داستان هدیه تولدم

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

بچه که بودم، کادوی تولد مهم‌ترین موضوع زندگی ام بود. با این حال در تمام دوران کودکی ام نه خبری از جشن تولد شد و نه کادوی تولد

اما الان که نگاه متفاوتی نسبت به خودم و مهم ترین موضوع زندگی ام دارم، به خوبی می‌دانم که چرا هیچ خبری از کادو تولد نشد.

آن روزها نمی دانستم‌، وقتی با حسرت به کادو تولد دوستم نگاه می کنم، یعنی در حال دور شدن از خواسته ام هستم.

نمی دانستم وقتی بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم، یعنی در حال دور شدن از آن هستم.

نمی دانستم وقتی درباره خواسته‌ام احساس نگرانی دارم، یعنی در حال دور شدن از آن هستم.

نمی دانستم وقتی به بچه هایی حسادت می ورزم که به راحتی همان چیزی را دریافت می کنند که تمام آروزی من است‌، یعنی به خواسته ام چسبیده‌ام و نمی دانستم که چسبیدن به خواسته ها مساوی است با دور شدن و فاصله گرفتن از آنها.

مسئله مهم این است که تمام اتفاقات زندگی من وقتی تغییر کرد که‌، در درون من همه چیز تغییر کرد… وقتی نگاه من به خودم تغییر کرد… وقتی رابطه ام با درون، قلب یا همان انرژی که او را خدا می نامیم را مهم ترین موضوع زندگی ام دانستم و آموختم هرگز به هیچ خواسته ای هر چقدر مهم، نچسبم یا وابسته نشوم.

شما چه نگاهی درباره خودت داری؟

مهم ترین رابطه‌ی زندگی‌ات چیست؟

فارغ از اینکه دیگری شما را دوست دارد یا نه، چقدر خود را دوست داری و ارزشمند می‌دانی؟

فارغ از اینکه دیگری شما را باور دارد یا نه، چقدر خودت را باور داری؟

رابطه‌ی تو با خودت‌، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری‌، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی‌، رابطه‌ات با پول‌، رابطه‌‌ات با عشق و مهم‌ترین ارتباطات زندگی‌ات و همه آنچه که می‌خواهی داشته‌باشی‌، نتیجه این رابطه‌،است. یعنی به اندازه‌ای که این ارتباط در درون خوب است‌، اتفاقات بیرون هم همانقدر خوب است و برعکس!

پس “به هر شیوه ای که می توانی”، خودت و چیزهای خوب اطرافت را تحسین کن و با اینکار میان ذهنت و روح هماهنگی برقرار کن… به هر شیوه ای که می توانی (با تغییر زاویه دیدتان) به احساس خوب برس‌ و بعد همه ی چیزهایی که به دنبالش هستی، راهشان را به سوی تو پیدا می کنند

مرتب به خودت یادآور شو که‌، “تنها کارِ زندگیِ من ایجاد هماهنگی میان ذهنم و روح است” به نحوی که به آرامش و شادی بیشتری برسم.

وقتی آن اطمینان قلبی را داری و  آرام هستی، وقتی احساس شعف می کنی یعنی با خودت در صلح هستی. یعنی راه هدایت به سمت نعمت ها و برکت‌ها را باز گذاشته‌ای. 

و یعنی تمام خواستنی‌ها به سوی زندگی‌ات در حرکت است. 

پس  این هدیه را از خودت و زندگی‌ات دریغ نکن

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی داستان هدیه تولدم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اهسته و پیوسته» در این صفحه: 1
  1. -
    اهسته و پیوسته گفته:
    مدت عضویت: 2043 روز

    سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم

    این اولین نظریه که میذارم

    من قبلا اصن نظر نمیذاشتم اما امروز که داشتم دعا میکردم و از خدا میخواستم که کاری کنه بسیار شکرگزار بشم و به خاطر نشونه ها و هدایت هایی که میشم بسیار شکر گزاری کنم(چون به گفته اقای عباسمنش میخواستم نشونه ها رو و هدایت هارو ببینم و به خاطرشون شکرگزار باشم)

    دوستان باور کنید وقتی داشتم جملات دعا رو میگفتم، هنوز به این دعا نرسیده بودم و تازه داشتم جمله”خدایا خیلی شکر گزار…” رو شروع میکردم که بهم الهام شد، که بیام هدایت ها و نشونه هام و رسیدن به خواسته هام رو اینجا بنویسم، چون وقتی بقیه میخوننشون برام جدی تر میشه و بیشتر توی ذهنم ثبت میشه و اعتمادبه نفسم میره بالاتر چون دارم برای یه عده ای مینویسم و اونا میخونن، کاری که تاحالا جز برای انشا های مدرسه انجام نداده بودم.

    خداروشکر که همچین سایتی در دسترس هست که این همه فایل ارزشمند داره

    خداروشکر که همچین نظرات و جواب های با کیفیت و فوقالعاده ای توی این سایت گذشاته میشه .

    خداروشکر به خاطر عقل کل

    خداروشکر به خاطر قسمت نظرات فایل ها

    این یکی از الهام ها و هدایت های امروز من بود که به خاطرش اومدم این نظر روبزارم.

    و حالا خود نظرم:

    مدتی بود که من به یکی از خواسته های زندگیم چسبیده بودم و وقتی حتی در مسیرش تلاش میکردم، حس بدی داشتم چون فکر میکردم که بهش نمیرسم و به خودم و به خدا باور نداشتم.

    دیشب، به خودم تعهد دادم که تا چند ماه دیگه، دیگه نظر دیگران راجع به خودم برام مهم نباشه و رفتم توی بخش عقل کل و نوشتم چطور نظر دیگران برایم بی اهمیت شود(تقریبا یه همچین جمله ای بود).

    و جواب های دوستان رو میخوندم و بسیااار لذت میبردم. واقعا بخش عقل کل فوق العادست. فوقالعاده.(البته این کارم و رفتن توی بخش عقل کل و اینا، به خاطر موضوع چسبیدن به خواسته نبود، واقعا دنبال چیزای مربوط به بی اهمیت شدن نطرات دیگران بودم اما….

    همینطور که نظرات رو میخوندم به نظر یکی از دوستان رسیدم که گفته بودن فایل هدیه تولد اقای عباسمنش رو گوش کن

    و من هم اومدم این فایل رو گوش کردم

    جملات طلااایی داشت مخصوصا اواخر این فایل، و درباره این صحبت کرده بودن که به خواسته هامون نچسبیم.

    بعد از گوش دادن این فایل و یه فایل دیگه(که یادم نمیادش)، و نوشتن اون جملات فوق العاده و یه سری چیزای دیگه، خیلی بیشتر از قبل ارامش گرفته بودم و به خدا نزدیک تر شده بودم و کمتر به خواستم چسبیده بودم. امروز هم که بیدار شدم فایل های راجع به توحید رو گوش میدادم و باز هم نظرات دوستان و ارامش و ایمان بیشتر.

    و….

    تازه شروعش اینجاس….

    امروز که در راه اون خواستم تلاش میکردم و میخواستم لذت ببرم، تمرینی که برای من بسیاار سخت بود و من به خاطر کمال گرایی میخواستم فوق العاده انجامش بدم و هی سختی میکشیدم سر انجامش، رو به راحتی انجام دادم و تازه فهمیدم که درصد بالایی از اون تمرین رو بلدم و عالیییی انجامش میدم.

    تمرینی که برای من یه چالش بود و خیلی سخت بود رو به این راحتی و لذت بخشی انجام دادم. این یکی از نشونه های امروز من بود. خیلی فوق العادست که بعد از کمتر از ۱۵ ساعت، خدا یه همچین نشونه فوق العاده ای رو بهم داد و بهم گفت که اونایی هم که توی این عرصه موفقند به خواستشون نچسبیدن و میخواستن به موفقیت های یک مدار بالاترشون برسن و واسش کلی هیجان داشتن و خوشحال بودن.(این ادمایی که میگم واقعی ان و وجود خارجی دارن)

    اونا طبق تکامل حرکت کردن، و نخواستن یکشبه به یه جای فوق العاده برسن .

    و چون خواستن طبق تکامل حرکت کنن، موفقیتشون بعد از چند ماه و چند سال تساعدی شد و فوقالعاده.

    چیز دیگه ای که امروز کامل به دست اوردم یکی از رمز موفقیت اون افراد بود. طبق تکامل حرکت کردن و خواستن یک مدار بالاتر.

    اینایی که به شما عزیزانم گفتم یکی از سه تا هدایت و نشونه و نتیجه امروزم بود.

    و چند تا از اون جملاتی که گفتم از این فایل طلایی بود رو هم مینویسم که اگر دوست داشتین بخونین.( البته من دقیقا عین همونارو ننوشتم، بعضیارم به زبون خودم نوشتم و کم و زیاد کردم)

    1_ چیزی انقدر برات مهم نباشه که نگرانش باشی و شب و روز بهش فکر کنی.

    2_ وقتی شما نگران چیزی هستید، یعنی اون چیز بیش از حد برای شما مهم شده

    3_احساس بد وقتی میاد که ما خیلی همه چیز رو جدی میگیریم.

    4_هر جوری که به جهان نگاه میکنیم، تو زندگیمون همونو مبینیم

    5_ و یکی از بهترین جملات برای من: اگر نگران چیزی باشیم، اگر بهش وابسته باشیم و بچسبیم، یعنی هنوز باور نکردیم که اون چیز به راحتی به دست میاد و بهش میرسیم.

    خیلی ممنون که اولین نطر منو توی سایت خوندین.😍😍😍🙌🙌🙌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: