چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

سلام و درود بر شما عزیانم

امروز روز ۲۱ تحول من هست

واقع که معنوی کار اینه که ثروت مند باشیم ثروتو پول یک انرژی پاک الهی هست

من سه ماهه پیش دنبال خونه بودم و چون از همسرم جدا شدم دوسال پیش و با دوتا پسرم دونبال خونه میگشم این موضوع را به وضوح با تک تک سلول های بدنم حس کردم

هرکجا که دنبال خونه میرفتم تا میگفتم با دو تا پسر هام زندگی میکردم رفتار هاش صاحب خونه یا بنگاه ها رو خوب میدیدم که افراد فقز چطور رفتار میکردنند چه قدر قضاوت میکردن چه قدر به چشم ییه شخصی که براشون هزاران دردسر میخواد بسازه نگاه میکردن در صورتی که من اصلا رفت اماد خاصی ندارم جور نیستم که خونه رو پاتوق بکنم و هر روز صد نفر برن و بیان

یا حتی توی بنگاه بودم یکی میومد دنبال خونه هزار تا شرط میگذاشتن و هزارتا حدودیت براش میگذاشتن حالا یعنی یه جای نسبتا خوب بود اما افرادی که در اون منطقه خونه داشتن افرادی بودن که از نظر ذهنی فقز بودن مثلا ۳۰ سال پیش اینجا زمین و گرفته بودن حالا شده بود یه جای خوب شهر و بافت اون منطقه این باور ها رو فریاد میزد و چه قدر من اونجا به چسشم دیدم که وقتی فقیر باشی و ذهنت فقری داشته باشی دیگران رو خیلی رحت تر قضاوت میکنی چه قدر به دید بد به بقیه نگاه میکنی معنویت پول رو اونجا با تک تک سلول های بدنم حس کردم

بعد رفتم جاهایی که از نظر موقعیت مالی قویو قوی تر دون رفتار ها زمین تا آسمون فرق داشت خیلی فرق داشت بی احترامی نمیکردن تا میگفتم مجرد هستتم و با دوتا پسر هام زندگی میکنم قضاوت نمیکردن مقومتی نداشتن

حتی یادم میاد یه اگهی دیدم و زن زدم به طرف برای خونه (انقدر سر این موضوع حساس بودن که همون اول میگفتم که من با دوتا پسر هام زندگی میکنم و اگر براتون خیلی مهم هست که حتما خانواده کامل باشه همین الان بگین ) پشت تلفن که صحبت کردم از لوکیشن و موقعیت خونه متوجه شدم که منطقه خوبو ثروتمند نشین هست داشتم با این بنده خدا حرف میزدم بهش گفتم اقا فقط یک مسئله ای من خودم هستم و با دوتا پسر هام زندگی میکنم یه پسر ۱۲ ساله و یه پسر ۱۴ ساله دارم. جوابی که داد جالب بود و تفاوت افراد فقیرو دیدگاهشون در این مورد با افراد ثروتمند اینجا مشخص میشد

گفت حب عزیزم مشکلش چیه . من گفتم مشکلی نداره گفتم که همین اول بگم اگر خیلی براتون مهم هست که حتما خانواده کامل باشه من از همسرم جدا شدم و همین سه نفر هستیم و سه تایی زندگی میکنیم

گفت اقا این حرفا چیه پاشو بیا خونه رو ببین دوست داشتی در خدمتیم

در صورتی که اون جا هایی که قضاوت میکردن حتی بعضی جاها رفتارشون زمین تا اسمون تغییر میکرد و بعضی ها فوضولیشون گل میکرد علت جداییتون چی بودهه وهزار رفتار نادرست دیگه

حالا من پول پیشم کرایه ای که مد نظر داشتم یه عدد قابل توجه بودااااااا اما برای این مجرد بودن این مسائل بود

من رفتار ها رو که میدیدم روزی هزار بار به خودم میگفتم ببین اسماعیل ببین وقتی استاد میگه معنوی ترین کار دنیا اینه که ثروت مند باشی ببین خوب حسش کن و من با تحلیل رفتار های افراد ثروت مند و قفیر این موضوع رو خوب میدیم که پول چه قدددددددرررررر معنوی هست و چه قدر انرژِ پاک الهی هست

بعد نستم با خودم خلوت کردم گفتم اقا چرا نمیشه چرا هر چی زور میزنم این خونه اوکی نمیشه من سه ماه دنبال خونه بودم

بعد به تناج جالبی رسیدم

اول اینکه من یه ترمزی دارم که به افراد مجرد سخت خونه میدن

دوم متوجه شدم که من یه پرسه زمانی زیادی فرکانس این رو میفرستادم که به یه جای بهتر وخ ونه بهتری برم که مثلا پارک دمه خونه ام باشه سطح فرهنگی بالا تر باشه منطقه ثروتمند نشین تر باشه و یه سری امکاناتا دیگه

حالا کائنات در جواب این فرکانس هایی که قبلا فرستادم داره جواب میده

اما من به جای اینکه رها باشم و منطقه رو رها کنم و اجازه بدم هدایت کار خودش رو بکنه گیر دادم به یه منطقه خاص

سوم اینکه تو این مدت با این همه اتفاق هایی که افتاده بود روی این باور کار کرده بودم که پولل یک انرژی پاک الهی هست

و الان باید جهان به ترکیب این فرکانس ها پاسخ میداد

تصمیم گرفتم رها باشم و ذهنم رو خالی کنم از همه چیز و ذهنم رو به شدت کنترل کنم

معجزه رخ داد

هدایت شدم به یه منطقه پولدار نشین خیلی خوب

یه پارک خیلی خوب سر کوچه مون کل ساختمان ماله یه نفر صاحب خونه خیلی خوب

با نصف پول پیشی که من در نظر گرفته بودم با امکانات کامل

توی کوچه که راه میرم فراوونی ثروت رو میببینم خونه ها و ماشین های خیلی عالی

یه خونه با امانات عالی

و….

که به سادگی و راحتی قولنامه کردم به لطف خدا

این داستان که خیلی خلی خلاصه اش کردم کلی درس داش برام

که مهم ترینش این هست که پول یه انرژی پاک الهی هست و هر چه قدر ثروتمند بشی نزد خدا محبوب تر هستی

دوم اینکه مهم نیست چه قدر تلاش فیزیکی بکنی اگر ترمز داشته باشی خودت را به در و دریواز بزنی در و دیوار رو به هم بدوزی از صبح تا شب بدوی کاری که من میکردم از صبح تا شب دنبال خونه بودم نتیجه ای در کار نیست

سوم اینکه زمانی که خواسته ای به جهان ارسال میکنی باید در برابر نتیجه رها باشی و نتیجه رو به خدا و کائنات بسپاری و محدود نکنی و دست خدا رو نبندی و اجازه بدی هدایت کار خودش رو بکنه و به نشونه ها توجه کنی و نشونه ها رو دنبال کنی

رها بودن و حال خوب خیلی مهم هست

اینکه همیشه ذهنت رو کنترل کنی و بدونی که از قدرت درک ما خارج هست که زمانی که ما خواسته ای به جهان ارسال میکنیم جهان و کائنات چه شکلی به خودش میگیره تا ما رو به خواستمون برسونه

ما باید ترمز ها و محدودیت ها رو از ذهنمون پاک کنیم

خدا رو شکر این ها رو برای خودم نوشتم که یه یاد اوریی باشه برام که اون رز ها چه درس ای بزرگی برام داشت

عاشقتونم

در پناه خداوند عاشق و ثروتمند باشید