پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی - صفحه 57
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-18 06:32:302022-12-14 08:24:44پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام هزاران سلام و درود
خیلی خیلی با دیدن این فایل و شنیدن صحبت های استاد ذوق کردم و خیلی خوشحال شدم
میخوام از یک سفری بگم که تصمیم گرفته بودم که تمرکز و توجه ام به زیبایی ها باشه با دیدن زیبایی ها سپاسگزاری کنم و نگم براتون که چه اتفاق های عالی افتاد….. الان که مرور میکنم اون سفر ما پر بود از هم زمانی های عااااالی
یادمه چند سال پیش که عید نوروز تو ایران در چند استان سیل اومد من و خانواده ام هم در سفر بودیم ،مدام دیدن زیبایی ها ومدام سپاسگزاری باعث شد سفری بسیار عالی و پر از تجربه های عالی رو تجربه کنیم
از همون اول سفر که برای اولین بار تصمیم گرفتیم بریم کیش ،اونم با ماشین ،شب اول سفرمون رسیدیم به یزد قرار شد استراحت کنیم و فردا صبح اول وقت راه بیفتیم نمیدونم چی شد که همسرم به یکی از دوستانش در جنوب زنگ زد و دوستش گفت احتمالا در چندساعت آینده مسیر زمینی به کیش بسته میشه به خاطر آب و هوای بد و سیل
ما چند ساعت زودتر راه افتادیم وفقط توجه میکردم به زیبایی های مسیر و لذت و سپاسگزاری …..
خلاصه بخوام بگم ،همه میگفتن روی جاده رو سیل گرفته ،نمیشه رفت ولییییی
ما بایک توقف کوتاه تونستیم بریم کیش ،تو اون توقف با خانمی آشنا شدم که حسابی از جزیره هرمز تعریف کرد و باعث شد سفر به هرمز هم به برنامه سفر ما اضافه بشه وااااااااای که چقدر خوش گذشت خدایا شکرت. شکرت. شکرت .بینهایت شکرت ،از مناظر زیبا و منحصر به فرد جزیره هرمز .ساحل ینهایت شگفت انگیز تا معدن های زیبا ،بازارچه های محلی ،کوههای عجیب وقشنگ ،هنرمندان عالی گرفته تا غذاهای محلی و نوشیدنی های خوشطعم طبیعی و رستوران های زیبای محلی اونجا همه و همه وااااقعا جالب و دیدنی و عالی بودن در حالیکه ما اصلا برنامه سفر به جزیره هرمز رو نداشتیم و اون به ظاهر معطل شدن ما توش کلی خیر بود
واقعا عجیب بود بعد از رفتن ما کلا راه بسته شد و اجازه ندادن لندی گراف ها به کیش برن
جالبه سفر 4روز ه ما بهش 8ساعت اضافه شد واقعا نمیدونم چه جوری؟
تو کیش حدود 5روز بودیم کلیییی بازی آبی ،خریدو بازدید از جاهای دیدنی ،کنسرت و…….
وحسابیییی خوش گذشت خدایا شکرت شکرت شکرت
شنیدم درست بعد از خروج ما از کیش کل بازی های آبی تعطیل شده و سیل و باد و…….
تو عید اگه قشم جا رزرو نکرده باشی واقعا جا پیدا کردن تقریبا غیر ممکنه اونم برای 5نفر ولی برای ما که اصلا برنامه سفر به قشم رو نداشتیم خداوند یک شب اقامت در یک خانه بزرگ ،تمیز و زیباو دیدن یک صبح زیبا با هوای پاک و باران بهاری بی نظیر و دیدن ساحل زیبای خلیج فارس اونم اول صبحی زیبا رو رقم زد خدایا بی نهایت شکرت شکرت شکرت .
خلاصه اون سال عید یادمه حدود 15روز رفتیم سفر ،اینجوری بود که تو هر شهری اقامت داشتیم و از اون شهر خارج میشدیم ،یکی از اعضا خانواده تماس میگرفت و میگفت شما اونجایین ،اونجا که اخبار نشون میده حسابی سیل اومده و من میگفتم نه ما مثلا دیروز از اون شهر خارج شدیم ،خلاصه بگم تا اومدیم خونه این دیالوگ ها ادامه داشت
الان با دیدن این فایل یاد اون سفر افتادم چه سفر عالی و فوق العاده ای بود
جای همه دوستان خالی
توجه به نکات مثبت… ، من در بهترین زمان در بهترین مکان هستم….. ،من فقط دوست دارم زیبایی هاروببینم و لذت ببرم و سپاسگزاری کنم و خدای مهربونم منو هدایت میکنه…… ،سپاس ،سپاس ،سپاس
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
روز177
پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا ﴿1﴾(ای رسول ما غم مدارکه) البته ما تو را به فتح آشکاری فیروز میگردانیم (که نه بس شهر مکّه بلکه شهر دلهای اهل عالم را فتح کنی).
لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿2﴾تا خدا از گناه گذشته و آینده تو در گذرد (مفسرین در این آیه گویند: مراد از گناه پیغمبر گناه او بود به عقیده مشرکان که دعوت او را به توحید خدا بزرگترین گناه او میشمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده دعوت قبل از هجرت و بعد از هجرت بود) و نعمت خود را بر تو به حد کمال رساند و تو را به راه مستقیم (شرع اسلام به وحی خود) هدایت کند.
خدایا شکرت که امروز هم فرصتی طلایی بهم بخشیدی تا با کلام تو روزم را آغاز کنم
و خودت با کلامت بهم بازهم گفتی که راهت درست و راسته
همینو با قدرت و استمرار ادامه بده که خداوند هرگز فراموشت نکرده و هر لحظه هواتو داره و همه کاره خودشه
خدایا شکرت برای این مکان معنوی و روحانی که چقدر اشک من در اومد با دیدن این فضا ی معنوی و پر از انرژی مثبت الهی
بخدا استاد وقتی حرف میزدیم قشنگ ذوق و انرژی که درون تون جاری بود به منم رسید
قشنگ حس میکردم با طرز بیانتون که چقدر این فضا انرژی اون رو صد چندان کرده
و منم با تمام وجودم انرژی رو دریافت کردم
و روحم قشنگ پر میزد برای این فضا ی روحانی
چقدر خاطرات زیبا ی شهریور پارسال که به کویر کاشان یه شب هدایت شدیم و چقدر اون فضا برام دلنشین و بوی خدا میداد
اصلا نمیشه با کلمات اون حال و احساس عالی را بیان کرد
تو اکانت قدیمی ام مفصل نوشته ام
چه همزمانی و چه پیروی از هدایت الهی برام بود
ما چهار نفر همسر جان و فرزندانم هدایت شدیم به مسافرت دوروزه به کویر کاشان و آب گرم محلات و بدور از دغدغه ها و لذت بردن از زیبایی ها و نکات مثبت و انسان های عالی و مکان های زیبا
و همون روز پشت سر ما بقیه فامیل و خانواده ام و تمام اقوام درگیر تضاد شده بودند و حتی دست مادرم هم شکسته بود اون مابین
ولی بلطف خداوند کسی حتی با ما تماس نگرفت این دوروزه و خداوند ما را هر لحظه در معرض هدایت خودش قرار داد و از تمام حاشیه ها بدور بودیم و کلی لذت بردیم و خاطرات عالی از کویر ابو زید آباد و نخلستان بابت پرویز که نگم براتون چه فضای روحانی و معنوی ما هدایت شدیم
و عالیتر از همه بقول استاد بدون برنامه ریزی قبلی حرکت کنی و خدا بهترین ها را برات میچینه
ما شب تصمیم گرفتیم و صبح حرکت کردیم
و چقدر لذت بخشه که خودت را از بدنه جامعه جدا میکنی و اجازه میدهی که خداوند کنترل زندگی ات را بدست بگیره و هدایتت کنه و پلنهارو برات بچینه
و وقتی ما تغییر میکنیم واقعا جهان اجازه نمیده بهت که هر مکان و زمانی که مناسبت نیست باشی اصلا
دقیقا استاد من درک کردم کت وقتی خواستین بیاین ایران و جهان این اجازه رو بهتون نداده با تمام وجودم درک کردم
استاد بخدا اینقدر هدایت های خداوند که معجزه ان برام رخ داده که ذهن منطقی میگه فقط همین یه بار بوده
ولی هر روز زندگی من شده معجزه و هدایت الله
همین چند وقت پیش یکی از همسایه هامون به رحمت خدا رفته بود و من آماده شدم که برم
ولی ته دلم اصلا راضی به این رفتن نبود
چون بلطف خداوند بت ابن درک رسیدم که جاهایی که به من کمکی نمیکنه نباشم بهتره
بمونم روی خودم و ورودی های ذهنم کارکنم خیلی بهتره
و همون لحظه رفتن جهان جوری برام چید که خودم فقط نگاه کردم که اجازه رفتن بهم نداد
الله و اکبر
زبانم قاصره از این همه لطف خداوند
بخدا که معجزات بینهایته هر گاه خواستم برم جایی به اسرار بقیه که تو هم باید باشی و بقیه میگن چرا هیچ جایی نمیره و از این حرفهای بیخود که فقط برای حرف مردم زندگی کردن و بلطف خداوند و آموزش های شما
وقتی قلبم اجازه نده جهان جوری برام پلن ریخته که اطرافیان کلا بیخیال من دیگه شدند
حتی بقیه هم آرامتر شده اند دیگه مثله قبل گیر سه پیچ نیستند که الا و بلا باید تو هم باشی
جدیدا میگن دوست داری بیا دوسم نداری ما اسرار ت نمیکنیم و منم که تو هوا میگم شما بریم خوش باشین
خدایا شکرت عاشقتم که همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس
استاد برای خرید دوره مقدس 12قدم
بازهم پیروی از هدایت الهی و دنبال کردن نشانه ها و ایده ای که خود خدا با صدای بلند بهم گفت و انجامش دادم که البته کریدیت انجام دادن اون ایده هم کاره خدا بود برای رشد و پیشرفتم
ومن فقط درخواست دادم به جهان و رها کردم و گفتم در زمان مناسب در بهترین شرایط بهم گفته میشه و دیگه رها شدم و
یک روز که همسرم با خانوادش به تضادی خوردند سه ماه پیش
و یه لحظه برق زد به قلبم که اتفاقات همه به نفع تو میشه اصلا نگران نباش
هر کسی سر و صدا. داد و بیداد میکند تو فقط توکل کن بخدا امید تو از دست نده
ومن اومدم تو سایت تا هدایتم کنه جان جانانم
چون اون بحث و گفتگو ها برای من نبود من باید از اون محیط خودم را میکشیدم بیرون
و چقدر زیبا همون روز پول واریز شد به حسابم
و با ورود به بخش نشانه ها
خداوند برام معرفی دوره مقدس 12قدم رو قرار داده بود و زدم زیر گریه و همون لحظه قدم یک رو برام خرید جان جانانم
و همون لحظه شروع کردم به گوش دادن و تمرین نوشتن
الله و اکبر
استاد یه همزمانی نزدیک همین هفته با دیدن نشانه ها بعد از نزدیک به سه ماه با بهونه گیری های بچه رفتم روستا خونه مادرم
وقتی که دوروزه آنجا بودم و وقت کمتری میتونستم بیام تو سایت و کنترل ورودی ذهن داشته باشم
قشنگ متوجه افت فرکانسی خودم شده بودم
با اینکه خیلی بهتر از قبلم بودم و قشنگ حس میکردم که چقدر اینبار شخصیت من بهتر شده
سرم به کار خودمه تو زندگی عزیزانم هیچ گونه سرکی نمیکشم حتی مادرم بخودم افتخار کردم
چون مدت زیادی بود نرفته بودیم همه دوست داشتند که حداقل یه هفته بمونیم
ولی جهان این اجازه رو بهم نداد
شاید در شرایط خوبی نبودم که برگشتم ولی میدونستم همه چی به نفع من است
و وقتی بعد از دو روز برگشتم
انگار زمین تا آسمون فرق داره تغییراتم
وقتی برگشتم به غار حرا ی خودم آرامش الهی عجیبی به روحم داده شد
خدایا شکرت که هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم
من هیچ وقت روی مغزم حساب نمی کنم فقط روی تو حساب باز کرده ام
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
هر لحظه مرا در معرض هدایت خودت قرار بده
خداجونم متشکرم
مریم نازنینم چقدر خوبی شما عزیزم
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا بدون استثنا بدون استثنا بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید
خدایا شکرت کمکم کن تا عمل کنم به آنچه که نوشته شده
خدایا شکرت که من تغییر کنم جهان من تغییر میکنه
خدایا شکرت که بهم گفتی تو مرا اجابت کن تا من تورا اجابت کنم من نزدیکم اجابتت میکنم
تا رشد کنی و سعادتمند باشی
خدایا شکرت که همه چی از درون من است
من تغییر کنم جهان من تغییر میکند
الهام خانم هیچ عامل بیرونی وجود ندارد هر چی هست درون خودته
جهان اینه تمام نمای درون من است
خدایا شکرت که من به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود
پس من به زیبایی های بیشتر جهان توجه میکنم
خدایا شکرت که هر لحظه در حال هدایت من هستی
باید ورودی مناسب بدهم تا خروجی مناسب داشته باشم
خدایا شکرت که تصمیم گرفتم که بشینم روی دوشت و حال کنم
من نمیدووووونم تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن
تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه این نیرو الهی را درک کنم و ریشه های قوی تر را بنیان گذاری کنم
خدایا شکرت که وقتی تمرکز کنم بر نکات مثبت و زیبایی ها فارغ از اینکه قوانین دولت ها و ملت ها چی هست
خداوند مارا هدایت میکند به جاهای درست به افراد درست به شرایط درست
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین شرایط و بهترین مکان هستم
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
ملکا
ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
همه درگاه تو جویم
همه از فضل تو پویم
همه توحید توگویم
که به توحید سزاییی
توحید توحید توحید
خدایا منم مثله ابراهیمت موحد کن و مشرک نباشم
خدایا مرا ببخش و بیامرز که تو خدای منی و من بنده تو
من تسلیمم جز تو پناهی ندارم
عاشقتم خدا جونم
که عاشقانه مرا دوست داری
کمکم کن
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت اساتید عزیزم و دوستان هم راه عزیز
دیدن زیباییها ،نوشتن خواسته ها،شکرگزاری از داشته ها،صحبت راجع به آنچه به ما داده خدای ما و…..
وقتی وقتمون پر بشه از این قبیل کارها دیگه وقتی نمیمونه که ذهن جفتک بندازه،چموش بازی در بیاره.
اگه میبینم بعضی اوقات ذهن چموش داره منو به چپ میبره یعنی درست روی خودم کار نمیکنم و الکی وقت میگذرونم.به تو چه که در دنیای بیرون چه اتفاقی افتاده یا می افته ،تو فقط باید به دنیای درون برسی،باید زمین رو آماده کنی،تخم بکاری آبیاری کنی ،رسیدگی کنی ،علفهای هرز رو بکنی و ……تا حاصلت اون چیزی باشه که دوست داری.
بحث مدارها شد،باز هم پدیده همزمانی و احتیاج ما به این فایل،ما با چیزی هم مدار هستیم که توجه کردیم و اینجا کنترل ذهن چقدر مهمه.از خدا میخام به من کنترل ذهن بده تا در مدار درست قرار بگیرم.اگر الان اینجا هستم یعنی فرکانسهام مکانی رو تعیین کرده.
در مکان درست زمان درست و با آدمهای درست قرار دارم طبق فرکانسم و اگه فرکانسم عوض بشه در مکان درست همون فرکانس قرار میگیرم.
وقتی به سمت شرق یا غرب میرم این نشانه خوب بودن یا بد بودن نیست بلکه نشانه به سمت خواسته رفتن هست.
استاد شایسته گفتن از استاد یاد گرفتم که تمام اتفاقات زندگی ما رو خودمون رقم میزنیم
و بعد گفتن یاد گرفتم به نشانه ها توجه کنم،رها باشم و با هدایت جلو برم
و این رو کسی میتونه انجام بده که ایمان داره 100 در صد.
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
بقره – 186
استاد رو تحسین میکنم که همه چیز رو از خدا میدونه و میگه خدایا من هیچم هر چه هستی تویی من از خودم چیزی ندارم…
چقدر همزمانی های استاد عالی بود و البته این همزمانیها و هدایت ها در زندگی ما هم هست و فرق ما با استاد اینه که ایشون میان صحبت میکنن و شکر میکنن و همه چیز رو از خدا میدونن و ما باید خودمون رو اصلاح کنیم و شکرگزار باشیم.
خدایا من ایمان آوردم و درخواست دارم به راه راست هدایت بشم به راه راست کسانی که به ایشان نعمت داده ای نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان.
تحسین میکنم آزادی های استاد رو
خدا رو شکر کردم که در این سایت هستم و یاد میگیرم .
سلام و عرض ادب.
چقدر جنس صحبتهاتون عاااااالی بود.
شما فقط حرف بزنید.
بهترین ترانه و موسیقی دنیا رو 20 بار گوش بِدم، دیگه ازش بَدَم میاد و؛ شیفت دیلت
ولی حرفهای شما یه فرکانسی داره که سالهاست هر روز با جون و دل گوشش میدیم و هر روز مشتاقتر میشیم.
ازتون خیلی ممنونم.
خدایا از برای نعمتهای بسیار ارزشمندت ممنونم.
این فایل منو یاد یه هدایتی که جدیدا بر ام اتفاق افتاد، انداخت.
تقریبا دی ماه سال 1402 بود که برای رشد کسب و کارم و یادگیری ساخت کلبه سوئیسی از خدا هدایت خواستم.
بعد جند روز بهم الهام شد که نوشهر
متاسفانه بارها و بارها این مسافرت رو به خاطر دلایل منطقی و غیر منطقی عقب انداختم تا اینکه اردیبهشت ماه امسال ابزار کارم رو گذاشتم توو ماشین و زدم به جاده.
رفتم نوشهر.
با 10 میلیون تومان پول توو جیبی
یک هفته دنبال کار بودم و هر روز حدود یک و نیم میلیون هزینه ام میشد.
هر روز صبح از خدا میخواستم و میزدم بیرون، تااا شب ولی دریغ از یه کار.
تا اینکه گفتم خدایا توکلم به تو توو این یک هفته پارازیت داشت، منو ببخش و خواهشا هدایت کن
به دلم افتاد رامسر.
گفتم چشم
مسیر یاب «بلد» رو روشن کردم.
گفتم خدایا هدایتم کن، من نمیدونم کجا بر م
باید یه نقطه ای از رامسر رو توو نقشه انتخاب کنم، خودت انتخاب کن.
انگشتم رو گذاشت روی یه نقطه ای که من نمیدونستم کجاست.
راه افتادم
توو مسیر حالم رو با سپاسگذاری و… خوب میکرد.
تا رسیدم به نقطه ی مورد نظر.
گفت پیاده شو.
من که پیاده شدم، یه ماشین سیمرغ پشتم پارک کرد
گفت برو ازش بپرس که کجا کلبه چوبی میسازن.
رفتم ازش پرسیدم
با یه خوش رویی قشنگی بهم گفت از املاکی روبرو بپرسی بهت میگه.
ازش تشکر کردم و رفتم املاک
سلام و احوالپرسی کردم و ازشون پرسیدم.
با من اومد بیرون مغازه
و
گفت
خیییییلی خوب اومدی
رامسر یه دونه سازنده ی خوب کلبه سوئیسی داره و اونم یه 150 متر پایینتره.
همین خیابون رو ادامه بده.
گفتم جلل خاااااااااالق
خدااااااایا شُکرت.
رفتم
یه مرد بسبار مهربونی بالای یه کلبه بود.
سلام و خدا قوت گفتم و بهش گفتم دنبال کار میگردم.
برگشت گفت جای خواب داری؟
گفتم نه، سوییت اجاره میکنم.
گفت امشب اجاره کن، از فردا همینجا میخوابی، نگران جا نباش.
فردا صبح اومدم و کار رو استارت زدیم.
همه چیز عالی بود.
صاحب کارگاه و سرپرست کارگاه انسانهایی بسیار شریف و مهربان و با دقت و دوست داشتنی و ماااااااه.
کارشون تمیز و باکیفیت
محل کارگاه دقیقا روبروی شیرینی لیلی که فقط از صبح تا شب فراوانی رو داد میزد و من چقدر از اوووون همه مشتری های عالی اون فروشگاه برای خودم باورها میساختم.
یه همکار نجار بسیار متشخص و کار بلد و مهربون که هر سه نفرشون به من چقدر کار یاد دادن.
از باغ پرتقال بزرگ محوطه کارگاه بگم که پرتقالها و نارنج های سال قبل رو درختها بود و چقدر خوردیم.
از ویوی دریا و جنگل عالی
از کلبه ای که جای استراحت وخواب ما بود و رایگان و عالی
از حمام کوچولوی آخر کارگاه
از مشتریهای متشخص و ثروتمن زیادی که هر روز برای دیدن و سفارش کار میاومدن و
…
هر روز به خودم میگفتم که خدا بهترین هدایت کننده هستش.
و از این دست اتفاقات که همیشه برای همهی ما خدا با قوانین ثابتش ردیف میکنه.
استاد باااااز ازتون ممنون و سپاسگزاریم.
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود و سپاس بر استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی
خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم
روز 177
ایاکنعبد و ایاکنستعین
خدایا تنها ترا میپرستیم و تنها از تو کمک میخواهیم و از تو هدایت میجوییم و توکلمان به تو هست و میدانیم که اگر تو ما را هدایت کنی فارغ از هرشرایطی ما به سمت مسیرهای زیبایی و ثروت هدایت خواهیم شد.
بقول استاد همین قسمت از این فایل را بگیر و برو صفا کن
هدایت خداوند در همه احوال و همه زمینهها و تمام لحظات برای من کافیست
وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَا وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَا وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ
و چرا ما بر خدا توکل نکنیم در صورتى که خدا ما را به راه راستمان هدایت فرموده و البته بر آزار و ستمهاى شما صبر خواهیم کرد، و متوکلان باید تنها بر خدا توکل کنند.
براستی چه شده است من را که برخدا توکل نمیکنم؟ کجا کم گذاشتهاست برای من؟کجا دستم را رها کرده است هنگامیکه فقط از او خواستم؟
هرچه میخواهم با این اطمینان و امید و ایمان و توکل از خداوند بخواهم که او نیز هرآنچه که من میخواهم را اجابت کرده و مهر تاییدش را برآن خواهد زد و هدایتم خواهد کرد به مسیری که براحتی و سادگی به تمام خواستههایم برسم همانگونه که خواستههای قبلی نیز بهمین شکل محقق شده است
تنها وظیفه من بودن در مسیر خواستهها و توجه کردن به زیباییها و آنچه دوست دارم در زندگیام تجربه کنم، تسلیم بودن و لذت بردن و سپاسگزار داشتههایم بودن است
و وقتی که من روی خودم کار میکنم هدایت میشوم به موقعیتها، شرایط، آدمها و مکانهایی که با فرکانسهای جدید من مطابقت داشته وباعث شادی و آرامش بیشتر من میشوند و برعکس وقتی روی خودم کار نمیکنم هدایت میشوم به شرایط و موقعیتهایی که باعث تجربه احساس بدتری در من میشوند.
پس مهم است که من هرروز روی خودم کار کنم و تمرکز کنم برروی داشتههایم و تمام آنچیزی که دوست دارم در زندگیام تجربه کنم و احساسم را خوب نگهدارم.
از خداوند میخواهم که قلبم، چشمانم و گوشهایم را باز کند برای دریافت هدایتهایش و به نقطهای برسم که بشنوم صدای زیبای هدایتهایش
تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است
بنام خدا
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سپاسگزار خدایم هستم ک بار دیگر چشمانم هم زیبایی منحصر ب فرد اون ماسه های نرم و لطیف رو دید و هم دو فرشته ی زیبای خدا رو
سپاسگزار شما هستم استاد عباس منش عزیز بابت این ک این همه آگاهی بدون قید و شرط بهم دادی
خدایا شکرت چقدر فایل بی نظیری بود استاد
تمام فایل از اول تا آخر برام قدم 9 جلسه 2 و 3 مرور شد
بحث عبارات تاکیدی
با دیدن این فایل بهشتی و پرفرکانس یاد جمله ایی از شما افتادم تو قدم 9 ، اونجایی ک گفتین
خدایا امروز فرمون دست تو ، تو منو هدایت کن ، من نمیدونم تو میدونی
و چ همزمانی جالبی بود برام این فایل
چون دقیقا خواسته ام توی تمرین ستاره قطبی بود
ک امروز نوشته بودم خدایا هدایتم کن و بهم الهام کن جوری ک من متوجه بشم
و الان ک ساعت 2:43 دقیقا صبح هست دقیقا این نوشته من توی تمرین ستاره قطبی تیک خورد
( دیگه از این واضح تر ، )
استاد دوره 12 قدم شما ک ب لطف الله ب اتمام رسوندم و میخوام دوباره استارت بزنم من تونستم توحیدی تر بشم و هدایت پروردگار رو حس کنم و دقیقا اون روز برام معرکه بود
( البته ک این دوره بی نظیری تغییر در همه ابعاد شخصیتیم ایجاد شده ب لطف الله )
از تجربه خودم از هدایت الهی بگم :
وقتی با عبارت تاکیدی ک از آموزه های شما در قدم 9 در عمل استفاده کردم و این عبارت رو ک گفتین : خدایا امروز فرمون دست تو و تو منو هدایت کن
بدون کوچکترین زحمتی هم پول وارد حسابم شده و هم کارم اون روز راحتتر انجام شده
چون من کارم فروش هست ب لطف پروردگار بارها برام اتفاق افتاده ، این ک میگم بارها یعنی ب تعداد خیلی زیاد
و این تبدیل ب باور شده برام ک هر وقت روی خدا حساب باز کردم چیزی جز معجزه ندیدم اون روز
زمانی بوده ک من نمیدونستم چکار کنم و پیش کدوم مشتری برم در صورتی ک ب قول خودم میخواستم پیش فلان مشتری برم اما سر از ی مشتری و ی جای دیگه در آوردم و ب راحتی فروش داشتم
و بیشتر هدایت خدا رو حس کردم
هر وقتم ک روی ذهن خودم رفتم جلو خداشاهده با مخ خوردم زمین
آدم عاقل کسیه که کارشو راحت انجام بده و چ بهتر ک یکی دیگه کارش رو انجام بده
البته ک ما باید اجازه بدیم تا بتونیم هدایت رو بشنویم و گرنه ک خدا هر لحظه در حال هدایتمونه
و این که چ کسی اجازه میده هدایت دریافت کنه ؟
کسی ک قبول داشته باشه ی کسی ، ی چیزی ، ی نیروی همیشه در حال هدایت کردنشه
کسی ک بگه : اقا تسلیم ، من نمیدونم
تویی ک میدونی
( انا علینا للهدی )
و استاد عزیز اینم بگم ک فایل های توحیدی عملی در سایت بی نهایت برای من تاثیر گزار بود و من برنامه گزاشتم برای خودم ک هر شب قبل خواب یک فایل توحیدی گوش بدم
خدایا شکرت که هر لحظه در حال هدایتمون هستی
سپاسگزارتونم استاد عزیز بابت جلسات قرآنی دوره 12 قدم ک منو نسبت ب قبل توحیدی تر کرد و خدا رو بیشتر توی زندگیم احساس میکنم
و در آخر ب قول شما توی فایل توحید عملی 11 اونجایی ک گفتید :
انشالله ک ب همون اندازه ک در اوایل مسیر خاشع تر و متواضع تر بودیم بتونیم ادامه بدیم
در پناه رب العالمین باشید
بنام خدای مهربان
سلام ب عزیزای دلم
روز38
خدایا شکرت بخاطر هدایتهات
همین الان تو ی صفحه ی دیگه بودم ک هدایت شدم ب این فایل
حسم گفت همینجا کامنتت و بنویس
درمورد همزمانی ها و هدایت بارها برام رخ داده
وامروز هم، امروز وقتی منتظر تاکسی بودم ک برم سرکار گفتم خدایا خودت برام تاکسی بفرست در زمان مناسب تا ب موقع برسم سرکار
بعد چن دقیقه ی ماشین آژانس اومد
ک جلوم توقف کرد
گفتم رسالت گفت بیا بالا
وقتی سوارشدم دیدم ی مسافر دربست داره و کولر هم روشن بود
ذهنم گفت الان کرایه دربست و میگیره
گفتم نخیر خدا ایشونو برای من فرستاده
و با احترام منو برد در سالن پیاده کرد و کرایه هرروزم و گرفت کلی هم با عشق جواب تشکرم وداد
گفتم خدایا شکرت ک منو همدار کردی با آدم های باشخصیت، دیروز و
پریروز هم با احترام و آرزوی موفقیت پیاده شدم از تاکسی
الهی شکرت سپاسگزارم
دیروز منو مادر موقعی ک میخواستیم از خیابون رد بشیم ی وانت بار اومد ک ما ی کم مکس کردیم ک رد بشه
ولی نرفت با دست اشاره کرد ک بفرمایید رد بشین
الهی شکرت بابت این نشانه ها
امروز سالن خلوت بود مشتری نداشتم ولی درعوض کل تایمم و تو سایت بودم و فایل گوش دادم و فکر کردم ب آگاهیا
ک ی جا استاد گفت روزایی هم بوده ک نتیجه نمیگرفتم اتفاق خاصی نمیفتاد ولی میدونستم ک باید ادامه بدم
و روخودم کارکنمو..
و ب زیبایی پاسخ سوالم و داد
خدایا شکرت بخاطر کاری ک دارم حداقل قدم اولو برداشتم ک ی ورودی هرچند کم داشته باشم
ب مرور باورهام بهتر میشه و ایده ها میاد
و درامدمم بیشتر میشه
الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر رابطه ی زیبای استاد و عزیزدل استاد خییلی تحسین میکنم این رابطه ی توحیدی زیبا رو
الهی شکرت
پیغام هایی ک امروز از کائنات دریافت کردم ب عبارتی نشانه ها
Happy every day
Yes l can
این دوجمله روی دوتا لباس دیدم
الهی صدهزار مرتبه شکرت ک اینقدر واضح بهم گفتی ک احساسم و خوب کنم تا اتفاقات خوب برام بیفته
قدردان داشته هام باشم
شکرگزار باشم
ولذت ببرم از زندگیم
الهی صدهزار مرتبه شکرت
خدایا من هیچی ازخودم ندارم
من ناتوانم
من ضعیفم
من عقلم نمیرسه ها
منو ب حال خودم رها نکن
منو دریاب
دستم و بگیر
خدایا اگه هدایتم نکنی من گمراه میشم
وجودم و از شرک پاک کن
هدایتم کن من بهت فقیرم و محتاج. من ب هرخیری از سمت شما فقیرم و محتاج
خدایا عاشقتممم ک هرلحظه داری هدایتم میکنی
بهم عشق میدی از طریق بقیه
خدایا شکرت بخاطر وجود خواهر زاده ی شیرین دلبرم
امروز کلی از وجودش لذت بردم کلی عشق کردم باهاش بازی کردم
چلوندمش
صبح ک داشتم نماز میخوندم با چهار دست و پا اومد سمتم و هی داشت نگام میکرد
و وقتی بهم رسبدم با دستهاش از من کمک گرفت و وایساد سرپا و تو عمق چشام نگاه کرد ک بغلش کردم
جوری ک صورتش مقابل صورتم بود
باز تو چشام نگاه کرد چن دقیقه همین طور موند ک من گردنشو بو کشیدم بوی بهشت میداد
و حسابی چلوندمش گفتم خدایا شکرت بخاطر این نعمت زیبایی ک بهمون دادی
الهی شکرت بخاطر فرصت زندگی ک بهم دادی
سپاسگزارم
امروز هرلحظه شاهد بود ک خواهر زاده ام هر چی ک میدید تو دستش میگرفت نگاش میکرد
مزه شو امتحان میکرد خخخخ و تجربه ش میکرد
هر صدایی میشنید باهاش میرقصید
شاید باورتون نشه داشتم تخمه میخوردم دیدم با حالت رقص هی داره خودشو تکون میده میره ومیاد
گفتم آجی الان داره با چی میرقصه؟؟؟؟
گفت صدای شکستن تخمه تو
ک حیرت کردم
و ابن باید بهم یاد آوری کنه منم مث این بچه ی 10ماهه اومدم از هرلحظه ام لذت ببرم
باهرصدا فقط شادی کنم برقصم
فقط تو لحظه ب حال باشم
خدایا شکرت
الهی صدهزار مرتبه شکرت
عاشقتممم
به نام خداوند رزاق و رحیم، او که فرمانروای کل هستی است. او که میدهد و میدهد.
استاد جانم سلام
مریم جانم سلام
استاد جانم دنبال فایلی بودم که از نتایجم بنویسم.
این کاری است که میتوانم انجام دهم تا جواب کوچکی باشد در مقابل شما، استاد عزیزم.
استاد جانم، این روزها در. گوشم این جمله زنگ میخورد:« با آموزش های استاد به موفقیت مالی، جانی، روحی، ذهنی، رابطه ای، بدنی و معنوی میرسی ولی برای من این روزها، آزادگی است.
آزادگی متفاوت از آزادی است، مثل تفاوت لذت و شادی.
«آزادی» تو را رها میکند، دست و پایت خودت و ذهنت رهاست، ولی آزادگی ریشه ی درختی است که میوه اش، آزادی است. آزادگی آن حس آسوده خاطری است.
آزادگی آن حسی است که «حر بن ریاحی» زندگی کرد.
روحش رها بود، ریشه اش به منبع وصل بود و با اطمینان به قلبش گوش داد.
استاد جانم، آموزش های شما، در کنار آزادی مالی، زمانی، مکانی و روانی به تو آزادگی را یاد میدهد. به تو یاد میدهد در خور و لایق اشرف مخلوقات و خلیفه الله بودن فکر و رفتار کن.
این حسی است که اخیرا خیلی احساسش میکنم. نتایجم را با داستان هایم زیر این فایل الهی، فایلی که در زمانی ثبت شده که استادم حس روحانی این فضا را با موضوع هدایت های الهی ثبت کرده است، ثبت میکنم، باشد که چراغی باشد برای روشنی راه مان.
استاد جان به عنوان مدیر مجموعهی بهار آکادمی تابستان تصمیم گرفتم که خودم را بهبود بدهم، در جاهایی که احساس میکردم باید خودم را ارتقا دهم، بیشتر روی خودم کار کنم و سرمایه ی گذاری اصلی را روی خودم انجام دهم.
بعضاً در فایل هایم گفته ام، به عنوان مدیر یک مجموعه ی آموزش زبان انگلیسی، انگلیسی سطح خیلی بالایی ندارم. سطح زبانم B1, B2 می باشد.
احساس ارزشمندی و اعتماد به خودم و خداوند اجازه داده که به عنوان مدیر بهار آکادمی باشم. این را هم گفته ام بعضاً بعضی از معلمانم سطح زبان بالاتری نسبت به من دارند.
دوست داشتم سطح زبانم را بهبود دهم، هر چند که همین سطح زبان به من آزادی مالی، زمانی و مکانی را هدیه داده اما برای بهبود و برای آزادی هیچ انتهایی نیست.
با ایدهی بهبود زبانم، ایده آمد که برای درس دادن به موسسه های دیگری مراجعه کن و به عنوان معلم کار کن.
استاد جانم خاطر نشان میکنم که چقدر فرق دارد که از روی اجبار کاری را انجام دهی یا از روی اختیار.
از روی اختیار برای تدریس اقدام کردم، رزومه ام را به روز کردم و با افتخار به عنوان آخرین تجربه ی کاری خودم را، مدیریت و خالق بهار آکادمی معرفی کردم.
تماس ها آغاز شد، برای مصاحبه های شغلی دعوت شدم. چقدر از مصاحبه ها ایده گرفتم، چقدر برای شرایط استخدام معلم ها، به کار گیری معلمان، پرداخت حقوق معلم ها ایده گرفتم.
در این بین در یکی از مصاحبه ها به خاطر عدم داشتن مدرک « تی تی سی» رد شدم و خدا میداند که چقدر خوب شد رد شدم. همون باعث شد که از طریق یوتیوب از طریق حداقل ده استاد «مدرک نامریی تی تی سی» بگیرم.
چقدر به خودم تبریک گفتم که بدون داشتن مدرک ها به راحتی بیزنس خودم را بنا کردم و حق شاگردی استاد عباسمنشم را به جا آوردم و بندگی خداوندم را به جا آورده و قدرت به هیچ مدرکی ندادم.
مدرک « تی تی سی» مدرکی است که در ازای گذراندن دوره ای دریافت میکنید که محتوای آن ، آموزش زبان انگلیسی، متریال و موارد مورد نیاز آموزش زبان و ارتباط تکنولوژی و شیوه های آموزش زبان است.
از دانشگاه یوتیوب مدرک را به راحتی گرفتم.
در این ماجرا، سه، چهار موسسه در جا قرارداد بست.
در این بین یکی از آنها متناسب مدار من نبود و آزادی مالی ام اجازه داد که در مقابل درخواست عاجزانه آنها از من برای ادامه، من پیشنهاد را رد کردم.
آنجا بود که گفتم: « استاد جانم زندگی نوش جانت که شاگردانت را آزاده بار میاوری» از روی گشنگی و اجبار، تن به هر شرطی و شرایطی نمیدهند.
نزدیک به پایان تابستان ، اعتماد به نفسم هزار برابر شده، سطح زبانم یک لول بالاتر رفته و کلی باورهای ثروت ساز و استخدام بدست آوردم.
پا به راه نهادم و هم راه و هم خودم را بهتر شناختم.
این نتیجهی ملموس و قابل دیدن من اگر بخواهم از نتایج معنویام بگویم باید بگویم خیلی وقت است که مدارم در مدار آرامش ، معجزه، شانس، آسانی است و تا ذهنم میخواهد. مرا بترساند، به او یادآوری میکنم که عزیزم تو دیگر در مدارهای قبلیات نیستی، نترس، داستانهای چرت و پرت نباف و خودت را برای معجزه ها و آسانی ها آماده کن.
معنی تثبیت فرکانسی را بهتر درک میکنم و خودم را در این مدار میدانم.
استاد جانم
این ها نتایج منی است که اگر کار نکنم، به اندازه ای پول دارم. زمانم دست خودم است و اینکه در چه مکانی باشم را خودم برایش تصمیم میگیرم.
باز هم از شما سپاسگزارم و امید دیدار شما در قلبم همچنان زند است.
بهار
تابستان هزار و چهارصد و سه
از تعطیلات و فاصله صد متری از دریا سیاه، ترابزون
بنام خدای یکی یدونه ام
رفیق مهربونم
رفیق با معرفتم عشق من سپاسگزارم ازت که یکبار دیگه بمن فرصت دادی تا بنویسم از زیبایی ها بنویسم از خوبی ها و از خدایی کردنت بنویسم
از اینکه این قانون زیبات رو جوری تو مغز این بندت کردی که حتی حاضر نیست 1 دقیقه رو بااحساس نجوا بگذرونه و محکم به ریسمان تو چنگ بزنه
بجای ناسپاسی از شرایط فعلی بشینه ازت سپاسگزاری کنه توجه کنه به خاسته هاش نه اینکه ادا دربیاره واقعن دخترت ازت ممنونه برای این همه نعمت که بهش دادی
تو بی نیازه ستوده هستی بنده خودت رو جگر گوشه خودت رو سربلند و بی نیاز میکنی
پس وقتی خدایی به این زیبایی و خوبی دارم اخه مگه میشه بخام به حرف شیطان گوش بدم
مگه من هرشب وقتی قرآن رو میخونم اشک نمیریزم از نعمتهایی ک بمن دادی و خودت تو قرآن گفتی بااینکه من این نعمتهارو بهتون دادم بازم شما میایید شریک برا من پیدا میکنید و من بهت قول دادم که تا جایی ک امکانش رو دارم تاجایی ک وجودم میکشه به شرایط نگاه نکنم و سپاسگزارت باشم
مگه نه اینکه این سلامتی تن سالم چهره بینهایت جذاب و دوست داشتنی اندام عالییییی خانواده خانه و زندگی عالیییی کولری که باد فوقالعاده ای داره و شام خوشمزه ای که تو برامون پختی رو خوردیم
خدای من بهت عتماد دارم برای همینه که از تههههههه اعماق وجودم میگم شکرت برای اینکه این قانون زیبا رو بمن یاددادی
منو هدایت کردی بمن نگاه رحمت دار کردی و من واقعن میخام جزو شاکرین باشم.
.
سلام به استاد گلم سلام به خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی من
خدارو سپاسگزارم که این فایل اومد رو این قسمت از سفرنامه که بمن یاداوری کنه فرشته 2 سال قبل کجا بودی و الان کجایی
خدایاتورا سپاس برای اینکه منو به درستی هدایت کردی
.
دقیقا یادمه اونموقع که اوضاع کشور بهم ریخته بود اوضاع روحی من بشدت داغون بود نه بخاطر کشور بلکه بخاطر رابطه ام که از همپاچیده بود
تو رابطه ای بودم که بخاطر احساس عدم لیاقتم ترد شده بودم و بشدت حالم بد بود
همون 9مهرماه تصمیم گرفتم اولین دوره رو از سایت استاد بخرم چون فکر میکردم دوره بخرم مساعل عاطفیم حل میشه/:
قدم 1 رو خریدم و شروع کردم به گوش دادم اون زمان به قدری فرکانسم پایین بود که نمیتونستم حالم رو خوب کنم
بعد از 1 ماه قدم 2 رو خریدم
در قدم 3 یکسری نشونه ها از بهبود رابطه ام اومد
اتفاقن پارتنرم اومد بهمپیام داد و بازم منی ک روی خودم کارنکرده بودم و فقط داشتم به ظاهر فایل گوش میدادم در قدم 4 بود که برای همیشه این رابطه رو تو ذهنم تموم کردم تاقبل اون به اومدنش فکر میکردم اما بعدش بخاطر یکسری مساعل واقعن برای اولین بار خاستم خودم رو انتخاب کنم
دقیقا یادمه اون زمان فایل جلسه 4قدم 5رو گوش میدادم و فقط تمام ارامشم شده بود این فایلهای استاد
تغییرات من دقیقا از بهمن ماه شروع شد
و چقدر خداروشکر میکنم چقدر خداروشکر میکنم که من اون شب خودم رو انتخاب کردم
من الان یک فرشته دیگ شدم
من الان میتونم یک رابطه بسیار باکیفیت رو تحربه کنم
درحال حاضر شاید رابطه ای که میخام رو با جنس مخالف ندارم
ولی خوبیش اینه ک من اصلا حس کمبود ندارم
من براحتی پذیرفتم و اینقدر درتنهاییم حالم خوبه که الان ماه هاست که تنهام و اصلا احساس تنهایی نمیکنم
چقدر بزرگتر شدم اصلا فهمیدم از رابطه باجنس مخالف چی میخام
همش این نیست که حالا ازدواج کنیم بریم و بچه بیاریم و مثل بقیه مردم بدوعیم دنبال دوقرون دوهزار
نه بلکه من میخام یه دختر قوی باشم که یک پسر قوی بتونه کنارم واسته من دختری باشم که بشینه منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید هرگز اون شاهزاده نمیاد
اگرم بیاد یک شاهزاده کنار یک ملکه وامیسته
اگه میخام شاهزاده بیاد باید خودم ملکه باشم
استاد این فایل خیلییی نکته های قشنگی از قانون رو داشت که براممرور شد و دقیقا اونجا که خانوم شایسته گفت این مساعل تکرارشون خیلی خوبه دقیقا من داشتم میگفتم کاش استاد دوباره بگه
استاد من هرروز صبح که از خاب بیدار میشم سعی میکنم با مرور قانون و گوش دادن به فایلها روزم رو شروع کنم تا در طول روز یادم باشه که قانون چیه
اول صبح که بیدار میشم اول ستاره قطبیم رو مینویسم بعدش 8 دقیقه پایانی قسمت 232 سفربه دور امریکا رو میبینم
امروز سومین روزی بود ک اینکارو میکردم و جالب اینکه صبح که میخاستم با تلویزیون فایل بزارم داشت به محض روشن شدن تلویزیون داشت زیبایی های سانفرانسیسکو رو نشون میداد و من خودم رو تحسین کردم و به خودم گفتم فرشته این قانونه که داره تورو به آسونی هدایت میکنه
اتفاقات بسیار عالییی درراهههه
خداروشکر میکنم که اینجام
دوستتون دارم
سلام فرشته جان دختر خوب توحیدی ، بسیار لذت بردم از نحوه گفتگوت با خدا ، سپاسگزاری از یک رفیق پایه ی همراه.
هیچ چیز مثل ارتباط با خدا نمیتونه احساس آدم را خوب کند . خداست که غصه را تبدیل به شادی می کند تو قلبمون ، خداست که وقتی گرسنه می شویم سیرمون می کند ،وقتی تشنه بشیم سیرابمون می کند. اون است که لبخند را روی لبمون می آورد ، امید را تو دلمون زنده می کند . وقتی اشتباه می رویم سرزنشمون نمی کند وقتی ازش راه درست را می پرسیم هدایتمون میکند.
چقدر زیبا با جزئیات ازش سپاسگزاری کردی فرشته ی خدا.
ممنونم که این یادداشت های الهی را با ما هم در میان گذاشتی. الان معلومه که نباید احساس تنهایی کنی چون یک رفیق ناب داری که همیشه حواسش بهت هست حتی وقتی خوابی یا سرگرم کاری و حواست بهش نیست.
اگرم بیاد یک شاهزاده کنار یک ملکه وامیسته
اگه میخام شاهزاده بیاد باید خودم ملکه باشم
حسم می گوید همین الآنم تو یک ملکه ای.
امروز که قرآن را باز کردم تا خدا باهام حرف بزند ایه177سوره بقره آمده همان که خدا می فرماید : لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا ۖ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ ۗ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ.
ترجمه مکارم شیرازی: نیکی (تنها) این نیست (که به هنگام نماز) صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما از مساءله قبله و تغییر قبله باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسانی هستند که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده اند، و مال (خود) را با علاقهای که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق میکنند، نماز را بر پا میدارند، و زکات را میپردازند و به عهد خود به هنگامی که عهد بستند وفا میکنند، در برابر محرومیتها و بیماریها، و در میدان جنگ استقامت به خرج میدهند، اینها کسانی هستند که راست میگویند (و گفتار و رفتار و اعتقادشان هماهنگ است و اینها هستند پرهیزگاران.
بقیه مترجمان هم که دیدم آتی المال علی حبه را همه نوشته بودند مالشون را می بخشند با وجود دوست داشتنشون ، اما به نظر من اینجوری هم میشه بهش نگاه کرد که : مال را با عشق می بخشند یعنی وقتی می بخشند لذت می برند دنبال برگشت پوله نیستند ، نگران کم شدنش نیستند،دنبال اینکه طرف براشون جبران کند یا توقع کردن از طرف نیستند . می بخشند و لذت می برند و فراموش می کنند. چطور می توانن؟ وقتی لبریز از مال وثروتند.
و چقدر این حس بخشش الهی است . و نزدیک است به آنچه استاد در آموزش هاشون یاد می دهند و چقدر این حس الهی تر است . چقدر استقلال مالی یا به قول شما ملکه بودنه خوبه فرشته جان.
در اوج آرزوهات باشی ، در پناه رب العالمین. هر روزت پر نور تر از روزهای قبل.733
سلام بر همه عزیزان
روزشمار روز 176 فصل ششم
خدا رو شکر بابت داشتن شما
بینظیرید استاد هم شما و هم مریم جان
چه نکات مهم و خوبی رو مجدد بهمون یادآور شدین چه فضای روحانی و مقدسی عجب شن های نرمالویی اون قسمت هایی که مریم جان داشتن نکات و میگفتن و شما با شن ها بازی میکردین واقعا دلم خواست تجربش کنم اونجا بودم و همینطوری با لذت شن ها رو تو دست هام جابجا میکردم
استاد هربار میگین برف من چند ثانیه اول ذهنم حک شده و ناخوداگاهم تو ثانیه های اول فکر میکنه برفه در حد دو سه ثانیه بعد سریع یادم میاد شن بود میخوام بگم ذهن عجب فراموشکار و به یسری موارد چسبناک عمل میکنه
واقعا هربار سفر یهویی رفتیم کلی بهمون خوش گذشته من با دوستام وقتی آخر هفته ها معمولا همه تعطیلن میگیم بریم بیرون مقصدش و در اغلب موارد مشخص نمیکنیم بعد میریم هدایت میشیم مگه جاهای مثل سینمایی جایی باشه از قبل برنامه بریزیم وگرنه معمولا جای مشخص شده ای نداریم و همیشه هربار اینطوری رفتیم کلی خوش گذشته حداقل به من یکی
راجع به همزمانی ها میلیون اتفاق برام افتاده ولی هرچی فکر کردم کدومشو بگم یادم نیومد برای همین فعلا رهاش کردم
ولی راجع به کنترل ذهن امروز یه اتفاقی افتاد میخوام بگم ثبت بشه
امروز از سوپرمارکت کالایی سفارش دادم و دو تاش و اشتباه اورده بود چون از یه مارکت خاصی هست که حالا اسم نمیارم ولی تو ایران خیلی معروفه معمولا پیش میومد خیلی کم اینطوری بشه که کالا رو نداشته اون فروشگاه بجاش تماس گرفته گفته فلان کالا رو جایگزینش میخواین؟ و مکالمه مون اینطوری صورت گرفته حالا یا گفتم موردی نداره یا نه نمیخوامش و پولش برگشته به کیف پولم اما این سری اصلا تماس هم نگرفتن و خودشون سرخود کالایی که زمین تا اسمون فرق داشت فرستادن منم هم تو مارکت اعتراضمو بیان کردم و هم اومدم به فروشگاه بگم ولی پاسخگو نبودن داشتم عصبانی میشدم و قضایای بعدش اما بعد ذهنمو کنترل کردم گفتم تا به امروز دیدی چقدر حس و حالت و سبک زندگیت عالی پیش رفت از همین چیزهای به ظاهر ساده شروع کن بعد گفتم خب الان چیکار کنم بهتره؟ چون یک ساعتی منو درگیر کرده بود هی پیغام میزاشتم و پشت خط پشتیبانی میموندم بعد رها کردم گفتم حضوری میبرم چون نزدیک هم بود مادرم میخواست بره بیرون گفت من میبرم و بهش موارد و گوشزد کردم که اگه فلان حرف و زد اینو بگو یا اونو بگو خلاصه با ارامش بعد گفت اگه پس نگرفت گفتم بیار فقط فاکتورش همراهت باشه خودمو اماده کرده بودم محکم و جدی و بحالت یکم پرخاشگرانه جوابش و بدم چون میدونستم تماس میگیره مادرم و بالاخره یه چیزی میگه تماس برقرار شد و صاحب فروشگاه گفت برای این اون کالا رو دادیم چون قیمتش پایینتر بود و یسری صحبتهای بی ربط بعد گوشی و داد مادرم بهش و گفتم جناب اون کالا برای من تخفیف خورده بود از سمت مارکت به فروشگاه شما ارتباطی نداره (در کمال ادب حتی ذره ای هم صدامو بالا نبردم) بعد مرده گفت اها اها بچه های ما اشتباه فرستادن و کلی عذرخواهی کرد و گفت چشم الان براتون میفرستیم و مجدد تماس گرفت و مشخصات کالایی که ارسال کرد و پرسید و بازم عذرخواهی کرد و به همین روش حل شد اگه قبلا بود من اصلا دنبال دعوا بودم و بعدش با خودم گفتم اصلا من اگه بیشتر روی خودم کار کنم اصلا ازین موضوعات پیش نمیاد یا اگه هم خییلی کم پیش بیاد و بخواد درسی و بمن بده منم که روی اون اتفاق برچسب میزنم و با کنترل ذهنم اتفاق و به نفع خودم تغییر میدم و بعدش حتی پشتیبانی مارکت هم تماس گرفت و گفتم حضوری حلش کردیم تو دلم گفتم خسته نباشی :))) بازم اگه قبلا بود تا یه تیکه ای بهشون نمینداختم قطع نمیکردم خلاصه همین کارهای شاید از نظر برخی ها کوچیک و پیش پا افتاده برای من کلی درس داشت و کلی تونستم ذهنمو کنترل کنم در مواقعی که مشابه ش بوجود اومده و اصلا همون و اینقدر بزرگ کردم و ک بعدش طبق قانون اتفاقات پیچیده تری رو جذب کردم
بسیار از نکات مثبتی که مریم جان بهش توجه کرده بودن و همزمانی ها و روش و سبک زندگی شما دو عزیز لذت بردم و هرروز بیشتر سپاسگزار خداوندم که الگویی همچون شما دو عزیز در زندگیم دارم دوستتون دارم خدایا شکرت