داستان هدیه تولدم - صفحه 37

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدیه وهبی گفته:
    مدت عضویت: 1828 روز

    نهمین برگ سفرنامه ام

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان خوب هم فرکانسی ام

    من هم از وقتی که خودم را بهتر شناختم و روی عزت نفس ام کار کردم و باز از زمانی که با استاد عزیزم و قوانین هستی آشنا شدم، و میتونم بگم از وقتی که در مداری افتادم که دارم هر روز بهتر از قبل با خودم در صلح میشم، ارتباطم با جهان هستی از آدماش گرفته تا موقعیت های پیرامونم و حتی ارتباطم با حیوانات بهتر و بهتر شده و آدمای زیادی دوست دارن که باهام ارتباط داشته باشن و جذب من میشن

    حتی یادمه استاد توی فایلی گفتن هرچی فرکانس هات مناسب بشه ، بچه هایی که ناآرام هستن با برخورد با تو آرام میشن و اگر در حال گریه هستن ساکت میشن

    من این موضوع را کاملا در مورد خودم میبینم

    و حیواناتی که باهاشون برخورد میکنم حالت و احساس خوبی دارن کنار من

    خدارا شاکرم که هر روز دارم بیشتر و بیشتر از طریق این سایت و آموزش های استاد عزیز و دوست داشتنی ام با قوانین جهان هستی آشنا میشم و زندگی و ارتباطاتم برام لذت بخش تر و مناسب تر و عالی تر میشه

    خدایا شکرت خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2633 روز

    سلام.

    💥 نهمین روز سفر من

    با خودت باش، با خودت عشق بازی کن، با خودت برقص، فارغ از نگاه دیگران به تو سوت بزن و راه برو و لذت ببر فارغ از هرانچه که الان نداری. لبخندی زیبا بزن و پرواز کن سوی خدا.

    جاری باش و در حرکت باش و شادی کن.

    نگاهت رو به زندگی تغییر بده‌

    یا چشمان خدا به جهان نگاه کن.

    به مملک فحش ندهههههه⛔

    با کسی بحث نکن⛔

    غر نزن ⛔

    اگز بتونی احساس خوب رو در خودت ایجاد کنی خواسته هات بهت داده میشه اروم اروم..

    قلبت را پاک کن از هر احساس ناروا،

    قلبت را پاک کن از هر نگاه الوده،

    صورت زیبایت را در ااینه نگاه کن و از چشمان قشنگت تعریف کن.چوت که چشمات خدا را داری.

    چون تو یک موجود الهی هستی..

    چون تو پاک و مقدس هستی.

    چون تو تکه ای از عشق خدایی..

    چون تو نوازنده ی عشق خدایی در نوای زندگی با نگاه زیبا نگر.

    چون تو کودکی زیبا و پر اشتیاق هستی..

    با خدا باش و خودت را همینگونه که هستی دوست بدار چون تو خود خداوندی.

    ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی قلیچی گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    سلام به استاد مهربونم وتوحیدی خوبم وبه خانم مریم شایسته عزیزکه اینقدر دلسوزانه ودقیق قوانین را برامون باز می کنن ونگاه توحیدی بیشتری به ما می دن بسیار سپاسگزار خداوندم که هر لحظه بیشتر وبیشتر ما را با این قوانین آشناتر می کنه خدایاشکرت که دارم بیشتر وبیشتر با اجرای قوانین هر لحظه بیشتر به تو وصل می شوم چه احساس قشنگیه که تو را می فهمم ودرکت می کنم چقدر خوشحالم که شما را خداوند سر راه من قرار داده چقدر زندگی لذت بخشه خدایا شکرت

    عاشقانه همتون را دوست دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا اسلام پور گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    سلام به همه دوستان و همگامان

    سلام به استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته عزیز

    خیلی خیلی فایل قشنگی بود اشک رو توی چشمان من جاری کرد وقتی که گذشته خودم رو به یادم اورد که دقیقا ۴ الی ۵سال تمام بود که‌من با شوهرم بحث داشتم و این بحث یکی از مسایل اساسی و وحشتناک زندگیمون بود که امتیاز تعاونی مسکنمون که در حوالی شهر بود رو بفروشیم و خونه ای توی شهر بخریم ولی شوهرم اصلا موافقت نمیکرد

    حتی اینکه یک بار انقدر بحث ما شدت گرفت که من به مرز سکته رسیدم و اگر پدرم و برادرم به موقع به من نرسیده بودن من نمیدونم چه بلایی سر من اومده بود

