داستان هدیه تولدم - صفحه 84

1496 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو ملایی گفته:
    مدت عضویت: 2392 روز

    روز نهم

    بنام خدای مهربان وهدایتگرم

    سلام به استادعزیزم ومریم جان وهمه بچه های هم فرکانسی ام

    الان که به گذشتم نگاه میکنم میبینم چقدرچیزهایی که الان دارم راآرزویش داشتم واین لطف بزرگ خداوندبه‌من بوده که چیزهایی رابهم داده که آرزوی دیروزم بوده

    درحین زندگی خواسته ها وآرزوهایم بیشتر و بزرگترشد ،ولی همیشه یک گوشه ای ازذهنم به من میگفت نه دیگه درسته اینوبدست اوردی ولی این یکی دیگه نمیشه وتونمیتونی پاتو از گلیمت دراز تر کنی ونمیتونی اینقدرخواسته بزرگی که نمیتونی بهش برسی رادرخواست کنی، ولی الان باتوکل برخداوایمانم به خدا وتمرکزی کارکردن روی باورهایم وآمدن به این سفرنامه بااستادومریم عزیز وآگاهی هایی که ازسایت استادعباسمنش دریافت کردم وتغییرات کوچکی که درخودم وباورهایم حس میکنم به خودم میگم آره چرانشه توفقط بخواه،بقیه اش روبسپار دست خدا،توانتخاب کن چی میخوای خودش برات جورمیکنه هرچی میخوادباشه کم وزیادش برای خدامهم نیست واصلا محدودت نمیکنه ، کجا و کی هم نمیخوادبدونی به وقتش بهت میده

    این حرف استادخیلی به دل میشینه که «اگرمارهاباشیم از انسانها،اگرخداراباورکنیم وبه خدایمان ایمان داشته باشیم به هرچیزی میرسیم»

    ولی این ایمان است . ایمانی که فقط به خداباشد،ایمانی که فقط یکتاپرستی باشد،نه اون ایمانی که به ماگفته بودند،من درگذشته ام فکرمیکردم ایمانم به خدایم خیلی زیاد است بانمازخواندن هایم، باحجابم، بامتصل شدن به امام ها،بانذرونیازهام و… ولی الان فهمیدم که همه ایناچقدر منواز خدایم هرروز دورترمیکرده وغیر ازشرک وبی ایمانی به خدا وغم وغصه ونگرانی و.. چیز دیگری برایم نداشته😔وهمیشه درخواستم به امام ها و امامزاده ها بوده تا خدا. خدایی که اینقدر ازش دوربودم که فقط فکرمیکردم باواسطه باید بهش خواسته وحرفمو برسونم😕

    الان از خدایم خیلی سپاسگزارم که از جهل ونادانی مرابیرون آورد والان درهرلحظه حضورش را حس میکنم😍وخیلی راحت وبدون واسطه وبی رودروایستی خواسته هامو بهش میگم .باهاش کلی حرف میزنم.وعشق بازی باخدایم راشروع کردم ودوست دارم بااوباشم😇

    هرچیزی در جهانش میبینم قشنگ خدارادروجود آن حس میکنم ☺️ من الان خدارادر زندگیم اصل میبینم وسعی میکنم هیچ وابستگی به هیچکس وهیچ چیز نداشته باشم .

    من خدای خودم راباور کردم وبه خودم افتخارمیکنم بخاطر تغییراتم وخودم راخیلی دوست دارم چون یک تکه از خداوندم

    ومیدونم انتهایش احساس زیبا وحضورپررنگ خداوند است

    من الان باخدایم در صلحم ومیدانم همه چیز را به موقع به من میدهد

    من فقط رابطه خودم راباخدایم باید تقویت کنم خدایی که تازه شناختمش. خدایی که وقتی اسمش رومیارم پرازاحساس خوب وآرامش میشوم

    به قول قرآن«الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب». «آنها کسانی هستند که {ایمان}آورده اند ودلهایشان به یاد خدا مطمئن وآرام است .{ آگاه باشید بایاد خدا دلها آرام میابد}

    واین آیه واقعا زیباست که بایاد خدادلها آرام‌ میگیرد

    واین قانون یکتاپرستی ست

    احساس عالی دارم وهرروز بااین آگاهی ها ازنومتولد میشوم .

    ازاستادعزیزم ومریم عزیزم سپاسگزارم

    ازخدای خوبم سپاسگزارم که مرا به بهترین مسیر هدایت میکند

    به خدای مهربانم میسپارمتان🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محدثه قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1091 روز

    به نام خدا

    روز نهم

    سلام به استاد عزیزو همسر گرامیشان خانم شایسته خدارو سپاس گزارم که منو به این مسیر هدایت کرد تا خداشناسی و خودشناسی رو پیدا کنم و خدا استاد عزیز و خانواده ی عزیزم رو سر راه من قرار داد تا خودم و تغییر بدم و زندگیم رو خودم خلق کنم.من تازه وارد هستم ولی به شدت روی خودم دارم کار میکنم و میدونم که فقط خودم میتونم زندگیم رو تغییر بدم تا به همه خواسته هام برسم و اول از همه قدم کوچیک رو برداشتم اما متوالی و کم کم نتیجه اش رو هم دارم میبینم چون خدا بهم میگه که من دوستت دارم فقط تو منو خالصانه صدا بزن و بهم ایمان داشته باش .من ایمانم خیلی ضعیف بود ‌خیلی از بقیه توقع داشتم کت هرکاری انجام میدم در مقابلش برام انجام بدن ولی الان متوجه شدم که این کار خیلی اشتباه است حسادت میکردم،قضاوت میکردم.غیبت میکردم .ولی الان هیچ کدومش رو انجام نمیدم چون میدونم که قاضی اون بالا سرم نشسته و داره میبینه امروز روز نهم هست که دارم این فایلای دوست داشتنی رو گوش میدم ومتوجه میشم که باید زندگی رو آسون بگیرم همه چیز رو به خدا بسپارم چون اون بهترینش رو به زندگیم وارد میکنه هر روز رو ذهنم کار میکنم که فقط نکات مثبت و وارد ذهنم کنم همینجور که دارم به قانون سلامتی توجه میکنم و رعایت میکنم مواد سمی وارد بدنم نمیکنم ذهنم هم مواظبش هستم تا افکار منفی وارد نشه من خودم رو الانبیشتر از همه دوست دارم.به کسی اهمیت نمیدم که چی میگن وبرای خودم زندگی میکنم نه بقیه چون من لایق بهترین زندگی رو دارم دوست دارم متفاوت باشم با بقیه خدا هم حمایتم میکنه و دارم روی باورهام کار میکنم تا به اهدافم برسم و که وقتی مردم حسرت چیزی رو نداشته باشم خدارو خیلی سپاسگزارم با نوشتن خودم رو خالی میکنم و با خدای خوبم حرف میزنم ‌خدا هم تمام حرفه‌ام و میشنوه و بهم میگه من همیشه هواسم بهت هست

    دوست داشتم ردپایی از خودم جا بزارم تا با نتیجه های عالی بیام پیشتون و بهتون اعلام کنم که منم به تمام خواسته هام رسیدم و به این مسیر ادامه میدم چون ایمان دارم و باورش میکنم

    در پناه الله شاد و پیروز باشید دوستان گلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سمانه برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1638 روز

    سلام به دوستان عزیز وهم فرکانسی ام

    خدارو سپاسگزارم که من رادراین مسیر قراردادتابتولنم ازتمام لحظات ناب زندگی که به من داده نهایت استفاده رو ببرم

    خدارو سپاسگزارم که استاد عباس منش عزیز ومریم مهربان رو در مسیر زندگی من قرار داد تا با دستان پر قدرت تو ایمان بیاورم

    استاد فهمیدم وقتی رها باشم وابستگی نداشته باشم از هرانچه که دارم لذت ببرم وتوجه به نکات مثبت داشته باشم خداخودش به موقع منو به خواسته هام میرسونه

    استاد من دیگه اون سمانه قبلی نیستم من خودم رو باورم کردم تو رو باور دارم در خودم با صلحم خودمو دوست دارم دیدگاه بقیه برام مهم نیست عاشق توهستم عاشق خودم هستم محتاج دیگران نیستم من همه رو دوست دارم چون اونهاهم تکه ای از خداوند هستن

    من دیگه نگران چیزی نیستم راحت زندگی میکنم چون تورو دارم میدونم که هرکاری میکنی حکمتی درآن است من همه چیز را به این دیدگاه میبینم میگم خداهیچ کارش بی حکمت نیست یه خیری تو آن بوده به صلاح من بوده میگم خدایا راضی ام به رضای تو اونوقت دلم آروم میگیره ومی‌پذیرم

    خیلی وقته دیگه مشکلاتم رو درمیون نمیگذارم چون یه قانونه احساس بد=اتفاقات بد

    من متعد میکنم خودم رو که اتفاقات خوبی که برام پیش میاد رو تعریف کنم من شرایط رو جوری برای خودم فراهم میکنم که اتفاقات خوبی رو تجربه کنم

    یه رد پای دیگری گذاشتم که بدونم در چه جایگاهی بودم وبه کجا خواهم رسید منتظر کامنتهای خوب من باشین 😎🥰

    دوستتون دارم در پناه خدا باشین

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان مهربانم

    امروز ۱۰ آبان ۱۴۰۱

    روز سوم سفرنامه

    مینویسم که یادم بمونه که میخوام خداگونه زندگی کنم ،میخوام لحظه به لحظه عمیقتر درکش کنم و حسش کنم این بزرگترین هدف منه و الان فهمیدم که اگه فقط خدای خودمو عمیقا درک کنم و رابطمو باهاش درست کنم بقیه چیزها بصورت “”””طبیعی”””” و به عنوان “”””پاداش””” وارد زندگیم میشه

    دقیقا مثل وقتایی که انقدر غرق حضورش میشدم که هیچی برام مهم نبود ، نه پول ، نه داشتن خونه ، نه داشتن فرزند و ..‌. و تمام نعمتها بدون توجه من سرازیر میشد به زندگیم از در و دیوار …واقعا از زمین و آسمون کارهام خودبخود و به بهترین حالت ممکن پیش میرفت و یه لذت وصف ناشدنی بهم دست میداد ، شاید برای بقیه عجیب بود که چطور شده ؟! اما من با یه لبخند قشنگ تو دلم میگفتم خدایا شکرت ، مرسی بابایی که هستی ، عاشقتم که همه چیزو برای آرامش و رفاه و راحتی من انقدر قشنگ میچینی کنار هم ، قشنگ حس میکردم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری یعنی چی !!! حتی الانم که دارم به اون زمانها فکر میکنم اون حس لذت عمیق رو در قلبم حس میکنم و با همه وجودم میخوام برگردم به همون لحظه ها و حاضرم هر کاری بکنم که در تمام لحظه های باقی مونده از عمرم اون لذت رو حس کنم در تمام وجودم . و خیلی قشنگه که تنها و تنها کاری که باید بکنم اینه که فقط خدامو ببینم و بهش اعتماد کنم و به هیچکس حتی عزیزترین و نزدیکترینای زندگیم هم وابسته نشم و هیچ چیزو از اونا نخوام و به یادم بیارم هر لحظه که هر چیزیو فقط و فقط از خودش بخوام حتی ساده ترین چیزارو که بارها برام جواب داده ، فقط کافیه که با اعتماد کامل بخوام و بدونم که میشه .مثل وقتیکه یه روز خاص جایی بودم که ماشین همراهم نبود و آژانس هم ماشین نداشت و گفتم من باید برم خدایاااااا خودت درستش کن ، خدایا میدونی که باید برم خودت برام آژانس بفرست و به ۳۰ ثانیه هم نکشید یه آژانس مربوط به همون منطقه ای که من میخواستم برم جلوی پام ایستاد و خیلی مثالهای دیگه که به ساده ترین حالت ممکن برام پیش رفت .و به عمد یکی از ساده ترینارو مثال زدم که اگه دوست عزیزی کامنت منو خوند بدونه به همین سادگیه و ایمانش قویتر بشه بدونه که برای ساده ترین چیزا هم فقط و فقط به خودش رجوع کن و از خودش بخواه عین هوا که نیازی نیست زور بزنی تا نفس بکشی ، عین همون نفس کشیدن به همون راحتی به بهترین و زیباترین و راحتترین حالت ممکن برات فراهم میشه چون پادشاه عالم اونو برات فرستاده

    خدایاااااا جملاتی که دارم مینویسم هم خودش داره بهم میگه بچه هاااااا ، خدایا شکرت . این جملات مال خودم نبود چون همینطوری که دارم مینویسم ذهنم هی داره میگه که آره همینه و انگار یه جورایی باورهای خودم داره تقویت میشه ، خدایا شکرت که هستی حتی اینجا موقع نوشتنم هم داری حضور قشنگ و آرامش بخشتو بهم یادآوری میکنی ، عزیییییزترین عزیزم ، قشنگترین قشنگم ، مهربانترینم ، رفیقترین رفیقم امن ترین پناهگاهم مرسی که هستی و در من نفس میکشی …یا …من در تو نفس میکشم …خدایا شکرت شکرت شکرت به اندازه بیکرانگی جهانهایی که خلق کردی شکرت ..عاشقتم عاشقتم عاشقتم

    استاد جان سخاوتمند و توحیدی و ثروتمندم مریم جان لطیف و قدرتمندم عاشقتونم

    عاشقتونم دوستان هدفمندم عاشقتونم

    ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    باران افشار گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    سلام

    روز شمار تحول زندگی من

    روز نهم

    در صلح بودن با خود

    چیزی که ازش هیچی نمیدونستم

    و الان چه راحت درکش میکنم

    این روزها ناخودآگاه کارهایی انجام میدم که واقعا دوسشون دارم وقتی کاری بهم حس خوبی نمیده انجامش نمیدم فقط بخاطر اینکه کسی ازم خواسته یا مجبورم

    دیگه خودمو اجبار به انجام کاری نمیدونم

    از امروز صبح تصمیم گرفتم هر روز یک قدم کوچیک برای هدف هام بردارم

    و اونا رو بعد از بیدار شدن یادداشت کردم

    و تا الان انجامشون دادم

    داشتن هدف و انجامشون با حس خوب همون با صلح بودنه

    و کمک به دیگران که دارم بدون توقع انجام میدم و اگر توقعی پشتش باشه انجامش نمیدم و این یه حس آرامش بهم میده

    خداجونم شکرت امروز هم تونستم بیام تو سایت

    شکرت که این زمان و انرژی و انگیزه رو بهم دادی

    مرسی استاد عزیزم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2022 روز

    روز شمار تحول زندگی من

    روز نهم فصل اول

    استاد عزیزم، جریان توجه را من به خوبی در زندگی ام تجربه کرده ام، به قول شما، وقتی که انتظار بیش از حدی از دیگران داریم و نیازمند توجه آن ها هستیم کسی به ما توجه نمی کند ولی وقتی بی نیاز از توجه دیگران هستیم همه آدم ها به ما توجه خاصی دارند.

    وقتی که درک میکنم در این دنیا، من هستم و خدایم ، شرایط دنیای بیرون برایم بی ارزش می شود و در این شرایط، دنیا بر وقف مراد من حرکت میکند.

    به قول خودش، آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

    وفتی نگران اتفاقات هستیم، یعنی خداوند را برای خودمان کافی نمی دانیم.

    خداوند را شاکرم که وجود او را همیشه حس میکنم و این حس آرامش خاصی به من می دهد.

    درک کردن رفتار های عجیب مردم در برخی شرایط، حالم را خوب میکند، از شما یاد گرفته ام که دیگران را قضاوت نکنم، چون قاضی اصلی خداست.

    هوالقاضی.

    جریان آسان گرفتن بر جهان را قبل از دانستن قانون تجربه کرده بودم و حس کرده بودم که اگر بر جهان آسان بگیرم،جهان هم بر من آسان میگیرد. وقتی قانون را شنیدم به راحتی باورش کردم، چون از قبل حسش کرده بودم. خدایا شکرت.

    خداوند را شاکرم که امروز با عشق و علاقه دارم روی هدفم کار میکنم. خدایا شکرت، خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1137 روز

    سلام به همه همسفرهای عزیزم و لیدرهای گروه استاد گلم و خانوم شایسته عزیزم

    .

    آگاهی های این فایل فوق العاده ارزشمنده هر چی بگم کمه استاد عزیزم دستتو میبوسم که این حرفارو رایگان در اختیارمون میذاری

    من این آگاهی هارو قبلا از فایلای دیگه دریافت کرده بودم و جمعشون کرده بودم و جملات تاکیدیشونو همیشه تکرار میکنم

    اما امروز قطعا باید باز هم همه رو میشنیدم تا بهم یاداوری بشه که خداروشکر که همیشه بهترین فایلا در زمان مناسب در اختیارم قرار میگیره

    امروز روز سوم سفر و فایل نهم هستم و خداروشکر که به این جمع پیوستم

    خداوند در سوره زمر که حتما پیشنهاد میکنم اگر نخوندین بخونیدش میگه که :

    کسی که چندین ارباب بد اخلاق و تند خو داره بهتره یا کسی که فقط یک نفر رو بندگی میکنه

    این ایه تلنگر خیلی عمیقی بهم زد گفتم من اگر به کسی قدرت میدادم اگر فک میکردم تو زندگی من عددیه اگ از کسی میترسیدم دقیقن مصداق این ایه بودم و تصور کردم خودم رو در زمان های دور که برده داری هنوز وجود داشت که هزاران ارباب دارم و نمیدونم به ساز کدوم برقصم و خیلی درمانده بودم

    در عوض خودم رو تصور کردم که فقط یک ارباب دارم و اون بسیار مهربونه با هم رفیقیم هر چی بخوام رو میسپرم به خودش فقط میگم برام حلش کن و دیگه خیالم راحت میشه این ارباب انقد بهم نعمت میده در صورتی که من لایق اون هام نیستم و گاهی بد اخلاقی میکنم پیشش گاهی میرم سراغ بقیه ارباب های گنداخلاق و در خونه هاشونو میزنم وقتی درو باز نمیکنن برمیگردم پیشش و هر بار میگه بیا تو در بازه و انگار نه انگار من بی وفایی کرده بودم اصلا به روم نمیاره

    بهم گفته یادت باشه هر خیری که بهت میرسه از طرف منه و هر شری از طرف خودت

    اینو بهم گفته ولی من گاهی بازم دیگرانو بزرگ میکنم و ازشون بت میسازم و میگم این واسه من کاری انجام داد خدا همون موقع داره لبخند میزنه و منتظره که دوباره بپرم تو بغلش

    بهم گفته این کتاب صریح و دقیق و فصیحه خیلی بار هم گفته بهم گفته بخونش هر کار باید انجام بدی توش نوشته اگر جایی هم سوال داشتی بگو من به قلبت الهام میکنم جوابو میگم

    .

    .

    هر وقت از خوبیاش و عشقش و بی لیاقتی این بدن انسانیم میگم اشکم درمیاد

    با خودم میگم روح من هم از روح اونه اون داخلش دمیده، یعنی منم میتونم انقد خوب باشم انقد عاشق باشم انقد بی نیاز و رحمان و رحیم و ستار و…باشم؟

    یاد شعر حافظ میفتم که میگه

    *میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز*

    .

    خدای مهربونم این مسیر خیلی سخته مسیر رسیدن بهت و موندن کنارت و وسوسه نشدن خیلی سخته کمکم کن همیشه دستام تو دستای تو باشه همیشه نگاهم به تو باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    معصومه کهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1352 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روزشمار تحول زندگی من

    روزنهم

    در صلح بودن باخودمان؛

    سپاسگزارم از استاد بینظیرم و مریم جان عزیزم که روح تشنه و کویری مرا با باران کلمات حیات بخششان سیراب می‌کنند…

    من قبلا چه می‌دانستم که باید با خودم در صلح باشم!!!!شاید اگرهم کسی به من می‌گفت خنده ام می‌گرفت چون فکر میکردم هیچ کس با خودش سر جنگ ندارد… هر مشکلی هست به خاطر رفتار و اعمال و اشتباهات دیگران است..به خاطر بدی های دیگران است…و ما قربانی تصمیم های اشتباه ،و رفتارهای نادرست اطدافیانمان هستیم…

    اما حالا میفهمم در صلح بودن با خد و عزت نفس دو چیز به هم گره خورده اند…

    هیچ کس مسئول زندگی دیگری نیست

    همه چیز در جای درست خودش است..

    هرناخواسته ای حاصل فرکانس خودم است

    و هیچ کس مسئول مسائل من نیست جز خودم…

    اگر کسی رفتار نامناسبی بامن دارد یا کار نامناسبی درحق من انجام داده ،این حاصل فرکانس من بوده و اگر من در مدار بالاتری قرار بگیرم با چنین چیزهایی مواجه نخواهم شد…

    وقتی آرام باشم؛

    و به دنبال هیچ چیزی جز اصلاح رابطه خودم با خدایم نباشم؛

    وقتی ایمان قلبی و توکلم را رشد بدهم

    و برای وجود خودم که جزئی از وجود خالق بی نهایت است ارزش بی اندازه ای قائل باشم

    بی هیچ توقعی از هیچ مخلوقی درین جهان

    با این آگاهی که خداوند روزی دهنده بی نهایت من است

    و همه حساب های این زندگی با خود اوست چرا که خود گفته است که بغیر حساب روزی می‌دهد

    از ثروت و فراوانی تا سلامتی و عشق…

    هرچیزی ،بی حسااااب …

    آنگاه همه چیز درست خواهد شد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1216 روز

    سلام استادعزیزومریم جان

    واقعابرام جالب بودکه وقتی باحسرت به خواسته ای که داری نگاه میکنی ،وقتی احساس کمبودمیکنی بانداشتن چیزی که میخوای ازش دورمیشی من این موضوع رونمی دونستم وخداروشکرمیکنم که این آگاهی روبه من داد.یادم میادقبلاوقتی کوچک بودم می دیدم هم کلاسی هام برای همدیگه کادوتولدمیگرفتن حسرت می خوردم ومیگفتم کاش یکی هم به یادمن باشه ولی امسال متفاوت بودکلی تبریک تولدشنیدم والان که فکرمیکنم می بینم اینهاهمش به خاطرکارکردن روی خودم بوده خدایاشکرت

    من همیشه باحسرت به داشتن ماشین فک میکردم اینکه اگه ماشین داشتم میتونستم بچه هام روخودم ببرم مدرسه ،میتونستم خیلی راحت وبدون هیچ اذیتی هرجاخواستم برم و…الان بااین فایل استادمتوجه شدم بااین کارفقط دارم ازش دورمیشم من بایدرهاش کنم وازچیزهایی که دارم لذت ببرم وخداروبابتش شکرکنم به چیزهایی که ندارم فک نکنم هروقت وقتش برسه واردزندگی من میشه بایدروخودم کارکنم وباورهام روتغییربدم خدایاشکرت بابت این آگاهی ها

    اینهارونوشتم تابه گفته مریم جان عمل کرده باشم وردپایی ازخودم به جاگذاشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زهرا کیماسی ام عاشق خدایی که منو لایق زندگی کرد گفته:
    مدت عضویت: 1717 روز

    سلام بر همفرکانسی های عزیزم

    روز نهم

    امروز فهمیدم تمرکز روی خودم و انجام کاری که به من ارامش میده بدون در نظر گرفتن نظر دیگران و تایید دیگران کاریه که منو به صلح با هودم میرسونه

    نباید نگران خواسته هام باشم

    وقتی در مسیرم وقتی حالم خوبه خواسته ها خودش میاد لازم نیست نگران باشم

    و هر وقت نگران باشم یعنی از خودم دور شدم یعنی از صلح دور شدم

    به وضوح اینو تو اتفاقات دورو برم میبینم

    و یه نگاه قشنگ دیگه این بود که به جای اینکه به خاطرت تلخ گذشته م نگاه کنم و غصه و حسرت بخورم اونارو تضاد هایی ببینم برای بزرگتر شدم برای براورده شدن خواسته هام

    و چقدررالان بیشتر احساس رشد و بزرگی دارم

    چقدر قوی شدم

    چقدررازون روزایی که ضعیف بودم و غضه میخورم فاصله گرفتم

    اینقدر فاصله گرفتم که به وضوح دیده میشم چون شبیه بقیه نیستم

    همه یه جور دیگه رو من حساب میکنن همون هایی که یه روزی منو به حساب نمیاوردن خدا شکرت خدایا خدایا شکرت

    سپاسگزارم

    از همگی

    از استاد

    از خانم شایسه

    از همه دوستانم

    از خودم

    ودخدای خوبم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: