تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک . منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم

سلام به استادِ جان

چند وقتی بود که کامنتی ننوشته بودم و امروز وقتی این فایل رو دیدم دوست داشتم بیام و بنویسم ، بیام و از ثروت بنویسم

استاد جان من یه ماه پیش حدودا بعد از یه درگیری از محل خدمتم دراومدم ، خیلی با احترام و دوستی و لطف منو به یه واحدی دادن که کارش بسیار راحت و کامپیوتریه و خب خدا رو شکر همون شرایطیه که میخواستم ، یعنی دوست داشتم به اندازه کافی مرخصی هایی که دارم رو برم ، شیفت نمونم و هر چی که دوست داشتم برام اتفاق افتاد اینجا و از این بابت خدا رو شکر میکنم .

استاد جان از وقتی این مفهوم توی ذهن من تغییر کرد ، یعنی این درک نادرست از قانون که به پول فکر میکنی و یه کیسه پول از اون بالا میفته برات آرام آرام تغییر کرد و من شروع کردم به شناخت بیشتر خودم تصمیم گرفتم مهارت هامو افزایش بدم .

همین نگاهی که شما تو این جلسه گفتید ، اردیبهشت ماه سال گذشته بود که تو یه صبح زود ساعت شش یا هفت من رفتم تو دل کوه و نشستم به نوشتن که خب الان خدای من تو بگو کدوم مسیر رو باید برم ؟ دو تا شغلو هم خیلی دوست دارم ، هم به موسیقی علاقه زیادی دارم هم به برنامه نویسی ، کدوم سمت برم ؟ و در نهایت پاسخ خدا این بود که برو برنامه نویسی رو تجربه کن ، موسیقی رو تجربه کردی ، برنانه نویسی رو هم تجربه کن اونوقت ببین دوستش داری ؟ اونوقت ببین ازش خوشت میاد ؟ اونموقع تصمیم بگیر که کدوم رو میخوای . ذهن من چی میگفت ؟ میگفت نه برم سمت این یه سال از زمانم هدر میره ، کلی از مسیر عقب میفتم و … ولی نگاه خداوند نگاه دیگری است که هیچ عجله ای توش وجود نداره بلکه میگه با آرامش تجربه کن . به خواسته هات برس و اونوقت تصمیم بگیر که میخوایش یا نه و خدا رو شکر وقتی اومدم سراغ برنامه نویسی ، کاری که از بچگی علاقه داشتم بهش ، فهمیدم خیلی خیلی بیشتر از موسیقی دوستش دارم . و بعد که اون نگاه نادرسته آرام آرام درست شد تصمیم گرفتم مهارت کسب کنم تو برنامه نویسی و حرفه ای بشم و این کار رو کردم و دارم انجام میدم ، من دوره های مرتبط با برنامه نویسی وب رو تهیه کردم و الان دارم آموزش میبینم ، دارم یاد میگیرم ، دارم تجربه میکنم .

ایده های جدیدی سمتم اومده که قبلا نبود ، ایده هایی که میدونم نتیجه میده . استاد شما تو دوره راهنمای عملی گفتید تو یه برهه ای من بوی پول رو حس میکردم ، شاید بهتره بگم من الان عجله ای ندارم چون میدونم نتیجه میگیرم و بهش ایمان دارم ، مرحله ی فعلی برای من کسب مهارت هاست و من باید متخصص بشم تو حوزه کاری که میخوام .

دارم روی ثروت با ترکیب بینظیر دوره روانشناسی ثروت و 12 قدم کار میکنم و هر روز خودم رو بهتر میفهمم ، هر روز باور های محدود کننده م رو بهتر شناسایی میکنم و راهکار ها و ایده های عملی که بهم گفته میشه خیلی ساده است ، عمل میکنم بهشون و میدونم نتیجه میده ، چرا ؟ چون هر ایده ای که میاد به راحتی با شرایط فعلیم قابل انجامه و نیاز به هیچ چیز دیگه ای نیست و من فقط باید این مداومته رو به خرج بدم و ناامید نشم ، باید ادامه بدم

اما استاد شما تو یکی از جلسات دوره ثروت 1 درمورد I Wish ها صحبت کردید ، سوالی که خانم شایسته از شما در این مورد پرسید و به جرات میگم یکی از عمیق ترین آگاهی هایی بود که من تا به امروز از شما دریافت کردم . ترکیب اون آگاهی با باورهای فراوانی باعث شد من تصمیم بگیرم که به خواسته هام برسم ، شروع کردم به لیست کردن خواسته هایی که دارم از کوچیک و بزرگ توی گوگل کیپ نوشتمون ، از اینا که میشه تیک زد و باورتون میشه اولین خواسته ای که بهش رسیدم یه کیف پول چرم بود که خیلی دوست داشتم داشته باشمش و همون اوایل خریدم ، این اواخر لپتاپ خریدم برای خودم . سه چهار ماه پیش نشستم و حساب کردم دیدم تو نزدیک یه سال و نیم خواسته هایی که بهشون رسیدم از نظر مبلغی بالایی 100 میلیون تومان شده ، با این حال ورودی مالی من ، پس انداز من نه تنها کم نشده که بیشتر هم شده و اینجا بود که ایمانم نسبت به قانون بیشتر و بیشتر شد ، همین دیروز دوست داشتم لباس بخرم برای خودم چون سایزم کمتر شده با آگاهی های دوره قانون سلامتی و رفتم چند مدل لباس خریدم ، این شرایط هیچ کدوم برای من یه سال پیش وجود نداشت ، من برای اینکه یه شلوار بخرم باید دو ماه پس انداز میکردم ، اما دیروز به محض اینکه گفتم میخوام بخرم رفتم و نه یکی بلکه چند تا لباس خریدم ، خیلی ساده تر شده برام و حرف شما صدق میکنه ، من نه اندازه شما بلکه اندازه خودم هر چقدر که به خواسته هام میرسم انگار ولع ام کمتر میشه . دیروز داشتم فکر میکردم که چطور پارسال انقدر من شدید دوست داشتم یه چیزی رو داشته باشم و خودمو به در و دیوار میزدم . ولی الان میخوام و میگم بهش میرسم ، نمیگم ولع ندارم ولی خیلی کمتر شده ، چون خیلی بهتر از قبل به این درک رسیدم که خواسته های من نیستن که به من احساس خوب دائمی میدن بلکه این نگاه من نسبت به داشته هامه که چقدر احساس خوبی رو داشته باشم . من میخوام به فلان خواسته برسم که چی بشه ؟ میخوام احساس بهتری رو تجربه کنم دیگه ، خب من همین الانشم با داشته هایی که دارم میتونم احساس بهتری رو داشته باشم و اونوقت وقتی تو این مدار قرار بگیرم ، وقتی رها باشم هر روز به خواسته های بیشتری میرسم .

من تازه میفهمم که چطور فردی مثل ایلان ماسک با این صد ها میلیارد دلار ثروت چطور میگفت که من خونه ندارم ؟ میگفت خونه ی دوستام میخوابم ، کلا یه هواپیما دارم که اونم برای اینکه سریع تر به کارام رسیدگی کنم . اون دیگه گذشته ، تجربه ش کرده ، اون ماشین مک لارنی رو که دوست داشت رو تجربه کرده ، اون خونه ها و ماشین هایی که دوست داشته رو تجربه کرده و تونسته ازش بگذره وگرنه چطور ممکنه همچین فردی با این مقدار از ثروت اینطوری زندگی کنه ؟ و این نکته ی فوق العاده ای از آگاهی های این فایل بود .

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

منابع بیشتر درباره موضوعات آموزشی این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1 و نقش آگاهی های این دوره در «رسیدن به استقلال مالی از طریق ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره ثروت»
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    613MB
    39 دقیقه
  • فایل صوتی تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
    38MB
    39 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

727 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس در مسیر توحید» در این صفحه: 4
  1. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل عالیه و صحبت های استاد آدم رو وادار به تفکر میکنه

    این سومین کامنتی هست که برای این فایل دارم مینویسم

    یکی از باورهای اشتباهی که الان یادم اومد رو میخوام بنویسم

    یکی از باورهای اشتباه افرادی که در بچگی دیده بودم این بود که با داشتن فرزند بیشتر میشود ثروتمند شد

    یعنی در واقع میگفتن بچه با خودش نعمت میاره

    فکر میکردن خودشون اگر مستقیم از خدا بخواد که بهشون ثروت و نعمت بده نمیده و بچه رو واسطه میکردن که اینم برمیگرده به شرک و کفر

    ملت خودشون رو لایق نمیدونستن

    اینجور افراد رو که میدیدم با این دیدگاه که بچه باعث ثروتمند شدن میشه همشون چندین تا بچه داشتن و زندگی بشدت داغون که خیلیا شونم نون نداشتن بخورن ولی هنوز به همون باور بودن که بچه روزی میاره باخودش

    مخصوصا باور اینکه اگر پسر باشه بهتره چون دستیار پدرش میشه و…… فارغ از اینکه بگن آقاجان اون آدم یه باور دیگه داره یه اعتقاد دیگه داره باورهاش متفاوته ولی هیچی و هیچی فکر میکنن یه عروسکه یه اسباب بازیه که هر جور دوستداره و هر سازی که میزنه به همون ساز برقصه

    ولی هیچ وقت اون بچه ها باعث نمیشدن که اون خانواده ثروتمند بشه هر چی بیشتر میشدن اون پدر و مادره فقیر تر میشدن با این دیدگاه شرک آلود

    بنظرم این دیدکاه با دیدگاه اینکه خیلی ها امام و امامزاده و رییس و…… خیلی های دیگه رو واسطه میگیرن بین خودشون و خدا هیچ فرقی ندارن

    میدونم که خیلی از دوستان این نوع نگاه رو دیدن

    این موضوع یادم اومد خواستم اینجا به اشتراک بذارم تا یکی از باورهای اشتباه دیگه هم کشیده بشه بیرون

    هر کی این باور رو دیده و شنیده دیدگاهش رو به اشتراک بذاره لطفا چون شاید به یه طریق دیگه ای این رو باور داشته

    آرزو میکنم که همیشه در پناه خدای مهربان سربلند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم بینهایت

    ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    برای باردوم این فایل رو دیدم

    دیشب که فایل اومده بود روی سایت صوتی گوش دادم

    امروز تصویری دیدم و هر کدومش حس متفاوتی میده به آدم

    اول از زیبایی های فایل بگم

    1-اندام زیبا و خوش فرم استاد هست که واقعا قابل تحسینه

    2-دیدن روشن شدن هوا و آسمون بینظیر بود که رنگ شد اول آبی بود و یکم تیره بعد آبی و نارنجی و زرد شد بعد کم کم روشن شد و سفید و آبی شد چقدر زیبا بود خدایا شکرت

    این تصویر بهم قانون تکامل رو یادآوری میکنه که یک دفعه چیزی تغییر نمیکنه

    مثل مثالی که استاد زد توی فایل باورهای ما در مورد ثروت یک شبه تغییر نمیکنه که توقع داشته باشیم شب کار کنیم و فردا چند کیسه پول بیوفته برامون اگر به این روشن شدن هوا فکر کنیم حرف استاد رو خیلی واضح متوجه میشیم که چی میگن

    3-چه تصویر زیبایی داشت وقتی افراد اول صبح اومده بودن برای ورزش کردن

    4-چقدر اون فرد نابینا رو تحسین کردم که خیلی راحت داشت راهش رو میرفت و با یه کوله پشتی بزرگ وقتی به این فکر کنیم اون مثال ایستاد رو قشنگ میتونیم درک کنیم که همه ی افراد برای گسترش جهان خلق شدن و به ثروتمند شدن جهان کمک میکنن حتی یه نابینا با نابیناییش به جهان کمک میکنه چون باعث شده پزشکان راه های درمان و بهبود پیدا کنن چون باعث شده عصا براشون ساخته بشه و باعث ثروت بیشتر در جهان شدن

    باعث شدن قلم های صوتی ساخته بشه و اینجوری به ثروتمند شدن جهان کمک کردن…… خیلی چیزهای دیگه که میشه مثال زد

    5-تصاویر زیبا و فوقالعاده ی شهر زیبای تمپا بود که از بالای برج دیدم و واقعا قابل تحسینه این صحنه ها و نمیشد در فایل صوتی دیدش

    6-تمیزی و زیبایی این شهر هست که بینهایت زیباست یعنی بک کراند استاد رو وقتی آدم میبینه فکر میکنه فتوشاپه از بس که تمیز و زیباست

    7-آرامش و در صلح بودن افراد هست که چقدر سرشون توی کار خودشونه و با خودشون در صلح هستن که مهم نیست وقتی یه فردی دوربین گذاشته و داره صحبت میکنه کنجکاو بشن و برن ببینن چه خبره اگر در اینجا این صحنه دیده بشه مطمئنا به نیم ساعت نکشیده دور اون بنده خدا رو آدم میگیره که چخبره ولی از کنار استاد افراد زیادی رد شدن حتی نیومدن نگاه کنن ببینن چه خبره این صحنه هم خیلی فوقالعاده بود

    این چیزهایی بود که دیدن تصویری فایل توجه منو جلب کرد

    حال بریم سراغ چیزهایی که استاد در فایل گفتن

    یادمه وقتی بچه بودم یه روز پول رو میزدم به دهنم یه دفعه مامانم گفت نکن توی دهنت کثیفه گفتم چرا کثیفه؟

    گفت چون از پوست مارمولک درست شده این همیشه توی ذهن من بود و باور کرده بودم چرا باور کرده بودم؟

    چون با همون افکار بچگی و با دید ذهن منتقی پوست پشت مارمولک دقیقا حالتش مثل پولهای کاغذی بود

    میگفتم اینکه کاغذیه چطوری از مارمولک درست شده میگفت شده دیگه

    از وقتی اومدم در این مسیر و روی باورهام کار میکنم برای باور فراوانی پول سرچ کردم برای کارخونه ی پول و چندتا فیلم دانلود کردم و میدیدم وقتی این فایلها رو دیدم یاد اون حرف مامانم افتادم گفتم ببین این گفتن پول کثیف چه ترمزی بوده توی ذهنم در مورد پول

    با دیدن اون فایلها چقدر باورهام تغییر کرد وقتی اون همه پول رو دیدم که چطور راحت درست میشه و افراد بسته بندی میکنن و ماشین آلات پولسازی رو دیدم کلی تحسین کردم و به مامانم نشون دادم ولی چیزی نگفتم بهش بنده خدا چنان با تعجب نگاه میکرد

    یکی دیگه از باورهای مخرب در مورد پول

    اینکه همیشه پدرم رو میدیدم صبح خیلی زود بیدار میشد و میرفت سرکار تا ساعت ۱۲،۱ شب کار میکرد و همیشه بدهکار بود وقتی چیزی میخرید با خشم میگفت من یه نفر آدم صبح تا شب جون میکنم تا یه لقمه نون پیدا کنم اینجوری حدر میدید و…. فلان

    یکی از باورهایی که در من ایجاد شده بود

    رفت و آمد مون با افراد فقیر بود یعنی خانواده بیشتر به اینجور آدمها توجه میکردن بخاطر اینکه انسانهای خوبی دیده بشن یادمه با اقوامی که یکم وضع مالی شون خوب بوده رفت و آمد نداشتیم

    ولی الان که باورهام تغییر کردن اون افراد خیلی کم رنگتر شدن در زندگیم میتونم بگم اصلا نیستن

    کی این اتفاق افتاد؟

    زمانی که خودم خودآگاه تصمیم گرفتم دیگه اون سمتی نباشم

    یکی از باورهای مخرب در مورد مهاجرت به کشورهای خارجی که مطمئنم در وجود خیلی از افراد ریشه داره مخصوصا که مذهبی باشن اینکه تو اگر بری به فلان کشوری که زنا حجاب ندارن و آزادن توهم میشی مثل همونا کافر میشی اینقدر این تو وجود من بود که تا اسم مهاجرت میومد میگفتم نــــه من دوستندارم من همینجایی که هستم خیلی عالیه و هیچ وقت نمیخوام از اینجا برم جای دیگه

    حالا منی که عاشق اینم که برم مهاجرت کنم به کشور دیگه و ادامه زندگیم رو در کشوری که دوست دارم باشم باید خیلی روی باورام کار کنم که بشکنه اون چیزهایی که بهم گفته شده الان خیلی بهتر شدم یعنی کلا دیدگاهم عوض شده و باورم تغییر کرده ولی هنوز هم جای کار دارم چون باور یکی دوروزه نیست باور یه عمره که به خوردم رفته

    ان شاءالله که اینهم درست میشه

    استاد دیروز داشتم فایل زندگی در بهشت قسمت ۱۵۵ رو میدیدم بنظیرم اون فایل با این فایل مکمل هم دیگه هستن صبح اون فایل رو دیدم شب هدایت شدم اول به سوال یه دوست عزیز و بعد هدایت شدم به این فایل بینظیر

    به دوستانی که این فایل رو دیدن پیشنهاد میکنم حتما فایل ۱۵۵ زندگی در بهشت رو هم ببینید این دوتا فایل کنار هم خیلی عالین

    استاد وقتی از پر شدن میکید خیلی لذت میبرم میگم ببین استاد لبریز شده از همه چیز پس توهم اگر در این مسیر ثابت قدم باشی یروزی پر میشی از همه ی آرزوهات

    وقتی این فایل رو دیدم یا اون فایلی که آروی رو خالی کردین و میخواستین بفروشین افتادم گفتین از مسافرت سیر شدین و لبریز شدین چون بینهایت تجربه اش کردین ولی باز هم رفتین مسافرت به هاوایی و اون تجربه های فوقالعاده رو کردین وقتی دوباره مسافرت تون رو دیدم گفتم انسان تا زنده هست و تا نفس میکشه خواسته هاش تموم نمیشه حتی اگر فکر کنه لبریز شده باشه و مطمئنم بعد فروش این واحد هم خواستهای جدید و ایده های جدید و بزرگتر در وجودتون شکل میگیره

    مطمئنم اون خونه ی شیشه ای که آرزوشو دارین رو خلق میکنید و هدایت میشید به سمتش شاید در پرادایس بسازید شاید هم جایی باشه که مثل پرادایس هدایت بشید بهش و خیلی خواستهایی که هنوز شکل نگرفته

    با دیدن این فایلها آدم متوجه میشه که برای هممون همین طوره و تا وقتی در این جهان زندگی میکنیم خواسته و رویا داریم و بی انتهاست

    خدایا شکرت بخاطر همه چیز

    آرزو میکنم که همیشه غرق باشید در رویاهایی که به واقعیت تبدیل شده باشن و لبریز بشید ازش مثل استاد

    آرزو میکنم که همیشه در پناه خدای مهربان سربلند و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم بینهایت

    ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت چقدر این فایل به موقع اومده روی سایت

    باورهایی که تلویزیون گرفتیم دقیقا درسته

    یادمه یه سریالی پخش میشد از شبکه سه به اسم (کلید اسرار) ترکیه ای بود

    اینقدر این سریال طرف دار داشت که فکر نکنم هیچ فیلم و سریالی اونقدر علاقمند داشته باشه

    اون زمان میشستم و با باورهای اون زمانم نگاه میکردم میگفتم أ این چقدر خوبه دقیقا مثل زندگی واقعیه و….. فلان مطمئنم که خیلی از بچه های سایت هم دیدن

    سریالی بود که نصف باورهای مخربم از همونه

    هم مذهبی و هم ثروت

    نشون میداد آدمهایی که فقیر و بدبخت و مریض و با حجابن و روزه میگیرن و نماز میخونن هستن همیشه دیگران بهشون کمک میکنه و بقیه دوستشون دارن

    ولی آدمهای پولدار همیشه بلا سرشون میومد و ازشون دزدی میشد یا خودشون دزد بودن یا کلاه بردار بودن و انسان های ثروتمند رو خیلی عصبی و ظالم و خودخواه نشون میداد

    یه صحنه هایی از بهشت و جهنم و قبر بود که فکر میکردی آره این واقعیته

    من هم نگاه میکردم هم پیش خودم میگفتم مگه میشه آدم بهشت و جهنم رو ببینه و ازش فیلم بسازه

    میگفتم اگه اینا دیدن چرا من نمیتونم ببینم بهشت و جهنم رو همیشه این فکر بود توی ذهنم یه جور تفاوت فکر کردن بود برای من و همین تفاوت هام بوده که منو هدایت کرده به سمت توحید

    میخوام بگم حرف استاد دقیقا درسته که فیلم ها و سریالهای تلوزیونی بزرگترین مخرب کننده ی ذهنه بعد از افراد نزدیک

    حتی اسمشون به آدم باور مخرب میداد مثل سریال پول کثیف

    سال ۹۸ وقتی تصمیم جدی گرفتم تلویزیون رو از زندگیم حذف کنم آخرین سریالی که پخش میشد ستایش بود که اونایی که دیدن میدونن چه باورهایی در باره ی ثروت داشت

    وقتی تلویزیون میبینه آدم معتاد میشه بهش مثل معتادین مواد مخدر

    من وقتی تلویزیون رو ترک کردم

    خیلی بیشتر از زندگیم راضی بودم

    زمانم آزاد شد

    وقتم برای انجام دادن کارهام بیشتر شد

    باورهام داره روز به روز بهتر میشه

    و خیلی چیزهای دیگه

    استاد از دریم بورد گفتین که واقعا چقدر لذت بخشه و منم درست کردم از همه چیزی که میخوام حتی اینکه پنجره ی اتاقم به چه سمتی باز بشه و چی ببینم و چه خونه ای داشته باشم و…….

    استاد گفتین از خواسته هایی که داشتیم و بهش رسیدیم بگیم

    یکی از بزرگترین خواسته ی من تدریس کردن بود یعنی میخواستم معلم باشم و وقتی وارد این مسیر شدم و کمی باورهام تغییر کرد تونستم تجربه اش کنم شرایط جوری شد با همه جور افراد از ۵ سال بگیر تا ۷۰ ساله شاگرد داشتم خیلی لذت بخش بود برام و خیلی به رشد عزت نفسم کمک کرد یعنی خیلی زیاد کمکم کرد ولی به مرور زمان به قول استاد وقتی ازش پر شدم دیدم اون چیزی نیست که من میخوام

    آزادیم رو ازم میگرفت مثلا میخواستم برم جایی نگران کلاسهام بودم و نمیتونستم برم محدودم میکرد و من اینو نمیخواستم

    اگر چه که در آمد هم داشتم و باورهام درمورد ثروت هم داشت بهتر میشد ولی محدودیت هاشو دوست نداشتم و دوست داشتم تنها باشم و کلاسها بیشتر اوقاتم رو شلوغ میکرد ولی من از تنهایی خودم لذت میبردم و دیدم این خواسته ی من نیست خیلی راحت ازش گذشتم

    کی ازش گذشتم؟

    وقتی ازش پر شدم و تجربه اش کردم

    ولی یکی از بهترین و لذت بخشترین تجربیات زندگیم بود چون از بچگی آرزوش رو داشتم

    وقتی به این خواسته ام رسیدم ایمانم به خدا قوی تر شد

    بیشتر خدا رو باور کردم

    وقتی ایمانم قوی تر شد گفتم خوب وقتی به این رسیدم پس به بقیه ی آرزوهام هم میرسم

    از خواستهایی که عجله کردم و قانون تکامل رو رعایت نکردم بگم

    علاقمند یکی از دستان ارزشمند خداوند بودم و اصلا باورم نمیشد که این علاقه بشه دو طرفه

    فردی که همیشه در رویاهام دیده بودم و فکر میکردم در واقعیت وجود نداره ولی خداوند سرراهم قرارش داد این عشق فقط بین منو خدام بود چون غیر ممکن میدونستم که اون فرد هم یه روزی بخواد باهم زندگی کنیم

    ولی وقتی به آرزوی معلمی رسیده بودم گفتم اینی که برام غیر ممکن بود شد چون سپرده بودم به خدا پس اینم میشه

    گفتم خوب حالا چطوری؟

    ایده اومد که در عقل کل برم و بچرخم و راهش رو پیدا کنم رفتم و گشتم و خوندم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که اگر من اون فرد رو میخام باید اون خصوصیاتی که در اون فرد رو دوست دارم در خودم ایجاد کنم گفتم اوکی شروع کردم به تمرین تمام چیزهایی که میخواستم اون فرد داشته باشه رو در خودم ساختم شدم همونی که عاشقش بودم پر از انرژی، شادی، آرامش، رهایی و وابسته نبودن

    وقتی خودم شدم اون چیزی که میخواستم دیدم همه چیز خیلی راحت شکل گرفت برگشت بهم گفت اگر شما میخوای این زندگی رو منم میخوام هیچ وقت این جمله از یادم نمیره من همین جور مات و مبهوت مونده بودم چی بگم با خودم میگفتم مگه میشه آخه؟

    گفتم برای خدا هیچ چیزی غیر ممکن نیست اصلا انقدر خوشحال بودم که فقط دوتا بال کم داشتم برای پرواز

    همه چیز خیلی عالی داشت میگذشت که باورهای مذهبی و مخرب و نادرست و قدرت دادن به عوامل بیرونی مانع شد ایشون اومد خاستگاری ولی خانواده ی من مخالفت کردن

    افکار منفی هی میومد سراغم و عوامل بیرونی رو مقصر میدونست ولی با کنترل ذهنم گفتم نه هر چی هست درون منه من مشکل دارم من باید خودم رو درست کنم

    و حتما خیری بوده که در اون زمان نشده و وقتی زمان درستش برسه و من آماده باشم همه چیز خود به خود شکل میگیره

    فعلا من از این لحظه ی خودم باید لذت ببرم شاد باشم

    خدایا شکرت

    راستی استاد باورهای مالیم هم دوباره داره تکون میخوره از دیوار چندین متری یه آجرش افتاده

    کلا ورودی مالیم چندین ماه بود که قطع شده بود ولی من عاشقانه داشتم روی خودم کار میکردم و تلاش میکردم خبر خوب اینکه الان دوباره ورودی مالیم باز شده به لطف الله مهربانم و آموزه های شما

    ان شاءالله خبرهای خوبی در راهه به امید خدا

    وقتی شما رو میبینم که اینقدر به همه ی خواستها و رویاهاتون رسیدین باورهام قدرتمند تر میشن که ببین میشود وقتی از پر شدن میگید میگم خدایا منم میخوام یه روزی بگم من از فلان آرزو پر شدم

    خدایا شکرت که استاد عباسمنش عزیز از خواستهاشون پر شدن و گذر کردن

    خدایا شکرت بابت همه چیز

    آرزو میکنم که به تک تک رویاهاتون برسید و لبریز بشید از همش

    امیدوارم همیشه سلامت وشاد باشید در پناه خدای مهربان

    عاشقتونم بینهایت

    ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  4. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1613 روز

    سلام علیرضای عزیز

    تبریک میگم بهتون بخاطر نتایج. عالی که گرفتین از عمل به قوانین

    تبریک میگم بهتون بخاطر کار مورد علاقه ای که هر روز دارید رشد میکنید عاشقش هستین

    یه جمله ی زیبا استاد توی کتاب رویاها نوشته که خیلی عالیه و وقتی آدم بهش فکر کنه معنی خیلی فوقالعاده ای داره

    نوشته ـ

    هیچ رویایی متولد نمیشود مگر آنکه قابلیت و توان تحقق آن رویا قبل از آن در ما بوجود آمده باشد این یک قانون است

    خیلی جمله ی انگیزشی ای هست و من نوشتم و چسبوندم روی کشوی اتاقم تا همیشه جلوی چشمم باشه

    آرزو میکنم که همیشه غرق باشید در لحظه های بینظیر و پر باشید در فراوانی خداوند و همیشه در کار تون بدرخشید در پناه خدای مهربان

    ♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: