داستان هدیه تولدم - صفحه 103 (به ترتیب امتیاز)

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3030 روز

    به نام خدای صلح ودوستی

    خدای عزیزم تو را ممنون و سپاسگزارم که راه صلح ودوستی با خودم وجهانم را برایم باز کردی تا بهشتی رادر این دنیا تجربه کنم که نتایجش به دنیای ابدیم کشیده میشود .

    جالب اینجاست من فایل های اول سفر نامه را کم مرور کردم و الان دارم دوباره گوش میدهم خوب خوب .

    امشب که این فایل را گوش میدادم همش گریه میکردم انگار اشک هایم مجال ایستادن نداشتن .انگار احساس ابرهای بهاری به آنها دست داده بود .

    چه احساسی گرفتم از این فایلت استادم .چقدر هماهنگی و چقدر اتفاقات خوب و چقدر هدایت الهی را میبینم که انگار در همان روز یک فایل راه رابه من نشان میدهد.

    وقتی خودت را مهم وارزشمند بدانی ودیکر دنبال اثبات وتایید توانایی هایت و دوست داشتنی بودنت نباشی همه جهان تورا باور میکنند و دوستت دارند .

    کاری که خداوند برای ما انجام میدهد هیچ کسی نمی‌تواند انجام بدهد برایمان اصلا قدرتش را ندارد .

    چه عشق زیبا و گرمی ودلپذیری پشت این همه کلام نهفته است .

    چه ایمانی دارد حرفهایتان که بر قلب نفوذ میکند و جذب جانم میشود .

    نیرویی که احاطه ام کرده با این آگاهی ها را به خوبی حس میکنم .هر لحظه مرا هدایت میکند .

    با قلبم مهربان باشم تا ببینم این صلح ودوستی چه چیزها برایم می آفریند .یقینا ثروت سلیمان را .یقینا ایمان ابراهیم را .یقینا پادشاهی یوسف را .یقینا پاداش مادر موسی را .یقینا عزیز کردن مریم را .یقینا محبوب کردن محمد را .

    این ها فقط حاصل هماهنگی ذهن با روح ایت در تمامی لحظات زندگی .این ها نتیجه تمرکز بر خوبیها وزیبایهاست.این ها نتیجه کنترل ورودی های ذهن است .

    در یک کلام تقوا است .

    سپاسگزارم که کلی با این فایل سفر روز نهم ومرورش کلی احساس های ناب الهی گرفتم .الهی همیشه اشک هاتون از احساس عشق به الهی مثل باران بهاری نم نم بباره الهی چشماتون از شوق رسیدن به ارزوها ورویاهاتون ودوستی با الله همیشه شبنمی بشه .

    همتون و به تنها قدرت تنها ثروتمند تنها حافظ تنها عشق تنها فرمانروا ی مهربان که هیچ کسی مثل اون نیست به همون میسپارمتون .

    ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    معصومه میر گفته:
    مدت عضویت: 3518 روز

    سلام

    روز نهم سفرنامه

    یادمه وقتی اولین بار این فایل گوش دادم با خودم فکر کردم منم مثل استاد یادم نمیاد تولدی داشته باشم توی بچگی و همیشه دلم میخواست تولد داشته باشم یا کادو بگیرم بعد از گوش دادن به فایل استاد کار خاصی هم نکردم ولی بعد از اون هر سال دوستام تولدم منو سوپرایز میکنن و همیشه کلی کادو برام میگیرن خانوادم همیشه بهم تبریک میگن بعدش هر بار یاد این فایل استاد میفتم که گفتن اگر ما با خودمون در صلح باشیم، از کسی انتظار نداشته باشیم، حسرت نخوریم، ایمانمون به خداوند قوی کنیم، به چیزی نچسبیم، رها کنیم و در کل احساس خوبی داشته باشیم، خودبخود هر چیزی که بخوایم اتفاق میفته و نیازی نیست ما کاری کنیم جز اینکه روی باورامون کار کنیم.

    مرسی از سفرنامه زیباتون

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2531 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان صمیمی و همراه. استاد عزیز خیلی ازت ممنونم که با استفاده از آگاهیهایی که ازصحبت های شما و فایل های شما دریافت کردم تغییرات خوبی رو نه تنها در زندگی خودم بلکه در زندگی یکی از دوستانم ایجاد کردم. شاید دوستان باورشون نشه ولی با انتقال دادن قسمتی از این آگاهیها اونم هم نه بطور کامل بلکه در حد و توان خودم باعث شدم که یک انسان کاملا ناامید انگیزه و امیدخوبی پیدا کنه و کسب و کارش رو رونق بده جوری که هر چند روز یکبار با من تماس میگیره و بابت روحیه ای که به ایشون میدم از من تشکر میکنه. من هر شب یک فایل رو گوش میدم و مطالبی رو که یاد گرفتم و مورد نیاز ایشون هس رو بهشون منتقل میکنم و بقول خود ایشون من شدم شارژرشون و هر وقت انرژی کم میارن تماس میگیرن و از من کمک میخان. ایشون از یک آدم منفعل و بی هدف تبدیل شدن به یک انسان هدفمند که داره برا رسیدن به خواسته هاش قدم های کوچک و متوالیشون رو بر میدارن. به امید روزی که بیام و موفقیت های بزرگ ایشون رو برای علاقه مندان سایت بنویسم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    حامد امیری گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    سلام

    وقتی من تغییر میکنم همه چیز تغییر میکنه.

    خودم و توانمندیهامو باور دارم. خودمو دوست دارم.

    از انسانها که رها باشم، به دای عزیزم ایمان داشته باشم، خدا رو باور کنم و با خدا عشق کنمخود به خود اتفاقات عالی میفته.

    من خودم در گذشته روزهای سختی رو گذروندم ، افسردگی داشتم، و خودم رو دست کم میگرفتم ، خودم رو باور نداشتم و فک میکردم زندگی سخته و به سختی میشه به خواسته هام برسم و حتی گاهی باور داشتم اصلا نمیرسم و نمیشه و نمیتونم.

    خدا رو شکر میکنم که با خدای خودم آشتی کردم، صلح کردم با خودم و با گوش دادن این فایل متوجه شدم اون روزها هم برای شکل گرفتن تکامل نیاز بوده و باعث شده خواسته هام دقیقا مشخص بشه.

    برای خودم ارزش قائل باشم ، خودم و خدای خودم رو عاشقانه دوست داشته باشم.

    دیگه غیرممکنی در زندگیم وجود نداره، همه چیز ممکنه و من به همه ی خواسته هام و حتی بیشتر میرسم اینو باور دارم، باور قلبی، و به راحتی و به ساده ترین شکل ممکن به همه ی خواسته هام میرسم. چون با رسیدن به خواسته هام، به گسترش جهان کمک میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    بهمن جمعی گفته:
    مدت عضویت: 3060 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار

    نهمین ردپای سفرم

    یه نکته ای مهم از حرفهای استاد که من بارها الگوش رو تو زندگیم دیدم و موجب به هم ریختن وضعیتم شده رو بیان میکنم که برای دوستان تذکرش شاید خوب باشه. استاد عزیز وقتی این جمله رو گفت من 20 بار برگشتم عقب و دوباره گوشش دادم . و اون این جمله بود:

    من وقتی بین قلبم و ذهنم هماهنگی ایجاد کردم همه چی خود به خود اتفاق اقتاد و هر وقتی مسئله تو بیرون حواسم رو پرت کرد و خواستم اتفاقات رو تو بیرون درست کنم همه چی خراب شد و هر وقت اومدم شروع کردم به کار کردن روی خودم همه چی خود به خود درست شد.

    واقعا ما انسانها چرا اینطور رفتار می کنیم من خودم صدها بار این اشتباه رو مرتکب شدم . در شروع کارها اول از خدا کمک خواستم و خداوند مهربان کارها را برایم ردیف کرده و کمی که پیشرفت حاصل شده خواستم خودم کارها را پیش ببرم و همه چی رو زدم خراب کردم . این نکته برای من خیلی درس داشت امیدوارم برای دوستان هم درس آموز باشه . یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    علیرضا جعفریان گفته:
    مدت عضویت: 2576 روز

    سلام و خداقوت به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار

    در روز نهم سفرنامه

    واقعاً این قانون رهایی خیلی خوبه

    یه بار یه قسمتی از سایت یه دوست عزیزی کامنت گذاشته بود که من این باور و ساختم که هر خواسته ای که دارم ، برام مهیا شده و یکمی جلوتر بهش میرسم ، فقط باید آروم باشم و از مسیر لذت ببرم .

    خیلی فوق العاده است که آدم با درون خودش و با خدای خودش در صلح باشه و همیشه آروم باشه ، ولی بعضی وقتا نجواهای شیطان ذهن ، ترس ها ، نگرانی و … همش تو مغز آدم وول میخورن اینجور وقتا ساکت کردن ذهن و رسیدن به احساس خوب واقعا سخت میشه .

    حتی با وجود اینکه بارها با چشمت معجزه رو از خدای مهربون دیدی ولی بازهم گاهی اوقات نگرانی از آینده و .. غالب میشه

    اینجور وقتاست که ایمان و توکلت محک میخوره و باید موقعیت ها و موارد مثبت گذشته رو به خودت یادآوری کنی تا به احساس خوب و سپاسگزاری برسی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سنسی میکائیل خواجه گفته:
    مدت عضویت: 2562 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خدمت خانوم شایسته عزیز

    نهمین برگ از سفرنامه ام

    قبل اینکه از ترکیه بیام ایران یکی از اهدافم این بود همسرم سال نو رو تحویل کنیم …

    بخاطر همین امروز صب هوا سیل زده بود اینجا گفتم برای اینکه هوامو عوض کنم برم پیش همسرم سال تحویل رو باهم باشیم قبل سیل رفته بود ساری خلاصه نخواست که بیام نمیدونم این حس خیلی منو اذیت میداد تو شرایطی هستم که درست فعلا پول ندارم ولی پول میاد … از هر نظر تنهام چون کسی جز خدا دستشو به سمتم دراز نکرده … بخاطر اینکه خونم جور نمیشد و پول پیشم نداشتم یه حس عجیبی داشتم میخواستم سال جدید رو تو خونه خودم تحویل بگم با همسرم سورپرایزش کنم اما جوری شد که خود ب خود ازم دور شد نمیدونم اثر چه ارتعاشی بود …

    خلاصه گنگ بودم هرکاری میکردم که خوشحال بشه اما نمیشد گفته بود خونمو جور کنین اثباب کشی کنین بعد بهم بگین بیام …

    همه چی میدونستم اوکی میشه خدا برام درستش کرد به خودی خود خیلی جالب بود …

    اما هرکاری میکردم میگفتم الان خوشحال میشه ولی نمیشد که نمیشد حس و حالم عالیه ها ولی نمیشد …

    حالا میگفت برو وسایلا رو ببر فلان انبار هی منو اینور و اونور بازی میداد …

    منطق من جواب کرد و رکو پوست کنده بهش گفتم همه چی رو وقتی فایل استاد رو شنیدم دگرگون شدم و گفتم میکاییل کجای کاری خودتو فراموش کردی و خیلی محکم بهش گفتم اگه از من لذتی نمیبری میتونیم راهمونو از هم جدا کنیم چون من هرکاری میکنم تو حال دلت خوب نمیشه تو فرکانست با فرکانس من فرق میکنه خندیدو رفت…

    قضیه از اینجا به بعد آغاز شد …

    زمزمه های دردنی داشتن داغونم میکردن افکار منفی بلند شدم کسی خونه نبود انگار خدای من داشت با من صحبت میکرد نمیدونین موهای بدنم سیخ سیییخ شده بود …

    گفت تو کی هستی پسر ؟

    گفتم میکائیلم میکائیل خواجه

    گفت خودتو تا چه حد میشناسی

    گفتم نمیدونم

    گفت :نمیدونم نداره گفت میکاییلی که من میشناسم تا قبل اینکه ازدواج کنه آدم موفقی بود کدوم کارتو پشت سرت انداختی و رفتی پسر تو یه ادم چاق و بی مصرف بودی همه میزدنت بخاطر دستو پا چلفتی بودنت مسخرت میکردنت تو وقتی از 8 سالگی ورزشو شروع کردی به خوت اثبات کردب که میتونی به خودت اثبات کردی که یه آدم چاق به یه قهرمان جهان میتونه تبدیل بشه میتونه قرآن رو از بر بخونه میتونه با دستگاه های قرائت قران بخونه میتونه آشپزی کنه میتونی بخندونی و بیشتر از همه بخندی میتونی هرکاری کنی و اهدافتو به حقیقت بپیوندونی تویی که تو زندگیت به بیشتر اهدافت رسیدی داری کی رو جلو چسمت بزرگ میکنی از کی داری دستور میگیری میخوای کی رو خوشحال کنی میخوای چیکار کنی چطوری میخوای یکطرفه حال هردوتاتونو خوب کنی وقتی اون خودش نمیخواد وقتی حس میکنی داره ازت سو استفاده میکنه پسر به خودت بیا میکاییلی که من میشناسم اینطوری نیست

    میکاییل یادت رفته که اونی که هر موقع اراده کنی بخواهیش ازش بخوای تا خواستتو براورده کنه از رگ گردن بهت نزدیک اون خدای توه …

    اگه بدونی محبت کردن عشق ورزیدن خاص منه تو نباید منو(خدا) مثل بقیه دوست داشته باشی …

    یادت باشه مرد اگه میخوای یکی رو دوست داشته باشی باید خودتو اول دوست داشته باشی اگه بخوای از دست یکی بگیری اول باید از دست خودت بگیری اگه بخوای عاشق کسی بشی باید بدونی عشق خاص اونه اول خودت میکاییل اول خودت تو تکه ای خدایی خود خدایی تو قدرت خلق داری پس چرا وایستادی و منو نگا میکنی تا کی تا کجا به این شرایط الان دقایق اخر سال 97 هست و من متعهدم که سال 98 سال منه سالیه که سال موفقیت منه سال بهترین روابط عاشقانمه سال آرامش الهی منه

    میگه میکاییل تو یه آدم عادی نیستی اگه داری سختی میکشی اگه دارن پشتت حرف میزنن فلان جا رفت نتونست خوشو جمع کنه دوباره برگشته بیچاره بزار حرف بزنن تو وقت نداری که زمانتو با اونا بگذرونی تو زمان نداری با اونا طی کنی زندگیتو با آدمایی که معمولین بخاطر خوشیشون همه چیشونو فدا میکنن هی از فردا شروع کردن ثحبت میکنی

    میکاییل اگه تو آدم معمولی ای بودی تو این جمع نبودی خودتو نگا کن سال قبل چطوری بودی الان چطوری هستی خیلی فرق کردی آگاه شدی دگ خودتو جلوی کسی کوچیک نمیکنی دل و جرات پیدا کردی تکیه گاهت خدا شده عشق الهی رو دیدی تجربش کردی دیدی که قدرت توکل چیکار میکنه دیدی که وقتی بخواهی ازش بهت میده

    میکاییل سال 98 سال عمل به آگاهیی هایی که تو سال 97 جمع کردیه سال موفقیت مالیته سالیه که تو میدرخشی سالیه که خونه رویاهاتو میگیری کلنگشو میزنی و درستش میکنی همونطوری که دلت میخواهد خلقش میکنی به شکلی ک میخواهیش دوست من زندگیت در دست خودته و و و

    که اگه بخوام بنویسم تا شاید فردا بنویسم خدایا حرفای دلم رو تنها تو میدونی تنها تو میدانی چه در دل من میگذرد من لایق موفقیت مالیم لایق آرامش الهیم و هردو حق الهی من است پول موفقیت آرامش خوشبختی به سمت من می آیند اگر من یک قدم به سمت آنها بروم آنها صد قدم به سمت من میان چون من لایقش چون من مقدسم چون پول برای خدمت به من بوجود اومده بوسیله منه انسان خلق شده پس وضیفه اش خدمت به منه و به سمت من سرازیر میشه ?

    سال 98 مبارک ارادتمند شما میکاییل خواجه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    افسون کماری گفته:
    مدت عضویت: 2845 روز

    سلام و روز بخیر به تمام بچه خفن ها و کار درستای سایت و به استاد جون جونی که لایو دیشبش عالی و بی نهایت فوق العاده و مر از اگاهی بود،وقتی میگی استاد به خواسته باید نچسبید خیلی خوب میفهمم چی میگید چون من سر همین چسبیدن به خواستم گاهی وقتا خیلی پیزهارو از دست دادم اون چیز اومده تو زندگیم اما بعدش چنان وابسته شدم که اونو خیلی زود از دست دادم و بعدش نشستم حسرت خوردم و ی نگاهی که خیلی برام لذت بخش شده که اصلا حسرت کسی رو دیگه نمیخورم قبلا ی دختر پسر پولدار میدیدم یا این که کسایی رو میدیدم که به عشقشون رسیدن خیلی فحش میدادم خخخخحخ خوب قانون رو بلد نبودم دیگه و بعدش چیزی که جذب میکردم ادم دربه داغون تر بود و این شد که وقتی قانون رو یاد گرفتم فهمیدم باید در مقابل خواسته رها باشیم با این که اون خواسته رو میخوایم اما باید رهایش کنیم اگه اعتماد و اطمینان داریم که بهش میرسیم درکل رهایی یعنی رها بودن از نگرانی و ترس رها از بی ایمانی رها از نچسبیدن رها از چه کنم ها رها از نگرانی تو اینده ما باید به نظرم بشینیم خوب خوب خواسته هامونو از دل تضادها بیرون بیاریم و بعدش بهش تمرکز و توجه کنیم و رها کنیمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2449 روز

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته ی عزیز

    این فایل رو دقیقا زمانی گوش دادم که حس کردم به خواسته ام وابسته شدم٫و دنبال راه چاره ام٫

    چند باری گوشش کردم و یه حس خوبی بهم میده٫واقعا ارزشمنده

    در صلح بودن با خود چقد مهمه٫وقتی از درون به آرامش میرسی ، همه چیز برات قشنگ میشه٫

    دنیای بیرونت هم رنگ و بوی قشنگی درونت رو میگیره٫قشنگی خداتو!

    نوشتم خدا و توی همین لحظه قلبم پر از عشق شد٫چه خوبه داشتنت٫چه خوبه که دوستت دارم ودوستم داری ٫٫٫دوست داشتنی ترین من٫٫

    دارم با خودم تمرین میکنم که خودم خودمو دوست داشته باشم، خودم تایید کنیم تواناییامو،ظاهرمو،همه چیزمو٫

    همش به خودم میگم مهم نیست بقیه راجع به من چی فکر میکنن٫٫خودم مهمم!

    هی با خودم تکرار میکنم :من ساخته ی دستی هستم که ارزشمنده و جز ارزش نمی آفرینه!

    این جمله رو توی کامنت یکی از دوستان خوندم و چقد حسم رو عالی کرد٫ممنونم ازت رفیق٫

    *

    -نگین درونتو زیبا کن، بیرونت زیبا میشه٫٫

    -خودتو دوست داشته باش فارغ از نظر دیگران!

    -هرکاری رو واسه خودت انجام بده ، نه واسه تایید دیگران!

    -به تموم مسائل زندگیت با فرکانسای جدیدت نگاه کن٫دنبال حال خوب باش٫

    -راجع به باورهای جدیدت با کسی صحبت نکن (مگر اینکه خودش بخواد) چون تو مدارش نیستن و درک نمیکنن٫مسخرس براشون چون دورن از مدارش٫

    -عاشق خدایی باش که تو رو انقد زیبا و قدرتمند آفریده٫خدایی که رفیقه٫٫انیسه٫٫مونسه٫٫

    -ممنونم خدای مهربونم واسه این آگاهی هایی که تو گوشم میگی و مینویسم٫

    یادمه قبلنا ترس داشتم از کامنت گذاشتن٫٫میگفتم چی بنویسم اصلا٫٫

    ولی الان میگم من شروع میکنم به نوشتن و خودش میاد!

    (استاد یاد حرفای شما میفتم که اول فایلاتون میگید)

    دوستتون دارم زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: