چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲

روز 20 سفرنامه.

چراغ هارو خاموش کرده بودم و زیر باد کولر روی مبل دراز کشیده بودم یک پتو هم روم بود داشتم استراحت میکردم . مثل بیشتر وقتا برای اینکه ذهنم نره هر کجا و ناکجا ها و بتونم کنترلش کنم این فایل رو پلی کردم و چشمام رو بستم . حرفای استاد تو ذهنم میچرخید و میچرخید و صحنه های گوناگون از زندگی خودم رو بهم نشون میداد .

تا اونجا که استاد گفت : میلیارد ها میلیارد پول می‌سازم. میلیارد ها میلیارد روابط خوب … سلامتی و ….

اونجا بود که چشمام ناخودآگاه باز شد و گرد شد و از هیجان تپش قلبم رو حس کردم

انگار که به درکی رسیده باشم … نمیدونم چندمین بار دارم این فایل میشنوم و گوش میدم شاید 20 بار . ولی ایندفعه فرق می‌کرد. درکم بالا تر رفته .

دارم میفهمم کجا ها به ذهنم ورودی فاسد میدم . وقتی که فیلم ( مگه تموم عمر چند تا بهار ) رو هر هفته دانلود میکنم و میبینم . فقط بخاطر چند لحظه خنده یه عالمه ورودی آشغال وارد ذهنم میکنم.

بعضی وقتا یه گوشه ای از یه فیلم هایی رو میبینم از تلویزیون ولی باید متعهد باشم که همونم نبینم . بعضی وقتا از اکسپلور روبیکا چرت و پرت میبینم که اونم باید حذف کنم . بعضی وقتا به حرفای بی ارزش مردم بی خبر از قوانین کیهانی گوش میدم که باید حذف بشه .

درسته که من 80 درصد از شاخ و برگ های اضافی زندگیم حذف کردم ولی این کافی نیست اگه بود اوضاع مالیم باید بهتر ازینا میشد .

دیگه وقتشه متعهد بشم . و اون 20 درصد هم با جرعت و جسارت حذف کنم . بزنم تو دهن شیطان . و هر ورودی مخرب رو در هم بشکنم. مثل ابراهیم .

حالا میفهمم چرا امروز این آیات برام آمدن .

من عادت دارم هر روز صبح بعد نوشتن ستاره قطبی برم سراغ قرآن و اتفاقی یک صفحه رو باز کنم .

دقیقا مثل دکمه نشانه ها تو سایت . یکی دو هفته است که اوضاع مالیم ضعیف شده . منی که ماهی 30 گیگ مصرف میکردم دیگه نتونستم بخرم و یه مدت کوتاهی خیلی کم از اینترنت استفاده میکنم .

از اونجایی که الخیر فی ما وقع

این اتفاق باعث شد بیشتر از پیش به سمت قرآن کشیده بشم . و همیشه قرآن برام جالب بوده و هدایتگر .

آیاتی که امروز برام آمد در مورد داستان بت شکنی ابراهیم جان بود . و اینکه بت بزرگ رو مقصر نشون داد ‌. خیلی جالب بود. با خودم فکر کردم…خدایا بت بزرگ زندگی من چیه..؟؟

بت بزرگ زندگی من دلایل بی پولی منه که برام شده باور برام شده توجیه

من باید همونطوری که ورودی هارو کنترل میکنم تا مخرب نباشن خودم رو با باورهای صحیح و راه گشا و آسان و الگوهای موفق و سالم تغذیه کنم .

اگه باورهای درست وارد مغذم نکنم حذف مخرب ها سخت و طولانی میشه .

مثل این میمونه برای شروع حرکت ماشین همونطور که نیم کلاچ گرفتی کمی هم گاز بدی . اون باور ها ی صحیح همون نیش گاز .

کنترل ذهن و تربیت ذهن سخت. کار یه شب دو شب نیست ولی لذتی که داره وصف نا پذیر

وقتی تغیراتی که تو شخصیتم و زندگیم روی داده رو مرور میکنم انگیزه ام بیشتر میشه برای ادامه دادن .

به امید الله میخوام از امروز همزمان با کنترل ورودی هام که تاحالا خوب پیش رفتم ، حالا ورودی های مغذی هم وارد ذهنم بکنم تا سرعتم بالا بره .

خیلی خوشحال و هیجان زده هستم کلی ایده تو ذهنم دارم کلی امید و انگیزه .

ممنونم ازت استاد خوبم مچکرم ازت مریم جونم تو الگوی منی فعلا خدانگهدار.