https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدایی که مارا به ساده ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
خداروشکر میکنم که به این فایل زیبا هدایت شدم
چقدر حال و هوای فایل های شما برام ارزشمنده
لباستون چقدر بهتون میاد استاد عزیز
و عاشق جمله روش شدم:خداوند راهنمای من است
چقدرباورهایی که میگفتید تک به تکش درزندگی ما وجود داشته و باعث شده ازش الگو بگیریم
چقدرفیلم هایی که میدیدیم باعث شد باورها و ورودی های نامناسب درماشکل بگیره
چقدر به نکته خوبی اشاره کردید استادعزیز
من هم همیشه درحال پول ساختن بودم ولی واقعا نمیدونستم چی میشه که بعدش همیشه صفرم و انگار اصلا درآمدی ندارم
باورهای یهودیان چقدر برای من به شخصه درس داشت و خداروشکر میکنم که مذهبشون به صورتی هست که باعث میشه طبق قانون ثروت بیشتری بسازن
هرچقدر ثروتمندتر شوی نزد خدا محبوب تر میشوی
باورکلیدی:تنها راه گذر از مادیات، رسیدن به مادیات است
واقعا باید به تمام مادیات دلخواهمون برسیم و سیر بشیم مثل غذا تا بتونیم ازش بگزریم
ماباید به ثروت برسیم تا بتونیم ازش بگزریم
چقدر قانون دقیق است (هیچ پیامبری وجود نداشته که فقیر باشد)
وقتی ما فکرمان را به صورت بنیادین عوض میکنیم که البته نیاز به تکامل داره و هرچقدر که کارمیکنیم روی ذهنمان شرایط بهتر و بهتر میشود
تحسینتون میکنم استاد عزیزم که چقدرزیبا dream board درست کردید(درشرایطی که هیچ چیز نداشتید) و به تمام خواسته هاتون رسیدید.
من از زمانی که در صحبت هاتون از تجسم صحبت میکردید عکس های زیبایی که خواسته هام بود رو جمع آوری میکردم و با دوست عزیزم که ایشون هم چقدر زیبا کلیپ درست میکردن کلیپامون رو اماده کردیم و چقدر ازشون سپاسگزارم که کلیپ بسیار زیبایی هم برای من درست کردن و بارها و بارها باهم نشستیم و تصویر خواسته هامون رو نگاه میکردیم و مطمئن هستیم که به خواسته هامون میرسیم با توکل به خدا
ما باید به ثروت برسیم تا ازش بگزریم و سیر بشیم
خداروشکر میکنم بخاطر قوانین ثابت خداوند که حتی باکیفیت تر از خواسته های مارو وارد زندگیمون میکنه
چقدر زیباست که باخرید هروسیله به پیشرفت و بهبود جهان کمک میکنیم
وقتی به خواسته هاتون رسیدید و پرشدید ازش گذشتید
انتخاب شما سادگی بود و با تجربه کردن متوجه شدید واقعا خواسته اتون چی بوده
ما باید به خواسته هامون برسیم و بعد ببینیم که آیا این خواسته رو میخوایم یانه
ما با رسیدن به خواسته هایمان به پیشرفت جهان کمک میکنیم
چه موقع میتونم بخرم؟زمانی که ذهنم آرام باشد و باور مناسب داشته باشم (بدون شک و تردید)
دقیقا این شک و تردید باعث میشه واقعا به خواستمون نرسیم، خیلی جاها بود که من دقیقا زمانی که شک و تردیدداشتم اصلا به خواسته ام نرسیدم اما زمانی که آرامش داشتم و رها کردم باعث شد به خواسته دلخواهم اتفاقا زودتر هم برسم
تردید و شک باعث میشه نتونیم به خواسته های دلخواهمون برسیم
تحسینتون میکنم استاد عزیزم که با شناخت فوق العاده از خودتون، خواسته هاتون رو بیشتر شناختید
نگاه درست به آرزوها:اول برسم بعد ببینم که این خواسته رو میخوام یانه
*اعتماد بنفس،خودباوری، ایمان و توکل باعث میشه که با رسیدن به هرخواسته از انرژی و اعتماد بنفسش کمک بگیریم و بگزریم تا به خواسته بعدی برسیم
گذرکردن آگاهانه از ثروت و انتخاب سادگی درزندگی باعث میشود پرقدرت تر باشیم
کجاها باورهای نامناسب در ذهن ما باعث شده اتفاق خوبی که درانتظارش بودیم رقم نخوره؟
جاهایی که فکرمان را درمورد ثروت و باور رسیدن درست کردیم و شرایط بهتر شد کجاها بوده؟
اززمانی که یادم میاد همیشه بهمون میگفتن هرچه دربرابر خداوند بیشتر خودتو کوچیک کنی مقرب تری
هرکه بامش بیش، برفش بیشتر
اگه بخوای چندتا خواسته داشته باشی انسان نالایقی هستی
همیشه باید اول دیگران رو اولویت خودت قرار بدی و فداکاری کنی تا خداوند بهت روزی بیشتری بده
و انقدر باورهای نامناسب زیادن که برای یکسریشون حضور ذهن ندارم
اما دقیقا حس کردم زمانی که به خدا توکل میکنم خدا خودش چقدر قشنگ میچینه
استاد دقیقا حرف شما درسته من هم جزوآدمایی هستم که انگار جیبم سوراخه و هرچی وقت و انرژی میزاشتم میدیدم بازم آخر ماه از پس هزینه های جاریم هم برنمیام و واقعا وقتی فکرکردم دیدم همه این عوامل به ذهنیت و باورهای من برمیگرده ونه هیچ عامل دیگه
به خودم تعهد دادم استاد عزیزم که منم مثل شما به خواسته هام برسم و وقتی رسیدم بیام براتون بنویسم از تجاربی که به خواسته هام رسیدم و ازشون گذرکردم
چقدر دیدگاه شمارو تحسین میکنم که برای خرید یک چیز، چیزی را نمیفروشید
با رسیدن به هرخواسته، ظرف ما برای رسیدن به خواسته بعدی بزرگتر میشود و درحالی که یک چیزی را داریم
میتوانیم خواسته های بزرگتر را تحقق بخشیم
عاشقتونم، یک دنیا سپاسگزارم از شما استاد عزیزم ومریم بانوی دوست داشتنی
دیشب من و همسرم داشتیم باهم در مورد همین موضوع که تنها راه گذر از ثروت فقط اینکه تجربش کنیم و همهی خواسته های ما همینن مثل بچه ای باشیم که حالابا زور یا گریه یا با ارامش به اسباب بازی مورد علاقش میرسه ولی بعد از یک هفته بازی کردن ازش سیر میشه مندازتش گوشه خونه ولی مهم اینه که ازش گذشت اونم زمانی که بهش رسید
همهی ما همینیم تا به خواسته هامون نرسیم نمیتونیم ازشون بگذریم
استاد من طلاهای زیادی داشتم ولی این تفکر درمن و همسرم بوده و هنوز م درمن هست که اگه چیزی رو میخوای باید با فروختن طلا به یک چیز دیگه برسی ونه تنها طلا بلکه هرچیز واین از کمبود حس ارزشمندی هم میومد خودم رو لایق طلا نمیدونستم لایق اینکه پول خودش جور بشه نمیدونستم لایق به دست آوردن خواستم با ازدست ندادن چیزی نمیدونستم درسته از لحاظ مالی نرسیدیم به درامد مورد نظرمون ولی به امید خدا درست میشه به شرط باورهای درست و این باور مخرب رو درستش میکنیم
خدا من رو هدایت کرد که بیام چک کنم ببینم فایل جدید گذاشتید یا نه که دیدم این فایل اومده واقعا من رو تکونم داد واقعا اول از خدای مهربانم سپاسگزارم که همیشه هادی من هست وبعد از شما و مریم جان شایسته عزیز هم تشکر میکنم بابت این فایل های ارزشمند
در پناه الله یکتا شادوسالم وثروتمند در دنیا واخرت باشید انشالله
چون بقدری باورهای نامناسب تو ذهن ما کاشتن که در هر لحظه باید باورهای درست بهمون یاد آوری بشه .
و تو هر موضوعی که به مال وثروت ربط داره ،تمرین کنیم تا باورهامونو قویتر کنیم.
تمام باورهای مخربی که استاد عرض کردن منم در گذشته داشتم .در کل که وقتی چیزی تو جامعه باب باشه ،همه جاگیر میشه .
مغز ما رو به پولدارشدن طوری شستشو داده بودن که واقعن فکر میکردیم ثروتمندا از خدا دور هستن وثروتمند شدن خودمون ینی دردسر، ینی دور شدن از خدا ،ینی مصیبت ،ینی زیاد شدن مسئولیت ،ینی کشیده شدن به سمت گناه وهر چیز دیگه ای که بار منفی داشت.
نه علاقه داشتیم ثروتمند بشیم نه ثروتمندا رو دوست داشتیم .
امیدوارم ثروتمندا ما رو ببخشن ،خیلی قضاوتشون کردیم .خیلی انگ بهشون چسبوندیم .
خواسته های خودمون هم در حد رفع نیاز بودنه بیشتر .
چون میترسیدم بیشتر داشته باشیم اونوقت در مقابل خدا،بیشتر باز خواست بشیم .
یه جورایی فکر میکردیم ثروتمندشدن ینی از مسیر خارج شدن .
پولدارشدن رو یه جور دقدقه میدونستیم .واکثر ماها حوصله ی دقدقه نداشتیم .به همین نون بخور و نمیر راضی بودیم منتهی کمی راحتر که اذیت نشیم .
یه خونه و یه ماشین خوب و یه خونه باغ یا ویلا رو کافی میدونستیم .این بهترین وبزرگترین آرزوی ما بود.
همین که مستاجر نباشیم کفایت میکنه !
همین که یه ماشین معمولی خوب سوار شیم که حداقل مدل بالا باشه ،بسه !
یه جایی هم داشته باشیم برای تعطیلات آخر هفته که دیگه خیلی عالی میشه !
الانشم من افراد زیادی رو میبینم که همین طرز فکرها رو دارن وبه همین مقدار داشته ،بسنده میکنن.
منتهی نگاه من خیلی فرق کرده ،توقعاتم از جهان خیلی بیشتر شده .
من کاملا حرف استاد رو قبول دارم که تا به ثروت نرسی نمیتونی ازش سیراب بشی.
هرچند بگی نه ! واقعن برای من ، مادیات اهمیتی نداره اما بازم ته دلت ،دلت میخاست داشته باشی وتجربش کرده باشی .
این خیلی مهمه وخیلی باارزشه که خودت انتخاب کنی برای ساده زیستی تا اینکه مجبور باشی باصدها آرزو ،ولی ساده زندگی بکنی .
اجبار با انتخاب خیلی فرق داره .
اجبار هزاران تا حسرت وغبطه ومقایسه برات به جا میزاره که منجر به غم وغصه خوردن وافسوس خوردن ودر نهایت تو رو به احساس افسردگی وپوچی میبره .
ولی انتخاب انگیزه وانرژی تو رو همیشه عالی نگه میداره .
تو همیشه سرحال وسرزنده هستی چون از هرچی دارایی سیراب شدی .چون تا جایی که دلت میخواست همه چیزو خودت تجربه کردی .
هرکس هر حرفی بزنه مثل ماتم زده ها نگاش نمیکنی .سرت بالاس که خودتم این مسیرو رفتی وطعم لذت وشادی اکثر چیزا رو چشیدی .
مثل استاد وقتی اسم کشتی تام کروز میاد .میدونن چ لذتی داره.
لذت اکثر تفریحات جهان رو چشیدن .
میدونن خونه ی 8خواب ،یا خونه های بزرگ دیگه چ تو برج چ تو باغ چ لذتی داره .
ولذت وداشتن انواع و اقسام ماشینها وموتورها وهر چیز دیگه ای رو چشیدن چون استفاده کردن .
همه ی اینا باعث شده استاد عزیز از لحاظ ذهنی غنی بشن .
ما هم باید به این درجه برسیم تا بتونیم به چنین حس قشنگی برسیم .
حکایت اینکه میگن «شنیدن کی بود مانند دیدن ».
حکایت اکثر ماهاس!!!
برای رسیدن به این جایگاه بایدطبق قوانین جهان پیش رفت واز الگوی مناسبی چون استاد استفاده کرد.
در حال حاضر از داشته هامون لذت ببریم .
همیشه سپاسگزار هر آنچه داریم و استفاده میکنیم ،باشیم.
همیشه تا جایی که میتونیم احساسمون روخوب نگه داریم .
کانون توجهمون سمت مثبتها وزیبایی های جهان اطرافمون باشه .
از زیباها و هر آنچه چیزی که ما رو سمت مثبتها وحال خوب میبره ،صحبت کنیم.
در واقع از خواسته ها و از اهدافمون حرف بزنیم .
از ناخواسته ها وهر آنچه بار منفی داره پرهیز واعراض کنیم .
باورهای توحیدی رو در خودمون تقویت کنیم.
باور کنیم درجهانه فراوانی ها زندگی میکنیم .
باور کنیم که خدای ما بیشتر از مامیخاهد.
باور کنیم همه چیز در این جهان برای همه زیاده .
باور کنیم که خداوند قدرت مطلق هستش وتوانایی دادن همه ی نعمتها رو به ما داره .
باور کنیم خدای بخشنده رو وایمان صد به خدا داشته باشیم .
تجسمات با احساس خوب داشته باشیم .
حس خود ارزشمندی خودمون وعزت نفسمونو بالا ببریم .
خودمونو لایق بهترینها بدونیم .
هرچیزی که مانع تقویت این حس در درون ما میشه رو تغییر بدیم .
جهان به میزان احساس لیاقتی که در خودمون میبینیم به ما نعمت وثروت عطا میکنه .
اگه چیزی نیست مشکل از خود ماس .
اگه هنوز به خواسته هامون نزدیک نشدیم ایراد از خودمونه .
من هیچ کس رو مقصر نمیدونم .واقعن هیچ عاملی جز خودم رو مقصر نمیدونم برای نرسیدن به خواسته هام !
مطمئنم هنوز افکار وباورهایی در وجود من نهان هستن که این موانع رو بوجود میارن.
چیزایی که اصلا توجهی بهش ندارم ومتوجش نیستم .منتهی جهان خوب میفهمه .
خیلی از فرکانسهای ما محسوس هستن طوری که خودمون متوجش نمیشیم که چکار داریم میکنیم ینی چ انرژی ای داریم به جهان میفرستیم .
اما جهانی که بر پایه ی اصول وسیستمی بنا شده که برنامه هاش دقیق ودرست هستن ،اونجاست که ما رو رد میکنن .
باید همه چی درست و دقیق باشه .
استاد مثالهای زیادی زدن که اکثر ما بدون آگاهی با این مقاومتها وترمزها مواجه هستیم .
هر کلامی که از ما بیرون میاد نشون دهنده ی باورهای ماس.
ولی خیلی وقتا توجهی بهش نداریم فک میکنیم جملس دیگه .دیگه نمیدونیم همین کلام ما چ قدرتی داره وما رو سمت همون چیزایی میبره که خودمون میگیم .
خیلی ضعفها در درونمونه .
شاید خیلی از بزرگهاشو یا اونایی که واضح و آشکار بودن رو تغییر دادیم اما هنوز خیلی جای کار برای تغییرات فرکانسی داریم .
واقعن نمیشه هیچی نخوری وادعا کنی که سیری !!!!
امیدوارم که بتونیم به نکات ظریفی که استاد عرض کردن توجه بیشتری بکنیم .
از عبارتهای تاکیدی در مورد ثروت هم غافل نشیم .
که خیلی تاثیر گذارن .
استاد عزیز تو اکثر دوره هاشون عبارتهایی رو گفتن که من تو دوره ی 12قدم بیشترین تاثیرو گرفتم .
منم تو زندگیم خیلی موقعیتها وشرایط خوبیو تجربه کردم ولی از اونجایی که ناسپاسی زیاد داشتم وحتمن فرکانسهای منفی زیادی به جهان ارسال کردم ،جهان ازم گرفتشون .
هم خونه هم ماشینهای شیک ولوکس اما همسونو از دست دادیم چون واقعن ناسپاس وپر توقع بودیم .
اونموقع باقوانین آشنا نبودم .یادمه چ فرکانسهایی به جهان میدادم .
راحتی و آسایش که الان دارم رو هم از وجود همین باورهای خوبی که پیدا کردم ،دارم .منتهی هنوز خیلی جای کار برای تغییرات بیشتر دارم.
از همه بریدیم واز هیچکس توقع چیزی نداریم جز خودمون .
ومیزان ایمانمون به خدای بزرگ .
هماهنگی بین منو و روح منو به جایگاههای بهتری میبره .
باید بین خودمو وذهنم هماهنگی بوجود بیارم ودر هر لحظه با ایمان به خدا وهدایت خداوند پیش برم تا به خواسته هام نزدیکتر بشم.
امروز خیلی از مطالب ارزشمند بهم یاد آوری شد.
ترس ونگرانی هامو باید بندازم به آغوش خداوند وفقط خودمو تسلیم کنم .مطیع وفرمانبرادر خداوند باشم .وهر اتفاقی که میفته رو بپذیرم بدون اینکه شکوه وشکایتی داشته باشم .تا به مسیر اصلی هدایت بشم .
احساس خوب منو به همه جا میبره ومنو به تمامی خواسته هام میرسونه .که تنها با توکل وصبر بوجود میاد.
این روزا سعیم بر گذشت روزای خوب وطلایی هستش که دیگه بر نمیگرده .
امیدوارم با همین درک قشنگ ،پیش برم تا به اهدافش نزدیک بشم .
میخوام جریان هدایت این چند روزه رو درباره اش بنویسم، چند روزی بود که حس میکردم دلیل عدم تمایل ذهنم برای اینکه با انگیزه ی بیشتر روی باورها کار کنه اینه که ذهن من مدام درگیر چگونگی هست و من ایمانم ضعیف شده بود نسبت به اینکه خداوند انجام میدهد و من نباید به چطور فکرکنم، تا اینکه با کامنت یکی از دوستان که دقیقا اومده بود افکاری رو کامنت کرده بود که دقیقا اون چند روز توی ذهن من داشت نشخوار میشد و احساسم رو بد کرده بود.
من یه آشنایی دارم توی یه جای خیلی خوب کار میکنه و من میخواستم محیط کارم رو تغییر بدم مدام توی ذهنم داشتم به این فکرمیکردمکه از این آشنا کمک بگیرم تا بتونم جابجا بشم به اونجایی که این آشنام اونجا کار میکنه، اسم این دختر شهناز هست، بعدش هدایت شدم به کامنت آقا احسان که توی جلسه ی سیزده کشف قوانین که درمورد ایمان داشتن و فکرنکردن به چگونگی نوشته بود، یه قسمتی از کامنت این بود: شهناز و مهناز و حسن و حسینا، ولش کن خدا بی نهایت دست داره، با دیدن این کامنت و ادامه ی کامنتش که تماما افکار من بود اینقدرخجالت کشیدم از خداوند و شرمنده شدم که اشک از چشام جاری شد، همونجا به خودم قول دادم که هر وقت ذهنم خواست بره سمت چگونگی با قدرت جلوش وایستم و فقط به نتیجه ی نهایی که به اون خواسته ام رسیدم فکرکنم و اونو تجسم کنم، فکرنکردن به چگونگی من رو متمایل کرد به استفاده از قدرت تجسم، بعد اینکه خیلی مصمم به این نتیجه رسیدم که من باید با تعهد و جدیت بیشتری بیام و از این قدرت تجسمی که خدا بهم داده استفاده کنم چون خیلی وقت بود که ازش استفاده نمیکردم یا حداقل درجهت مثبت و خواسته، شب وقتی توی رختخواب بودم این تصمیم رو گرفتم و همون موقع یه آهنگ تجسمی دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن و تجسم کردن و از همون لحظه که تصمیم گرفتم شروع کردم به انجام دادنش و درحالی که داشتم تجسم میکردم خوابم برد صبح که از خواب بیدار شدم یه ایمیل از گروه تحقیقاتی عباسمنش برام اومده بود جهت یادآوری، اینکه شما سال 99 قدم یک رو خریدی و ادامه ندادی، همون موقع گفتم این یه نشانه و هدایته و رفتم سر خرید قدم دوم بدون اینکه بدونم داخل قدم دو درمورد چه موضوعاتی صحبت شده و بعد از خرید شروع کردم به دانلود فایل ها، روی فایل اول کار کردم و بعد رفتم سراغ فایل دوم و وقتی دانلود کرد و شروع کردم به گوش دادن دیدم موضوع فایل درمورد تجسم هست، اینقدر از اینکه خداوند اینطور دقیق داره من رو هدایت میکنه ذوق کردم که میخواستم دیوانه بشم و فقط راه میرفتم و با خدا حرف میزدم و اشک میریختم، بعدش مصمم تر شدم که به صورت با کیفیت تر شروع کنم به تجسم خواسته هام، اما چند روز بعد اتفاقی که افتاد این بود که دیدم ذهنم مقاومت داره درمورد تجسم خواسته ها، نمیدومستم دقیقا دلیل مقاومت ذهنم چیه، تا امروز و این فایل که به عنوان روز شمار اومد روی صفحه، که قلبم گفت بیا گوشش کن و با گوش دادنش متوجه شدم با اینکه خیلی روی این باور کارکردم اما ذهن من همچنان نسبت به مادیات مقاومت داره و مطابق جریان هدایت این چند روزه تصمیم گرفتم بچسبم به این باور تا ان شا الله هدایت بعدی.
سلام و آرزوی خیر و سلامتی خدمت استاد بزرگم، مریم بانوی عزیز و همه گلهای باغ سایت
همه ما داستانهای دنباله دار و طولانی از دویدنها و نرسیدنهای مالی در زندگیمون داریم که میشه ساعتها در موردش حرف زد. منم یکی از اون افراد معمول جامعه هستم که چنین فرکانسهای فقرزایی رو از جامعه و خانواده دریافت و سپس ارسال کردم. ردخور نداره.
از بچگی معروف بودم به بچه قانع و کم خرج. چون به خوبی اون جملات پدر و مادرم رو هضم کرده بودم که حقوقمون باید تا سر ماه بعدی برسه. پولمون تموم بشه چیکار کنیم؟
پدرم همیشه به خودش می نازید که با پس انداز و وام گرفتن و حذف خرجهای بی مورد ما تونستیم از هم رده هامون جلوتر باشیم و با همین حقوق کارمندی خونه خریدیم و ماشین داریم و هیچوقت دستمون جلوی کسی دراز نبوده.
انقدر پدرم حساس بود روی خرج اضافه نکردن که مادرم از همون ابتدا تصمیم گرفت خیاطی کنه تا دستش برای هرچیزی جلوی پدرم دراز نباشه.
خوب بنده شدم مخلوطی از فرکانسهای پدر و مادر. نه درخواست پول می کردم و نه خرج می تراشیدم. یادمه هیچوقت توی مدرسه از بوفه چیزی نمی خریدم. غیر از تغذیه هایی که مادرم تو کیفم می گذاشت چیزی نمی خوردم.
حالا همین قانع بودن رو به نسبت افزایش سن و سال بزرگش کنید تااااااا دانشجوی شهر دور شدن و سن ازدواج و بعد از ازدواج و ….. تا همین 5-6 ماه پیش.
خوب مدل درخواست نکردن از جهان و کم هزینه بودن از کجا میاد؟ از باور شدید عدم فراوانی. از باور سخت پول درآوردن و راحت خرج شدنش.
من تقریبا می تونم بگم باور غلطی در مورد کثیف بودن پول نداشتم یا خیلی کمرنگ بوده. شاید چون افراد ثروتمندی در فامیلمون داریم که اتفاقا بسیار آدمهای خوب و دست و دلباز و فروتنی هستند. همیشه آدم پولدار با تصویر اون چندتا خانواده در ذهن من نقش می بست و فکر می کردم اگه پولدار بشم مثل اونها مهربون و شاد و سربلند میشم.
اما باور اشتباه من در قسمت راحت پول ساختن و باور فراوانی بوده و هست.
یک رگه هایی از کمالگرایی هم در وجود من و خیلیها هست که میگیم برای چی وقت بگذارم تلاش(تقلا) کنم برای فلان مادیات که بعدش هم ممکنه بشه مایه دردسر؟
چرا باید بهش برسم بعد بفهمم دلخواهم نبوده بعد مجبور بشم عطاش رو به لقاش بفروشم؟ اینجوری زمان عمرم هدر میره.
درصورتیکه درستش اینه که وقتی چیزی رو ساختی از قبل اون ساختن، کلی تجربیات جانبی کسب می کنی. چقدر اعتمادبنفست بالاتر رفته. تجربه اش کردی و دلت خنک شده. اصلا شاید دوستش داشتی و نگهش داشتی.
ولی من مثلا برای اینکه خودمو آروم کنم و به خودم بابت تلاش نکردن حق بدم می گفتم خوب حالا اینهمه بری و بیای و تدریس هم بکنی، وقتی داری بعنوان استاد دانشگاه چندرغاز پول می گیری چه فایده ای داره؟
بله من از طی کردن تکامل و بعدش پول ساختن صرفنظر کردم چون بلد نبودم ازش پول دربیارم. چون فکر می کردم این شغل مشکل داره. چون برام سخت بود و من ایمان نداشتم به خدایی که کارها رو آسون میکنه. نه اینکه به نهایتش برسم و به میل خودم ازش بگذرم. من ازش گذشتم چون زورم بهش نمی رسید.
در عوض می تونم زمانی رو مثال بزنم که شروع کردم به کار کردن روی خودم. جالبه من 6 ماه بود روی باورهای خودم بصورت همه جانبه از طریق دوره 12 قدم کار می کردم و همزمان همسرم هم در مدار تغییر قرار گرفت. با اینکه من اصلا باهاش در این موارد حرف نمی زدم چون از استاد یاد گرفتم که ما هیچگونه تاثیری روی هیچ کسی نمی تونیم داشته باشیم مگر اینکه خودش بخواد. که در اون صورت نیازی به ما نداره.
از اول مهر نتایج تغییر باورهام به صورت عینی خودش رو نشون داد. هم در یک دبیرستان مشغول به کار شدم و یک درآمد هرچند کم برام ساخته شد.
هم شرایط نگهداری دخترم خیلی راحت فراهم شد.
هم کار همسرم خیلی بیشتر رونق گرفت و درآمدش چندین برابر شد.
هم توانایی مالیمون به حدی رسید که اراده می کنیم و می خریم.
ولی برای من مهمتر از همه اینه که بعضی حرفها ناخودآگاه روی زبونم جاری میشه که می فهمم باورهای درستم دارن توبیت میشن.
مثلا وقتی همسرم از وام گرفتن حرف میزنه من بدون تعلل و فکر میگم من با وام گرفتن مخالفم. اگه تو میخوای بگیری بگیر ولی من شرکت نمی کنم. به نظر من هرچیزی رو باید نقد خرید.
یا مثلا حرف از خرید خونه میزنه و میگه اینو بفروشیم من میگم نه اینو نگه می داریم و یکی دیگه هم می خریم. بعد یادم میاد که این حرف از خودم نبوده، این حرف رو من بارها از استاد شنیدم و الان ناخودآگاه روی زبونم جاری شده و خوشحال میشم.
این تغییر باورها برای من مثل یک گنج ارزش داره. و مطمئنم سال آینده سال بسیار پربارتر و موفقتری نسبت به امسال و تمام سالهای گذشته خواهم داشت. چون اتفاقات امسال یک دلیل واضح برام شد که نشون بده تغییر باورهاست که زندگی رو تغییر میده.
مثلا اینکه ما تونستیم به راحتی در یک ماه پول یک ماشین جدید رو بسازیم و بخریمش.
یا اینکه با یک سری کنترل ذهن و تغییر باورها درآمدمون در عرض دو سه ماه حدود 10 تا 12 برابر شده.
حالاست که من می تونم بگم دلم می خواد بجای دنا سوار لیفان x50 بشم. چون رانندگی با هردوش رو تجربه کردم. ولی قبلش ندانسته می گفتم ماشین چینی به درد نمی خوره و من هیچوقت نمی خرم.
الانه که می تونم بگم فلان مدل روشویی رو نمی خوام چون دردسر تمیز کردنش به داشتنش نمی ارزه.
الان میتونم بگم فلان بیمارستان نمیرم برای اکوی قلب بارداری چون نمی ارزه به رایگان بودنش، در شأن من نیست اینقدر معطل و اذیت بشم چون که می خواستم پول ندم. الان پول دارم و جایی پا می گذارم که راحتیم تضمین میشه.
اینا همش از زمانی داره اتفاق میفته که من قبول کردم زندگی میتونه جور دیگری هم برای من رقم بخوره. این منم که تعیین می کنم در چه سطحی می خوام زندگی رو تجربه کنم و نتایج خیلی سریعتر از اونی که فکر می کردم داره رقم می خوره.
الان که تدریس در دبیرستان رو تجربه کردم خودم انتخاب کردم باردار بشم و ممکنه سال آینده اصلا کار نکنم ولی چون بهش رسیدم تونستم ازش بگذرم. و مطمئنم هرزمان شرایطم مهیا بود باز هم می تونم به تدریس ادامه بدم. اگر مایل بودم….
این مختار بودن چیزیه که خیلی بهم می چسبه. خیلی بهم احساس قدرت میده و ایمانم رو بارها و بارها به قدرت لایتناهی رب بیشتر میکنه.
همون کسی که بدون اینکه بدونم و انتخاب کنم به من پدر و مادر و غذا و کاشانه و لباس و روح و جسم و تمام رفاهیات زندگی رو داد. به من مهر و محبت و توجه ارزانی کرد تا در این جهان با خیال راحت فقط لذت ببرم.
امروز 24 اسفند 1402 در روز تولد 39 سالگیم تمام بندگی و فروتنیم رو به درگاه خداوند بلندمرتبه و مهربانم تقدیم می کنم و ازش بابت تمام نعمتهای پیدا و پنهانی که از ازل تا ابد به من بخشیده با تعظیم سپاسگزاری می کنم.
بعد از خدا از شما استاد عباسمنش بزرگمنش، شما مرد موحد و بااخلاق که تمام قلب و روحتون رو دربست در اختیار هدایت الهی قرار دادید و فانوس این اقیانوس تاریکی شدید قدردانی می کنم و امیدوارم کلماتم نشون دهنده عمق ارادتم به شما باشه.
من از وقتی قلبمو خالصتر کردم، زنجیر مقاوتهای ذهنیمو شلتر کردم حرفهای شما بیشتر روم تاثیر گذاشت. شما همیشه درست می گفتید. این من بودم که درست نمی شنیدم و خوب عمل نمی کردم.
اشکال نه از مذهبه، نه از قوانین جهان. اشکال از منه. از اعتماد نکردنم. از مغرور شدنم. از فراموش کردنم. و از کم کاریم.
دیشب توی جشن کوچولوی تولدم فقط از خدا خواستم در سال آینده شخصیت بهتری از خودم بسازم و مؤمنتر بشم چون همه نعمتها بعد از ایمان میاد.
استاد دوستتون دارم و به داشتن استادی مثل شما افتخار می کنم.
به یاری الله نی نی سالم و قشنگی از خداوند هدیه بگیرین و لحظاتتون رو از اینی که هستین، شادتر و پر برکت تر کنه.
و کانون خانواده تون گرم و گرم تر شه.
این قسمت برای من بسیار شنیدنی بود:
من از وقتی قلبمو خالصتر کردم، زنجیر مقاوتهای ذهنیمو شلتر کردم حرفهای شما بیشتر روم تاثیر گذاشت. شما همیشه درست می گفتید. این من بودم که درست نمی شنیدم و خوب عمل نمی کردم.
تو خوندن کامنتت متوجه شدم چه کارهایی کردم که تو مسیر افزایش لیاقت و مدار ثروتم بوده و خودم متوجهش نبودم.
یعنی سپاس گزاری کردم بابت نعمت هام، اما متوجه این نبودم که مسیرم عوض شده رو به بهبود و ثروت…
اینکه بیمارستان خوب رفتم برای چکاب های خودم و نی نی، آزمایش هام، اکوی قلب خودم و نی نی، سونوگرافی هام، مطب خانم دکتر و …
اینکه زمان و انرژیم تلف نشده تو انتظار و شلوغی.
پزشک خودم بسیار عالیه، پیشِ بهترین پزشک های ارجاعی توسط خانم دکتر خودم برای موارد دیگه، رفتم و از هر نظر راضی و خوشحال بودم و هستم.
در امنیت و سلامتی و توجهِ عزیزانم، گاهی با مامانم و گاهی با همسرم رفتم پیش دکتر و سونوگرافی و …
به راحتی و در امنیت یا با همسرم و ماشین شخصی رفتیم برای چکاپ، یا با تپسی رفتیم.
از لحاظِ هزینه های چکاب و درمان بسیار آسان شدیم بر آسانی ها.
هم هزینه هاش برامون ساده فراهم بود با خیالِ آسوده، هم شاملِ حالِ بیمه تامین اجتماعی و تکمیلی بودیم و هستیم.
اینکه تو هر مرحله آسان شدیم بر آسانی ها، از نوبت گرفتن ها، تا برخورد پرسنل اون محیط.
پروسه ی وسایل و خریدهای نی نی آسان و شیرین جلو رفته.
نی نیِ قشنگمون و خودم صحیح و سلامتیم به لطفِ اللهِ مهربان…
یادمه قبلاً که به بارداری فکر میکردم سالها پیش این افکار کمبود برام بالا میومد:
هزینه های چکاب و بارداری چی میشه؟ سخته که.
هزینه های بچه دار شدن و بعد از تولدش چی میشه؟ سخته که.
خرید پوشاک و وسایل و نیازهاش و … بچه چی میشه؟ سخته که…
منم باورهای کمبودم قدرتمند بودن، قبلا که فایلهای استاد رو گوش میدادم ترمزم خیلی قوی بود، ولی کم کم ترمزهام شل تر شدن.
تا پارسال پاییز به بعد که تمرکزی فایلهای هدیه رو گوش دادم اوضاعِ باورهام کم کم بهتر شدن و رنگ و بوی تغییرات و بهبود تو زندگیم آشکارتر و علنی تر شد…
الان که خودم رو میبینم، امسال رو میبینم، این ماه های اخیر و این روزهای اخیرم رو میبینم متوجه میشم چقدر مدار ثروت و باورهای کمبود و فراوانی ام تکونِ اساسی خورده.
می دونم جای کار زیاد دارم، ولی متوجه میشم مدارم تکون خورده …
مرسی که با کامنتت بهم یاداوری کردی تو مسیر آسانی ها هستم…
شاد باشی و سلامت و ثروتمند همیشه.
همه مون باشیم.
الهی شکرت برای تمام چیزهایی که تو دفترم و اینجا می نویسم.
سلام سلام سلااااااام به روی ماهت دوست جون جونی قشنگم عزیزدلم
اصلا نمی تونی تصور کنی این نقطه جذاب آبی وقتی باز میشه و اسم سمانه جان صوفی پدیدار میشه چه شوق و شعفی تو دلم به پا میشه. انگار هزارتا پروانه باهم تو قلبم به پرواز درمیاد!
سبد سبد سلامتی و آرامش و شادی برای خودت و نی نی نازنینت و خانواده ات آرزو می کنم.
متشکرم از اینهمه لطف و محبتت
در مورد قانون و نتایج تعهدت گفتی. گل گفتی
همین الان داشتم فایل روزشمار 140 رو نگاه می کردم که استاد داشتن در مورد متعهد موندن به مسیر صحبت می کردن. در دوره قانون سلامتی و تمام دوره ها، در واقع در تمام جنبه های زندگیمون شرط مهم باقی موندن در مسیر، به یاد آوردن گذشته مون و سپاسگزار بودن بخاطر تغییراتمون هست. اینه که باعث میشه فراموش نکنیم از چه مسیر درستی عبور کردیم تا به نتایج الانمون رسیدیم.
اگر غرق روزمرگی بشیم یا مغرور به دستاوردهامون بشیم فراموش می کنیم که یه روزی مثلا دودوتا چهارتا می کردیم که این بسته پوشک تا چند روز دیگه میمونه، چند ساعتی یه بار پوشک بچه رو عوض کنم که یک روز بیشتر بمونه.
ولی الان به لطف الله، روز به روز و ماه به ماه داره درآمدمون بیشتر میشه. و احتمالا اول احساس لیاقتمون بیشتر شده و بعد از اون درآمد افزایش پیدا کرده و بعد افتادیم تو یک سیکل مثبتی که هردوی این فاکتورها دارن همدیگه رو تقویت می کنن.
الان مدل خرید کردنمون، مدل حرف زدنمون، سبک لباس پوشیدنمون، حتی ساعت خوابیدنمون تغییر کرده.
میزان امیدواریمون به زندگی و خوشبینیمون نسبت به آینده اصلا قابل مقایسه با قبل نیست.
اصلا یه مسائلی تو ذهنمون حل شده است و نیاز به تصمیم گیری آگاهانه نداره. به قول شما مثل انتخاب دکتر خوب، بیمارستان خوب، وسایل باکیفیت، حتی اون خاطرجمعی نسبت به سلامتی مون، یا بودن عزیزانمون در کنارمون.
من با وجود اینکه از خانواده خودم دورم(من کرجم و اونها اهواز)، ولی یک ذره نگران زایمانم نیستم. از الانم تعیین نمی کنم کجا زایمان کنم. به موقعش هدایت میشم
به قول لیونل مسی که گفت وقتی 36 ساله شدم راجع به بازی کردن در سن 36 سالگی تصمیم می گیرم، منم وقتی موقعش رسید راجع به مکان و شرایطش تصمیم می گیرم.
احساس می کنم این ایمان و توکل به خدا درس اصلی و کلیدی هست که استاد عباسمنش بی نقص به ما یاد داده و داریم تاتی تاتی در مسیرش قرار می گیریم.
برات خیلی خیلی خوشحالم که آسان شدی برای آسانیها و از این بیشترش رو برات آرزو می کنم. منم حسش می کنم و خیلی به روزهای روشنتر امیدوارم.
ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و قلبمو روشن کردی. خدا حفظت کنه.
خداروشکر میکنم. هر وقت کامنت یکی از دوستانم در سایت را میخونم، میگم ببین چقدر خوبه اینجا. اینجا نه تنها 5 نفر بلکه هزاران نفر هستند که در تلاش هستند خودشون را اصلاح کنند، ایمان داشته باشند. موحد باشند و در مسیر رشد حرکت کنند.
تازه استاد چه چیزهایی آموزش میده؟
استاد میگه اگه میخوای به خدا برسی باید ثروتمند بشی، نه اینکه یکی از راههای رسیدن به خدا ثروتمند شدن باشه، ثروتمند بودن تنها راه رسیدن به خداست.
این استاد میگه خداوند از تو بیشتر دوست داره تو به خواسته هات برسی.
این استاد میگه تو برس به خواسته هات، تو برس به ثروت تا بتونی ازشگذر کنی. تا بتونی به خدا برسی. تا بتونی خوشبخت باشی، تا بتونی از زندگی ات لذت ببری، تا بتونی عامل رشد این جهان باشی، تا بتونی حرکت کنی، تا بتونی در جهان آخرت در بهشتی زندگی کنی که نهرها جاری است.
این استاد، واقعا کارش درسته. ممنونم از شما استاد عزیزم.
بینهایت سپاسگزارم. و خداروشکر میکنم بینهایت بخاطر اینکه اینقدر منو دوست داره که من تو این سایت با شما هستم.
این مایه افتخار منه.
خداروشکر.
استاد نکات عالی هستند توی این فایل. داستان عالی است. برس بهش و بعد انتخاب کن. حالا درک میکنم چرا بعضی از دوستان با اینکه شرایط خوبی در کشورهای دیگه دارند، باز برمیگردند به کشور خودشون. چون گذر میکنند از خواسته هاشون. این خیلی نکته باحالی بود.
یادمه یه روزی دلم ماشینی میخواست که برف پاک کن شیشه عقب داشته باشه.
الان دلم ماشین بزرگ شاسی بلند میخواد. چون دوست دارم ماشینم قدرتمند باشه، نرم باشه و تقریبا هرجایی خواستم بتونم باهاش برم. واسه همین برای ایران دوست دارم کیا موهاوی فعلا داشته باشم یا کیا سورنتو.
گزینه های آفرود بهتر هست، ولی من بیشتر میخوام تو جاده از این خودرو استفاده کنم.
و میدونم باید بهش برسم.
بتازگی در راستای هدایت های الهی که شدم، دوره روانشناسی ثروت 2 را شروع کردم و رسیدم به جلسه 6.
یه تمرین عالی داشت. و الان دارم مینویسم اون تمرین را نکته ای که هست، وقتی به باورهایی که داشتم نگاه کردم، متوجه شدم، هنوز اون کد های مخرب، این ترمز ها در پس زمینه ذهن من در حال اجرا هستند. هنوز جا داره کار کردن روی خودم.
خلاصه استاد عزیزم.
ان شاءالله تکاملم را تصاعدی طی میکنم و تا چند ماه آینده از درآمدی میلیارد تومانی در ماه براتون مینویسم. چون واقعا من لایقش هستم. و خیلی زیاد میخوام.
عاشقتونم استاد عزیزم.
عاشقتونم مریم خانم.
دوستتون دارم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام استاد جانم سلام مریم جانم آخ که چقدر دوستون دارم و چقدر دلم برای کامتا گذاشتن تنگ شده بود
استاد هرروزم با فایل های شما میگذره محاله روزی حتی یه فایل چه از دوره ها و چه فایل های دانلودی رو گوش ندم و امروز هم که روزی من این فایل بود خداروشکر
استاد هرروز برای برکت وجود شما و مریم جان و این فایل ها و اگاهی ها و این مسیر زیبا خدارو شکر میکنم برکت وجود شما توی زندگی من بینهایت استاد خدارو شکر عاشقتونم
استاد جان الان اومدم کامنت پارسالمو رو اسن فایل خوندم یادم افتاد جایگاه پارسالم کجاست و الان به لطف الله کجا هستم
منم از ترمز ها بگم که نمیزاشت عمری به خواسته هام برسم
یه عمر آرزو داشتم توی شهر و تو یه محیط با کلاس و تو آپارتمان زندگی کنم اما ترمزی که تو شهر هزینه های زندگی زیاده
تو آپارتمان امنیت نیست اگه بچه رو تنها گذاشتی و دزدی چیزی اومد چی ؟
تو شهر یه زن تنها چطور زندگی کنه هزار تا آدم ناجور هست
تو یه محیط غریبه که هیچ آشنایی نبست اگه شب یا نصف شب اتفاقی افتاد چی؟کی به دادت برسه ؟
خلاصه که کلی از این باور ها داشتم اما پارسال که این فایل رو گوش دادم و تصمیم گرفتم بهش برسم و اگه دوست نداشتم اونوقت فکر میکنم و از همون مسیری کخ به این خواسته رسیدم عوضش میکنم به لطف الله خونه رو به آسونی جابه جا کردم به بهترین محیط تو شهرمون یه محیط با کلاس و آروم و یه آپارتمان که یه ویو رویایی داره یه ساختمان و محل ساکت و بدون حلشیه که حای من یک ساله اینجام همسایه کناری رو یکی دو بار تو راه پله دیدم
انقدر اینجا امنیت داره استاد شده خودم چند روز تک و تنها بودم (البته از مریم جان باد گرفتم و تصمیم گرفتم تمرین کنم ) و یا بچهام تو خونه تنها بودن و من خیالم راحت و اصلا نترسیدم حتی شده شب تنهارفتم قبرستون و ساعت ها اونجا بودم
لوکیشن خونه رو جوری انتخاب کردم که این قسمت نه آشنایی هست و نه فامیلی فقط من و بچهام و دیدم گه چه آرامشی داریم و چقدر تازه باعث شد رابطه بین منو بچها بهتر بشه خدارو شکر
و یه ترمز دیگه راجب کارم که هرچی کارم گسترش پیدا کنه درد سرم بیشتر میشه وقتم گرفته میشه یا هرچی بیشتر پول دربیارم هزینه هام بیشتر میشه همون هرکه بامش بیش برفش بیشتر اما خدارو شکر الان هرچی کسب و کارم بزرگتر میشه لذت بیشتری میبرم آزادی بیشتری دارم و ثروت بیشتری داره میاد
به لطف خدا آدم های با کیفتیری وارد زندگیم میشن
و چقدر داره هربار این بم ثابت میشه که آقا بهش برس بعد ببین میخوای یا نه
حالا که یک ساله تو آپارتمان زندگی کردم هم من و هم بجها که یه روزی آرزمون بود این سبک زندگی حالا میگم دوطت داریم تو یه خونه روستایی و حیاط دار زندگی کنیم یه جای آروم و دور از همه البته خونه خودم هم تو یه روستا هست اما اونجا محیط امن من بود و نمیخوام دوباره خودمو تو محیط امن بزارم باید تجربه کنم و جاهای جدید برم
یا دلم ملشین مدل بالا میخواد همه میگن فلان ماشین خرجش باباست قطاتش گرونه اما خوب اون ماشین دلخواه من کیفت بهتری داری و من باید بهش برسم تا ببینم میخوامش یا نه
استاد این فایل ها رو هزار بار هم گوش کنم بازم کمه این آگاهی ها باید مدام مروز بشه چون انسام فراموشکاره و به لطف خدا که تو این مسیر ماندگار باشیم و خدا هرروز بخ مسیر آسانی و ثروت هدایتمون که آمین ️
استاد جان مریم جان عاشقتونم ک به زودی آمریکای زیبا میبینمتون
همان طور که استاد میگن واقعا همانطور است چون از اول این باورها توی خانواده ها و بخصوص در مدارس فقط ثروت دنیا و بد جلوه دادن داستانهای که ثروت بد واز اینجور حرفها .که خداوند همد دوست ندارد ثروتمندان در رو وهمه رو عذاب میکنه در.
استاد باورت میشه چند روز ِ تو فکر خرید خونه جدید بودم و دو دل بودم !!!!!
آخه این خونه که دارم خیلی قشنگه و دنج و با حاله و همش میگفتم اگه از اینجا برم دلم براش تنگ میشه
وقتی امروز این فایل و دیدم گفتم خدایا آخه چقدر سریع هدایت میکنی ، بخدا خشکم زد از این فایل
الله اکبر
تازه ظهر هم از طرف بانک ی نامه اومده که میخوای خونه جدید بخری ما براتون با شرایط ویژه بیمه اش میکنیم !!!!
این درحالیکه فکر خرید خونه چند روز به سرم زده و اصلا به هیچ کس نگفتم
اما خدا که از درون سینه ها خبر داره به بانک گفته برام این نامه رو روزی بفرستن که شما این فایل بینظیر و گذاشتین و خدا با این اتفاقات و همزمانی ها باهام صحبت کرد
سارا قرار نیست چیزی و از دست بدی که !!!
تو فقط بخر تا هم جهان و گسترش بدی هم ظرفیتت و زیاد کنی
آخه من چی بگم دیگه ؟؟؟؟!!!!!!
به خدا که یقین دارم تنها راه رسیدن به یکتا پرستی پُر شدنه از تمام نیازهای این جهان مادی
میخوای مومن تر باشی باید ثروتمند باشی
میخوای عاشق خدا باشی باید عاشق بنده هاش باشی
میخوای فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه بشی باید بهشت و خلق کنی در این جهان
اینقدر از تمام لذت های جهان مادی سیراب بشی که موقع مرگ با لبخند بگی بریم من خوب زندگی کردم و راضی ام
استاد شما درسهای بزرگی به من دادین با تمام وجودم سپاسگزارتونم
وقتیکه صفات نازیبا که جهنم رو برای آدم میسازه بررسی میکنیم تهش به فقر ختم میشه ، طمع ، حرص ، حسادت ، بخل ،فحشا ، دروغ ، خیانت ، بی عزت نفسی
اگه کسی میگه من مومن هستم باید به وسیله ایمانش بتونه پول خلق کنه اگه میگم مومن هستم اما عرضه پول ساختن ندارم من کافر و مشرک هستم
خدایا به عظمتت نور ایمان و در رگ هامون جاری کن
تا با ایمان به تک تک خواسته هامون برسیم و عبور کنیم و بزرگ بشیم
خدایا تو ما رو ارزشمند و مقتدر خلق کردی ما رو ببخش که یادمون رفت و مثل بی کس و کار ها و درمانده ها زندگی کردیم
خدایا از نادانی و شرک و کفرم به تو پناه میبرم
خدایا چشم ها و بینا کن و گوش هام و شنوا که هر لحظه ببینمت و بشنومت
خدایا خودت میدونی که تو برام کافی هستی
تنها رضایت تو برام کافیه
خدایا عاشقتم
اصلا ی اوضاعی شده که دیوانه شدم
صبحها درخواست میدم تو ستاره قطبی تا ظهر نشده معمولا قبل از ساعت 10 صبح اجابت میشه
یاد فایل جلسه اول کشف قوانین افتادم
که شما گفتین ، میخوام و فرکانسم تنظیم میکنم و خلقش میکنم به همین راحتی
دقیقا منم آسان شدم برای آسانی ها
ی جاهایی هم که بعضی چیزها نمیشه ، با بررسی گفتگوهای ذهنی ام فهمیدم که تمرکزم روی چطوری انجام شدنشه !!!
که خدا به وضوح بهم گفت بابا سارا چرا نمیگیری ؟؟؟؟
تو درخواست و بده مثل یک میلیون باری که درخواست دادی و شد
دیگه چیکار داری چطوری ؟؟؟
البته از اونجایی که من انسانم و ذاتم فراموشکاره ، باید مدام حواسم به ذهنم باشه که فوکوس نکنه روی چطوری و ناخواسته
اینم جذابیت مسیر دیگه
خدایا شکرت
خیلی خیلی خیلی خوشحالم که هدایت شدم به درک و فهم قوانین جهان و خالق زندگی خودم هستم
الهی بینهایت شکرت
استاد راستی چند روز تو فکرتون بودم که خبری ازتون نیست ، ایشالا که مشغول هر برنامه و کاری که هستین خوب و خیر باشه براتون و دلتون شاد باشه
استاد عزیزم برای تک تک فایل هایی که با عشق ، اقتدار ، ایمان ضبط کردین سپاسگزارتونم
به به به یعنی به به عالی ترین سرفصلی که الان دیدم و با ذوق و علاقه اومدم سمت دفترم تا بنویسم مجدد و شخم بزنم خودمو یادمه تقریبا چه کامنتی در رابطه با موضوع همین فایل گذاشتم و جوابم به سوال استاد چیبود اما نوشته هامو مینویسم و مرور میکنم و اگه باز مثالی یادم اومدم مینویسم حتما با عشق
* باورهای اشتباهی که طی سالیان از طریق های مختلف در ذهن ما جا گرفتن و شرایط و برعکس برامون رقم زدن اینکه ما با خوراکی های که به ذهنمون داده شده بود به اشتباه متوجه شدیم که هرچقدر ثروتمند بشیم از خدا دور میشیم در صورتی که ثروت معنوی ترین و خداگونه ترین کار دنیاست برای نزدیک ترش دن به خداوند باید ثروتمندتر شوی
* طلایی ترین نکته : تنها راه گذر از چیزی رسیدن بهش هست تنها راه سیر شدن رفع گرسنگی هست و راه حلش خوردن
* با ثروت من به هزاران نفر خدمت میکنم و با خریدم باعث پیشرفت میشم و کمک میکنم جهان جای بهتری بشه
* انتخاب ساده زیستی با من هست خودم انتخاب میکنم نه از روی اجبار بلکه از روی اختیار
* تو به خواسته ت برس ازش استفاده کن بعد ببین میخواهیش یا نه؟
استاد جانم من اولین بار این حس و انرژی حرف شما رو تو سریال زندگی در بهشت درک کردم یه قسمتی بود که دقیق یادم نیست چه چیزی رو میفروختین و اونجا هم راجع به گذر از ثروت گفتین و با تمام وجودم صحبتهاتون و پذیرفتم و جنس حرفهتون و درک کردم و چقدر هم خوب برامون مطالب و جا میندازین به ساده ترین روش ممکن و ما میمونیم و مرد عمل بودن اینکه بسم ال.. برو جلو برو تو رینگ اموزه هات و اجرا کن
و اینم بگم راجع به فروش تمپا اولش که شنیدم ازتون ناراحت شدم اون ویو بینظیر اون همه ایونت های شاد و جذاب خاطرات قشنگ با خودم گفتم کجا اینارو ببینیم؟ بعدها اینقدر جاهای خفن تر رفتین اینقدر سفر به دورامریکاهای بعد این فایل جذااب بودن که تمپا رو الان مجدد دیدم و یادش کردم مثل یک خاطره خوش بینظیر و یک تجربه زیبا بود همانند تمام اتفاقات زندگیمون که با این دید نگاه کنیم که زیبایی رو ببینیم لذت ببریم بهش وابسته نشیم تحسینش کنم سپاسگزارش باشیم تو لحظه و ازش بگذریم و بعنوان تجربه و خاطره به یادموندنی ازش یاد کنیم …
* به آرزوهات اینجوری نگاه کن ندا اول بهش برس بعد میفهمی که خوشت میاد یا نه چقدر عجیب امروز من این دیالوگ و با یکی از دوستام داشتم هول و محور همچین حرفی اون داشت از تجربه حضور در رابطه ش میگفت و گفت حس کردم واردش نشم بهتره با اینکه ادم جذابیه هنوزم برام اما …. یه عالمه ترمز من بهش همین و گفتم گفتم پیش داوری نکن شاید رابطه ت همینی بشه که میگی شاید یکی دو ماهم دووم نیاره اما اول واردش بشو بعد میفهمی تا نری تو رابطه ت که متوجه نمیشی و ازین حرفها خیلی هم صحبتهامون طول نکشید و خیلی وارد این بحث نشدیم اما الان یهو شنیدمش جا خوردم تو این فایل و یاداوری قانون همزمانی
* از انرژی و اعتماد به نفس اینکه به خواسته ت رسیدی ولی دوسش نداشتی استفاده کن برای خواسته های بعدیت اینطوری فقط میتونی بگی ازش گذر کردی
*در قرآن هیچ اشاره و هیچ حرف و فضلیت ای راجع به فقر نیست و نشده
*ظرفت و با رسیدن به خواسته هات بزرگ و بزرگتر کن …
راجع به مقاومت ذهنی ثروت بارها گفتم اون موقع که شرایط و پول خرید ماشین و داشتم ترس ها و ترمزها باعث شد نخرم
اما این مقاومت و راجع به خرید لب تاپ نداشتم و در بهترین زمان لب تاپمو تهیه کردم که اگه اینکارو نمیکردم باید کلی بیشتر پول میدادم و عملا اینهمه استفاده مفید ازش نمیتونستم داشته باشم
و خیلی از مقاومت کردن ها و نکردن های ریزتری که شاید الان براشون حضور ذهن ندارم اما تو دفترم یادداشت میکنم و بعدها مجدد راجع بهش کامنت میزارم
بازم یه روز بینظیر دیگه رو با درک و فهم اگاهی های فوق العاده که هیچ کجا ازش حرف نزده شده گزروندم ممنونم ازتون استاد خوشتیپم و مریم جانم دوستتون دارم خدایا شکرت
به نام خدایی که مارا به ساده ترین شکل ممکن به مسیرخواسته هایمان هدایت میکند
خداروشکر میکنم که به این فایل زیبا هدایت شدم
چقدر حال و هوای فایل های شما برام ارزشمنده
لباستون چقدر بهتون میاد استاد عزیز
و عاشق جمله روش شدم:خداوند راهنمای من است
چقدرباورهایی که میگفتید تک به تکش درزندگی ما وجود داشته و باعث شده ازش الگو بگیریم
چقدرفیلم هایی که میدیدیم باعث شد باورها و ورودی های نامناسب درماشکل بگیره
چقدر به نکته خوبی اشاره کردید استادعزیز
من هم همیشه درحال پول ساختن بودم ولی واقعا نمیدونستم چی میشه که بعدش همیشه صفرم و انگار اصلا درآمدی ندارم
باورهای یهودیان چقدر برای من به شخصه درس داشت و خداروشکر میکنم که مذهبشون به صورتی هست که باعث میشه طبق قانون ثروت بیشتری بسازن
هرچقدر ثروتمندتر شوی نزد خدا محبوب تر میشوی
باورکلیدی:تنها راه گذر از مادیات، رسیدن به مادیات است
واقعا باید به تمام مادیات دلخواهمون برسیم و سیر بشیم مثل غذا تا بتونیم ازش بگزریم
ماباید به ثروت برسیم تا بتونیم ازش بگزریم
چقدر قانون دقیق است (هیچ پیامبری وجود نداشته که فقیر باشد)
وقتی ما فکرمان را به صورت بنیادین عوض میکنیم که البته نیاز به تکامل داره و هرچقدر که کارمیکنیم روی ذهنمان شرایط بهتر و بهتر میشود
تحسینتون میکنم استاد عزیزم که چقدرزیبا dream board درست کردید(درشرایطی که هیچ چیز نداشتید) و به تمام خواسته هاتون رسیدید.
من از زمانی که در صحبت هاتون از تجسم صحبت میکردید عکس های زیبایی که خواسته هام بود رو جمع آوری میکردم و با دوست عزیزم که ایشون هم چقدر زیبا کلیپ درست میکردن کلیپامون رو اماده کردیم و چقدر ازشون سپاسگزارم که کلیپ بسیار زیبایی هم برای من درست کردن و بارها و بارها باهم نشستیم و تصویر خواسته هامون رو نگاه میکردیم و مطمئن هستیم که به خواسته هامون میرسیم با توکل به خدا
ما باید به ثروت برسیم تا ازش بگزریم و سیر بشیم
خداروشکر میکنم بخاطر قوانین ثابت خداوند که حتی باکیفیت تر از خواسته های مارو وارد زندگیمون میکنه
چقدر زیباست که باخرید هروسیله به پیشرفت و بهبود جهان کمک میکنیم
وقتی به خواسته هاتون رسیدید و پرشدید ازش گذشتید
انتخاب شما سادگی بود و با تجربه کردن متوجه شدید واقعا خواسته اتون چی بوده
ما باید به خواسته هامون برسیم و بعد ببینیم که آیا این خواسته رو میخوایم یانه
ما با رسیدن به خواسته هایمان به پیشرفت جهان کمک میکنیم
چه موقع میتونم بخرم؟زمانی که ذهنم آرام باشد و باور مناسب داشته باشم (بدون شک و تردید)
دقیقا این شک و تردید باعث میشه واقعا به خواستمون نرسیم، خیلی جاها بود که من دقیقا زمانی که شک و تردیدداشتم اصلا به خواسته ام نرسیدم اما زمانی که آرامش داشتم و رها کردم باعث شد به خواسته دلخواهم اتفاقا زودتر هم برسم
تردید و شک باعث میشه نتونیم به خواسته های دلخواهمون برسیم
تحسینتون میکنم استاد عزیزم که با شناخت فوق العاده از خودتون، خواسته هاتون رو بیشتر شناختید
نگاه درست به آرزوها:اول برسم بعد ببینم که این خواسته رو میخوام یانه
*اعتماد بنفس،خودباوری، ایمان و توکل باعث میشه که با رسیدن به هرخواسته از انرژی و اعتماد بنفسش کمک بگیریم و بگزریم تا به خواسته بعدی برسیم
گذرکردن آگاهانه از ثروت و انتخاب سادگی درزندگی باعث میشود پرقدرت تر باشیم
کجاها باورهای نامناسب در ذهن ما باعث شده اتفاق خوبی که درانتظارش بودیم رقم نخوره؟
جاهایی که فکرمان را درمورد ثروت و باور رسیدن درست کردیم و شرایط بهتر شد کجاها بوده؟
اززمانی که یادم میاد همیشه بهمون میگفتن هرچه دربرابر خداوند بیشتر خودتو کوچیک کنی مقرب تری
هرکه بامش بیش، برفش بیشتر
اگه بخوای چندتا خواسته داشته باشی انسان نالایقی هستی
همیشه باید اول دیگران رو اولویت خودت قرار بدی و فداکاری کنی تا خداوند بهت روزی بیشتری بده
و انقدر باورهای نامناسب زیادن که برای یکسریشون حضور ذهن ندارم
اما دقیقا حس کردم زمانی که به خدا توکل میکنم خدا خودش چقدر قشنگ میچینه
استاد دقیقا حرف شما درسته من هم جزوآدمایی هستم که انگار جیبم سوراخه و هرچی وقت و انرژی میزاشتم میدیدم بازم آخر ماه از پس هزینه های جاریم هم برنمیام و واقعا وقتی فکرکردم دیدم همه این عوامل به ذهنیت و باورهای من برمیگرده ونه هیچ عامل دیگه
به خودم تعهد دادم استاد عزیزم که منم مثل شما به خواسته هام برسم و وقتی رسیدم بیام براتون بنویسم از تجاربی که به خواسته هام رسیدم و ازشون گذرکردم
چقدر دیدگاه شمارو تحسین میکنم که برای خرید یک چیز، چیزی را نمیفروشید
با رسیدن به هرخواسته، ظرف ما برای رسیدن به خواسته بعدی بزرگتر میشود و درحالی که یک چیزی را داریم
میتوانیم خواسته های بزرگتر را تحقق بخشیم
عاشقتونم، یک دنیا سپاسگزارم از شما استاد عزیزم ومریم بانوی دوست داشتنی
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم وعزیزدل هممون مریم جانم
الهه ام
دیشب من و همسرم داشتیم باهم در مورد همین موضوع که تنها راه گذر از ثروت فقط اینکه تجربش کنیم و همهی خواسته های ما همینن مثل بچه ای باشیم که حالابا زور یا گریه یا با ارامش به اسباب بازی مورد علاقش میرسه ولی بعد از یک هفته بازی کردن ازش سیر میشه مندازتش گوشه خونه ولی مهم اینه که ازش گذشت اونم زمانی که بهش رسید
همهی ما همینیم تا به خواسته هامون نرسیم نمیتونیم ازشون بگذریم
استاد من طلاهای زیادی داشتم ولی این تفکر درمن و همسرم بوده و هنوز م درمن هست که اگه چیزی رو میخوای باید با فروختن طلا به یک چیز دیگه برسی ونه تنها طلا بلکه هرچیز واین از کمبود حس ارزشمندی هم میومد خودم رو لایق طلا نمیدونستم لایق اینکه پول خودش جور بشه نمیدونستم لایق به دست آوردن خواستم با ازدست ندادن چیزی نمیدونستم درسته از لحاظ مالی نرسیدیم به درامد مورد نظرمون ولی به امید خدا درست میشه به شرط باورهای درست و این باور مخرب رو درستش میکنیم
خدا من رو هدایت کرد که بیام چک کنم ببینم فایل جدید گذاشتید یا نه که دیدم این فایل اومده واقعا من رو تکونم داد واقعا اول از خدای مهربانم سپاسگزارم که همیشه هادی من هست وبعد از شما و مریم جان شایسته عزیز هم تشکر میکنم بابت این فایل های ارزشمند
در پناه الله یکتا شادوسالم وثروتمند در دنیا واخرت باشید انشالله
سلام به استاد جون عزیزم ومریم جون عزیزم.
راجع به باورهای ثروت هرچقدر صحبت بشه بازم کمه !
چون بقدری باورهای نامناسب تو ذهن ما کاشتن که در هر لحظه باید باورهای درست بهمون یاد آوری بشه .
و تو هر موضوعی که به مال وثروت ربط داره ،تمرین کنیم تا باورهامونو قویتر کنیم.
تمام باورهای مخربی که استاد عرض کردن منم در گذشته داشتم .در کل که وقتی چیزی تو جامعه باب باشه ،همه جاگیر میشه .
مغز ما رو به پولدارشدن طوری شستشو داده بودن که واقعن فکر میکردیم ثروتمندا از خدا دور هستن وثروتمند شدن خودمون ینی دردسر، ینی دور شدن از خدا ،ینی مصیبت ،ینی زیاد شدن مسئولیت ،ینی کشیده شدن به سمت گناه وهر چیز دیگه ای که بار منفی داشت.
نه علاقه داشتیم ثروتمند بشیم نه ثروتمندا رو دوست داشتیم .
امیدوارم ثروتمندا ما رو ببخشن ،خیلی قضاوتشون کردیم .خیلی انگ بهشون چسبوندیم .
خواسته های خودمون هم در حد رفع نیاز بودنه بیشتر .
چون میترسیدم بیشتر داشته باشیم اونوقت در مقابل خدا،بیشتر باز خواست بشیم .
یه جورایی فکر میکردیم ثروتمندشدن ینی از مسیر خارج شدن .
پولدارشدن رو یه جور دقدقه میدونستیم .واکثر ماها حوصله ی دقدقه نداشتیم .به همین نون بخور و نمیر راضی بودیم منتهی کمی راحتر که اذیت نشیم .
یه خونه و یه ماشین خوب و یه خونه باغ یا ویلا رو کافی میدونستیم .این بهترین وبزرگترین آرزوی ما بود.
همین که مستاجر نباشیم کفایت میکنه !
همین که یه ماشین معمولی خوب سوار شیم که حداقل مدل بالا باشه ،بسه !
یه جایی هم داشته باشیم برای تعطیلات آخر هفته که دیگه خیلی عالی میشه !
الانشم من افراد زیادی رو میبینم که همین طرز فکرها رو دارن وبه همین مقدار داشته ،بسنده میکنن.
منتهی نگاه من خیلی فرق کرده ،توقعاتم از جهان خیلی بیشتر شده .
من کاملا حرف استاد رو قبول دارم که تا به ثروت نرسی نمیتونی ازش سیراب بشی.
هرچند بگی نه ! واقعن برای من ، مادیات اهمیتی نداره اما بازم ته دلت ،دلت میخاست داشته باشی وتجربش کرده باشی .
این خیلی مهمه وخیلی باارزشه که خودت انتخاب کنی برای ساده زیستی تا اینکه مجبور باشی باصدها آرزو ،ولی ساده زندگی بکنی .
اجبار با انتخاب خیلی فرق داره .
اجبار هزاران تا حسرت وغبطه ومقایسه برات به جا میزاره که منجر به غم وغصه خوردن وافسوس خوردن ودر نهایت تو رو به احساس افسردگی وپوچی میبره .
ولی انتخاب انگیزه وانرژی تو رو همیشه عالی نگه میداره .
تو همیشه سرحال وسرزنده هستی چون از هرچی دارایی سیراب شدی .چون تا جایی که دلت میخواست همه چیزو خودت تجربه کردی .
هرکس هر حرفی بزنه مثل ماتم زده ها نگاش نمیکنی .سرت بالاس که خودتم این مسیرو رفتی وطعم لذت وشادی اکثر چیزا رو چشیدی .
مثل استاد وقتی اسم کشتی تام کروز میاد .میدونن چ لذتی داره.
لذت اکثر تفریحات جهان رو چشیدن .
میدونن خونه ی 8خواب ،یا خونه های بزرگ دیگه چ تو برج چ تو باغ چ لذتی داره .
ولذت وداشتن انواع و اقسام ماشینها وموتورها وهر چیز دیگه ای رو چشیدن چون استفاده کردن .
همه ی اینا باعث شده استاد عزیز از لحاظ ذهنی غنی بشن .
ما هم باید به این درجه برسیم تا بتونیم به چنین حس قشنگی برسیم .
حکایت اینکه میگن «شنیدن کی بود مانند دیدن ».
حکایت اکثر ماهاس!!!
برای رسیدن به این جایگاه بایدطبق قوانین جهان پیش رفت واز الگوی مناسبی چون استاد استفاده کرد.
در حال حاضر از داشته هامون لذت ببریم .
همیشه سپاسگزار هر آنچه داریم و استفاده میکنیم ،باشیم.
همیشه تا جایی که میتونیم احساسمون روخوب نگه داریم .
کانون توجهمون سمت مثبتها وزیبایی های جهان اطرافمون باشه .
از زیباها و هر آنچه چیزی که ما رو سمت مثبتها وحال خوب میبره ،صحبت کنیم.
در واقع از خواسته ها و از اهدافمون حرف بزنیم .
از ناخواسته ها وهر آنچه بار منفی داره پرهیز واعراض کنیم .
باورهای توحیدی رو در خودمون تقویت کنیم.
باور کنیم درجهانه فراوانی ها زندگی میکنیم .
باور کنیم که خدای ما بیشتر از مامیخاهد.
باور کنیم همه چیز در این جهان برای همه زیاده .
باور کنیم که خداوند قدرت مطلق هستش وتوانایی دادن همه ی نعمتها رو به ما داره .
باور کنیم خدای بخشنده رو وایمان صد به خدا داشته باشیم .
تجسمات با احساس خوب داشته باشیم .
حس خود ارزشمندی خودمون وعزت نفسمونو بالا ببریم .
خودمونو لایق بهترینها بدونیم .
هرچیزی که مانع تقویت این حس در درون ما میشه رو تغییر بدیم .
جهان به میزان احساس لیاقتی که در خودمون میبینیم به ما نعمت وثروت عطا میکنه .
اگه چیزی نیست مشکل از خود ماس .
اگه هنوز به خواسته هامون نزدیک نشدیم ایراد از خودمونه .
من هیچ کس رو مقصر نمیدونم .واقعن هیچ عاملی جز خودم رو مقصر نمیدونم برای نرسیدن به خواسته هام !
مطمئنم هنوز افکار وباورهایی در وجود من نهان هستن که این موانع رو بوجود میارن.
چیزایی که اصلا توجهی بهش ندارم ومتوجش نیستم .منتهی جهان خوب میفهمه .
خیلی از فرکانسهای ما محسوس هستن طوری که خودمون متوجش نمیشیم که چکار داریم میکنیم ینی چ انرژی ای داریم به جهان میفرستیم .
اما جهانی که بر پایه ی اصول وسیستمی بنا شده که برنامه هاش دقیق ودرست هستن ،اونجاست که ما رو رد میکنن .
باید همه چی درست و دقیق باشه .
استاد مثالهای زیادی زدن که اکثر ما بدون آگاهی با این مقاومتها وترمزها مواجه هستیم .
هر کلامی که از ما بیرون میاد نشون دهنده ی باورهای ماس.
ولی خیلی وقتا توجهی بهش نداریم فک میکنیم جملس دیگه .دیگه نمیدونیم همین کلام ما چ قدرتی داره وما رو سمت همون چیزایی میبره که خودمون میگیم .
خیلی ضعفها در درونمونه .
شاید خیلی از بزرگهاشو یا اونایی که واضح و آشکار بودن رو تغییر دادیم اما هنوز خیلی جای کار برای تغییرات فرکانسی داریم .
واقعن نمیشه هیچی نخوری وادعا کنی که سیری !!!!
امیدوارم که بتونیم به نکات ظریفی که استاد عرض کردن توجه بیشتری بکنیم .
از عبارتهای تاکیدی در مورد ثروت هم غافل نشیم .
که خیلی تاثیر گذارن .
استاد عزیز تو اکثر دوره هاشون عبارتهایی رو گفتن که من تو دوره ی 12قدم بیشترین تاثیرو گرفتم .
منم تو زندگیم خیلی موقعیتها وشرایط خوبیو تجربه کردم ولی از اونجایی که ناسپاسی زیاد داشتم وحتمن فرکانسهای منفی زیادی به جهان ارسال کردم ،جهان ازم گرفتشون .
هم خونه هم ماشینهای شیک ولوکس اما همسونو از دست دادیم چون واقعن ناسپاس وپر توقع بودیم .
اونموقع باقوانین آشنا نبودم .یادمه چ فرکانسهایی به جهان میدادم .
راحتی و آسایش که الان دارم رو هم از وجود همین باورهای خوبی که پیدا کردم ،دارم .منتهی هنوز خیلی جای کار برای تغییرات بیشتر دارم.
از همه بریدیم واز هیچکس توقع چیزی نداریم جز خودمون .
ومیزان ایمانمون به خدای بزرگ .
هماهنگی بین منو و روح منو به جایگاههای بهتری میبره .
باید بین خودمو وذهنم هماهنگی بوجود بیارم ودر هر لحظه با ایمان به خدا وهدایت خداوند پیش برم تا به خواسته هام نزدیکتر بشم.
امروز خیلی از مطالب ارزشمند بهم یاد آوری شد.
ترس ونگرانی هامو باید بندازم به آغوش خداوند وفقط خودمو تسلیم کنم .مطیع وفرمانبرادر خداوند باشم .وهر اتفاقی که میفته رو بپذیرم بدون اینکه شکوه وشکایتی داشته باشم .تا به مسیر اصلی هدایت بشم .
احساس خوب منو به همه جا میبره ومنو به تمامی خواسته هام میرسونه .که تنها با توکل وصبر بوجود میاد.
این روزا سعیم بر گذشت روزای خوب وطلایی هستش که دیگه بر نمیگرده .
امیدوارم با همین درک قشنگ ،پیش برم تا به اهدافش نزدیک بشم .
استاد جونم دوستت دارم .
الهی باشی همیشه .
میخوام جریان هدایت این چند روزه رو درباره اش بنویسم، چند روزی بود که حس میکردم دلیل عدم تمایل ذهنم برای اینکه با انگیزه ی بیشتر روی باورها کار کنه اینه که ذهن من مدام درگیر چگونگی هست و من ایمانم ضعیف شده بود نسبت به اینکه خداوند انجام میدهد و من نباید به چطور فکرکنم، تا اینکه با کامنت یکی از دوستان که دقیقا اومده بود افکاری رو کامنت کرده بود که دقیقا اون چند روز توی ذهن من داشت نشخوار میشد و احساسم رو بد کرده بود.
من یه آشنایی دارم توی یه جای خیلی خوب کار میکنه و من میخواستم محیط کارم رو تغییر بدم مدام توی ذهنم داشتم به این فکرمیکردمکه از این آشنا کمک بگیرم تا بتونم جابجا بشم به اونجایی که این آشنام اونجا کار میکنه، اسم این دختر شهناز هست، بعدش هدایت شدم به کامنت آقا احسان که توی جلسه ی سیزده کشف قوانین که درمورد ایمان داشتن و فکرنکردن به چگونگی نوشته بود، یه قسمتی از کامنت این بود: شهناز و مهناز و حسن و حسینا، ولش کن خدا بی نهایت دست داره، با دیدن این کامنت و ادامه ی کامنتش که تماما افکار من بود اینقدرخجالت کشیدم از خداوند و شرمنده شدم که اشک از چشام جاری شد، همونجا به خودم قول دادم که هر وقت ذهنم خواست بره سمت چگونگی با قدرت جلوش وایستم و فقط به نتیجه ی نهایی که به اون خواسته ام رسیدم فکرکنم و اونو تجسم کنم، فکرنکردن به چگونگی من رو متمایل کرد به استفاده از قدرت تجسم، بعد اینکه خیلی مصمم به این نتیجه رسیدم که من باید با تعهد و جدیت بیشتری بیام و از این قدرت تجسمی که خدا بهم داده استفاده کنم چون خیلی وقت بود که ازش استفاده نمیکردم یا حداقل درجهت مثبت و خواسته، شب وقتی توی رختخواب بودم این تصمیم رو گرفتم و همون موقع یه آهنگ تجسمی دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن و تجسم کردن و از همون لحظه که تصمیم گرفتم شروع کردم به انجام دادنش و درحالی که داشتم تجسم میکردم خوابم برد صبح که از خواب بیدار شدم یه ایمیل از گروه تحقیقاتی عباسمنش برام اومده بود جهت یادآوری، اینکه شما سال 99 قدم یک رو خریدی و ادامه ندادی، همون موقع گفتم این یه نشانه و هدایته و رفتم سر خرید قدم دوم بدون اینکه بدونم داخل قدم دو درمورد چه موضوعاتی صحبت شده و بعد از خرید شروع کردم به دانلود فایل ها، روی فایل اول کار کردم و بعد رفتم سراغ فایل دوم و وقتی دانلود کرد و شروع کردم به گوش دادن دیدم موضوع فایل درمورد تجسم هست، اینقدر از اینکه خداوند اینطور دقیق داره من رو هدایت میکنه ذوق کردم که میخواستم دیوانه بشم و فقط راه میرفتم و با خدا حرف میزدم و اشک میریختم، بعدش مصمم تر شدم که به صورت با کیفیت تر شروع کنم به تجسم خواسته هام، اما چند روز بعد اتفاقی که افتاد این بود که دیدم ذهنم مقاومت داره درمورد تجسم خواسته ها، نمیدومستم دقیقا دلیل مقاومت ذهنم چیه، تا امروز و این فایل که به عنوان روز شمار اومد روی صفحه، که قلبم گفت بیا گوشش کن و با گوش دادنش متوجه شدم با اینکه خیلی روی این باور کارکردم اما ذهن من همچنان نسبت به مادیات مقاومت داره و مطابق جریان هدایت این چند روزه تصمیم گرفتم بچسبم به این باور تا ان شا الله هدایت بعدی.
به نام خداوند جان و خرد
سلام و آرزوی خیر و سلامتی خدمت استاد بزرگم، مریم بانوی عزیز و همه گلهای باغ سایت
همه ما داستانهای دنباله دار و طولانی از دویدنها و نرسیدنهای مالی در زندگیمون داریم که میشه ساعتها در موردش حرف زد. منم یکی از اون افراد معمول جامعه هستم که چنین فرکانسهای فقرزایی رو از جامعه و خانواده دریافت و سپس ارسال کردم. ردخور نداره.
از بچگی معروف بودم به بچه قانع و کم خرج. چون به خوبی اون جملات پدر و مادرم رو هضم کرده بودم که حقوقمون باید تا سر ماه بعدی برسه. پولمون تموم بشه چیکار کنیم؟
پدرم همیشه به خودش می نازید که با پس انداز و وام گرفتن و حذف خرجهای بی مورد ما تونستیم از هم رده هامون جلوتر باشیم و با همین حقوق کارمندی خونه خریدیم و ماشین داریم و هیچوقت دستمون جلوی کسی دراز نبوده.
انقدر پدرم حساس بود روی خرج اضافه نکردن که مادرم از همون ابتدا تصمیم گرفت خیاطی کنه تا دستش برای هرچیزی جلوی پدرم دراز نباشه.
خوب بنده شدم مخلوطی از فرکانسهای پدر و مادر. نه درخواست پول می کردم و نه خرج می تراشیدم. یادمه هیچوقت توی مدرسه از بوفه چیزی نمی خریدم. غیر از تغذیه هایی که مادرم تو کیفم می گذاشت چیزی نمی خوردم.
حالا همین قانع بودن رو به نسبت افزایش سن و سال بزرگش کنید تااااااا دانشجوی شهر دور شدن و سن ازدواج و بعد از ازدواج و ….. تا همین 5-6 ماه پیش.
خوب مدل درخواست نکردن از جهان و کم هزینه بودن از کجا میاد؟ از باور شدید عدم فراوانی. از باور سخت پول درآوردن و راحت خرج شدنش.
من تقریبا می تونم بگم باور غلطی در مورد کثیف بودن پول نداشتم یا خیلی کمرنگ بوده. شاید چون افراد ثروتمندی در فامیلمون داریم که اتفاقا بسیار آدمهای خوب و دست و دلباز و فروتنی هستند. همیشه آدم پولدار با تصویر اون چندتا خانواده در ذهن من نقش می بست و فکر می کردم اگه پولدار بشم مثل اونها مهربون و شاد و سربلند میشم.
اما باور اشتباه من در قسمت راحت پول ساختن و باور فراوانی بوده و هست.
یک رگه هایی از کمالگرایی هم در وجود من و خیلیها هست که میگیم برای چی وقت بگذارم تلاش(تقلا) کنم برای فلان مادیات که بعدش هم ممکنه بشه مایه دردسر؟
چرا باید بهش برسم بعد بفهمم دلخواهم نبوده بعد مجبور بشم عطاش رو به لقاش بفروشم؟ اینجوری زمان عمرم هدر میره.
درصورتیکه درستش اینه که وقتی چیزی رو ساختی از قبل اون ساختن، کلی تجربیات جانبی کسب می کنی. چقدر اعتمادبنفست بالاتر رفته. تجربه اش کردی و دلت خنک شده. اصلا شاید دوستش داشتی و نگهش داشتی.
ولی من مثلا برای اینکه خودمو آروم کنم و به خودم بابت تلاش نکردن حق بدم می گفتم خوب حالا اینهمه بری و بیای و تدریس هم بکنی، وقتی داری بعنوان استاد دانشگاه چندرغاز پول می گیری چه فایده ای داره؟
بله من از طی کردن تکامل و بعدش پول ساختن صرفنظر کردم چون بلد نبودم ازش پول دربیارم. چون فکر می کردم این شغل مشکل داره. چون برام سخت بود و من ایمان نداشتم به خدایی که کارها رو آسون میکنه. نه اینکه به نهایتش برسم و به میل خودم ازش بگذرم. من ازش گذشتم چون زورم بهش نمی رسید.
در عوض می تونم زمانی رو مثال بزنم که شروع کردم به کار کردن روی خودم. جالبه من 6 ماه بود روی باورهای خودم بصورت همه جانبه از طریق دوره 12 قدم کار می کردم و همزمان همسرم هم در مدار تغییر قرار گرفت. با اینکه من اصلا باهاش در این موارد حرف نمی زدم چون از استاد یاد گرفتم که ما هیچگونه تاثیری روی هیچ کسی نمی تونیم داشته باشیم مگر اینکه خودش بخواد. که در اون صورت نیازی به ما نداره.
از اول مهر نتایج تغییر باورهام به صورت عینی خودش رو نشون داد. هم در یک دبیرستان مشغول به کار شدم و یک درآمد هرچند کم برام ساخته شد.
هم شرایط نگهداری دخترم خیلی راحت فراهم شد.
هم کار همسرم خیلی بیشتر رونق گرفت و درآمدش چندین برابر شد.
هم توانایی مالیمون به حدی رسید که اراده می کنیم و می خریم.
ولی برای من مهمتر از همه اینه که بعضی حرفها ناخودآگاه روی زبونم جاری میشه که می فهمم باورهای درستم دارن توبیت میشن.
مثلا وقتی همسرم از وام گرفتن حرف میزنه من بدون تعلل و فکر میگم من با وام گرفتن مخالفم. اگه تو میخوای بگیری بگیر ولی من شرکت نمی کنم. به نظر من هرچیزی رو باید نقد خرید.
یا مثلا حرف از خرید خونه میزنه و میگه اینو بفروشیم من میگم نه اینو نگه می داریم و یکی دیگه هم می خریم. بعد یادم میاد که این حرف از خودم نبوده، این حرف رو من بارها از استاد شنیدم و الان ناخودآگاه روی زبونم جاری شده و خوشحال میشم.
این تغییر باورها برای من مثل یک گنج ارزش داره. و مطمئنم سال آینده سال بسیار پربارتر و موفقتری نسبت به امسال و تمام سالهای گذشته خواهم داشت. چون اتفاقات امسال یک دلیل واضح برام شد که نشون بده تغییر باورهاست که زندگی رو تغییر میده.
مثلا اینکه ما تونستیم به راحتی در یک ماه پول یک ماشین جدید رو بسازیم و بخریمش.
یا اینکه با یک سری کنترل ذهن و تغییر باورها درآمدمون در عرض دو سه ماه حدود 10 تا 12 برابر شده.
حالاست که من می تونم بگم دلم می خواد بجای دنا سوار لیفان x50 بشم. چون رانندگی با هردوش رو تجربه کردم. ولی قبلش ندانسته می گفتم ماشین چینی به درد نمی خوره و من هیچوقت نمی خرم.
الانه که می تونم بگم فلان مدل روشویی رو نمی خوام چون دردسر تمیز کردنش به داشتنش نمی ارزه.
الان میتونم بگم فلان بیمارستان نمیرم برای اکوی قلب بارداری چون نمی ارزه به رایگان بودنش، در شأن من نیست اینقدر معطل و اذیت بشم چون که می خواستم پول ندم. الان پول دارم و جایی پا می گذارم که راحتیم تضمین میشه.
اینا همش از زمانی داره اتفاق میفته که من قبول کردم زندگی میتونه جور دیگری هم برای من رقم بخوره. این منم که تعیین می کنم در چه سطحی می خوام زندگی رو تجربه کنم و نتایج خیلی سریعتر از اونی که فکر می کردم داره رقم می خوره.
الان که تدریس در دبیرستان رو تجربه کردم خودم انتخاب کردم باردار بشم و ممکنه سال آینده اصلا کار نکنم ولی چون بهش رسیدم تونستم ازش بگذرم. و مطمئنم هرزمان شرایطم مهیا بود باز هم می تونم به تدریس ادامه بدم. اگر مایل بودم….
این مختار بودن چیزیه که خیلی بهم می چسبه. خیلی بهم احساس قدرت میده و ایمانم رو بارها و بارها به قدرت لایتناهی رب بیشتر میکنه.
همون کسی که بدون اینکه بدونم و انتخاب کنم به من پدر و مادر و غذا و کاشانه و لباس و روح و جسم و تمام رفاهیات زندگی رو داد. به من مهر و محبت و توجه ارزانی کرد تا در این جهان با خیال راحت فقط لذت ببرم.
امروز 24 اسفند 1402 در روز تولد 39 سالگیم تمام بندگی و فروتنیم رو به درگاه خداوند بلندمرتبه و مهربانم تقدیم می کنم و ازش بابت تمام نعمتهای پیدا و پنهانی که از ازل تا ابد به من بخشیده با تعظیم سپاسگزاری می کنم.
بعد از خدا از شما استاد عباسمنش بزرگمنش، شما مرد موحد و بااخلاق که تمام قلب و روحتون رو دربست در اختیار هدایت الهی قرار دادید و فانوس این اقیانوس تاریکی شدید قدردانی می کنم و امیدوارم کلماتم نشون دهنده عمق ارادتم به شما باشه.
من از وقتی قلبمو خالصتر کردم، زنجیر مقاوتهای ذهنیمو شلتر کردم حرفهای شما بیشتر روم تاثیر گذاشت. شما همیشه درست می گفتید. این من بودم که درست نمی شنیدم و خوب عمل نمی کردم.
اشکال نه از مذهبه، نه از قوانین جهان. اشکال از منه. از اعتماد نکردنم. از مغرور شدنم. از فراموش کردنم. و از کم کاریم.
دیشب توی جشن کوچولوی تولدم فقط از خدا خواستم در سال آینده شخصیت بهتری از خودم بسازم و مؤمنتر بشم چون همه نعمتها بعد از ایمان میاد.
استاد دوستتون دارم و به داشتن استادی مثل شما افتخار می کنم.
سلام سعیده جانم.
تولدت مبارک باشه عزیزم.
دوستِ نازنینم، ممنونم از کامنتی که نوشتی.
از خودت خالصانه نوشتی.
از مسیرت و افکار و بهبودهات نوشتی.
لذت بردم از خودشناسی ات.
به یاری الله نی نی سالم و قشنگی از خداوند هدیه بگیرین و لحظاتتون رو از اینی که هستین، شادتر و پر برکت تر کنه.
و کانون خانواده تون گرم و گرم تر شه.
این قسمت برای من بسیار شنیدنی بود:
من از وقتی قلبمو خالصتر کردم، زنجیر مقاوتهای ذهنیمو شلتر کردم حرفهای شما بیشتر روم تاثیر گذاشت. شما همیشه درست می گفتید. این من بودم که درست نمی شنیدم و خوب عمل نمی کردم.
تو خوندن کامنتت متوجه شدم چه کارهایی کردم که تو مسیر افزایش لیاقت و مدار ثروتم بوده و خودم متوجهش نبودم.
یعنی سپاس گزاری کردم بابت نعمت هام، اما متوجه این نبودم که مسیرم عوض شده رو به بهبود و ثروت…
اینکه بیمارستان خوب رفتم برای چکاب های خودم و نی نی، آزمایش هام، اکوی قلب خودم و نی نی، سونوگرافی هام، مطب خانم دکتر و …
اینکه زمان و انرژیم تلف نشده تو انتظار و شلوغی.
پزشک خودم بسیار عالیه، پیشِ بهترین پزشک های ارجاعی توسط خانم دکتر خودم برای موارد دیگه، رفتم و از هر نظر راضی و خوشحال بودم و هستم.
در امنیت و سلامتی و توجهِ عزیزانم، گاهی با مامانم و گاهی با همسرم رفتم پیش دکتر و سونوگرافی و …
به راحتی و در امنیت یا با همسرم و ماشین شخصی رفتیم برای چکاپ، یا با تپسی رفتیم.
از لحاظِ هزینه های چکاب و درمان بسیار آسان شدیم بر آسانی ها.
هم هزینه هاش برامون ساده فراهم بود با خیالِ آسوده، هم شاملِ حالِ بیمه تامین اجتماعی و تکمیلی بودیم و هستیم.
اینکه تو هر مرحله آسان شدیم بر آسانی ها، از نوبت گرفتن ها، تا برخورد پرسنل اون محیط.
پروسه ی وسایل و خریدهای نی نی آسان و شیرین جلو رفته.
نی نیِ قشنگمون و خودم صحیح و سلامتیم به لطفِ اللهِ مهربان…
یادمه قبلاً که به بارداری فکر میکردم سالها پیش این افکار کمبود برام بالا میومد:
هزینه های چکاب و بارداری چی میشه؟ سخته که.
هزینه های بچه دار شدن و بعد از تولدش چی میشه؟ سخته که.
خرید پوشاک و وسایل و نیازهاش و … بچه چی میشه؟ سخته که…
منم باورهای کمبودم قدرتمند بودن، قبلا که فایلهای استاد رو گوش میدادم ترمزم خیلی قوی بود، ولی کم کم ترمزهام شل تر شدن.
تا پارسال پاییز به بعد که تمرکزی فایلهای هدیه رو گوش دادم اوضاعِ باورهام کم کم بهتر شدن و رنگ و بوی تغییرات و بهبود تو زندگیم آشکارتر و علنی تر شد…
الان که خودم رو میبینم، امسال رو میبینم، این ماه های اخیر و این روزهای اخیرم رو میبینم متوجه میشم چقدر مدار ثروت و باورهای کمبود و فراوانی ام تکونِ اساسی خورده.
می دونم جای کار زیاد دارم، ولی متوجه میشم مدارم تکون خورده …
مرسی که با کامنتت بهم یاداوری کردی تو مسیر آسانی ها هستم…
شاد باشی و سلامت و ثروتمند همیشه.
همه مون باشیم.
الهی شکرت برای تمام چیزهایی که تو دفترم و اینجا می نویسم.
سلام سلام سلااااااام به روی ماهت دوست جون جونی قشنگم عزیزدلم
اصلا نمی تونی تصور کنی این نقطه جذاب آبی وقتی باز میشه و اسم سمانه جان صوفی پدیدار میشه چه شوق و شعفی تو دلم به پا میشه. انگار هزارتا پروانه باهم تو قلبم به پرواز درمیاد!
سبد سبد سلامتی و آرامش و شادی برای خودت و نی نی نازنینت و خانواده ات آرزو می کنم.
متشکرم از اینهمه لطف و محبتت
در مورد قانون و نتایج تعهدت گفتی. گل گفتی
همین الان داشتم فایل روزشمار 140 رو نگاه می کردم که استاد داشتن در مورد متعهد موندن به مسیر صحبت می کردن. در دوره قانون سلامتی و تمام دوره ها، در واقع در تمام جنبه های زندگیمون شرط مهم باقی موندن در مسیر، به یاد آوردن گذشته مون و سپاسگزار بودن بخاطر تغییراتمون هست. اینه که باعث میشه فراموش نکنیم از چه مسیر درستی عبور کردیم تا به نتایج الانمون رسیدیم.
اگر غرق روزمرگی بشیم یا مغرور به دستاوردهامون بشیم فراموش می کنیم که یه روزی مثلا دودوتا چهارتا می کردیم که این بسته پوشک تا چند روز دیگه میمونه، چند ساعتی یه بار پوشک بچه رو عوض کنم که یک روز بیشتر بمونه.
ولی الان به لطف الله، روز به روز و ماه به ماه داره درآمدمون بیشتر میشه. و احتمالا اول احساس لیاقتمون بیشتر شده و بعد از اون درآمد افزایش پیدا کرده و بعد افتادیم تو یک سیکل مثبتی که هردوی این فاکتورها دارن همدیگه رو تقویت می کنن.
الان مدل خرید کردنمون، مدل حرف زدنمون، سبک لباس پوشیدنمون، حتی ساعت خوابیدنمون تغییر کرده.
میزان امیدواریمون به زندگی و خوشبینیمون نسبت به آینده اصلا قابل مقایسه با قبل نیست.
اصلا یه مسائلی تو ذهنمون حل شده است و نیاز به تصمیم گیری آگاهانه نداره. به قول شما مثل انتخاب دکتر خوب، بیمارستان خوب، وسایل باکیفیت، حتی اون خاطرجمعی نسبت به سلامتی مون، یا بودن عزیزانمون در کنارمون.
من با وجود اینکه از خانواده خودم دورم(من کرجم و اونها اهواز)، ولی یک ذره نگران زایمانم نیستم. از الانم تعیین نمی کنم کجا زایمان کنم. به موقعش هدایت میشم
به قول لیونل مسی که گفت وقتی 36 ساله شدم راجع به بازی کردن در سن 36 سالگی تصمیم می گیرم، منم وقتی موقعش رسید راجع به مکان و شرایطش تصمیم می گیرم.
احساس می کنم این ایمان و توکل به خدا درس اصلی و کلیدی هست که استاد عباسمنش بی نقص به ما یاد داده و داریم تاتی تاتی در مسیرش قرار می گیریم.
برات خیلی خیلی خوشحالم که آسان شدی برای آسانیها و از این بیشترش رو برات آرزو می کنم. منم حسش می کنم و خیلی به روزهای روشنتر امیدوارم.
ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و قلبمو روشن کردی. خدا حفظت کنه.
سلام استادان عزیز و گرامی من.
خیلی دوستون دارم.
خداروشکر میکنم. هر وقت کامنت یکی از دوستانم در سایت را میخونم، میگم ببین چقدر خوبه اینجا. اینجا نه تنها 5 نفر بلکه هزاران نفر هستند که در تلاش هستند خودشون را اصلاح کنند، ایمان داشته باشند. موحد باشند و در مسیر رشد حرکت کنند.
تازه استاد چه چیزهایی آموزش میده؟
استاد میگه اگه میخوای به خدا برسی باید ثروتمند بشی، نه اینکه یکی از راههای رسیدن به خدا ثروتمند شدن باشه، ثروتمند بودن تنها راه رسیدن به خداست.
این استاد میگه خداوند از تو بیشتر دوست داره تو به خواسته هات برسی.
این استاد میگه تو برس به خواسته هات، تو برس به ثروت تا بتونی ازشگذر کنی. تا بتونی به خدا برسی. تا بتونی خوشبخت باشی، تا بتونی از زندگی ات لذت ببری، تا بتونی عامل رشد این جهان باشی، تا بتونی حرکت کنی، تا بتونی در جهان آخرت در بهشتی زندگی کنی که نهرها جاری است.
این استاد، واقعا کارش درسته. ممنونم از شما استاد عزیزم.
بینهایت سپاسگزارم. و خداروشکر میکنم بینهایت بخاطر اینکه اینقدر منو دوست داره که من تو این سایت با شما هستم.
این مایه افتخار منه.
خداروشکر.
استاد نکات عالی هستند توی این فایل. داستان عالی است. برس بهش و بعد انتخاب کن. حالا درک میکنم چرا بعضی از دوستان با اینکه شرایط خوبی در کشورهای دیگه دارند، باز برمیگردند به کشور خودشون. چون گذر میکنند از خواسته هاشون. این خیلی نکته باحالی بود.
یادمه یه روزی دلم ماشینی میخواست که برف پاک کن شیشه عقب داشته باشه.
بهش رسیدم، ازش گذر کردم و سپاسگزار رب العالمین شدم. خیلی عالی بوده.
الان دلم ماشین بزرگ شاسی بلند میخواد. چون دوست دارم ماشینم قدرتمند باشه، نرم باشه و تقریبا هرجایی خواستم بتونم باهاش برم. واسه همین برای ایران دوست دارم کیا موهاوی فعلا داشته باشم یا کیا سورنتو.
گزینه های آفرود بهتر هست، ولی من بیشتر میخوام تو جاده از این خودرو استفاده کنم.
و میدونم باید بهش برسم.
بتازگی در راستای هدایت های الهی که شدم، دوره روانشناسی ثروت 2 را شروع کردم و رسیدم به جلسه 6.
یه تمرین عالی داشت. و الان دارم مینویسم اون تمرین را نکته ای که هست، وقتی به باورهایی که داشتم نگاه کردم، متوجه شدم، هنوز اون کد های مخرب، این ترمز ها در پس زمینه ذهن من در حال اجرا هستند. هنوز جا داره کار کردن روی خودم.
خلاصه استاد عزیزم.
ان شاءالله تکاملم را تصاعدی طی میکنم و تا چند ماه آینده از درآمدی میلیارد تومانی در ماه براتون مینویسم. چون واقعا من لایقش هستم. و خیلی زیاد میخوام.
عاشقتونم استاد عزیزم.
عاشقتونم مریم خانم.
دوستتون دارم.
ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم آخ که چقدر دوستون دارم و چقدر دلم برای کامتا گذاشتن تنگ شده بود
استاد هرروزم با فایل های شما میگذره محاله روزی حتی یه فایل چه از دوره ها و چه فایل های دانلودی رو گوش ندم و امروز هم که روزی من این فایل بود خداروشکر
استاد هرروز برای برکت وجود شما و مریم جان و این فایل ها و اگاهی ها و این مسیر زیبا خدارو شکر میکنم برکت وجود شما توی زندگی من بینهایت استاد خدارو شکر عاشقتونم
استاد جان الان اومدم کامنت پارسالمو رو اسن فایل خوندم یادم افتاد جایگاه پارسالم کجاست و الان به لطف الله کجا هستم
منم از ترمز ها بگم که نمیزاشت عمری به خواسته هام برسم
یه عمر آرزو داشتم توی شهر و تو یه محیط با کلاس و تو آپارتمان زندگی کنم اما ترمزی که تو شهر هزینه های زندگی زیاده
تو آپارتمان امنیت نیست اگه بچه رو تنها گذاشتی و دزدی چیزی اومد چی ؟
تو شهر یه زن تنها چطور زندگی کنه هزار تا آدم ناجور هست
تو یه محیط غریبه که هیچ آشنایی نبست اگه شب یا نصف شب اتفاقی افتاد چی؟کی به دادت برسه ؟
خلاصه که کلی از این باور ها داشتم اما پارسال که این فایل رو گوش دادم و تصمیم گرفتم بهش برسم و اگه دوست نداشتم اونوقت فکر میکنم و از همون مسیری کخ به این خواسته رسیدم عوضش میکنم به لطف الله خونه رو به آسونی جابه جا کردم به بهترین محیط تو شهرمون یه محیط با کلاس و آروم و یه آپارتمان که یه ویو رویایی داره یه ساختمان و محل ساکت و بدون حلشیه که حای من یک ساله اینجام همسایه کناری رو یکی دو بار تو راه پله دیدم
انقدر اینجا امنیت داره استاد شده خودم چند روز تک و تنها بودم (البته از مریم جان باد گرفتم و تصمیم گرفتم تمرین کنم ) و یا بچهام تو خونه تنها بودن و من خیالم راحت و اصلا نترسیدم حتی شده شب تنهارفتم قبرستون و ساعت ها اونجا بودم
لوکیشن خونه رو جوری انتخاب کردم که این قسمت نه آشنایی هست و نه فامیلی فقط من و بچهام و دیدم گه چه آرامشی داریم و چقدر تازه باعث شد رابطه بین منو بچها بهتر بشه خدارو شکر
و یه ترمز دیگه راجب کارم که هرچی کارم گسترش پیدا کنه درد سرم بیشتر میشه وقتم گرفته میشه یا هرچی بیشتر پول دربیارم هزینه هام بیشتر میشه همون هرکه بامش بیش برفش بیشتر اما خدارو شکر الان هرچی کسب و کارم بزرگتر میشه لذت بیشتری میبرم آزادی بیشتری دارم و ثروت بیشتری داره میاد
به لطف خدا آدم های با کیفتیری وارد زندگیم میشن
و چقدر داره هربار این بم ثابت میشه که آقا بهش برس بعد ببین میخوای یا نه
حالا که یک ساله تو آپارتمان زندگی کردم هم من و هم بجها که یه روزی آرزمون بود این سبک زندگی حالا میگم دوطت داریم تو یه خونه روستایی و حیاط دار زندگی کنیم یه جای آروم و دور از همه البته خونه خودم هم تو یه روستا هست اما اونجا محیط امن من بود و نمیخوام دوباره خودمو تو محیط امن بزارم باید تجربه کنم و جاهای جدید برم
یا دلم ملشین مدل بالا میخواد همه میگن فلان ماشین خرجش باباست قطاتش گرونه اما خوب اون ماشین دلخواه من کیفت بهتری داری و من باید بهش برسم تا ببینم میخوامش یا نه
استاد این فایل ها رو هزار بار هم گوش کنم بازم کمه این آگاهی ها باید مدام مروز بشه چون انسام فراموشکاره و به لطف خدا که تو این مسیر ماندگار باشیم و خدا هرروز بخ مسیر آسانی و ثروت هدایتمون که آمین ️
استاد جان مریم جان عاشقتونم ک به زودی آمریکای زیبا میبینمتون
بادورود به استاد عباس منش خانوم شایسته گرامی
همان طور که استاد میگن واقعا همانطور است چون از اول این باورها توی خانواده ها و بخصوص در مدارس فقط ثروت دنیا و بد جلوه دادن داستانهای که ثروت بد واز اینجور حرفها .که خداوند همد دوست ندارد ثروتمندان در رو وهمه رو عذاب میکنه در.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روی ماه استاد جون ِ ارزشمند و ثروتمندم
استاد باورت میشه چند روز ِ تو فکر خرید خونه جدید بودم و دو دل بودم !!!!!
آخه این خونه که دارم خیلی قشنگه و دنج و با حاله و همش میگفتم اگه از اینجا برم دلم براش تنگ میشه
وقتی امروز این فایل و دیدم گفتم خدایا آخه چقدر سریع هدایت میکنی ، بخدا خشکم زد از این فایل
الله اکبر
تازه ظهر هم از طرف بانک ی نامه اومده که میخوای خونه جدید بخری ما براتون با شرایط ویژه بیمه اش میکنیم !!!!
این درحالیکه فکر خرید خونه چند روز به سرم زده و اصلا به هیچ کس نگفتم
اما خدا که از درون سینه ها خبر داره به بانک گفته برام این نامه رو روزی بفرستن که شما این فایل بینظیر و گذاشتین و خدا با این اتفاقات و همزمانی ها باهام صحبت کرد
سارا قرار نیست چیزی و از دست بدی که !!!
تو فقط بخر تا هم جهان و گسترش بدی هم ظرفیتت و زیاد کنی
آخه من چی بگم دیگه ؟؟؟؟!!!!!!
به خدا که یقین دارم تنها راه رسیدن به یکتا پرستی پُر شدنه از تمام نیازهای این جهان مادی
میخوای مومن تر باشی باید ثروتمند باشی
میخوای عاشق خدا باشی باید عاشق بنده هاش باشی
میخوای فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه بشی باید بهشت و خلق کنی در این جهان
اینقدر از تمام لذت های جهان مادی سیراب بشی که موقع مرگ با لبخند بگی بریم من خوب زندگی کردم و راضی ام
استاد شما درسهای بزرگی به من دادین با تمام وجودم سپاسگزارتونم
وقتیکه صفات نازیبا که جهنم رو برای آدم میسازه بررسی میکنیم تهش به فقر ختم میشه ، طمع ، حرص ، حسادت ، بخل ،فحشا ، دروغ ، خیانت ، بی عزت نفسی
اگه کسی میگه من مومن هستم باید به وسیله ایمانش بتونه پول خلق کنه اگه میگم مومن هستم اما عرضه پول ساختن ندارم من کافر و مشرک هستم
خدایا به عظمتت نور ایمان و در رگ هامون جاری کن
تا با ایمان به تک تک خواسته هامون برسیم و عبور کنیم و بزرگ بشیم
خدایا تو ما رو ارزشمند و مقتدر خلق کردی ما رو ببخش که یادمون رفت و مثل بی کس و کار ها و درمانده ها زندگی کردیم
خدایا از نادانی و شرک و کفرم به تو پناه میبرم
خدایا چشم ها و بینا کن و گوش هام و شنوا که هر لحظه ببینمت و بشنومت
خدایا خودت میدونی که تو برام کافی هستی
تنها رضایت تو برام کافیه
خدایا عاشقتم
اصلا ی اوضاعی شده که دیوانه شدم
صبحها درخواست میدم تو ستاره قطبی تا ظهر نشده معمولا قبل از ساعت 10 صبح اجابت میشه
یاد فایل جلسه اول کشف قوانین افتادم
که شما گفتین ، میخوام و فرکانسم تنظیم میکنم و خلقش میکنم به همین راحتی
دقیقا منم آسان شدم برای آسانی ها
ی جاهایی هم که بعضی چیزها نمیشه ، با بررسی گفتگوهای ذهنی ام فهمیدم که تمرکزم روی چطوری انجام شدنشه !!!
که خدا به وضوح بهم گفت بابا سارا چرا نمیگیری ؟؟؟؟
تو درخواست و بده مثل یک میلیون باری که درخواست دادی و شد
دیگه چیکار داری چطوری ؟؟؟
البته از اونجایی که من انسانم و ذاتم فراموشکاره ، باید مدام حواسم به ذهنم باشه که فوکوس نکنه روی چطوری و ناخواسته
اینم جذابیت مسیر دیگه
خدایا شکرت
خیلی خیلی خیلی خوشحالم که هدایت شدم به درک و فهم قوانین جهان و خالق زندگی خودم هستم
الهی بینهایت شکرت
استاد راستی چند روز تو فکرتون بودم که خبری ازتون نیست ، ایشالا که مشغول هر برنامه و کاری که هستین خوب و خیر باشه براتون و دلتون شاد باشه
استاد عزیزم برای تک تک فایل هایی که با عشق ، اقتدار ، ایمان ضبط کردین سپاسگزارتونم
مریم جونم ایشالا که حال دلت عالی باشه عزیزم
خیلی دوستتون دارم
سلام خدمت سارا خانم عزیز
اول صبح هدایت شدم به کامنت شما وحسابی انرژی گرفتم برای شروع یک روزجدید.
حال دلموخوب کردی خداحال دلتوخوب کنه
اون جمله نوشتی که آسون شدی برا آسانی حال کردم گفتم خدایاشکرت پس میشه وباورم بهترشد پس اگر روی خودم کارکنم حتما میتونم خودموآسان کنم برای آسانی ها
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
با سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
سلام سارا جان
مامان بسیار عالی بود ،تحسینتون میکنم
مخصوصاً اون جا که گفتید
به خدا که یقین دارم تنها راه رسیدن به یکتا پرستی پُر شدنه از تمام نیازهای این جهان مادی
میخوای مومن تر باشی باید ثروتمند باشی
میخوای عاشق خدا باشی باید عاشق بنده هاش باشی
میخوام بپرسم یعنی بنظرتون هدف از اومدن به این دنیا یه طورایی رشد ما بوده ؟!
چقدر زیبا گفتی
بازم سپاسگزارم از اینکه مینویسی
فی امان الله
با سلام خدمت همه عزیزان
روزشمار قسمت 138 فصل پنجم
به به به یعنی به به عالی ترین سرفصلی که الان دیدم و با ذوق و علاقه اومدم سمت دفترم تا بنویسم مجدد و شخم بزنم خودمو یادمه تقریبا چه کامنتی در رابطه با موضوع همین فایل گذاشتم و جوابم به سوال استاد چیبود اما نوشته هامو مینویسم و مرور میکنم و اگه باز مثالی یادم اومدم مینویسم حتما با عشق
* باورهای اشتباهی که طی سالیان از طریق های مختلف در ذهن ما جا گرفتن و شرایط و برعکس برامون رقم زدن اینکه ما با خوراکی های که به ذهنمون داده شده بود به اشتباه متوجه شدیم که هرچقدر ثروتمند بشیم از خدا دور میشیم در صورتی که ثروت معنوی ترین و خداگونه ترین کار دنیاست برای نزدیک ترش دن به خداوند باید ثروتمندتر شوی
* طلایی ترین نکته : تنها راه گذر از چیزی رسیدن بهش هست تنها راه سیر شدن رفع گرسنگی هست و راه حلش خوردن
* با ثروت من به هزاران نفر خدمت میکنم و با خریدم باعث پیشرفت میشم و کمک میکنم جهان جای بهتری بشه
* انتخاب ساده زیستی با من هست خودم انتخاب میکنم نه از روی اجبار بلکه از روی اختیار
* تو به خواسته ت برس ازش استفاده کن بعد ببین میخواهیش یا نه؟
استاد جانم من اولین بار این حس و انرژی حرف شما رو تو سریال زندگی در بهشت درک کردم یه قسمتی بود که دقیق یادم نیست چه چیزی رو میفروختین و اونجا هم راجع به گذر از ثروت گفتین و با تمام وجودم صحبتهاتون و پذیرفتم و جنس حرفهتون و درک کردم و چقدر هم خوب برامون مطالب و جا میندازین به ساده ترین روش ممکن و ما میمونیم و مرد عمل بودن اینکه بسم ال.. برو جلو برو تو رینگ اموزه هات و اجرا کن
و اینم بگم راجع به فروش تمپا اولش که شنیدم ازتون ناراحت شدم اون ویو بینظیر اون همه ایونت های شاد و جذاب خاطرات قشنگ با خودم گفتم کجا اینارو ببینیم؟ بعدها اینقدر جاهای خفن تر رفتین اینقدر سفر به دورامریکاهای بعد این فایل جذااب بودن که تمپا رو الان مجدد دیدم و یادش کردم مثل یک خاطره خوش بینظیر و یک تجربه زیبا بود همانند تمام اتفاقات زندگیمون که با این دید نگاه کنیم که زیبایی رو ببینیم لذت ببریم بهش وابسته نشیم تحسینش کنم سپاسگزارش باشیم تو لحظه و ازش بگذریم و بعنوان تجربه و خاطره به یادموندنی ازش یاد کنیم …
* به آرزوهات اینجوری نگاه کن ندا اول بهش برس بعد میفهمی که خوشت میاد یا نه چقدر عجیب امروز من این دیالوگ و با یکی از دوستام داشتم هول و محور همچین حرفی اون داشت از تجربه حضور در رابطه ش میگفت و گفت حس کردم واردش نشم بهتره با اینکه ادم جذابیه هنوزم برام اما …. یه عالمه ترمز من بهش همین و گفتم گفتم پیش داوری نکن شاید رابطه ت همینی بشه که میگی شاید یکی دو ماهم دووم نیاره اما اول واردش بشو بعد میفهمی تا نری تو رابطه ت که متوجه نمیشی و ازین حرفها خیلی هم صحبتهامون طول نکشید و خیلی وارد این بحث نشدیم اما الان یهو شنیدمش جا خوردم تو این فایل و یاداوری قانون همزمانی
* از انرژی و اعتماد به نفس اینکه به خواسته ت رسیدی ولی دوسش نداشتی استفاده کن برای خواسته های بعدیت اینطوری فقط میتونی بگی ازش گذر کردی
*در قرآن هیچ اشاره و هیچ حرف و فضلیت ای راجع به فقر نیست و نشده
*ظرفت و با رسیدن به خواسته هات بزرگ و بزرگتر کن …
راجع به مقاومت ذهنی ثروت بارها گفتم اون موقع که شرایط و پول خرید ماشین و داشتم ترس ها و ترمزها باعث شد نخرم
اما این مقاومت و راجع به خرید لب تاپ نداشتم و در بهترین زمان لب تاپمو تهیه کردم که اگه اینکارو نمیکردم باید کلی بیشتر پول میدادم و عملا اینهمه استفاده مفید ازش نمیتونستم داشته باشم
و خیلی از مقاومت کردن ها و نکردن های ریزتری که شاید الان براشون حضور ذهن ندارم اما تو دفترم یادداشت میکنم و بعدها مجدد راجع بهش کامنت میزارم
بازم یه روز بینظیر دیگه رو با درک و فهم اگاهی های فوق العاده که هیچ کجا ازش حرف نزده شده گزروندم ممنونم ازتون استاد خوشتیپم و مریم جانم دوستتون دارم خدایا شکرت