چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3 - صفحه 6

1506 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید علی رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 3308 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    امیدوارم که نظر بنده رو انعکاس بدهید. چون نظر و سوالم خیلی مهمه. شاید سوال خیلی از دوستان باشه

    من اولین باری که ویدیو چگونه درآمد خود را در عرض یک سال سه برابر کنیم (6 ماه پیش) رو که دیدم و اون تعهد رو نوشتم . خیلی زود درامدم چن برابر شد. از این بابت از شما سپاسگزارم. ولی…

    من بیشتر فایل های رایگان شما رو دیدم. ولی ندیدم شما از قوانین یا روش های پس انداز کردن درآمد توضیح بدید. یا شایدم تو محصولاتتون توضیح دادید و من ندیدم

    ثروتمند شدن ربطی به میزان درآمد نداره. من خیلی ها رو میشناسم که درآمدشون خیلی زیاده ولی همیشه مشکل مالی دارن. اینو همه ما میدونیم که هرچقدر درآمدمان افزایش پیدا میکنه از طرف دیگر مخارجمون میره بالا. همیشه مخارج جلوتر از درآمد حرکت میکنه. از یه استاد بزرگی شنیدم که گفت ثروت محصول تبدیل درآمد به داراییه. چگونه و از چه روشهایی میتونیم درآمدمون رو خرج یا پس انداز کنیم؟؟؟ من درآمدم به لطف خدا چن برابر شد ولی خرجمم رفت بالا.

    اگه در مورد این موضوع توضیح بدین خیلی خوشحال میشم

    و در آخر اینکه آقای عباس منش خیلی خیلی دوستتون دارم. من به طور اتفاقی تو یوتیوب اون فایل (چگونه درآمد خود را در عرض یک سال سه برابر کنید) رو دیدم و به لطف خدا به این مسیر هدایت شدم. واقعا ازتون ممنونم. واقعا از پیشرفتتون لذت میبرم. یا علی :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2510 روز

      سلام و درود

      چقدر خوبه افرادی که توانستند از این آگاهی استفاده کنند و موفق هستند بهتون تبریک میگم

      علی آقا من تو دیدگاهتان یه باور مخرب دیدم که فکر میکنم باعث شده مخارجتون در کنار درآمد بیشتر بشه این باور رو عوض کنید که هر چی درآمد داشته باشم مخارجم هم بیشتر میشه مثل استاد با وجودی که درآمد بیشتر شده ولی هزاران برابر پخارجتون کمتر

      و اینکه ثروت فقط دارایی هم میتونه یه باور مخرب باشه

      ثروت یعنی خانواده احساس خوب حساب بانکی آرامش مالی و در کنارش خانه ماشین و ….

      من این به ذهنم رسید دوست داشتم بهتون بگم و شاهد موفقیتها و پیشرفتهای روز افزون شما باشم

      شاد و موفق و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3319 روز

    سلام

    از خدا بابت همه نعمتهایی که دارم سپاسگزارم .

    بیشتر از 6 ماهه که با سایت عباسمش آشنا شدم . همه فایلهای رایگان استاد عباس منش رو گوش کردم . در بخش عقل کل فعالیت زیادی دارم و در محل کارم با صحبت کردن با بچه ها باورهای مفیدی بهشون میدم .به لطف خدا از لحاظ کاری در حال پیشرفت هستم ، از لحاظ احساس فوق العاده و آگاهی و ایمان به شدت رشد کردم و مدام اتفاقات خوب برام میافته . احساس میکردم خیلی دارم خوب رشد میکنم تا اینکه :

    دیشب این قست رو دیدم و سوال رو از خودم پرسیدم ، و چند جواب براش پیدا کردم که یکی از جواب ها فعالیت بیشتر بر روی تغیر باور هام بود . اما امروز صبح که اومدم اینجا نظر بنویسم این متنو دیدم :

    ((((((((((((( شما می توانید تا ساعت 23 روز پنج شنبه 16 دی ماه دوره روانشناسی ثروت1 را با قیمت قبلی به مبلغ 3،490،000 تومان تهیه نمایید و پس از آن این دوره با قیمت 4،990،000 تومان ارائه می شود.))))))))))))))))))

    با اینکه یکی از فایلهای استاد رو که گفته بودن بسته روانشناسی ثروت رو میخوان به قیمت 10 ملیون عرضه کننده گوش داده بودم و حسم بهش مثبت بود ، با دیدن این جمله حس بدی گرفتم و یه لحظه پیش خودم گفتم چههههههه خبره ؟ 5 ملیون !!!

    اما همون لحظه به خودم اومدم و گفتم : مگه تو ارزش این بسترو نمیدونی ؟ مگه نتایجش رو ندیدی ؟ مگه نتایج فایل های رایگان استاد رو ندیدی تو زندگیت !! چرا فکر میکنی 5 ملیون برای تو پولیه ! 5 ملیون اصلا پوله ؟این چه باوریه که 5 ملیونو تو ذهنت بزرگ کردی ؟ بله شاید الان که درآمدت کمه برات زیاد باشه اما قطعا الان زمان گوش دادن تو به این بسته نیست و تو باید با همین روند رشد پیش بری تا درآمدت به حدی برسه که حتی اگه بسته 10 ملیون شد برای پرداختش مشکل نداشته باشی .

    ——–> برای همین جواب من به سوال استاد عباس منش اینه :

    سوال : چطور میتونم با همین شرایطی که دارم درآمد خود را 3 برابر کنم ؟

    جواب : فقط و فقط و فقط و فقط و فقط و تاکید میکنم فقط با تغیییییییییییییییییییییییییییییییر باور هام . من هنوز باورهای ریز مخرب زیاد دارم .

    شاید من تو توهم اینکه باورهام مثبت شده گیر کردم ، اما خدارو شکر میکنم که انققققققققققدر حواسش به من هست که به من نهیبی زد که در این توهم باقی نمونم ، گاهی تو توهم گیر میکنی و فکر میکنی همه باورهات مثبته در حالی که این فقط یه توهمه ، تو انقدر باورهای ریز منفی داری که شاید خودتم ندونی مشکل کارت کجاست ، پس خیلی خیلی خیل هواست جمع باشه .. گاهی هیچ کاری نباید بکنی و فقط باید روی باورهات کار کنی و همون کارای قبلیتو انجام بدی تا سیستم خودش راهو برات باز کنه .

    پس من فقط روی باورهام کار میکنم و هیچ کار عملیه دیگه ای فعلا ندارم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3363 روز

      گاهی تو توهم گیر میکنی و فکر میکنی همه باورهات مثبته در حالی که این فقط یه توهمه ، تو انقدر باورهای ریز منفی داری که شاید خودتم ندونی مشکل کارت کجاست ، پس خیلی خیلی خیل هواست جمع باشه .. گاهی هیچ کاری نباید بکنی و فقط باید روی باورهات کار کنی

      مرسی به خاطر این جملات،از پریشب بهم الهام شده کار اینترنتی رو رها کن بشین بکوب رو باورات کار کن تو خیلی تلاش فیزیکی کردی ولی آیا نتیجه ای هم گرفتی؟ کی میخوای بفهمی ایراد تو باوراته؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهاره پارچه باف گفته:
      مدت عضویت: 1914 روز

      سلام ب دوست عزیز

      خیلی خیلی ممنونم ازتون برا این متن قشنگی ک ب اشتراک گذاشتین

      من خیییلی با خودم درگیر بودم هرچی از خودم سوال میپرسیدم ک چیکا کنم هیچی ب ذهنم نمیومد

      اومدم نظرات دوستانو خوندم انقد بالا و پایین کردم تا توجه ام ب این متن قشنگ شما جلب شد چن بار خوندمش

      وااااقعا ممنونم ازتون عالی بود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    دنیل جان گفته:
    مدت عضویت: 3585 روز

    سلام به همه ی هم فرکانس های عزیز

    خدا را شاکرم مجدداً در جمع شما هستم

    استاد عزیز بابت همه ی خوبی هایی که به زندگیم وارد کردی صمیمانه سپاسگزارم

    خیلی خیلی بهت ایمان دارم

    استاد تو بهترین هستی خدا میدونه هیچوقت مثل تو ندیدم

    از جنس خودم و از جنس خدای درونم و از جنس چیزهایی که دوست دارم بشنوم، حرف میزنی

    واقعاً ثروت یه چیز کاملا معنویه من به این حرف شما ایمان و اعتقاد دارم

    با وجود اینکه پدرم مسجد ساخت، خودم تا بیست پنج سالگی در مسجد بزرگ شدم و سالها روضه خوان و مداح بودم اما هیچوقت آرامش نداشتم، همیشه لنگ و گیر و گرفتار بودم

    این سوال را از دهها نفر پرسیدم؟

    چرا هیچوقت در نمازهام، حتی در نمازهای شب م، حتی در قرآن خواندنم تمرکز ندارم و نمیتونم همه چیزو درک کنم

    هر بار این جوابو میشنیدم: روی هفتاد بار مثل پیامبر بگو استغفروالله ربی و اتوبو علیه منم این کارو میکردم هیچوقت بهتر نشدم هیچ روز به روز بدتر شدم

    من از بچگی بخاطر هوش بسیار بالا به انیشتین شهرت داشتم و هنوزم دارم

    همون موقع

    یک هفته با خودم خلوت کردم و همه چیزو آنالیز کردم دیدم واقعاً من آرامش ندارم و هیچ دلیلی نداشتم اصلا نمیتونستم دلیلشو بفهمم

    چون ایمان نداشتم

    چون خودم نمیشناختم

    چون خدا را نمیشناختم

    فکر میکردم خدا یعنی بی پول و فقیر و ثروت در جهان محدوده

    یکی از کتاب های کاترین پاندر بنام از دولت عشق از استادم هدیه گرفته بودم

    چندین بار خوندمش بعد با جدیت تصمیم گرفتم خودم باشم و برای خودم زندگی کنم

    همیشه آینده را بدون کم و کاست میدیدم و گاهی هم بهم پیشگو میگفتند ولی بخودم قول داده بودم با کسی حرف نزنم تا بیشتر در میان اطرافیان اسمم سر زبان ها نیفته

    همیشه من از آینده خبر میدادم و دقیقاً هم درست در میامد و همه جا خانواده ام میگفتن دیدی بازم حرفش درست بود

    ندایی در قلبم اومد همه چیزو عوض کن حتی زره به زره ی داشته هاتو

    بلافاصله اقدام کردم، همه چیزو عوض کردم، از دوست ، رفیق، حتی لباس،حتی خط گوشیمو

    بلافاصله در اقدام بعدی برای تغیر اسمم اقدام کردم که با الله شروع میشد،

    چون الله در اسمم بود از شنیدنش حالم بد میشد

    خوب فکر میکردم خدا و معنویت یعنی فقر

    بنابراین یک اسم با پرستیژ و ثروتمند انتخاب کردم

    الله هم در ثبت احوال جزء زیباترین اسم ها در ایران محسوب میشد و عوضش نمیکردن،

    منم بلافاصله ثبت احوال را شکایت کردم در پاسخ ازم پرسیدن چرا این کارو میکنی، گفتم میخوام آزاد باشم و آزاد زندگی کنم،

    میخوام مشهور بشم اسم الله به کارم نمیاد

    مذهبی ها با پول مخالف هستند

    یک اسم و فامیلی بسیار زیبا انتخاب کردم، که خیلی خیلی برام خوش یوم بود

    اصلا دروازه ی خیر و برکت به زندگیم شد

    بعد دانشگاهموو عوض کردم، بعد شغلمو

    یه چیز بسیار وحشتناک:

    وقتی نشستم باورهای مذهبیمو عوض کردم تا آستانه بیهوشی از شدت فشار روحی و ذهنی پیش رفتم

    آخه سالها در مسجد بهم گفته بودم

    سلیمان آخرین نفره میره بهشت،

    پولدار باشی و غذا بخوری همسایه ات گرسنه بخوابه پوست بدنتو مثل گوسفند میکنن،

    باید اول به فقرا احترام بذاری بعد ثروتمندان

    باید کفش های فقرا را جفت کنی تا خدا دوست داشته باشه

    باید سحریتو بدی بقیه خودت گرسنه روزه بگیری واقعاً این کارو میکردم فقط اینو بگم یه مرده متحرک شدم که هیچی ازم نمونده بود،

    نتیجه اش این شد: از اون به بعد هیچوقت روزه نگرفتم، هیچوقت نماز شب نخوندم

    همیشه ترس سختی ها در دلم بود

    فکر میکردم خدا یعنی زجر و بدبختی

    حرفام زیاده فقط اینو بدون من میدونم تو چی میگی

    روئیای بچگی م این بود:

    حکم دانشمندی

    ثروت مولتی میلیاردی

    باور میکنی سناریو حکم دانشمندی را که چیدم در ده سال به راحتی آب خوردن به دستش میارم

    سناریو ثروت مولتی میلیاردی هم چیدم به آسانی به دستش خواهم آورد

    چون واقعاً یه نابغه هستم

    هنوزم باور دارم انیشتین هستم

    البته هممون نابغه ایم فقط گاهی مسیرو اشتباه میریم

    ممنونم ازت استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3363 روز

      سلیمان آخرین نفره میره بهشت،

      پولدار باشی و غذا بخوری همسایه ات گرسنه بخوابه پوست بدنتو مثل گوسفند میکنن،

      باید اول به فقرا احترام بذاری بعد ثروتمندان

      باید کفش های فقرا را جفت کنی تا خدا دوست داشته باشه

      باید سحریتو بدی بقیه خودت گرسنه روزه بگیری

      این جملات چقدر برام آشناست جالبه همه ی ما مثل همیم ذهنامونو یه جور برنامه ریزی کردن، اما در مورد اسم باید بگم شما اشتباه فکر می کنید که ثروتمندا اسماشون غیر مذهبیه و فقرا اسمای مذهبی دارن چون تو فیلماو سریالا اینجوری دیدید در حالی که واقعیت غیر از این هست سرچ کنید ثروتمندای ایران رو و ببینید که از چهل تا ثروتمند در صدر سی و شش تاشون اسمشون مذهبی هست و نمونه اش استاد عباسمنش که اسمش حسین هست و اینکه همه ی دور و بریای من اسمای غیر مذهبی دارن و همشون هم فقیر هستند اکثرا اسم بچه هاشون رو گذاشتن کارن آرنیکا و …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3475 روز

    سلام به همه

    آقای عباسمنش شما در فایل رایگان ابراهیم گفته اید که هر هدفی که دارید باید بهای رسیدن به آن هدف را هم بپردازید

    اما با اینکه مدتی است که از فایل ابراهیم گذشته است آیا در مورد ثروت هم همینطور است

    اگر برادری فرمایید و توضیح مختصری بدهید ممنون میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مرد سیندرلایی گفته:
    مدت عضویت: 3228 روز

    با تشکر ویژه از گروه تحقیقاتی عباس منش-دنیا بینهایت زیبا وجادار است وتو زمینه ثروت نهایت ندارد.

    سر تا پایم را خلاصه کنند

    می شوم “مشتی خاک”

    که ممکن بود “خشتی” باشد در دیوار یک خانه

    یا “سنگی” در دامان یک کوه

    یا قدری “سنگ ریزه” در انتهای یک اقیانوس

    شاید “خاکی” از گلدان‌

    یا حتی “غباری” بر پنجره

    اما مرا از این میان برگزیدند :

    برای” نهایت”

    برای” شرافت”

    برای” انسانیت”

    و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :

    ” نفس کشیدن ”

    ” دیدن ”

    ” شنیدن ”

    ” فهمیدن ”

    و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

    من منتخب گشته ام :

    برای” قرب ”

    برای” رجعت ”

    برای” سعادت ”

    من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:

    به” انتخاب ”

    به” تغییر ”

    به” شوریدن ”

    به” محبت “

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  6. -
    حامد بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 3821 روز

    سلام استاد

    از اینکه شما رو در یکی از بهترین کشورهای دنیا میبینم بسیار خرسند هستم.

    فایل سوم شما چند برابر کردن ثروت در یک سال بسیار فوق العاده و پر انرژی بود

    من در یک خانواده 5 نفره در یک خانه 70متری زندگی میکنم چند وقتی هم هست که دیدن تلویزیون رو گذاشتم کنار به قول یکی از بزرگان که تلویزون رو جعبه احمق ها فرض کرده بود .اما تو این محیط کوچک زندگی بسیار سخته بشه از تلویزیون فرار کرد به صورت ناخداگاه جذب میشم.من نزدیک یک سال میشه که با سایت شما اشنا شدم و تقریبا همه فایل های رایگان شما رو بارها گوش دادم اما هنوز نتونستم نتیجه دلخواه رو کسب کنم البته ارامشی که تو این یک سال دارم تو کل زندگیم نداشتم فقط از نظر مالی هنوز نتیجه خوبی نرسیدم من بارها ریسک کردم و یک شغل جدید راه انداختم اما بعد از یک سال مجبور به جمع کردن شدم (این یک سال نمیدونم چیه که دقیقا توی هر کاری میرم بیشتر از یک سال دوام نمیارم )دقیقا این روند رو هم پدرم داشته الان تو یک شرکت کارمند هستم و هرچقدر فکر میکنم چطور درامدم رو 3 برابر کنم به نتیجه نمیرسم جز اینکه ترک کارکنم و برای خودم کار کنم ولی خانواده بهم اعتماد نمیکنند و خودم هم ترس دارم در صورتی که ما 3 نفر از دوستان همه گی تمایل برای مستقل شدن داریم نا گفته نماند ما 3 نفر همه گی از فایل هاتون استفاده میکنیم و بسیار هم پر انرژی هستیم .

    تمام صحبت های شما برای تمرکز برای ثروتمند شدن و کمک به خانواده از بچگی تو ذهنم بوده و هست ولی الان تبدیل به حسرت داره میشه.

    استاد عزیز ممنون میشم کمکم کنید تا مسیر زندگیم رو پیدا کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3357 روز

    سلام خدمت استاد محترم و دوستان گرامی

    خدایا این قدر به من ثروت بده که به خاطر خودت ، خودت را شکر کنم و بندگیت را بکنم نه بخاطر اینکه به من پول بدی بیام ازت سپاسگزاری کنم –

    تشکر و سپاس

    مطالبی خوب از ادیسون: مادرم کسی بود که زندگی مرا ساخت. او برای من بهترین، درست‌کارترین و معتمدترین آدم روی زمین بود و تنها به خاطر وجود او بود که احساس می‌کردم چیزی مرا به ادامه زندگی تشویق می‌کند. من هیچ‌گاه از او ناامید نشدم چون همیشه یک حامی تمام و کمال بود و در هیچ شرایطی امید مرا به ناامیدی تبدیل نکرد.» اینها جملات ادیسون هستند که همیشه و در هر شرایطی او آنها را بارها و بارها تکرار می‌کرد اما فکر می‌کنید چرا مادر ادیسون تا این حد روی سرنوشت، احساسات و افکار او تاثیر داشت؟ …

    توماس هفت ساله بود که مدت 12 هفته به مدرسه رفت و در یک اتاق کوچک که 38 دانش‌آموز از سنین مختلف در آن بودند، درس خواند. معلم او که بسیار بی‌صبر، بداخلاق و بدون مهارت بود و با 38 دانش‌آموز قد و نیم قد هم باید سر و کله می‌زد چندان از ادیسون خوشش نمی‌آمد چون از سوالات پیاپی او خسته شده بود و پاسخی برای آنها نداشت و ضمنا به نظر او ادیسون رفتاری خودمحور داشت که هیچ‌کس نمی‌توانست حریف آن شود. معلم همیشه او را با لقب «کله پوک بی‌خاصیت» صدا می‌کرد در حالی که ذهن ادیسون سرشار از سوالات و نادانسته‌ها بود و همه می‌دانستند که او بسیار بزرگ‌تر از سن و سالش فکر می‌کند اما معلم او معتقد بود توماس پیش از حد فعالیت می‌کند که حتی بعدها بسیاری از متخصصان معتقد بودند او دچار بیش فعالی و کاهش تمرکز است.

    این رفتارها و واکنش‌ها که در مدرسه نسبت به او ارایه می‌شد توماس را ناراحت کرده بود ولی مادرش اقدامی انجام داد که شاید در آن زمان بی‌معنا و بیهوده بود اما در اصل بسیار موثر و سرنوشت‌ساز شد. مادر که بسیار به توماس علاقه داشت و به گفته ادیسون زندگی او را ساخت شرایط را کاملا درک کرد و از اوضاع و احوال فرزندش و جو مدرسه به این نتیجه رسید که بهتر است فورا پسرش مدرسه را ترک کند و در عوض خودش در منزل مسوولیت تدریس او را به عهده گرفت چون حس می‌کرد محیط مدرسه نه تنها تاثیری مثبت روی او ندارد بلکه ممکن است راه را برای او ببندد.

    مادر خیلی زود متوجه شده بود که به علت هوش سرشار پسرش این دیگران هستند که او را درک نمی‌کنند. به این ترتیب کتاب‌های مختلف از جمله انجیل را به او یاد داد.

    عمده منابع آموزشی او در منزل از کتب موثق آن زمان بود. متاسفانه ماجرا به همین خوبی و خوشی ادامه پیدا نکرد چون توماس در همان سنین کودکی مشکل شنوایی پیدا کرد که دلیل آن مخملک و عفونت مکرر گوش بود اما مادر این موضوع را هم برای توماس به یک مشکل پیش پا افتاده تبدیل کرد و نگذاشت ناامیدی و یأس راه او را مسدود کند. ادیسون با همان ذهن پویا و جدی علاقه شدیدی به تاریخ و ادبیات انگلیسی پیدا کرد و دایم اشعار مختلف شعرای انگلیسی زبان را زمزمه می‌کرد.

    در سن 11 سالگی، پدر و مادر او سعی کردند اشتهای وافر او را به دانستن از طریق آشنایی به کتابخانه محلی برطرف کنند چون او سرشار از سوالات مختلف بود و علاقه وافری به دانستن داشت. این تمایل آن‌قدر زیاد بود که توماس هر کتابی که در قفسه بود می‌خواند اما باز هم مادرش با درایت به موقع او را راهنمایی کرد تا در آنچه می‌خواند دقت نظر داشته و انتخاب کند و باز هم مادر بود که در جریان تمام کتب خوانده شده و یا موجود در کتابخانه قرار داشت.

    به این ترتیب او در سن 12 سالگی مطالعه حدود 5 سری چند جلدی از کتب معتبر تاریخی، آناتومی، علوم و شیمی را تمام کرد. متاسفانه از این سن به بعد او با مشکلاتی روبه‌رو شد. مثلا علاقه شدیدی به فیزیک و قوانین نیوتن پیدا کرد اما مادر نتوانست با همان اندوخته‌های اندک از علم فیزیک ذهنش را پرورش داده و قدرت تفکر و آزمایش را در او ایجاد کند.

    متاسفانه چون تحصیلات رسمی نداشت، نتوانست در مراحل پیشرفته‌تر علوم و مهندسی ادامه تحصیل بدهد اما باز هم مادر به کمکش شتافت و نگذاشت درمانده و ناامید شود.

    به این ترتیب با تشویق‌های مکرر مادر او به این فکر افتاد که خودش آزمایش‌ها را انجام دهد. نکته قابل‌توجهی که در شخصیت توماس دیده می‌شد و تا آخر عمرش برای همه جالب بود صبر و حوصله بیش از حد او در حل مسایل و مشکلات بود که به گفته او از مادرش یاد گرفته بود. در همان 12 سالگی رفتاری بزرگ‌منشانه داشت و از والدینش خواست که اجازه کار به او بدهند و باز هم والدین و به خصوص مادر با درایت کافی به او اجازه کار دادند چون حس می‌کردند با این اقدام به توماس کمک می‌کنند که هر چه زودتر بتواند آزمایشگاهی را که همیشه دوست داشت راه بیندازد

    در سن 16 سالگی در حالی که 80 درصد شنوایی گوش راستش از بین رفته بود باز هم با تشویق‌های مادر توانست اولین اختراع خود را که «تکرارکننده خودکار» بود مطرح کند. این دستگاه سیگنال‌های تلگراف را منتقل می‌کرد و اجازه می‌داد هر کس سیگنال‌های موردنظر را با سرعت و سلیقه خود به صورت کد مورد نظر تبدیل و ترجمه کند و بعد از آن اختراعات گوناگون انجام داد که درنهایت به اختراع الکتریسیته رسید.

    ادیسون می‌گوید: «در مراحل مختلف آزمایشات و اختراعات بارها و بارها شکست می‌خوردم و حتی خرابی به بار می‌آمد اما می‌دانستم که تنها یک مکان مرا دوباره آرام کرده و به ادامه کار تشویق می‌کند و آن هم نزد مادرم بود. هیچ‌گاه مرا سرزنش و یا مسخره نکرد. ناامیدم نکرد و فقط حمایت و پشتیبانی از او می‌دیدم. صبر من که زبانزد همه همکاران بود از مادر به من رسیده بود. او با درایت و راهکارهای عاقلانه و درست، زندگی مرا ساخت و من هم تا جایی که می‌توانستم دنیا را ساختم.»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      احمد شاکری گفته:
      مدت عضویت: 4009 روز

      سلام دوست خوبم

      من نظر شما را همراه با فرزندم که او نیز 12 ساله است خواندیم و همزمان با مطالعه داستان زندگی ادیسون، به او انگیزه می دادم که او هم می تواند مانند ادیسون فردی موفق باشد

      بسیار خوشحالم از اینکه نظر شما را موقعی می خواندم که فرزندم همراهم و در کنارم بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سعید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 3339 روز

    درود..

    زمانهایی که میشه فایل تصویری، نشد صوتی.

    شبها با صداتون بخواب میرم، تو خوابمم که هستین! صبحم که با صداتون بیدار میشم!!

    خودآگاه، ناخودآگاه، حالت الفا، بتا، تتا، گاما، پلاسما..?

    از این روزهاست که مثل لوسی تبدیل به انرژی شم??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: