چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت 3 - صفحه 62

بنام یکتای هستی بخش

سلام به استاد بزرگوار و نازنینم و تمام عباسمنشی های دوست داشتنیم.

امروز اومدم نشستم با خودم اتمام حجت کردم.و یک سری تعهد ها دادم.

میخوام این اتمام حجتم رو با شما عزیزان همدل و همراه به اشتراک بزارم.

…

من تو این دوسال و نیم نزدیک سه سالی که کلا با قانون جذب آشنا شدم یک اصل رو فراموش کردم یا شاید اصلا از اول درکش نکردم.که من کار کردن روی خودم وباورهام رو تبدیل به سبک زندگیم و روتین زندگیم نکردم.چطور؟ به این دلیل که من بارها و بارها شنیدم از اساتید مختلف چه استاد عباسمنش چه استاد دیگه ای که قبل از ایشون باهاش کار کردم که گفتن یک فکر شما مهم نیست، یک کار شما مهم نیست، حتی فکری هم که ۱۰ روز و یک ماه هم میکنید مهم نیست کارهایی که ۱۰ روز و یک ماه و دوماه میکنید هم مهم نیست.عادتهای فکری شماست که خیلی مهمه کارهایی که هروز میکنید مهمه.به فکر این نباشید که یک ماه دو ماه سه ماه بیاید رو خودتون کار کنید نتیجه که گرفتید برگردید به همون روال قبلی.

من چقدر به این اصل ساده ولی خیلی مهم عمل کردم؟ من به خاطر سادگی این موضوع خیلی ساده هم از کنارش گذشتم.من عادت‌های فکریم رو تغییر ندادم من هر روز و هر لحظه روی باورهام کار نکردم.این همه من شنیدم که میگن شما هررررررر لحظه دارید به جهان هستی فرکانس ارسال میکنید ولی درک نکردم اهمیت این موضوع رو.من فکر میکردم وقتایی که فقط خیلی خوشحالم یا خیلی حالم بده و ناراحتم دارم فرکانس به جهان هستی ارسال میکنم و فقط بیشتر حواسم به این دوتا حالت خودم بود که وقتایی که خیلی خوشحال بودم احساس رضایت داشتم که الان دارم به جهان هستی فرکانس خواسته هامو ارسال میکنم و وقتایی هم که حالم بد بود با چیزهایی که یاد گرفته بودم رو خودم کار می‌کردم و حسمو تغییر میدادم و زمانی که موفق میشدم حال بدم رو به حال خوب تغییر بدم از این قضیه هم خیلی خوشحال و خرسند بودم و رضایت کامل از خودم داشتم.که آقا همینه دیگه .کار کردن روی باورها که میگن یعنی همین.

اصلا درک نکرده بودم که آقا من هرروز لحظه هررررر ثانیه باهرررررر فکری که از مغزم داره میگذره دارم فرکانس ارسال میکنم به جهان هستی نه فقط تو دوحالت بالا(خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت)

من خیلی خیلی کم به دونسته هام عمل میکردم و از این بابت هم خیلی خوشحال و خرسند بودم که آره در روز بتونم دوتا فایل هم گوش بدم قنیمته.،روزی یک ساعتم روی خودم کار کنم خوبه که هر چند اون یک ساعتم خیلی وقتا خالص نبود.من فکر میکردم که خب حالا یه فایلو میذارم پلی میشه حالا این فایل داره برای من خود به خود باورسازی میکنه دیگه حالا حواسمم نشد جمله رو نفهمیدم یا حواسم پرت شد نشنیدم چی میگه همینکه دارم گوش میدم کافیه و این خودبه خود باورهای لازم برای من ایجاد میکنه.

من صبح تا شب زمان داشتم که روی باورهام کار کنم.از این صبح تا شب چقدرشو زمان صرف کردم برای تغییر باورهام؟؟؟؟ و تو همون یک ساعتی هم که داشتم رو باورام کار میکردم و فایل گوش میدادم چقدرشو حواسم بود که دارم به چی گوش میدم به چی توجه میکنم چقدرشو حواسم بود که به کدوم سمت این قضیه دارم توجه میکنم.سمت خواسته ام یا سمت ناخواستم؟و چه فرکانسی رو ارسال میکردم.؟

وقتی صبح تا غروب تو سالن بودم با شریکام هر حرفی که نباید رو میزدم و هرفردی که نباید رو می‌شنیدم چقدر حواسم بود که چه فرکانسی رو دارم ارسال میکنم؟

من به خودم افتخار میکنم از ته ته قلبم به خاطر این دوسال و نیم گذشته ام.چون من کارهایی رو دراین دوسال نیم کردم باورهایی رو تغییر دادم موفقیت هایی کسب کردم که هیچ کدوم از کسایی که میشناسم یک صدمشم نتونستن انجام بدن.من روزی نبوده که روی خودم کار نکرده باشم وتنها این موضوع رو درک نکرده بودم این مفهموم رو درک نکرده بودم که من هر ثانیه و هر لحظه دارم فرکانس ارسال میکنم نه فقط لحظه های مشخص.

به خاطر همین اکتفا میکردم به روزی یک فایل یا دوسه تا فایل گوش دادن.

و فکر میکردم مسیر درست همینه.

ولی این مسیر یه اشکال داره یه اشکال خیلی بزرگ.

اشکالش اینه که خیلی کنده.خیلی خیلی کنده.

یعنی تو تعجب نکردی (مخاطب خودم) از اینکه چرا بعد از دو سال نیم هنوز نتونستی یه نتیجه ی بزرگ بگیری؟ یه نتیجه بزرگ مالی یا روابطی؟قطعا همیشه این برات سوال بوده که درسته که من نتایج کوچیک ولی خیلی مهم گرفتم ولی پس اون نتیجه بزرگه قراره کی حاصل بشه؟

مدتی بود که با این اصطلاح خودتو مشغول کرده بودی ….👈 تکامل

طی کردن تکامل و صبوری عالی ترین کاریه که میتونی بکنی ولی حواست هست که تو به بهانه ی طی کردن تکاملت خیلی تنبل شدی؟ حواست هست که به بهانه ی طی کردن تکاملت خیلی از کارهارو (کارهایی که از پس انجام دادنشون برمیای) رو داری به تعویق میندازی.؟…و برای هر چیزی که میخوای یاد بگیری یا همین کار کردن روی باورهات یک بار که نمیشه میگی خب حتما زمانش نرسیده که یاد بگیرم و بی خیالش میشی؟ حواست هست که خیلی موقع ها از روی تنبلی خیلی کارهارو نمیکنی نه به خاطر صبوریت و طی کردن تکاملت؟

روند تکاملی خیلی آهسته و کند هستش ولی تو با تنبلیت و عقب انداختن اینکه بشینی متعهدانه روی باورهات کار کنی داری این روند رو خیلی خیلی خیلی کندترش میکنی.

درسته با اینکه تو این دوسال نیم زیاد کار نکردی روی باورهات(زیاد منظورم به لحاظ زمانی زیاد نبوده یعنی در طول روز پیوسته نبوده ) ولی تو نتایج خیلی خوبی گرفتی که اگه دوسال و نیم پیش با این قانون آشنا نشده بودی قطعا الان مسیر زندگیت عوض شده بود.

یا طلاق گرفته بودی یا آرایشگری رو بیخیال شده بودی یا افسرده شده بودی شدیدا که به احتمال خیلی زیاد هر سه اتفاق ممکن بود بیفته با اون حال و اوضاعی که تو توی اون روزا داشتی.

ولی باتمام اینها اگر که دلت میخواد که یه نتیجه ی بزرگ مالی ببینی یه نتیجه ی بزرگ روابطی ببینی یه نتیجه ی بزرگ تو کارت ببینی یه نتیجه ی بزرگ از عزت نفس و اعتماد به نفست ببینی یه نتیجه بزرگ از سلامتیت ببینی باید وباید متعهدانه روی باورهات کار کنی.باید شبانه روزی ۲۴ ساعته حتی تو خوابم روی باورهات کار کنی اگر که نتیجه بزررررررگ میخوای.

به این فکر نباش که یک ماه و دوماه و سه ماه بیام بشینم ۲۴ ساعته رو خودم کار کنم بعد که نتیجه گرفتم اون موقع دوباره برمیگردم به روال عادی.نهههههه

این روند باید تا آخر عمرت ادامه داشته باشه اگر که دلت نمیخواد برگردی به وضعیت قبلی.یه تغییر بنیادین باید تو تمام جنبه ها ی زندگیت ایجاد کنی.

انشاءالله در پناه الله یکتا تک تکتون به تک تک خواسته های قلبیتون برسید.

عاشقتونم