    و من تمام طول این چند سال رو فقط از صبح تا شب خود خوری میکردم‌ و حسرت دیگران‌میخوردم که تند تند خونه دار میشدن تا اینکه پدرم مادرم دوستام به من گفتن بس کن دیگه چقدر حرص میخوری بابا ول کن اخر سر سکته میکنی میوفتی یه گوشه خونه و دیگه این خونه خریدن چه به دردت میخوره و …

    تا اینکه نمیدونم کمک خداوند بود من به کلی از فکرش اومدم بیرون حتی دیگه شروع کرده بودم به رسیدن و تزیین و زیباتر کردن خونه ای که توش زندگی میکردیمبا اینکه اجاره ای بود حتی خونه رو رنگ امیزی کردم و … و روحیه گرفته بودم‌کلاس ورزشی میرفتم و اصلا یادم رفته بود خونه خربدن و …

    تا اینکه یه روز خونه پدری همه خواهر و برادرها جمع شده بودیم پدرم گفت حالا که همگی شما(خواهر و برادرهام)خانه دار شدین بیاین همت کنیم و زهرا (من)هم خونه دار ش

    کنیم و شوهرم هم از این پیشنهاد خوشحال شد.

    خدا میدونه در عرض یک ماه ما خونه خریدیم در حالیکه یکی از بحرانی ترین زمان خرید و فروش خونه بود و کمتر بنگاهی بود که حتی خونه ای برای فروش داشته باشه.

    خیلی اسون خیلی قشنگ خیلی اروم خونه خریدیم‌و چه فروشنده مهربان و کار درستی به ما خورد چقدر راحت اسباب کشی کردیم و چقدر قشنگ تمام اسباب و اثاثیه خونه رو عوض کردم

    میخوام بگم که به محص اینکه بیخیالش شدم خداوند درهای گشایشش رو به روی من باز کرد و خداوندم را هزاران بار شکر میکنم که چنین درس و تجربه زیبایی رو به من داد و از شما هم تشکر میکنم که اون رو دوباره برای من یاداوری کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نیکا ... گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    سلام

    روز نهم ( در صلح بودن با خود )

    من قبلا خیلی خودم رو با دیگران مقایسه میکردم و همیشه حالم بد میشد اونا چی دارن من ندارم . چرا همیشه از فلانی تعریف میکنن ؟ من که بهترم و میخواستم بهترین بودن خودم رو اثبات کنم و در این بین اعصاب خودم خورد میشد و …. .

    الان خدا رو شکر خیلی خیلی بهتر از قبل شدم اگر هم بعضی مواقع میرم تو فاز مقایسه زود مچ خودم رو میگیرم . الان بیشتر دنبال به قول استاد سبک زندگی شخصی خودم هستم و سعی میکنم از چیزی ناراحت نشم و بیشتر به دنبال دیدن زیباییها و تحسین اونها باشم حتی توی زندگی خودم اگه موضوع ناراحت کننده ای باشه سعی میکنم حال خودم رو خوب نگه دارم . مثلا پارسال حدود 7 ماه همسرم سر کار نمی رفت و دنبال کار دیگه بود با وجود دو تا بچه و خرج و مخارجشون و خرج خونه و مراسمهایی که دعوت میشدیم و … ولی حال خودم و البته خانواده رو تا 90 درصد خوب نگه داشتم به صورتی که حتی الان هم از اون موقع به خوبی یاد میکنم و میگم چه دوران خوبی بود ، و نتیجه این بود که دوباره به سر کار قبلی دعوت شد اینبار با حقوق بالاتر و اینکه چند ماه بعد با کمک صاحب کار ( که دستی بود از دستان خدا ) خونه خریدیم . و دوباره امسال با وجود بیماری همسرم و اینکه دو هفته اس که خونه اس باز هم حالم خوبه و البته حال خانواده ام و این به خاطر حال خودمه . و البته کمکهای خدای عزیز و مهربان که من رو در این مسیر زیبا قرارداده و ازش میخوام کمکم کنه که این مسیر رو ادامه بدم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    معصومه عبیری گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    با سلام خدمت اساتید عزیزم و دوستان نازنینم😍💖💖

    روز نهم سفرنامه..

    این داستان تولد استاد رو من ده ها بار گوش کردم و جزو فایلهای مورد علاقه منه و جا داره هزاران بار دیگه گوش بدم. باور کنید هر بار یه نکته جدید از داخلش پیدا میکنم..

    احساس میکنم هر کدوم از ماها شاید گذشتمون تا حدودی شبیه به استاد بوده باشه. محدودیت ها و سختی هایی که داشتن شاید گه گاهی ما رو به فکر ببره که اره منم این تجربه ها رو داشتم

    وقتی میبینم که استاد تونسته از دل اون شرایط اینقدر مدارش رو تغییر بده و خودش رو بالا بکشه با خودم میگم بدون شک ما هم میتونیم

    خیلی وقتا که از زبون استاد میشنیدم که میگفت جهاد اکبر راه انداختن در درون خود و …با خودم میگفتم یعنی چیکار کردن. اینکه بخوای توجهت به نکات مثبت باشه و فلان چندان کار سختی نیست…

    ولی وقتی خودم تصمیم گرفتم که متعهدانه این کارو انجام بدم فهمیدم جهاد اکبر چیه.

    واقعا خیییلی هنر میخواد که از بین یه عالمه حرف و اتفاق منفی و نادلخواهت تو بخوای توجهت رو از رو اونا برداری و به چیزای خوب توجه کنی

    یعنی واقعا توی عمل آدم متوجه میشه که چه جهادی باید راه بندازه درونش

    و وقتی تو بخوای البته خدا هم کمکت میکنه تو این مسیر

    من باید دائم به خودم یادآوری کنم که خدا باهاته و حواسش بهت هست و کمکت میکنه تو این مسیر

    و مهمتر اینکه هر اتفاق به ظاهر بد و منفی که پیش میاد برات مطمئن باش که تو دل خودش هزاران خیر و نیکی داره که تو ازش بی اطلاعی

    تو نمیدونی قراره این اتفاق تو رو به کجاها و

    کدوم مسیر خیری رهنمون کنه .

    پس به خدا اعتماد کن شاید داره تو رو از دره ترسناکی عبور میده که اون ورش یه دشت سرسبز و خیلی زیباست. تو نمیدونی چی در انتظارته

    فقط کافیه به خدا اعتماد کنی و هر مسئله ای برات به وجود میاد بگی بدون شک خیره خیر مطلق. درسته الان متوجه نمیشم ولی مطمئنم به زودی میفهمم.

    استاد میگه اگه شرایط بیرون خراب میشه و سخته تو فقط روی خودت کار کن. نمیخواد شرایط بیرون رو تغییر بدی. بیا روی خودت و درون خودت کار کن بیرون هم خود به خود درست میشه.

    واقعا چقد زیبا و درست میگن

    منم دارم عاشق واژه خودبه خود میشم😍وقتی میشنوم این واژه رو چقد حالم خوب میشه. خدایا شکرت

    اگه با خودمون به صلح برسیم اون وقت همه چی در دنیای بیرون حله

    زمانی با خودمون در صلحیم که آرامش داشته باشیم. که در دل هر اتفاقی که قرار بگیریم بهترین وجه رو ببینیم. که بفهمیم ما روح خدا هستیم ما خیلی عظیم هستیم. ما نیومدیم رو زمین که غصه بخوریم چون غصه خوردن که هنری نیست. باید شااد باشم. از هر لحظه و هر ثانیه و تو هر شرایط و مکانی که هستیم فقط دنبال شادی باشیم هر چند کوچیک هر چند کم. اون وقت به شادی های بیشتر هدایت میشیم..

    خدایا شکرت که استاد عزیز و آفریدی که راهنمای ما باشه…کمک کن بتونیم توی این مسیر زیبا حرکت کنیم و سربلند باشیم

    تولد من وقتی بود که با این سایت و استاد عزیزم آشنا شدم. امیدوارم بتونم آموزه های استاد رو به درستی به کار ببندم در زندگیم.

    خییلی دوستون دارم و براتون آرزوی بهترینها رو دارم.💜💚💜💚💜💚💜💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    بنام فرونروای هستی

    رروز نهم سفرنامه

    یکی از زیبا ترین فایل هایی که تا کنون دیدم همین فایله و به من یادآوری میکنه که توی کدوم مراحل و تجربیات از زندگیم با خودم در صلح بودم

    حتی الان میتونم بفهمم که چه کسایی رو که میشناختم با خودشون در صلح بودن

    من امروز تجربه ای خوب داشتم،من روز ها بود که سردرگم بودم برای انجام دادن یک سری از کارهام،اما امروز بعد از دیدن این فایل،موقع صحبت کردن با یکی از دوستانم خداوند به من الهام کرد که باید فلان کار را انجام دهی.

    من صبح نمیتونستم ذهنم رو به خوبی کنترل کنم و فکرم درگیر همین مسائل بود اما بعد بخاطر اینکه کنترل ذهنم رو بدست بیارم یه بار فوتبال (توی کامپیوتر) بازی کردم تا تمرکزم متوجه اون بشه و حالم کمی بهتر بشه.بعد حتی برای اینکه بیشتر بتونم ذهنم رو کنترل کنم رفتم آشپزخونه و میوه شستم و … و وقتی آهنگ های مورد علاقمو باز کردم به آرامش درونی رسیدم و همین روند رو ادامه دادم تا وقتی که این الهام به من شد و از این بابت خدا رو شکر میکنم چون وقتی با خودم به صلح میرسم جریان هدایت خداوند به سمتم سرازیر میشه،ایده های فوق العاده به ذهنم میرسه،جواب سوالاتی که مدت های تی ذهنم بوده را به راحتی میگیرم و از این بابت سپاسگزارم

    ممنونم از استاد عزیزم بابت این فایل فوق العاده و همینطور توضیحات خانم شایسته عزیز که با عشق و علاقه برای ما نوشته اند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سمر گفته:
    مدت عضویت: 2616 روز

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان حقیقی

    اول یه توضیحی در مورد دوستان حقیقی بدم. من خیلی وقتا تو زندگی روزانم از شما دوستات عزیز یاد میکنم. از مطالبی که تو کامنتاتون مینویسید و برام جالبه استفاده میکنم. و از خداوند و بعد هم از استاد ممنونم که این فضا رو ایجاد کردن برای به اشتراک گذاشتن دانسته ها و تجربیات. و با اینکه شما ها رو از نزدیک ندیدم اما فکر میکنم شماها حقیقی ترین دوستانی هستید که یک نفر میتونه تو زندگی داشته باشه. ممنونم که هستید.

    و اما داستان هدیه تولد

    جالبه که این فایل رو من دقیقا وقتی دیدم که نیاز داشتم یکی بهم این حرفا رو بزنه. مخصوصا اونجایی که استاد میگن:

    “خواستم بگم اون چیزهایی که در زندگیمون نداشتیم باعث حسرتمون نباشه. بموقعش همه اون خواسته ها اجابت میشه. بموقعش.”

    آخه من شب قبلش درباره یکی از خواسته هایی که سالها برآورده نشده به خدا شکایت کرده بودم. و اون لحظه که این جملات رو شنیدم اشک از چشمانم جاری شد و احساس کردم خداوند از زبان استاد داره با من حرف میزنه

    که آره به موقعش اون هم به تو میدم. به موقعش. و هنوز موقعش فرا نرسیده. پس این قدر کم صبر نباش.

    و همین کافی بود که حال من خوب بشه. خیلی خوب. خیلی خوب.

    خواسته من هنوز به من داده نشده اما همین که خداوند با من حرف زد، برای من کافیه تا ادامه بدم و ایمانم قوی تر بشه برای ادامه راه.

    و نکته دیگه اینکه چند روز قبل تولدم بود. و آخر فایل که استاد میگن تولد همه شما رو تبریک میگم من دقیقا این رو به خودم گرفتم. ممنونم استاد که تولدم رو تبریک گفتید. البته یک هدیه فوق العاده و یک سبد گل زیبا گیرم اومد امسال و هر سال تولد من با هدیه های زیبا همراهه.

    و این تبریک هم هدیه خداوند بود به من. که درست در زمان تولدم این فایل رو دارم میبینم. و این یعنی هدایت. و من خیلی کیف میکنم از گفتن و نوشتن این کلمه؛ هدایت!

    و من برای امسال زندگیم، اهدافی تعیین کردم. طبق توصیه استاد

    امیدوارم خداوند به من کمک کنه و قطعا کمک میکنه که متعهد باشم و بهش برسم.

    در پناه خداوند یکتا، شاد باشیم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مجتبی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2504 روز

    به نام خدای ثروتمند و قدرتمندم که عاشقانه دوستم داره.

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوست داشتنیم و خانم شایسته مهربان و دوستان ثروتمندم.

    من از زمانی که با قوانین ثابت خداوند آشنا شدم و به همان اندازه ای که درک کردم و عمل کردم و سعی کردم خودم و جایگاهی که هستم رو با قوانین بسنجم و خودم رو مسئول صد در صد شرایط الانم بدونم به همون اندازه با خودم در صلح و آرامش قرار گرفتم و همیشه دارم برای خودم یادآوری می‌کنم و البته خودم رو با دیگران مقایسه نمی‌کنم و مسابقه نمیدم. بلکه خودم رو با خود دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال قبلم مقایسه می کنم و با خودم در مسابقه ام و تا حدودی احساس گناه و عذاب وجدان رو از خودم دور کردم و اینجوری دارم تکاملم رو هم طی می‌کنم.

    خدا رو شکر خیلی از خودم راضیم و خیلی به خودم افتخار می‌کنم.

    خدا جونم ما رو به راه راست (راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که بر آنها غضب کردی) هر لحظه هدایت بفرما و آنی کمتر از آنی ما را به خودمان وا نگذار.

    خدا جونم تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم.

    استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم و دوستان ثروتمندم همه ی شما رو به دستان قدرتمند خدای مهربانم می‌سپارم.

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شهلا صدوقی گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    باسلام خدمت همه دوستانم من مطلبی رو جاانداختم ونیرویی داره هی بهم میگه برو ودرسایت اینو بنویس بعدکه دوباره اومدم توی سایت گفتم که این اگاهی رو که برای خودمم مهم وباارزش بودوبهمسعله در صلح بودن باجهان هستی هم ربط داره درهمین صفحه بیان کنم امیدوارم که کمکی باشه برای همه عزیزانی که تازه واردسایت شدن ومیخوان معنی درصلح بودن رو بفهمن

    من نمیخوام مطااب استادرو دوباره تکرارکنم فقط یک چیززززززززز

    واونم اینه که اگربتونید به عمق این مطلب برسید دیگه ……..فکرمیکنم ته مطالب رو متوجه شدید

    ببینیدمن خودم وقتی بهم گفته بودن که انسان داری اختیاره دارای قدرت انتخاب وخودش سرنوشت خودش رو میسازه باورمخرب من ازاین مطلب این بودکه منننننن باید تماممممم موارد رو تحت کنترلم باشه یعنی اگرقراره یک کاری رو انجام بدم مثلن یک تحقیق بااااید حتمابرم فلان کتابخونه یاااااحتمابافلان استادراهنما مشورت کنم یااااحتماحتماباید فلان منبع دستم باشه درحالیکه من هدایت خداوندرو دراین مسیربرروی خودم میبستم غافل ازاینکه درسته من ازادم درانتخاب امابی صاحب نیستم تنهانیستم وخدای مهربانم مراهدایت میکندولازم نیست سختی ورنج بکشم وبخوام تمام شرایط روکنترل کنم که به بخوام به فلان خواسته برسم اما من برعکس بودم واگرچنانچه مثلن فلان استادموردنظرمن نمیشداستادراهنمام دیگه اقا غرغراونق نقام شروع میشدکه ببین من میخوام تحقیقم بهترین باشه ولی نشدکه بشه وچشمم روبرهدایت الله مهربان میبستم وایرادمی گرفتم وفقط عقللللللللل ومنطققققققق خودمو قبول داشتم ودراخرم وقتی اوضاع طبق روال من پیش نمیرفتم میگفتم کجا من موجودازادی هستم کجامن کنترل دارم برشرایط واینجاازمسیرمستقیم جدامیشدم میزدم به جاده خاکی چشمتان بدنبیندکه این شکایتهاادامه داشت تامیرسیدم به احساس قربانی شدن وووووته داستانوبخونیدکه ادمی که احساس قربانی بکنه دیگه امیدی نداره وخودش رومحصورمیبینه

    اما احساس ازادی واحساس خالق بودن زندگی خودت یعنی اینکه تو قرارنیست بدون درنظرگرفتن اینکه کجایی ودرچه شرایطی هستی انچه رامیخواهی رابخواه وچگونگی وچطوربوجود امدنش رو بسپاربه هدایت الله چون کااااااااااارخدااااااهمینه دوستان توجه کنید کاااااارخداهمینه یهنی هدایتگری ودرشرایطی که عقققققل مانمیدانداوراه دارد ومی داندومیییییی تواند خب اوکی

    حالا توخواسته ات رو بسپاربه این خدا حالا باهر شخصی که میخوادبیادوکارتورو راه بندازه یاممکنه درهرمکان مناسبی غیرازمکان مورد نظرخودت اما کافیه رها باشی وبسپاری به خداکه همین توکل هم میشودواین توحید هم میشود واین رهایی هم میشود واین لذت درمسیرهم میشود

    پس معنای ازادی انتخاب یعنی هرچی من بخوام

    معنای کنترل یعنی فقط براحساساتت کنترل داشته باش وباورهایت . بقیه عوامل بیرونی دست تونیست

    امیدوارم این مطلب واگاهی کمکی باشه برای همه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: