پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 48
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هادی و هدایتگر
سلام استاد و مریم جان
امروز این فایلرو تو صفحه اول سایت دیدم و چون هزاران مرتبه اتفاق افتاده که هیچ چیزی اتفاقی اتفاق نمی افتد گوش دادم و چه جالب بود
خواستم اول بنویسم بعد مجدد گوش و بقیه کامنتها رو بخونم
در مورد کارم وقتی تو خیاطی یه اشتباه یا اتفاقی چیزی کم و زیاد میشه
میگم این نظر اون شخص هست و خداوند با حواس پرت کردن من و بردن من تو اون برش خواسته اون رو بهم بگه
و باور کنید وقتی میاد پرو و یا ببره میگه زیبا جون من میخواستم بگم یادم رفت چه خوب شما خودتون انجام دادید
بارها پیش اومده دیگه نگران و دست و پاچه نمیشم
یک مرتبه تو دوخت جیب رو یکی از جیبها رو جهت بد زدم و باید میشکافتم
شکافتم دیدم نمیشه درستش،کرد
رفتم دنبال پارچه مشتری گیرم نیومد که نیومد یک هفته تاخیر انداختم تو تحویل باز اوکی نشد
لباس رو گذاشتم روبروم گفتم خدایا این پالتو باید درست بشه با همین پارچه خود مشتری حالا تو بگو چیکار کنم
یه ایده اومد جیب رو صاف زدم و دهنه سرجیب رو پهن تر از حالت معمول دوختم و تحویل دادم
و سپردم به خدا نتیجه رو
اون مشتری تشکر کرد و چند مدل دیگه ازش خواست
از اینگونه اتفاقات زیاد دارم و خداروشکر میکنم بابتش
در مورد رابطه و اومدن یا نیومدن شخص میگم خدایا به شادی کاری برا ش پیش،میاد و دقیقا همون میشه،و بس
خدایا بابت هدایت هات تشکر میکنم منو در مسیر شادی درستی و بهترینها هدایت کن
خدای هدایتگر همواره چراغ راهتان باشد
شاد موفق و پیروز باشید
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
چقدرررررر این مثنوی معنوی داره حقیقت فرکانسی بودن جهان رو فریاد میزنه….
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد
گرم گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را می کشند
باقیان از باقیان هم سرخوشند
ناریان مر ناریان را جاذب اند
نوریان مر نوریان را طالب اند
خوب خوبی را کند جذب این بدان
طیبات و طیبین بر وی بخوان
مولانای جان….
سالها این مثنوی معنوی رو میشنیدم وگاهی زیر لب زمزمه میکردم ولی هیچوقت معنا ومفهوم واقعیش رو نمی تونستم در کنم…
چون هیچوقت قدرت درک این رو نداشتم که جهان داره بر اساس یک قوانین ثابت اداره میشه وهیچ تغییری در اون هرگز نبوده ونیست!!!
همیشه به اجبار وبه خواست خودم میخواستم شرایط اوضاع و آدمها طبق اصول من وخواسته ی من پیش بره والبته که در 90 درصد مواقع ناکام بودم در این تلاش بیهوده وخسته کنند و توی اون 10 درصد هم به اجبار و زور شرایط واوضاع و آدمهارو طبق خواسته ی خودم در ظاهر تغییر میدادم ولی در باطن چیزی تغییر نمیکرد و نتایج همیشه گذرا موقتی و زود گذر بود…
یکی از بارزترین ونزدیکترین و قویترین داستانی که می تونم در موردش صحبت کنم که خیلی خیلی واضح مصداق این مثنوی هست که توی زندگیم اتفاق افتاد این سالهای اخیر جریان ازدواج دومم هست…
یادمه چندسال بود به واسطه ی اعتیاد وبعد مرگ همسرم براثر بیماری اعتیاد وارد جلسات خانواده معتادین به نام الانان شده بودم واونجا هم یه برنامه 12 قدمی داشتند که طرف مخاطبش وحرفش با اشخاص واعضای خانواده معتادینی بود که براثر بیماری اعتیاد یکی از اعضای خانواده یا دوستان دچار مشخص شده بودند ….
چندسال توی اون برنامه بودم و خداوند مهربان که همیشه در حال هدایت ماست، الحق اون زمان یاری ام کرده بود بتونم بهترین وبیشترین الهامات وهدایت هاش رو دنبال کنم ودر مسیر اگاهی قرار بگیرم و انگار از همون سالها خداوند داشت من رو پرورش میداد تا رشد کنم از نظر شخصیتی تا ظرف وجودیم بزرگ بشه تا بیام وبرسم به آگاهیهای ناب زندگی وآخرت ساز شما استاد عزیزم….
خیلی حال وروزم واوضاع مالی و کاری وزندگیم خوب شده بود وداشتم روی یک روتین نرمال و خوب اموراتم رو پیش می بردم که بر اثر پیشنهادات خانواده واطرافیان و خواسته ی خودم تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم با توجه به خواستگارهایی که داشتم…
از اونجا که اعتماد به نفس بالایی هنوز نداشتم و یک سری باور هم از قبل در وجودم بود به خاطر اینکه ازدواج دومم بود و خودم هم فرزند داشتم و خصوصا اینکه پسرم مشکل کم شنوایی داشت، خودم رو در سطحی نگهداشته بودم و خواسته ی به جهان عرضه کرده بودم که کسی مثل خودم ونزدیک به شرایط خودم رو برای ازدواج قبول کنم و دور از انتظار نبود که بعد سالها تنهایی و وجود خواستگارانی که پسر بودن حتی قبلا ازدواج نکرده بودند یا مردهایی که اصلا فرزندی نداشتند من کسی رو انتخاب کردم و جهان کسی رو در فرکانس من قرار داد که یه فرزند پسر داشت واتفاقا فرزند ایشون هم بیماری هموفیلی داشت، اما از اونجا که جهان بی نقص عمل میکنه در تمام موارد به خواسته ی من جامعه عمل پشونده بوده بود وطبق اون درخواست من برای ازدواج مجدد که مردی تحصیل کرده، پولدار، خوش تیپ و بچه داشته باشه، دیگه نخواد که بچه دار بشیم و…. نسیبم شد…
ازدواجمون بهتره بگم عروسیمون به بهترین شکل انجام شد، لباس عروس ، سالن و مهمون و جشن و……
رفتیم بعد چند ماه نامزد بودن زیر یک سقف، وانجا بود که کم کم شکاف فرکانسی ما شروع شد…
من اون اوایل به خودم میگفتم من سالهاست روی خودم کار کردم من با اینهمه عشق وآرامش درونی می تونم این شخص رو به مسیر درست بیارم و تغییرش بدم، خوب میشه کم کم، شرایط بدی داشته بعد جدایی از همسرش، بچه مریض داره و….هزارتا توجیه وبهونه میاوردم به علاوه ترس از قضاوت خانواده ودوست وآشنا، ترس از طلاق و حرف وحدیث مردم، ترس از تنهایی و شروع دوباره بعد اینکه کار و بیمه و درآمد و پس اندازه و……خلاصه وقتی فکر میکردم اگه جداشم باید برگردم و چطوری دوباره از صفر شروع کنم موندم و هی این رابطه بد و داغون رو کش دادم وبه جایی رسید که دیگه نه عشقی نه مهری نه تمایل به تغییری و نه تمایل به ادامه اون رابطه رو داشتم یه جورایی بریده بودم وخسته بودم…
فقط خدا میدونه که دوسه سال چطور تلاش کردم این شکاف فرکانسی رو پر کنم والبته که هربار این فاصله بیشتر میشد تا جایی که فاصله عاطفی و بعد مکانی و خیانت و…..وسردی و شکستن و حس بد این شکاف رو پر کرد ….
خلاصه گذشت و من در تمام طول اون مسیر توی تلگرام کانال خانواده صمیمی عباسمنش عضو بودم ولی الان میفهمم که چقدر فرکانسم نصف ونیمه و دور بود که هربار میخواستم وارد سایت بشم نمیشدولی پیش خودم میگفتم من دارم روی خودم کار میکنم دارم فیلمهای استاد رو می بینم کلیپ ها رو و کامنت دوستان و مقاله های مریم جان رو دنبال میکنم پس من دارم رو خودم کار میکنم، اما به یه جایی رسیدم که یه دفعه خالی شدم وبریدم و دیگه صد درصد قبول کردم که نمیشه نصف ونیمه تواین مسیر بود و وارد سایت شدم با تعهد وبا علم براینکه اوکی من دوباره باختم تو زندگیم و حتما وصد درصد روشم نادرست وغلطه وباید با کله ی کسی دیگه که میدونم وقلبم داره میگه که مسیرش و آگاهیهاش درسته زندگیمو سر وسامون بدم…
خیلی سختم بود دوباره برگردم سر خط و دوباره شروع کنم، اون انرژی که هدر رفته بود، اون فرکانسی که از منبع به واسطه ی رفتن سمت فرکانس منفی دوره دور شده بود از مسیر درست و اون باز گشت به اونهمه امید وشور وشوق وانرژی و شادی که تا قبل ازدواجم در وجودم بود…
ولی سعی کردم تسلیم وعاجز باشم و فقط وفقط چندین ماه تا یک سال روی اگاهیهای فایلهای هدیه سایت کامنت دوستان بخش عقل کل و مقالات مریم جان تمرکز کنم و عملکرد داشته باشم…
با اینکه هیچ دوره ای رو نمی تونستم بخرم اما از همون فایلهای رایگان یاد گرفته بودم که باید دست از جنگیدن بردارم ورها باشم واجازه بدم خداوند هدایتم کنه و برام جبران کنه….
برای همین مهریه وحق وحقوقم رو بخشیدم، ترس از قضاوت خانواده ودیگران رو ریختم دور و جدا شدم واز اون شرایط خودم رو کشیدم بیرون و حدودا 6و7 ماه با هیچکس حتی نزدیکترین افراد خانوادم ارتباط نداشتم وفقط وفقط روی خودم کار میکردم وبه لطف الله هم همه چیز زندگیم به زیبایی اصلاح و جبران و به آسانی شکل گرفت ….
الان دوسال واندی از اون روزها میگذره……
این موضوع ومثال رو زدم که به اینجا برسم، به اینکه من بعد کار کرد 12 قدم به این درک قلبی رسیدم وبا تک تک سلولهای وجودم باور دارم که در جهان هر چیز چیزی جذب کرد، اون زمان
که منو همسرم همو جذب کردیم جفتمون خواسته ای شبیه هم به جهان ارائه کرده بودیم واتفاقا اون شخص بعداز جدایی در زندگی اولش یه جورایی باد کله اش خوابیده بود و پشیمون از رفتارهای قبلی وشخصیت قبلیش شده بود و به قول خودش کلی خودش رو اصلاح کرده بود وبا امید وانگیز وشوق و حس خوب اومده بود که باعشق یه زندگی جدید رو شروع کنه وچون من هم در چنین فرکانسی بودم همو جذب کردیم ولی ایشون نتونسته بودم اون مسیر درست وبودن تو اون فرکانس خوب وبالا رو ادامه بده واز یه جایی کلا برگشت به شخصیت قبلیش وبه قول پدر ومادرش همون راه وروش واخلاق ورفتاریکه توزندگی گذشته اش داشت رو توی زندگی با من پیش گرفت و نتیجش فاصله فرکانسی وبعد جدایی صد درصدی ماشد….
ومن بعداینکه روی خودم کار کردم و آگاه شدم به قوانین جهان هستی خیلی راحتر جواب اون همه سوالهای بی جوابم رو گرفتم، چون همیشه گله میکردم چرا خدا؟؟؟ چرا ینجوری شد؟؟.
چرا این آدم اومد؟. چرا رفت؟؟؟.
الهی هزاران بار شکر الله مهربان که توسط شما استاد عزیزم انقدری به شناخت خودم وخداوند وقوانینش رسیدم که بتونم الان دلیل تضادها وناخواسته های زندگیمو بدونم، اصلا همینکه فهمیدم وباور کردم این خودم هستم که دارم شرایط زندگیم رو خلق میکنم واینکه جهان هرلحظه داره به درخواستهای من پاسخ میده دری به روی من باز کرد که هربار با یاد اوری این قانون قلبم باز میشه وبه قول شما که میگید وقتی تو بندرعباس اون سالها همینکه متوجه شدید خداوند قدرت خلق زندگیتون رو بهتون داده وهیچ اجباری وسرنوشت از پیش تعیین شده ای براتون وجودنداره کلی ذوق کردید و خوشحال وسپاسگزار بودید منم مدتهاست این شوق وسپاسگزاری رو دارم همیشه…..
چقدر زندگی زیباست واقعا که خدایی داری که قدرت خلق خواسته هات رو بهت داده تازه وقتی ازش میخواد هدایتت میکنه تا زودتر واز بهترین راه و روش بهشون برسی و وقتی از هدایتهاش پیروی میکنی یا با تضاد وناخواسته ای رو برو نمیشی یا اگر هم تضاد ویا ناخواسته ای باشه میدونی که اومده تا درسی بده بهت ورشدت بده…
ومن چقدر سپاسگزار خداوند هستم که با اومدن ورفتن اون شخص به زندگیم، من هدایت شدم تا در این مسیر به لطف خودش به خیر دنیا وآخرت دست پیدا کنم و توی این مسیر درست بمونم تا طعم سعادت وخوشبختی ویکتاپرستی و شادی وثروت وعزت و سلامتی و معنوییت و آرامش وامنیت وصلح درونی وبیرونی رو بچشم…
چقدر خداوند سریع الحساب و خوش وعده هست، که وقتی گفت هرکسی برمن توکل کنه و فقط از من بخواد، منم کاری میکنم آسان زندگی کنه…
من الان حدودا 2 سال هست که به لطف الله وبه لطف آگاهیهای زندگی وآخرت ساز شما و اندازه عملکردم دارم آسان زندگی می کنم ….
که این اگاهیها این عملکرد نه تنها منو به مسیر درست برده بلکه اعضای خانواده ی منم شکر الله مهربان به این مسیر قدم گذاشتند واین پازل داره شکل زیبایی به خودش میگیره….
وشکر الله هممون سعی می کنیم که طبق قوانین عمل کنیم وهمیشه به همدیگه بودن وموندن در این میسر رو گوشزد می کنیم وبا یاد آوری نتایج عالی و لطف خداوند سعی می کنیم در این مسیر ثابت قدم باشیم…
استاد مهربونم استاد قشنگم مریم دوستداشتنیه من، الگوی من، فرشته های مهربون، ان شالله به لطف الله مهربان همیشه وهر لحظه در این مسیر راهنما وهدایتگر ما باشید و خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه همیشه، آمین
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا من هر آنچه که دارم از آن توست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا یاری ام کن.
خدایا من به هر خیری که از جانب شما به من برسد فقیرم خدایا یاری ام کن.
خدایا من روی دوش شما مینشینم و خودم را می سپارم به جریان هدایت خدایا هر کجا که تو من را ببری همان جا جای درستشه و من هم همان را میخواهم
خدایا عاشقتم
خدایا میخواهم از هدایتهایت به من بگویم که هر کجا تسلیم تو شدم و ذهنم را خاموش کردم تو برایم معجزه ها کردی
خدایا وقتی برای سربازی پسرم علیرضا با وجود اینکه دفترچه خدمت گرفته بود و مدتی هم از سربازی اش گذشته بود من تسلیم خودت شدم و کاملا هدایتی پسرم را به خودت سپردم و تو معجزه کردی و معافیت سربازی اش را به او دادی به طور شگفت انگیز پسرم معافیت پزشکی شد
خدایا بینهایت شکر.
خدایا من وقتی یک آدم نامناسبی در زندگی ام بود و اون را فقط به خودت سپردم و گفتم خدایا هدایتم کن
و کاملا معجزه وار اون آدم از زندگی من و فرزندانم و همسرم حذف شد بدون اینکه من کاری انجام دهم خودش خود به خود انجام شد
خدایا بینهایت شکر
خدایا من وقتی دنبال مدرسه برای خودم بودم دنبال رشته مورد علاقه ام بودم وقتی تسلیم خودت شدم بهترین رشته تحصیلی مورد علاقه ام و بهترین هنرستان را به من دادی
خدایا بینهایت شکر
خدایا من خیلی دوست داشتم بارش برف را ببینم و وقتی به خودت سپردم و گفتم خدایا هدایتم کن همان که میخواستم و حتی خییییلی بهتر از اون را به من دادی آلان چند روز است که بارش برف داریم و من پر شدم از برف و سپاسگزار
خدایا بینهایت شکر.
خدایا وقتی اقامت خواستم تو خودت بدون اینکه من ذره ای تلاش کنم به صورت کاملا هدایتی اقامت کشور امارات را داری برایم درست میکنی
و خیلی هدایتهای دیگه
خدایا من چگونه شکر نعمتهایت هدایتهایت و توجه ات به خودم را به جا بیاورم خدایا من ناتوانم حتی از سپاسگزاری در مقابل تو
خدایا بینهایت شکر
به نام الله
همزمانی ها که هر روز اتفاق میافتد و الهامات که بی درنگ گفته میشود در همون سطح ارتعاشی که هستیم اما کو گوش شنوا و کو اون اعتماد به خدا….
میری استکان بیاری از آشپزخونه به تعداد نفرات،الهامت میگه یکی بیشتر ببر،در صورتی که اصلا منطقی نیست توی این موقع از روز با این شدت بارون کسی بخواد بیاد و نیم ساعت بعد یه مهمون میاد که روز روزش نمیاد چه برسه به این هوا و بارون و اونم پیاده بیاد،میری روغن بخری یه دفعه چشمت رو میاندازه روی چسب مایع و همینجور الکی میخریش و شب توی خونه میگن وای از کجا میدونستی برای همین امشب من چسب میخواستم و یادم رفته بود بگم بخری….
میخوای بری یه جایی که همیشه میرفتی و مقاومت شدید همسرت رو میبینی و بعد میفهمی فلان آدمها اونجا بودن که از شهر دیگه اومدن و طرز فکر و فرکانس منفی دارن همیشه و امروز فهمیدم که مهم نیست تو چقدر بخوای،جهان نمیذاره بری جایی که با ارتعاش تو همخون نیست…
میخوای فردا بری فلان شهر،حرف نشدن و فعلا نمیشه میاد وسط و تو الان آرامی و مطمئنی که این راهشه و این به نفع من است…
میخوای بری یه قهوه بخوری از جای همیشگی و بین مسیر یه کافه جدید رو بهت نشون میده و قلبت میگه واستا همینجا بخور و مگی نه میخوام برم جای همیشگی و میری میبینی بسته است در صورتی که همیشه باز بوده…
میگه پاشو برو فلان جا،وقتی میری میفهمی که وای چقدر خوب شد اومدم و یه موقع میگه نرو و تو میری بعد میبینی که واقعا درستش این بود که نیای چون نه تنها کارت نشد بلکه یک سری مسائل هم برات پیش اومد و یا مثلا ترافیک شدیده…
رفتم یه شهر دیگه برای یه کار اداری و هم خرید ماشین،شب قبلش با یه نفر هماهنگ کردم که ماشینش رو ببینم از طریق سایت دیوار و اون آدرسش رو گفته فلان جای شهر شیراز مثلا پایین شهر،گفته شما باید بیای ببینیش و کار من بالاشهر بوده و به خودم گفتم کارم تموم شد میرم دیگه،همونجا توی همون اداره یه حسی گفته بهش زنگ بزن و اصلا منطقی نبوده در اون زمان و من زنگ زدم و گفتم کجایی و اون شخص گفت سر فلان خیابون و من اومدم پایین دیدم دم در همون اداره واستاده و میگه من کار داشتم یه سر اومدم اینجا و اگر 1 دقیقه بعدش هم من زنگ میزدم اون رفته بود از اونجا(یعنی دقیقا در همون لحظه که خدا به من گفت زنگ بزن دقیقا همون لحظه درست بوده)یعنی این حرفها رو شماها باور میکنین وگرنه به هر کی بگی میگه دروغ میگی….
با این فایل ایمانم سر سوزنی بیشتر شد به الهامات و از خداوندم میخوام که هر لحظه منو بیشتر متوجه الهامات کند و عمل کردن بهشون…
هزاران مثال دیگه دارم که بزنم از همزمانی ها و هدایت ها که انشالله در فایلهای دیگه میگم…
سجده میکنم به درگاه تنها قدرت جهان و ممنون از استاد عزیزم
به به
درود بر شما آقای اسدی عزیز
بسیار لذت بردم چقدر خوب تجربه هاتونو نوشتید
چقدر نکات ریزی هر روزه وجود داره واقعا که باعث میشه دقت و تیز حسی آدم هر دفعه بیشتر و ایمانش و اعتمادش به حضور و کارکرد این نیرو قوی و قوی تر بشه
من همین چند روز پیش رفته بودم سوپر گوشت، میخواستم گوشت گوسفندی بگیرم عهد همون روز نداشتند و گفتن که امروز کشتار داره میشه تا بیاد برامون فردا میشه، با اینکه سوپر گوشت بزرگی هم هست،
من گفتم گوشتمون آخراشه احتمالا بگیرم که برای فردا پس فردا داشته باشیم، بعد نگرفتمو ولی گوشت مرغ گرفتم و اومدم خونه دیدم بابا فعلا گوشت گوسفندی هنوز داریم که به اندازه کافی. و فهمیدم به نفعم شد و قرار نبوده بگیرم
خدایا شکرت هزاران بار. هیچ وقت به ظاهر امور نباید نگریست. برای همین نه دیگران رو بلکه شرایط ظاهری رو هم نباید قضاوت کرد
هیچ وقت هیچ چیز اون طور که بنظر میاد نیست! این یک قانون و اصله
دوباره مینویسم:
هیچ وقت هیچ چیز اون طور که بنظر میاد نیست
هیچ وقت هیچ چیز اونطور که بنظر میاد نیست اینو هی باید برای خودم تکرار کنم تا بیادم بمونه
چقدر لذت میده وقتی ادم همش داره با این نیرو کار میکنه یه حس خیلی خوبیه نه تنها نفع ها و دستاوردها خیلی آدمو خوشحال میکنند
بلکه همین حس معنویت و احساس کردنش که انگار یکی باهات داره میاد همه جا و داره باهات حرف میزنه هر جا که تو باشی و نباشی
چقدر قشنگه این حسش
چقدر ذوق برانگیزه
چقدر به آدم اعتماد به نفس و قوت قلب و آرامش میده
چقدر آدم هم صحبت خوبی داره
آدم احساس تنهایی نمیکنه
آفرین به شما
همواره در مسیر هدایت و شادی و شعف و پیشرفت بیشتر باشید
سلام عرض ادب به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته ی گل…
اول ازهمه چی بگم که بسیاربسیاردوستتون دارم اینوواقعامیگم….
خداوندروبسیارشاکرم که اولین هدایتی که یادمه منو باشما آشنا کرد ،تقریبأ5سال پیش بود که به صورت کاملاً هدایتی به وسیله ی پسرعموم باشما آشنا شدم واصلا انگار دنیا یه در دیگه ای هم داشت و برای من بازش کرد….
2.یکی دیگه ازهدایت های من وقتی بود که همسرم مسافرت بودن وخیلی دلتنگشون بودم وناراحت بودم از اینکه کمترخونه ست ومن سایت روبازکردم ویه فایلی گذاشته بودید درموردهمین موضوع ومیگفتید که من بعضی وقتا میرم مسافرت ومریم خانم تنهایی توپرادایس میمونن و…واینکه نبایدبه هم وابسته باشیمو…
یعنی استاداون فایل نقطه عطفی بود که باعث شد من مستقل باشم وبدون وابستگی به هیچکس.
3.وقتی میخواستیم خونه ی جدیدمون رو بگیریم ،یه روزی اصلأ دنبال خونه نمیگشتیم فقط گفتیم یه دوری درشهر بزنیم وبه زیبایی ها وفراوانی ها توجه کنیم که بایک املاکی آشناشدیم وگفتش یه خونه ی خوب ودراین محله ی زیبا دارم برید نگاش کنید و در عرض نیم ساعت ماخونه روگرفتیم وتموم شد خیلییی آسون…
4.دراین روزا من آزمون ارشدداشتم وکسی نبود که بچه هام روبرام نگه داره تا از آزمون تموم بشم ولی یه لحظه دوستم زنگ زد که میخواییم بیاییم خونه ی شما واتفاقا میخواییم شبم بمونیم ومن خیلی خوشحال شدم که باخیال راحت میرم سرجلسه
خیلی دوستتون دارم
خدایار ونگهدارهمه ی ماباشد…
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان عزیزم
بهترین هدایتی که در زندگی خود تجربه کردم وارد شدن به این سایت الهی آموختم که تقوا چیه ثروت چیه آرامش چیه خدا کی اصلا من برای چی به دنیا آمدم هدف من از زندگی چیه خدایا هزاران مرتبه شکر برای این دستان پر مهرت
استاد عزیزم در این چند روز خیلی با خودم درگیر بودم که چرا با این که من دارم روی خودم کار میکنم اینقدر اطراف خلوت شده دیگه هیچ کسی دوروبره من نیست چرا این قدر تنها شدم تا اینکه نشانهی خودم را باز کردم دیدم که لایو شماره سه روی سایته بعد از گوش دادن یه لحظه تو متن این فایل آدرس لایو شمارهی دو را زده تو تلگرام بعد از دیدن این لایو بی نظیر که استاد عزیزم با مایک دوست داشتنی از قوانین صحبت می کنند چقدر لذت بخش بود روابط شما عزیزان که البته در دوره دوازده قدم از آن صحبت کرده بودید ولی من کامل این لایو را ندیده بودم تا اینکه وقتی این سوال برام پیش اومد هدایت شدم به لایو ی بی نظیر که تمام سوالات من را جواب دادید ممنون از شما عزیزه دلم که چقدر شما را عاشقانه دوست دارم
شما گفتید که وقتی شما روی خودتون کار میکنید این قانون جهان هستی است که تمام شرایط به نفع شما پیش میره واین تنهایی برای شما لازمه تا بیشتر وبیشتر روی خودتان کار کنید و از تجربه خودتون گفتید که اون اوایل شما هم این شرایط تجربه کردید و خدا را شکر که هدایت شدم به این لایو بی نظیر
یکی دیگه از هدایت های زیبا خداوند در سفر به قشم بود که در این سفر که ما با تور ما با قطار بود
برگشته ما دیگه از اون دوستان جدا شدیم با نیم ساعت تاخیر ولی در عوض بهترین پذیرایی و بهترین قطار روزی ما شد و کلی هم شهر شهر بندر عباس را گشتیم ویه دوست مهربان که راننده تاکسی بود آشنا شدیم و کلی آدرس عالی برای خرید ساعت به ما داد خلاصه خیلی خوش گذشت خدا را شکر
خدایا تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم
ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه راه گمراهان
مرا آسان کن برای آسانی ها
«ذَ لِکَ الْـکِتَـبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ .[1]
این کتاب بی هیچ شک هدایت کننده متقین است
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب
و هر کس تقوای الهی پیشه سازد خداوند محل خروجی برای او قرار میدهد و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میرساند
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی…
این آیات و خیلی از آیات دیگه در مورد تقوا صحبت کرده و ارتباط عجیب تقوا با روزی به غیر حساب و هدایت که خود
هدایت یه قسم از روزی به غیر حسابه… چون اگه به غیر حساب نبود اسمش میشد پیش زمینه های فکری چون جزو
احتسابات فکری ما میشد و دیگه اسمش هدایت نبود… در مورد این آیات و جملات ناب استاد درکی که پیدا کردم اینه
که وقتی هدایت میشیم که پیش زمنیه ها رو بزاریم کنار… یعنی اون چیزهایی که تجربه کردیم… عملکرد مغز اینه که
وقتی شرایطی رو تجربه میکنه برای اینکه مصرف انرژی رو کاهش بده و سرعت عمل رو بالا ببره اون شرایط رو بصورت
پیوندهای سیناپسی ذخیره میکنه (شرطی شدن) و در شرایط مشابه بدون تفکر انجامش میده… این میشه همون
عادت های ذهنی… نکته جالبش اینجاس که روشی که اون مسئله برای اولین بار حل میشه هدایت خداوند بوده ولی
ذهن اون روش رو ذخیره میکنه و برای دفعات بعدی از هدایت اعراض میکنه و سعی میکنه همون روش رو تکرار کنه
اما تفاوت از اونجایی شروع میشه که انسان تصمیم میگیره آگاهانه انتخاب کنه… و این آگاهی یعنی دریافت الهامات
و طبیعیه که پاسخ این نوع عملکرد انسان هم میشه “بغیر الحساب” یا “من حیث لایحتسب”… و جالبه که خداوند
در سوره بقره خیلی روشن این تفاوت رویکرد انسان رو نشون میده… ذلک الکتاب لاریب فیه … هدی للمتقین…
وقتی انسان آگاه باشه و حضور داشته باشه و با ذهن نجواگر یکی نشده باشه که این با توحید و توجه دادن دائمی
به این اصل که همون ذکر الهیه حاصل میشه که اسمش رو میزاریم مراقبه… این آگاهی یواش یواش حاصل میشه
و به فراخور افزایش این آگاهی که همون تقوای الهیه که همون قدرت ندادن به ذهنه و قدرت و اصالت قائل نشدن
برای ذهن و کل عالم پیرامونه که به قول خداوند “کل من علیها فان” همه چیزش فانیه ” و ” و یبقی وجه ربک…”
فقط وجه پروردگار باقیست … به فراخور افزایش این آگاهی از محدودیت ها رها میشیم… هدایت ها رو دریافت میکنیم
آرامشمون به واسطه نزدیک تر شدن به اصل و مبدا عالم بیشتر میشه و مسائلمون به راحت ترین شکل حل میشه
شرطی شدن هم لازمه اما اولا برای اموری که تکرار میشن و نیاز به انتخاب و تفکر ندارن … دوما برای اموری که فرصتی
برای تفکر در اونها نیست… مثلا وقتی توپی به سمت صورت ما پرتاب میشه باید مغز بدون ثانیه ای درنگ واکنش نشون
بده… مسئله از اونجایی شروع میشه که ما این ذهن استدلالی رو که مثل کامپیوتر عمل میکنه و برای موضوعات مشخص
استفاده میشه رو برای اموری که نیاز به حضور و انتخاب هست هم بکار بگیریم… انگار که دائما در حالت خلبان خودکار
هستیم… این همون حالتیه که تهش میشه این که خداوند میفرماید “صم بکم عمی… کور و کر و لال شدن … ذهن بجایی
میرسه که کل دریچه های دریافت هدایت و آگاهی رو میبنده…
یاد داستان ثروت مند ترین مرد بابل افتادم که یجاش از قول یه ثروتمند بابلی در مورد رمز و راز ثروتش نوشته بود” من برای
سرمایه گذاری هیچ وقت از آجر پز مشورت نمیگرفتم!!” … یعنی اون شخصی که آجر پز بوده دانشش در اون حد بوده اما
در مورد سرمایه گذاری علمی نداشته و اقدام عملی موفقی نداشته و من منطقا نباید باهاش در مورد مسائل مالی مشورت
کنم… حالا اسم آجر پزو بزاریم ذهن… خداوکیلی ذهن شرطی شده ای که انباشت اطلاعات سوخت شده قبلیه چطوری میتونه
تو اموری که تاحالا تجربش نکرده مارو راهنمایی کنه؟
ان شاالله که همگی با پیمودن مسیر توحید دروازه های ورود آگاهی به قلبمونو بازکنیم.در پناه الله یکتا سلامت و همیشه رو به رشد باشید
به به واقعا حسین آقای عزیز و گرانقدر درود به شما
ماشالله
چقدررر کیف کردم
من عاشق این نوع تحلیل هایی هستم که اینقدر زیبا اینقدر جامع انجام میشه
چقدر من همیشه دوست داشتم به قرآن نگاهی علمی و کاربردی داشته باشم
و واقعا دمتون گرم اینقدر عالی رابطه مستقیم بین کلام خدا رو با علم با نحوه کارکرد مغز و عصب شناسی در این کامنت از خودتون بجا گذاشتید
هم علمی و هم منطقی
واقعا همینه
مغز با اینهمه زیبایی و عظمت و پیچیدگی تازه فقط یک پردازشگره
و ما آگاهی ها رو از مغز نمیگیریم
واقعا اطلاعات انباشت شده ی قبلی یا عادات کهنه و مغز قدیمی ما یا همون آجرپز معروف، صرفا برای یکسری فعالیت های محدود و مشخصی ماموریت داشته و ما اشتباها ازش کارهای دیگه رو میخواییم
دمتون گرم
همواره در موج شادی و ثروت و تندرستی باشید
سلام خدمت شما برادر گلم، آقا خدا شاهده همین مطالب هم از جنس همین آگاهی هاست … خدا به زنبور داره هر لحظه الهام میکنه، ما کم از زنبوریم؟ خانمم هدفونش یه مشکل پیدا کرده بود، بعد دیدم داره میخنده، گفتم چی شده؟ گفت من که بلد نبودم اینو درست کنم کی بهم یاد داد؟ دیدم راست میگه، هرچی از پیش زمینه ها نباشه ( که وسواس خناس هم از همین بخش میاد) هدایت الله هستش که راهو نشون میده، فقط باید متقی باشیم (آگاه باشیم) به قول معروف در خانه اگر کس است یک حرف بس است، که از خدا خواستم راه رسیدن به آگاهی رو نشونم بده، موفق باشید
سلام ب شما دوست عزیزم
کامنت تون چقدررر زیبا بود
عجب آگاهی های نابی داشت
چقد راحت و ساده منطقی کردین برای ذهنم جریان هدایت رو خدای من
ذَ لِکَ الْـکِتَـبُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ .[1]
این کتاب بی هیچ شک هدایت کننده متقین است
و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب
و هر کس تقوای الهی پیشه سازد خداوند محل خروجی برای او قرار میدهد و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میرساند
الهی صدهزار بارشکر بابت این آگاهی ها و این رزقی ک بهم داده شد
من این آیاتو خیلی دوسدارم ولی تاحالا همچین درکی ازش نداشتم سپاسگزارم ازشما دوست عزیز
اینکه گفتین:
این آیات و خیلی از آیات دیگه در مورد تقوا صحبت کرده و ارتباط عجیب تقوا با روزی به غیر حساب و هدایت که خود
هدایت یه قسم از روزی به غیر حسابه… چون اگه به غیر حساب نبود اسمش میشد پیش زمینه های فکری چون جزو
احتسابات فکری ما میشد و دیگه اسمش هدایت نبود… در مورد این آیات و جملات ناب استاد درکی که پیدا کردم اینه
که وقتی هدایت میشیم که پیش زمنیه ها رو بزاریم کنار… یعنی اون چیزهایی که تجربه کردیم… عملکرد مغز اینه که
وقتی شرایطی رو تجربه میکنه برای اینکه مصرف انرژی رو کاهش بده و سرعت عمل رو بالا ببره اون شرایط رو بصورت
پیوندهای سیناپسی ذخیره میکنه (شرطی شدن) و در شرایط مشابه بدون تفکر انجامش میده… این میشه همون
عادت های ذهنی… نکته جالبش اینجاس که روشی که اون مسئله برای اولین بار حل میشه هدایت خداوند بوده ولی
ذهن اون روش رو ذخیره میکنه و برای دفعات بعدی از هدایت اعراض میکنه و سعی میکنه همون روش رو تکرار کنه
خیلی تحسینتون میکنم بابت درک زیبایی ک پیدا کردین
من متوجه شدم ک پیش فرض های ذهنی
یاهمون عادت های ذهنی هست ک نمیزاره من الهامات و دریافت کنم
مسیر عصبی ک ذهن درست کرده و دوسداره تکرارش کنه چرااا چون براش راحته و انرژی کمتری مصرف میکنه
تو بعضی موارد خوبه مث واکنش های سریع برای محافظت از جسمم
مث وقتی ک توپ ب سمتم پرتاب میشه یا مث عطسه کردن ک چشما خود ب خود بسته میشه
ولی من باید تمرین کنم ک ذهنم و از حالت خلبان خودکار خارج کنم
تا بتونم الهامات و دریافت کنم و گرنه میشم جز افرادی ک تمام مسیرهای ارتباطی شون وبا منبع بستن و همون صم وبک هستند خدای من
پناه میبرم ب تو از شر وسوسه های ذهن نجواگرم
خودت هدایتم کن من بجز تو پناهی ندارم
چقد زیبا گفتین رابطه ی
تقوا و روزی بیحساب رو
و اینکه خود تقوا هم خودش رزق بی حساب
خدایا منو جز متقین خودت قرار بده
خودت هدایتم کن ک بتونم از پس نجواهای ذهنم بربیام
چقد قشنگ برام منطقی کردین عملکرد ذهن و دریافت الهاماتو
اینکه باید آماده باشم و ذهنم و بزارم کنار بدون پیش فرض عمل کنم ب الهاماتی ک بهم گفته میشه
ک همیشه منطقی نیستند
فقط بهت گفته میشه ودر هرلحظه خداوتد داره ب ما الهام میکنه
همین نوشتن ها وهدایت شدن ها هم کار خودشه
هدایت خداونده الهی صدهزارررر بارشکرت
سپاسگزارم ازشما
ان شاالله خدا ب زندگیتون برکت بده عشق بده ثروت بده و حال خوب بده
سلام خدمت خواهر گلم، واقعا این مطلب الهام خداوند بود که به قلبم نشست و خودمم این مطلبو نمیدونستم، همه ما تمام راه حل های بدیع رو که مثل جرقه در ذهنمون میدرخشه درک کردیم، این همون هدایته، گاهی وقتها یه نفر یه چیزی به شما میگه یا مطلبی میخونید یهو انگار یه چیزی تو ذهن جرقه میزنه… اما نکته ای که خدا انداخت تو دلم اینه که الهامات متناسب با ظرفیت ذهنی و پیش زمینه ها میاد، یعنی مثلا من تو مطالب قرآنی مقاومتم کمتره (نجواهام کمتره) بخاطر همین الهاماتم بیشتره اما تو زمینه مالی شرکم بیشتره ( مقدار شرک تو هر زمینه ای برابر مقدار نجواها و مقدار مقاومت ها) پس الهاماتم کمتره، ان شاالله خدا در تمام جنبه ها مارو به توحید ناب و رهایی از پیش زمینه های ذهنی برسونه
بسم الله النور
سلام به همه عزیزانم
صحبت از برف شد دفعه اولی که این فایل رو دیدم و کامنت گذاشتم گفتم خواب برف دیدم و برف اومد و الان هم نعمت زیبای خداوند در حال بارش هست
امروز از خداوند خواستم که کمکم کنه الهامات و هدایتها رو بهتر وبهتر ببینم و بفهمم وبشنوم از اول صبح همهش از هدایت الهام میشنوم و میخونم از خوندن کامنتهای دوستان که از هدایتهاشون نوشتن و همزمانیها و تسلیم بودنها و حالا این فایل که روی سایت صفحه اول سایت گذاشته شده از صحبت در مورد تسلیم بودن
و اولین چیزی که امروز دوباره به من یاد آوری شد اینه که اولین نکته برای هدایت تسلیم بودنه تسلیم باشم و حرکت کنم و فکر نکنم که خودم میتونم ،،،نه .،،خداوند نقشه تمام مسیر زندگی من رو داره و من رو هدایت میکنه و بهترین راهنماست پس فقط حرکت کنم و قدم بردارم و پا بگذارم جایی که خداون میگه و خدا خودش کافیست
همین که من امروز از خداوند خواستم که هدایتهای رو بهتر درک کنم و همزمان شد با گذاشتن دوباره این فایل به عنوان بنر اولیه خودش یک هدایت هست یک همزمانی برای اینکه خداوند به من بگه که باشه میخوای بهتر درککنی پس درسها رو بگیر و عمل کن و ((شرط اول تسلیم بودن هست با صلح بودن با خود نجنگیدن))
وقتی به خدا بسپاری همه چی خودبه خود درست میشه همه چی آماده اس و تقلایی نیاز نیست یک صحبت زیبایی از استرهیکس همیشه توی ذهنم هست که میگه مسیر درست مسسری هست که خودش ببرتت مثل قایقی توی روخانه و خودش همراه جریان اب میبرش و نیاز به پارو و تقلا انرژی زیادی نیست و یا فایل زیبای استاد در مورد این که کدام مسیر رو انتخاب میکنی و میگن مسیر درست مسیری هست که صاف و همواره و نه مسیرهای سخت .این صحبتها کمک میکنه تا بفهمیم که مسیر درست کدومه
بعد از تسلیم بودن و رها بودن موضوع همداری هست که من در چه فرکانس و چه مداری هستم و در همون حد الهامات رو درک میکنم و هدایت میشم به جایی و کاری که در فرکانس اون موقع منه تفاوت فرکانسی اجازه نمیده من جایی باشم که با من یکی نیست
وقتی روی خودم کار کنم من به بهترینها هدایت میشم
مهم حال خوب من و تسلیم بودن و کار کردن روی خودم توجه به زیباییها به خواستهاست و جهان من رو میبره به جایی که باید برم و جایی که نباید جهان جلومون میگیره و اجازه نمیده برم. تنها کاری که من باید بکنم اینه که سمت خودم رو انجام بدم وتسلیم باشم
وقتی بسپاری به خدا و بگی خدایا من رو در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بده همونجا پاسخ اومده که چشم. وقتی یکی یکی قدمهام رو برمیدارم و جایی میگذار که خداوند گفته این سفر زندگی خیلی زیباتر وبا آرامش بیشتری همراه میشه و خیلی باید روی خودم کار کنم تا اینطوری زندگی کنم و این سفر زندگی رو خوب زندگی کنم و دقت به هدایتها وگوش به زنگ بودن
وقتی دوست داشته باشی در خلوت باشی در خلوت قرار میگیری وقتی بخوای راحتی و آرامش و زیبایی بیشتر رو تجربه کنی همونطوری میشه که میخوای و اصلا مسیرت باز میشه و همه چی آماده اس برای لذت بردن
وقتی لذت ببری از مسیرت میشه شکرگزاری از خداوند و این شکرگزاری باعث تجربیات بهتر و زیباتر میشه و اینم خودش یک نکته مهمه وقتی دل بسپاری به الله و لذت ببری لذتهای بیشتر در راهه
از خدا برای هر چیزی هدایت بخوام وقایع بسپارم به خدا و رها کنم و بگم خدایا من میخوام زیبایی بیشتر وحال خوب بیشتر تجربه کنم و عقل من به خاطر ورودیهایی که داره محدود اطلاعاتی که داره واقعا نمیتونه اونطوری برنامه ریزی کنه و همه چی رو اونجوری بچینه که خداوند میچینه هر کجا که بخدا سپردم و ذهنم رو خاموش کردم پاسخ اومده وقتی نخوام همه چی رو اونجوری که دلم میخواد بچینم وقتی بگم خدایا هرچی پیش بیاد همون خوبس همه چی درست پیش میره با هدایتهای الله
اینم یکی از ویژگیهای خوبه آزادی زمانی هست که استاد دارن وهیچ برنامه برای زمانبندی ندارن اینکه تا کی بمونم کی برن و حتی زمان رو هم به دست خداوند بسپارن که هروقت خداوند گفت برن و حرکت کنن
دعای زیبایی بود استاد
خدایا قلب من رو باز و گوش من رو شنوا کن برای دریافت هدایتها و ذهن منطقی من رو خاموش و قلبمون بازتر برای دریافت الهامات کن
وقتی بسپارم و به خداوند و دست خدارو باز بزارم وقتی ایمان داشته باشم به خداوند وهدایتهاش والهاماتش دیگه خداوند هم همراهمه در هر لحظه هر ثانیه و هر آن
خدایا من هیچی نیستم واقعا عاجزم از اینکه بتونم بفههم چی برام خوبه چی نه ، من روی ذهن و مغز خودم حساب نمیکنم روی تو و قدت بینهایت تو روی قدرت و توانایی تو حساب میکنم برای داشتن یک زندگی سالمتر و زیباتر و پر از احساس خوب و عالی و ثروت بیشتر و بیشتر
وقتی با خودت در صلحی و با چیزی نمیجنگی هدایت میشی نیاز به مبارزه نیست نیاز به مقاومت نیست شاید گاهی شرایط طوری بشه که نشه تحمل کرد اما نیاز به تحمل هم نیست باید صبر کرد در آرامش با حال خوب شاید سخت باشه اما من باید سعی کنم زیباییهای اطرافم رو ببینم و شکر گزار همونی باشم که هست که حتما برای من نعمته و همون خوبه است نیاز به مبارزه نیست باید استقامت کرد نه مقاومت در برابر تضادی که پیش میاد که حتما خیری درش هست من باید استقامت کنم با توکل و امید نه با جنگیدن و مبارزه کردن و مهم زیبا بین بودنه مهم افکار خوبه مهم احساس خوب منه
خدایا شکرت
خدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
سلام آسمان خانم گرامی
چقدر لذت بردم از این عبارات شما و چه خوب و خوش گفتید:
شاید گاهی شرایط طوری بشه که نشه تحمل کرد، اما نیاز به تحمل هم نیست
باید صبر کرد
شاید سخت باشه اما باید سعی کنم زیبایی های اطرافم رو ببینم
نیاز به مبارزه نیست باید استقامت کرد نه مقاومت در برابر تضاد
به به
واقعا براتون ایامی سرشار از تن آرامی و دل آرامی دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته مهربان
سلام به رفقای نازنین و هدفمندم در سایت عباس منش
این فایل برای من یک نشانه اعظیم برای خارج شدن از سردرگمی های و شلوغی های افکار و اتفاقات زندگیم بود که یکسره با خودم در حال کلنجار رفتن در باب این بودم که خب یالا ، بدو ، دست بجنبون ، یه فکری بکن ، یه پلنی بچین ، چیشد پس ، بدو داری جا میمونی و بدو داری وقتو از دست میدی
و و و و و و و و هزاران مدل افکار این چنینی که مطمئنم هممون بدون استثناء توی یک بازه ای از زمان دچارش شدیم
و اما معجزه این فایل برای من اون آتیش زیر پام که به وجودم بدو بدو انداخته بود رو کم کرده و به یک خنکای دلنشین تو وسط تابستون تبدیل کرده و آرامش رو نصیبم کرده
اونجا که استاد گفت من که قدرتی ندارم ، ذهن من که چیزی بلد نیست فقط چند تا چیز از اینور اونور شنید ، من هر چی دارم از هدایت و کمک خداست
آره من تو شلوغیای کارم و بدو بدو هام یادم رفته که منو جلو آورده و کی قراره جلو ببره
وای خدای من شکرت
من از یه شلوغی اعظیمی خارج شدمو دارم هدایت میشم به اون آرامش دلخواه
و همش بابت یک دست نازنین از جانب خداست بنام مریم عزیز که این بخش خفن روزانه (روز شمار تحول زندگی من) رو روی سایت راه اندازی کرده
عالی بود برام ، واقعا عین آتیش زیر خاکستر عمل کرد برام
قشنگ تکونم داد که گل پسر کی پشت توعه ، کی تو رو جلو اورده و جلو میبره
خیلی خوب بود خیلی
خدای مهربانم بی نهایت بابت این یاد آوری شکرت
بابت اینکه اینجا هستم شکرت
بابت اینکه استاد عباس منش رو مثل یک بزرگتر تو زندگیم دارم شکرت و و و و و و بی نهایت بار بابت همه چی شکرت
همگی در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام استادم
سلام مریم جون عزیز
استاد امروز من هدایت شدم به این فایل
جمله هاتون بی نظیر بود
اینکه باید از شرایط بیرون نگاهتون رو بردارید و شما فقط کار خودتون رو انجام بدید بقیه اش با خدا سمت خودتون رو انجام بدید کاری به بیرون و کاری به اون قسمت که در کنترل شماست نداشته باشید اینکه از ت حرکت از خدا برکت
اینکه قبلا هم گفته بودید تو یک قدم در مسیر خواسته ها برو خواسته ها صد قدم به سمت تو میان
تمرکز به خواسته ها تمرکز بر زیبایی ها
و نگران نباش
تمرکز به زیبایی ها تمرکز به خواسته ها
تمرکز روی زیبایی ها
خدایا بی نهایت شکر
هدایت میشی تو فقط دقت کن و باور کن
خدایا دقت کن و باور کن
استاد شما جواب سوالاتم رو دادید اینکه اصلا برنامه ریزی نکن مثل اونجاست که میگی تو کارت نباشه چطور و از چه مسیری خدا برات میرسونه استاد شما زیبایی میخواهید و جهان به شما میده فقط دقت میکنید و باور دارید و میشه این
خدایا شکرت برای من هم اتفاق افتاده
وقتی روی خودمون کار میکنیم وقتی روی خودمون کار میکنیم وقتی روی خودمون کار میکنیم تمرکز به زیبایی ها روی خواسته ها نه نخواسته ها دیگه کاری نداشته باشیم جهان هر جا ما ر ببره درسته فقط سمت خودمون رو انجام بدیدم
وقتی ما شادترین وقتی آدم بهتری هستیم وقتی شخصیت بهتری داریم وقتی اعتماد به نفسمون بالاتر میره وقتی روی خودمون کار میکنیم وقتی باورهای بهتری داریم وقتی هر روز روی خودمون کار میکنیم
وقتی آرامش بیشتری داریم و سپاسگزارم هستیم و روحیه بهتری داریم
خداوند ما رو به جای بهتر به شرایط بهتر به روشهای بهتر هدایت میکنه
فقط تو تقوی داشته باش
خدایا شکرت خدایا من فقط باید از داخل تغییر کنم فقط تو باید جور دیگر نگاه کنی باید فقط به خواسته ها تمرکز کنی و خداوند شرایط، رو برات مهیا میکنه تو نیاز نداره کلی جلو تر رو برنامه ریزی کنی
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا حاصل کانون توجه ما حاصل باورهای خودمونه بدون استثنا
خدایا شکرت
استاد ممنونم
هزاران بار هم که بشنوم انگار اولین باره
خدایا شکرت