دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

685 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منیره مختاری فر گفته:
    مدت عضویت: 881 روز

    به نام خالق هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته نازنین و دوستان گلم

    روز 60ام از تحول زندگی من

    هر روز از یه جهت انگار روان من ترمیم میشه ،چون اکثر این تجربه ها رو دارم و اینبار باز به من یاداوری میشه چه مسیری رو اومدم و خدا چقدر به من لطف داشته ،چقدر خوب به موقع خدا به دادم رسیده

    واقعا آدم اون زمان که همچین اتفاقاتی براش میوفته اگه اگاه نباشه با اون مسئله ترکیب میشه ‌و خودشو نابود میکنه چه اتفاق به ظاهر بد باشه چه زمانی که یه فرصت عالی بهت داده شده از سمت خدا و جهان ولی تو اگاه نیستی و با جهلی که داری و همون فهم ناقص و دید اشتباه اتفاق خوب رو جهنم میکنی و به بادش میدی

    خیلی وقته شکر خدا به لطف این اگاهی ها و قوانین به این قضیه پی بردم و ولی خب انسانیم وفراموشکار و نیاز به اینه که هر روز یاداوری بشه ،هر روز کار بشه رو باورها و تنظیم بشه فرکانس ها با فرکانس خواسته ها ،

    وحی منزله کار کردن رو خودمون و کنترل ذهن و دادن غذای مناسب به ذهن همون طور که هر روز چند وعده به فکر غذای جسمیم و براش تدارک میبینیم زمان میزاریم و بها میدیم

    کسی که رو خودش کار میکنه دیگه بعد چند وقت عادت میشه بدون پرداختن به خود بدون خلوت با خدا روز رو نمیتونه سپری کنه انگار هیچ کاری نکرده

    واقعا مهم ترین کار ما همینه «پرداختن و رسیدگی به روح »

    لذت بخش ترین کار دنیا وصل شدن به منبع انرژی جهان

    و بعد بمب بمب دریافت هدایت ها و عمل در مسیر هدایت و هر بار روشن تر شدن خواسته ها و تجلی شدنشون

    خیلی بازی قشنگیه بازی انرژی ها ؛احساس خوب =بردن

    و دریافت هدایا و نعمت ها و ثروت های خداوند لامتناهی

    از خداوندم بابت این فرصت بی نظیری که به من داده تا تو این سایت روز به روز اگاه تر بشم و راه استفاده از این اگاهی ها و قوانین رو به یاد بیارم

    از استاد عزیزم و بانوی عشق خانوم شایسته سپاس گزارم بابت زمان و انرژی و عشقی که برای تولید و به اشتراک گذاشتن این فایل ها میزارن به روشی شیرین و ساده و لذت بخش

    و از دوستان گلم بابت حضورشون و کامنتهای زیبایی که میزارن متشکرم

    همه شما عزیزانم در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه فیضی پور گفته:
    مدت عضویت: 3356 روز

    استاد عزیزم سلام

    ممنون بابت توضیحات مثل همیشه عالی با توجه به این فایل و کامنتها و تو ضیحات شما در دوره جدید کشف قوانین زندگی و آیات سوره کهف درباره داستان موسی و خضر

    برداشت من اینه که اون مسیر هم به واسطه باورهای ما شکل می گیره منظورم اینه که اگر اون مسیر برای ما رنج در پی داره احتمالا یه برنامه ریزی تو ذهن ما هست که اون مسیر به اون شکل رقم خورده

    می تونست خیلی راحت تر و به دلخواه ما باشه

    به عنوان مثال در مورد شما میتونست اینطور اتفاق بیافته که یه نفر برای کار از شما در خواست کنه مهاجرت کنید به تهران و خیلی راحت تر همه چیز رقم بخوره؟

    با توجه به جلسه اول این دوره برداشت من این بود که محال یه کد درست نوشته بشه و خروجی که باید بده رو نده اگه خروجی نمی گیریم یا یه پیغام دای داره که میتونه همون ترمز ما باشه یه یه جای کار ایراد داره یه جای کد خطا داره اگه اتفاقی میافته که احساس بد به ما می دهد یا باعث رنج میشه تو زندگی ما پس کد ایراد داره باید بگردیم ایراد رو پیدا کنیم نمیدونم استاد چقدر برداشتم درست بود

    اینطور باشه که من فرمان می دهم با فرکانس هام به جهان و می گویم موجود باش و موجود می شود خیلی راحت

    هنوز نتونستم درک کنم قانون تمرکز رو که چطور اون زمان از کاری استعفا دادید که هیچ وقتی از شما نمی گرفت و منبع درآمد بود براتون و ذهن منطقیم بهم میگه که اون زمان استاد اگه شرایطشون سخت شده به خاطر باورهاشون بوده کسی نبوده که بهشون بگه این راهشه حالا که یه نفر هست که مسیر رو رفته

    و داره راهنماییت میکنه دیگه تو قرار نیست سختی بکشی وهمه چیز خیلی راحت بدست میاد

    دوباره جواب می گیرم که پس پرداخت بها چی می شه چه بهایی باید بپردازی؟تا بها پرداخت نکنی فایده نداره

    اما پرداخت بها چیه؟از کجا بدونم چقدر باید بها بپردازم؟چون بهشت را به بها دهند نه به بهانه

    دوباره فید بک میزنم به فایل 16 مصاحبه که پرداخت بها به معنی رنج کشیدن نیست بها اون عشقی هست که برای کارت می زاری

    اما بی پولی و فقر برای من = رنج و جهنم اگه همین الان که هنوز نتونستم درآمدی کسب کنم و استقلال مالی داشته باشم از دنیا برم اون دنیا ازم سوال و جواب میشه و عذاب سختی در انتظارم خواهد بود و شرمنده پیش خدای خودم هستم که چون استفاده نکردم از بی نهایت نعمتی که برای من قرار داده در این دنیا پس من خسران زده هستم و بنده خوبی نبودم مثل شاگردی که آخر سال کارنامه خوبی نداره و شرمنده است چون افرادی توی همون کلاس و با امکانات کمتر حتی نتایج خیلی بهتری گرفته اند و این شاگرد جوابی نداره حتی اگه در طول سال تلاش هم کرده باشه نتایجش نتایج خوبی نیست و شرمنده است

    ممنون بابت فایل موزیک آخر و جاده منو یاد دوره جهان بینی توحیدی یک انداخت استاد فایل ها خیلی ارزشمند من بارها و بارها فایل هارو گوش می کنم میکسشون می کنم بارها و بارها گوش می کنم ممنونم ازتون که وقت و انرژی می زارید و ساعت ها میاید پشت دوربین لوکیشن پیدا می کنید فایل ضبط می کنید تدوین می کنید با عشق برای ما قرار می دهید خدا رو هزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ناصر خان امینی گفته:
    مدت عضویت: 2692 روز

    سلام به روی ماه استاد خوب و دوستان هم فرکانسی ناز من

    بسیار سپاسگذار خدایی هستم که خالق بهترینهاست

    و بالاترین قدرتهاست خدائی که طفل یتیم و بیسواد و امی را پیامبری اوالاعزم می نماید و این ارمغان نتیجه باور و ایمان اوست

    متشکر از استاد گروه خوبش همکاران فرهیخته اش و مطالب نابی که نوشته میشود

    خدایا متشکر و سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    نسرین ویسی گفته:
    مدت عضویت: 2259 روز

    به نام خدا

    اصلا همون اول فایل ادم دیوونه میشه ،اسم فایل چیه تاکسی دنده ارژانتینی اون وقت استاد با کوروت قرمز خوشگلش میاد ،همین یه صحنه قلبمو از جا کند ،میشه از اون شرایط به این شرایط رسید میشه از پیکان قراضه  به بالا ترین وزیباترین ماشینها رسید میشه از رانندگی تاکسی تو یه شهر گرم وبی امکانات رسید به داشتن یه شغل با  ازادی مالی وزمانی ومکانی  تو یک شهر عالی ودرجه یک .

    سوال :اگه ما خودمون اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم پس دلیل اتفاقات بد تو زندگیمون چی هست .وچرا باید بگیم اون اتفاق بد خیر هست

    ج .اول از همه باید نحوه کار جهان رو بدونیم .خوب مامیدونیم که باورهای ما اتفاقات رو میسازند ولی باید این رو بدونیم که اتفاق به خودی خود معنا نداره بلکه نتیجه اون هست که با توجه به باورهای ما میتونه خوب یا بد باشه ، یعنی اگه ما از خداوند درخواستی داریم وهمزمان داریم روی باورهامون به شدت کار میکنیم ،اون اتفاق بد در واقع در راستای اون خواسته است ،در راستای رشد ماست ،تعریف ما ازون اتفاق باعث میشه نتیجه برای ما تفاوت پیدا کنه  ، اگر به یک اتفاق به ظاهر  بد با دیدی متفاوت نگاه کنیم  میتونه برای ما درسهای بزرگی داشته باشه ،میتونه به ما قانون رو یاد بده  وبفهمیم که چه اشتباهاتی داشتیم ،از طرفی باعث میشه ما به دانسته ها وداشته هامو اکتفا نکنیم ودرواقع در موقعیت جدیدی به واسطه اون اتفاق قرار بگیریم که میتونه به ما کمک کنه از خدای خودمون درخواست جدیدی داشته باشیم وبا حل اون اتفاق به اعتماد بنفس وارزشمندی وباورهای قویتر دست پیدا کنیم . (من مثال خوبی در این رابطه تو زندگی خودم دارم ،زمانی شد که توی بورس پول ما چند برابر شده بود به لطف خدا وما میتونستیم بالاخره به این خواسته مون که خرید خونه بود برسیم ولی همسر من راضی به فروش بورس نبود ومیگفت الان که درحال رشده کار اشتباهی هست  در همون موقع صاحبخونه ما به طرز عجیبی گفت که زودتر از موعد خونه رو تخلیه کنیم چون مجبور شده اون روبفروشه وشوهرم ازین بابت خیلی خیلی ناراحت بود ومیگفت حالا که من دارم به یه جایی میرسم خدا نمیذاره وکلی با صاحبخونه چک وچونه زد تا بتونه بمونه  ،درحالی که این لطف خدا بوده که به ما گفته زودتر پولمون رو از تو بورس بکشیم بیرون ولی ما متوجه پیغامش نشدیم ومسلم  هست که به  چه گرفتاریهایی برخوردیم ) ما اگه قانون رو بدونیم سوپرایز نمیشیم نمیگیم چرا ،دلیل اون اتفاق رو میفهمیم .این میتونه در مورد اتفاقات خوب هم صدق کنه ،پس بدونیم مهم اون اتفاق نیست بلکه نگاه ما به اون اتفاق هست که نتیجه رو رقم میزنه .باید ذهنمون وباورهامون درست باشه .این قانون مهم باید همیشه یادمون باشه ما در هرلحظه داریم با باورهامون اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم واین اصلا ربطی به باورهای گذشته مون نداره  ،هیچ چیزی در یک دقیقه اینده از قبل مقدر نشده ، زندگی ما مجسمه سیمانی نیست که ایستا باشه ،بلگه مجسمه گلی هست که هرلحظه میتونیم شکلش بدیم وعوضش کنیم .لزوما لازم نیست برای رشد وپیشرفت ما اتفافات بد بیفته   ،گاهی وقتها راه موفقیت ما ازیک اتفاق بد میگذره  واین برای همه یکسان نیست ،مسلما با توجه به تفاوت ادمها راههای رسیدن به موفقیت  هم متفاوت هست .

    نتیجه گیری : ۱.اتفاقات بد وجود ندارند این نگاه ماهست به اون اتفاق که نتیجه رو خوب یا بد میکنه واگر ما روی باورهامون کار میکنیم حتما این اتفاق به ظاهر بدباز شدن راه موفقیت ورسیدن به خواسته مون هست .

    ۲. ما در هرلحظه اتقاقات اینده مون رو با باورهامون میسازیم واگه قبلا باورهای اشتباهی داشتیم میتونیم با تغییر اونها در یک لحظه اینده مون رو عوض کنیم .

    خوشبختی دیدنی نیست ،سلامتی روحی وجسمی ،روابط درست ،وخیلی چیزای دیگه .

    واستاد  چطور میتونم بگم که  خدارو هزاران مرتبه سپاس میگم وشما رو که این فایلهای گرانقیمت رو در اختیار ما قرار میدید واز خدا میخوام به جایی برسم که بتونم قدردان  این نعمت باشم با نتایجم ،خدای من ،من تعهد میدم که این فایلهای رایگان رو گوش کنم ودرک کنم وعمل کنم تاراهم ومسیرم هموار بشه برای دیدن فایلهای محصولات وگرفتن نتایج بزرگتر وودر حجم بیشتر ،ان شالله ،استاد سپاسگزارم  برای این شادی وعشقی که در فایلها تون هست واین فرکانس های عالیتون وبرای وجود پر خیر وبرکتتون . سپاسگزارم از شما وخانم شایسته عزیز .

    در ضمن تو این فایل یه عالمه ثروت دیدم  که رد میشد وچقدر زیبا بودند وصدای پرنده ها هم که منو دیوانه کرد   خدایا شکرت ،سپاسگزارم همچنین برای تصاویر اخر واهنگهای زیبا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    سلام به عزیزان

    این فایل نشانم شد والا استاد منم میگم این فایلا رایگان نیست البته اینو وقتی میگم که ازتون دوره خریدم و دیدم هیچ فرقی بینشون نزاشتید

    نمیدونم قبلا برا این فایل کامنت گزاشتم یا نه ولی باز مینویسم تمام حرفایی که تو این فایل زدینو من با گوشت و خونم لمسش کردم وقتی به صورت تعهدی اولین فایل که چطور در عرض سال درامدمون رو سه برابر کنیمو گوش دادم و نوشتم از کارم اومدم بیرون و هدایت شدم به کاری با حقوق دقیقا سه برابر دوماه اونجا بودم ولی وسطاش گفتم خدایا اینجا خیلی حساباش بی نظمه دیگه نمیخوامش خسته شدم ازش با اینکه جای پیشرفت داشت و قرار بود که من برم ترکیه شعبه دوم کارمون ولی چندوقت گذشت و معاون شرکت ک دوست صمیمی رییس شرکت بود بهم پیام داد ک دیگه مایل به همکاری با شما نیستیم و حقوقتون را تمام کمال پرداخت میکنیم منم وقتی این پیامو دیدم یه سکته ریز اولش رفتم ولی به قول شما خداوند کلامشو برد بالا که نترس تو تو مسیر هستی و یه ارامشی گرفتم که هنوز برا خودم عجیبه الان ک دارم مینویسم من قشنگ صداشو شنیدم استااااد دقیقا چند روز بعدش خواهرم گفت ک فلانی حسابدار میخواد میری پیشش و منم رفتم و خیلی هدایتی قدم به قدم همه چی عالییییی پیش رفت و دقیقا جایی رفتم ک تمام حسابا رو نظم و دقیق و انقدرررر اتفاقات خوب برام رخ داد ک بخوام بنویسم تا صبح باید بنویسم رابطه با ادمای جدید و تجربه های جدید یاد گرفتم برای منطقی کردن ذهنم در زمینه عزت نفسم کارایی انجام دادم ک تو خوابمم نمیدیدم ک از پسش بربیام خدارو واقعا شکر

    استاد اولین بار ک این فایلو گوش دادم گفتم این چی گف اصن چقد سخت حرف زد استاد ولی الان ک باز گوش دادم دیدم چقدر مطالب ناب داشت و برام قابل درک بود خدارو شکر بابت قانون تکامل مرسی استاد عزیزم مرسی ازتون دارم الگوهای ذهنمو ک گذشتگانو پدرو مادر مخصوصا مادر تو ذهنم بود میشکنم و تمام عکس شمارو تو سر در ذهنم چسبوندم که وقتی وارد ذهنم میشم اولین چیزی که ببینم شما باشی خیلی دوستون دارم ناب ترین استاد 😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    روز 60 – فصل دوم سفرنامه

    .

    .

    خدایا شکرت باورم نمیشه که الان اینجا هستم و چیزی که الان میبینم اینکه من توی تمام ابعاد کلی پیشرفت کردم از اولین روز سفرنامه خداروشکر ذهن من جوری هست که اتفاقات گذشته رو به جرئت میتونم بگم بالای 90 درصد اتفاقاتی که در گذشته افتاده برام رو یادم میمونه و این چقدر خوبه که میدونم کجا بودم و از کجا به کجا رسیدم و چه باور هایی باعث این نتایج شده ولی من خیلی نتایج بزرگتر رو از خدا میخوام و ایمان دارم که پشتمه و کمکم میکنه که این اتفاقات برای من رقم بخوره .

    .

    واقعا اینقدر اتفاقات خوب توی ذهنمه که نمیدونم از چی و کجاش بگم .همیشه این جمله رو شنیده بودم که زیاد به کار خدا فکر نکن و یا در کار خدا دخالت نکن اما هیچ درکی ازش نداشتم و این برای من یه سوال مبهم بود که یعنی چی؟ بعدش فهمیدم که ما نمیتونیم از دیدگاه خد به جهان نگاه کنیم شاید یه اتفاق برای ما بد باشه ولی ما فکر میکنیم که خوبه یا بر عکس چون ذهن ما محدوده نمیتونیم بفهمیم و فکر کردن زیاد هم باعث میشه که گمراه بشیم و سر درگم ولی اگر خودت رو به خدا بسپاری میبینی که بعد از یه تایم کوتاهی همون اتفاق به ظاهر بد بهترین اتفاق زندگیت بوده چیزی که برام اتفاق افتاده البته خیلی کم بوده چون از وقتی یکم روی خودم کار کردم اکثرا اینجوری بوده که نشونه ها و حسم بهم گفته ظاهر اتفاق رو خوب دیدم و باطنش هم خوب شده و کاری رو که حسم میگه خوبه ولی ذهنم مقاومت میکنه رو سعی میکنم انجام بدم هر موقع که ذهنم توی یه کاری مقاومت میکنه از خودم میپرسم آیا احساس بدی داری نسبت به این کار ؟ قلبت چی میگه ؟ اگر احساسم خوب باشه انجامش میدم چون خیلی وقتا اینجوری بوده که احساسی نداشتم نسبت به اون کار به خودم گفتم که احساس من بد هست؟ دیدم نه پس گفتم انجامش میدم چون احساس بد رو خوب متوجه میشیم ولی احساس خوب رو بعضی وقتا متوجه نمیشیم و وقتایی که حسی ندارم انجام میدم و نتایج انقدر خوب پیش میره که حتی میگم بابا فکرش رو نمیکردم که انقدر خوب پیش بره و راحت و نشون میده که یکی دیگه داره کار ها رو انجام میده و اون خودش بهترین و سریعترین مسیر رو بلده .

    .

    واقعا چقدر خوبه استاد که شما همون زمانی که درآمدتون پایین بوده هم دنبال تفریح بودید با هر شرایطی که داشتید تفریح میکردید و مسافرت میرفتید چه اون موقع که یه موتور داشتید و چه اونموقعی که یه پیکان داشتید که به قول خودتون همیشه گیربکس این ماشین خراب بوده و همش اذیتتون میکرده واقعا خیلی تحسینتون کردم که اینقدر خوب قانون رو درک کردید و در لحظه زندگی کردید .

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    محمد مهدی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1023 روز

    به نام الله مهربان

    روزشمار تحول زندگی من روز60

    من نمونه هایی از این موضوعات شنیده ام و به خودم میگفتم چقدر آدم بیخیالی/خیلی آدم صبوری هستش/یا پولدار هستش و براش مهم نیست.نگو اینها یک چیزی از قوانین میدانستند خودآگاه یا ناخودآگاه اونهارو انجام میدادن و این نتیجه هارو براشون به وجود می آورد.

    کسی را میشناختم که میگفت:بابام صبح رفت دم در دید ماشین نیستش اومد خونه مارو هم بیدار کرد.بیاین صبحانه بخوریم امروز سرکار نمیروم گفتیم چرا؟گفت:ماشین رو دزد برده امروز تعطیل.

    کسی را میشنایم وقتی مشکلی در ظاهر پیش می آمد خیلی خوشحال تر میشد و صبور بود و میخندید.اولش فکر میکردم چون پولداره به خاطر اون هستش نگو داره از قوانین استفاده میکنه.

    ماشینش خراب میشه اصلا ناراحت نمیشه و خیلی حال داره.

    برق میره نگران نیستش و صبوره و خیلی از این مدل رفتار ها را دارد.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش بابت تهیه ی فایل های عالی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    وهاب زارعی گفته:
    مدت عضویت: 2445 روز

    به نام خدای ظاهر و باطن

    روز 60 و برگ آخر این سفرنامه خارق‌العاده

    با سلام و تشکر از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و درود به و خدا قوت به همسفران عزیزم

    در زمان جاهلیت که به شبکه های اجتماعی معتاد بودم با هدایت خدا قسمتی از فیلمی را دانلود کرده بودم که هنوز آنرا دارم که پیرمردی می‌گوید که : من درخواست قدرت کردم و خدا به من سختی‌هایی داد که مرا قوی کند ، من آگاهی خواستم و خدا به من مشکلاتی داد که حلشان کنم ، من شجاعت خواستم و خدا بهم خطراتی داد که بر آنها غلبه کنم ، من عشق خواستم و خداوند انسانهای نیازمندی رو سر راهم قرار داد تا به آنها کمک کنم تمام دعاهایم مستجاب شده بودند ، این است قانون وضوح از طریق تضاد و حکمت خدا که برای انسانها درک آن زمان بر و دور از ذهن است.

    یاد داستان حضرت خضر و موسی افتادم که قصه ی آنهم اینطور است و خضر کارهایی دور از عقل می کند و موسی قضاوت هایی سریع می کند ولی هر کدام حکمتی دارند که او نمی داند و انتهای همه ی این داستانها مانند دزدیده شدن ماشین استاد است و با تغییر نگرش باید اصل داستان را فهمید و چون درک ابتدایی آن برای ما سخت است باید خود را با رهایی به خدا بسپاریم و بپذیریم که الخیر و فی ما وقع.

    در این روز پایانی سفر مرور میکنم قانون را ما انسانهایی فرکانسی هستیم و با ارسال فرکانس توسط جهت دهی به کانون توجهمان به جهان هستی ، پاسخی هم جنس و هم سنگ با آن را به صورت شرایط ، اتفاقات ، ایده‌ها ، آدمها و… دریافت میکنیم که خالق زندگی ماست ، پس احساس خوب=اتفاقات خوب است و با کنترل ذهن ما خالق زندگی خود هستیم.

    پس زندگی خود را جهت دهی میکنم با بالاترین فرکانس شکرگزاری خدا

    خدایا شکرت برای قانون مندی جهان

    خدایا شکرت برای یادگیری این قانون

    خدایا شکرت برای عمل به آن و درک آن

    خدایا شکرت برای وجود استاد عباس منش عزیزم

    خدایا شکرت برای وجود خانم شایسته مهربان و هدایت به برپایی این سفر زیبا

    خدایا شکرت برای همراهی با دوستان همسفر فوق‌العاده

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها

    خدایا شکرت برای بزرگی ات

    خدایا شکرت برای رحمان و رحیم بودنت

    خدایا شکرت برای توبه پذیریت

    خدایا شکرت برای غفار بودنت

    خدایا شکرت برای رزاق بودنت

    و خدایا شکرت برای وهاب بودنت

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    امید آقاعلی گفته:
    مدت عضویت: 2918 روز

    سلاااام به استاد گلم عباس منش جووووون

    استاد این فایل جواب سوال دیروزمن از خداوند بود

    خداروشکر که خداوند سریع پاسخ میدهد

    فقط میتونم بگم دمت گرم که به الهاماتت عمل میکنی و میایی جلوی دوربین

    لایق هرانچه بهترین هست هستیم

    ثروت و شادی و ارامشت افزون باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    ملیحه شبانیان گفته:
    مدت عضویت: 3562 روز

    با سلام خدمت همه ی شما عزیزان و سپاس فراوان از این که وقت میذارید و نوشته ی من رو می خونید.

    من از دست دادنهای زیادی رو تجربه کردم و به محض اتفاق افتادن هم به خودم و هم به اطرافیانم می گفتم که این یه نشونه س که این کار یا این وسیله دیگه به درد نمیخورده و حتما باید کنار گذاشته بشه. اما به خاطر ایمان ضعیفم به این ندای درونی می ترسیدم از حسرت خوردن به خاطر از دست دادنشون دست بکشم. اینه که اوضاع بهتر که نشد بدتر هم شد. من طوری از محل کارم کنار گذاشته شدم که در حال حاضر ممنوع الورود به اون مجموعه م و هر روز که می گذره بیشتر ایمان میارم که اونجا نباید می بودم. ضمنا من همیشه به خودم می گفتم که محل کارم برام کوچیکه و سقفش کوتاهه و من طبق شناختی که از خودم دارم اصلا نمیتونم برای کسی یا ارگانی کار کنم و تمام اون سالهایی هم که شرایط سنی استخدام رو داشتم کاملا آگاهانه میدونستم و به همه ی اطرافیانم به وضوح اعلام کردم که نمیخوام کارمند باشم. اما نمیدونستم که مشکل و ریشه ی ترس من از بی ایمانیه و نه هیچ چیز دیگه. چند ماه پیش داشتم یه فایل از همین خانواده ی عزیز رو گوش میدادم که آقای عباس منش اسم کتاب گفتگو با خدا رو آورد. از اونجایی که من آدم بسیار محتاط و ترسویی هستم با خودم قرار گذاشته بودم که در اولین فرصت که ندای درونیم نشونه ای داد حتما بهش عمل کنم و بدون فکر کردن برم سراغ اون نشونه. کتاب گفتگو با خدا رو چند سال پیش خریده بودم ولی نخونده بودمش. آقای عباس منش تاکید کرد که جلد اول این کتاب بهتر از جلدهای بعدیه و من خوشبختانه جلد اول رو داشتم. فورا شروع کردم به خوندن. اتفاقا تو اون روزا پدرم برای عمل قلب بستری بود و ذهن من همه ش درگیر رفت و آمد به بیمارستان بود. اما شروع کردم به خوندن. حتی مواقعی که میرفتم بیمارستان. یه روز یه نکته ای رو می خوندم و طبق قولی که به خودم داده بودم همون لحظه اجراش کردم. کاملا در زمان حال موندم. اجازه ندادم برای لحظاتی هیچ فکر دیگه ای بیاد تو ذهنم. همون لحظه تلفنم زنگ زد و اون سکوت رو بهم ریخت. اتفاق افتاد. شخصی با من تماس گرفت که من تا همین الان مبهوتم از وصل این آدم به خودم. این اتفاق باعث شد ایمانم به شهودم و ندای درونیم صد چندان بشه. این که بدون وابستگی به کسی میتونم کار خودم رو راه بندازم. ضمنا برای کار دیگه ای به دو نفر از کسانی زنگ زدم که صد در صد مطمئن بودم بهم نه نمیگن ولی در کمال ناباوری چنان مودبانه منو سر کار گذاشتن و جوابمو ندادن که تا هفته ها مبهوت و عصبانی بودم. اما بعد خدا رو شکر کردم و از اون دو نفر تشکر کردم که به من فهموندن تنها کسی که لایق رو انداختن و درخواست کردنه فقط و فقط رب العالمینه و بس! و فهمیدم اون تمرین هایی که آقای عباس منش در جلسه ی درخواست دوره ی قوانین آفرینش دادن واقعا فقط برای تمرین کردنمونه که بلد بشیم چطور از خدا درخواست کنیم. خدایا شکرت که منو با این مجموعه آشنا کردی و برای آقای عباس منش سعادت و سلامتی بیش از پیش آرزو دارم و خوشا به حال ایشون که وسیله ی رسوندن این پیغام توحیدی به کسانی هستند که تشنه ی شنیدنند. ممنونم که وقت گذاشتید و نوشته م رو خوندید.

    خداوکیلی خیلی خلاصه نوشتم وگرنه طومار میشد :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: