پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 17
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز❤️
به نام خداوندی که حامی منه در مسیر تغییر باور ها و افکارم و من رو هدایت میکنه به مسیر خواسته هام 🌺
استاد من اولین باره کامنت میزارم اینجا و امیدوارم که شروعی باشه برای اینکه بیشتر براتون بنویسم از خودم ، زندگیم، تغییر باور ها و افکارم و پیشرفت های بزرگی که داشتم و نتیجه های عالی که با کمک فایل های شما گرفتم 🌹❤️❤️🌹
امروز از این که شنیدم گفتید قرار بود بیام ایران برای دیدن اقوام و برگزاری سمینار اشک شوق ریختم و خیلی وقته که منتظر این فرصت هستم که شمارو از نزدیک ببینم و نتیجه پیشرفت های زندگی شخصی و کاریم رو براتون بگم و ازتون تشکر کنم امیدوارم که در زمان و مکان مناسب بیام به دیدنتون 🌹من تمام مدتی که فایل ال ای رو دیدم اشک ریختم و اشک ریختم
دیدم چطور بچه ها اومدن پیشتون و از تغییر ها و نتایجشون گفتن شمارو با عشق بغل کردن و
ازتون تشکر کردن ❤️ واقعا شگفت انگیز بود ومن تمام مدت به قدرت افکار شما فکر میکردم
گفته بودید که از وقتی بندر عباس بودید توی اون شرجی و گرما و شرایط به ظاهر نامناسب همیشه تجسم میکردید و باور داشتید یه روزی شاگرد هاتون میان پیشتون و ازتون تشکر میکنن برای تغییر زندگیشون و تغییر افکارشون من تمام مدت دیدن اون فایل اشک ریختم و قدرت باور شمارو تحسین کردم گفتم خدای من ببین چطوریک انسان میتونه خودش زندگیش رو بسازه
قدرت تفکر انسان چقدر میتونه قوی باشه شما همیشه برای من قابل تحسین هستید توی هر فایلی که ازتون دیدم صداتون، حرف هاتون به نظرم آرامش بخش ترین موسیقیه
من و همسرم زندگیمون رو مدیون شما و آموزش هاتون هستیم ما ۲ساله که داریم روی خودمون کار میکنیم و نتیجه های باور نکردنی گرفتیم تا الان حدودا بیشتر دوره هارو خریده همسرم و با هم گوش میدیم مینویسیم و ساعت ها صحبت میکنیم در مورده خواسته هامون و هدف هامون هر دو با قدرت فانوس دریایی رو انجام میدیم برای خودمون جدا سوال هارو چاپ کردیم هر دفتر ۶۰ برگ داره یعنی دوماهس و بگم استاد من اولین دفتری که تموم کردم همین دو روز پیش بود حدود ۲ماه طول کشید من نتیجه های فوق العاده بزرگی گرفتم یعنی کارهایی که توی دو سه سال باید انجام میشود فقط با یه نوشتن ساده توی این ۲ماهی که فانوس دریایی انجام دادم به نتیجه رسید و با خودم شرط گذاشتم که دفتری که دوباره شروع کردم تا ۲ماه دیگه بقیه خواسته هام باید انجام بشه و من از تمام پیشرفت هام براتون عکس و فیلم میفرستم که ببینید 🌺🌹
و داستان آشنایی با شمارو هم دارم مینویسم که براتون بفرستم
این هم زمانی هایی که بانو شایسته گفتند من رو عمیقأ به فکر فرو برد و نشستم فکر کردم که توی زندگیم چه همزمانی های شگفت انگیز رخ داده از یکسال قبل تا الان و ما از شرایط سخت به آرامش و رفاه رسیدیم
چقدر خوشحالم توی جمعی قرار دارم که با هم هم مدار و هم فرکانس هستیم چقدر اینجا حرف های همدیگه میفهمیم و از نتایج هم لذت میبریم 🌹
استاده عزیزم سفر به دور آمریکا واقعا هیجان انگیزه و هدایت شدن شما در بهترین زمان و مکان من رو شگفت زده میکنه تجربه خیلی عالیه هم کنارتون زیبایی هارو میبینیم هم از آموزه هاتون استفاده میکنیم و به زیبایی های بیشتری هدایت میشیم ❤️
بی نهایت سپاس گذارم از شما که من رو هدایت کردید تا بیشتر الله یکتا رو بشناسم و مسیرم رو پیدا کنم 🌹🌺😍❤️
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین
الهی شکرت که چشمان بینایی دارم و میتونم این همه زیبایی رو ببینم
الهی شکرت گوشهای سالمی دارم میتونم این آگاهی ها رو بشنوم
الهی شکرت توانایی درک و حس زیبایی ها رو بهم عطا کردی
الهی شکرت امکاناتی بهم دادی که میتونم با نشستن در خونه به اون ور دنیا وصل شم و زیباییهاشو ببینم
چقدر اینجا زیباست، چقدر احساس گستردگی میده اینکه دستاتو باز کنی و مثل درون توی آسمون آبی زیبا پرواز کنی و خدا رو بغل کنی بعد روی شن های مثل سفید برفی دراز بکشی و اجازه بدی آفتاب نورش رو نثار وجودت کنه ...
استاد تصمیم گرفتم جاهایی که سفر میکنید رو روی نقشه آمریکا علامت گذاری کنم تا موقع تجربه اون ها از نزدیک خاطره سفر با شما برام تکرار بشه
الهی هزاران مرتبه شکرت که جهان رو قانونمند خلق کردی و به همه فرصت تجربه زیبایی ها رو یکسان عطا کردی به شرط عمل به قانون!
این روزها همزمانی های زیادی داره اتفاق میفته همین شروع سفرمان، چون ما در مدار توجه به نازیبایی ها نبودیم تصمیم و هدایت الهی بر این شد که همگی تمرکز کنیم روی زیبایی های جهان هستی و با شما سفر کنیم، الهی شکرت🙏🌹
چون در مدار اعتراضات اخیر نیستم خداوند هدایتم کرد در زمان مناسب و مکان مناسبی در دانشگاه باشم و کارم رو تموم کنم و از دانشگاه خارج بشم که بعد که اعتراضات شروع بشه من نباشم ، الهی شکرت🙏🌹
چون میخوام مدارم رو ارتقا بدم کارهام طوری پیش میره که فرصت زیادی برای کار کردن روی خودم رو دارم ، الهی شکرت🙏🌹
و هزاران همزمانی دیگه ….🙏🌹
خدا رو شکر به کمک الله دارم به ذهنم یاد میدم که چطور بتونه روی زیبایی های بیشتر تمرکز کنه، چطور فقط روی خدا حساب کنه و…
الهی شکرت🌹🙏
سلام به همگی دوستایِ خوبم، استادِ عزیز، مریم خانوم شایسته؛
استاد! خیییلی شوخیِ اولِ فایلتون بامزه بوووود😂😂کلی خندیدم. وسطای فایلم با شِنا بازی میکردین خیلی با نمک بود و دوست داشتم😍🌹سلامت باشید استاد و همچنین خانوم شایسته.
این فایل خییییلی حرفا برای من داشت! از دااااستانِ همیییشگی کییییهان صحبت کردید! داستانِ “هدایت”. چیزی که “همه چیز” (حتی اتمها و مولکولها) در “هر” لحظه باهاش سر و کار دارن و دارن “هدایت” میشن. ما چ بخوایم چ نخوایم، “هدایت” میشیم، مکانیزم جهان اینه! حالا میتونه هدایت به چیزهای خوب باشه یا بد باشه یا هرچی! همه دارن هدایت میشن! حتی حشرات! زنبور عسل! داره هدایت میشه! حالا مقیاسِ بزرگتر رو مثال بزنم؛ کهکشانها دارن هدایت میشن!
اما من به عنوان یک “انسان” که الله از روحش در من دمیده، و “جااانشین” خداوند بر روی زمین هستم، از طریقِ هماهنگ کردنِ “ذهنِ نجواگرم” با روحِ ملکوتیم، میتونم شااااهدِ دستیابی به یک زندگیِ رویایی در حتی همین جهان مادی باااشمممم! مثال: زندگیِ سلیمانها، ابراهیمها، عیسیها و موسیها.
منِ انسان، تکهای از خودِ خدا هستم که روی زمینم! وووو البته باااا یک ذههههنِ نجواگر! میخواستم بگم “متاسفانه” ولی دیدم چرا باید خودم رو “قربانی” بدونم!!!! چرا که این ذهنِ “نجواگر” هممممیشه بوووده برای همممه! حتی پیامبران!
پس بیایم قربانی ندونیم خودمونو!
راستش چیزی خاطرم نمیاد از پدیدهی همزمانی که بخوام با دوستایِ خوبم شِیر کنم! ولیییی برام رخ داده دوستان!! و باورم بر اینه که فقط در صورتِ اعتماد به خداوند میتونه رخ بده و لاغیر.
آیا خدایی که “تمام جهان” رو خلق کرده و داره “هدایت” و “مدیریت” میکنه، سزاوارِ اعتماد نیست!
اعتماد یعنی، من سمتِ خودمو انجام میدم، بقیه رو (قسمت سختاشو) میسپارمش به خدا تا اون یا خودش انجام بده یا منو هدایت کنه یا دستاشو بهم معرفی کنه. اعتماد به خداوند یعنی اعتماد به جریانِ هدایتِ خداوند. سخته! کار آسونی نیست! اما مثه هر کاری با تکرار و تمرین بهتر و بهتر میشه. مثلاً الان اگه اندازمون دوئه(عدد ۲)، با تکرار و تمرین اندازمون کم کم به ۳ و همینطور بالاتر و بالاتر میرسه و نهایتی هم نداره! حدهای بالاش، عیسی مسیح هست که در جسم بی جان دمیده و پرنده میسازد و مرده را زنده میکند یا آتش بر ابراهیم سرد میگردد.
اگر “با تمام وجود بپذیریم” که “برگی” بدون اذنِ رَب از درخت بر زمین نمیافته، اونوقته که به “جریان” اعععتماد میکنیم، جریانِ آبی که “نمیییدونیم” مقصدش کجاست! و فقط به “غیب” ایمان داریم، به اونچه که نمیبینیمش! در واقع، باور داریم که “چیزی جز نتییییجهی فرکانسهای ارسالیِ خودِ ما به ما برنمیگردد” که این نتیجه به شکل اتفاقات، آدمها، شرایط گوناگون و … هست. و خداوند فقط و فقط همون “نتیجه” رو بهمون میده، نه بیشتر و نه کمتر؛ بخاطرِ همین خداوند هرگز ظلمی نمیکنه! و خدا بینِ انسانها فرقی نمیذاره، بلکه این خودِ انسانها هستن که با “کانونِ توجهاتشون” این فرق رو “خلق” میکنن.
متشکرم
سلام امیرجان
زیبا نوشتی و برجان نشست
موضوع آخری که اشاره کردی و همه چیز براساس همین برای انسان اتفاق میفته (کانون توجه)
به چه چیزی توجه میکنیم اتفاقاتی از اون جنس را تجربه میکنیم
ممنون که از اعتماد به رب نوشتی قدرتی که همه چیز در دستان قدرتمندش قرار داره و هدایت. حمایت میکنه ،،آیا سزاوار اعتماد نیست،، البته که هست خدایا هدایتم کن تا بیشتر بپذیرم که تنها تومیتوانی وتنها توبرایم کافی هستی
خدایا شکر بابت این نوشتن که تو برانگشتم ودردلم و در چشمانم هستی تو من یکی هستیم ،، خدایا شکر شکر
سلام و صد سلام
ساعت 1.16 بامداد روز شنبه 28 آبان
من در مکانی سرد و با دلی گرم با چشمانی خیس با دلی پر از عشق با قلبی که به وصال یار رسید و گردو خاکش رو دور ریخت میخام رد پایی ثبت کنم .
خداوندا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه راه گمراهان
هدایت چه واژه زیبایی
دقیقا همزمان هم فکر میکنم و به یاد میارم و هم دستانم اونارو تایپ میکنه .
من تو زندگیم هدایت رو با تمام وجودم حس کردم
استاد انگار اونجا یه جهانه دیگس
انگار اونجا بهشتههه
دقیقا خوده بهشته
فکر نمیکنم که ما در یک زمان روی یک کره زمین زندگی میکنیم واقعااا که این هدایت چه میکنه
بخوام از یکی از هدایت های زندگیم بگم
من دختر یه خونواده شلوغم که بخاطر ورودی هام یسری محدودیت هارو قبول کرده بودم تو زندگیم اینکه من دخترم ، من نمیتونم ، من وظیفه ای در قبال زندگیم ندارم و یکی باید بیاد و منو خوشبخت کنه اصلا هم نیاز نیست برای خوشبختیم کاری بکنم
این حرفی بود که میشنیدم ولی قلبم قبولش نمیکرد هیچوووقت قبولش نداشت اینکه یکی بیاد و منو خوشبخت کنه میگفت پس من چی ؟؟؟
دقیقا پس من چی ؟؟
توهمون شرایط رو خودم کار کردم تو شهر کوچیک که هر روز درگیری جدیدی بود که فلانی ال شد بل شد من ورودی هارو کنترل کردم سعی کردم نبینم یسری پیج بود در مورد زیبایی های تهران میگفت من فقط دنبالش میکردم و با عشق میدیدمش
یه روزی از همون روزا زمانی که فرکانسم جدا شد به طورررر معجزه آسایی من از فضا و زمان جدا شدمممم
و هدایت شدم به شهر زیبای تهران
مسئولیت زندگیم رو پذیرفتم ، استقلال دارم . برای اهدافم تلاش میکنم و لذت میبرم از زندگیممم
الان تازه به این شکل بهش نگاه کردم
به اینکه من چقدر متفاوت از خونوادم زندگی میکنم و تجربه میکنم چقدر عوض شدددم چقدر رها ترم چقدر درگیری های قبل رو ندارم و اون حرف ها و ادم ها و اتفاقاتش برام بی اهمیت شدن . خداروشکر که حواشی زندگیم انقدر کم شده
حالا میخام با همون مسیر با همون کار کردن روی خودم تمرکز روی خواسته هام جدا بشم از این مکان جدا بشم از این جووو
خداروشکر که یادآوری کردین بهم
تو این چند وقت هی دوستام، همکارام از این اتفاقات حرف میزننن و من هی گریزی میزنم وارد بحث میشم یهووو قلبم میگههه نههه
اشتباههه ومن تو این مدت درگیر کنترل ذهن هستممم که بقول استاد کار راحتیم نیست.
بخاطر اینکه اعراض کنم از این اتفاقااات اینستامو پاک کرده بودم که امروز بخاطر یسری بحث هایی که پیرامون اتفاقات اخیر داشتم کم کم داشتم وارد این فرکانس میشدمممم که خداروشکر با این ویدئو من به خودم اومدم و آگاهاااانه رو مو برمیگردونم و برمیگردم به مسیرررر
خداروشکررر که هدایتمون میکنی خدارشکر که استادی داریم که با قاطعیت حرفشو میزنه و نگران حرف و نظر بقیه نیست ؟
من از بچگی دوس داشتم فرد مشهوری باشم الان میبینم وقتی یه فرد معروف حرفی میزنه نظری میده چقدر فیدبک های مختلفی هست میگم وای اون ادم چی میکشه
حالا استاااد میدونین من فقط شمارو دیدم که برخلاف جریان حرف میزنید و حرکت میکنید ؟؟ فقط شمایید که متفاوت فکر میکنید؟ این قدرت و این شخصیت چقدر قابل تحسینه
حالا من هی باید به دوستام توضیح بدم چرا استوری نمیذارم چرا فلال حرف رو نمیزنم چقدر من راه دارم چقدر باید بزرگ بشم و البته میشم به امید خدا…
استاد و خانم شایسته عزیزم مرسی که هستین
مرسییی که متفاوتین و با قدرت میرین جلو
مرسی که الگو شدین
و البتهههه مرسی که بفکر ما هستین و این زیباییی رو با ما به اشتراک گذاشتین
من حس ناب اونجارو گرفتم
دوستون دارمممم
با سلام و درود خدمت استاد عزیز و گرانقدرم و خانم شایسته گرامی
خدا را شاکر و سپاسگزارم که عضو این سایت و همراه و همسفر و هم مدار شما و سایر اعضای عزیز هستم.
بینهایت شاد و خوشحال هستم که فرصت همراهی و توفیق گوش دادن به الهامات و نکته های کلیدی صحبت های شما دو بزرگوار را داشتم.
بنا به سفارش شما استاد، خودم را ملزم کردم که جاهایی که توانستم از الهامات خداوند متعال استفاده کنم را برای یادآوری خودم بنویسم.
دیشب آخرین شب روضه خوانی مراسم سالگرد پدر خانمم بود که توی حیاط خانه شون برگزار شد و قرار شدکه فردا صبح به کمک اقوام و بستگان خیمه و کتیبه ها و بلندگو و سایر اسباب و وسایل مراسم جمع کنیم.
نیم ساعت بعد از تموم شدن مراسم یه چیزی بهم گفت که شما شروع کن وسایل و پارچه ها را باز کن، بدون درنگ شروع کردم.
همه منو مسخره کردن ، با من همراهی نکردن ولی حدود یک و نیم ساعت خودم تنها کار کردم و خیلی از وسایل رو جمع کردم.
کم کم به خودم گفتم بسه ، این چه کاریه…
بذار فردا صبح بیان کمکت و با بقیه دوستان و اقوام این کار رو تموم کن .
خلاصه این که شب همگی اونجا استراحت کردند و منم خوابیدم.
اما ساعت ۶ صبح بود که با بارش باران شدید همه غافلگیر شدیم و تمام فرش های روی حیاط و سیستم صوتی و چیزای دیگه همگی خیس آب شد.
اینجا بود که به خودم گفتم دیدی چطور شد!
خدا را شکر که قسمتی از چیزا رو جمع کردی و زیاد خسارت ندیدن
و به خودم گوشزد کردم که اینو برای همیشه بدون که الهامات خداوند را جدی بگیر و تا آخر تسلیم باش نه اینکه وسط راه به فکر ناقصت اعتماد بکنی و جا بزنی.
یکی از جاهایی که چندین بار امتحان کردم اینه که من قبل از روزای تعطیل میرم و لاستیک های کسری مغازه ام را جور میکنم که اگه مشتری سراغش گرفت بتونم بهش بدم.
اما مدتی هست که برای تمرین هدایت الهی به خودم قول دادم روزای قبل از تعطیلی فقط اون لاستیک هایی بخرم که بهم الهام میشه
چند بار گذشته دقیقا همون لاستیکی که من میخریدم ، زودتر به فروش میرفت و از اینکه خرید بجا و پر سودی داشتم و تونستم نیاز مشتریم رو برآورده کنم خوشحال میشدم.
این هفته طبق مورد الهامی برای خرید آخر هفته عمل نکردم و درست همون نوع لاستیکی که نیاورده بودم ، مشتری نقدی شهرستانیش داشتم و نتونستم براش کاری بکنم.
استاد واقعا حرفاتون برای من حجته. میدونم کلامی که سر زبان شما جاری میشه وحی منزله ، اما تا من بتونم تسلیم کامل بشوم هنوز راه دارم.
امیدوارم خداوند به همه ما قدرت تشخیص اصل از فرع رو بدهد و خیر دنیا و آخرت را نصیب و روزی مان بفرماید.
شاد و پیروز و تندرست باشید.
بنام خدای هدایتگر
سلام
خواستم فایلو تا آخر ببینم و بعدش بیام کامنت بزارم اما هرکاری کردم نتونستم جلو ذوقم رو بگیرم
یعنی امروز زیباترین و عجیب ترین روز زنگیم بوده
چند روز پیش ی فایلی رو از فایل های سفر ب دور امریکا رو دانلود کردم و نگاه کردم
یه جور جذابیت داره برام اصلا هر روز میام ببینم فایل سفر ب دور امریکا گذاشتین یا نه
خلاصه پشت سر هم دارم نگاه میکنم
اما واقعا امروز پشماممممممم ریختتتتتتت
ی سفر از پیش تعیین نشده ب اردبیل برام پیش اومد
حالا برگردم ب اون فایل
تو اون فایل ب منطقه کوهستانی رسیده بودین
و یه جای خیلی زیباااااا بود با رودخونه و سایه و درخت و کوهای شبیه کوهای زاگرس
برگردم ب سفر
ما دیشب قرار گذاشتیم صبح حرکت کنیم ب سمت اردبیل گفتیم قبلش بریم مشکین شهر بعدش اردبیل
رفتیم توی راه من داشتم رانندگی میکردم
رسیدیم ب جایی که دقیقا مثل اون فایل دقیقا دقیقا یعنی به معنی واقعی کلمه دقیقاااااااا😂😍
اصلا خود فایل بود
بخدا خودش بود
کوها درست مثل اونجا درختا ،رودخونه
یعنی مگه میشه!!!!!!؟
اره میشه بخدا میشه🥹
همون لحظه اونقدر خوشحال شدم و بابت اون لحظه ای که داشتم زمانی که فایلو نگا میکردم و میگفتم خدایا من میخام اینا رو ببینم شکر کردم( تو اون تایم من ارتعاش خواستم رو فرستادم و چون پی در پی ب فایل ها سفر ب دور امریکا نگاه میکردم این سفر فوق زیبا اتفاق افتاد) و دیدمشون کمتر از چند روز کشید( خواسته ها ممکن است در چند لحظه ای شما باشند)
خدایا شکرتتتتتت
بعدش رفتیم یک ناهار خوب خوردیم
که خیلی کم هزینه شد برامون( زیاد ب فکر هزینه و جزیئات سفر نباشید) همه چیز فوق العاده اتفاق می افته وقتی بی خیالید✅
و در مورد هم زمانی و هم مکانی
نگممممم براتووونننننن😂😍
خدایا برگام
من اصلا نمیدونستم اردبیل دریاچه داره .
رفتیم رسیدیم ب اردبیل گفتن بریم دریاچه رو ببینیم
گفتم باشه رفتیم
یه جای پارک مشتیییییی👌 پیدا کردم
تو جایی که اصلا جای پارک نبود😀
پارک کردیم و رفتیم دقیقا زمان غروب خورشید رسیدیم ب دریاچه ( عین یکی از فایل های سفر ب دور امریکاکه قبلا دیده بودم)
بخدااااا اونقدر زیبا بووددددددد😍
کلی عکس خوب گرفتیم
بعدش ی چایی نوش جان کردیم
و برگشتیم تبریز
تو راه فهمیدم که امتحانمون هم لغو شده
یعنی نور علی نور ✨
از خودم و خدا تشکر کردم که بدون اینکه فکر امتحان رو بکنم و استرسش رو بکشم از زندگیم لذت بردم و این اتفاقای ناببببب افتاده
از لحظه هاتون لذت ببرید
اووووووو هدایتتتتتتتت میکند
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید
شبتون خوش (۱:۲۵ :ساعت شب)
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون.من بعد مدت ها اومدم و دارم کامنت میزارم.یجورایی هم درگیر برنامه هم بودم و هم اون کمالگرایی نمیزاشت بیام و کامنت بزارم روسایت.
چقققققدر استاد این فایل حس خوبی و منتقل کرد واقعا.چقدر اون احساس آرامش و احساس روحانیت از کلامتون به ما منتقل شد.خیلی واقعا فرکانس ادم تنظیم میشه وقتی توی همچین شرایطی بخای با خدای خودت خلوت کنی ،رازو نیاز کنی،حرفای دلتو بهش بگی وخاسته هاتو براش توضیح بدی.واقعا خدایاشکرت که بادیدن این فایل و بخصوص اهنگ پایانیش خیلی خیلی آروم تر شدم و انگار ذهنم به نسبتا این چند روزه خاموش تر شد.
واما همزمانی و هدایت الهی.
من حدود ۶ ماهه که مهاجرت کردم از شهرستان به یکی از شهرای بزرگ ایران. (به امیدبرداشتن قدم اول برای مهاجرت به امریکا😁)
اولین و معجزه آسا ترین داستان، مربوط به هفته اول میشع.وقتی تمام دم و دستگاهام و توی شهرستان فروختم و اومدم به قصد اینکه ازصفرشروع کنم و پیشرفت کنم، درجستجوی کار که بودم، بصورت کااااملا معجزه اسا، هدایت شدم به سمت ادمی که نیروکار میخاست، دقیقا باهمین تخصص من و همین شرایط من و البته که برا منم عالی بود. چون جای اسکان هم داشت.
یعنی توی هفته اول شرایط و خدا جوری برام درست کرد، که کار پیداکردم و همچنین خونه رایگان.هم اینجا کارمیکنم و هم غذادرست میکنم و هم اسکان دارم کامل.( فعلا تا وقتی انشالله خودم و جمع و جور کنم)جوری که اطرافیانم همه میگن: مرتضی راستشو بگو، این بنده خدارو میشناختی از قبل….. آشنا بودین…..کسی معرفی کرد….. و جواب من اینه : تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس. خود راه بگویدت که چون باید کرد….واقعا خداروبی نهایت سپاسگزارم که هدایتم کرد به سمت این شرایط واین صاحبکار فوق العاده عالی و خوش اخلاق و مهربون.
وشرایطی که هرروز و هرروز داره کمکم بهتر و بهتر میشه.ادمای جدیددوستای جدید. شرایط جدید و….
واقعا الان که فکمیکنم میبینم این شرایط فقط و فقط میتونه هدایتی باشه.فقط هدایت خدا.
آخه کدوم عقل میتونه درک کنه همچین شرایطی توی شهر غریب باشه.
و میبینم چون که من از قبل از مهاجرتم به مسائل کار و اسکان و…. فکر نکرده بودم و ذهنمودرگیر نکرده بودم، اینقدر راحت قدم اول وشرایط فعلی جور شد. والبته که کلی اتفاق معجزه وار دیگه هم رخ داده تا الان و خواهد داد انشالله. که امید خدا طی فرصتی دیگه حتما کامنت میزارم .
دوستون دارممممم خانواده دوست داشتنی❤️❤️❤️
استاد عزیزم سلام 💐💟❤️
مریم بانو سلام💐💟❤️
استاد جانم وقتی فرمودین ک سفر خارج از کشور داشتین من قلبم داشت فریاد میزد ک میخواست بیاد ایران ک بعد خودتونم ذکر کردید ❤️❤️❤️😭😭استادجان چقدررر هدایت ها رو عالی فرمودین ممنونم❤️❤️❤️من الان بحز اتفاقات بیرون ک من از همون اول سعی کردم کلاااا توجه ندم و.. خدارو صدهزار بار همون اول واتساپ و اینستاموپاک کردم و فقط تو سایت و نوشتن ستاره قطبی و.. مشغول شدم. استاد جانم من الان تو روابط دچار مساله شدم .. همووون پاشنه آشیلی ک کلا با تضادش ک سخت منو در هم کوبید و منو هدایت ب سمت این مباحث و.. دوباره از نو ساختن خودم کرد.
استاد این چندروز چقدررر تو فکر بودم ک باید چکار کنم باید چ حرکتی بزنم.. اینو چکار کنم. وو چی میشه این چی میشه و… و قلبم بهم می گفت تو احساس خوب داشته باش و آگاااهانه ب خوبی ها توجه کن و از ناخواسته هات توجه تو بردار من تو رو هدایت میکنم ❤️❤️❤️❤️و از دیروز تا الان ک توفیقی شد و من دو روزی رو در خلوت خودم بودم هدایت شدم ب فایل ها و آگاهی هایی ک قبلا هی برای خودممینوشتم و از باورهام و ترمز هام نوشته بودم و خداروشکر دیدم چقدرررر الان ب نسبت قبل ترمز هامو بهتر میتونم براشون دلیل منطقی بیارم و احساسم رو میتونمبهتر کنم و… و همین چقدررر قلبم رو آروم میکرد. الان اومدم سایت رو زدم و سر تیتر این فایل منو دیوانه کرد مرسیییی استاد🙏🙏❤️❤️❤️😭😭😭😭😭ممنونم خدای مهریونم ممنونم پروردگارم ک همیشه هدایتم میکنی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
این آهنگ پایانی و این تصاویر هم ک دگ از عمق جانم حس خدای مهریونم رو ب والاترین رسوند الهی شکرت
ملکا؛ ذکرِ تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره؛ که توأم راه نمایی
همه درگاهِ تو جویم؛ همه از فضل تو پویم
همه توحیدِ تو گویم؛ که به توحید سزایی
سلام به شما استاد نازنینم و مریم عزیز و خوش قلب
اول از همه خدا رو شکر میکنم به خاطر این همه زیبایی, به خاطر این همه فراوانی و نعمت که به ما داده تا به بزرگی و زیبایی خودش پی ببریم.باور کنید استاد وقتی گفتید این مکان زیبا کجاست گریه ام گرفت, بهت زده شده بودم, با خودم گفتم مگه میشه این همه زیبایی, این همه فراوانی. این زمین چقدررر زیباست و ما به جای اینکه تمرکزمون رو روی این زیبایی ها بزاریم داریم به چه چیزهایی توجه میکنیم که اصلا فایده ای هم نداره.
دوم از شما استاد عزیزم تشکر ویژه میکنم که این فایل رو آماده کردید و به ما یادآور شدید که باید فقط به خدا توکل کرد و لاغیر و این چیزیه که هر روز باید توی هر لحظه از زندگیمون انجام بدیم.
استاد من هم میخوام از تجربه ای که داشتم براتون بگم که واقعا برای من مثل یک معجزه بوده و هست. قبل از اینکه تعریف کنم اینو هم بگم هرجا که من به خدا توکل کردم بهترین ها برام اتفاق افتاده و هر جا که خواستم با عقل خودم کاری رو انجام بدم نه تنها که کارم پیش نرفته بلکه کلی دردسر هم برام ایجاد شده. این هم بگم که کلی اتفاق توی زندگی من افتاده که برام مثل یک معجزه بوده ولی این اتفاق برای من کلی درس داشت و ایمان من به خدا خیلی خیلی بیشتر شد.
تجربه من برمیگرده به حدود سه سال پیش. خیلی وقت بود که تصمیم داشتیم خونه بخریم که هربار به یک دلیلی نمیشد. قیمت خونه ها هم کم کم داشت میرفت بالا تا جایی که داشتم فکر میکردم باید خونه خریدن رو از سرم بیرون کنم. ولی با خودم عهد بسته بودم که باید یه خونه بخرم حتی شده خیلی کوچیک.
تا اینکه مجبور شدیم از خونه استیجاری که 5 سال بود اونجا بودیم بلند شیم اون هم چه موقع از سال یک ماه مونده به سال نو! دقیقا یادمه روز جمعه بود صاحب خونه به ما گفته بود که خونه رو لازم داره. حالا باید چیکار میکردم خدایا! اگر میرفتیم یک جای دیگر رو اجاره میکردیم سال بعدش چی؟ اون هم با این قیمت ها…
تصمیم گرفتیم دنبال خونه بگردیم شاید بشه جایی رو خرید. از فردای همون روز شروع کردیم. همه هم میگفتند بیخودی تلاش نکنید چون با این قیمتها که خونه پیدا نمیشه. یکی از اقوام ما هم میگفت باید برای خونه خریدن کفش آهنی بپوشید حالا حالا هم باید بگردید! ولی من امید داشتم و سپردم به خود خدا. خونه هایی که پیدا میشد اصلا اون چیزی نبود که میخواستیم. گشتن ادامه داشت تا روز دوشنبه یعنی سه روز بعد از اینکه فهمیدیم باید خونه رو خالی کنیم.
یک بنگاه املاکی نزدیک خونه ما بود که گفت یه مورد خونه دارم ولی توی یه محله دیگه! ولی از اونجایی که صاحب خونه توی اون بنگاه کار میکرد فایل خونه رو هم آورده بود همونجا. عصر همون روز رفتیم خونه رو ببینیم. خدای من باورم نمیشد, چه خونه ای بود! همه چیزش همون جوری بود که ما میخواستیم. اصلا انگار یک نفر از قبل خواسته های ما رو توی اون خونه طراحی کرده بود. دیگه جای فکر کردن نداشت فردای همون روز خونه رو قولنامه کردیم بدون هیچ دردسری. این هم بگم اگه توی اون چند روز خونه پیدا نمیشد عملا باید قید خونه خریدن رو میزدیم چون دقیقا چند روز بعد از اینکه قولنامه کردیم پندمیک شروع شد و همه جا رسما تعطیل شد! این همزمانی ها واقعا برام مثل یک معجزه بود. اینکه خدا همه چیز رو مثل یک پازل کنار هم چیده بود. اگر هزاران نفر و شاید میلیون ها نفر هم میخواستند اینکار رو انجام بدن شدنی نبود.
من هنوز خودم باورم نمیشه که در عرض فقط 3 روز تونستیم خونه ای بخریم که از همه لحاظ ایده آل بود. هنوز وقتی بهش فکر میکنم برام مثل یک خواب میمونه. چیزی که همه میگفتند امکان نداره بتونید با این قیمتها خونه بخرید, ولی خدا ثابت کرد وقتی به خودش میسپاری همه چیز بصورت معجزه وار اتفاق می افته و هیچ چیزی جلودارش نیست. اگه خدا بخواد کاری رو انجام بده حتما میشه و اگر هم نخواد اگه کل مردم جهان هم تلاش کنند هیچ اتفاقی نمی افته.
این اتفاق باعث شد ایمان من چندین برابر بشه و بابت هر کاری از خودش کمک بخوام حتی کارهای کوچیک. خدایااااا شکرت
استاد عزیزم نمیدونید این فایل ها چه کمکی به من و امثال من کرده. شما باعث شدید که خدا رو بهتر بشناسیم و سپاسگذارتر بشیم. ازتون یک دنیا ممنونم. امیدوارم هر جا که هستید موفق و پیروز و سربلند باشید و همیشه تنتون سالم باشه. آمین
سلام به استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستان خوبم
با چشمای اشکی دارم این کامنت رو مینویسم ♥️
اولین نشونه قشنگ لحظه ای که این فایل تموم شد و من شروع کردم به نوشتن ساعت ۱۲:۱۲ دقیقه شد 😍😍😍
ظهر جمعه شروع کردم به دیدن این فایل و اول فایل با دیدن این زیبایی واقعا رویایی و مسحور کننده بغضم گرفت از این عظمت و قدرت و جلال و زیبایی خدای خودم 🥹🥹♥️♥️♥️
تا وسطای فایل دیدم و کاری پیش اومد و تا الان که آخر شب ادامه شو دیدم
و واقعیت اول که شما گفتید برفه باور کردم 😁😁 و بعد با خودم گفتم پس چرا استاد با آستین کوتاه هست تو اون سرما 😁☺️😊 بعدم گفتین با پای برهنه بازم تعجب کردم روی برف و پای برهنه تو اون سرما 😂😁😁 تا این که گفتید شوخی کردید و اینا شن سفید هست 😍😍😍 برای این اول باور کردم چون واقعا ندیده بودم اینجا رو تا حالا حتی عکساشو ولی بعدش رفتم سرچ کردم نشنال وایت سند رو 😍
ولی قبلا ساحل با شن سفید و خودتون رفتید و از این طریق دیده بودم ولی دیگه کویر سفید و ندیده بودم واقعا 😍😍😍
فقط میشه گفت الله اکبر سبحان الله چه خداااااییی ♥️♥️چقدررررررررر زیباست اینجا واقعاااااا 😍😍😍
من واقعا عاشق دیدن این صحنه هام وقتی برف همه جا رو سفید کرده باشه ولی چون خیلی با سرما اوکی نیستم خیلی کم این مدل همه جا سفید باشه رو دیدم
ولی این که کویر با شن های سفید دیگه واقعاااااا خیلییی زیبا و باورنکردنی و رویایی و فوق العاده س 😍😍
بعد از دقیقه ۴۱ که در مورد هدایت خدا حرف زدید باز بغض گرفت من و از این خدا و هدایت هاش و از درون قلبم میخوام که بیشتر خودم رو بسپرم به هدایت خدا و واقعا تسلیم باشم و دست خدا رو باز نگه دارم و واقعاااا چقدررر قشنگ گفتید ک به ذهن و هوش خودتون هیچ اعتباری نمیدید و همش خدا همش خدا و همش خداس ♥️
واقعااا هم همینطوره
چون ما هیچیییی نمیدونیم و فقط خودشه که میدونه و با تمااام قلبم میخوام که خودم رو عمیقاً بسپرم به دستای خدای خودم و تو بغل خدا باشم و اون همه جا من و ببره 🥹🥹♥️
و از اون جایی که با درون فیلم گرفتید و آهنگ خدایی و مورد علاقه من پلی شد دیگه این بغض به هق هق تبدیل شد و الانم همینطور دارم با این حال تایپ میکنم و فقط همین جاس که منی که با هیچ کس در این موارد صحبت نمیکنم اینجا میتونم از این حتی اشک ریختن و هق هق هم بگم چون بچه های اینجا و حال اینجا درک میکنند
دیگه حتی نوشتن برام سخت میشه با این اشکی که از چشمام داره میاد
استادم کاملا فرق داشت حال شما هم تو این فایل و این فضای فوق العاده ♥️
با قلبم از خدای خودم ممنونم که محرم شدم برای شنیدن و دیدن این فایل ها چون
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشوی ♥️
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش 👌🏻
استاد جان از بعد از اون فایلی که حضوری با بچه ها قرار گزاشتید و اول فایل در مورد اهمیت نوشتن گفتید
منم صبح و بیشتر شب ها شکرگزاری مو مینویسم و واقعا انگار یه پرده این چند وقت باز از جلو چشمام رفته که قبلا سعی میکردم شکر کنم برای همین داشته های عالیم ولی خیلی نمیتونستم ولی الان شکر میکنم و مینویسم بعد بهش فکر میکنم و اشک میریزم از شکرگزاری اون نعمتی که دارم
کاملا حس میکنم این چند وقت که مدارم رفته بالاتر
یه همزمانی همین امشب م و بگم که غروب رفتیم خونه خواهرم که نزدیک خونه مون هست و چون شام زودتر خوردیم از طبق معمول همیشه من گفتم زودتر بریم و گفتم زوده اولش و بعد که اومدیم خیابون آروم و ساکت و بعد که اومدیم خونه و رسیدیم چند دقیقه بعد دیدم صدای هایی از بیرون میاد و گفتم خدای جان دلم ازت ممنونم که من و در زمان مناسب در مکان مناسب قرار دادی 😍♥️🥹
این چند روزه باز چرخ زندگی برام روون تر شده و کارام راحت تر انجام شده شکررررت خدای خوبم 😍🥹♥️
استاد جان ازتون ممنونم به خاطر این فایل عالی و حرف های عالی و زیبایی بی نظیر و
بازم شد ی خواسته تو وجودم دیدن این زیبایی فوق العاده از نزدیک و مطمئنم و شک ندارم که ی روز محقق میشه در زمان درست 😍♥️
چقدر با دید درون هم قشنگ بود واقعاااااا این بهشت 😍😍
خدایا شکرت به خاطر وجود این وسیله که زیبایی ها رو از بالا به ما نشون میده
استاد خدایی من ازتون ممنونم که با ایمانت با ثروتت و با عمل کردنت به قانون باعث گسترش جهان و خواسته های ما شدی ازت ممنونم
و همینطور از مریم جون این همراه پایه و هم دل و بازم با تمام قلبم تحسین میکنم این رابطه هماهنگ و هم فرکانس شما رو و براتون بهترین ها رو آرزو میکنم ♥️
در پناه خدا باشیم همگی ♥️