داستان هدیه تولدم - صفحه 79
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-30.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-03-08 17:56:452021-10-13 23:03:29داستان هدیه تولدمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
تولد تولد تولدت مبارک .مبارک مبارک تولدت مبارک استااااااادعزیزم استااااااددوست داشتنی من .بهترینهانصیبت .ازخداسعادت وخوشبختی دوجهان رابراتون خواستارم .
همیشه همین طوره که استادعرض کردن ،زمانی که من برای خودم ارزش زیادی قائل میشم ،جهان هم بهترینهارانصیبم میکنه .درک این مطلب اوایلش برام باورنکردنی بودامامثل همیشه چون آگاهی جدیدی کسب کرده بودم خیلی مشتاق بودم تجربش کنم .
اینکه کی وچطوربایدبفهمم برای خودم ارزش قائل هستم رابایدپیدامیکردم ،زمانیکه اجازه نمیدم کسی توکارهای شخصی من مداخله کنه زمانیکه ازلحاظ خوردن برای خودم چیزهایی که دوست دارم رامیخرم یامیپزم زمانیکه خودم برای خودم خریدپوشاک ویاهرچیزدیگه ای می کنم زمانیکه کسی به هرنحوی چه به حق چ ناحق منو،رنجونده ازش بگذرم واجازه ندم اون موضوع یااون شخص باعث حال خرابی من بشه ،زمانیکه ورزش میکنم والویت بندی وبرنامه برای زندگی ،روزمره ام دارم ،زمانیکه ثبات شخصیتی دارم واجازه نمیدم هرکسی به راحتی واردحریم خصوصی من بشه ،جاهایی که شهامت نه گفتن دارم ،وقتایی که باتنهایی خودم حال میکنم آهنگ گوش میدم ،حتی توخلوت خودم تیپ میزنم وبرای خودم میرقصم ،زمانیکه هدفگذاری میکنم وپابنداجرای هدفم هستم وباموانع هرچندسخت ،میجنگم .زمانیکه اجازه نمیدم هرخبریاهرآدمی باانرژی منفی ،ذهن منودرگیرکنه .به هرقیمتی باهرکسی ارتباط نمی گیرم حتی باعزیزان نزدیکم .باکسانی که مثبت نگرهستن سعی میکنم نشست وبرخاست کنم .دست ازنقاب زدن برای تاییدگرفتن بردارم.زمانیکه وقت برای مطالعه میزارم .
درکل ازیک اراده قوی ومصممی برخوردارباشم یعنی به خودم بهابدم.
انجام بعضی ازاینکارهاکه گفتم درنظرخیلی ها،مسخره ومضحک میادولی قضاوت کسی برام مهم نیس خیلی هابه خاطراینکه تنهانباشن برنامه های دورهمی می چینن ولی من دنبال وقتهایی هستم که تنهاباشم واقعن تو،اون تایم که خونه خالی میشه نمیدونیدچقدلذت میبرم برای خودم قهوه درست میکنم باموزیک کارای خونه راانجام میدم بعدمیوه وخشکبارمیزارم رومیز،ویه دفتروخودکارباگوشیم که فایلای استادروگوش بدم ،نکته برداری میکنم ومیرم توفضا به خصوص روزهایی که چیزهای تازه یادمی گیرم ،به قدری خوشحال میشم که شباقبل ازخاب ازهیجان زیادی خوابم نمی بره .البته هرجادعوت بشم بابت هرمراسمی بادل وجون برنامه می چینم وحتمن میرم چون ازروابط ودیدن اقوام ودوستان هم لذت می برم ولی روابطم باحدومرزه حتی باخانواده خودم حتی باپدرومادرم .عاشق همه هستم ولی لزومی نمی بینم که خاله بازی کنم ووقتم رابه بطالت بگذرونم .
وقتی خودمم ونقابی که به خاطرتاییدگرفتن ازدیگران رابرداشتم ،حس خوبی پیداکردم واین بیشترباعث رشدمن شده ،هرچنداولش دیگران من خودخواه می بینن ولی کم کم متوجه میشن من خودخواه نبودم بلکه دنبال خودواقعیم می گشتم والان خودمم .شایداونهاهم یادبگیرن خودواقعیشون بشن که البته من دنبال کنترل اونهانیستم .
چ حس خوب وآرامش بخشی پیدامیکنه آدم زمانیکه برای خودش زندگی میکنه فارغ ازاینکه دیگران چ قضاوتی درموردش میکنن .
عباس منش جونم همه ی این شجاعت وشهامت راازتویادگرفتم واگرنه من یه زن ترسویی بودم که قضاوت دیگران برام خیلی مهم بودهمیشه دنبال مهرتاییدازطرف اونهابودم ولی الان مهرتاییدراخودم برای خودم میزنم وازخودم حتی پیش دیگران تشکروقدردانی میکنم وازخداتشکرمیکنم که منوخلق کرده ،وقتی اینطورحرف میزنم همه میخندن ولی بقدری بالام وحس خوبی دارم که با خنده ی اونهاتازه انرژی هم میگیرم واصلن بهم برنمی خوره چون خودموپیداکردم واعتمادبه نفسم بالارفته .
دراصل حضورخداراکنارخودم احساس میکنم ومیگم پشتوانه به این قدرتمندی دارم واینطور، خیلی خیلی قدرت می گیرم .
انشالله که همیشه حواسمون باشه درست عمل کنیم چون زمانیکه مسیرمون درست باشه ،همون دیگران خودشون بدون تلاش من ،سمت من میان .دقیقا همون چیزی که استادگفت .
عاشقتم استادعزیزم
به نام خدای مهربان
به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
…………………….
/////استاد عزیزم تولدتون مبارک باشه /////
………………….
همه چی توی زندگیت تغییر میکنه وقتی خودت تغییر میکنی
واقعا این جمله رو من باید با طلا بزنم توی اتاقم
خدایا سپاسگزارم
…………………………..
من مسئولیت نان خونه رو بر عهده دارم برای اینکه همسرم وقت نمیکنه برای این جور کارها بعد احساس میک ردم رفته توی این فازها که کاری نداره و این جور حرفها .. من هم اومدم این دفعه به خودم گفتم : این تو هستی که داری این جور حرف ها رو جذب میکنی پس به خودم احساس خوب دادم . با احساس خوب رفتم نان گرفتم و اومدم … دیگه همسرم شروع کرد به تشکر کردن و من هم هیچی نمیگفتم.. فقط می خندیدم و می دونم از کجا آب می خوره….
در خیلی از مسائل همینطوره
من این قانون… این قوانین بدون تغییر خداوند را باور کردم و نتیجه هم گواه بر این موضوع هست
خدایا صد هزار مرتبه شکرت
قوانین همیشه داره کار میکنه و من فقط باید به خودم گوش زد کنم که داره جواب میده… داره جواب میده
……………………….
من دارم روی خواسته ای که خیلی دوستش دارم کار میکنم و احساسم رو خوب میکنم خدا راشکر و خواسته ام رسیدن به خونه ی دلخواهم هست ومیتونم به راحتی خونه ام رو با وام و …. دریافت کنم و می دونم اینها کار ذهن نجواگر هست ولی به خودم میگم میتونم یه خونه برای خودم درست کنم و برم داخلش و زندگی کنم اما برای دفعه ی بعدی چه خواهم کرد؟؟؟ پس اینو باید به خودم بگم که تا باوره درست نشود نتیجه موقتی خواهد بود و تموم شده مثله هزاران افرادی که دور و برم هستن ، خونه دارن ولی برای خونه ی بزرگتر دیگه نمی تونن صاحبش شوند حالا به هر دلیلی با وام با کمکم این و اون ووو این جور موارد صاحب اون خونه و ملک شده اند ..
نباید به خواسته ام بچسبم و اون خواسته رو حالا برای من خردین و داشتن خونه ی دلخواهم هست را برای خودم غولی کنم
پس به خودم میگم باید باورها رو درست کنی با قانون تکامل تا نتایجم بزرگ و بزرگتر شود
خدایا عاشقتم
……………………………….
/نچسبیدن به خواسته
رها کردن خواسته
کنار گذاشتن وابستگی به خواسته
نگاه به دست کسی نکردن و فقط از خداوند خواستن و بقیه رو دستی از دستان خداوند دانستن
به راحتی به دست آوردن اون خواسته
الگوهایی را برای خودم پیدا کردن که خونه دارن و الان دارن در اون خونه ای که دارن با خوشی و سلامتی زندگی میکنن
لذت بردن از زندگیم
نشونه ها رو تایید کردن
سپاسگزاری برای داشته ها
کلا روی دوره عزت نفس کار کردن
ورودی را کنترل کردن
حرکت کردن
؟؟؟؟؟؟
را باید در نظر بگیرم
خدایا سسپاسگزارم
خدایا عاشقتم
با سلام به همراهان عزیزم ،یادمه همین چند سال پیش وقتی خواستم یه ماشین بخرم پولم کم بود و ملتمسانه تمام نمایشگاههای شهر رو گشتم که به من یه ماشین بدن که از پولش بمونه و چند ماه بعد پرداخت کنم آخرش هم هیچکدومشون قبول نکردن و من همش نگاهم به شرایط بیرونی بود اما با کار کردن روی خودم اوضاع تغییر کرد و الان یه ماشین دارم و دستی از دستان خداوند بطور معجزه آسا به زندگی من اومده که میگه حامد تو اصلا نمیخواد پول بدی فقط بیا قول نامه کن در صورتیکه مبلغ همون ماشین روی کارتمم هست اون نمایشگاه داره میگه اصلا پول نمیخوام و بیا ببرش ماشین دوم رو ،یه جوری که اصلا باورم نمیشه و مشکوک شدم که نکنه میخواد منو گول بزنه در صورتیکه اون همش میگه من دوست دارم کمک ات کنم و با کار کردن روی خودم همه چیز تغییر کرده ،الان دیگه این زمین بازی برای من کوچیکه و میخوام باز بزرگتر و بزرگ تر نتیجه بگیرم
زمانی که از درون خودت رو لایق بدونی و از تنهاییت لذت ببری محتاج نباشی با کسی باشی تا بهت خوش بگذره، زمانی که خودت خودت رو دوست داشته باشی با همین قیافه، و منتظر نظر دادن دیگران نباشی، سبک زندگی خودت رو داشته باشی و نه به دیگران کار داری و نه اجازه میدی دیگران با حرفهاشون آرامش تو رو بهم بزنن اون وقت با خودت در صلح هستی، نشانه اش آرامش داشتن هست، نشانه اش حس و حال خوب داشتن هست، نشانه اش عشق دادن به دیگران هست. فقط بچسب به خودت و خدای خودت این رابطه رو درست کنی همه چی خود به خود درست میشه.
🌷سلام به آقای عباس منش🌷
نهمین روز از سفرنامه
از وقتی که روی خودم کار میکنم خیلی رابطم با خدا قشنگ شده و خیلی خودم رو دوست دارم و دارم تمرین میکنم که بهتر وبهتر بشم
من خوشبختم ازاینکه حضور خداوند رو احساس میکنم خدایی که مالک زمین و آسمانهاست و مسخر ما کرده خدایی که تنها قدرت مطلق جهان هست خدایی که من رو به هر چی که بخوام میرسونه به شرطی که بندگی اون رو بکنم من دستم توی دستای اونه من پشتم به اون گرمه من فقط روی خدای خودم و خدای بقیه ی آدم ها حساب باز میکنم وقتی سرم رو بالا میگیرم و به آسمون زیبای بالای سرم نگاه میکنم و این جملات رو به خودم میگم حس آرامش به من دست میده و احساس قدرت میکنم هروز به خودم میگم که مهم ترین رابطه،رابطه ی من با خداوند است ومیخوام تمرین کنم که به چیزی نچسبم میدونم که خودش همیشه هوامو داره و جز خیر وخوبی برای من چیزی نمیخواد
منشاءهمه ی خوبی ها،زیبایی ها،سلامتی،عشق،خوشبختی و ثروت خداست
دارم روی خودم کارمیکنم تا هرچه بیشتر و در زمان بیشتر در احساس خوب بمانم
دارم چشم هایم رو عادت میدم که زیبایی ها رو ببینه و تحسین کنه
خیلی خوشحال و سپاس گزار خداوندم بابت هدایت شدن به این مسیر وهدایت شدن به انجام روز شمار تحول زندگی من
از خدای مهربان میخوام من و بقیه ی دوستان را هدایت و حمایت کند
یا حق
به نام الله یکتا
درود خدمت استاد مهربانم
و دوستای گلم
برگ نهم سفر نامه ام
باید دنیا رو سخت نگیریم تا خود به خود و به راحتی همه چیز به زندگی مون بیاد
هرچیزی که سخت پیش میره اشتباهه و یا طبیعی و خدایی نیست
چه درس هایی داشت این فایل
تا من بدونم هر زمان چیزی که اومده به زندگیم موقعی بوده که من به اون وابسته نبودم
نگرانش نبودم و… سختی نکشیدم
و چون با قانون آشنا نبودم نمی فهمیدم
ولی الان دارم کم کم قانون رو درک میکنم به لطف خدا و آموزه های استاد و با تلاش برای کار کردن رو خودم .
چقدر خدا همه ما رو دوست داره که به این سایت هدایت شدیم .و داریم این قوانین رو درک میکنیم.
من تصمیم گرفتم از این به بعد بیشتر روی خودم کار کنم و در صلح باشم با خودم و زندگی رو سخت نگیرم.
و یاد بگیرم صلح با خودم داشته باشم و نچسبم به چیزی
اگه هر جا موفقیتی دیدم تحسین کنم تا اون هم بیاد تو زندگیم به جای حسادت کردن نسبت بهش
باید یاد بگیرم جوری به مسائل نگاه کنم حالم خوبه.بشه
خدایا توی این مسیر به من و دوستام کمک کن مثل استادمون نتیجه بگیریم
تشکر از همه
استاد ممنونم از این همه انرژی و آگاهی تون
🙏🙏🙏🙏
سلام استاد جون
استاد عاشقتم ❤️ ای خدا چقد دوستون دارم استاد 🥺
قلبم باز شد بااین فایل
آخه تولدم نزدیکه وبه این حرفاتون احتیاج داشتم
استاد من عین این تجربه رو داشتم
هیچ کس تولدمنو یادش نبود ودریغ از حتی یه تبریک وقتی هم ازدواج کردم همش جلو جلو به همسرم میگفتم وجالبه دقیقا قبل تولد من اوضاع یه طوری میشد که پول کم میاورد (البته باز کادو میخرید ولی نه در حد انتظار من)
خلاصه که اومدم تواین فضا وشروع کردم به کم کردن توقعات واسه تولدم خودم میرفتم هدیه میخردم حتی به کسی هم نمیگفتم تولدمه میرفتم کافه بعدش یه هدیه باحال برا خودم وگل و…
تااینکه دوسال پیش روز تولدم از خرید وخوشگذرونی برگشتم وزنگ خونمون خورد دیدم خواهرامو زنداداشامو چند نفر دیگه از فامیل برام کلی هدیه خریدن شگفت زده شدم وحالم حسابی عالی تر شد بدون اینکه من انتظاری ازشون داشته باشم
استاد شما همیشه اصل رو میگی واصل این ماجراها هم همون قانون احساس خوبه
اینکه وقتی میرم خرید ونگران میشم یعنی چسبیدم به اون یه ذره پولم وباورندارم بازم میاد
اینجاست که باید کنترل ذهنمو به دست بگیرم وبیام رو باور فراوانیم کار کنم واز احساس هوبم موقع خرج کردن قشنگ میفهمم چقدر تغییر کردم
استاد ودوستان عزیزم ممنونم که هستید وبا تجربیاتتون به همه ما آگاهی میدید❤️
🌺به نام خداوند هادی و بخشنده ی بی نهایت🌺
انگار بعضی فایل ها باید تو اون زمان مشخص خودش فقط باید به گوش من برسه.
با اینکه همه ی فایل های دانلودی رو تو لپتاپم دارم و همیشه میبینمشون ، نمیدونم چرا این فایل رو الان برای اولین بار دیدم ، عجیبه که تا حالا اصلا دانلود نکرده بودمش.
واقعا همه چی در زمان مناسبش اتفاق میوفته.
و چه موضوع فوق العاده ای رو استاد مطرح کرد.
☘️رهایی و نچسبیدن به خواسته☘️
یه خواسته ای داشتم که فک کنم تو کامنت های قبلیم نوشتم.
من پروژه های خوبی رو تو حوضه ی کاری خودم با موفقیت به پایان رسوندم و به جرات میتونم بگم تمام اون آیتم هایی که همه ی همکاران من ازشون فراری بودن ، من با شهامت و شجاعت قبول کردم و انجام دادم ولی یه خواسته ای که این اواخر درونم شکل گرفت این بود که یه پروژه ی سنگین با متراژ کار بالا رو اجرا کنم.
خب کاری که کردم این بود که اومدم یه سری باور هارو ایجاد کردم در راستای این خواسته و فراوانی اون ، در راستای فراوانی کارمند و نیروی فنی و خیلی باور ها که مرتبط بود با این درخواستم.
خب راستش یه جاهایی میچسبیدم به اون خواسته ، بعضی وقتا ناامید ولی خداوکیلی خیلی کم بود این ناامیدی ها و دوباره رو باور هام کار میکردم و نجوا های ذهنو mute میکردم.
کم کم دستان خداوند اومدن ، یکی از دوستام که همکارمه و خیلی هم کارش خوبه اومد پیشم و بهم گفت کار بگیر میخوام برات کار کنم ، یکی دیگه از دوستام هر روز زنگ میزد میگفت بیکارم کار بگیر بیام کار کنم ، یه کارمندی قبلا داشتم که رفته بود شهرستان و تو اخرین تماسی که برای تسویه حساب باهاش داشتم بهم گفت احتمالا بیاد دوباره کار کنه و نشونه های دیگه که فک کنم تو کامنت های قبلیم هم گفتم.
و بعد اومدن دستان خدا فک کنم همین چند روز پیش بود گفتم خدایا اوکی کن که فک کنم وقتشه ، گفتم من خودمو تو مدار مناسب تر قرار دادم و اینا اومدن ، کاری که خواستم هم اوکی کن که اماده ام.
فک کنم فردای همون روز بود یکی از کسایی که قبلا باهاش همکاری میکردم منو دید و گفت بیا با برادرم صحبت کن که قیمت کارت چنده منم گفتم باشه ولی فک نمیکردم به این زودیا کارشون شروع شه و فکر هم نمیکردم حجم زیادی داشته باشه.
امروز عصر داشتم ظرف میشستم و همزمان داشتم فایل صوتی باور هامو که با صدای خودم رکورد کردم گوش میدادم که یهو گوشیم زنگ خورد.
جواب دادم همون بنده خدایی که بهم گفت برو به داداشم قیمت بده بود.
گفت بیا دفتر داداشم ، منم اینجام و با برادرم در مورد کار حرف بزن.
رفتم ، راستش یه خورده هول شده بودم تو راه ، یه ذره ضربان قلبم تند شده بود ، یهو سریع با خودم گفتم اگه جلوی یه آدم ثروتمند و دارای نفوذ دستپاچه بشم و صدام بلرزه یعنی دارم شرک می ورزم و در ادامه میگفتم من میرم خدا با منه.
این جمله رو هی به خودم یادآوری کردم و رفتم.
به لطف خدا با اعتماد به نفس صحبت کردم و کلی از اون ترس های واهی من ریخت کلا.
با هم حرف زدیم و با اعتماد به نفس هر چی که فکر میکردم لازمه بگم رو گفتم.
و در نهایت گفت تعریف درستکاری و مهارت و خوش قولی و اخلاق و تعهد کاری منو از برادرش (همونی که بهم زنگ زد) زیاد شنیده و میخواد با من همکاری کنه.
و بعدش قرار شد من برم کارو ببینم و قیمت اعلام کنم.
خلاصه آقا من رفتم دیدم و متوجه شدم این همون چیزیه که من درخواستشو داده بودم.
خدای من ، این پروژه اصلا متوقف شده بود ، ولی بعد از درخواست من و کار کردن رو باور هام الان باید من قیمت بدم که استارت بخوره.
بعد جالبش هم اینجاست که بهم گفت نمیخواد زیاد عجله کنی و کلی نیرو بریزی اینجا ، چند تا اکیپ بزاری کار کنن بسه.
یعنی فقط همون دوستانی که بهم گفتن میخوان کار کنن ، همونا باشن بسه .
خیلی حس خوبی داشتم ، و دارم البته.
🌺من خودمو تو مدار مناسب قرار میدم ، خداوند همه ی کار هارو برام انجام میده🌺
وقتی عصر زنگ زدم به دوستام گفتم که همچین پروژه ای رو دارم قیمت میدم که به امید خدا شروع کنیم اصلا انگار اونا هم جواب درخواست هاشونو گرفته بودن ، یکیشون میگفت دلم میخواست محل کارم نزدیک خونم باشه که این پروژه تا خونمون چند دقیقه راهه فقط ، اون یکی میگفت دلم میخواست یه کاری باشه مدت طولانی طول بکشه و بیکار نشم که این خیلی طولانیه ، و خودمم که دیگه اصلا تمام درخواست هام در مورد کار و کارمند و … اجابت شد.
🌺خدایا شکرت🌺
این رزقه که دنبال من میاد ، جهان برام از روش های مختلف تبلیغات میکنه ، خداوند همه ی کار هارو انجام میده ، مردم دستان خداوندن ، خداوند با بی نهایت دستش کار های منو انجام میده و دیگه چی بگم واقعا از این خدا و قوانینش.
وقتی میبینم تو جامعه ای که همه میگن فلانی کله گنده ی فلان کاره ، مافیای این کاره ، قدیمیه این کاره ، پروژه های خوبو اون میگیره و نمیزاره به کسی برسه ، وقتی میگن بریم پیش فلانی که هوامونو داشته باشن و این نگاه های شرک آلود و …
اونوقت من یه پسر ۲۴ ساله که فقط دو ساله وارد این شغل شدم (منظورم احساس عدم لیاقت نیست) و اون آدم های کله گنده به قول بعضی از دوستان هم اصلا منو نمیشناسن ، یه همچین پروژه ای بهم پیشنهاد میشه که آرزوی تمام اون کساییه که من حداقل دیدمشون و باهاشون حرف زدم.
اون موقع که همه داشتن دنبال افراد دارای قدرت میگشتن که یکی دستشونو بگیرن ، من فایل های توحیدی استاد رو گوش میکردم و خودمو به توحید نزدیک میکردم و سعی میکردم فقط روی خدا حساب کنم و البته که به ۹۵ درصد الهاماتم عمل کردم.
به خدا قسم ، خداوند خلاف وعده اش عمل نمیکنه.
خداوند وعده ی فزونی و آمرزش داده و وعده ی خدا حقه.
استاد جان ممنونم ازت بابت تمام فایل های ارزشمندت که تو تک تکشون خدا رو میشه حس کرد.
دوستان عزیز ممنونم از همتون بابت کامنت هاتون که واقعا نابه.
قبل نوشتن این کامنت ، کامنت های دوستانو خوندم ، مخصوصا خانم مرضیه پری پور که فوق العاده عالی بود و کلی گریه کردم ، سپاسگذارم ازت خانم پری پور.
الانم که دیگه با کامنت خودم 🥲🥲🥲
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
از خدا میخوام بعد از این که هدایتمون کرد ، کمک کنه دلهامون منحرف نشه.
از خدا میخوام بهمون ببخشه ، چون اون بخشنده ی بی انتهاست.
از خدا میخوام هدایتمون کنه به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده.
اقا محمد عزیز
من امروز درخواستکار و سفارش دادم به خداوندم
و هدایت شدنم به این فایل و کامنت ها هم کارخدا بود
و کامنت شماا
خدای منننن چقد عاااالی درک میکنین قانونو و عمل میکنین
من فقط تحسین میکنم
هم خودم که تو مدارشم
هم شمارو که انقدر عالی عمل کردین و نوشتین
مخصوصا وقتی که به یه آدم ثروتمندتر قدرت ندادین و کنترل کردین ذهنتونو
بخدا قسم که همه ی هدایت ها و کار درسا کردن های خدا همینقدر شیک و قشنگ چیده میشه برامون
من با خوندن این موفقیتتون اشکم در اومد انگار که خودم موفق شدم
همیشه دنیا به کامتون باشه❤
سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم.برای اینکه به انسانی تبدیل بشم که بیشتر باخودش در صلحه باید بتونم زیبایی های اطرافمو بیشتر ببینم باید چیزهای بیشتری برای تحسین در اطرافم پیداکنم باید از زندگیم بیشتر لذت ببرم باید بتونم اوضاع وشرایط هرجوری که هست از زاویه ای نگاه کنم که احساس بهتری بهم بده .من چقدر خوشبختم که با این قوانین اشنا هستم ومیتونم خودمو از شرایط سخت عبوربدم .خدایا سپاسگزارم
به نام خدای مهربانم . سلام و صد درود به شما استاد عزیز امروز روز نهم هم هدیه ام رو دریافت کردم و این فایل زیبا که پر از نکته بود . ارتباط با خودت قلبت که منشا هه جهان هست یعنی خدا . با خودمون در صلح باشیم و نگاهمون رو به همه چیز بهتر کنیم که اذیت نشیم . احساس خوب داشته باشیم ، به چیزی نچسبیم و جدی نگیریم که ناراحت بشیم خود به خود و به راحتی اتفاق می افته . این قانون جهان هست . مثلا همین الان صدای آواز و اهنگ از مهد کودک پشت خونمون میاد و من به جای اینکه از سر و صدا ناراحت بشم میگم به به چه آهنگهای شادی و چه فرشته های کوچولویی که من هم با اونها شاد میشم . یا اینکه بلندگوی ضایعاتی که داد میزنه و ممکنه بچه ام رو بیدار کنه میگم اشکالی نداره و هزاران چیز دیگه که باید جنبه های مثبتش رو در ذهنم بزرگ کنم و میدونم که استاد هم به قول قرآن از اون اولیا الهی هستند که نه ترسی دارند و نه اندوهگین میشن همونهایی که ایمان دارند و پرهیزکارند . دوستون دارم در پناه حق