نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی

خداوند در هر لحظه در حال هدایتِ «نه فقط ما به عنوان موجودات انسانی» ‌، بلکه در حال هدایت همه‌ی کیهان است.

هدایت‌، جریانی پاسخگو‌، چاره ساز و کار راه انداز  درباره سوالاتی است که پرسیده می‌شود و درخواست‌هایی که عرضه می‌گردد. جریانی که اساسش بر سادگی‌ است. جریانی که به محض وصل شدن و پیوستن به آن‌، همه‌ی اسباب و لوازم تحقق خواسته و حل مسئله‌ات را‌ آنچنان به طرز ساده‌ای  کنار هم می‌نشاند و «چگونگی» را  به تو می‌فهماند و به قول قرآن حق را از باطل‌، اصل را از فرع و راه را از بیراهه برایت آشکار می‌سازد که زبده‌ترین مشاورها و دانا‌ترین راهبرها‌، از عهده‌‌اش بر نمی‌آیند.

اما شرط  اتصال به این نیرو و دریافت هدایت‌هایش این است که:

اولاً «وجود این جریان» را باور کنی؛

ثانیاً خودت را لایق و توانا در دریافت‌ و تشخیص این هدایت بدانی و متعهد به اجرای همان اندازه‌ که درک کرده‌ای.

به عبارت دیگر‌، فقط افراد خاصی مورد هدایت پروردگار نیستند‌ بلکه، همه‌ی افرادی که این نیرو را باور می‌کنند‌، مشمولِ دریافت برکت‌های این جریان می‌شوند  و از مزایایش بهره می‌برند.

تفاوت بین «اصرار به تحقق خواسته‌‌ها به شیوه‌ی هدایت» با  «تحقق خواسته‌ها به شیوه‌ی خودت»‌، مثل تفاوت «امتحان 100 ها شیوه‌ی پیچیده، زمان‌بر و پرهزینه برای تشخیص راهکارِ تحقق خواسته از دل بیراهه‌های بسیار‌»، با زمانی‌ است که یک فرد آگاه- که سرراست‌ترین مسیر برای تحقق خواسته‌ را مثل کف دستش می‌شناسد‌- راهنماو راهبرت می‌شود و به تو می‌گوید: «برای حل مسئله‌ات‌ و رسیدن به مقصدت، فقط با من بیا».

«اعتماد به جریان هدایت و سرسپرده‌ی آن بودن» است که مسیرِ تحققِ تمام خواسته‌ام را از ساده‌ترین‌، موثرترین‌ و سرراست‌ترین شیوه‌ها‌ پیموده و نتایج اجرای ایده‌هایم تا این‌ حد کارا و ثمربخش نموده و مرا بر دوش خداوند نشانده‌است.

اعتماد و ایمانی که موجب شده تا کمتر روی عقل انسانی‌ام و بیشتر روی هدایتی حساب کنم که سرراست‌ترین مسیر‌ها و کاراترین‌ شیوه‌ها و موثرترین قدم‌هایی را برای رساندنِ من به مقصدم‌، می‌داند که عقل انسانی من‌، یارای چیدنِ چنین برنامه‌ای دقیق‌، بی‌نقص‌ و ساده اما ثمربخش را ندارد.

به همین دلیل است که در دوره روانشناسی ثروت 3 با موضوع کسب کار‌، اینقدر بر موضوع هدایت تأکید دارم‌، ساعت‌ها به توضیح این موضوع پرداخته‌ام و «به شناخت رسیدن درباره این اصل و ممارست بر بهبودِ دائمی در  اجرایش را»  تنها وظیفه‌ی صاحب کسب و کار می‌دانم.

به همین دلیل است که تمام جنبه‌ها و زوایای زندگی من‌، روی این جریان بنا شده‌ است: خواه شیوه‌ی درست کردن یک غذای خاص باشد‌، خواه رفتن از یک اتوبان خاص‌، خواه ایده‌هایی که باید در کسب و کارم اجرا شود‌ یا فایلها و محصولاتی که تولید شده و روی سایت قرار گرفته‌ است، همه و همه فقط نتیجه‌ی اجرای الهاماتی بوده که به خاطر باور به جریان هدایت‌، از خداوند پرسیده‌ام و به خاطر سرسپردگی در برابر این جریان‌‌، در اجرای‌شان  مصمم مانده‌ام.

و در این مسیر‌، هرچه باورهای قدرتمندکننده‌تری ساخته‌ام‌، باطن و منطقِ ایده‌ها‌، شیوه‌ها و راهکارهای الهام شده در مسیر هدایت را بهتر درک کرده‌ام. یعنی به راهکارها‌، ایده‌ها‌ و شیوه‌هایی هدایت شده‌ام‌، که تأثیرگذاری‌ِ بیشتری داشته‌اند و ثمربخش‌تر بوده‌اند.

این توالی در اعتماد به جریان هدایت- که قطعاً «چگونگی را به من می‌گوید»‌- و «اصرار بر اجرای آنچه که در این مسیر به من گفته می‌شود‌»  است که نتایج کنونی زندگی من- از زندگی‌ِ شخصی‌ام تا کسب و کار‌م، را رقم زده‌ است. وگرنه گهگاه هدایت طلبیدن‌، یک در میان سخن خداوند را شنیدن و گهگاه الهامات را جدی گرفتن و یکی در میان‌، اجرایشان کردن‌، جواب نمی‌دهد و با یک گل بهار نمی‌شود.

درک جریان هدایت‌، اتصال به این جریان و زندگی به این شیوه‌، تکامل می‌خواهد و این تکامل با «بیشتر اجازه دادن به این نیرو برای هدایت‌ات به سمت «سر راست‌ترین چگونگی»‌، آرام آرام طی می‌شود.

‌هرچه بیشتر این موضوع را باور می‌کنی‌ و بیشتر روی آن حساب می‌کنی‌، الهامات بیشتری دریافت می‌کنی؛

هرچه بر اجرای هدایت‌های دریافت شده‌ مصمم‌تر می‌شوی‌، ظرف وجودت بیشتر رشد می‌کند و آماده‌ی درکِ بهترِ پیغامهای هدایت و تشخصیص نشانه‌های آن می‌شود. یعنی با وضوح بیشتری می‌توانی مغز‌، باطن و منطقِ آن الهام را درک ‌کنی و به کلام ساده‌تر‌، زبانِ هدایت را می‌فهمی.

چون هرچه وجودِ جریان هدایت را بیشتر باور کنی‌، با ایمان و اطمینان قلبی بیشتری سؤال می‌پرسی و به خاطر این ایمان‌، جواب‌های بهتری دریافت می‌کنی و وقتی به آن پاسخ‌ها عمل می‌کنی و برای‌ اجرای‌شان قدم‌های عملی بر می‌داری‌، نتایج می‌آید و همزمان عزت نفس و ایمانت را رشد می‌دهد تا بیشتر روی این جریان حساب کنی و کارهای جدّی تری را به دست او بسپاری‌، سپس به همین اندازه‌، راهکارها سر راست‌تر و آسان تر و نتایج بزرگتر و رضایت بخش‌تر شده و پیشرفت تو رشد تصاعدی به خود می‌گیرد.

دکمه «نشانه ‌ی من‌ برای واضح شدن قدم بعدی»، در صفحه اول سایت‌، به همین منظور طراحی شده تا شیوه‌ی ساده‌تر‌، روان‌تر و طبیعی تری را برای زندگی شروع کنی که «زندگی به شیوه‌ی جریان هدایت» نام دارد. شیوه‌ای که وعده‌ی خداوند است و نتیجه‌اش لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ است:

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

گفتیم همگى از بهشت فرود آیید، پس چون از جانب من هدایتى براى شما آمد، آنان که از هدایت من پیروى کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد. (البقره 38)

دکمه نشانه‌ی من که یکی دیگر از الهامات هدایت گونه‌ی‌ من است‌، به تو کمک می‌کند تا در لحظات سخت تردید‌، که با سوالی مواجه شده‌ای یا درباره حل مسئله‌ات یا گرفتن یک تصمیمِ مهم‌، یا ایجاد یک تغییر‌، مردد مانده‌ای‌، به جای در تردید ماندن- که مهلک‌ترین سمّ در راه موفقیت است- با قلبی پاک و مطمئن از خداوند برای حل مسئله‌ات هدایت بطلبی.

بنابراین‌، در این لحظات‌، قلبت را خالص کن‌، به این نیرو وصل شود و با وضوح و شفافیت خواسته‌ات را از خداوند-به عنوان نیرویی که همه چیز را می‌داند و تو هیچ نمی‌دانی و به هر خیری از جانبش فقیر هستی– بپرس‌، سپس روی این دکمه کلیک کن.

این دکمه‌، از میان تمام فایلها و مطالب سایت- که همه‌ی آنها نتیجه‌ی اعتماد من به جریان هدایت هستند و به صورت هدایتی به من گفته شده‌اند‌- مفهومی را به تو نشان می‌دهد که اولین قدم برای ورود به مسیرِ سرراستِ حل مسئله ات و تحقق خواسته‌ات است. مفهومی که  فقط و فقط توسط خودت قابل تشخیص است و زبانش را می‌فهمی.

بنابراین‌، به هر صفحه‌ای که هدایت شدی‌، با چشمانی بینا‌، به دنبال نشانه‌های هدایت بگرد‌:

اگر به یک متن هدایت شدی‌، آن را با دقت بخوان

اگر به دیدگاه یک دوست هدایت شدی‌، به سادگی از آن نگذر

اگر به فایلی صوتی یا تصویری هدایت شدی‌، با تمام وجودت به آن گوش بده یا ببین و جویای پیغام پروردگارت باش

اگر به محصولی خاص هدایت شد‌ی‌، آن را خرید کن و با تمام وجودت برای درک آگاهی‌هایش و اجرای تمریناتش وقت بگذار.

پس از عمل به هدایت‌ات‌‌، از طریق دکمه «تجربیات من از اعتماد به نشانه‌ام»‌، نتایجی را با سایر اعضای خانواده‌ات به اشتراک بگذار که به خاطر اعتماد به جریان هدایت‌، از مسیرهای ساده‌ و سرراست به آنها تحقق بخشیدی.

نکات مهم:

  1. برای استفاده از امکان «نشانه‌ی من برای واضح شدن قدم بعدی‌ام» و «تجربه‌های من از اعتماد به نشانه‌ام» در سایت‌، لازم است حتما عضو سایت باشید. یعنی عضو سایت باشید و با نام کاربری و رمز عبورتان وارد سایت شوید.

2. برای هر روز‌، این دکمه فقط یک فایل یا یک موضوع را به شما نشان می‌دهد  و پس از گذشتن 24 ساعت‌، اگر روی این دکمه مجددا کلیک کنی‌، به موضوع متفاوتی در سایت هدایت خواهی شد.

ضمن اینکه‌، آن فایل یا موضوعی که به آن هدایت شده‌ای‌، فقط مخصوص شماست و اگر دوست دیگری در آن روز از دکمه نشانه‌ی من استفاده کند‌، به موضوعی متفاوت با موضوع شما هدایت خواهد شد.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    384MB
    25 دقیقه
  • فایل تصویری نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

527 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساناز نوری زاده» در این صفحه: 1
  1. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز هشتاد و سوم از فصل سوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت سلامتیم

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    خدایا شکرت بابت تمام زیبایی هایی که امروز دیدم و مرا هدایتم کردی به اون همه زیبایی

    خدایا شکرت بابت نعمت های جدیدی که امروز دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    دیشب بازم یه افکار منفی اومد به ذهنم که گفتم فردا که جمعه هست فروش ندارم بعدش برا ذهنم منطق آوردم گفتم همونطوری که توی چند تا جمعه های قبلی فروش داشتم پس صد درصد این جمعه هم فروش دارم

    خدایا شکرت که تو روز جمعه روز تعطیل یه مشتری زنگ زد که قبلا ازم خرید کرده بود گفت 20 عدد پودر زعفران میخوام و من بردم براش اومده بود نزدیک خونمون که گفت خونمون اینجاست نکته جالبش این بود که مامانم رفته بود براش فروخته بود و بهم گفت که من اصلا تو این فکر نبودم که بخوام اینارو به کسی بفروشم ولی مامانت بهم گفت برو بفروش و سود کن اصلا یه جرقه ای تو ذهنم زده شد و من رفتم فروختم و اومدم بازم ازت بخرم تا بفروشم و سود کنم میبینی وقتی روی باورام کار میکنم چطوری خداوند دستاشو بسیج میکنه که من به خواستم برسم خدایا شکرت

    خدایا شکرت که اون خانم 20 بسته ازم خرید کرد 300 تومن دریافت کردم

    خدایا شکرت که عموم اومده بود خونمون خدایا شکرت بابت عموی مهربونی که دارم

    من هر جمعه با دوستم میرفتم گردش و طبیعت این جمعه دوستم گفت میخوام با دوستم برم سد قزل اوزن و ماهی بگیریم و منم بدون وابستگی و حال خوب گفتم برو و لذت ببر

    از اونجایی هم که یه مراسمی بود توی روستای زیبای مادرم کله سر و قرار بود مادرم بره روستا و من تصمیم گرفتم که مادرم رو ببرم روستا

    و اینکه اولین تجربم بود که با ماشینم میرفتم روستا و من این خواسته رو نوشته بودم و خداوند این خواستم رو بهم عطا کرد و یه تصمیم به تعویق افتادم رو عملی کردم

    چقدر بعد انجام این کار بزرگتر شدم روحم و ظرفم بزرگتر شد رفتم تو دل ناشناخته هام و ترسام

    سبک سفر کردم چون هوا گرم و آفتابی بود یه بطری آب برداشتیم و لباس سبک و خنک پوشیدم و رفتم گاز زدم به ماشین و لوکیشن گوشیم رو روشن کردم و رفتیم

    خدایا شکرت بابت اینکه صحیح و سالم رفتم و برگشتم

    خدایا شکرت بابت تمام زیبایی هایی که دیدم و کاری که قبلا انجام نداده بودم رو انجام دادم خیلی بزرگ شد روحم

    خدایا شکرت بابت تمام مزارع و سرسبزی و تراکتورها و گوسفندهای زیبایی که دیدم

    خدایا شکرت بابت آدمایی که از ماشین پیاده شده بودن و داشتند از نعمتهای خداوند استفاده می‌کردند و تره و گیاهان مغذی رو می‌چیدند خدایا شکرت بابت نعمتهای رایگان و فراوان

    خدایا شکرت بابت گاو ها و گوسفندها و تمام حیواناتی که از نعمت های رایگان تو می‌خورند و اصلا تمومی نداره این نعمت ها و هرروز بیشتر و بیشتر میشه

    خدایا شکرت بابت اینکه اولین بار رانندگی کردم رفتم روستا

    من میخواستم منتظر مامانم بمونم تا باهم برگردیم ولی دیدم مامانم کارش طول میکشه و من تنهایی برگشتم این تنهایی برگشتنم خیلی بزرگم کرد خیلی اعتماد به نفسم رو بیشتر کرد مامانم نگران بود گفتم نترس و نگران نباش میرم به امید خدا واقعا هم با هدایت خداوند برگشتم البته تصمیم گرفتم یه جای زیبایی رو پیدا کنم و ماشینو پارک کنم و از اون لحظه نهایت استفاده رو ببرم و کلی شکرگزاری و تحسین کنم یکم که رفته بودم تصمیم گرفتم تو روستای سوها که خیلی زیبا بود نگه دارم و من اونجا نگه داشتم و دیوانه شوم از زیبایی ها و تصمیم گرفتم همون لحظه سپاسگزاری هامو بنویسم که اینجا میذارم:

    خدایا شکرت بابت پرنده هایی که دارند پرواز می‌کنند

    خدایا شکرت بابت هوای عالی و فوق العاده بهشتی و نسیم ملایم

    خدایا شکرت بابت سگ های خوشگل و متنوعی که دارم میبینم

    خدایا شکرت بابت صدای زیبای قورباغه ها و پرنده ها

    خدایا شکرت بابت آرامش و صدای قشنگ طبیعت

    خدایا شکرت بابت اینکه هر دو طرفِ من باغ بزرگی هست پر از چمن و سرسبزی و درخت میوه

    خدایا شکرت بابت تراکتورهای هیولایی که دیدم

    خدایا شکرت که این باغ رو از نزدیک میبینم و باورم شد که منم میتونم داشته باشمش روش نوشته این باغ به مساحت تقریبی 3000 متر تجاری مسکونی به فروش می‌رسد ببین چقدر فراوانی هست

    همون لحظه که داشتم شکر گزاری میکردم و از ماشین پیاده شدم قدم زدم با اینکه از سگ میترسم 4 تا سگ بود ولی پیاده شدم و بر ترسم غلبه کردم قدم زدم و لذت بردم دیدم یه مشتری زنگ زد و 2 بسته سفارش داد و من برگشتم اردبیل و فروختم و 40 تومن هم دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت فراوانی گل گاو زبان که تو راه دیدم و کلی نعمتِ دیگه

    خدایا شکرت بابت کارخانه ها و مرغداری ها و باغ ها و زمین های کشاورزی که دیدم که این نمود فراوانیه

    خدایا شکرت که تو روستا میخواستم ماشین رو‌ پارک کنم جا نبود و صاحب تراکتور اومد و تراکتورشو برد بالای جدول که اولین بار بود میدیدم تراکتور یه همچین قدرت و امکانات فوق العاده ای داره که بره بالای جدول و برا من جای پارک فراهم شد و پارک کردم ماشینو و اینکه خیلی در زمان مناسب رسیدم روستا .این کارارو این آدمای خوبو خدا داره برا من میاره خدایا شکرت

    خدایا شکرت که تو راه برگشت به اردبیل خیلی لذت بردم تنهایی کلی زیبایی دیدم و آهنگ گوش کردم و شادی کردم کلی با خودم و تنهاییم اوکی بودم و گفتم رها باش و این شادی و لذت رو به بودن با کسی گره نزن که اگه فلانی منو ببره من خوشحالم اتفاقا تنهایی رفتی و لذت بردی هم تنهایی میتونی لذت ببری هم وقتی با یکی هستی

    این یعنی با خودت و دیگران درصلحی

    و اینکه استاد میگفتند برید جنگل و تنهایی از زیبایی ها لذت ببرید و اینطوری به شناخت خودتون و خدای خودتون بیشتر می‌رسید من ترس داشتم و اصلا فکرشم نمیکردم تنهایی برم ولی رفتم و کلی روحم و ظرفم بزرگ شد کلی به اعتماد به نفس و عزت نفسم اضافه شد خدایا شکرت

    و خلاصه به راحتی و با هدایت الله مهربان برگشتم

    خدایا شکرت بابت بارونی که امشب بارید که نمود فراوانیه

    خدایا شکرت که شب کای با دوستم گشتیم و کباب مهمونم کرد با دوغ خوشمزه خوردم و لذت بردم

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی

    استاد میگه امروز میخوایم در مورد هدایت الله صحبت کنیم

    من باور دارم که خداوند در همه موارد ماها رو داره هدایت می‌کنه نه ماها رو به عنوان انسان بلکه تمام موجودات رو تمام کیهان رو داره هدایت می‌کنه

    من تمام کارام خیلی راحت انجام میشه بخاطر اینکه خدا داره هدایتم میکنه

    حتی در موارد خیلی ساده هم مثلا میخوام یه غذایی درست کنم میگم خدایا الان بدن من به کدوم ویتامین و مواد معدنی نیاز داره چیو بخورم الان برای من بهتره قوی ترم میکنه شاداب ترم میکنه بعد ی سری چیزا بهم چشمک میزنه یه سری چیزا بهم گفته میشه

    در مورد همه چیا

    مثلا از کدوم ور برم که راه برام نزدیک تر بشه

    حتی از بچگی هم من این هدایت رو داشتم حالا در مورد  بازی فوتبال و پینک پنک که کدوم سمت بزنم و….

    از بچگی انگار اینو میدونست قلب من که یه نیرویی هست اگر که باهاش ارتباط برقرار کنی همه مسیرهای ساده رو بهت میگه همه کارایی که باید انجام بدی تا نتایج مطلوب رو بگیری رو بهت میگه

    و تو همه مراحل زندگی از بازی کامپیوتری و غذا پختن گرفته تا بیزنسم کارم روابطم در تمام موارد من هدایت میخوام از خداوند

    و همیشه هم هدایت کرده منو خداوند

    دلیلشم اینه که این باوره وجود داره ها یعنی این نیست که بگم من آدم خاصیم به من هدایت میشه نه

    من این باور رو داشتم و دارم که من مورد هدایت پروردگار قرار میگیرم[ هر کسی هم این باور رو داشته باشه هدایت میشه]

    تمام موجودات مورچه ها پرندگان چرندگان سیارات کیهان و ‌‌… داره هدایت میشه

    به همین دلیله که میگم من همه چیو راحت به دست آوردم چون خدا هدایتم کرده

    مثل این میمونه که چه تفاوتی هست بین اینکه شما دنبال یه مرکز خریدی می‌گردید بعد دونه دونه برید هر کجایی که شبیه مرکز خریده برید بپرسید ببینید که اونجا اون وسیله ای که میخواید رو دارند یا نه دونه دونه برید بپرسید اینو مقایسه کنید با اینکه یه نفر به شما بگه اون وسیله ای که شما دنبالش می‌گردید آدرس دقیقش فلانجاست و شماره اش اینه

    چقدر فرق میکنه این دوتا باهم

    این دیدگاه من درمورد هدایته

    همیشه من از خدا برای هرکاری هدایت میخوام

    حتی وقتی میخوام درختای هرز رو بزنم از خدا هدایت میخوام که اینو بزنم یا نزنم و اونقدر این کارو تمرین کردم خیلی واضح میفهمم که میگه اینو بزن یا نه

    یا خیلی وقتا شده بهم گفته از اینجا بیشتر جلوتر نرو و من کنجکاوی نکردم و نرفتم

    توی موتورسواری توی مواب یوتا می‌پرسیدم از خدا برم یا نرم وقتی میگفت برو میرفتم وقتی می گفت از اینجا به بعدشو دیگه نرو و من نرفتم

    حالا اینو تصور کنید شما تو سایت و تو فایل ها و سخنرانیام امکان نداشته که توی سن از من سوال بپرسند و من نتونم جواب بدم

    همیشه وقتی میرفتم سخنرانی میکردم این حس تو وجودم بود که خدا میگفت بهم برو من هدایتت میکنم و میرفتم گفته می‌شد و هدایت میشدم

    توی همه فایل‌ها از خدا هدایت خواستم و خدا بهم گفته و من حرف زدم

    تو کسب و کارمم همینجور بوده من تمام ایده هایی که داشتم الهامی بوده

    کاری که من تو ایران کردم کاری نبود که قبلا انجام شده باشه

    دلیلشم این بوده که من هدایت میخواستم و ایده بهم گفته می‌شد و من انجام می‌دادم

    تمام مواردی که من انجام دادم چیزی بوده که به من گفته می‌شد

    هر چقدر روی خودت کار میکنی هدایت رو دقیق و واضح میشنوی

    مثلا یه حرفی رو به شما یه بزرگی گفته پدرتون و پدربزرگتون و… همون موقع تو مدارش نبودید و اون حرف رو شنیدید ولی نفهمیدید بعدش که رشد کردید بزرگ شدید بعد چن سال یاد اون حرفه میفتید و میگید پدربزرگم اونموقع این حرف رو به من گفته بودا من نفهمیدم

    هدایت خداوند هم همینطوره

    هر چقدر شما بزرگ تر میشید بهتر میفهمید چی میگه وقتی بهتر میفهمی وقتی عمل میکنی اونوقت نتایج بزرگ و بزرگ و بزرگتر میشه

    کاری که من همیشه انجام میدم دیدید دیگه مسافرتهای منو

    من اصلا برنامه ریزی قبلی تو زندگیم ندارم

    من فقط میگم خدایا تو بگو کجا برم و کی برم

    رفتم مسافرت خدا بهم گفته کجا برم چیکار کنم

    دلیلشم اینه که اون اعتمادیه که به خداوند دارم

    که بهم گفته میشه

    اگر آدم به خدا اعتماد داشته باشه کمتر روی مغز و منطقش حساب میکنه

    بیشتر رهاست

    بیشتر اجازه میده که خداوند هدایتش کنه

    مثل یه جریان آبی که اجازه میده زمین هدایتش کنه

    زندگی برای من اینجوریه که اجازه میدم خداوند هدایتم کنه حتی برای تولید محصولات حتی لایک هایی که به کامنت ها میدم

    برای تمام کارام و تصمیماتی که میگیرم این قلب من باید به من بگه

    یادم نمیاد که من تصمیم بزرگی گرفته باشم و اشتباه بوده باشه شاید ظاهرش اشتباه بوده باشه و بقیه گفتند اشتباهه و بعدا فهمیدم چقدر درست بوده

    یه انسانی که موفقه یه تصمیم دلیل موفقیتش نبوده

    دلیل موفقیت افراد تصمیمات درست متوالیه

    وقتی شما یه مسیر درست رو ادامه بدید اونوقت موفقیت خیلی بزرگ و عظیمه

    شکست هم همینجوریه آدم با یه شکست زمین نمیخوره

    تصمیمات اشتباه متوالی به شکست منجر میشه

    امکان نداره یه‌بار اشتباه کنی و بدبخت بشی

    که میگی من یه اشتباه کردم بدبخت شدم

    توی قرآن اومده که خداوند میگه ما حتما شما رو هدایت می‌کنیم و هر کس که از هدایت من پیروی کنه نه غمی داره و نه ترسی

    یه دکمه ای توی صفحه اول سایت داریم به نام نشانه ای برای هدایت من

    این آپشنی هم که گذاشتیم هدایت الله بوده

    وقتی یه سوال یا تردیدی داری [تردید و دودلی و شک بدترین سمه برا موفقیت]این گزینه رو بزن و ازش استفاده کن و جواب سوالت اونجا هست

    و یه دکمه جدید تجربه من از اعتماد به نشانه ام هست

    این دوتا گزینه عالیه

    برو بپرس از خداوند و اون دکمه رو بزن و هر روز یه فایل برات میاره

    و بیا تجربتو تو دکمه بعدی بنویس و ما چقدر تجربه داریم از بچه ها

    استاد جان من هنوز استفاده نکردم از این گزینه و مطمئنم که تو مدارش قرار گرفتم استفاده میکنم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: