داستان هدیه تولدم - صفحه 62

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2699 روز

    سلام خدمت دوستان گل عباسمنشی

    خیلی خوشحالم که تو جمع شما هستم

    فقط چندخط از متن بالارو خواندم.و این نشانه امروز من بود راجب گیج بازی های که دارم در میارم.بابا چرا‌نمیخام بفهمم که تمام موفقیت های من وابسته ب یه خاسته کردم و جلوی همه پیشرفتهای و گرفته(مادی)

    أگرم نباشه حداقل انرژی من و میگیره .آره میگیره .

    وقتی یه فکری همش از صبح تا شب با توئه و تو توش احساس ناتوانی میکنی یعنی اینکه توش خیلی نقطه ضعف دارم

    دوست نداشتن خودم.گرفتن توجه از دیگران. ایراد گرفتن از خودم.إحساس ارزشمندی خودم‌نسبت ب داشتن ی موضوع خاص.والاه نمی‌دونم این همه چیز می‌دونم اما خالی هستم از عمل .خالی هستم از متعهد بودن.

    اما نه قلبم ی احساس عالی نسبت ب این موضوع دارم که از پسش بر بیام آنقدر اعتماد بنفسم و آنقدر عوض میشم که برمی‌گردم میگم خداروشکر واسه این تضاد.خداروشکر که خلق کردم با هدایتت و إنقدر بزرگ شدم.روح أم و ظرفیتم بیشتر شد.

    این تضاد برام این چیز هارو میاره

    فقط باید همینقدر رها باشم باهاش و اینکه دنبال تأیید خودم نباشم توسط دیگران.

    و اتفاقات خیلی راحت برام رخ میده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    خدایا سپاسگزارم ک متعهدانه روز نهم سفرنامم رو می نویسم

    اول از همه بگم امروز صبح ک بیدار شدم داشتم به یه نفر فکر می کردم ک این ماه تولدشه و نمی دونستم بهش تبریک بگم وهدیه براش بگیرم یا نه..

    و خیلی توی ذهنم با خودم کلنجار میرفتم..بعد ب خودم گفتم چرا الکی روانتو ب هم میریزی ب خدا و هدایتهاش اعتماد کن..ببین تا اون موقع خدا چ نشونه ای برات میذاره و یا چطوری هدایتت می کنه..

    بعد وقتی موضوع روزشمار نهم در مورد هدیه تولد بود خیلی شگفت زده شدم و چندین بار گوش کردمش هر بار یه قسمتش برام خیلی جالب بود…تا اینکه ب خودم گفتم فقط باید طبق این فایل عمل کنم و خودمو ارزشمند بدونم و ب خواستم نچسبم و نگرانش نباشم و رهاش بکنم…بعد امشب در عین ناباوری اون دوستی ک این ماه تولدشه یه عکس از کتاب معجزه سپاسگزاری ک قبلا براش هدیه گرفته بودم ارسال کرد…درسته ک ارتباطی بین ماه برقرار نشد..ولی کلی سپاسگزاری کردم…این یه نشانه ی بزرگ بود برای من..این یعنی این قوانین درست کار می کنه و حالمو دگرگون کرد..

    واقعا چقدر وقتی خودمون تغییر کنیم همه چیز تغییر می کنه..این تغییرات دنیا و اطرافیان به اندازه ی تغییراتی هستش ک خودت می کنی

    چقدر این فایل روی من تاثیر گذاشته..اینقدر ک می خوام سفرنامم رو نگه دارم

    من خودم دوست داشتنی هستم مهم نیست ک بقیه چقدر منو دوست داشته باشند…من ب خودی خودم ارزشمندم چون تکه ای از وحود خداوندم..چقدر خوبه ک همه ی ما از وجود خداوندیم

    واقعا وقتی از هر خواسته ای رها بشیم و محتاج کسی و وابسته نباشیم وقتی نچسبیم به خواسته ای ک داریم و کامل رهاش کنیم اون موقعست ک محقق میشه..انگار تو اون لحظه ب خدا می گیم من با تمام وجود ب تو ایمان دارم و تسلیمم و توحید عملیم رو با رها کردن نشون میدم و خدا هم لطفش رو کامل می کنه…چون سیستم اینه…چون قوانین دنیا اینه..

    چقدر خوبه ک آدم با درونش و تمام دنیا در صلح باشه..حتی با گذشته اش آشتی باشه و بدونه ک گذشته هم یک روند تکامل برای رسیدن ب موفقیت بوده چرا ک اگر تضادها نبودن اون الان به خواسته هاش واقف نبود و یا برای زندگیش هدفی نداشت

    من مطمئنم وقتی در هماهنگی کامل با خداوند و طبیعت باشی و نگاه بهتری به همه چیز داشته باشی زندگی عالی تر و عالی تر میشه

    استاد عزیزم ب خاطر این همه آگاهی سپاسگزارم..مریم بانو جان از این همه سلیقه و صبوری سپاسگزارم و از خداوند سپاسگزارم ک چنین الگوهایی در مسیر زندگیم قرار داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1884 روز

    به نام مهربان پرودگار باسخاوتم که جهان هستی رو باقوانین ثابتش آفریدتامن خالق تمام تجربه های زندگیم باشم

    سپاس بابت این سایت توحیدی وسپاس ازاستادعزیزکه خوب زندگی کردوکمکم کرد جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه

    وسپاس ازمریم بانوی درصلح که این امکان رو برای مافراهم کردتابتونیم روز شمارتحول رو روزانه دنبال کنیم وازاین آگاهی هانوش جان کنیم

    راسش من ازاین فایل درصلح بودن باخودمون رو خیلیییی دوست دارم،

    در صلح بودن با خودت یعنی عدم اثبات ارزشمندی خودت حتی به خودت.

    مگه ازاین کامل ترتعریف داریم،خداااای من

    یعنی انقدرمطمئنی از خودت ،مطمئنی که ارزشمندی که نیازنیست اونو به هیچ کسی حتی به خودت ثابتش کنی

    درصلح بودن یعنی تقویت مهمترین رابطه ی زندگیت ،واون رابطه ای نیست بجز رابطه زیبات با خودت با مبدات با پرودگارت

    درصلح بودن یعنی نچسبیدن به خواسته یعنی رها کردن

    درصلح بودن یعنی ساعات بیشتری در روز دراحساس خوب بودن

    درصلح بودن یعنی خودت رو به عنوان موجودی فرکانسی دونستن وقانون احساس خوب = اتفاق خوب رو جدی گرفتن

    درصلح بودن یعنی همه این ها ومن هرروز با موندن دراین سایت و کارکردن رو خودم درصلح بیشتری باخودم هستم

    باشد که هرروز بهتراز قبل به این آگاهی ها عمل کنم🤲❤

    👣👣💚👍این ردپای نهمم بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شهربانو شيروانى نيا گفته:
    مدت عضویت: 2001 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و همه ى دوستان حاضر در سایت

    من امشب خواستم ردپاى دیگرى از خودم بجا بگذارم تا ان شاالله درآینده وقتى برمیگردم به عقب این ردپاها رو میبینم از پیشرفت هام بسیار خوشحال و خرسند باشم

    من خیلى دوست دارم که واقعاً گفته هاى استاد درمورد آسان گرفتن و راحت بودن در زندگى و نچسبیدن به چیز خاصى رو بتونم در زندگیم اجرا کنم چون واقعاً احساس میکنم به شدت زندگى رو سخت میگیرم و به این خاطر واقعاً در همه ى جنبه هاى زندگیم هیچ تعریفى نداره و نیاز به یک تغییر اساسى دارم از خدا میخوام تا واقعاً دراین راه من رو هدایت کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سید مرتضی مشکانی گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلام عزیزان بهشتی

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جان عزیز

    خدارو شاکرم که امروز هم دوباره این فرصت به من داده شد تا جمعذشما عزیزان باشم

    ردپای نهم

    از اعجاز عشق خداوند از اعجاز در صلح بودن هر چی بگم کمه

    بسیار افرادی رو میبینم که به دنبال تایید تحسین و توجه دیگرانند

    و چقدر قوانین ثابت و دقیق هستن

    از وقتی که سعی کردم کاری به بیرونم نداشته باشم و روی خودم متمرکز باشم و به زیبایی خودم توجه کنم با خدای درونم باشم با خودم عشق کنم

    به ارامش رسیدم واقعا به قول استاد به دریا رسیدم

    چقدر لذت داره وقتی که داری از دل یه اتفاق نا جالب و یه رفتار نا جالب زیبایی رو میبنی که احساست رو همچنان عالی نگه میداره

    تو لحظات خوب و رفتارای خوب که خب همه حالشون خوبه کسی با خودش در صلحه که همه چیو زیبا ببینه

    روزی یکی از پیامبران با اصحابش داشتن از یه جایی رد میشدن ( دقیق یادم نیست کدوم پیامبر ) تو مسیر که داشتن میرفتن جنازه به سگی رو میبینن که روی زمین افتاده بود و به شدت بوی نا مطبوعی رو ایجاد کرده بوده همه ی کسانی که کنار پیامبر بودن میگفتن چه بویی بدی و به جنازه اون سگ بوی بدش توجه میکردن و پیامبر اون لحظه با دیدن اون سگ گفتن چه دندونای سفید و زیبایی داره این سگ

    من با شنیدن این داستان واقعا با تمام وجود این نگاه پیامبر رو تحسین کردم

    و اینه در صلح بودن با خود

    خب مثلا فک کنید یه سگ سرحال قبراق بود که به بالا پائین میپرید مطمئنن همه خوششون میومد

    ولی تو اون لحظه چقدر ادم باید با خودش در صلح باشه که این نگاه رو داشته باشه واقعا ما باید درس بگیرم از پیامبران

    و‌ برای اینکه با خودمون در صلح باشیم باید اینو درک کنیم که ما موجودی فرکانسی هستیم و جهان کاری نداره که ما چی رو دوست داریم همونی رو بهمون میده که ازش درخواست میکنیم

    و باز اینجا برای من فایل جهان مانند اینه عمل میکنه یاد اوری شد

    خداوند این سفرنامه رو به واسطه مریم شایسته طراحی کرده بسیار تکاملی و دقیق خدایا شکرت

    واقعا کسی به معنای واقعی زندگی میکنه و از زندگیش لذت میبره که با خودش در صلح باشه

    خوبه که اینجا اشاره‌کنم به حرف مریم شایسته عزیز در فایل سفر به دور امریکا (دقیق یادم نیست کدوم قسمتش )

    در صلح بودن با خود یعنی با چشمات چیزی رو ببینی که بهت احساس بهتر بده

    یعنی با گوش هات چیز هایی رو بشنوی که حالتو بهتر کنه

    با زبانت چیز هایی رو تکلم کنی که زیبایی تو رو بیشتر کنه

    وبا ذهنت چیز هایی رو به یاد بیاری که تو رو به احساس خوب برسونه

    دقیقا این یعنی در صلح بودن با خود

    به قول استاد دیدن بیرون از نگاه خداوند

    وقتی از نگاه خدا همه چی رو ببینی هیچی جز زیبایی نمیبنی

    یکی از دوستای بابام یه زمان درگیر اعتیاد بود و بعد خودش که ترک‌کرد خیلی این ماجرا زندگیش رو متحول کرد و خودش بعد ها هم‌ تو کمپ کار میکرد هم خو‌دش یه کمپ زد

    یادمه یه روز اومد خونمون یه سری جمله هایی باخط خوش چاپ کرده بود و یکیشو داد به من که روش نوشته شده بود

    خداوندا شهامتی ده تا بپذیرم انچه را که نمیتوانم تغییر دهم و ایمانی ده تا تغییر دهم انچه را که میتوانم

    از همون بچگی این سوال ها برام پیش میومد که من چه چیزی رو نمیتونم تغییر بدم و چه چیزی رو میتونم تغییر بدم

    و حالا اون جمله رو درک‌ میکنم و میفهمم که کافیه فرکانستو عوض کنی کافیه از دورن‌خودتو بسازی بیرون خودش درست میشه و‌سعی نکنی بقیه رو تغییر بدی اونی که‌بخاد خودش ازت درخواست میکنه

    خداروشکر که امروز دوباره با درکی بهتر این قضیه رو مرور شد ورشد یافتم و نزدیکتر شدم به خودم به خدای خودم

    عاشقتونم واقعا کامنتای فوق العادت دوستان گنجن گنجی تموم ناشدنی ادم دلش میخاد هر کدوم رو بارها بخونه و لذت ببره از این طعم شیرین این گنج

    خدارو شکر میکنم که اینجام و همچین دوستایی دارم

    از همه ی عزیزان بابت کامنتاشون وتشکر میکنم و‌همه ی عزیزانی که کامنتای دیگران رو با عشق میخونن و تحسینشون میکنن چقدر زیباست واقعا لذت میبرم از این عشقی که بین بچه هاست ادم‌کجا میتونه یه همچین فضای دوسداشتنی رو تجربه کنه

    عاشقتونم براتون بهترینا رو ارزو میکنم ❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1436 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش و دوستان عزیز . قوانین جهان همان قدر که جذاب هستند عجیب هم هستند مانند همین قانون رهایی یعنی چیزی که دوستش داری ومیخوای به دست بیاری باید رهایش کنی وابسته نباشی که نشان دهند ه ی جاری بود ن قوانین توحید ی در جهان است یعنی از هرچه غیر خدا است باید دل کند چه قدر زیبا این قوانین این آیه قرآن را به ما یاد آوری می کند وکلُّ مَن علیها فان ویبقی وجهُ رَبِّک ذو الجلال و الاکرام هر چیزی نابود می شود مگر ذات باشکوه خداوند

    وچه قدر مولانا زیبا توصیف می کند این حالت را دنیا همه هیچ است واهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ،

    دانی پس از عمر چه ماندباقی ، مهر است و محبت است وباقی همه هیچ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    سلامبه استادعزیزو خانم شایسته مهربان

    من مدتی است که خیلی مواظب هستم و ورودی های ذهنمو کنترل میکنم و سعی میکنم که فقط به زیبایی ها توجه کنم اما چندروزی هست که مدام در دهنم حقوقمو با دیگران مقایسه میکردم و ناراحت بودم که چرا حقوقم کمه .غافل از اینکه به جای سپاسگذاری و توجه به نکات مثبت شغلم دارم به کمبودهاتوجه میکنم و حقوق بالا رو از خودم دور میکنم .خداروشکرکه امشب با دیدن این قسمت متوجه اشتباهم شدم .احساس می‌کنم که خدا به این قسمت هدایتم کرد.

    خدا یار و نگهدارتان باشد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    یونس چاپاشی گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    سلام

    استاد عزیزم و‌اعضای خانواده ی دوست داشتنیم

    روز نهم سفرنامه..

    بااینکه این فایل رو چندباری گوش دادم و بیشتر کامنتهای دوستان روخوندم لحظه اخری یه جرقه تو ذهنم اومد که چی بنویسم..

    اونم درمورد اونجاییکه استاد میگن خیلی جدی نگیرید …

    من درکل باوجود اینکه ادم کمالگرایی(البته دست خودم نیست و خودم هیچ دخل و تصرفی در این مورد ندارم ،وگرنه دوست نداشتم اینقدرکمالگرا باشم) هستم خیلی جاها سعی میکنم رهاباشم و از لحظه لذت ببرم…ولی چیزیکه مدتیه اذیت میکنه ازدواجمه….هیچ وقت باورنمیکردم به ۳۱برسم و ازدواج نکرده باشم…ولی ازبس رابطه های مخدوش اطرافیانم رو دیدم،ناخوداگاه تصمیم گرفته ام که رابطه ی خیلی عالیی داشته باشم…وازبس جدی گرفتمش هم هی بهش نمیرسم هم اذیت میشم …

    باید بتونم به جایی رهاش کنم….وانموقست که جواب اونهمه درخواست و تضاد از راه میرسه..

    البته گهگاهی احساس میکنم بایدروی خودم بیشتر کارکنم که همه چیز رو تو ازدواج نبینم.ولی فعلا به اون حد نرسیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حسن قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز و همه دوستان.

    خدایا شکرت که در هر لحظه منو هدایت

    میکنی.

    من ناخودآگاه به سمت فایل های سفر نامه هدایت شدم.🌍

    سپاسگزاراستادعزیزم هستم که این همه آگاهی به ما میده. 🙏

    اگر ما خودمونو دوست داشته باشیم خدای خودمونو دوست داشته باشیم همین برامون کافیه واون موقع میتونیم دیگران رو دوست داشته باشیم.

    جوری زندگی رو زندگی کن که بهت حال بده

    زندگی روسخت نگیر باخودت در صلح باش به مسائل جوری نگاه کن که بهت حال خوب بده. عاشقانه عاشقتونممم😘❤️

    درپناه الله شاد و سلامت باشید 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    الهه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم‌شایسته و دوستان عزیزم

    امروز روز نهم سفرنامه است و من بی نهایت از خداوند ممنونم برای اینکه کنارمه و هر لحظه هوامو داره .

    استاد عزیزم من اومدم زادگاهم و به دیدن خانواده ام و چقدر دلم بیشتر برای خدا تنگ میشه چقدر دلم میخواد زود برم خونم و فقط با خداوند باشم ،امروزم خداوند از ثروت و نعمتاش به من بخشید (البته خداوند در هر لحظه ما رو به ثروت دعوت میکنه )و من ۸۰۰هزارتومان جذب داشتم .خدایااا صدهزارمرتبه شکر

    چقدر خوشبختم که با کسی هستم که بی نهایت ثروتمنده و هیچ محدودیتی نداره و تازه اون مشتاق تره که منو در جریان نعمتاش قرار بده.

    خدایا خودت میدونی که چقدر دوست دارم که توحیدی بشم ،انقدر غرق در تو باشم که اصلا نفهمم دورم چی میگذره چه برسه به عصبانیت و خشم و سخت گیری.

    خدایا من تو این چند روز که یکم مشغول کارهای دیگه بودم واقعا یه چیز گم شده داشتم .

    خدایا من این درد رو خیلی دوست دارم

    خدایااا همین جا با تمام وجودم به خاطر لطف امروزت بی نهایتت ازت سپاسگزارم .

    ممنونم استاد عزیزممم بی نهایت 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: