چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

چند روزی هست که با همسرم تصمیم گرفتیم کاری که تنها منبع درآمدمون بود رو کنار بذاریم چون اصلا بهش علاقه ای نداشتیم البته چند ماهی بود که بعد از آشنایی با استاد فهمیدیم که باید اینکار رو انجام بدیم ولی همیشه ترس ازاینکه تا کاری که بهش علاقه داریم بخواد به در آمدزایی برسه زمان میبره البته از دو ماه پیش بود که اون کار رو هم شروع کردیم ولی به قول استاد به خاطر اینکه تمرکز نداشتیم هیچ کدوم از کارهامون درست جلو نمی رفت تا بالاخره بعد از چند ماه کشمکش چند روز پیش تصمیم گرفتیم با وجود ترس دست به اقدام بزنیم ودیگه اون کار قبلی رو که بهش علاقه ای نداشتیم و ما رو در یک حد ثابت نگه داشته بود رو ادامه ندیم اولش خوب بود ولی بعد از چند ساعت در همون روز اول نجواها باصدای بلند باهام حرف میزدن طوری بود منی که از صبح که بلند میشم همش در حال چرخیدن در سایتم یا در حال گوش کردن به فایلهای استادم واقعا همه رو فراموش کرده بودم و فقط بدنبال این نجواها افتاده بودم همین طور که کلافه و سردرگم بودم به تلگرام سر زدم خیلی خیلی برام جالب بود اون روز خانم شایسته عزیز فایل فقط روی خدا حساب کن رو گذاشته بودن الان واقعا اشک جلوی دیدم رو گرفته نمی دونم چرا بعد از اون تصمیم همه چیز رو فراموش کرده بودم و با دیدن متن خانم شایسته مهربان یه امیدی دوباره در دلم زنده شد فایل روی خدا حساب کن از فایلهایی بود که شاید صدهابار گوش کرده بودم ولی در اون لحظاتی که ترس تمام وجودم رو گرفته بود اصلا به ذهنم هم نمی رسید که برم این فایل رو گوش کنم خیلی برام عجیب بود با گوش کردن فایل انگار اولین بار بود که می شنیدم اصلا از اون روز هر چی فایل گوش می‌کنم یا کامنت میخونم یا اینکه به عقل کل سر میزنم یه طور دیگه هست برام دقیقا همسرم هم همین نظر رو داره خیلی بهتر نسبت به قبل درک میکنیم استاد عزیزم واقعا ازت سپاسگزاریم برای تمام فایلهای رایگانی که خالصانه برامون در سایت میذارین شاید اگر در همون ماهای اول آشنایی باشما پلها رو خراب میکردیم و پا رو ترس می‌گذاشتیم خیلی بهتر بود نمیدونم شاید هم زمانش واقعا الان بود چون دقیقا سه ماه بعد از آشنایی با این سایت و استاد عزیزم که فهمیدیم این کار رو باید کنار بذاریم به یک تضاد بزرگ خوردیم ولی همش خودمون رو قانع میکردیم یادم اون زمان دلیلی که من می‌آوردم و به همسرم میگفتم ما که مثل اون زمان استا نیستیم که استاد کلی رو باورهاش کار کرده بود و ایمانش نسبت به ما قویتر بود ولی ما تازه داریم می‌فهمیم چی به چیه هنوز وقتش نیست دوباره دقیقا یادم به یک تضاد بزرگتر خوردیم ولی ول کن نبودیم همین جور ادامه دادیم تا خدا رو شکر اجازه ندادیم جهان مجبورمون کنه خودمون قاطعانه تصمیم گرفتیم و دیگه انجام ندادیم مطمئنا اگر همینطور جلو میرفتیم خدا میدونه چی میشد البته این رو هم بگم ما سال۹۴به خاطر باورهای سوپر اشتباهی که داشتیم تجربه اینکه جهان وادارمون کنه که کارمون رو رها کنیم رو داشتیم و از اون سال باز به خاطر باورهای اشتباه و ترس از اینکه چطور زندگی کنیم که از گرسنگی نمیریم ( همش از بی ایمانی) و حرف و نصیحت‌های اطرافیان( شرک)به این کاری که بهش علاقه نداشتیم رو آوردیم و این دفعه با کمک آموزه‌های استاد خودمون دست به اقدام زدیم استاد واقعا ازت سپاسگزاریم

خدا رو شکر واقعا احساس رهایی داریم اون ترس اولیه سرو کله اش پیدا نیست با وجود اینکه هنوز درآمدی نداریم و ما قبل از این تصمیم اینقدر ترس داشتیم که با یک بچه کوچیک چکار کنیم، الان دلمون واقعا محکم هست و امیدواریم وفقط و فقط خدا رو داریم و به اون توکل کردیم و عمل کردن به آموزه های استاد عزیزم، داریم با جدیت فایلها رو گوش میکنیم همراه با نو‌شتن نکات مهم و روی باورهامون با جدیت کارمی‌کنیم وباورهای درست و جدید برای کسب وکار مورد علاقهمون می‌سازیم و تمام تمرکزمون روی کارمون هست و مطمئن هستیم با توکل به خدای عزیز به نتیجه می‌رسیم، استاد عزیزم ازت سپاسگزاریم چون اگر من وهمسرم با شما و آموزهاتون آشنا نمی‌شدیم هیچ وقت بدرستی قوانین جهان هستی رو درک نمی کردیم و در هیچ جایی به این زیبایی ما رو با خدا آشنا نمیکردن که اینقدردر فایلهای توحیدی زیبا خدا رو توصیف کردی و به ما یاد دادی چطور خدا رو ببینیم و بشناسیم درکش کنیم و چطور بهش اعتماد کنیم و دست به اقدام بزنیم.

خانم شایسته مهربانم مقاله زیبای شما در راهکارهای دوره راهنمای عملی در مورد آیا باید در مورد خواسته ها متعهد باشیم رو با همسرم قبل از اینکه تصمیم قطعی بگیریم همون روز تا ساعت ۴صبح می خوندیم و با اینکه قبلا هم خونده بودیم ولی این دفعه تک تک جملاتتون رو با زندگی و کارمون مقایسه میکردیم و بعداز خواندن این مقاله زیبا بودکه با جدیت تصمیم گرفتیم کارمون رو رها کنیم پیشنهاد میکنم به همه دوستانی که شرایطشون مثل ماهست این مقاله رو با جدیت بخونن، واقعا از شما خانم شایسته عزیزم بابت ایده جالب و خلاقانه ای که در تلگرام گذاشتین سپاسگزارم

خیلی احساس خوبی دارم که تونستم این حرفها رو اینجا بزنم چون به هر کسی غیر از افرادی که در این سایت هستن تصمیمون رو بگیم والبته حتی به نزدیکترین افراد بهمون هم نگفتیم چون مطمئنا میگن با چه عقلی دست به این عمل زدین یا حداقل برین واستین یه جا کارمندی کنین روزمره رو بگذرونین واز این حرفها، ولی ما دلمون محکم هست به خدای مهربون و توکل به خدا جلو میریم

در پناه خدا شاد وثروتمند باشید