قبل از تولید دوره روانشناسی ثروت۱، کارگاههای حضوری روانشناسی ثروت برای هزاران نفر در برخی از شهرهای ایران برگزار و تمام آنچه که موجب رسیدن خودم به استقلال مالی شده بود را آموزش دادم.
این کارگاهها فرصت خوبی بود تا از نزدیک به شناسایی باورهای افراد زیادی بپردازم زیرا میخواستم دوره روانشناسی ثروت۱، به هر فردی که میخواهد به استقلال مالی برسد، این امکان را بدهد تا از همان شرایطی که در آن لحظه دارد، با همان امکاناتش، اما با کنترل ورودیهای ذهنش کار افزایش درآمدش را شروع کند و سپس با ادامه دادن به روند تغییر باورها از طریق کنترل ورودیهای ذهن و تکرار راهکارهایی که برای این کار ارائه شده، درآمدش را افزایش دهد.
زیرا راهکارهای این دوره برای تمام عمر و برای هر حدی از ثروت، پاسخگوست. نتایج این تحقیقات به من اطمینان داد بزرگترین مانع برای هر فردی، باورهایی است که ثروت را غیر معنوی و به ما میگوید که اگر ثروتمند شویم از خدا دور میشویم و تأکید میکند یا باید ثروت را انتخاب کنیم یا خدا را!!!
این باور مهمترین پاشنه آشیل من هم بود وبه محض اصلاح آن، درهایی از نعمت به زندگیام باز شد و درآمدم را بیش از ۱۰۰ برابر افزایش داد!
مهمترین اقداماتی که برای عمل به تعهد برای ۳ برابر کردن درآمد باید انجام دهی:
این باور را بساز که ثروتمند شدن، معنویترین و خیرخواهانهترین کار دنیاست و با این باور، حمایت خداوند را برای موفقیت در راه رسیدن به استقلال مالی، با خود همراه کن.
همین حالا قلم و کاغذی بردار و از خود بپرس: چگونه میتوانم با شغل، توانایی، مهارت و شرایطی که همین حالا دارم و فقط با تغییر نگرشی که تاکنون درباره رابطه خداوند با ثروت، درباره فراوانی ثروت در جهان و درباره دسترسی همه آدمها به منبع تمام نشدنی ثروت در جهان و درباره اینکه ثروتها و نعتمتها و فرصتها هر روز در حال بیشتر شدن هست، درآمدم را ۳ برابر کنم؟
به این دلیل این را از شما میخواهم، زیرا وقتی باورهایم را اصلاح کردم، به وضوح دیدم ثروتی که همیشه فکر میکردم قرار است از راههای عجیب و غریب به دست بیاورم، درست در اطراف من بود و من از همان راههای بدیهی و با همان وضعیتی که داشتم، فقط با تغییر باور و شیوه نگرشم به ثروت، راه افزایش درآمدم را دیدم و به استقلال مالی رسیدم.
اگر وقتی این سؤال را پرسیدی، ایدههایی به ذهنت رسید که به تو احساس آرامش داد، فوراً آنها را بنویس و با تعهد و ایمان، حتماً آنها را اجرا کن. اگر نجواهای ذهنت شروع شد تا مأیوس شوی، تا به تو ثابت کند این امکان ندارد، به تو بگوید که بی خیالش شوی و دوباره تو را به خانه اول، به همان باورهای محدود کنندهی همیشگی برگرداند، بدان که اینها همان باورهای محدود کنندهای است که باید تغییر کنند.
پس، از محدود کننده ترین باور برای اصلاح شروع کن.
مهمترین توصیه من به شما این است که از آموزشهای دوره روانشناسی ثروت۱ کمک بگیرید. این دوره به شما کمک میکند تا یکی یکی آن باورهای محدود کننده را با باورهای قدرتمند کننده بپوشانی و راه را بر ایدههایی بگشایی که کمک میکند تا با همین وضعیت موجود و از راههای بدیهی و طبیعی، درآمدت را سه برابر، سپس با تکرار این دوره و بزرگتر کردن نتایج، یک بار برای همیشه به موضوع نگرانی درباره پول پایان و به استقلال مالی برسی.
بعد خواهی دید که واقعاً چقدر ارزشش را داشت و چقدر خوب شد که بیش از این خودت را از اینهمه نعمت و ثروتی که در دسترس تو بود، محروم نکردی.
من با این دوره زندگی میکنم. محال است قبل از ایده پردازی برای اهدافم، یک بار این دوره را گوش ندهم و باورهای این دوره را به خود یادآور نشوم. نتایج من و هزاران نفری که از این دوره استفاده کرده اند، ثابت کرده تنها راه رسیدن به استقلال مالی، ساختن باورهای ثروت آفرین است.
سید حسین عباس منش
میخواهم درباره مطالب آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و فرایندی که در این دوره طی میشود، بیشتر بدانم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD406MB34 دقیقه
- فایل صوتی چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 331MB43 دقیقه
بنام یکتای هستی بخش
سلام استاد عزیزم.و سلام برهمگی
اومدم تو دفترم این سوال رو نوشتم که چطور میتونم درامدم رو به 3 برابر برسونم با همین شرایطی که دارم؟
تنها ایده ای که به ذهنم رسید اینه که روی احساس لیاقتت کار کن.
درواقع احساس لیاقت پاشنه ی آشیل منه …چون واقعا مهارت خیلی بالایی تو کارم دارم و در سطح حرفه ای ام ولی احساس لیاقتم خیلی پایینه.
من الان 2 ماهه کسب و کار شخصی خودمو که سالن زیباییه شروع کردم.و درامدم در حال حاضر صفره.تا قبلش تو یه سالن معروف شهرمون عروسکار بودم و درامد ماهی 70،80 تومن…
من وقتی اونجا بودم خیلی به تواناییم مطمئن بودم ولی حالا که کار برای خودمه اصلا خودمو باور ندارم…
خودمو لایق نمیبینم که از مشتری پول بگیرم.
با اینکه میگم مهارتم خیلی بالاست ولی احساس لیاقتم خیلی خیلی پایینه .و باید خیلی روی احساس لیاقتم کار کنم.
اولین ایده ای که به ذهنم رسید بعد از اینکه از خودم پرسیدم که چطور میتونم با همین امکاناتی که دارم با همین شرایطی که دارم به درامد 3 برابری برسم این بود که بیشتر روی باورهات کار کن..
یه دفتر برداشتم دارم از تو کامنتای این فایل و بخش عقل کل باورهای ثروتساز رو دارم در میارم و توش مینویستم و بعد میخوام با صدای خودم ضبطشون کنم و همیشه گوشش کنم تا ملکه ی ذهنم بشن.
تا در قدم بعدی ببینم خداوند چه ایدهای دیگه ای برام داره
در پناه یکتای جان…
اولین باری که این فایل استاد رو دیدم با خودم گفتم نه بابا منکه همچین باوری ندارم که ثروت معنوی نیست…با خودم میگفتم من این یه دونه باورو ندارم…تا اینکه وقتی خیلییی عمیق شدم رو احساسم دیدم چقدر حالم بد میشه وقتی این جمله رو میگم که ثروتمند شدن معنویه…نجواها میومدن تو ذهنم که این حرفا شیطانیه.اگر اینجور بود پس چرا امامان ما اینقدر فقیر بودن اگه ثروت خوب بود اونا اولین کسانی بودن که میرفتن سراغ ثروت حتی وقتی استاد گفت که همه ی اینا باهم دروغه که امامان ما فقیر بودن در مقابل حرفای استاد خیلی گارد داشتم میگفتم از کجا معلوم ؟ ما یک عمر شنیدیم امامان ما فقیر بودن حالا استاد میگه نه همه ی اینا دروغه.
چطور باور کنم؟ اصلااا نمیتونستم این حرف استاد رو بپذیرم با خودم گفتم این یه تیکه رو ولش کن حالا بقیه حرفای استاد که درسته از این تیکه رد شو بقیه رو گوش بده…ولی انگار یه چیزی درونم نمیذاشت ازش رد شم.رفتم تو گوگل در مورد داستان نان نمک حضرت علی جستوجو کردم.کلی مقاله خوندم که نوشته بود حضرت علی (ع)اصلا آدم فقیری نبودن بلکه بسیار بسیار ثروتمند بودن.و داستان نان و نمک هم اینطوری بود که علی(ع) همه چیزی میخوردن و یه روزایی رو به اصطلاح ما برای پاکسازی جسمشون نان و نمک میخوردن .و اونهم نان و نمک و آن زمان که فوق العاده خالص و مفید و پر از خاصیت بوده.و یه کف دست نان در حد یک غذای کامل بوده و هیچگونه ضرری نداشته.غذاهایی که ما الان میخوریم یه دیس برنج کلی مخلفات بازم سیر نمیشیم چون هیچ خاصیتی که نداره که هیچ خالص ضرره.و نان و نمک اون موقع در حد یک غذای کامل بوده که البته اونم و فقط بعضی از روزها رو ایشون به این شکل غذا میخوردن اونم برای تزکیه نفس و پاکسازی جسم .بقیه روزها همه چیز میخوردن.
خلاصه که این مطالب رو خوندم و خواستم باورسازی کنم که امامان ما ثروتمند بودن و ثروتمند شدن معنویه و یه جا هم تو دفترم اینو ثبت کردم.
امروز برای سری دوم (نه بار دوم) دوباره وقتی این فایل رو دیدم و به این قسمت رسیدم که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست گفتم خب من در این این مورد باورم درسته و باور دارم که ثروت معنویه ولی دیدم ته دلم یه حس بدی داره قلقلکم میده و نمیزاره از این یه تیکه رد بشم …گفتم نکنه هنوز من باور ندارم ثروت معنویه …دیدم که بععععلههه این سوالا داره تو ذهنم میچرخه که از کجا معلوم که ثروت معنوی باشه؟ از کجا معلوم اینهمهههه سال همه دروغ گفته باشن و عباسمنش راست گفته باشه.با خودم گفتم نکنه ثروت غیر معنوی باشه و من از اون ور بوم بیوفتم همینجوری این سوالا داشت تو ذهنم میچرخید گفتم بسه دیگه چقددددررررررررر نشونه باید ببینی تا باور کنی فقر معنوی نیست چقدررررر دیگه عباسمنش باید بهت معجزه نشون بده که باور کنی ثروت معنویه؟
مگه ما از خدا نیستیم؟
آیا خدا فقیره؟ یا ثروتمنده؟
کسی که خودش ثروتمنده چطور میشه فقر رو دوست داشته باشه؟
اینارو نوشتم تا بگم این باورا واقعا جزء پاشنه های آشیلن که هرچقدرررر روشون کار کنی باز کمه.منی که تو ظاهر برام خنده دار میاد که خب معلومه ثروت خوبه معلومه ثروت معنویه تو باطنم داره این باور فریاد میزنه و بد جور ترمز دستی رو کشیده و نمیزاره از جام جُم بخورم.
این باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست مهم ترین باوریه که باید روش کار کنیم.و اینجوری نیست که ما مدام تکرار کنیم که ثروتمند شدن معنویه و ذهنمون قبول کنه ما باید دلیل و منطق بیاریم برای ذهنمون که چرا ثروتمند شدن معنویه.مثلا: چون من با ثروتم به رشد جهان کمک میکنم
چون من با ثروت به خدا میرسم
چون من هرچقدر ثروتمند باشم کارهای خیر بیشتری رو میتونم انجام بدم.
چون ثروتمندا انسانهای شادی هستن
چون با ثروتمند شدنم میتونم به خونوادم کمک کنم و کلییییییی باور که زیر مجموعه این باور (که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست )قرار میگیره.
وقتی استاد گفتن زمانی که این باورو درست کردم سیل عظیمی از ثروت وارد زندگیم شد با خودم گفتم بابا این یه دونه باور چی داره که استاد اینقدر روش تاکید میکنه .مگه میشه همین یه دونه باور رو درست کنی و ثروت وارد زندگیت شهو حالا تازه دارم درک میکنم که
چقدررررر استاد عالی تونستن این باور رو پیدا کنن که گستره ی عظیمی از باورهای مارو همین یه دونه باور تو دلش جا داده و با حل همین یکدونه باور خود به خود کلی از باور های اشتباه دیگمون درست میشه وثروت عظیمی وارد زندگیمون میشه.
الحق که نجواها چقدرر توب کارشونو بلدن که تا همین لحظه هم دارن تلاششون رو میکنن.ذهنم میگه حالا این یدونه باورو بیخیال شو دیگه چیزی نداره برو سراغ بقیه باورا….ولی عمراااااا.هر چی که هست تو همین یه دونه باور مخفی شده.دوستان عزیزمممم به عنوان گول نخورید این مهمترین باوریه که باید روش کار کنید
خیلییییی راه دارم که باید رو باورهام کار کنم.ولی ایمان دارم که روزی بر میگردم به این فایل و اونموقع واقعا از ته قلبم میخندم به این باوری که داشتم .و اونروز قطعا یکی از ثروتمند ترین افراد کره ی زمین خواهم بود
بنام یکتای هستی بخش
روز بیست و یکم سفرنامه
چطور درآمد خود را در عرض یکسال 3 برابر کنیم؟ قسمت3
همیشه به این فکر میکردم چرا پس با اینکه تقریبا سه ساله که دارم روی خودم کار میکنم نتیجه بزرگی نمیگیرم.چه تو روابط چه ثروت چه عزت نفس…
با دیدن این فایل سفرنامه بیشتر به این فکر کردم که شاید تا به امروز داشتم زمین ذهنم رو برای کاشت بذر ثروت و نعمت آماده میکردم.هرچی بیشتر فکر کردم بیشتر با منطقم جور درمیاد که آره من تو این سه سال داشتم زمین ذهنمو شخم میزدم…من بدون زیرو رو کردن زمین ذهنم نمیتونستم بذر ثروت رو بکارم چون به قدرررری علف هرز که چه عرض کنم دیگه تبدیل شده بودن به درختای هرز که اصلا بذر ثروت رو تو نطفه خفه میکردن و اجازه رشد بهش نمیدادن…من بدون تخریب ساختمان کهنه و کجی و که چندین طبقه است و هر آن امکان فرو ریختنش هست نمیتونستم روش یه برج بسازم برم بالا اول باید ساختمان قدیمی رو خراب میکردم و یه فونداسیون قوی میساختم برای ساختن برجی که تا آسمون قراره سر بکشه..
حالا بعد از سه سال که زمین ذهنم رو شخم زدم و تمام باورهامو زیرو رو کردم وقتش رسیده که بذر مناسب رو بکارم و ازش مراقبت کنم که آب مناسب و نور مناسب بهش برسه ولی باید یادم باشه که این بذر وقتی جوونه زد فکر نکنم که خب من دیگه کارامو کردم الان دیگه کاری ندارم و فقط باید برداشت کنم اصلاااا…اون علفهای هرزی که تو این مدت اینهمه وقت گذاشتی و شخمشون زدی هنوز بذرهاش تو دل خاکه و هر لحظه امکان رشدش هست اگر غافل بشی از زدن علفهای هرز تمام زحمتهایی که کشیدی به باد میره و به خودت میای میبینی اون جوونه که تازه سر ازخاک درآورده بود و تو رهاش کردی زیر سایه ی علف های هرز نور بهش نرسید و از بین رفت …
یه وقت فکر نکنی همینکه زیر بنای ساختمونتو اصولی درست کردی کافیه و دیگه بقیه اش برات مهم نباشه و بی کیفیت ترین مصالح رو تو ساختمون استفاده کنی اونوقت یروزی به خودت میای میبینی حتی یه دونه از این واحدهایی که مثل یه برج ساختی رفتی بالا به خاطر بی کیفیت بودن مصالح و ابزار به فروش نمیره و اون همه زحمتی که برای فنداسیون برجت کشیده بودی همه بر باد میره..
مگه میشه که تو یه روز صبح تا شب بشینی و غذابخوری و بگی دیگه تا یه سال بسمه دیگه نمیخواد غذا بخورم ؟
میگه میشه یه روز صبح تا شب بری حموم و بگی من تا یه سال نمیخوام برم حموم؟
مگه میشه یه روز صبح تا شب خونه رو تمیز کنی و بگی و بسه من دیگه تا یه سال خونه رو تمیز نمیکنم.
به محض اینکه یه غذا روی گاز درست کنی روغن میپاچه رو گاز و اگه الان روی گازو یه دستمال ساده نکشی تا یه سال دیگه اینقدر چربی و کثیفی میگیره که دیگه کلا باید عوضش کنی و کلی ضررر میکنی.
کار کردن روی باورها هم همین شکله اگه هر روز یک ساعت دو ساعت وقت بذاریم برای ساختن باورهای قدرتمند مجبور نمیشیم چند ماه شبانه روزی خودمون رو از همه چی محروم کنیم و فقط صبح تا شب روی باورهامون کار کنیم.که هر چند اینجور کار کردن رو خودت خیلی هم عالیه ولی چرا نتونیم فقط روزی چند ساعت رو خودمون کار کنیم و بقیه روزو فقط عشق و حال کنیم و تفریح بریم خرید کنیم و…
چرا زحمتی که چند ماه یا چند سال برای تغییر باورهامون میکشیم با سهل انگاری هامون باعث میشیم که دود شه بره هوا…
چرا نمیخوایم قبول کنیم که تا آخرررررر عمررررر باید روی خودمون و باورهامون کار کنیم و هر لحظه که استپ کنیم برمیگردیم عقب؟
چرا نمیخوایم قبول کنیم که این روندیه که هیچ وقت نباید متوقف شه؟
چرا هنوزم مقاومت میکنیم در مورد اینکه باید همیشه تا آخر عمر رو خودمون کار کنیم ؟
چرا میخوایم قانون رو به اون شکلی که دوست داریم تغییر بدیم؟ چرا دوست داریم قانون مطابق خواسته ی ما تغییر کنه؟ چرا دوست داریم چند ماه فشرده رو خودمون کار کنیم و بعد خودمونو رها کنیم و بگیم خب دیگه باورهایی که ساختم خودش بقیه ی کارا رو میکنه …خودش برام ثروت میسازه خودش روابط خوب میسازه خودش سلامتی میسازه…
نخواه که قانون رو مطابق میلت تغییر بدی چون تلاش بیهوده ای کردی قوانین جهان ثابته و هیچ وقت تغییر نکرده برای حتی پیامبری و برای تو هم تغییر نخواهد کرد.
این تویی که باید تغییر کنی این تویی که باید مطابق قانون پیش بری نه قانون مطابق خواسته ی تو..
جهان با هیچ کس شوخی نداره جهان با هیچ کس تعارف نداره جهان برای هیچ کس برای هیچ پیامبری دلسوزی نکرده و برای تو هم نمیکنه…جهان به قوانینش متعهده …
اگر طبق قوانین جهان پیش بری پاداشها بی نهایته رشد و پیشرفتها بی نهایته نعمتها بی نهایته ثروتها بی نهایته جهان با قدرت ازت حمایت میکنه..
ولی اگر بخوای خلاف قوانین جهان رفتار کنی اگر بخوای بازهم اینجوری فکر کنی و بخوای اینجوری سر جهانو شیره بمالی که من یه مدت بیام فشرده رو خودم کار کنم بعد که اوضاع خوب شد دوباره همون رفتارا و کارای قبلی رو انجام بدم و ذهنتو کنترل نکنی جهان زیر چرخ دندهاش لهت میکنه…
حالا دوست داری باور کن دوست نداری اینقدر به این روش ادامه بده تا حسابی زیر چک و لقد جهان له بشی…
تمام این حرفا خطاب به خودم بود چون من آدمیم که تا به امروز همیشه از این نقطه ضربه خوردم و دوست داشتم که از قوانین جوری برداشت داشته باشم که طبق باورهای من باشه نه اینکه من بخوام به خودم زحمت بدم و باورهامو طبق قوانین تغییر بدم.
امیدوارم که هممون به اندازه ی کافی چک و لقدهامونو خورده باشیم و دیگه ظرفیت چک خوردن از جهان رو نداشته
امیدوارم که هممون به اندازه ی کافی چک و لقدهامونو خورده باشیم و دیگه ظرفیت چک خوردن از جهان رو نداشته باشیم.
در پناه الله یکتا…
سلام آقای فرهاد عزیز خوشحالم که در این مسیر زیبا و بهشتی تونستم سهم کوچیکی تو شناسایی باورهاتون داشته باشم.این فضا و این مسیر بی شک بهترین و درست ترین مسیر به سمت خداونده. هر کدوم از ما شانس بزرگی آوردیم (که البته هیچ چیز شانسی نیست)که تو این مسیر قرار گرفتیم.باید قدردان این مسیر باشیم.
در پناه الله یکتا ثروتمند ترین باشید
سلام عزیزم…
درسته هر چقدر که جلو تر میریم و تکاملمون رو طی میکنیم بهتر میفهمیم که هر فکری که ذهنمون میگذره محاله بی پاسخ بمونه…اگر هر لحظه حواسمون به این باشه که همین فکری که الان از سرم گذشت در غالب یه اتفاق به زندگیم بر میگرده آیا دوست دارم که تجربه اش کنم یا نه؟ اونوقت راحتتر ذهنمون رو کنترل میکنیم…
هیچکدوم از ما اتفاقی تو این مسیر نیفتادیم ما قرار گرفتن در این مسیر رو با باورهامون خلقش کردیم.ما یه بار تونستیم این کارو کنیم چرا دوباره نتونیم؟ چرا نتونیم دوباره با کنترل بیشتر ذهنمون اتفاقای قشنگ تری رو برای خودمون رقم بزنیم؟
در پناه الله یکتا شاد ثروتمند موفق باشید عزیزم
فاطیمای عزیزم بهت تبریک میگم به خاطر قرار گرفتن در مسیر حقیقت…
ما در جهانی زندگی میکنیم که با فرکانس کار میکنه.فرکانس چجوری ارسال میشه با توجه.در این جهان هیچ کس به جز خداوند هیچ قدرتی نداره و خداوند هم قدرت خلق زندگی هر کسی رو فقط و فقط به خودش داده. مگر اینکه تو بخوای اینجوری باور کنی که کس دیگه ای میتونه تو زندگی تو تاثیر داشته باشه.قانون فرکانس داره با توجه ما کار میکنه به هر چیزی که توجه کنی داری فرکانسش رو میفرستی وقتی مدت زیادی به یک چیزی توجه کنی و تکرارش کنی اون تبدیل میشه به یک باور.وحالا در مورد مثال تو که چشم زدن هست…
ما داریم تو دنیای دوقطبی زندگی میکنیم دنیایی که هم سرد داریم هم گرم هم زشت داریم هم زیبا هم سلامتی داریم هم بیماری…فقط باید ببینی که تو میخوای چی تو زندگیت اتفاق بیفته؟ به هرچی که توجه کنی و قدرت بدی اتفاق میفته.بهت قول میدم که چشم زخم هییییچ قدرتی نداره.این ماییم که بهش قدرت میدیم.هر چیزی که ازش بترسی یعنی داری بهش قدرت میدی.اولین کاری باید بکنی اینه که فقط خداوند رو قدرت مطلق بدونی و ایمان داشته باشی که خداوند قدرت خلق زندگی هر کس رو به خودش داده و به هیچ عنوان این اجازه رو نمیده که کسی بتونه تو زندگی یک آدم دیگه تاثییر بذاره چه در جهت خیر چه در جهت شر.
مگر اینکه تو خودت بخوای اینجوری فکرکنی و اینجوری باور کنی که یه آدم دیگه میتونه تورو چشم بزنه …یعنی در اینصورت تو دستی دستی قدرتی که خداوند تو وجود تو قرار داده که باهاش زندگیتو خلق کنی و به خواسته هات برسی داری دو دوستی میدی به یه آدم دیگه که بتونه تو زندگی تو تاثیر بزاره.
توجهت رو از روش بردار و قدرت رو تو ذهنت از آدما بگیر و به خدا بده. و ایمان داشته باش که که خداوند که قدرت مطلقه از تو حمایت میکنه برای رسیدن به رویاهات… به شرطی که خودت دو دستی این قدرت رو تقدیم دوست و همسایه و فامیل نکنی و رو باورت کار کنی …
اگر که اراده کنی که تغییر کنی خداوند مسیرو برات هموار میکنه…
تو سایت هم استاد در مورد چشم زخم فایل دارن یه سرچ کن و نگاهش کن حتما کمکت میکنه.تو بخش عقل کل هم میتونی سوال کنی و جوابای خوبی میگیری که به تغییر باورهات کمک میکنه.
در پناه الله یکتا آرزو میکنم برات که قدرت وجودی خودت رو پیدا کنی و به خودت و خدای خودت ایمان کامل داشته باشی