسخ به فرکانس های ماست. به عبارت ساده تر، در هر لحظه ما بوسیله افکاری که در ذهن داریم، امواجی به جهان ارسال می‌کنیم.و جهان آن امواج را دریافت و دقیقاً اتفاقات و شرایط هم-اساس و هم-جنس با آن افکار و امواج را وارد زندگی ما می‌کند.

تأکید می‌کنم! امکان ندارد چیزی غیر از فرکانسی که فرستاده‌ای‌، وارد تجربه زندگی‌ات شود.

پس حالا که می‌دانی تمام ناخواسته های مالی تو، خروجیِ فرکانس هایی است که درباره موضوع ثروت به جهان فرستاده ای، باید از خود بپرسی که:

چطور می‌توانم  این فرکانس‌ها را تغییر و فرکانس‌هایی ارسال کنم که هماهنگ با خواسته هایم باشد و نه ناخواسته هایم؟

هماهنگ با استقلال مالی باشد و نه نگرانی مالی

هماهنگ با فراوانی باشد و نه کمبود

هماهنگ با راحتی باشد و نه تقلاهای تمام نشدنی برای پرداخت هزینه ها

و جواب این است:
اول از همه باید بتوانی از عهده ی کنترل  ورودی‌های ذهنت برآیی.

زیرا فرکانس‌های تو حاصل ورودی‌های ذهنت است و ورودی نامناسب، قطعاً خروجی نامناسبی دارد.
دو عامل زیر، منشأ اصلی نامناسب‌ترین ورودی‌ها به ذهن هستند:

دوستان و اطرافیانی که اوقات زیادی را با آنها صرف می‌کنی. در حالیکه ذهن و باورهای منفی دارند، همیشه درباره نگرانی‌هایشان صحبت می‌کنند و همیشه با بدبینی به اوضاع و آینده نگاه می‌کنند.

تلویزیون و ماهواره

پس لازم است همین حالا، با جسارت این دو عامل را از زندگی‌‌ات حذف کنی.

این اولین قدم برای عمل به تعهدی‌ است که برای ۳ برابر کردن درآمدت نوشته‌ای.


چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    194MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲
    15MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1174 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجتبی عاطفی» در این صفحه: 3
  1. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی

    بعد از دین این فایلها حتی چندتا فایل دیگه از استاد با اینکه شاید مدت زمان کمیه که وارد سایت شدم اما امشب یک تصمیم خیلی جدی و بزرگ برای خودم گرفتم و اون این بود که اول تصمیم گرفتم به ترس هام غلبه کنم با اینکه 43سال سن دارم هنوز از تاریکی و تنهایی وحشت دارم و این در حالی که دارای دوتا فرزند و همسر مهربانی هستم و اصطلاحاً پشتیبان اونها هستم مثلا😁 اما امشب تصمیم گرفتم تا در مسیر همیشگی خودم که از جنگل گلستان عبور میکردم به ترسهام غلبه کنم و تک وتنها وارد جنگل بشوم و ببینم واقعا اون چیزهایی که از استاد دیدم و شنیدم رو به عنوان تمرین میتونم انجام بدم یا نه؟!!!

    وارد جنگل شدم و درحالیکه داشتم فایل استاد رو گوش میدادم در یک منطقه از جنگل که خیلی هم تاریک بودم نگه داشتم داشتم فایل استاد رو گوش میدادم اما ذهنم مدام نجوا می‌کرد نه اینجا نرو خیلی تاریکه و ترسناکه برو جلوتر و ی جای دیگه انتخاب کن و 20 دقیقه از فایل استاد مونده بود گفتم فایل تموم بشه وارد جنگل میشم و خودم رو به دستان خدای خودم میسپارم اگه استاد تونسته اینکار رو بکنه من هم حتما میتونم و بعد از اتمام فایل سریع از ماشین پیاده شدم و به داخل جنگل رفتم البته ناگفته نماند که گوشی رو هم همراهم برداشتمتا مسیر رفت رو بتونم ببینم ودر مسیر برگشت در تاریکی بتونم برگردم، اولش خیلی نگران و مضطرب بودم اما ی جمله گفتم که خدایا تا تو باشی ترسی ندارم و شروع کردم به قدم برداشتن و وارد جنگل شدم و خیلی زود مسیری رو دیدم که افراد از اون عبور کرده بودند وهمونو ادامه دادم و به جلو حرکت کردم 100تا 200متر جلو رفتم بعد ایستادم و نور گوشی رو خاموش کردم و خدا رو به کنار خودم دعوت کردم و تو همون نقطه نشستم هنوز ترس داشتم ولی انگار خیلی ترسم کمتر شده بود بعد چند دقیقه صحبت کردن باخدا دوباره بلند شدم و چند قدمی باز هم جلوتر رفتم و ناخودآگاه انگار یکی گفت برو کنار رودخونه ای که همون نزدیکی ها بود و مسیرم رو به سمت رودخونه تغییر دادم خیلی جالب بود هنوز میترسیدم ولی یک چیزی درونم میگفت نترس بنشین و داخل رودخونه رو نگاه کم و من نشستم و جریان عبور آب رو نگاه میکردم از اونجایی که من بودم نور ماشینهایی که عبور می‌کردند گاهی جنگل رو روشن می‌کرد و با هر خاموش روشن شدن دوباره ترس به سراغم میومد ولی نشستم و کمی به آب نگاه کردم و به خدا گفتم دوست دارم مدتی مث استاد از همه جا جدا بشم و برای تصمیم هایی که دارم به دل طبیعت بزنم تا هم بر ترسهام غلبه کنم هم در دل طبیعت بتونم آسوده تر و با جرأت بیشتر بتونم رو خودم و خدای خودم و برنامه هام تمرکز کنم. فردا میخوام با صاحبکار صحبت کنم و از اول ماه یک مدتی رو مرخصی بگیرم و برم تو دل طبیعت تا بتونم تصمیم جدید و جدی زندگیم رو بگیرم و هیچوقت اینقدر مصمم نبودم همیشه بنده بقیه بودم اینبار دوست دارم فقط بنده خدا باشم و ببینم منو به کدوم سمت هدایت میکنه البته یک ایده که تو اون هم توانایی و هم تجربه دارم به هم گفته شده که میخوام روش تمرکز کنم و اول تو شهر و بعد استان و کشور اونو به بهترین شکل اجراییش کنم و اینها برنامه هایی هستند که به لطف خدا و گوش دادن به استاد میخوام اجراییشون کنم.

    منتظر نتایج و اخبار جنجالی من باشید.

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    سلام عزیز دل

    ممنون که دیدگاه منو خوندی و نظر گذاشتی چقدر لذت بردم از نگارش و سبک زیبای نوشتنت، خیلی لذت بردم و خط به خط همراهتون بودم، واقعا از زمانیکه تصمیم گرفتم باخدا معامله کنم اینقدر اتفاقاتی برام افتاده که نگو. بقیه که در مسیر نیستند درک نمی‌کنند ولی دوستان همفرکانسی فقط متوجه میشن چی میگم، الهی شکرت میشه ماشینت رو بخوای بفروشی هر کی ی نظر بده ولی تو وصل بشی به بالایی بعد یک شب ساعت 11و نیم شب یک نفر بدون هیچ شناختی فقط با دیدن عکس و فیلم های ماشین و اون صداقتی که تو کلامم بوده از 1500 کیلومتر اونطرفتر فرداش کل پول رو برات بزنه وبعد برای تحویل ماشین هم بیاد اما بدون بازدید فقط مدارک و سوئیچ رو تحویل بگیره و کلی تشکر کنه و دست خیر بهت بده و بره، اینو شما درک میکنی بقیه میگن شانسیه، یا بقول استاد حالا که چی ولی شما متوجه میشی این یعنی چی و باید به کجا وصل بشی، خدایا شکرت.

    این جزو آخرین اتفاقات این روزهای من بود که دوست داشتم در پاسخ به دیدگاهم هدیه به شما بشه، فقط وفقط ارتباط با رب جواب میده، بزار بقیه به هر کی تکیه می‌کنند بکنند، سرت سلامت وجودت سالم و تندرست و در پناه فرمانروای عالم موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مجتبی عاطفی گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    سلام الهه جان

    اول از همه تولدت مبارک ان شاء الله در این سال جدید تولدت بهترین اتفاقها رو در پناه خدا تجربه کنی و از زندگیت لذت ببری، اره خدا بهترین هدیه ایست که هر کسی میتونه تو زندگیش تجربه کنه و از این هدیه لذت ببره البته خیلی ها هم پسش می‌زنند ولی خدا رو شکر که ما رو دوست داشت و همراه خودش نگه داشت و تجربه قشنگی رو در طول زندگیمون باهاش تجربه میکنیم، اگر مثل استاد سرسپرده اش باشی که همون جمله معروف امام علی در نهج البلاغه میشه که میگه الرزق رزقان، و چقدر من از این جمله که استاد تو صحبتهاشون میگن لذت میبرم و چقدر خوبه که بتونیم که من خودم به شخصه خیلی سعی دارم ایاک نعبدو و ایاک نستعین باشم ولی اینم میدونم که شیطان دست بردار نیست و کار خودش رو می کنه ولی دارم رو خودم بیشتر کار میکنم تا صدای الله رو واضح تر بشنوم توجهم به شیطان رو کمتر کنم، و ممنون و متشکرم از اینکه در این مسیر الهی الهه مهربان رو همراه من کرد تا با توجه به دیدگاه من و اون سبک زیباش در نوشتن باعث بشه فعالیت بیشتری رو در سایت داشته باشمو نکته آخر که وقتی گفتی 23 دی تولدته گفتم الله اکبر چه جالب هر دومون متولد دی ماه هستیم چقدر جالب من اول دی ماه متولد شدمو الهه مهربان 23 ام خدایا شکرت بابت این همفرکانسی زیبا و دوست داشتنی، به امید یکتاپرستی و یگانه پرستی رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: