چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۲ - صفحه 15

1174 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عبدالخلیل داودی گفته:
    مدت عضویت: 3182 روز

    سلام به استاد سید حسین عباس منش

    سلام به همه دوستان همفرکانسی ام

    چگونه در کمتر از یک سال در آمد خود را حداقل 3 برابر کنید قسمت 2

    این فایل را من قبلا بارها و بار ها گوش داده بودم و این بار که با سفرنامه گوش دادم چیز های جدیدی را یاد گرفتم و ذهنم بازتر شده است خدا را بی نهایت زیاد سپاس گزار هستم. ما باید به شدت روی ورودی های ذهن خودمان کار کنیم حتی گفتگو ها و افکار که در ذهن ما در طول شبانه و روز میچرخد را کنترول کنیم چون اینها باور های مان را می سازند.

    من تعهد میدهم که در هر لحظه ورودی های ذهن خودم را کنترول میکنم چون متعهد هستم که باید ثروتمندانه زندگی کنم.

    ممنون تان استاد عزیزم از این فایل بی نظیر تان.

    همه ای ما ثروتمند و خوشبخت در دنیا و آخرت باشیم دوستان عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سيدحسين كسایی گفته:
    مدت عضویت: 3033 روز

    به نام الله یکتا

    روز ۲۰ ام سفر من

    با سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان

    خداروشکر از زمانی که با استاد عزیز حدود دو سال پیش آشنا شدیم کلا تلویزیون رو گذاشتیم کنار و به شدت وقت زیاد پیدا کردیم واسه اینکه روی باورهامون کار کنیم ، برای اینکه به کارهای مورد علاقه مون بپردازیم و پیشرفت کنیم ، جوی که الان تو خونه ما هست اصلا با دوسال پیش قابل مقایسه نیست نتایجی که هرکدوم از اعضای خانواده ما گرفته بسیار فراوانه در همه ی زمینه ، خدایا شکرت ?. درمورد دوستانم هم خدارو بسیار شاکرم که بدون اینکه من کاری بکنم جهان خودش دوستان نامناسبی که در زندگیم بود رو از من دور کرد و من الان هر روز با دوستانی سروکار دارم که واقعا باور های خوبی دارند ، واقعا چیز های زیادی واسه یاددادن به من دارند ، همیشه درمورد علایقمون و کارهایی که انجام دادیم یا انجام خواهیم داد در آینده صحبت می کنیم و بسیار لذت می بریم.

    یک نکته هم یاد اومد بگم استاد تو این فایل گفتند که باید همواره روی خودمون روی باورهامون کار کنیم وگرنه نتایج برمیگرده به همون حالت اول ، من اینو به شخصه زیاد تجربه کردم و اخیرا تو حوزه اعتماد به نفس که پاشنه آشیل من هست مدتی دست از کار کردن روی خودم کشیدم و قشنگ حس کردم که دارم برمی گردم به همون روزای اول و باز شروع کردم به کار کردن روی خودم خداروشکر به خاطر هدایتش.

    در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2629 روز

    درود..

    من به شدت ورودی هایم را کنترل میکنم..

    ولی چند روزی است عملکردهای نامناسبی دارم و برای خودم ارزش قائل نمیشوم متوجه شدم به خاطر این است ک مدت کوتاهی با افراد نامناسب در ارتباط بودم و به صورت ناخوداگاه باورهای بیارزشی در من دمیده شده..

    ان ها را حذف کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2791 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوستان ارزشمندم

    من تا قبل از اینکه دانشجو بشم تو خونه 24 ای تلویزیون روشن بود و هممون علاقه شدیدی بهش داشتیم. از نتایج زندگی مون هم مشخصه که تلویزیون چه گلی کاشته.

    اما از وقتی دانشجو شدم توفیق اجباری شد که خیلی کمتر تلویزیون نگاه میکردم چون تو خوابگاه نداشتیم یا دسترسی بهش راحت نبود یا وقتش نبود.

    اما این سالهای اخیر شبکه های اجتماعی ماشالا جور تلویزیون رو میکشن. و منم فیض بردم.

    اما از پارسال که دوباره شمارو پیدا کردم خیلی دوست داشتم تنها باشم و روی خودم کار کنم هم اتاقیام بشدت حرفای مفت میزدن و هیچ تمایلی به شنیدنش نداشتم. جالبه که تا قبل ازون با اونا هم کلام میشدم و عین خودشون بودم و خودم بیشتر از همه از اون حرفای پوچ میزدم ولی کم کم که مدارم بالا رفت و این فایل رو گوش کردم و فایل های دیگه شما رو شیر شدم که اتاقمو عوض کنم قبلش اصلا فکرشم نمیکردم که بتونم همچین کاری بکنم. البته بخاطر تایم خوابمم با هم اتاقیام مشکل داشتم من سحرخیز بودم و اونا شب کار و نمیذاشتن شبا راحت بخوابم.

    این تضاد به نفعم شد. ینی هم بخاطر خوابم هم بخاطر کنترل ورودیهام تصمیم کبری گرفتم که اتاقمو عوض کنم.

    قربون خدا برم یه اتاقی پیدا کردم که خالی بود من تنها بودم البته یک هم اتاقی داشتم که خیلی وقتا نبود. همون موقعا بود که من در مدار خوندن قرآن قرار گرفتم. و به جای حرفای پوچ شروع کردم به خوندن قرآن و کار کردن بیشتر روی خودم.

    ترم بعد دوباره 3 تا هم اتاقی جدید واسم اومد که البته در کنار ویژگی های مثبتی که داشتن ولی باز باورهای محدود کننده و حرفهای لهو میزدن.

    از وقتی قرآن رو شروع کردم دیگه هرگز حرف لهو به زبونم نمیاد اصلا متنفر شدم درصورتی که قبلا همرنگ جماعت بودم. خلاصه توی همین اتاق با وجود اون شرایط به کار کردن روی خودم ادامه دادم و قرآن رو همچنان میخوندم. به هم اتاقیام هم کلام نمیشدم بعضی وقتا حس میکردم اونا هم از من خوششون نمیاد. یه وقتایی معذب بودم تو اتاق دوس داشتم تنها باشم با خدای خودم. کلا دوس دارم تنهایی مناجات کنم.

    تاااا اینکه دوباره قانون کبوتر با کبوتر باز با باز جواب داد. خداوند به درخواست من پاسخ داد. دوباره یه اتاقی پیدا کردم که یه تختش خالی شد اونم در شرایطی که همه اتاقا پر هستن. و سریع بدون هیچ تردیدی جابجا شدم.

    الان اینجا فقط یک هم اتاقی دارم و اتاق بسیار بهتریه و آرامشم 100 برابر شده و با خیال راحتتر رو باورام کار میکنم و قرآن میخونم در سکوت و آرامش…

    اما باز همین هم اتاقیم هم کلکسیون باورای محدود کننده اس و همه کسانی که باهاشون هم مدار هستم. حتی استادای دانشگاهم. البته من سعی میکنم به ویژگی های مثبتشون تمرکز کنم.

    دوباره با مرور این فایل امشب تصمیم گرفتم بازم به این انزوا ادامه بدم آخه هر وقت با اطرافیانم هم کلام میشم نه تنها اونا باورای منفی بهم میدن بلکه خودمم ناخودآگاه در مورد ناخواسته ها شروع میکنم حرف زدن. و بعد خودمو سرزنش میکنم که چرا مثل قبل رفتار کردم. ولی باز خودمو آروم میکنم و میگم اشکالی نداره قرار نیس بی نقص باشی قراره یکم بهتر از دیروز باشی.

    این نشون میده باید در انزوا فقط رو خودم کار کنم خیلییییی زیاد تا این باورا جزئی از وجودم بشن تا وقتی با کسی صحبت میکنم ناخودآگاه جز خوبی حرف دیگه ای به زبونم نیاد.

    به هر حال خوشحالم چون روند تکاملیمو که نگاه میکنم با پارسال قابل مقایسه نیست.

    و اما درمورد درآمد:

    شاید باورتون نشه من انقدر تو زمینه مالی بی حساب وکتابم اصلا نمیدونم چقدر درآمد داشتم. فقط میدونم حقوق دانشگاه رو به صورت ترمی میگرفتم و ماهیانه نبود. یا حقوق باشگاه رو که اونم چون موقتی میرفتم و به ثبات نرسیده نمیدونم چقدر حساب کنم. اما واسه خودم یه مبلغ حداقل رو در نظر گرفتم.

    دیشب دوباره برای سال بعد تعهد نوشتم و تو دفترمو دیدم که امسال نسبت به پارسال که این تعهد رو دادم درامدم گویا 3 برابر شده. درسته که خیلی کمه ولی میدونم که باید خیلی رو باورام کارکنم. تا بیشتر بشه.

    من یه ترمزای خیلی خفن زنگ زده ای رو پیدا کردم.

    یکیش اینه که پول فقط تو بالاشهر پیدا میشه.

    دوم اینکه در دوران دانشجویی نمیشه پول درآورد. این از همه بدتره. و خیلی دارم ازش ضربه میخورم.

    سوم اینکه پول درآوردن کار سختیه.

    چهارم اینکه برای پول دراوردن باید تخصص خفنی داشته باشم.

    ترمز اولی منو وادار کرد به یه باشگاهی که از خوابگاه خیلی دوره برم و رفت و آمدش برام هزینه داره. اما در کل ازینکه تو یکی از باشگاههای خوب شهر دارم تمرین و کار میکنم خوشحالم. به هر حال این اولین ایده ای بود که به ذهنم رسید. آخه به قول استاد تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد. در کل این قدم اول خیلی خیلی تجربه خوبی بود. خواسته هام برام واضح تر شد. و درآمدم رو 3 برابر کرد و خودباوریم قویتر شد. چون هم خودم از تمرینام نسبتا نتیجه گرفتم هم شاگردام. البته تو این زمینه جالبه بگم که شاگردام آینه خودم هستن. انگار جهان مثل آینه عمل میکنه. شاگردامم خیلی عجله داشتن برای رسیدن به اندام دلخواهشون. من هی مجبور بودم قانعشون کنم. بعد دیدم که عه خودمم دقیقا همین عجله رو دارم.

    از وقتی اینو فهمیدم دیگه شاگردامو نصیحت نمیکنم بلکه روی خودم کار میکنم چون خودم اول باید به چیزی که میگم عمل کنم. الان با آرامش بیشتری تمرین میکنم و عجله ام کمتر شده. من تمرینمو میکنم لذت میبرم هیکلم به وقتش ساخته میشه.

    تعهد میدم تمام تلاشم رو بکنم که دوباره سال بعد از سه برابر شدن درآمدم رو گزارش بدم.

    دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3838 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    7 اسفند 1397

    ردپای روز بیستم سَفرِ پُر خیر و برکتم

    قسمت دوم چند برابر کردن درآمد در یک سال ”

    داشتم نظرات بچه ها را میخواندم نظر آقای صادقی که واقعا فوق العاده ان چقدرر خوشحالم که تو سفر هستم با شما عزیزان

    چقدرر وشحال تر که نظرات بچه ها را همیشه میتونم جلوتر از خودم بخوانم و کلییی درس بگیرم ازشون.

    الهام جان چه خوب نوشته

    ” این رو امروز از صحبت‌های استاد در این فایل خوب درک کردم تا الان هر چی باور در مورد ثروت دارم رو باید کلا کنار بزنم و شروع به ساختن باورهای جدید و قدرتمند در مورد ثروت کنم و آنقدر تکرارو تکرار کنم تا فرکانس هایم قوی شوند و براحتی و آسانی ثروت وارد زندگیم بشود ”

    دقیقا دقیقا

    خب بذارید یک چیزی بگم، استاد جان

    من اولین باره این فایل ” چند برابر کردن درآمد در یک سال 1و2و3″ را میبینم!!

    حتی دو روز پیش وقتی برای اولین قسمت این فایل ردپایی گذاشتم، من اون فایل را توی گوشیم به اسم ثروت ( 1 تا 4 ) ذخیره کردم بعد نگاهی به تاریخ فایل انداختم دیدم که مال سال 2014

    اما این فایل مال 2016، همونجا فهمیدم که تا حالا ندیدمش!

    اگر ردپای دیروز الان دارم مینویسم به خاطر اینه که دو روزه به صورت عالی زندگیم بهم ریخته!!! توی این سه فایل چه ها که نگفتید

    این همهههه توی کانال تلگرام نظراتی را که بچه ها با همین تعهد و کار کردن روی تمریناتی که داده بودید با ایمان البته، چقدرر خوب تونستند به موفقیت های مالی برسند، اما این فایل را با همون فایل اشتباه گرفتم.

    بگذریم.

    میخوام یک معجزه را همین الان بگم!

    استاد دیروز وقتی فهمیدم اولین باره که دارم نگاش میکنم قسمت 1 و 2 تا آخر شب تقریبا توی گوشم بود، اما در مورد دومین یا سومین مرتبه ای که ظهر داشتم گوشش میدادم، همونجا که میخواستید ” تعهد ” بدیم

    خدا شاهدهههههههههههههههههه همون لحظه که تعههدم را نوشتم میگم خدا شاهده، توی تلگرام یک دوستی اومد و همون لحظه دقیقا، 4 تا سفارش دستبند بهم داد. چقدرررر تحسینم کرد. چقدرر گفت خلاقیی چقدر و چقدر …

    حالا یک چیز دیگه

    شب، وقتی پیش دوستام بودم 4 تا سفارش دستبند دیگه بهم دادند. با این شد 8 تا سفارش.

    مگه داریم پسر؟!! وای خدای من، شکرت شکرت شکرت

    همین سه چهار روز اخیر درآمدم خیلیی به لطف خدا بهتر شده. خدایا سپاس گزارم

    اونجا که گفتید، ما با خدا یک “بده بستون داریم” چقدرررر این جمله را هضم کردم. خیلیی قشنگه

    بده بستون

    فرکانس بده

    همونو بگیر!

    مهربونی کنی، مهربونی میبینی

    ببخشی، بهت بخشیده میشه

    عشق بورزی، بهت عشق میورزن

    هر عملی که انجام بدی بهت برمیگرده. KARMA

    و ازمون خواستید که TV و NEWS را بذاریم کنار.

    من تیر ماه بود که توی چند فایل همین را از ما خواسته بودید.

    منم با کمال میل اینکارو کردم الان از اون موقع تا نمیبینم، اخبارو که اصلا نگووو اصلا

    حتی من پرسپولیسیم تا همین 2 سال پیش تقریبا هر بازی را میدیدم، اما الان اصلااااااااا حتی خلاصه اشم نمیبینم

    گاهی فقط از نتیجه ی بازی اطلاع پیدا میکنم.

    من حتی بازی های جام جهانی را ندیدم فقط بازی های ایران را دیدم.

    ولی فیلم و انیمیشن میبینم، واییی گفتم انیمیشن، من نزدیک به چند کارتن انیمیشن دارم الان 23 سالمه ولی داداشای گلم برای بچه هاشون تمام انیمیشن های من را قرض میگرفتند تا ببینند چقدررر پول دادم واسشون. و چقدررر خوب روحیه ی کودکیم را حفظ کردم. کودک درونم . آره این اصطلاح برام خیلی آشناست.

    فیلم!

    فیلم فقط فیلم هایی که درام باشه و براساس یک داستان واقعی

    و علاوه بر این ویژگی ها انگیزشی باشه.

    مثلا فیلم Any Given Sunday با بازی خداگونه ی آل پاچینو

    اوخخخ چقدرر با پرتاب های بازیکنش میپریدم بالا چقدرر ذوق داشتم چقدرر اشک چقدرر هورااا ، هووو وا خیلی خوبه

    فیلم Forrest.Gump با بازی بینظیر تام هنکس

    چقدرررررررر خوبه این فیلم

    The.Shawshank.Redemption

    The.Ten.Commandments.1956

    IntotheWild_2007

    ConversationswithGod_2006

    Life.Of.Pi.2012

    ” هذا من فضل ربی ”

    خدایا شکرت

    خدایا

    “انت الوهاب”

    خدایا سپاس گزارم.

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        محمد فتحی گفته:
        مدت عضویت: 3838 روز

        توربو

        کوکو

        زوتوپیا

        ظاهر و باطن

        Ineer workings

        انیمیشن های خوب خیلی زیادن و این خودش یک نمونه بارز از فراوانی”

        فیلم هایی که هالیوود در هر سال تولید میکنه، بالیوود همینطور و تمام کشورهای دیگه.

        ولی برای اینکه بیشتر بخوای متوجه بشی، توی قسمت عقل و کل که یک کتاب زنده ی فوق العاده است و نظیر نداره، اونجا میتونی بیشتر به جواب سوالت پی ببری.

        موفق تر و پیروز تر از همیشه باشی دوست ثروتمند و شاد من.

        برات بهترین ها را آرزو میکنم

        در پناه خدا، بهترین دوستم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3522 روز

    سلام

    روز بیستم از سفرنامه

    ورودی ها

    زمانی که با سایت اشنا شدم اولین فایل دانلودی در مورد تلوزیون و ورودی ها بود که دیدم و انقدر عمیق اون فایل و مطالب رو باور کردم که از همون لحظه دیگه تلوزیون نگاه نکردم و الان که ۳ سال از اون روز میگذره تلوزیون خونمون فقط مواقعی که همسرم خونست روشن میشه .

    ما فکر میکنیم باید با جمع شدن تلوزیون و ایزوله کردن محیط و محدود کردن روابط همه ورودی ها رو کنترل کردیم ولی بنظره من اون ذهنی که در هر لحظه داره ورودی به مغزمون میده مهم ترین قسمت این قانونه که باید مدیریت بشه‌

    ذهن ما در هر لحظه با مرور خاطرات …فکر کردن به آینده …تجسم کردن …نگران شدن..غصه خوردن حسرت خوردن حسادت کردن …تلاش برای جلو زدن و کلی موارد دیگه در حال ارسال فرکانس به جهان هستیه.

    و بعد از اینکه محیطمون رو ایزوله میکنیم بازم برامون سواله که چرا از نظر مالی پیشرفت نمی کنیم.

    در صورتی که من فکر میکنم ما با جمع کردن تلوزیون و مدیریت روابطمون می تونیم کمک کنیم شرلیطمون از این بدتر نشه و با شرایط و تضادهای بدتری مواجه نشیم.چون فرکانسهای گذشته ما نتایجش تو زندگیمون پدیدار میشه تا زمانی که فرکانسهای جدید جاشو بگیره.

    خوده من از زمانی که ورودی هامو کنترل میکنم خیلی شرایط برام تغییر کرده نسبت به قبل …ولی اگه بخوام شرایط الانه خودم رو با خواسته هام مقایسه کنم با اهدافم…در کنترل ورودی ها خیلی ضعیف عمل کردم که انقدر نتیجه گرفتم

    مخصوصا با شرایط الانه کشور که همه جا ورودی ها نامناسبه و وقتی ناخوداگاه قیمت تغییر کرده جنس رو میبینی خیلی کاره سختیع کنترل ورودی و مقابله با نجواها.

    ولی امروز اینجا…

    من متعهد میشم هر گز در مورد شرایط و تغییرات حاکم بر کشور و اجناس هر گزززززززز

    صحبت نکنم و در مورد تغییرات پیش اومده گله مندی نکنم و حتی اون تفکر رو ادامه هم ندم.

    درستع خیلی سعی میکنم که اصلا حرفی نزنم ولی از عملکرد خودم راضی نیستم و میخوام با جهاد اکبر در مورد این موضوع پیش برم ..ان شاالله…

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3015 روز

    به نام خدای هادی

    خدایا سپاسگزارم تو را شکر که باز آمدم تا تعهد دهم که در مسیرم میمانم و تلاش میکنم که عهدم را استوار کنم .

    حذف کردن آدمهای زندگی که به عمر برامون هیچ فایده های نداشتن برای خیلیامون سخته .خیلی از انسان ها حتی نمیتونن تصور کنند که تی وی نداشته باشن تو خونشون در راس خرید های جهیزیه عروس این وسیله شده جز خرید های مهم زندگی .

    خداوندا تو شاهدی از وقتی فهمیدم که چه اسیب های به من زد این تلویزیون با باورهای اشتباهش و محدودکننده و فقر آور و ناسالم همان روزهای اول این را شنیدم از استاد گفتم وایییییی یک عمر عقب ماندگی زندگیم بخاطر همین گشتن با انسان ها ونکاه کردن به برنامه های بوده که فقط برای فقیر وترسو کردن ذهن ما ساخته شده است .

    وقتی مسیرم را متفاوت دیدم ونقشه های زیبای الهی را برای زندگیم دیدم به راحتی آن را حذف کردم و رابطه علیم را نیز تا آنجایی که هست محدود کردم ودیکر واقعا میل به رابطه با افراد در مدار پایین ندارم اصلا نمیتونم باهاشون باشم .

    خدایا شکرت که چنین شجاعانه قدم های اول را برداشتم ‌ و در ادامه راه شجاعانه مسیر را نیز طی میکنم .

    برای همه ی عزیزان این مکان وزمان مقدس بهترین ها رو از خداوند متعال وپاک آرزو دارم .

    ????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رها آزادی گفته:
    مدت عضویت: 3845 روز

    با سلام به دوستان گل در روز بیستم سفر. من خیلی وقته متعهد شدم آدمهای منفی اطرافم رو کنار بذار و تا حدود بسیار زیادی به تعهد عمل کردم مگر در شرایطی که واقعا چاره ای ندیدم. و واقعا از این رفتارم راضی هستم و دیگه برام ثابت شده هرکسی ارزش همنشینی نداره البته این رو دنیا به سختی بهم فهموند ولی شکر خدا که الان فهمیدم . من چون شلوغی و رفت و آمد رو دوست داشتم و میگفتم آدم نباید فامیل رو ترک کنه بلاخره جزئی از بودن ت جامعه س و دریت نیست و از این حرفها… ولی وقتی عواقبش رو دیدم و مدتی فاصله گرفتم تازه تفاوتش رو احساس کردم و دیدم آسیب هاش بیشتر از فوایدش هست . آدم بهتره تنها باشه تا همنشینی با هرکسی رو بپذیره .

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3861 روز

    به نام خدای قوانین تغییرناپذیر

    سلام خداجونم

    سلام استاد عزیزم و همه دوستان همفرکانسیم و خانم شایسته

    خدایا شکرت که روز زیبایی رو خلق کردم تا تاییدی بشه بر تمام باورهام و قوانینی که یاد گرفتم

    برگ بیستم از سفرنامه

    7 اسفند 97

    امروز خیلی با خودم فکر کردم . یه باور محدود کننده خیلی قوی داشتم که تا چند وقت پیش بدجور جلوی پیشرفتمو گرفته بود .

    من همیشه تعهداتی رو واسه خودم مینوشتم که روی باورهام کار کنم ولی همچنان روابط قبلی که احساس بدی بهم میدادن رو حفظ میکردم ، همون تلویزیون رو نگاه میکردم و فیلم ها و سریال هارو میدیدم

    امروز باخودم فکر کردم دیدم در تمام اون برنامه های تلویزیونی کلی باورهای محدود کننده داره به برام ساخته میشه

    تو محیط کارم هم بعضی وقتا مینشستم پای حرفای همکارام که کلی باورهای محدود کننده داشتن

    اگه دو قدم جلو میرفتم ، یه قدم عقب میومدم

    از امروز این تعهد رو میدم به خودم که تلویزیون و رادیو و این چیزارو کنار بزارم و هر رابطه ای که احساس بدی بهم میده رو کات میکنم

    یه تجربه قشنگ از امروز

    من یه ماشین ایرانی دارم که گیربکس دستیه و خودم خیلی علاقه به ماشین اتومات دارم ،

    بابام ماشین خارجی اتومات داره ولی اصن نمیتونم استفاده کنم چون خودش دائما در سفره .

    دیروز سوییچ ماشینو دادم بهم گفت من نیستم تا چند روز از این استفاده کن . منم کلی خوشحال شدم که میتونم از ماشین اتومات استفاده کنم.

    این یه نشانه ست از طرف خدا ، اولین نشانه ها داره خودشو نشون میده

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خیلی دوستتون دارم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2570 روز

    سلام و صدتا سلام به همه دوستانم

    منم دیروز تو ۱۹ ام روز تعهد دادم و میخوام روی تعهدم بمونم تعهدی که غیرقابل مذاکره اس…

    تعهدی که منو به سرمنزل مقصود می رسونه

    امروز کلی نکته ز دیدگاه های دوستان

    و خانم شایسته دریافت کردم

    که خیلی جالب بود

    و جالب تر اینکه

    من در دور قبلی سفر یعنی چهل روز اولی

    اصلا متوجه این نکته نشدم و این یه پیام خوب داره یعنی مدار فرکانسی من تغییر کرده و رفته بالاتر..‌‌

    نکته اینه که

    پدر من هم وقتی صحبت ثروت میشد میگفت

    ثروت به چه درد میخوره باعث دردسره

    باید خمس و ذکات بدی و اگر تو حساب و کتاب اشتباه کنی اون دنیا باید جواب خدا رو بدی و مالت هم حروم میشه

    و یادمه که هرسال دم عید حساب و کتاب می کرد و اگر یر به یر میشد

    میگفت خدا رو شکر چیزی اضافه نیاوردم و مهم اینه که بدهی ندارم

    و اینم بگم خدابیامرز خیلی اهل بخشش و انفاق بود

    اما از خمسی شدن می ترسید نگران بود که نکنه کمتر از خمسش داده باشه و دچار عذاب خدا بشه

    و میگفت ثروت وبال گردنه

    هر که بامش بیش برفش بیشتر…

    مال زیاد دردسر زیاد هم داره

    و من بعد از ۶ الی ۷ ماه تازه متوجه همچین نکته مهمی شدم و البته خدا روشکر که متوجه شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: