بچه که بودم، کادوی تولد مهمترین موضوع زندگی ام بود. با این حال در تمام دوران کودکی ام نه خبری از جشن تولد شد و نه کادوی تولد…
اما الان که نگاه متفاوتی نسبت به خودم و مهم ترین موضوع زندگی ام دارم، به خوبی میدانم که چرا هیچ خبری از کادو تولد نشد.
آن روزها نمی دانستم، وقتی با حسرت به کادو تولد دوستم نگاه می کنم، یعنی در حال دور شدن از خواسته ام هستم.
نمی دانستم وقتی بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم، یعنی در حال دور شدن از آن هستم.
نمی دانستم وقتی درباره خواستهام احساس نگرانی دارم، یعنی در حال دور شدن از آن هستم.
نمی دانستم وقتی به بچه هایی حسادت می ورزم که به راحتی همان چیزی را دریافت می کنند که تمام آروزی من است، یعنی به خواسته ام چسبیدهام و نمی دانستم که چسبیدن به خواسته ها مساوی است با دور شدن و فاصله گرفتن از آنها.
مسئله مهم این است که تمام اتفاقات زندگی من وقتی تغییر کرد که، در درون من همه چیز تغییر کرد… وقتی نگاه من به خودم تغییر کرد… وقتی رابطه ام با درون، قلب یا همان انرژی که او را خدا می نامیم را مهم ترین موضوع زندگی ام دانستم و آموختم هرگز به هیچ خواسته ای هر چقدر مهم، نچسبم یا وابسته نشوم.
شما چه نگاهی درباره خودت داری؟
مهم ترین رابطهی زندگیات چیست؟
فارغ از اینکه دیگری شما را دوست دارد یا نه، چقدر خود را دوست داری و ارزشمند میدانی؟
فارغ از اینکه دیگری شما را باور دارد یا نه، چقدر خودت را باور داری؟
رابطهی تو با خودت، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی، رابطهات با پول، رابطهات با عشق و مهمترین ارتباطات زندگیات و همه آنچه که میخواهی داشتهباشی، نتیجه این رابطه،است. یعنی به اندازهای که این ارتباط در درون خوب است، اتفاقات بیرون هم همانقدر خوب است و برعکس!
پس “به هر شیوه ای که می توانی”، خودت و چیزهای خوب اطرافت را تحسین کن و با اینکار میان ذهنت و روح هماهنگی برقرار کن… به هر شیوه ای که می توانی (با تغییر زاویه دیدتان) به احساس خوب برس و بعد همه ی چیزهایی که به دنبالش هستی، راهشان را به سوی تو پیدا می کنند…
مرتب به خودت یادآور شو که، “تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی میان ذهنم و روح است” به نحوی که به آرامش و شادی بیشتری برسم.
وقتی آن اطمینان قلبی را داری و آرام هستی، وقتی احساس شعف می کنی یعنی با خودت در صلح هستی. یعنی راه هدایت به سمت نعمت ها و برکتها را باز گذاشتهای.
و یعنی تمام خواستنیها به سوی زندگیات در حرکت است.
پس این هدیه را از خودت و زندگیات دریغ نکن
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD240MB20 دقیقه
- فایل صوتی داستان هدیه تولدم18MB20 دقیقه
به نام خداوند هدایتگر مهربانم
چقدر خوشحالم که همه چیز در زندگیم میتونه تغییر کنه وقتی خودم تغییر کنم . چقدر خوبه که جهان هستی چنین قوانینی داره ک امید بخش هست و به انسان احساس قدرت میده .
منم وقتی بررسی میکنم خودم رو میبینم ک خیلی حسرتها از دوران کودکی و نوجوانی و حتا همین الان هم دارم .
و اینکه اگر من روی خلأهای درونی م کار کنم ، خودم رو دوست داشته باشم ، اهمیتی به دوست داشته شدن توسط دیگران ندم خیلی از اون تجربه ها ک برای من نداشته هست و حسرت شده برام تغییر میکنه و خیلی از آرزوهام محقق میشن .
خدایا ازت سپاسگزارم که اگر من رها بشم از انسانها و فقط تو رو باور کنم و با تو عشق کنم اگر ایمانم رو تقویت کنم و محتاج توجه دیگران نباشم و غرق در وجود تو باشم خود ب خود ب من توجه میشه برام هدیه می خرند ارزشمند میشم محبت افراد به من جلب میشه شهرت نیک پیدا میکنم و زندگیم سرشار از لطف و خیر و برکت میشه .
خیلی از تضادهای زندگیم برای این هست که من روی خودم کار کنم و باورهای محدودکننده م رو شناسایی کنم و به این شکل ب اصل توجه کنم و رابطه خودم با خداوند رو تقویت کنم و مهم ترین رابطه ی زندگیم باید این رابطه باشه . باید رها باشم نسبت به خواسته هام و به خواسته هام نچسبم و برای محقق شدن خواسته هام نیاز به بحث کردن و داد و بیداد و نیست . فقط کافیه من خدای خودم رو باور کنم . با خداوند رفیق بشم و دیگه برام نظر دیگران و توجه و محبت دیگران اهمیتی نداشته باشه و خوشحال و شاد و امیدوار باشم و با خودم و با جهان و با همه ب صلح برسم .
من باید به یاد داشته باشم تنها کاری ک من باید بکنم تا همه چیز در زندگیم عالی بشه که از درونم به شادی برسم و با خدای خودم رفیق بشم به مسایل جوری نگاه کنم ک من رو به آرامش و حس خوب برسونه ، خودم رو دوست داشته باشم چون وجود من تکه ای از خداوند هست . همه رو دوست داشته باشم چون همه پاره ای از خداوند هستند . تا خود ب خود خواسته هام محقق باشند . نیاز به جنگیدن نیست . نیاز به تنش و نگرانی نیست . اجازه بدم ک جهان برای من محقق کنه و لذت ببرم از لحظه حال و زندگیم و هرآنچه دارم .
من وقتی سعی کنم خودم رو دوست داشته باشم . نظر دیگران برای من مهم نباشه جوری باشم ک خودم دوست دارم و لذت می برم و فارغ باشم از توجه و تأیید دیگران . وقتی خداوند رو اجابت کنم و با خداوند در درونم متصل باشم و احساس خوب و فوق العاده ی اتصال با خداوند درونم رو لبریز کنه همه چیز رو در زندگیم دوست خواهم داشت حنا روزهای تلخ زندگیم رو چون میدونم ک همه ی تجربیاتم من رو به نقطه ی کنونی رسونده. وقتی همه چیز رو از زاویه خداوند ببینم و بدونم که همه چیز سر جای خودش هست همه چیز رخ میده . اتفاقات می افته .خود ب خود رخ میده . به موقع ش . وقتی که من در هماهنگی قرار میگیرم و حسر ت نمی خورم و از موفقیت دیگران خوشحال میشم و اونها رو تحسین میکنم اتفاقات خوب برای من هم اتفاق می افته . من باید عشق رو در درون خودم پیدا نکنم و نه بیرون خودم و من باید تنها قدرت جهان هستی رو خداوند بدونم . من باید روی هماهنگ کردن ذهن و روحم بیشتر کار کنم نه روی مسائل بیرونی . مسایل بیرونی خودش حل میشه .
باید همیشه یادم باشه قانون رو تا همه چیز رو ساده و راحت به دست بیارم . باید همیشه ورودیهام کار کنم .
من تصمیم گرفتم . با دل و جان تصمیم گرفتم که متعهد بمونم در اجرای قانون و آگاهانه رو باورهای کار کنم . یعنی آگاهانه به هرچیز جوری نگاه کنم که احساس خوبی بهم بده و احساسم رو بهتر کنه . نرگس عزیزم از خداوند بخواه که تو رو به راه راست هدایت کنه و گمراه نشی ک تمرکز رو بخوای بر فرعیات و بر مسایل اشتباه بگذاری . بلکه همواره در مسیر درست بمونی . در مسیر کنترل ذهن و هدایت اون به سمتی که ب تو احساس بهتری بده . در مسیری ک فرمان ذهن در دست تو هست و تویی ک بهش جهت میدی .
خدا رو شکر میکنم که این آگاهی ها رو دریافت میکنم .
خدا رو شکر که زندگی برام فراهم کرده که در اون من سلامت و تندرست هستم و هرروز میتونم کمی بیشتر بر اجرای قانون متعهد باشم .
خدا رو شکر میکنم .
خدا رو شکر میکنم که هرروز مسیرم روشن تر میشه .
خدا رو شکر میکنم که هرروز زندگیم روانتر و زیباتر میشه .
زندگی میتونه نویدبخش و ساده و لذت بخش باشه وقتی که من روی باورهام کار میکنم و به هرچیزی در زندگیم جوری نگاه میکنم که احساس بهتری بهم دست بده .من میتونم زندگی رو راحتتر بگیرم. من هم میتونم بیخیال باشم و ساده تر و راحت تر بگیرم زندگی رو. زندگی مثل یک بازی هست . من هم میتونم که رها باشم و به چیزی نچسبم و اجازه ندم چیزی بیش از حد برام مهم باشه که حالم رو بد کنه .
من میتونم از احساس بد به سمت احساس خوب حرکت کنم . زمانی که چیزی رو جدی و سخت نگیرم. من میتونم جوری به همه چیز نگاه کنم که لذت ببرم و آرام باشم . نتیجه ی این عملکرد این هست که اتفاقات دلخواه من بدون زور زدن و تلاش کردن اتفاق می افته چون روند طبیعی جهان طبیعی بودن هست.
ایمان دارم ک زندگی من هم میتونه روز ب روز قشنگتر و زیباتر بشه اگر من هم زندگی رو آسان بگیرم و از زندگیم لذت ببرم همینطور ک هست .
روزی که من به این شکوفایی میرسم . وقتی ک من هم باور میکنم که میتونم با قدرت کنترل افکارم بهترینها رو در زندگیم تجربه کنم هرروز میشه روز تولدم و هرروز وقتی از خواب بیدار میشم انگار عمر جدیدی رو شروع کردم و دوباره متولد شدم .تازه ی تازه .
میشه ک من هم زندگی سرشار از عشق و آزادی و آرامش و ثروت و موفقیت و احساس خوب در تمام جنبه ها رو تجربه کنم و داشته باشم . چون الگوهای بسیاری در همین جمع هستند که براشون محقق شده این خواسته .
خدایا شکرت
خدایا شکرت 🙏🌼
اتفاقات خوب امروز من از حد شمارش خارجه .
امروز برای من مثل یک معجزه بود .
پر از احساس خوب .
پر از زیبایی ها .
پر از مکان های زیبا .
پر از آدم های خوب .
پر از خوردنی های خوشمزه و زیبا .
پر از رنگ .
پر از پول .
پر از خرید و حس خوب .
پر از واریزی .
پر از لبخند و شادی .
پر از بخشش آدم ها .
پر از راهنمایی آدمهای مهربان .
پر از گل نرگس .
پر از هوای دلپذیر .
پر از همزمان شدن با اتفاقات خوب .
پر از آگاهی های عمیق تر و جدید تر و ایمان بیشتر .
پر از لبخند های طولانی تر
پر از عکس و فیلم های خاطره انگیز تر که گواه این روزهای شاد و عالی و خوشبخت باشن.
پر از هماهنگی بود .
پر از لذت بود .
پر از سپاسگزاری بودم امروز.
سپاسگزاری برای نعمت های خداوند .
سپاسگزاری برای محبت های خداوند .
سپاسگزاری برای هدایت های خداوند .
امروز من پر از خدا بودم .
پر از قدم زدن های لذت بخش تنهایی .
پر از برنامه های متنوع و مفرح .
لحظه به لحظه ی امروز م هدفمند و زیبا بود .
خیلی راحت تر از تردید خارج می شدم و به سمت راه درست حرکت می کردم .
راحت تر بهم گفته میشد که چیکار باید بکنم که علاف نشم . که اذیت نشم . که تجربه ی متفاوتی رو داشته باشم .
راحت تر بهم گفته می شد کجا باید برم و کجا نباید برم .
راحت تر چراغ ها برام سبز می شد .
راحت تر ترافیک برام روان می شد .
امروز من بیشتر گل و گلدون می دیدم .
امروز من برای خودم گل نرگس خریدم .کاری که یه عمر انجام نداده بودم .
امروز من خودم رو دو بار به چیزی که دوست داشتم دعوت کردم . به قهوه و شکلات و کیک شکلاتی .
امروز من هرجا می رفتم رنگی رنگی بود و پر از درخشش نور و تلالو خداوند .
امروز دور و برم پر بود از شادابی و طراوت و تمیزی و نظم خداوند .
امروز من بیشتر وزش خداوند رو حس کردم .
امروز من بیشتر رنگارنگی پروانه وار خداوند رو حس کردم .
امروز من بیشتر قلب سخاوتمند خداوند رو احساس کردم .
امروز من بیشتر زبان خداوند رو درک کردم .
امروز من نرم تر شدم .
امروز من فارغ شدم از هر آنچه در گذشته به زندگی م گند زده بودم و بیشتر باور کرده بودم که من یک خالق م و می تونم همه چی رو درست کنم .
امروز من لطیف شدم .
خیلی لطیف .
که با شنیدن «خداوند پروانه ای است که در باد می رقصد » اشک در چشم هام جمع شد .
امروز من بی نهایت سبکبال بودم .
امروز با عشق به خودم در آینه ها نگاه می کردم و انگار هربار آینه ها بیشتر من رو مقابل خودم قرار می داد .
امروز من در تمام روز دوربین به دست داشتم و حیران و سرگردان این بودم که آخه چقدر من باید فیلم و عکس بگیرم؟؟ زیبایی ها ناتمام ه .
امروز چقدر من با موسیقی های دلنشین هم زمان شدم .
چقدر با سبزه و گل و گیاه همزمان شدم .
امروز من چقدر صدای خنده و خوش و بش می شنیدم .
امروز من چقدر پیامک خرید و واریز پول دریافت می کردم .
امروز من اندازه ی یک سال زندگی کردم .
امروز من معنای سپاسگزاری رو فهمیدم .
اینکه نعمت و ثروت که همیشه هست . همیشه . این جهان پر از نعمت و ثروت خداوند ه . دیگه بیشتر از این نمیشه واقعا . قلم ها ناتوان ن از نوشتن . اما این منم که باید ظرف م بزرگ تر بشه و کلیدش چیه ؟
راه ش چیه ؟
خدای من ! تو بهم راه بزرگ کردن ظرف م برای دریافت بیشتر نعمت ها رو هم نشون دادی .
راه ش شکرگزاری ه .
امروز من بیشتر شکرگزار بودم .
امروز من ظرف م بزرگ تر شد .
اینو کاملا احساس می کردم .
احساس می کردم که دیرتر دارم سیراب میشم از این همه زیبایی .
بیشتر دارم لذت می برم از این همه نعمت .
بیشتر دارم می بینم این همه رنگ و نور و صدا رو .
امروز من تغییر رو احساس کردم .
بیشتر درک کردم که می تونم در همین کالبد یک نرگس دیگه باشم .
فارغ از نرگسی که دیشب چه اشتباه بزرگی رو انجام داده بود .
امروز من متفاوت شدم .
متفاوت بودم.
امروز من بهشت رو چشیدم.
خدایا ! حالا تو به من بگو که چطور می تونم این حجم از خوشبختی و اتفاق خوب رو در قالب کلمات بگنجونم . تو به من بگو چطور می تونم بگم :
خدایا شکرت 🙏🌼
خدایا جان من شکرت 🙏
معشوق مهربان من شکرت 🙏
ربّ قدرتمند من شکرت 🙏
ای قادر مطلق شکرت 🙏
شکرت برای اینکه نمردم و امروز رو تجربه کردم .
شکر که امروز رو خلق کردم .
خودم خلق کردم .
با گفتگوهای ذهنی ای که بهشون جهت دادم . از دیشب آخرین لحظه.
شکرت که امروز جلوی آینه رفتم و گفتم خدایا تو منو هدایت کن . من اجازه میدم تو منو هدایت کنی تا بتونم بهترین ها رو تجربه کنم .
شکرت که به زبون آوردم که من به هر خیری از جانب تو فقیر م .
شکرت که تسلیم شدم که تو بگی و من عمل کنم و نتیجه ش اینقدر عالی بود .
ربّ قدرتمند من !
به من توان و نیرویی بده که همین طور ، به همین شکل ادامه بدم و پیش برم .
من از شرّ نجواهای شیطان به تو پناه می برم . من رو در دژ مستحکم و نفوذناپذیر «تمرکز بر خدا» ببر و هیچ وقت به حال خودم رها نکن . و اجازه نده شیطان در وجودم رشد کنه🙏
دوستت دارم ❤️
من عاشق توام ❤️
عاشق تو که حقا خدایی!❤️
نازنین من !
سلام
یادت هست برای اولین بار مفهوم در صلح بودن با خود رو تو سایت استاد و فایل های استاد شنیدی و باهاش رو به رو شدی ؟
برای اولین بار توی کتاب « رویاهایی که رویا نیستند » که اولین هدیه ی استاد به تو برای عضو «خانواده ی صمیمی عباس منش» شدن بود از هماهنگی بین ذهن و روح خوندی و بهش فکر کردی!
از خودت می پرسیدی :
یعنی من تا حالا با خودم جنگ داشتم که باید به صلح برسم ؟
یعنی همه ی مسایل و ناخواسته های زندگی من از این جا سرچشمه گرفته که بین ذهن من و روح من ناهماهنگی وجود داشته ؟
یعنی واقعا مهم ترین کار من اینه که بتونم ذهن و روح م رو هماهنگ کنم ؟
خب چطور باید این کار رو انجام بدم ؟
چطور باید با خودم در صلح قرار بگیرم!؟
و از اونجا بود که هرجای سایت با مفهوم در صلح بودن با خود رو به رو می شدی حواس ت رو جمع می کردی و دقت ت صد برابر می شد .
و قدم به قدم پیش اومدی تا این اصل مهم برات باز بشه ، و بهتر بتونی درک ش کنی و به اجرا درش بیاری .
عزیز من !
تو در این مسیر آروم آروم درک کردی هماهنگی بین تو و خداوند یعنی چی :
الان خوب فهمیدی که :
«در صلح بودن با خودت» یعنی، خودت رو همینجور که هستی ارزشمند و مهم ببینی .
«در صلح بودن با خودت» یعنی نیاز نباشه که به خودت ثابت کنی چرا ارزشمند و مهم هستی .
«در صلح بودن با خودت» یعنی، بدونی تو ارزشمندی چون موجودی هستی که با فرکانس های خودش می تونه زندگی خودش را هر طور می خواد خلق کنه .
«در صلح بودن با خودت » یعنی باور کنی که ارزشمندی ، چون خداوند تو رو انتخاب کرده و به جهان ش دعوت کرده و این یعنی حتمن در وجود تو ارزشمندی رو دیده .
« در صلح بودن با خودت » یعنی بتونی زیبایی ها رو ببینی و تشخیص بدی .
« در صلح بودن با خودت » یعنی وجودت پر باشه از احساس خوب .
« در صلح بودن با خودت » یعنی داشتن یه رابطه ی عمیق و محکم با خدای درون ت .
« در صلح بودن با خودت » یعنی اینکه هدایت میشی به گفتن :
آفرین !
چقدر خوبه !
چه زیباست !
« در صلح بودن با خودت » یعنی سپاسگزار بودن برای هرآنچه که هستی و داری .
« در صلح بودن با خودت » یعنی همکلام شدن با خداوند و ازش مشورت و راهنمایی خواستن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی اطمینان قلبی داشتن به اینکه خداوند حواسش به تو هست .
« در صلح بودن با خودت » یعنی باور به اینکه خداوند در هر لحظه همراه تو هست و دستت رو می گیره و به مسیر درست می بره .
« در صلح بودن با خودت » یعنی این تو هستی که همیشه در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می گیری و کار مناسب رو انجام میدی .
« در صلح بودن با خودت » یعنی باور داشتن به این عبارت که الخیر فی ما وقع در هر تجربه ی خوشایند و ناخوشایندی.
« در صلح بودن با خودت » یعنی لذت بردن از تک تک لحظه های زندگی روزمره ت .
« در صلح بودن با خودت » یعنی با حس خوب به خواب رفتن و با حس خوب از خواب بلند شدن.
« در صلح بودن با خودت » یعنی لبریز بودن از عشق و هدیه دادن ش به هرکسی که دور و برت هست .
« در صلح بودن با خودت » یعنی به خودت و جهان لبخند زدن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی عاشق خودت شدن و خودت رو در آغوش گرفتن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی لباس خوب پوشیدن و عطر زدن و شونه کشیدن موهات .
« در صلح بودن با خودت» یعنی با خودت آواز خوندن.
« در صلح بودن با خودت» یعنی برای خودت دم نوش خوش عطر ریختن و از خوردنش لذت بردن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی برای خودت و عزیزان ت هدیه خریدن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی در دل طبیعت قدم زدن و با خودت هم کلام شدن .
«در صلح بودن با خودت » یعنی برای خودت از قوانین گفتن و پر از شور و اشتیاق شدن .
« در صلح بودن با خودت » یعنی خیابان های گرم بندرعباس و اشک ریختن های استاد .
«در صلح بودن با خودت» یعنی راضی بودن تو از خداوند و راضی بودن خداوند از تو .
« در صلح بودن با خودت » یعنی بستن چشم هات و خودت رو در بهشت رضایت خداوند دیدن .
…
نازنین من !
الان بهتر کلام مریم جان رو درک می کنی که :
وقتی تلاش می کنی با خودت در صلح قرار بگیری :
داری رابطه ی خودت و خداوند ت رو شکل میدی.
خدایی که یک عمر ازش دور بودی و درست نشناخته بودی ش .
و وقتی که رابطه ی تو و خداوند شکل بگیره ، خدایی که درون تو قرار داره و هر لحظه با تو ه ،
اونوقت همه ی ارتباطات زندگی ت مدیریت میشه و خداست که همه ی روابط تو با دنیای اطراف ت رو به بهترین شکل ممکن برنامهریزی و مدیریت می کنه .
و اونوقت
خانواده ت همون آدم های قبلی ن اما رفتار شون با تو نشون میده که انگار همون آدم نیستن.
اونوقت همه دوستت خواهند داشت .
اونوقت حتا بدخلق ترین آدم ها هم با تو مهربون و لطیف میشن .
اونوقت حتا عنق ترین آدم ها هم باهات رفیق میشن و برات هدیه و سوغاتی میارن .
اونوقت همه ی روابط ت جادویی و شگفت انگیز میشه .
اونوقت حس می کنی که انگار وجودت جادویی شده که هرجا وارد میشی همه جا رو رنگی و شاد و دلچسب می کنه .
همه چیز در مقابل تو وجه ی زیبا و شگفت انگیز خودش رو نشون میده .
…
عزیزدلم !
به نظرت همه ی اینها از کجا شروع شد ؟
یادت هست ؟
همه ی اینها از یه عهد و پیمان با خداوند شروع شد .
از اون جایی که عهد بستی بپذیری
«تمام اتفاقات زندگی تو رو خود تو هستی که خلق می کنی»
و
تمام اتفاقات زندگی ات وقتی تغییر می کنه که، در درون تو همه چیز تغییر کنه…
آره مهربانم !
همه چیز در زندگی انسان تغییر می کنه وقتی خود انسان تغییر می کنه
وقتی
چشم هات شسته میشه و جور دیگه ای جهان رو می بینی
اون وقته که
حسرت
ناراحتی
نگرانی
حسادت ورزیدن
چسبیدن به خواسته ها
رنج
کینه
خشم
دلخوری
طمع
دیگه کمتر تو وجودت آشکار میشه.
…
همه ی جهان رو متفاوت خواهی دید وقتی نگاهت به خودت تغییر می کنه .
راستی عزیزدلم !
باید عادت کنی که هر لحظه از خودت این سوال رو بپرسی که: چه نگاهی درباره خودم دارم ؟
این سوال یه کلید ه.
یه کلید که برای تو قفل دروازه ی قصر وجودت رو باز می کنه . قصر باشکوه عشق به خودت رو .
با خودت مرور کن که
این یه اصل ه :
هماهنگ شدن ذهن م و روح م
هماهنگ شدن من و خدا
و بدون که
مهم ترین رابطهی زندگیات رابطه ی تو با خدایی ه که هر لحظه در تو و با تو ه .
و بدون که
مهم ترین شخصی که باید دوستش داشته باشی و براش ارزش قایل باشی خود تو هستی .
و بدون که اصلی ترین باوری که باید در وجودت شکل بگیره :
باور به قداست و عظمت و شکوه خودت هست
بپذیر که :
مهم ترین رابطه ای که باید بسازی و هر لحظه بهبود ش بدی رابطه ی با خودت ه
و
هر آنچه که میخوای در زندگی داشتهباشی، در نتیجه ی این رابطه وارد زندگی ت میشه .
…
مرتب به خودت یادآور شو که:
«تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی بین ذهن م و روح م هست»
و درجه ی این هماهنگی با درجه ی آرامش و شادی ای که داری سنجیده میشه و هیچ نهایتی هم نداره.
نازنین رفیق من!
اگر رها بشی از انسان ها
اگر خدا رو باور کنی
اگر با خداوند عشق کنی
اگر ایمانت رو تقویت کنی
اگر نیازی به توجه دیگران نداشته باشی بس که در وجود خداوند غرق هستی
اگر از اینی که هستی راضی باشی
اگر همینی که هستی رو دوست داشته باشی
اگر همه رو همون جور که هستن بپذیری و دوست داشته باشی
اگر در همه چیز خیر و زیبایی ببینی
اگر به هر جا که نگاه می کنی جلوه ای از خداوند رو در اون ببینی
اگر باور کنی که « همه پاره ای از خدا هستن »
اگر بتونی خوبی و زیبایی و حسن رو از هر وضعیتی بکشی بیرون
اون وقت
اون جا
اون لحظه
در بهشتی به سر می بری که خودت خلق ش کردی .
با کنترل ذهن و آوردن ش به راه روح و خداوند
پس این هدیه ی بی نظیر الهی رو از خودت و زندگیات دریغ نکن عزیز من !
…
بدون که
من دوستت دارم ❤️
و خداوند هم عاشق تو ه ❤️
به نام خدا
نهمین روز یا بهتر است بگویم نهمین منزل در سفر پربرکت
…
دو جمله ی کلیدی این فایل مدام در ذهنم تکرار می شود که :👇
همه چیز در زندگی انسان تغییر می کنه وقتی که خود انسان تغییر می کنه…
تمام اتفاقات زندگی من تغییر کرد وقتی نگاه من به خودم تغییر کرد…
و حالا باز هم یک سؤال قدرتمند کننده:👇
شما چه نگاهی درباره ی خودت داری؟
من چه نگاهی درباره ی خودم دارم؟
و باز هم پاسخ از راه می رسد وقتی تو آماده باشی :👇
من خودم را موجودی ارزشمند می دانم، فارغ از اینکه دیگران مرا ارزشمند بدانند یا نه.
ارزش وجودی من نیاز به تایید دیگران نیست.
چرا که من پاره ای از خداوند هستم. و این یعنی من موجودی آفریده شدم که از طرف خداوند قدرت خلق زندگی اش را آنگونه که می خواهد دارد.
من موجودی آفریده شده ام که هر لحظه خدا در وجودش جاری ست.
اگرچه شاید در قالبی که در آن پا به جهان گذاشته ام، و با گذشته ی بشری ای که تجربه نموده ام ممکن است خلأ هایی میان خودم و خودایم ایجاد شده باشد اما :
“مرغ باغ ملکوتم، نی ام از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم! ”
…
من قطب نمایی را درون خود دارم که همیشه همراه من است، او مرا سوق می دهد به سمت کمال، به سمت رشد و رشد و رشد… من اینجایم که تکامل را تجربه کنم.
این آن چیزی است که بخاطر چشیدن ش، به خاطر ذره ذره تجربه کردن ش پا به این جهان گذاشته ام،
پس هرآنچه الان هستم،
حتا نواقصی که در وجودم هست،
همه ی کمبودها، همه نداشته ها، همه نبودن ها فقط تضادهایی است که چون چراغ های چشمک زن مسیر تکامل را برایم ملموس تر می کنند.
“ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر ِدوست”
…
من ارزشمند م چرا که در هر لحظه با قدرتمندترین ،با قدرتمندترین نیروی کیهان، رب الارباب، مالک هستی، در ارتباط م.
آن قدرت همیشه و هرلحظه همراه من است. او هم نشین هر صبح و عصر من است. با داشتن اش من هیچ چیز برای “خدایی ” کردن کم ندارم…
” خدایا از تو سپاسگزارم🙏
ا ز تو ممنونم که اگر ما رها شویم از انسان ها،
اگر تو را باور کنیم
و با تو عشق کنیم،
اگر ایمان مان را تقویت کنیم،
اگر محتاج توجه دیگران نباشیم بس که در وجود تو غرقیم ؛ خود به خود به ما توجه می شود.
خود به خود همه ما رو دوست می دارن.
خود به خود ارزشمند می شویم.
خود به خود…
خود به خود محبت افراد به ما جلب می شود. ”
و این همه از آن توست.
تو مالک همه ی این افتخاراتی.
همه ی این ها فضل و بزرگی توست.
…
می بینی ای من؟!
می بینی که حتا مرور این دیدگاه تو را غرق چه آرامشی می کند؟
چه سروری را میهمان خانه ی قلب ت می کند؟!
می بینی چه صلحی درونت برقرار شده؟!
می بینی وقتی از آنچه که هستی خوشنود باشی
و باور کنی که تو همین الان مورد تایید خداوندی،
باور کنی که تو دقیقا به همین شکلی که هستی، همین الان نازنین و دوست داشتنی هستی! چقدر آرام می گیری؟!
پس خودت را بپذیر!
هیچ کس به اندازه ی خودت اینقدر شایسته ی دوست داشته شدن نیست!
تو وقتی لبریز می شوی از عشق به خود، وقتی جام وجودت پر می شود از محبت،
رنگ خدا می گیری.
وجودت بوی خدا می دهد.
مثل خورشید گرم و درخشنده می شوی و بر همه چیز و همه کس می تابی.
مثل باد نوازش گر هر موجودی می گردی.
مثل پروانه بر هر گل و شکوفه ای به رقص در می آیی.
مثل باران بر هر خانه و میخانه ای جاری می شوی…
جهان را بهشتی بی همتا می بینی که توسط طراحی حرفه ای چنان دقیق و کامل چیده شده که :
“اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه عالم، سراپای”
همه چیز را در بهترین جایی که باید قرار داشته باشد می بینی.
…
آن وقت است که مات و مبهوت زیبایی ها شده، مست و سرگشته، همه چیز و همه کس را تحسین می کنی.
( در ماجرایی که گویی فاجعه ای اسف بار است) تو لب به تحسین ربّ می گشایی که چقدر هوشمندانه جهان را خلق نموده.
آنجاست که همه ی وجودت فریاد برمی آورد :👇
“عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست”
شاید این شعر زیباتر هم بشود اگر بگویی :
عاشقم بر همه عالم، که همه عالم اوست.
…
آن جاست که به هرطرف نگاه می اندازی “خدا” می بینی :👇
“خداوند در نسیمی است که می وزد،
خداوند پروانه ای است که در باد می رقصد،
خداوند قلمی است که”عشق” می نویسد…
خداوند طلوع خورشید است،
خداوند نور آسمان ها و زمین است”
خداوند همه چیز است…
اینجاست که تو با خود در صلح قرار گرفته ای،
اینجاست که در نهایت هماهنگی با خدای درون ت هستی،
اینجاست که گویی” خدایی” انسان گونه شده ای که می تواند” بگوید، تا بشود”
و دیگر زندگی هاست که آفریده می شود،
خوشحالی هاست که رقم می خورد،
شادی هاست که به پرواز در می آید،
امیدها ست که متولد می شود،
عشق هاست که افشانده می شود،
لذت هاست که چشیده می شود،
تکامل هاست که قدم به قدم تجربه می شود؛
و “توحید”
ختم تمام خوشبختی ها
نهایت تمام خواستنی ها
…
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
،
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلسِتان بینی
،
بر همه اهل آن زمین به مراد
گردش دورِ آسمان بینی
،
آنچه بینی، دلت همان خواهد
وآنچه خواهد دلت، همان بینی…
،
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
،
هر چه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جُوی زیان بینی
،
جان گدازی اگر به آتشِ عشق
عشق را کیمیای ِجان بینی
،
از مضیق جهات درگذری
وسعت ملک لامکان بینی
،
آنچه نشنیده گوش، آن شنوی
وآنچه نادیده چشم، آن بینی
،
تا به جایی رساندت که یکی
از جهان و جهانیان بینی
،
با یکی عشق ورز از دل و جان
تا به عینالیقین عیان بینی
که: یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو
…
در پایان فقط می توانم سپاسگزار خداوند قادر مطلق م باشم که من رو شایسته ی جاری ساختن و یاد آوری این آگاهی ها در قالب کلمات دونست.
نمی دونید که نوشتن این نوشته چه غوغایی در وجودم برپا نمود، تمام ناتمام مرا بر بلندای آسمان به پرواز درآورد.
خدای من!
چه دارم در مقابل این همه لطف تو،
جز اینکه بگویم :
نرگس عاشق تو شده،
همان نرگسی که روزی تو را گم کرده بود و بی خدای بی خدا، سرگشته ی تاریکی ها بود.
می دانم آن روزها در انتظار بازگشت من به خودت عاشقانه نگاهت همراه هرلحظه ام بود که الان اینجام.
الان آن احساس ناب استاد را تجربه کردم، همان احساسی که تن صدای ش را آرام می کند، چهره ش لطیف و کلام اش را تاثیرگذارترین موسیقی جهان.
…
چه دارم بگویم جز اینکه :
خداوند عاشق من است ❤️
و من عاشق خداوند هستم. ❤️
خدایا شکرت 🙏
دوستتان دارم ❤️
به نام خدا
امروز نهمین روز سفر رو پیش رو داشتیم و کلیپ فوق العاده دلنشین استاد در روز نهم که مربوط به «هدیه ی تولد»شان بود و واقعا چه هدیه ی بی نظیری بود به همه ی ما
خدایا شکرت!
چقدر حس و کلام استاد را دوست داشتم. غرق در خدای گونگی !
چقدر من عاااشق این عبارت « صلح با خود »هستم!
چه عبارت آرام بخشی است و کاش خیلی خیلی زودتر از این ها با این عبارت که دنیای معنا را در خود نهفته دارد آشنا می شدم .
اما خدا را شکر که بالاخره به گمگشته ی قرن های خود رسیدم و فهمیدم که هدف من از آفرینش رسیدن به «صلح با خود» است و تو زمانی با خود در صلح خواهی بود که غرق باشی در توحید ، غرق باشی در نور خداوند ، غرق باشی در عشق ، غرق باشی در سرور .
چه زیباست در صلح بودن با خود !
انگار تمام جهان فقط برای تو ، بزگترین ارکست سمفونی اش را به راه انداخته تا تو را سرمست موسیقی حضور خدا نماید و انگار تمام گلها آمده اند تا تو را از عطر دلنشین حضور خدا آگاه کنند و تو سرشار از نور و شادی و سرور سر از پا نشناخته ، از این همه لذت و عشق ، سبک تر از باد ، رها و آزاد ، در گوشه و کنارِ عرصه ی این اجرا ، غرق در رقص و پایکوبی هستی. (این عبارات آمدند تا من کمی از حال باحال این لحظه ی خود را به تصویر بکشم .)
خداوند من ! تمام لحظه های م را غرق در موسیقی ِحضور خود بنما !
…
باید بگویم این قشنگ ترین هدیه ی این لحظه و بهترین نشانه ی «در صلح بودن با خودم» بود گل ِ مریم .
و آنقدر کلام استاد به وجدم آورد که مثل همان اجرای بی نظیر بارها گوشش سپردم. و غرق در آگاهی های ش شدم.
…
و نشانه ی بعد که عجیب هم بود :
امروز(البته دو روز است ) امکان دیدن و مطالعه ی سایت استاد و بررسی کامنت خود استاد نازنین ام و اعضای خانواده ام (و البته گذاشتن کامنت خودمان ) را نداشتم بخاطر قطع سراسری اینترنت ، و این فرصتی عالی بود تا هم این کلیپ را چندبار به صورت صوتی و تصویری با گوش جان بنوشم و هم فایل های روزهای قبل سفر را دوباره مرور کنم.
و این هم ب نظرم نشانه ای پر برکت بود از برخورد جهان با من ، زمانی که با خود در صلح ام و در «هماهنگی با خدای درونم ».
خدا را شکر.
…
چند روزی است خانه مان ، پارادایس، زیباتر و منظم تر از قبل شده و بودن در آن برایم بیشتر حکم معبدی یافته برای مناجات با پروردگارم و غور در آموزه های استادم. این هم نشانه ای دیگر !
…
و نشانه ی دلچسب بعدی این بود که هم من و هم همسر نازنینم هر دو در مدار بهره بردن از آگاهی های این فایل قرار گرفتیم.
…
و
خداوند من !
یاری م کن تا ساعت های بیشتری از روز
روزهای بیشتری از ماه
ماه های بیشتری از سال
و سال های بیشتری از عمرم ، این نشانه ها را تجربه کنم.
خداوند من !
رابطه م را با خود پیوسته تر و محکم تر و مهم تر از همیشه نما.
خداوند من !
نعمت ها و برکت ها را به سمت زندگی م هدایت نما.
خدایا شکرت!
دوستتان داریم
27آبان 1398
سلام بر مرضیه ی خشنود من
وقت بخیر ?
سپاسگزارم برای کامنت سرشار از عشق و آرامش و آگاهی ت. ?
سپاسگزارم برای حس ناب ت. ?
سپاسگزارم برای مرور قوانین با کلام شیوا و ساده ت. ?
سپاسگزارم برای وعده های دلچسب ت برای پایان این سفر پربرکت، گرچه در هر لحظه این وعده ها جاری ست. ?
به تو و خودم تبریک میگم برای این هم سفری.
دوستت دارم ??
خداوند عاشق توست
سلام نیلوفر نازنینم
امروز با خواندن کامنت زیبای تو قطعا زیباتر هم شد.
خوشحالم برای نتایجی که در روابط ت داشتی و بهت تبریک میگم.
البته من دیروز هم کامنت ت رو خوندم و پاسخ دادم اما ثبت نشده.
تجربیات ت باورساز بود و زیبا.
و بند آخر نوشته ت هم که مرور کلام استاد بود بی نظیر بود.
سپاسگزارم که تجربیات ت رو از در صلح بودن با خودت با هم به اشتراک گذاشتی.
سپاسگزارم ?
دوستت دارم
خداوند عاشق توست
سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸
مریم فروزانی عزیزم 🌼
سپاسگزارم برای حس قشنگی که من رو درش شریک کردی 🌸🌼
عزیز من! تو همین الان هم نگاه توحیدی داری که این نوشته بر قلب ت نشست و تو رو به نوشتن و درخواست کردن از خداوند وادار کرد.
تحسین ت می کنم 👏
دوستت دارم ❤️
خداوند عاشق توست ❤️