تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک . منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم

سلام به استادِ جان

چند وقتی بود که کامنتی ننوشته بودم و امروز وقتی این فایل رو دیدم دوست داشتم بیام و بنویسم ، بیام و از ثروت بنویسم

استاد جان من یه ماه پیش حدودا بعد از یه درگیری از محل خدمتم دراومدم ، خیلی با احترام و دوستی و لطف منو به یه واحدی دادن که کارش بسیار راحت و کامپیوتریه و خب خدا رو شکر همون شرایطیه که میخواستم ، یعنی دوست داشتم به اندازه کافی مرخصی هایی که دارم رو برم ، شیفت نمونم و هر چی که دوست داشتم برام اتفاق افتاد اینجا و از این بابت خدا رو شکر میکنم .

استاد جان از وقتی این مفهوم توی ذهن من تغییر کرد ، یعنی این درک نادرست از قانون که به پول فکر میکنی و یه کیسه پول از اون بالا میفته برات آرام آرام تغییر کرد و من شروع کردم به شناخت بیشتر خودم تصمیم گرفتم مهارت هامو افزایش بدم .

همین نگاهی که شما تو این جلسه گفتید ، اردیبهشت ماه سال گذشته بود که تو یه صبح زود ساعت شش یا هفت من رفتم تو دل کوه و نشستم به نوشتن که خب الان خدای من تو بگو کدوم مسیر رو باید برم ؟ دو تا شغلو هم خیلی دوست دارم ، هم به موسیقی علاقه زیادی دارم هم به برنامه نویسی ، کدوم سمت برم ؟ و در نهایت پاسخ خدا این بود که برو برنامه نویسی رو تجربه کن ، موسیقی رو تجربه کردی ، برنانه نویسی رو هم تجربه کن اونوقت ببین دوستش داری ؟ اونوقت ببین ازش خوشت میاد ؟ اونموقع تصمیم بگیر که کدوم رو میخوای . ذهن من چی میگفت ؟ میگفت نه برم سمت این یه سال از زمانم هدر میره ، کلی از مسیر عقب میفتم و … ولی نگاه خداوند نگاه دیگری است که هیچ عجله ای توش وجود نداره بلکه میگه با آرامش تجربه کن . به خواسته هات برس و اونوقت تصمیم بگیر که میخوایش یا نه و خدا رو شکر وقتی اومدم سراغ برنامه نویسی ، کاری که از بچگی علاقه داشتم بهش ، فهمیدم خیلی خیلی بیشتر از موسیقی دوستش دارم . و بعد که اون نگاه نادرسته آرام آرام درست شد تصمیم گرفتم مهارت کسب کنم تو برنامه نویسی و حرفه ای بشم و این کار رو کردم و دارم انجام میدم ، من دوره های مرتبط با برنامه نویسی وب رو تهیه کردم و الان دارم آموزش میبینم ، دارم یاد میگیرم ، دارم تجربه میکنم .

ایده های جدیدی سمتم اومده که قبلا نبود ، ایده هایی که میدونم نتیجه میده . استاد شما تو دوره راهنمای عملی گفتید تو یه برهه ای من بوی پول رو حس میکردم ، شاید بهتره بگم من الان عجله ای ندارم چون میدونم نتیجه میگیرم و بهش ایمان دارم ، مرحله ی فعلی برای من کسب مهارت هاست و من باید متخصص بشم تو حوزه کاری که میخوام .

دارم روی ثروت با ترکیب بینظیر دوره روانشناسی ثروت و 12 قدم کار میکنم و هر روز خودم رو بهتر میفهمم ، هر روز باور های محدود کننده م رو بهتر شناسایی میکنم و راهکار ها و ایده های عملی که بهم گفته میشه خیلی ساده است ، عمل میکنم بهشون و میدونم نتیجه میده ، چرا ؟ چون هر ایده ای که میاد به راحتی با شرایط فعلیم قابل انجامه و نیاز به هیچ چیز دیگه ای نیست و من فقط باید این مداومته رو به خرج بدم و ناامید نشم ، باید ادامه بدم

اما استاد شما تو یکی از جلسات دوره ثروت 1 درمورد I Wish ها صحبت کردید ، سوالی که خانم شایسته از شما در این مورد پرسید و به جرات میگم یکی از عمیق ترین آگاهی هایی بود که من تا به امروز از شما دریافت کردم . ترکیب اون آگاهی با باورهای فراوانی باعث شد من تصمیم بگیرم که به خواسته هام برسم ، شروع کردم به لیست کردن خواسته هایی که دارم از کوچیک و بزرگ توی گوگل کیپ نوشتمون ، از اینا که میشه تیک زد و باورتون میشه اولین خواسته ای که بهش رسیدم یه کیف پول چرم بود که خیلی دوست داشتم داشته باشمش و همون اوایل خریدم ، این اواخر لپتاپ خریدم برای خودم . سه چهار ماه پیش نشستم و حساب کردم دیدم تو نزدیک یه سال و نیم خواسته هایی که بهشون رسیدم از نظر مبلغی بالایی 100 میلیون تومان شده ، با این حال ورودی مالی من ، پس انداز من نه تنها کم نشده که بیشتر هم شده و اینجا بود که ایمانم نسبت به قانون بیشتر و بیشتر شد ، همین دیروز دوست داشتم لباس بخرم برای خودم چون سایزم کمتر شده با آگاهی های دوره قانون سلامتی و رفتم چند مدل لباس خریدم ، این شرایط هیچ کدوم برای من یه سال پیش وجود نداشت ، من برای اینکه یه شلوار بخرم باید دو ماه پس انداز میکردم ، اما دیروز به محض اینکه گفتم میخوام بخرم رفتم و نه یکی بلکه چند تا لباس خریدم ، خیلی ساده تر شده برام و حرف شما صدق میکنه ، من نه اندازه شما بلکه اندازه خودم هر چقدر که به خواسته هام میرسم انگار ولع ام کمتر میشه . دیروز داشتم فکر میکردم که چطور پارسال انقدر من شدید دوست داشتم یه چیزی رو داشته باشم و خودمو به در و دیوار میزدم . ولی الان میخوام و میگم بهش میرسم ، نمیگم ولع ندارم ولی خیلی کمتر شده ، چون خیلی بهتر از قبل به این درک رسیدم که خواسته های من نیستن که به من احساس خوب دائمی میدن بلکه این نگاه من نسبت به داشته هامه که چقدر احساس خوبی رو داشته باشم . من میخوام به فلان خواسته برسم که چی بشه ؟ میخوام احساس بهتری رو تجربه کنم دیگه ، خب من همین الانشم با داشته هایی که دارم میتونم احساس بهتری رو داشته باشم و اونوقت وقتی تو این مدار قرار بگیرم ، وقتی رها باشم هر روز به خواسته های بیشتری میرسم .

من تازه میفهمم که چطور فردی مثل ایلان ماسک با این صد ها میلیارد دلار ثروت چطور میگفت که من خونه ندارم ؟ میگفت خونه ی دوستام میخوابم ، کلا یه هواپیما دارم که اونم برای اینکه سریع تر به کارام رسیدگی کنم . اون دیگه گذشته ، تجربه ش کرده ، اون ماشین مک لارنی رو که دوست داشت رو تجربه کرده ، اون خونه ها و ماشین هایی که دوست داشته رو تجربه کرده و تونسته ازش بگذره وگرنه چطور ممکنه همچین فردی با این مقدار از ثروت اینطوری زندگی کنه ؟ و این نکته ی فوق العاده ای از آگاهی های این فایل بود .

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

منابع بیشتر درباره موضوعات آموزشی این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1 و نقش آگاهی های این دوره در «رسیدن به استقلال مالی از طریق ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره ثروت»
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    613MB
    39 دقیقه
  • فایل صوتی تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
    38MB
    39 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

727 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نیما کریمی» در این صفحه: 1
  1. -
    نیما کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    سلام به استاد عزیزم. خیلی خوشحالم که فایلی عالی با انرژی خیلی مثبت به ما هدیه دادید.

    حرفی که میزنید رو کاملا تجربه کردم. تضادهای زیادی بهشون برخوردم و وقتی که بهشون رسیدم دیگه برام عادی شده بود و زندگی بدون اون نعمت ها برام عجیب بود. قبل از آشنایی با شما فکر میکردم خب تکراری میشه دیگه طبیعیه.

    اما بعد از گوش دادن و عمل کردن به روانشناسی ثروت متوجه شدم که رسیدن و گذر کردن یعنی چی.

    فهمیدم که رسیدن با آرزوهایی که مخصوصا از بچگی داشتیم یا به قول شما I wish ها سوراخ های ظرفمون رو میپوشونه یعنی چی.

    تقریبا یک ماه پیش بود که من به خاطر اینکه به جایگاه خوبی از لحاظ مالی رسیدم شروع به خریدهایی کردم که آرزوشو داشتم و نمیدونستم که چرا یکم بی انگیزه شدم. که خدا هدایتم کرد به فایل ارزشمند گفت و گو با دوستان قسمت ۴۵ و بعدا ۲۱ که شما دقیقا سوال منو واشکافی کردید و گفتید که کاملا طبیعیه که آدم به یه جایی میرسه دوست داره بره یه سری کارها انجام بده که شاید احمقانه باشه اما باید انجام بده و برسه بهشون تا ازشون بگذره.

    تو کامنت های قسمت ۴۵ هم ردپایی گذاشتم چقدر خوبه ما خلاهای زندگیمون رو پر کنیم تا آرزوی چیزی رو دلمون نمونه و بتونیم گذر کنیم.

    چون ممکنه هر چقدر هم موفق و ثروتمند هم بشیم تو ناخودآگاهمون یه سری کارهای تیک نخورده بمونه و ممکنه تبدیل به عقده بشه.

    بنابراین یادمون نره که این فرکانس ها و باورهای جدید ما بود که منجر شد یه سری نتایج خلق کنیم و بعد از اینکه خلاها رو پر کردیم با قدرت بیشتر میتونیم ادامه بدیم و نتایج بزرگتری رو هم بگیریم چون ذهنمون آزاد شده از ای کاش ها.

    من الان دیگه قشنگ میدونم که با تمرکزی که رو کار و کنترل ذهنم داشتم و من رو به درآمد بهتر و پر کردن آرزوهام رسونده. پس از این به بعد مطمئن تر و با قدرت بیشتر میرم روی کارم و قانون تمرکز میکنم و نتایج بزرگتری هم میگیرم.

    .

    منطق خیلی زیبای دیگه که نشون میده چقدر ثروت خوبه و ثروتمند شدن کار معنوی و خیرخواهانه ای هستش اینه که با هر خرج کردنی ما داریم به کلی آدم خدمت میکنیم و به رشد جهان کمک میکنیم. علاوه بر اون به رشد شخصیت خودمون و گذر کردن خودمون چقدر کمک میشه.

    در نتیجه در نزد خدا هم محبوب تر میشیم چون هم داریم به بینهایت آدم مستقیم و غیر مستقیم کمک میکنیم و هم جهان رو توسعه میدیم که جای بهتری برای زندگی باشه. برای مثال وقتی ما یخچال یا ماشین میخریم اون کمپانی های مربوطه می بینند که محصولاتشون داره بهشون سود میده و کارشون رو بزرگتر می کنند و انگیزه می گیرند که خلاقیت و آپدیت بیشتری رو توی محصولاتشون پیاده سازی کنند، آدم های بیشتری استخدام میکنند و …

    من الان یه مدته که اگه دلم چیزی رو بخواد سریع میخرمش و امتحانش میکنم که ببینم خوشم میاد یا نه که باز اینم منجر میشه به بالا رفتن احساس لیاقت و احترام به خود و خودشناسی بیشتر.

    استاد به ترمز خیلی مخفی ای اشاره کردید که این فکر که نکنه از رسیدن به فلان جایگاه یا گرفتن فلان وسیله یا ملک خوشم نیاد یا واسم دردسر درست کنه باعث میشه اصلا بهش نرسیم و از تجربه اش بی بهره بمونیم که بفهمیم خوشمون میاد یا نه که در نهایت ممکنه منجر به خلا درونی بشه.

    پس من به آرزوها و خواسته هام میرسم و بعدا تصمیم میگیرم که خوشم میاد یا نه.

    اینکه من به خواسته هام برسم اعتماد به نفس منو خیلی بالاتر میبره و ظرفم (تکاملی) بزرگتر میشه که کمک میکنه راحت تر به خواسته های بیشتر و بزرگتری برسم.

    سپاسگزارم از خدا و شما بابت این آگاهی هایی که بعید میدونم تو کتابی باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: