داستان هدیه تولدم - صفحه 12

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرزاد مراقی گفته:
    مدت عضویت: 3599 روز

    ضمن عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز.

    اجازه بدید تولدتونو تبریک بگم و امیدوارم که سالیان سال با پویایی و بهرورزی و دانایی به ما هنر اندیشیدن رو یاد بدید.سپاس از تمامی محبتهاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    «« مخلـوق شکرگـذار خالـق »» گفته:
    مدت عضویت: 3972 روز

    حسین جون ، هدیه من ، برات یه دنیا عشقه . . .

    زندگیم با بودنت ، درست مثلِ بهشته . . .

    میارم خدمتتون ، گلهای سرخ و میخک . . .

    سید عباس منش جون ، تولدت مبارک ، تولدت مبارک ، تولدت مبارک ، تولدت مبارک ، تولدت مبارک . . .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ترنم گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام استاد … تولدتون مبارک …. حرفای شما همیشه جواب یه عالمه از سوالای منه … من دو ماه به شیوه ی شما زندگی کردم و همه ی زندگی من پر شده بود از معجزه … به قدری سریع به همه ی خواسته هام می رسیدم که خودم مات و مبهوت می موندم … این دو ماه زندگیم قد کل عمرم دستاورد داشت … به قدری خوشحال بودم که به هر کی می رسیدم همه ی چیزایی که از جهان و خدا فهمیده بودم ، با شور و هیجان می گفتم . اما غالب افراد اصرار داشتند به همه چیز منطقی نگاه کنند . آروم آروم منم خواستم با عقلم هم چیز رو حلاجی کنم و این شد که همه چیز به سابق برگشت … دیشب داشتم به عکس پروفایل تلگرام یکی از دوستام نگاه می کردم که همه ی هم دانشکده ای هاش براش کیک خریده بودند و جشن گرفته بودند .

    یه دفعه یه حسرت عمیقی روی دلم نشست . با خودم گفتم چرا دوستم که کوچکترین اهمیتی به دیگران و کادو دادن و جشن گرفتن نمی ده ، این قدر همه دور و بریاش براش سنگ تموم می دارند و منی که همیشه در صدد جلب رضایت اطرافیام هستم و همه ی کارامو برای دیگران به تعویق می ندازم ، یک هزارم محبت و توجه ای که اون دریافت می کنه رو دریافت نمی کنم ؟؟؟

    و با توجه به حرفای شما فهمیدم من زیادی به توجه دیگران آویزون شدم و بهش چسبیدم .

    ممنون که با حرفاتون به ما التیام می دید …

    صمیمانه ترین تبریک ها رو از جانب من و همه ی اعضای این سایت پذیرا باشید …

    خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    محمدرضا آخوندی گفته:
    مدت عضویت: 3812 روز

    استاد محبوبم

    ای پیغام آور زیبایی

    تولد زیبایت که موجب

    زیبایی بسیاری از تولدها

    و زندگی ها شده است رو

    صمیمانه به شما و خانواده ی صمیمی

    عباس منش و همه ی اعضای محترم سایت

    تبریک عرض میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مجتبی مولائی گفته:
    مدت عضویت: 4010 روز

    یکسال هم از زندگیمان گذشت و یکسال دیگر هم از نعمت های بی انتهای خداوند استفاده کردیم

    در این یکسال چقدر رشد کردیم؟

    چقدر پیشرفت کردیم؟

    چقدر تجربه بدست آوردیم؟

    به چند نفر کمک کردیم؟

    دل چنذ نفر رو شاد کردیم؟

    به چند نفر امید دادیم؟

    به چند نفر کمک کردیم تا زندگیش رو بسازه؟

    به چند نفر راه خوب زیستن رو یاد دادیم؟

    تو این یک سال گذشته چقدر برای خودمون وقت گذاشتیم و زندگی کردیم؟

    چقدر از لحظات و دقایقش استفاده کردیم؟

    چه شادی هایی داشتیم؟

    چقدر از خداوند سپاسگزاری کردیم؟

    چه موفقیت هایی بدست آوردیم؟

    و مهمتر از همه چه شکست هایی خوردیم و چه اشتباهاتی داشتیم

    چون این اشتباهاتمان هستند که راه درست و راه پیشرفت رو به ما نشان میدهند.

    اشتباه کردن و در شکست خوردن مهم نیست ، چیز خیلی بد در اشتباه ماندن است و تلاش نکردن و ناامید شدن است.

    اما چیز خیلی خوب و خیلی مهم بلند شدن است.

    بسیاری از انسان های موفق سختی ها و مشکلات خیلی زیاد و بزرگی در زندگی شون داشتن ولی هرگز تسلیم نشدند و به راه خودشون ادامه دادن و راه درست رو پیدا کردند.

    چون آنها انگیزه داشتند ، ایمان داشتند ، هدف داشتند ، باور داشتند ، امید داشتند و اگر (انگیزه ، ایمان ، هدف ، باور ، امید) رو نداشتند در خودشون به وجود آوردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: