پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله النور
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
من توی ساعات اولیه ای که فایل اومد دیدمش و خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم و آروم شدم یه کامنت گذاشتم، اون زمان هر چی فکر کردم الهام واضح و مشخصی از زندگیم یادم نیومد، میدونستم اتفاق افتاده، مطمئن بودم، چون تا قبل از آشنایی با استاد خدای مهربون زیاد باهام حرف میزد و خیلی دستم رو گرفت و در حالی که مسیر رو نمیدونستم از توی تاریکی راهنماییم کرد به سمت نتیجه مطلوب، ولی الان بعد از خوندن کامنت های بچه ها یه الهام خیلی خیلی قوی یادم اومد که حیفم اومد ننویسمش.
من الان دارم روی دوره روانشناسی ثروت 1 کار میکنم و و نتایجی هم داشتم که شکر خدا با تغییر باورها و شخصیتم روز به روز نتایج دارن قوی تر و پر رنگ تر میشن، چند روز قبل از این فایل یکی از همکارهای خیلی قدیمی که فقط درحد یه سلام علیک، اونم به تعداد محدود با هم در ارتباط بودیم بهم زنگ زد و یه پیشنهاد عالی فوق العاده داد بهم، حالا بماند که اصلا شماره من رو نداشت و از یه بنده خدای دیگه که اون هم درست حسابی من رو نمیشناخت شماره م رو گرفته بود، و اینکه دقیقا همون روزی که این همکارم تماس گرفته بود یه توووپ به ذهنم رسید که بتونم درآمدم رو بیشتر کنم.
خلاصه همکارم بعد از پیشنهاد کاری که بهم داد و چند روزی سر جزئیاتش داشتیم با هم صحبت میکردیم، روز قبل از این فایل، تو صحبت هاش بهم گفت آقای منجزی تو اگه بتونی مدرک این زمینه رو بگیری( یکی از شاخه های رشته کاری خودمه و قبلا سابقه کار کردنش رو داشتم فقط مدرکش رو ندارم) من پیشنهادهای خیلی خیلی خوبی برات دارم که دستمزدهاشونم خیلی خوبه، به محض این که این رو گفت اصن انگار تا پنج سال آینده به طرز شگفت انگیزی اومد جلوی چشمم، باور کن استاد عزیز اصن انگار این حرفش تیکه پازل گم شده ی روحم بود و به محض گفتنش انقدر قششنگ سرجای خودش نشست و انقدر به دلم نشست و روحم آروم شد و شور و شعف سراسر وجودم رو فرا گرفت که گفتم هر طور شده بااااید برم انجامش بدم.
استاد باور کن احساس کردم خدا از طریق این بنده اش این حرف رو بهم زد که من تو این مسیر قرار بگیرم و راهم راحت تر بشه، اونم بنده ای که نه شناخت درست و حسابی ازش داشتم و نه خبری.
الان هم هنوز که هنوزه بعد از گذشت چند روز از این قضیه دلم روشنه و وقتی یادم میاد یه حس فوق العاده ای بهم دست میده.
یه داستان دیگه ای که پیش اومد مربوط به محل کارمه. یه بنده خدایی بنا به دلایلی که خودش برای خودش تراشیده بود کلا با من دشمنی داشت، هر چند من هییچ مشکلی باهاش نداشتم و ندارم، ولی پیش خودش فکر میکرد من از دشمناش هستم و اتفاقا همکارم هست. و برخلاف اون هیچچ وقت پشت سرش بد نگفتم و هیچ وقت بدش رو نخواستم و اصلا به کاراش و حرکت هاش توجهی هم نمیکردم.
از قضا زمانی میرسه که مدیر ارشدمون میره مرخصی و از اونجایی که این همکار من چندماهی سابقه ش بیشتر بود ایشون میشه نفر بعدی برای جمع کردن کارها. من شخصا با این قضیه مشکلی نداشتم ولی یکککم نگران شدم گفتم نکنه بخواد آسیبی بزنه یا کارخرابی به بار بیاره. استاد خدا رو شاهد میگیرم توی همون حالتی که داشتم خودم رو آرو میکردم و احساسم رو برمیگردوندم، یه احساسی به قلبم نشست و بهم گفت تو فقط آروم باش و کار خودت رو بکن، همه چیز درست میشه( این تکه کلام منه، که همه چیز همیشه به بهترین شکل ممکن بهتر میشه).
خلاصه من با تمرکز و احساس آرامش کامل کار خودم رو انجام دادم و همونی شد که خداوند مهربان بهم گفت. این همکارم بعد از یه سری خرابکاری های که چه پشت سر من، چه توی موقعیت های دیگه انجام داده بود از سمتش عزل شد و من در کمال راحتی و با نهایت عزت و احترام بالاترین مقام و منصب رو توی موقعیت خودم گرفتم که همه هم خیلی تبریک میگفتن و تایید میکردن این حرکت رو.
بله استاد عزیزم، خداوند همیشه و هر لحظه داره با ما صحبت میکنه، منتهی ما انقدر همه قضایا رو برای خودمون سخت و حل نشدنی کردیم، و بدتر از اون انقدر مشغله ذهنی بی خود برای خودمون درست کردیم، انقدر با استرس های الکی نمیزاریم حرف های خداوند رو بشنویم که آخر ضربه ش رو می خوریم. شرط شنیدن واضح کلام و صحبت های خداوند آرامش روح و قلبه، و ذهن مشوش و پر استرس صدای خدا رو نمیشنوه، نمیتونه بشنوه. خداوند همیشه در آرامش و با شیرینی تمام با ورح و قلبت صحبت میکنه.
به خاطر همینه که من تنهایی رو دوست دارم، به خاطر همینه که من قدم زدن رو دوست دارم، به خاطر همینه که از محیط های پر استرس دوری می کنم، چون شیرین تر از کلام و هدایت خدا نشنیدم تا الان.
شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در هر دو دنیا انشاالله.
این کامنت با عشق نوشته شد.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گلم
خیلی خیلی فایل امروز عالی بود البته میدونم و ایمان دارم که تمام فایل های شما عالی است ولی این فایل در وجود من تحول عظیمی ایجاد کرد
استاد عزیزم چه مکان عالی زیبا و واقعا معنوییی بود من اول که عکس فایل رو دیدم فکر کردم کنار ساحل هستید چون دیده بودم بعضی از سواحل آمریکا ماسه های سفید داره
ولی که فایل رو دیدم متوجه شدم که نه اونجا یک صحرای زیباست
راستشو بخواین اول که گفتید اینجا برف آمده باور کردم😁😁😁
استاد عزیزم زمانی که گفتید خانم شایسته نشستن و همزمانی هایی که براشون اتفاق افتاده رو نوشتن متوجه شدم که تمرین اینه که همزمانی هایی که در زندگی مون اتفاق افتاده رو بنویسیم
استاد در لحظه اول گفتم که تا الان توی زندگیم هیچ همزمانی وجود نداشته
استاد نمیدونید با جمله به جمله حرف های شما یکی یکی یادم میامد معجزات خدا در زندگیم رو
استاد من بلافاصله رفتم دفترم رو آوردم چون چیز هایی که داشتم به یاد میاوردم زیاد بود و گفتم بنویسم یادم نره
من به همون ترتیب که به یاد آوردم براتون مینویسم
استاد عزیزم من از زمانی که فایل های شما رو جسته گریخته در اینستا گوش میکردم و به خاطر شرکت در جلسات نتورک سعی کردم در معرض موج منفی نباشم برای همین تلوزیون نگاه نمیکردم ولی توی خونه من تلوزون روشن بود و گاه گداری چشمم بهش میفتادولی خدا رو شکر ۳سال بود که اخبار توی خونه ما پخش نمیشدو ما اخبار نمیدیدیم
تقریبا دوماه است که تلوزیون توی خونه ما به طور کلی جمع شده البته کنترولش خراب شد و کلید های تلوزیون هم خراب بود و عملا تا کنترل درست نشه تلوزیون روشن نمیشه
من و همسرم تصمیم گرفتیم که تلوزیون رو دیگه روسن نگنیم
الان که فایل شما رو شنیدم دیدم درست بعد چند روز از این اتفاق این قضایا در ایران اتفاق افتاده و ما چون تلوزیون نداریم این خبرهارو نمیشنویم
به قدری رسانه ها پوشش میدن که چند باری که رفتیم میهمانی و بچه هام شبکه پویا که مخصوص کودکانه نگاه میکردن میدیدم اتفاقات رو زیرنویس میکنن و ناخود آگاه بچه ها ویا والدین اونها رو میخوندن
البته الان نمیدونم هنوز هم همینطور هست یا نه اون اوایل که بود
خدا رو شکر که درست چندروز قبل از این اتفاق ها تلوزون ما جمع شد
استاد من به خاطر باورهای نادرستم چندین سال بود که مسافرت نرفته بودم
آخرین سفر من کربلا بود ۶ماه قبل ازدواجم
و از اون زمان به خاطر شرایط بد مالی که خودمون با باورهامون ایجاد کرده بودیم شرایطش پیش نمیومد کار همسرم به گونه ای است که هر روز برن سرکار پول دارن و اگر نرن پول ندارن و حقوقشون هم هفته ای پرداخت میشه
من در گذشته به شدت به همسرم وابسته بودم الان هم نمیگم عالی شدم ولی خداروشکر تا حد زیادی روی خودم کار کردم و این وابستگی کم تر شده
بعد از گذشت ۹ماه ثبت نام در سایت و گوش کردن فایل ها و کار کردن روی خودم تصمیم گرفتم برای رفع وابستگیم یک اقدام عملی بزرگ انجام بدم چون اقدامات قبلیم کوچیک بود برای همین نتیجه هم کوچیک بود
به همسرم گفتم برو و یک کار در شهرستان و یا عراق بردار البته بهش نگفتم چرا 😁😉اگر این اتفاق میفتاد من ایشون رو هر دوسه ماهی یک بار میدیدم و توی این مدت میتونستم روی خودم کار کنم
که این اتفاق نیفتاد و من تصمیم گرفتم که چون تابستون هست و بچه ها تعطیل هستن و طفلی ها هیچ وقت مسافرت نرفتن بچه ها رو بردارم و بدون همسرم بریم مسافرت من و سه فرزندم ناگفته نمونه که ما ماشین نداریم و با اتوبوس رفتیم
من به تمام اطرافیان گفتم که کاروانی میرم چون اونها که توی فرکانس من نیستند و شروع به مخالفت میکنند و باورهای غلط رو به من منتقل میکنند با نگفتن به اونها با ذهنی آرام و با باورهای مثبت و عالی به مسافرت رفتم
برای خرید بلیط من هیچ برنامه ای نداشتم که کجا بریم اونجا چکار کنیم چند روز بمونیم من فقط گفتم ما میریم و خدا خودش هدایت میکنه
وقتی برای خرید بلیط رفتم مسئول باجه پرسید بلیط برای کجا میخواین من بی اختیار گفتم ساری😃
به یه نفر زنگ زدم چادر مسافرنی بگیرم ایشون گفت چادر ما خراب شده و دادیم درست کنن تا اکن زمان که شما میخواین آماده نمیشه
من گفتم خدا میخواد ما چادر نبریم برنامه دیگه ای برامون چیده😍خدایا شکرت🤲
از لحظه ورودم به اتوبوس ایرپاد تو گوشم بود و فایلهای شما رو گوش میکردم بعد از دوساعت که از شهر خارج شدیم (ما شب حرکت کردیم)اتوبوس خراب شد و ما تا صبح اونجا کنار جاده بودیم تا اتوبوس بعدی بیاد و ما رو بببره
جالبه وقتی داشتم علائم رو میدیدم که به چه علت این اتفاق افتاده و به ایمانم قویتر میشد که این فرکانسها هستند که همه زندگی ما رو رقم میزنند
در همین حال بودم که فایلی از شما در حال پخش بود و چکیده حرف های شما این بود که ما در هرلحظه داریم به پیشرفت جهان کمک میکنیم مثلا اگر اتفاقی به ظاهر بد برامون میفته باعث این میشه که افراد دیگری کار داشته باشن افراد دیگری حقوق و پول دریافت کنند
من به خودم گفتم ببین اگر این اتوبوس خراب شده اولین نگاه مثبت من اینه که باور هام قویتر شد که زندگی ما دست خودمونه و هیچ چیز از قبل مقدر نشده
دوم اینکه این اتفاق بد نیست و یک فرد دیگه هم میتونه به واسطه سفر ما کرایه دریافت کنه و پول داشته باشه چند نفر که تعمیرات اتوبوس رو بر عهده دارن براشون کار درست میشه کیانی که قطعات این اتوبوس رو تولید میکنند از مواد اولیه، سرهم کردن، نقل و انتقال،کلی فروشی،جزئی فروشی و…..همه و همه از این اتفاق سود خواهند برد پس این چه اتفاق میمون و مبارکی استو خدا اینگونه با بینهایت دستش روزی رو برای کسانی که درخواست میکنند میرساند
خدا رو شکر چه همزمانی عالی این اتفاق و این فایل عالی🤲
استاد من در زمان مجردی چند باری به شمال کشور سفر کرده بودم و همیشه اسم شمال برای من هوایی مرطوب شرجی و باران های هر روزه رو تداعی میشد
استاد ما یک هفته در شمال بودیم و در این مدت هوااا بسیار عالی بود البته ظهرگرم میشد ولی اصلا من در شمال رطوبت شرجی بودن هوا و باران رو تجربه نکردم
خدایا شکرت چه همزمانی عالیی🤲
گفتم که من هیچ برنامه ای نداشتم و گفتم میریم و خدا هدایت میکنه من هیچ آشنایی از شهر های شمالی نداشتم و شرایط اسکان رو هم نمیدونستم
در ساری باهدایت الله وقتی از اتوبوس پیاده شدیم یک راننده تاکسی ما رو سوار کرد و چندین جا برد برای اجاره سوئیت و بالاخره ما رو برد به امامزاده ابوالفضل که سوئیت داشت و ما اونجا یک اتاق اجاره کردیم
سه شب اونجا بودیم خیلی عالی بود بچه ها در زمان هایی که توی سوئیت بودیم در محوطه امامزاده بازی میکردن خیلی دوست داشتن اون شرایط و مکان رو توی روز میرفتیم مکان های دیدنی و تاریخی و بازارهای ساری رو میدیدیم
که ایمان دارم که اگر کاروانی میامدیم نمیدیدیم چون در گذشته من کاروانی به شمال کشور آمده بودم و فقط امام زاده ها و دریا رو دیده بودم.
در اینترنت سرچ میکردم و با نشان مسیر یابی میکردم و میرفتیم
اونجا هرکس من رو با سه تا بچه میدید که بدون ماشین بدون همسرم بدون رزرو مکان به سفر آمدیم تعجب میکردند
باورتون نمیشه من برای اینکه از یه شهر به شهر دیگه برم تو اَپ اسنپ روی لوکیشن یه شهر نزدیک به اون جایی که بودم انتخاب میکردم و بدون هیچ گونه اطلاعات روی یک قسمت آن کلیک میکردم و اسنپ میگرفتم و وقتی به اونجا میرسیدیم میدیدیم که اونجا دقیقا همون بهترین جایی است که باید میرفتیم وسوئیتی متناسب با پول و شرایط ما با کیفیتی عالی در اونجا بود و ما اجاره میکردیم و وقتی کسی اونجا میفهمید میگفت مگه میشه این مکان با این قیمت؟؟!!!
بلیط برگشت و شهر برگشت به طور معجزه آسا مشخص و رزرو شد
خدایا شکرت که همیشه بهترین ها را برایم فراهم میکنی🤲
خداوندا به قدل استاد من بر روی شانه های تو بودم و تو مرا به ان مکان های عالی و دیدنی بردی خدایا شکرت❤
برای خریدبه زیبایی و راحتی هدایت شدیم به بازاری بزرگ که همه چیز را با بهترین قیمت ها داشت خدایا شکرت
خیلی حرف ها داشتم از این تجربه زیبا ولی واقعا خیلی خیلی طولانی شده و هست
استاد عزیزشما نمیدونید بعد این سفر چقد اعتماد بنفس من بیشتر شد و وابستگیم به همسرم بینهایت کم شد
خدایا شکرت🤲
استاد عزیزم این قسمت فایل من رو برد به سالها پیش
شما فرمودید باهرچه مبارزه کنید بیشتر در زندگی تجربه میکنید
سالها پیش همسایه ای داشتیم که یه خانم با پسرش زندگی میکرد هر روز و هر شب حتی ساعات۲و۳صبح پسر این خانم شروع میکرد به سروصدا دعوا زدن مادرش شکستن شیشه ها و ظروف و…..
درب خونه رو طوری میکوبید که دیوار خونه ما ترک برداشته بود
من مدام به صاحب خانه اونها زنگ میزدم و شکایت میکردم بعد چند ماه شکایت و پیگیری ایشون رو از اونجا بیرون کردند
استاد من امروز با گوش کردن این فایل متوجه شدم که از چند ماه بعد اون قضایا همسرم هرشب که میامد خونه با بچه هام بلند بلند صحبت میکرد که من مدام میگفتم یواشتر صداتون میره تو خونه همسایه
بچه هام موقع بازی باهم زیاد جیغ و داد زیادی دارند که من همش باید تذکر بدم
درب حیاطمون یک ساله خراب شده و درست بسته نمیشه و باید محکم بکوبیم تا بسته بشه😐😐😐😐
من دقیقا همون شرایط رو جذب کردم😐😅
من از زمانی که نوجوان بودم به من گفته بودند که اگر برات خاستگار اومد فقط ۳ چیز رو بگو
_اعتیاد نداشته باشید
_صداقت داشته باشید
_اهل نماز باشید
به من گفتن فقط این سه مورد مهمه باقی مهم نیست
من هم که بچه بودم و تمام توجهم رفت روی این ۳ گذینه
استاد بعد حدود ۳۰تا۴۰خاستگار من با کسی ازدواج کردم که بعد از ازدواج متوجه شدم اعتیاد داشته است درخانواده ای بزرگ شده اند که هیچ کدام باهم و با دیگران صداقت ندارند و بسیار دروغ میگویند حتی در موارد بسیار ناچیز و این دروغ گفتن نوعی عادت
ایشون نمازشون رو چهار پنج روز در میون میخواندند
من همون چیزی رو جذب کردم که به اون توجه کردم
بینهایت از خدا سپاسگزارم که این قانون عالی را در جهان قرار داده که هر کس هر فرکانسی بفرستد همان را دریافت میکند
و این است عدالت خدای عزیزم خدایا بینهایت شکر
استاد عزیزم خانم شایسته عزیز
دوستانم در سایت سپاسگزارم که وقت گذاشتید و مطالب من رو خوندید
ایمان دارم که اگر بنشینم و با تمرکز زندگی گذشته ام را مرور کنم بینهایت مواردی را پیدا میکنم که خداوند مرا در زمان مناسب در مکان مناسب قرار داده است و بینهایت درد پای قانون جذب را در زندگیم میابم
استاد عزیزم از خدا به خاطر وجود شما وجود این سایت عالی این فایل های بینظیر و این دوستان همفرکانسی عزیزم سپاسگزاری میکنم
❤خدایا تورا هزاران بار شکر و هزاران بار سپاس❤🤲🤲🤲
سلام استاد
بدون هیچ حرف اضافه ای میخوام از حالم بگم که این فایل دیدم وشنیدم درحالی که از اول فایل که شما شروع کردین صحبت کردن بغض من گرفت بی نظیر بود استاد من این فایل ودیدم وشنیدم و گریه کردم وقتی از هدایت میگفتین بقض واشک من میگرفت لازم بود واقعا لازم بود بشنوم استاد بی نهایت ممنونم
و صادقانه بگم اون ارامشی که از شما تو این فایل دیدم با حرفهایی که میزدین نمیتونم بگم اصلا نمیتونم بگم چه احساسی درمن به وجود اورد که فقط اشک میریختم والان که دارم مینویسم…
این حال و ارامشی که دارین تا اخر امرتون مستدام استاد
صحبت هاتون درمورد هدایت پروردگار بی نظیر بود نمیتونم درموردش حرف بزنم از طرفی هم دلم نیومد کامنت نزارم و درموردش حرف نزنم
گریه ای که من باشنیدن این صحبت ها کردم کجا و گریه ای که تو روضه ها کردم کجا……
استاد ارامش شما،اعتماد شما حرفهای شمادرمورد خدایی که هدایت میکنه خدایی که میشه روی شانهاش نشست من و به گریه انداخت
وچه آهنگ به جایی در پایان فایل گذاشتین
ممنون وسپاسگذارم از هردوی شما عزیزان
باید فقط روی خودمون تمرکز کنیم و بقیه مسائل را به قانون کارما واگذار کنیم
قطعا قانون کارما گریبانشان را خواهد گرفت، افرادی هستند که شک میکنند به قوانین کائنات و میگویند ما فقط روی خودمان کار کنیم و قدرتهای ظالم هر کار دلشان خواست روی سیاره زمین انجام دهند؟ به همین خاطر خداوند قانون کارما را بوجود آورده و در قران گفته به اندازه ذره ای خوبی یا بدی کنید به شما برمیگردد و با وجود این قانون ما نباید خودمان بر علیه ظلم برخیزیم چون در قانون کارمای خداوند دخالت کرده ایم، باید اجازه دهیم خداوند افراد ظالم را به هر طریقی که خودش میداند به سزای اعمالشان برساند و نباید در کار خداوند دخالت کنیم،به همین خاطر خداوند میفرماید شما فقط باید مسئول زندگی خودتان باشید چون قانون کارما کار خودش را به طور دقیق انجام میدهد.
سلام
هدایت و موضوع رها بودن
چیزی که من بعد از اشنایی بااستاد با این مفاهیم اشنا شدم و چققدر دلم اروم میشه وقتی که میدونم
نیروی برتری هست که میتونم تو هرررر زمینه ای بهش
تکیه کنم
اعتماد کنم
بسپارم بهش
بهم ایده بده
مسیر راه بده
همزمانی هارو معجزه وار برام پیش بیاره
ومن فقط
یه کار انجام بدم
اونم
لذت بردن و ارامش داشتنه
ولی واقعااا
چقدر تونستم این وظیفه خودمو انجام بدم ؟؟؟
خیلی وقتا خوب وخیلی وقتا اسیر ذهن و نجواهاش شدم
اسیر برنامه ریزیاش شدم و خواستم خودم وارد عمل شم و مدیریت کنم
ولی
بی نهااااایت مثال دارم که همزمانی هایی رخ داد
هدایتهایی کرد این خدا منو
که در این کامنت نمیگنجه بگم
ولی تو دفترهام بیش از یکسال میشه که تمام این هدایتها رو مینویسم و خدا وکیلی این تمرین رو با تعهد انجام دادم تا به الان
از این مثالهایی که این اواخر بیاددارم مینویسم
تو این روزای اشفته ی ایران
قسم میخورم شایددر کل نیم ساعت هم نشده کلا که من
چیزی به گوشم خورده باشه،یا یه خبری،یا کلیپی دیده یا شنیده باشم
انصافاااا خوب کنترل ذهن داشتم والبته این روند تکاملی بوده که الان به این حد رسیده
حذف کامل تی وی ،دی اکتیو کردن پیج اینستام ،کمتر با همکارام معاشرت کردن و تو خلوت فقط روی خودم کار کردن،تو سایت بودن و روی مسیر علاقم زمان گذاشتن و حالا اگه بالا پایین هم داشتم ولی اکثرا روند صعودی بوده تو این دو سالی که با استاد اشنا شدم
حتی نت من اون روزای ابتدایی این قضایای ایران وصل نمیشد و از دوستان و همکاران پیگیر شدم و اونا ازاین مسایل خبر داشتن
ولی نمیدونستن که فیلتر شده و من حتی گوشیم رو بردم موبایل فروشی و دفتر خدماتی و ،..دو روز پیگیر بودم😂😂
خلاصه بعدا که برا همه فیلتر شد کلی به من خندیدن که از دنیا بی خبری🤣
من فقط پیج کاری دارم تو اینستا که اونجا هم دیدم خیلی از اونایی که فالو کردم که همگی تو زمینه کاریم هستن،مطالب غیر مرتبط و این قضایا رو میذارن بدون استثنا میوت کردم و میشه گفت هیچ ورودی ذهنی نداشتم
من همون اوایل مهر رفتم ولیعصر تبریز و با ماشینم رستوران رفتم دو جا برای خریدرفتم و بااااور کنید
انگااار هیچ خبری نبود فقط دوتا پلیس خروجی یه مرکز خرید دیدم
والسلام
ینی کاملااااا تغییر مدارم رو درک کردم
چیزی که تجربه دوستم بود که دکتر رفته بود تبریز و چقدر درگیر اغتشاشات و گاز اشک اور و این مسایل شده بود
و من فقط ارامش رو تجربه کردم
شهر خودمون هم کوچیکه و هیچ خبری نیست
پاداش خدا داده شد
و تو این اوضاع برام یه مسافرت بصورت جادوییی فراهم کرد
من اومدم تو یه دفتر هر چیزی که خواسته قلبیم بود نوشتم
نوشتم دوست دارم یه چمدون بخرم
نوشتم گوشی ١۴پرو داشته باشم
نوشتم دوست دارم تو این پاییز یه مسافرت تجربه کنم که درختان پاییزی و ابرهای پفکی و اسمون ابی رو ببینم
من کمتر از یک ماه بود که این خواسته هام و خیلی از ارزوهای ریز و درشتم که به ذهنم میرسید رو نوشتم
باور کنید
خدا جوری برنامه هارو جلو برد که به خیلیاش رسیدم
گوشیم بیشتر از ده روز بود اصلا با فیلترشکن هم وصل نمیشد و نتش اصلا به سختی وصل میشد که این تضاد باعث شد یه جورایی من که درخواست گوشی داده بودم و
منتظر بودم ورژن جدید ایفون بیاد
این تضاد منو هل داد که اقدام کنم و وقتی رفتم بخرم باور کنید سپردم به خدا و قبلش یکم اطلاعات بدست اوردم ولی زیاد قیمتها رو چک نمیکردم و میگفتم حتما ۶۵-٧٠ میشه
ولی ته دلم دوست داشتم که ١۴پرومکس داشته باشم ولی صب که میرفتم گفتم خدایا خودت یه کاری بکن البته رها بودم
خدای من باورم نمیشد قیمت کردم دیدم زیاد تفاوتی با ١٣پرو نداره و بعدا قراره بابت ریجستری اقدام کنم که این باعث شد من دقیقا اون مبلغی که تو ذهنم بود ١۴پرو مکس بخرم
انقققققدر خداروشکر کردم
که خدا میگه تو بخاه کاری نداشته باش
کی فکرشو میکرد با قیمت مناسب بتونم بخرم
همون روز چمدون هم خریدم
گفتم خدایا من خریدم تو سفرش رو جور کن
هم دلم سفر خارجی میخاد هم یه سفر تو پاییز
باور کنید من ٨ابان اینارو خریدم و خیلی ذوق داشتم از معجزات خدا
یادمه ١١ابان زن داداشم شب اس داد که اکی هستی مامان و بابات رو بردار بیا قزوین بریم دو روز چالوس!!
الله اکبر!
هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده بود ولی من شب از فرط شکر گزاری نمیدونستم بخابم
فقط بخاطر این سریع الاجابه بودن خدای مهربانم❤️
خلاصه
من اینو نشونه دونستم و خانوادم اکی نبودن برن ولی من گفتم میرم با داداشم اینا باهم میریم
من کارمندم و برنامه ماهانه ما اول ماه نوشته میشه
و لی بصورت کاملا معجزه وار برنامه کشیکام جوری بود که فقط یه روز تعویض میکردم براحتی میتونستم برم
نمیدونید بابت این قضیه هم چقدرخدارو شکر کردم که بفکر راحتی منه (حتی یه روز قبل با خیال راحت اماده شدم،روزی هم که رسیدم خونه استراحت کردم و فرداش رفتم کشیک)
من رفتم قزوین و صب زود راهی چالوس شدیم
من همش قبل از رفتن میگفتم وای الان داداش و زن داداشم مدام میخان راجب این مسایل ایران حرف بزنن و اصلا دوست نداشتم
ولی گفتم من اعراض میکنم،و گفتم ثریا مدارت عوض شده شاید اصلا اونها هم ببینن تو بی خبری ادامه ندن
بطور معجزه وار باور کنید داداش وزن داداشم خیییلی کم راجب این قضایا حرف زدن و حتی از بی خبر بودن من خیلی تعجب کردن !!
!و اونا هم بصورت معجزه وار
فقط هی به محیط اطرافمون توجه میکردیم و اونا هم مث من مدام میگفتن خدایا شکرت وبابت طلوع زیبا،درختا،کوهها،جاده بی نظیر،و…ذوق میکردیم
این بار برخلاف دفعات قبل جالبه که داداشم اینا هم بدون رزور ویلا راهی سفر شدن !الله اکبر!
رفتیم اونجا و قصد داشتیم ویلای استخر دار بگیریم و خدا به یه ویلای خوب هدایت کرد و خیلی هم معطل نشدیم وبا قیمت عالی
اینم دلم نمیاد نگم
🙈🙈
من نزدیک روزای پریودیم بود و انقدر منظم هست که میگفتم حتما پریود میشم و نمیتونم از استخر استفاده کنم
هر طور حساب میکردم میافتاددقیقا به روزایی که ویلا بودیم
ولی هر بار حسم رو خوب کردم
گفتم ثریا
مگه هورمونها توسط خدا کار نمیکنن؟؟
مگه خدا اجابت نکرد این درخواستت رو ؟
ایا قدرت نداره هورمونهات رو هدایت کنه که دیرتر پریود بشی؟؟
البته که خدا میتونه
و با ذووووق بی نهایتی که برای استخر داشتم و از طرفی نجواها که نمیتونم استفاده کنم
ولی با این جملات حسم رو خوب نگه داشتم و رها بودم
گفتم نهایتش از طبیعت لذت میبرم بی خیال
الله اکبر
با وجود علایم و حساب کتاب زمان پریودی من ،اون سه روز که ویلا بودیم ،من تونستم از استخر استفاده کنم
و دقیقاااااا شبی که رسیدیم خونه من پریود شدم 🙈
دیگه نمیدونستم ججوری از خدا شکر گزاری کنم
فقط بارها و بارها یاداور شدم به خودم و مبهوت معجزه خدا شدم
تو استخر روی اب اروم تو تنهایی دراز میکشیدم و بابت تمام این اتفاقات شکر میکردم
مگفتم ببین خییلیا درگیر حواشی هستن تو این روزا،تو ثریا خییلی از این مسایل خبر نداری و کنترل ذهن کردی و ذره ای حتی از سر کنجکاوی پیگیری نکردی و حتی مث سابق نخواستی از این قوانین که استاد میگه به کسی چیزی بگی
بحثی کنی موعظه کنی
وببین تو رو خدا کجا اورده ❤️
زیر اب تجسم خواسته هام رو میکردم و میگفتم اگه انقدر هدایتی و نرم و سریع و راحت به خیلی از ارزوهات رسیدی به بقیه ارزوهات هم میرسی و ساعتها با لذت این تجسم رو انجام میدادم
اینم بگم که با کار کردن روی عزت نفس
با کلی هیجان و بدون ترس
رفتم زیپ لاین و پل معلق رو تجربه کردم
یه ذره ترس اومد ولی مدام
گفتم من در مدار خوبیها هستم هیچی نمیشه
خوب اگه هـیچی نمیشه دیگه ترس برا چی ؟؟
روی پل معلق عمدا پایین رو نگاه میکردم
حتی ترانه میخودنم که دوتا دختر که جلوتر از من میرفتن و ترس داشتن میگفتن اواز میخونی ما بیشتر حرص میخوریم و میترسیم
شروع کردم نوحه خوندم کلی خندیدن 🤣
گفتم خوب چیکار کنم خوبه نوحه ؟؟
نتیجه این مدت کار کردن روی خودم اینجا در عمل خودشو نشون داد
کاش میشد ویس فرستاد که کلللی از این هدایتهای خدا رو با جزییات مث استاد و مریم که یه ساعت تو این فایل حرف زدن ادم صحبت کنه
از خرید ماشینم
از مسافرت هایی که ججوری جور شدن
مکانهایی که خدا هدایت کرد
از مسیر علاقم که خدا هدایتم کرد
از ایده هایی که موقع انجام کارم هدایتم میکنه و بهم میگه
وووو
از خیییییلی اتفاقات
واقعا با تایپ کردن حق مطلب ادا نمیشه
اخه ججوری بشه که
پسر برادرم مریض بشه و زن داداشم بهش قول بده اگه داروهاتو بخوری میبرم شمال ویلای استخر دار
ججوری بشه که مث اب خوردن شیفتای من اکی باشه برا رفتنم (باور کنید اگه یه هفته دیرتر یا زودتر میرفتن من نمیتونستم چون فشرده بود کشیکام)
چجوری خدا هورمونهای منو هدایت کنه که روزای که ویلا بودیم پریود نشم🤣(این یه مورد واقعاااا یه معجزه س )
چجوری بشه که حتی با نگرانی و مخالفت بابام که الان اغتشاش هست نرید ولی خدا جوری اکی کنه که بتونیم در ارامش بریم و برگردیم
چجوری بشه که اون روزایی که شمال بودیم هوا بی نظیر باشه با نم نم بارون صبحگاهی و بقیه روز هوای عالی
خدایاااا
هدایتهات بوده
هست
خواهد بود
خدایااااا عاشقتم که همواره منو هدایت میکنی
حتی من ایمان خیلی قوی نشون نمیدم
ولی تو
مداااااااام
دستم رو میگیری و میاری تو صراط مستقیم
که فقط توش نعمت هست
قاصرم از سپاسگذاریت 🙏
به نام خدای هدایتگرم
سلام استاد جان دل سلام مریم جان عشق
اصلا نمیتونم ازین فایل دل بکنم
از دیروز چندین و چندبار بهش گوش دادم
دیروز داستان هدایتم رو به ایده شغلی الهیم کامنت نوشتم زیر این فایل
ولی دلم میخواد یکبار دیگه کامنت بذارم و احساسم رو بهتون بگم
استااااد این فایل چی بووووود
واقعاااا میگن هر آنچه از دل بر بیاد بر دل میشینه
هرچند تمام فایلهای شما الهامیه و از دل مهربون و خداییتون میاد ولی این دیگه آخرش بود این دیگه خیلی خالص بود و دقیقا به قول خودتون انقدر اون فضا ملکوتی و زیبا بود ک شما تو اون فضا به صلح بیشتری با خودتون رسیدید و به منبع خیلی بیشتر نزدیک شدید و تئوری مدارها یادم میاد انگار ک اینجا شما به اون مرکزه به اون منبعه به خورشید درونتون خیلی خیلی نزدیک تر بودید و این حرارت عشق و الهامات الهی بود ک اینطور ب قلب ما نشست
خدایا شکرت
امروز داشتم ب مادرم میگفتم استاد عباسمنش پیامبر ماست
مگه پیامبر چه ویژگی هایی داره؟؟
تسلیمه یکتاپرسته الگوست و به حرفایی ک میزنه اول خودش عمل میکنه و نتایجش خداگونه ست
خب استاد هم همین ویژگی ها رو دارن و چقدررررررررر من خوشحال و خوشبختم ک با شما آشنا شدم و در مسیر قانون قدم برمیدارم
امروز عصر در بهترین ساعتی ک دیگه خورشید داشت غروب میکرد هدایت شدم ک برم پیاده روی و رفتم و چقدررر فرکانس هوا عااااااااالی و خدایی بود نه سرد بود نه گرم بود انگار اردیبهشت بود!
و من ۱ ساعت پیاده روی کردم و اولش داشتم این فایل رو گوش میدادم
بعد استاپ کردم و شروع کردم به صحبت با خدا
مرتب ازش طلب هدایت کردم برای تماااام زندگیم برای تمام خواسته هام
بهش گفتم من خودمو با تک تک سلولهام تسلیم خواست و ارده تو میکنم. تو کمکم کن قلبمو باز کن برای شنیدن و دریافت الهامات و هدایتها و نشانه هات
بهش گفتم اگه استاد هدایت شده و بهش ایده های ناب دادی در تمام زندگیش ک اینطور نتایج درخشانی گرفته و الگوی میلیون ها نفر شده پس برای منم میشه منم ازت هدایت میخوام
و آسمووون چقدر زیبا بود انقدر رویایی بود ک وقتی داشتم با خدا صحبت میکردم و آسمون رو میدیدم چندین بار اشک شوق ب چشمم اومد
و چقدر سپاسگزاری میکردم ازش بابت حضور شما استادِ جااانم استاد عشقم
استاد چقدر ازتون ممنونم ک این فایلهای هدایتی رو برامون ضبط میکنید ک ارزش هزاران بار گوش دادن رو دارن
همین الان اومدم این فایل رو ادیت کردم و قسمتهاییش ک برام خیلی بیشتر الهام بخش رو جدا کردم و در قالب یک فایل بی نظیر گذاشتم تو پوشه برگزیده های استاد عباسمنش
و میخوام هزاران بار بهش گوش بدم تا در عمق جانم رسوخ کنه و باور کنم ک هدایت الهی یعنی چی
باور کنم ک باید تسلیم باشم و سر سپرده تا کلام الله رو بهتر بشنوم و بهش عمل کنم
وای مریم جااان چقدر شما فوق العاده ای چقدر بی نظیری چقدر شاگرد اول این کلاس الهی هستی انقدر ک زیبا داری ب قانون عمل میکنی و الحق که شایسته بودن در کنار استاد هستی و شما استاد عزیزم چقدر لایقید برای بودن در کنار زنی از جنس خدیجه از جنس فاطمه از جنس خدااااا
استاد من واقعا به خودم افتخار کردم تو این مدت مخصوصا بعد از شنیدن این فایل از اینکه چقدر خوب تونستم تو این مدت ذهنم رو کنترل کنم ورودیهامو کنترل کنم و با اینکه یکی دو بار در موقعیتی بودم ک مستونست ب راحتی ذهن من به سمت این اتفاقات منفی منحرف کنه ولی بازم سربلند ازش بیرون اومدم و از خودم راضی بودم و از خدا میخوام بهم کمک کنه در تمام زندگیم حتی بهتر از این بتونم تقوا داشته باشم
من حتی در این مدت دو ماهه برای فیلتر کردن ورودیهام حتی یکبار توی اینستا نرفتم و هیچ تلاشی نکردم برای وصل شدن به فضای مجازی با اینکه تا قبلش من پیج کاری داشتم و هر روز روزی چندین بار توی اینستا پست و استوری میذاشتم
اما خیلی راضیم ازین بابت
و خیلی بیشتر باعث شد ک من توحیدی تر بشم و باور کردم ک خدا قرار نیست فقط از طریق پیجم برام مشتری بفرسته و هزارن راه وجود داره و نتیجش رو هم دیدم ک چقدر مثبت بود واقعا خدایا شکرت
تمام فضاهای مجازی رو از گوشیم پاک کردم و با تمام تمرکز دارم روی دوره ثروت ۱ و البته فایلهای توحید عملی کار میکنم ک این فایل هم گل سر سبد توحید شد برام واقعا خدایا شکرت چند روزه ک همش دارم ریشه تسلیم رو در قرآن سرچ میکنم و مینویسم و از خدا میخوام ک تسلیم تر باشم و اونوقت دیروز شما این فایل هدایتی بی نظیر رو در مورد توحید و تسلیم و هدایت گذاشتین ک چقدرررر ب موقع بود برام
استادم من دارم تلاش میکنم ک به آموزه های گهربار شما عمل کنم و به میزانی ک دارم در این مسیر قانون و یکتاپرستی قدم برمیدارم و عمل میکنم دارم نتایج فوق العادش رو میبینم از آرامش قلبی از سلامتی از دوستان فوق العاده و جدیدی ک دارن ب زندگیم میان از دیدن روابط زیبا از جشن و دورهمی های خوبی ک دعوت میشم از ایده های شغلی و ثروت و درامد و خریدهای خوب واقعا خدایا شکرت
استاد اون صحبت مریم جان و تایید شما در مورد اینکه وقتی با محیطی یا جمعی هم فرکانس نیستی هرچقدرم بخوای ک اونجا باشی جهان این اجازه رو نمیده، من همین ۱۰ روز پیش تجربش کردم وقتی با تمام وجودم میخواستم توی یه دورهمی شمال با جنعی از دوستان شرکت کنم و حتی هزینشم پرداخت کرده بودم و محل اقامت رزرو کرده بودم ولی انقدر مقاومت و وابستگی و خیلی شرک تو وجودم نسبت به یه سری مسائل بود و از طرفی خواسته قلبیم تو یه سری موضوعات با این خواسته رفتن به این دورهمی متضاد بود ک جهان اجازه نداد برم و دقیقا شبی ک قرار بود صبحش دوستام بیان اصفهان دنبالم و باهاشون برم، شرایط ب شکلی پیش رفت ک منصرف شدم ولی
ولی درست ۳ روز بعدش به یه دورهمی دیگه ای با یه سری از دوستان خیییییلی شاد خیلی ثروتمند خیلی با ایمان خیلی ناب هدایت شدم ک ۲ روز باهاشون خوش گذروندم و چقدر باوراای خوبی ازشون گرفتم و چقدررررررر خاطرات خوشی بود ک هنوز ک هنوزه دارم خوبیهای اون آدما رو با خودم مرور میکنم و فقط خوبی ازشون یادمه
واقعا خدارو شکر برای این قوانین ثابت و بدون تغییرش….
من عاشقتونم و خیییییییییلی مشتاقانه منتظرم ک ایران ببینمتون و مخصوصا به همراه مریم جانم
.
با عشق
الهه
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و تمام دوستان عزیز الهی من در این سایت بهشتی
خدایا شکرت چطور شکرت کنم که منو در مدار شنیدن این فایل قرار دادی
استاد جون با این فایل چکار کردین با ما، گریه هامون بند نمیاد دوست داشتم هزاران بار این فایل رو نگاه کنم بعد کامنت بزارم ولی الان اینقدر احساسم عالیه احساس لطیف شدن قلبم میکنم که باید مینوشتم
استاد جون با همون آیه سوره حمد ابتدای فایل فهمیدم این فایل از اون فایل های خدایی که خداوند از زبان شما با ما حرف میزند
خداوندا بهم کمک کن همیشه در این حس خوب در این حس نزدیکی با تو بمونم خداوندا این حسی که از نزدیک بودن با تو دارم دلم نمیخواهد با هیچی تو دنیا عوض کنم خدایا دوست دارم
خدایا ایمانم رو اینقدر قوی کن که همیشه از تو هدایت بخواهم خدایا میخواهم به جایی برسم که برای هر چی از تو هدایت بخواهم وقتی در مورد هدایت مینوشتم یاد سپیده جان میفتم که در گفتگو با استاد در کلاب هوس گفته بود به درکی از هدایت رسیده که برای آب خوردن هم از خدا هدایت میخواهد خدایا منم دوست دارم این تجربه رو داشته باشم خدایا میدونم تو سمت خودت رو درست انجام میدی به خواسته های من جواب میدی من باید ایمانم درست کنم من باید باورت کنم من باید ازت بخوام خدایا خودت کمکم کن روی ایمانم بهتر کار کنم
خدایا میشه کمکم کنی حس خوبی که از این فایل گرفتم همیشه در این حس خوب بمونم همیشه قلبم لبریز از احساس خوب و نزدیکی به تو باشه
خدایا این فایل کلمات توهه کمکم کن بتونم هزاران بار گوش کنم تا بتونم درکش کنم
استاد این همزمانی های که برای شما اتفاق افتاده کمک خدا به شما و ما بوده که هم شما و هم ما بچه های سایت بتونیم بهتر تمرکزم بزاریم روی زیبایی ها و جهان هم لاجرم ما رو به زیبایی های بیشتر هدایت میکنه
استاد جونم باور میکنید یک روز قبل از گزاشتن این فایل من و خواهرم و دوست عزیز و الهی من الهه جان که از بچه های فعال عباس منشی هست اومد شهرمون تا با هم در مورد فراوانی و زیبایی ها صحبت کنیم و حرف در مورد شما شد گفتیم یعنی ممکنه یه روز استاد بیاد ایران ولی یه حسی بهمون میگفت شما هرگز نمیاین چون مدار شما با جامعه ایران فرق داره
استاد جون خوب شد الان نیومدیم ایران چون من الان نتایج بزرگ نگرفتم و نمیتونستم به دیدن شما بیام از الان دیگه یه تلنگری به من زده شد که با جدیدی بیشتر روی خودم کار کنم تا من هم در مدار شما بیام و بتونم بیام آمریکا به دیدن شما
ممنونم بابت آهنگ زیبای انتها فایل از شوق و بزرگی خدا فقط اشک ریختم
ممنونم استاد جون بخاطر دست خدا شدی برای ما تا بیشتر از خداوند هدایت بخواهیم، خدا منتظر ماست فقط من باید برم سمتش تا اون دستم رو بگیره و خدا رو سپاس گذارم که در مدار شنیدن این فایل بودم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
الرحمن الرحیم
مالک یوم الدین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
الصراط الذین انعمت علیهم
غیر المغضوب علیهم
والضالین
سلام به استاد عزیز و تسلیم
سلام به بانوی شایسته
و سلام به خونواده قشنگ همفرکانسیم
خدا رو سپاسگزارم که تو این روزهای ابری
حس و حالمون بارونی و بهاریه خدایا شکرت…
هفته ای که گذشت هفته ای فوق جادویی بود برام با اتفاقات نابییی که افتاد
لحظه لحظه هفته گذشته رو حس کردم
لذتتتتت بردم
اشک ریختم
خداروشکرررر کردم
سجده کردم
و رسیدممم به حرفهای ناب استادم …
غربال میشید از بدنه جامعه که حس و حال خوبی ندارن هدایت میشید به جا و مکانی که پر از زیباییه شادی و حس خوبه
خدای مننننن چکار کردی با من …
درخواست داده بودم دو سه ماه پیش به یه حرفه زیبا و حال خوب کن و از هفته گذشته خیلیییی هدایتی مشغول شدم که لحظه لحظه ش حس خوبه شادیه لذته خدایا عاشقتم که اینقدر عاشقانه به بنده هات نگاه میکنی
عاشقانه میگی دستتو فقط بذار تو دستم و غمی نداشته باش میبرمت به زیبا تر ازونجایی که تصور میکردی …
اتفاقات عالی که داره یکی یکی میوفته مصمم ترم کرده تا همین اعراض رو تو جنبه های دیگه زندگیم هم انجام بدم چون نتیجه ش رو لمس کردم فوقالعاده ست.. و جواب میده برای هر ناخواستهای مهم نیست چیه کافیه اعراض کنی عکس العملی انجام ندی و حالتو خوب نگه داری و توجه تمرکزت روی خودت و خواسته هات باشه ینیییی همین خودش رمز و راز خوشبختیه…
همین مورد که میشه مهمترین رکن زندگی
که میشه کنترل ذهن
میشه تقوا
بدون چون چرا عملی کنیم تو زندگیمون چیزی نیست که بخوایم و نشه …
خدایا شکرت
ازت سپاسگزارم بنده صالح خدا برای درک و عمل اشاعه این اصل
در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند سلامت باشید🌺🥰🤗
سلام استادعزیزم و خانم شایسته ی عشق
واقعا نمیدونم چطور سپاسگزاری کنم بابت این فایل بسیار معنوی،
این فایل ارزش هزاربار شنیدن رو داره فوق العاده بود
استاد میخام از همزمانی های این مدت بگم که اصلا بهش فکر نکرده بودم ولی با مرور لیست هدایت الله و همزمانی های شما یکی یکی یادم اومدن و واقعا از ته قلبم احساس خوبی پیدا کردم
تقریبا یک ماه قبل از اتفاقات ایران اینستاگراممو بستم و گفتم فقط میخام تمرکز بزارم روی خودم چون خودم خیلی مهمترم،و ارتباطاتمو با دوستام خیلی کم کردم تا بخام لیزری روی خودم تمرکز کنم
استاد من تا چندوقت پیش خبری ازین اتفاقات نداشتم یک سفر فوق العاده به شمال با فضای خوب و ساحلی که انقد سکوت داشت و خلوت بود فقط قدم میزدمو اشک میریختم و خداروسپاسگزاری میکردم انگار فقط من بودمو خدا
استاد هرلحظه تو سفر به خواهرم میگفتم هدایتی میریم جلو و تجربه ی خیلی خوبی میشد اصلا قابل وصف نیست گفتنش
وقتی برگشتم گفتن چطور تو این شرایط جرات کردی سفر بری گفتم چه شرایطی😄
بعدش هدایت شدم به سمتی که بیماری که سالها داشتم با کمک الله و کاملا هدایتی توسط یک پزشک درمان شدم😭 اونم در مشهد که دوباره انقد حرم خلوت بود فقط میشد با خودت خلوت کنی و بارها ثروتی که اونجا بود رو تحسین میکردم
و بعدش در شرایطی که همه ناله میکردن کسب و کار خودمو شروع کردم بااینکه ترسیدم میگفتم اگ نتونم از پسش بربیام چی ولی انجامش دادم و به لطف خدای بزرگ درآمد روزانه و روبه رشد دارم
وقتی یک روز بخاطر کاری که داشتم وارد اینستاگرام شدم دیدم دوستای قانون جذبی من که سالها روی خودشون کار کرده بودن چطور درگیر شدن و چقد منفی شدن در لحظه دوباره بستم و گفتم استاد گفته با هیچکس بحث نکن ملاغلط گیر بقیه نباش تو خودتو درست کن و هرروز دارم شکرگزاری میکنم که چقد خدا قشنگ هدایتم کرد که ازین فضا دور باشم
استاد بعضی حرفاتون قلاب شده به ذهنم،وقتی یک ایده اومد سراغم که خیلی بزرگ بود و من سرمایه کافی نداشتم و باید تقریبا ۲میلیارد وام برمیداشتم من با خودم گفتم استاد گفته با چیزی که داری شروع کن و همه ی کارها به یک اندازه قدرت ثروت آفرینی دارند فقط باید علاقه داشته باشی
استاد انقد با این فایل خندیدم و ذوق کردمو اشک ریختم حد نداره،سرچ کردم و چندتا از شگفت انگیزترین جاهای دنیارو نوشتم تا حتما ببینمشون اگه شما تونستید چرا من نتونم؟!
نکته ای که باید میفهمیدم و خیلی برام پیش پاافتاده بود اینک من همین چیزای ساده رو تحسین نمیکردم فقط رد میشدم تحسین کردنو ازتون یاد گرفتم
استاد خیلی عاشقتونم خدا میدونه وقتی گفتین واسه سمینار میخاستین ایران بیاین چقد ذوق کردم
من مشتاقانه منتظر دیدن شما و مریم عزیزم که الگوی منه هستم،دوستتون دارم ❤️
به نام خدای الحمدلله به نام انک انت الوهاب
سلام بر استاد بزرگوارم و مریم شایسته ی سپاسگزاریهای ما همسفران
با دیدن این شنهای سفید بی مثال این نفمت بی حساب این روحانیت و تخیل به تصویر کشیده بی اختیار این شعر به ذهنم می آید:
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس، خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیر و خنجر او، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویربود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
… هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی جوابش آتش است
تا ببندی چشم کورت می کند
تا شدی نزدیک دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای لنگت می کند
تا خطا کردی عذابت می دهد
در میان آتش آبت می کند
با همین قصه دلم مشغول بود
خواب هایم خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا…
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود ..
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صد ها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدیم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر! اینجا کجاست؟
گفت: اینجا، خانه ی خوب خداست!
گفت: اینجا میشود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
گفت :آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهر او هم یک نشان از دوستی است
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر!
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او راهم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در باره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فکر می کردم خدا …
تا که چیزی حدود ۱۰۰۰ روز پیش با استاد عباسمنش اگاهم راه افتادیم ب سوی خدای بزرگ و شناخت قانون و اکنون نزدیک به ۱۰۰۰ روز است پراز آگاهی و جدا از نرم جامعه
هرروز پدیده همزمانی را تجربه میکنم
قسم به خدا که عالیترینها را تجربه میکنم
سپاسگزارم خدای افریننده ستاره قطبی خدای استاد خدای شایسته ترین مریم ما خدای من خدا ی حشرست خدا ی سنارست خدا من خدا تو خدا همه
الحمدلله رب العالمییین🌹🌹🌹🌹🌹🎯🎯🎯