تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است - صفحه 43

727 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1047 روز

    میخوام چندتا از دفترهامو بندازم تو بازیافت.

    هم دفتر جمله تاکیدی دارم هم شکرگزاری، هم ستاره قطبی، هم باورهای مثبت هم چیزای دیگه با موضوع های مختلف و تمرینهام توشونه

    تصمیم گرفتم قسمتهایی که دوست دارمو اینجا بنویسم و بعداً دفترهای کاغذیمو بفرستمشون بازیافت.

    حداقل اینطوری یه قسمتهاییش برام میمونه یادگاری و شاید به درد شماها هم بخوره.

    .

    بابت تمام اونچه که گذشت و آموختم و حالمو خوب کرد متشکرم… از همه دنیا از جهان، از خدا، از شماها از سایت، از استاد… از همه… متشکرم

    ………

    قسمت دوم:

    .

    _وجود من مانند خضر نبی با برکته

    هرجا قدم میذارم برکت و خوشی و نعمت و شادی با خودم میارم

    پس من مراحم هستم نه مزاحم کسی

    .

    _من به اندازه کافی زمان در اختیار دارم

    برای هرکاری

    چون خداوند به زمانها و ثانیه‌های من برکت میبخشه

    .

    _برنامه ریزی و زمان بندی خدا حرف نداره

    همه چیز در زمان درست خودش و به بهترین شکل

    از همه نظر

    انجام میپذیره

    .

    _برای دریافت معجزه فقط به دو چیز نیاز داریم

    شادی و آرامش درونی

    .

    _من برای موفقیت، همواره هرآنچه را که لازم دارم، در اختیار دارم

    .

    _هر آگاهی که نیاز داشته باشم، برایم میرسد. آسان و رایگان. از بهترین راه و به بهترین روش

    .

    _الهی شکر که چه آسان و راحت، با عزت و شادی، به خیر، از روشی الهی، راه‌های ثروتمند شدن را یادگرفتم و درآمد من اکنون چندین هزار برابر نیازم است

    .

    _همواره معجزه در زندگی من جاریست

    .

    _خوبی پس از خوبی برایم می آید

    موفقیت پس از موفقیت برایم هست

    ثروت از پی ثروت برایم می رسد

    شادیهای پیاپی و عظیم و ماندگار دارم

    .

    _من جاذب آدمهای خوبم

    من فقط خوبیها را و بهترینها را جذب میکنم

    .

    _خدا هوای مرا دارد

    .

    _من همواره و همیشه در بهترین جا زندگی میکنم. از همه نظر و به بهترین شکل

    .

    _پول تمیزه و خوبه (چرک کف دست نیست)

    پول پاکهدوستداشتنیه پول و روابط جنسی اصلاً چیز بدی نیستند. و بسیار به هم مرتبط اند. هردو به چاکرای قرمز، چاکرای یک و دو ربط دارند. ما باید چاکرای ریشه را محترم بداریم. اوست که ما را به زمین وصل میکند.

    .

    _هرموقع که پول بیشتری داشتم شاکرتر و خندان تر بودم، پس پول و مادیات بیشتر، مرا به خدا نزدیکتر میکند

    .

    _تنها راه رسیدن به مادیات بیشتر، گذر کردن از آن و داشتن مادیات است

    .

    _تنها راه سیر شدن، غذا خوردن است

    .

    _کسی که به ثروت نرسیده، حق نداره که بگه ثروت بده

    .

    _جلوی جریان ثروت رو نگیر، بذار برات بباره

    .

    _هرموقع بی نیاز هستی، با خرج نکردن پول راحت باش

    چشم دیدن پولهای اضای خرج نشده داخل کیف پول و حسابت رو داشته باش

    .

    _هرکه بامش بیش، برفش بیشتر، (بله. ولی کسی که پولدار باشه میتونه کارگر بگیره تا کاراشو براش انجام بدن. چون پول داره! مشکلی نیست که)

    خدا هرموقع بیشتر به آدم نعمت میده، توانایی مدیریت کردنش رو هم بهش میده

    .

    _نترس ازینکه خدا اگه بهت زیاد بده چجوری حساب و کتاب کنی. چون علمش از قبل وجود داره. و خدا علمش رو هم بهت میده.

    .

    _من برای خرید چیزی، چیزی رو نمی‌فروشم، بلکه پولشو میسازم.

    .

    _باران رحمت الهی همواره در حال باریدنه. برای همه به اندازه کافی هست.

    .

    _خداوند بر هیچ کسی بیشتر از حد توانش تکلیف نکرده

    خودتو اذیت نکن

    روی خودت فشار نیار

    خودت رو نچلّون!

    .

    _استراحت کردن حق من و توئه نه جایزه مون!

    .

    _من تا هرکجا که برسم و فرصت کنم کارهایم را انجام میدهم.

    اگر چیزی از توان من واقعاً خارج باشه

    یا خداوند توانییش رو بهم میده

    یا اون وظیفه رو روی دوش دیگری میذاره و از روی دوش من اون بار رو برمیداره

    یا خودش اونو به اتمام میرسونه.

    مثل اون شعر حافظ:

    که وعده تو کردی و او به جا آوَرد.

    ……..

    چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد

    که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟

    تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر

    که مرغ نغمه‌سُرا سازِ خوش‌نوا آورد

    دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن

    که بادِ صبح نسیمِ گره‌گشا آورد

    رسیدنِ گل و نسرین به خیر و خوبی باد

    بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آورد

    صبا به خوش‌خبریِ هُدهُدِ سلیمان است

    که مژدهٔ طرب از گلشنِ سبا آورد

    علاج ضعف دل ما کرشمهٔ ساقیست

    برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد

    مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ

    چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد

    به تنگ‌چشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم

    که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد

    فلک غلامی حافظ کنون به طوع کُنَد

    که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    حسین جعفری کیا گفته:
    مدت عضویت: 433 روز

    سلام عرض ادب و احترام

    استاد فقط می‌خوام یه چیزی بگم :

    هر روزی که میگذره کارم و درآمدم داره بیشتر و بیشتر میشه

    بی نهایت سپاسگزارم از پروردگارم و استاد عزیزم جناب سید حسین عباسمنش که باور و ذهنمو تغییر دادین…

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عباس امیدعلی گفته:
      مدت عضویت: 399 روز

      سلام داداش خوبی ..من تازه اومدم تو سایت البته حدود 2 ساله با استاد آشنا شدم ولی از طریق کانال فیک فایلای استادو خریدم و نتیجه نگرفتم ..الان تازه اومدم‌ فایلهای رایگان گوش بدم…خوشحال شدم شما گفتی نتیجه گرفتی،،،،میشه بمن بگی چه جوری باورتو عوض کردی چیکارای کردی؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1262 روز

    به نام رب العالمین

    روز 138ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر مریم جان و تمام دوستان در سایت الهی

    من چندین بار این فایل را گوش کردم ولی هنوز موفق به نوشتنش نشدم که امروز باید شروع کنم به نوشتن.

    اما درک امروز من از این فایل چون در گذشته هم من کامنت گذاشتم.

    در مورد تمام نعمت های خداوند این موضوع درست است که باید از اون موضوع سیر بشیم تا بتونیم از اون گذر کنیم.

    مثلا وقتی گرسنه هستیم وقتی تشنه هستیم تا به مقدار کافی آب نخوریم نمیتونیم از تشنگی بگذریم اما زمانی که سیراب میشیم دیگه گواراترین آب خنکترین آب را هم جلومون بزارن نمیتونیم بخوریم .

    پس باید پر بشیم تا بگذریم.

    در مورد عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن هم صدق میکنه. کسانی که از بچگی مورد لطف و محبت و مهر قرار میگیرن هیچ وقت گدایی عشق نمیکنن. هیچ وقت تا یک نفر بهشون ابراز علاقه کنه به سمتش نمیرن . چرا؟ چون سیراب هستن.

    اینقدر پدر و مادر و خانواده ازش تعریف و تمجید کرده اینقدر محبت دیده که دنبال عشق نمیگرده بلکه خودش را دوست داره و دنبال عاشقی خالص میگرده .

    اما کسی که در خانواده ای بزرگ‌بشه که کلمات دوستت دارم توش عیب و عار بوده باشه کسی که عاشقی کردن را ندیده باشه با کوچکترین کلمه عشق به سمتش میره و چه بسا دروغین هم باشه اما اون تشنه کلام محبت آمیزه دنبال یه هدیه عاشقانه است چون گرسنه است و تا وقتی که سیر نشه در جستجوی عشقه.

    حالا کی سیر میشه وقتی خودش را دوست داشته باشه و خالصانه و بدون توقع هم دیگران را دوست داشته باشه .

    در مورد پول هم دقیقا من تازه بهش پی بردم که باید عاشقش بشی واقعا عاشق پول بشی و بتونی پول بسازی و پولی که ساختی را عاشقش بشی اینقدر خالصانه باهاش رفتار کنی چون پول نعمته چون پول انرژیه و اون حس های ما را دریافت میکنه . وقتی با اون خوب رفتار کنیم و از این نعمت درست استفاده کنیم دیگه میفهمیم که سیراب شدیم .

    من در مورد چیزهای کوچیک بهش رسیده ام. وقتی ما بتونیم راحت یه چیزایی را بخریم مثلا کفش دوست داریم یا کیف دوست داریم یا هر چیزی مثل اینا . وقتی راحت میتونیم چندین جفت کفش را بخریم و داشته باشیم دیگه محاله چشممون دنبال کفش باشه. چون سیراب میشیم چون میدونیم داریم و هر وقت هم بخواهیم میتونیم بخریم پس دنبالش نمیریم چون تشنگی ما بر طرف شده.

    دیگه دنبال کفشی هستیم که راحت باشه و ما باهاش بتونیم جاهای مختلف بریم پامون توش راحت باشه. یعنی اینقدر پر شدیم که دیگه ملاک انتخاب کفش فقط چیزهایی هست که برامون اهمیت داره . پس میتونیم ازش گذر کنیم.

    حالا استاد الان به درجات بالای ثروت رسیدن که هر چیزی را که میخواستند خریدند. از خانه و ماشین و ویلا و موتور و …. حالا به راحتی از تمام اینها میتونن گذر کنند چون سیراب شدند.

    و من که الان به اونها نرسیدم میگم وای اون ویلا توی اون محله فوق العاده وای کاش مال من بود. در حالی که استاد هم از ویلای آنچنانی در محله فوق العاده گذر کردند و هم از اون آپارتمان در برج فوق العاده زیبا .

    چرا ؟ چون سیراب شدند و دنبال چیزی هستند که براشون آرامش میاره . دیگه تشنه نیستند . حالا دنبال چیزی هستند که همیشه سیرابشون کنه و مقطعی سیراب نشن.

    و این موضوع برای تک تک ما هم اتفاق میفته در مورد چیزهای کوچیک تر امتحان کردم. و جواب همین است.

    حالا چون مثل استاد نشدم نمیتونم در موردش نظر بدم چون هنوز اینقدر راحت نتونستم خانه و ویلا و ماشین و … بخرم . هنوز اینقدر راحت نتونستم سفر برم هر وقت دلم خواست هرجا دلم خواست. پس من نمیتونم از اینها گذر کنم.

    زمانی میتونم این جملات استاد را درک کنم که پر بشم سیراب بشم تا بگم منم دیگه خونه و ویلا و … برام مهم نیست و براحتی میتونم بگم چی دلم میخواد و همون را انتخاب کنم.

    یه مثال دیگه هم که برای خودم میزنم اینه یه رستورانی سلف سرویس هست و تمام غذاها و دسر و … داره و زمان هم نداره و به راحتی میتونی هر چقدر دلت خواست از اونها استفاده کنی . پس وقتی داری غذا را میکشی و انتخاب میکنی چون پر از غذا هست و انتخاب تو آزاده و وقت هم داری هر چی دلت خواست را انتخاب میکنی و چیزهایی که دوست داری را انتخاب میکنی و میخوری و وقتی سیر میشی دوباره که جلوی میز میری دیگه بهترین غذاها را هم میبینی دلت نمیخواد چون سیر شدی حالا اگه چشمت هنوز گرسنه باشه میگی بزار برم بشینم یه کمی دسر بخورم زمان که دارم هر وقت دلم خواست دوباره میرم انتخاب میکنم.

    هیچ وقت حرص نمیزنی چون اون میز هم مرتب داره پر میشه و نگران تموم شدنش نیستی .

    اگر به جهان اینجور نگاه کنیم که خدا همه نعمت ها را برای ما چیده روی میز و هیچ وقت تموم نمیشه و این باور فراوانی را در ذهنمون داشته باشیم .

    نکته مهم این قضیه : که ما ایرانی ها باهاش مشکل داریم چون از وقتی ما یادمون میاد در کشور ما گفته شده کمه داره تموم میشه . مثلا آب کمه برق کمه انرری کمه وای داره جنگ‌ میشه فلان چیز کمه وای داره رئیس جمهور عوض میشه فلان چیز گرون میشه و هزاران جمله محدودکننده نعمت در زندگی روزمره ما وجود داره که ما باید باورش را با باور فراوانی جابجا کنیم.

    این جهان مثل میز سلف سرویس پر از نعمته و هیچ وقت تموم نمیشه بلکه هر لحظه پر و پرتر میشه و تازه بهترش هم میاد مثلا یه دسر خوشمزه تر اضافه میشه یه میوه جدیدتر اضافه میشه . یه غذای جدیدتر اضافه میشه . پس این باور فراوانی به من کمک میکنه که آروم بگیرم و از اون لحظه ام استفاده کنم و از غذایی که میخورم لذت ببرم .

    حالا کی میتونم لذت ببرم وقتی چشم دلم سیر بشه و نگران نباشم و بدونم همه چیز هست و بهترش هست پس از لحظه حالم لذت ببرم و به سمت آینده قدم بردارم و خواسته جدیدم را برای خودم بسازم در آرامش کامل.

    حالا تمرین این موضوع هم با چیزهای کوچیک قابل اجرا است . شروع کنیم از چیزهایی که در حال حاضر داریم لذت ببریم. مثلا امروز من توانایی خرید چه چیزی را دارم اون چیز برای من مهمه؟ با مقدار پولم چه چیزهایی را راحت میتونم بخرم. اونا را برای خودم بنویسم و با مقدار پول موجودم برم چشم دلم را سیر کنم تا بتونم برم مرحله بعد .

    مثلا میتونم برای خودم لباس بخرم اونایی که دوست دارم را بخرم و استفاده کنم برای هر روزم لباس جدید داشته باشم اینقدر که سیراب بشم . وقتی سیراب بشم دیگه محاله دنبال تنوع لباس برم بلکه برام عادی میشه و دنبال لباس راحت میگردم دنبال چیزی میگردم که به من راحتی و آسایش بده در حین سادگی و شیکی . چون من همه لباس ها را تجربه کردم دیگه دنبال اون چیزی میگردم که حال دلم را خوب کنه. حتی با یک دست لباس حالم خوبه.

    این تمرین به من جواب داده انشاله که در مورد چیزهای بزرگتر هم میرسم و میتونم گذر کنم.

    استاد عزیزم ممنونم از فایل هاتون که هر کسی در هر زمانی با توجه به درک اون زمانش میفهمه.

    من قبلا یه چیزی درک کردم امروز یه جور درک دارم و خدا میدونه در آینده چه درک متفاوتی خواهم داشت.

    فایل های شما کاملا فرکانسی هستند و این را من امروز روز درک میکنم که فایل های متفاوت را در زمان های متفاوت گوش کرده ام و چیزهایی را شنیده ام که قبلا شنیده ام اما درک نکرده ام.

    من ممنونم از مریم جان که این روزشمار باعث میشه در زمان های متفاوت به فایل های متفاوت برگردیم و درک کنیم. واقعا سپاسگزارم بخاطر درک بالای شما برای این موضوع.

    سپاسگزارم

    خیلی خیلی دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    ساره موذنی گفته:
    مدت عضویت: 2718 روز

    سلام استاد عزیزم

    و همه ی اعضای خانواده ی صمیمی عباسمنش

    استاد وقتی داشتم به این فایل گوش میدادم یه باگی تو خودم پیدا کردم و وقتی از خودم در موردش سوال پرسیدم رسیدم به یه رشته باور محدود کننده ی کهنه که قبلآ هم دیده بودمشون ولی فکر نمی کردم آنقدر ریشه داشته باشند

    نوشتمشون و طبق تمرین منطق سازی دوره ی کشف قوانین زندگی براشون منطق آوردم

    چقدر حس رهایی خوبه

    سوالی که از خودم پرسیدم:

    چرا وقتی پول میاد تو حسابت سریع همون روزهای اول با توجیه های مختلف و بهانه های مختلف میخوای ردش کنی بره؟که تموم بشه و بی پول بشی؟

    فقر را دوس داری؟فکر می‌کنی فقیر بودن چیز بهتری از ثروتمند بودنه؟

    چه مشکلی با پول داری؟

    خودتو با دلیل های از جمله « من با خرج کردن به رشد جهان کمک میکنم» «پس انداز کردن یعنی باور به کمبود » « من لذت میبرم از خرید کردن» قانع کردی و نذاشتی من اون اصل را از ریشه بفهمم نذاشتی من اون مانع ها اون باورهای محدود کننده و ضعیف کننده ای را پیدا کنم و بتونم دریافت کنم نعمت های بی پایان پروردگارمو بیشتر و بیشتر

    امروز موچتو گرفتم ذهن چموشم.

    حالا اون دلایل اصلی که پاشنه های آشیلمه ،اون باورهای واقعی محدود کننده که مثل سیمان چسبیده به ناخودآگاهم و نفوذ کرده تا مغزاستخونهام نفوذ کرده تو همه ی سلولهای ناخودآگاهم ،هنوز صدای مامان بزرگم که آنقدر در بچگی بهش علاقه داشتم و هنوز هم علاقه دارم تو گوشمه

    در مورد ارتباط بین پول با خدا بوده

    «اگر پول و مادیات از خدا بخوای ، خدا بدش میاد تو دعاهات اول فرج امام زمان را بخواه بعد سلامتی خودت و خانواده ات را بخواه بعد شفای مریض ها را بخواه بعد رفع مشکلات همه ی مومنان را بخواه و بعد برای خواسته های خودت و خانواده ات دعا کن مثلآ موفقیت توی درسها و خلاصه هرچی که میتونی دعای خوب بکن و درآخر پول بخواه(دعای بد)»

    این باور باعث شده هروقت می‌خوام پول از خدا بخوام یه حس عذاب وجدان ته ناخودآگاهم مقاومت کنه.

    «خدا آدمهای ثروتمند را دوست نداره و به خاطر این بهشون ثروت بیشتر میده چون نمی‌خواد صداشونو بشنوه ، خدا دعای کسانی را مستجاب می‌کنه که دلشون شکسته باشه ،هرچی بیشتر با ناله و اشک دعا کنی خدا بهتر دعاهاتو برآورده می‌کنه ،خدا عاشق شنیدن صدای ناله و التماس بنده هاشه»

    *چه باور شرک آلودی ، این باور پروردگار مهربان و سخاوتمند و بخشنده ای که جهانی پر از خوبی و فراوان نعمت را تا ابد برای من گذاشته بی قید و شرط،تبدیل کرده به یک دیو عقده ای گرسنه ی بدجنس!!!

    «میدونی چرا خدا ثروتمند ها را دوس نداره؟ چون اونها نیاز به خدا ندارند چون خواسته و درخواستی ندارند »

    *این باور پرواضحه که از یه ذهن فقیر اومده که اصلآ به هیچ مقدار از رشد نرسیده که بفهمه انسان وقتی به هر مقدار رشد می‌کنه و ثروتمند میشه و بالاتر می‌ره به صورت طبیعی و ذاتی باز هم میخواد که بالاتر بره چون این جهان نعمت هاش سقف نداره و به هر مقدار در مدار بالا قرار بگیری باز هم بالاترش هست و انسان میخواد که تجربه کنه .

    «اگه تو رستگاری و سعادتمندی میخوای ، اگه میخوای آخرتت زندگی خوبی در بهشت داشته باشی نباید مادیات داشته باشی و باید چشم پوشی کنی از هرچه مادیاته ،امامان و پیامبرانمون هم در فقر زندگی کردند توی چادرها زندگی میکردند روی حصیر و غذاشون فقط نون و نمک یا خرما بوده که اون را هم اگر فقیری میومده در خونه اشون به اون میدادن و از خوراک بچه اشون به فقیرها میدادند»

    *منطق برای همه ی این باورهای احمقانه که مامان بزرگ بیچاره هم به دروغ بهش گفته شده از گذشتگانش و باورشون کرده و خودشو محدود کرده به همون اندازه در زندگی بخور و نمیر و خودشو گول زده با این باور که من دارم مثل پیامبرها و امامانمون زندگی میکنم و غافل از اینکه امامان و پیامبرانمون ثروتمندانه ترین زندگی را در دوره ی خودشون داشتند

    *ما در این دنیای مادی به دنیا اومدیم تا مادیات را تجربه کنیم

    *سیستم این دنیا بر اساس خیر و خوبی و شادی و زیبایی و لذت و آرامش بنا شده و اصلآ منفی و حال بد را نمی‌شناسه و تمرکز فقط بر پیشرفت و حرکت و سپاسگذاریهاست .

    اتفاقآ خدا اصلآ سیستمش جوری نیست که بپسنده تو با حال بد و ناله و دل شکستگی بری ازش درخواست کنی . اصلآ دوس نداره که تو تو مشکلاتت صداش کنی

    *پیامبران و امامانمون اگر فقیر بودند نمی توانستند ببخشند ،از کجا امام علی به یتیمان هر شب غذا و پول میرسونده؟ امام حسن از کجا میورده سفره های غذا برای یتیمان و مستمندان با غذاهای پر میذاشته هر شب؟

    *امام علی به پسرش امام حسن گفته از فقر به خداوند پناه ببرد گفته فقر انسان را از خدا دور می‌کنه ، کجای باور این انسان فقیره؟

    *من اگر ثروت نداشته باشم چطور مایحتاج خونه ام را بخرم؟‌چطور برای بدنم ارزش قائل باشم و غذاهای سالم و مقوی بخورم؟

    این بدن را پروردگارم برام خلق کرده من باید برایش ارزش قائل باشم ،خب وقتی نداشته باشم مجبورم آشغال بخورم که ارزون باشه

    آیا پروردگار از من راضیه که اینجوری به خودم ظلم کنم؟

    هرگز!!!

    *من می‌خوام با پول رفیق بشم ، بهش احترام بذارم

    وقتی پول تو حسابمه نخوام ردش کنم به بهانه های مختلف ، فقط خرج کنم برای مورد نیازها،هوسها را فراموش کن.

    من می‌خوام رستگار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشم پس آزادی مالی و مکانی و زمانی را تجربه کنم

    *من می خواهم بنده ی مومن و باتقوای پروردگارم باشم که بهم افتخار کنه

    *من اگر پول و مادیات نخوام ،هیچ پیشرفتی نمی کنم و همینجا میمونم ،اینو می‌دونی که جهان همواره درحال حرکته در حال رشد و پیشرفته و اصلآ این اجازه را بهت نمیده که یکجا بمونی ،باید حرکت کنی ،برای حرکت نیاز به سوخت به اندازه ی فراوان داریم که همون مادیاته همون ثروته همون پوله.

    پس من برای پیشرفت برای اینکه رسالتم را در این جهان عرضه کنم که جهان را جای بهتری برای زندگی کنم باید ثروت بخوام ،ثروت فراوان بسازم .

    باید به آزادی مالی برسم تا پیشرفت کنم تا بتونم به رشد جهان کمک کنم با مسافرت هام با خریدهام با خوش گذرونیهام با ایده پردازی هام برای رشد هرچه بیشتر خودم و بیزینسم.

    خب من اگر همچنان دغدغه ی پول و نگرانی در مورد کمبود پول و تموم شدن پولهام داشته باشم هیچ وقت نمیتونم ذهن باز و آزاد داشته باشم برای ایده پردازی ،برای فکر کردن به خواسته های بزرگ.

    پس من آغوشم را برای دریافت نعمت های فراوان پروردگارم باز می ذارم ، پس من درهای زندگیم را به روی نعمت های بی نهایت پروردگارم باز می‌ذارم و آماده ی دریافت مادیات ومال بی حساب میشم از طرف پروردگارم

    چون پروردگارم عاشق اینه که به من نعمت هاشو ببخشه

    *سیستم جهان برحسب بخشش ، عشق ورزی ،خوبی و زیبایی طراحی شده ،پرورگار ما ،این جهان را فول آپشن در اختیار ما گذاشته ، از هر چیزی فراوان بی حساب ،مولد همواره در حال تولید آفریده ، تا وقتی انسان هست و نفس می‌کشه اکسیژن فراوانه ،همه ی نیازهای انسان فراوانه.

    *من باید سپاسگذار پروردگارم باشم هر روز که من را انسان خلق کرده ، چون میتونم هرجور دوس دارم زندگیمو بسازم و کل این جهان با این سیستم فول آپشنش فقط برای ما انسانها ساخته شده و در خدمت ماست

    پس من چرا خودمو با افکار کوته محروم کنم از سعادت از رستگاری ، از نزدیکتر شدن به پروردگارم به اینکه با عشق و با کمال میل و با افتخار از پروردگارم ثروت بی حساب بخوام؟

    چرا خودم را از لذت های بی پایان این بهشت محروم کنم وقتی همه چیز را برام آماده کرده این میزبان سخاوتمند در این مهمانی؟

    من اگر از این نعمت ها و مادیات استفاده نکنم اتفاقآ پروردگارم ناامید میشه از من . اتفاقآ من اگه ازش مادیات نخوام از پروردگارم دور میشم چون فقر به سراغم میاد و شیطان در من رخنه می‌کنه.

    انسانهای آگاه ثروتمند را شیطان ، دزد و هر انرژی منفی و اتفاقهای منفی نمی تونن احاطه کنه.

    پس من چرا از خودم دریغ کنم داشتن این پولها این نعمتها این مادیات را وقتی با گذر کردن و سیر شدن ازشون من بهشت را در این دنیا برای خودم می‌سازم و عمری باعزت را تجربه میکنم

    سپاسگذار پروردگارم هستم که این همه آگاهی را بهم بخشید

    سپاسگذارم استاد از این سایت عالی

    از اینکه وقت گذاشتید و کامنتمو خوندید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    138. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    حرکت کن

    قدم بردار

    در کنارش باور هات رو که تقویت میکنی ، یهویی میبینی با هر قدمی که برداشتی خدا بی نهایت قدم برمیداره و باوراتم حتی به اذن خودش به سرعت تغییر میکنن

    آخه من تجربه اش کردم این روزا

    چند ماه قبل حرکت نمیکردم ایده ها بهم گفته میشد

    مثلا از دی ماه 1402 هی مادرم میگفت طیبه نقاشیاتو ببر مدارس

    یا من وقتی شروع کردم ایده فروش پفیلا رو انجام بدم و کنارش جاکلیدی میفروختم مادرم دوباره میگفت نقاشی های دیگه بکش ببر بفروش

    اونموقع انگار باورام محدود بود و ظرفم کوچیک که نمیشد این ایده ای که بهم داده شده عملی کنم

    و یا یه سری کارا باید قبلش انجام میدادم تا ظرفم بزرگ بشه و بعد عملی بشه

    ولی از وقتی هر روز از خدا کمک خواستم و گفتم کمکم کن و سوالاتی میپرسیدم که چجوری ایمانم رو بهت نشون بدم با هر قدمی که بارها برام سخت بود و یه وقتایی انجام نمیدادم و بعد توحیدی عمل میکردم درهایی به روم باز میشد که پشت سر هم با قدم برداشتن های من هی تکرار میشد

    من روز 28 اردیبهشت رو مینویسم چون دیر اومدم رد پامو بنویسم و الان 30 اردیبهشته و 00:06 شب

    و من دوساعته که رسیدم خونه و تازه شروع میکنم به نوشتت این دوروز بهشتی من

    1403/2/28

    صبح که بیدار شدم ، چون دیشبش بیدار بودم و رنگ روغن کار میکردم ، یکم خوابم میومد ولی بیدار شدم و6 تا گردنبند نقاشی کشیدم و ساعت 12 که شد

    حدود ساعت 2 رفتیم میدان ولیعصر ، که تلویزیون گفته بود که مراسم هست برای دهه کرامت

    من گفتم خب خدا الان وقتشه

    باید ایمانمو بازم بهت نشون بدم

    با مادرم رفتیم ، وقتی رسیدیم انقدر صدای سرود و دیدن پرچمای زیبا که محو تماشاشون شده بودم و لذت بخش بود که واقعا زیبا بود

    وقتی رفتیم تازه داشتن ایستگاه های صلواتی رو درست میکردن تا آماده بشه 3:15 رسیدیم اونجا

    وسط میدان یه ضریح از گل زرد و سفید درست کرده بودن خیلی زیبا بود عکس گرفتم و کلی زیبایی اش رو سپاسگزاری کردم

    و هر غرفه پر از فراوانی بود

    پر از گل

    پر از پرچم ایران حرم است

    و السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا که داخل پرچم نوشته شده بود و توی نقشه ایران بود

    پر از جعبه های کیک و آبمیوه

    پر از شیرینی و چای و پفیلا و سربند امام رضا

    پر بود از نعمت

    پر بود از ثروت بی نهایت خدا

    پر بود از فراوانی

    پر بود از انسان هایی که عاشقانه خدمت میکردن

    پر بود از آدم هایی که اومده بودن تا شکرت بکنن در مراسم

    پر بود از چایخانه های امام رضا

    پر از بستنی ، نان ،غذا و کلی نعمت بی نهایت خدا

    من یکم با مادرم ایستگاه ها رو دیدیم و پرچم گرفتیم 8 تا چوباش خیلی خوب بود برای تکیه دادن به سه پایه ام و موقع کار کردن رنگ روغن که دستم به چوب تکیه بده

    انقدر فراوانی بود که به همه چند تا چند تا گل میدادن

    پرچم‌ میدادن و خیلی چیزای دیگه‌

    من همه اش فکر میکردم که ببین چقدر فراوانیه که این همه برای تولد امام رضا ، خرج مراسم کردن تو تهران

    بعد خاله ام هم اومد و رفتیم تا یه قسمت بشینیم و وسیله هارو بذارن پیش من تا خودشون برن بگردن

    من رفتم روبروی ایستگاه های صلواتی امام رضا سفره نقاشیامو پهن کردم و گفتم خدا الان دیگه نوبت خودته

    من اومدم و تقسیم کارمون انجام شد از طرف من

    حالا نوبت کار تو هست

    بعد خاله ام یهویی از یه جاکلیدی طرح کفش خوشش اومد و گفت میخوادش و اولین نفر خرید کرد

    بعد هنوز فروش نداشتم میومدن نگاه میکردن میرفتن یا میگفتن صلواتیه یا رایگانه یا تولد امام رضا هست رایگان بده

    ذهنم هی تکرار میکرد که ببین‌مردم مفت میخوام تو این جور مراسما که کسی نمیخره و من اون لحظه هی میگفتم خدا کمکم کن کنترل کنم ذهنم رو

    کمکم کن

    و بارها میشنیدم که هی میخواست نا امیدم کنه

    میگفتم من هیچی نمیدونم خدا منو تا اینجا آورده خودشم منو راضی میکنه بعد میرم خونه

    بعد متوجه شدم که یه باور محدود دارم که

    قبلا میگفتن که تو این جور مراسمات مردم میان برای خوردن و بردن از ایستگاه صلواتی و خودمم اینجوری بودم و میگفتن که کسی چیزی نمیخره مفت میخوان اینجور مواقع

    بعد من هی کمک میخواستم از خدا و میگفتم باوری بهم بده که تو این جور مراسمات میخرن ، هستن کسانی که به راحتی خرید میکنن

    و تو دلم باخدا حرف میزدم

    تا شب موقع اذان که تاریک شد ، من فقط 80 تمن فروش داشتم که 25 خاله ام گرفت و دو تا از جاکلیدی و کش موهامو باز خاله ام گرفت و به دوتا خواهر و برادر هدیه داد

    و میگفتم خدایا شکرت و طبق تجربه قبلی کا داشتم میگفتم درسته کم فروختم ولی حتما یه خیریتی هست

    و درسته که نشسته بودم ولی از هر طرف بهم نعمت خدا داده میشد ،یهویی خاله ام پیرفت بستنی میگرفت یا مامانم برنج آورد یا چای و …

    بعد آدما میومدن نایلون میخواستن و نداشتم که میخواستن نذریاشونو توش بذارن ،یهویی خاله ام گفت چرا نایلونم نمیفروشی؟ گفتم یادم نبود به مادرم گفتیم رفت 10 هزار تمن نایلون گرفت و آورد فروختیم

    وقتی تاریک شد و من دیدم چراغی نیست و جمعیت زیاد شد وسیله هامو جمع کردم و منتظر موندم مادرم بیاد تا برگردیم خونه

    خاله ام هم رفت

    بعد مادرم اومد تا برگردیم خونه به میدان که رسیدیم گفتم مامان اینجا باز کنم یکمم بمونیم ؟؟ مادرم گفت آره برو پهن کن من برم بگردم و مراسمو ببینم و مترو خلوت بشه و برگردیم خونه

    همین که باز کردم جاکلیدی و کش مو 30 تمن خریدن ازم 3 تا

    من انقدر خوشحال بودم که میگفتم خدا حواسم هستا تویی داری برام کارامو انجام میدی بعد گفتم حالا نوبت تو هست

    و بعد من که همینجوری نشسته بودم یهویی یه آقا با دخترش اومد آینه دستی بزرگ که 130 بود خیلی سریع برداشت و پولشو دادن و رفتن

    جدیدا مشتری هایی میان برام که خیلی خیلی راحت و سریع که پول نقد هم همراهشونه زود پرداخت میکنن

    و این منو یاد حرفای استاد عباس منش میندازه که میگفت

    مدارت که تغییر کنه مشتریاتم تغییر میکنن

    بعد یه نفر تخمه خواست بگیره 10 تمن داد دیدم رفت گفتم آقا بردارین گفت نه و رفت

    بعد اون یه زن و شوهر اومدن، یهویی دیدم چای دستشونه همسرش گفت که خانم میخواین براتون از ایستگاه صلواتی چای بگیرم بیارم

    گفتم‌ممنونم‌ و تشکر کردم و بعد دیدم اومد برای خانم آینه دستی بگیره ، یهویی دیدم که خانمش گفت نمیخواد و بعد 30 هزار تمن همسرش داد بهم گفتم از کدوما میخواین گفت نمیخواد برای شما گفتم نه بابا نمیشه گفت نه میشه و رفت

    اون لحظه یاد حرف استاد افتادم که میگفت وقتی مدارتون تغییر میکنه مثلا یه چیزی ازتون میخرن ،دوشت استاد درمورد فضل و بخشش خدا میگفت که مثلا 90 تمنه فروشت ،مشتریت 100 تمن بهت میده 10 تمنش فضل و بخشش مشتریه

    حالا خدابی حساب میبخشه از ثروتش

    و من این بخشش رو این بار با سپاسگزاری از خدا وتشکر کردن پاسخ دادم

    چند ماه پیش وقتی پفیلا میفروختم اینجوری بهم برای مابقی پولشون نمیگرفتن ناراحت میشدم ولی الان فهمیدم باورهام هم تغییر کرده در این مورد

    و این رو از فضل و بخشش خدا میبینم

    بعد من تو اون شب زیبا که اون همه زیبایی رو میدیدم خیلی خوشحال بودم و سپاسگزارش بودم که هر لحظه کمکم میکنه

    الان که دارم مینویسم

    00:43 هست و چشمام نیمه بازه و خوابم میاد ولی مینویسم تا رد پام یادم باشه و وقتی برگشتم عقب و این رد پاهارو که نوشتمو بخونم سعی کنم بیشتر سپاسگزار خدای خوبیم باشم

    بعد که مراسم تموم شد و با مادرم برگشتیم با مترو

    و رسیدیم خونه ،گفتم خدایا شکرت 300 هزار تمن فروختی برام میدونم با تلاشم روی باورهام و البته تویی که کمکم میکنی حتما از اینم بهتر میشه

    و سپردم به الله یکتای من

    من وقتی میام رد پاهامو میذارم یه سری اتفاقات هم فراموشم میشه اینجا بنویسم انقدر فضل و بخشش خدا بی نهایت شده برام که تا جایی که بهم گفته میشه مینویسم

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    الهام زیبا گفته:
    مدت عضویت: 423 روز

    استاد عزیز چقدر لذت بردم از شنیدن صحبت هاتون و خداوند را شاکرم که به هنگام باران بهاری به گوش دادن به این فایل شنیدنی و پراز کلید و نکته هدایت شدم .

    وقتی در زندگی‌ خودم جستجو میکنم دقیقا مصداق صحبت هاتون پیدا میکنم . افرادی که مدام از ثروتمندان بدگویی می کنند و همیشه در فقر هستند . کارمندانی که حتی با افزایش حقوق و مزایا بازهم از اواسط ماه حساب هایشان خالی است و فکر کردن به این نکته که به بهای دین چه باور های غلطی در ذهن ما جای گرفته درصورتی که حضرت علی)ع(می‌فرماید :️

    اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنى است».

    و احادیث و سخنان بسیار دیگری که به ما ثابت می کند رسیدن به ثروت بسیار هم سفارش شده است و فقر در دین ما جایگاهی ندارد .

    تجربه 25 سال زندگی به من آموخته اگر چیزی از راه درست و هدایت خداوند به دست آید قطعا سبب خیر در دنیا و آخرت است و ثروت نیز از این دسته جدا نیست .

    به این نتیجه رسیدم که هرچقدر سیمان های کهنه ی ذهنی فرو می ریزند نعمت ها بیشتر می شوند . ️

    امروز خواسته هایم را واضح تر. و مشخص تر نوشتم . بعد از گوش دادن به این فایل ذهن باز تری نسبت به گذشته دارم و مطمئنم نتیجه اش را به زودی می بینم

    ممنونم از سخنان ارزشمند شما .پایدار باشید استاد عزیزم ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به استاد نازنین من خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم

    خداوند را هزاران مرتبه شکرت خدایا شکرت

    چقدر این جمله عالی و خوبه تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ثروت است

    اگر من تا هنوز نتوانسته ام به ثروت برسم و بگم رسیدن به ثروت سخت است این بی فرهنگی و بی ادبی است چون تا هنوز به ثروت نرسیدم که تجربه اش کنم و چقدر ذهن من با این باور های غلط پر شده که رسیدن به ثروت سخت است پول چرک دست است پول تو را از خداوند دور می کند و هزاران باور که توسط نزدیک و کشور جامعه و فیلم سریال ها بمباران شدم و باور های جدید یک شبه نمی شود که درست شود نیاز به زمان و نیاز به کار مداوم دارد

    چقدر این خوبه شک و دو دلی را از بین ببرم و فقط تسلیم هدایت خداوند باشم و بخاطری خواسته هایم تلاش مستمر کنم خدایا شکرت

    هر روز میبینم چقدر افراد ثروتمند باعث گسترش جهان می شود هر روز به وضوح می بینم که چقدر ثروت خوب است و هر خرید کوچک که انجام میدهیم باعث رشد جهان می شویم خدایا شکرت

    هر چقدر ثروتمند می شویم به همان اندازه به خداوند نزدیک می شویم

    چقدر پیامبر ها بودند که ملتی میلیاردر بودند سلیمان که همه چیز در اختیارش بود خدایا شکرت

    هر چقدر ثروت مند بشوم به همان اندازه باعث گسترش جهان می شوم خدایا شکرت خدایا شکرت

    ثروت مند شدن یک چیز طبیعی است و این محدودیت فقط در ذهن من است

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 801 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز138

    تنها راه گذار از ثروت تجربه ثروت است .

    خدایا شکرت که باز هم در مدار شنیدن این فایل بینظییییر قرار گرفتم

    معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدن است

    تنها راه رسیدن به خدا ثروتمندشدن است

    تنها راه سعادت و خوشبختی و روابط سالم و سلامتی و معنویت ثروتمند شدن است

    باید از هر چیزی تجربه عالی داشته باشیم انصافا امروز خیلی برام دقیق تر بود که از هر چیزی باید لذت ببریم . زندگی مسیری گذرا است که فقط باید از تمام لحظات آن لذت برد و هر چیزی که تو مسیر ماست برای تجربه کردن و لذت بردن هست

    فقط این ذهن محدود ماست که مارو میترسونه

    بخدا که هر تجربه ای لذت بخش و بهترین است اگر با ایمان و اعتماد بخدا حرکت کنیم و با عقل خودمون نخوایم بریم جلو وقتی تسلیم باشیم و با اعتماد بخدا قدم برداریم بخدا که همه کاره خودش میشه دست بکار میشه فقط باید اجازه بدیم تا خدا جون دست بکار بشه که هر لحظه هدایت مارا برخودش واجب کرده

    من امروز صبح که فایل رو گوش دادم و تو دفترم نوشتم و با حس خوبی برای اولین بار تصمیم گرفتم که با یکی از دوستام برم بیرون ناهار با بچه هامون

    بخدا همون لحظه وسایل رو گذاشتم و بیخیال نجواهای ذهن شدم و گفتم ساکت هیچ کمبودی نیست زنگ زدم به دوستم که مربی باشگامونه اونم اوکی داد و طبق قانون سلامتی گوشت و مرغ برداشتم و چندتا سیخ و خیلی سبک رفتیم نشستیم تو باغچه مغازمون که امروز جمعه است و تعطیله و کسی اینجا نیست

    اومدیم و بچه ها رو آوردیم و الان هم اونجا یم و بچه ها هم کلی بهشون خوش گذشته خداروشکر

    با مرغ و جوجه ها بخدا عین مراقبه هست برام کلی لذت بخش است .

    و گفتم امروز برم لذت ببرم اصلا از خونه تنهایی بدون همسرم بزنیم بیرون از این محدوده خودم بیام بیرون یه تغییرات کوچکی را در خوند بوجود بیاورم اصلا ببینم اون بیرون از من چه خبره .

    از چی میترسم حالا خوبه برم بمیرم خب حداقل یه چیزی رو تجربه کنم نگم هیچ لذتی نبردم لحظه مرگم

    خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم برای هر چیزی برم تو دلش تجریش کنم ببینم اصلا دلم میخوادش یا نه

    همون هیچ تجربه نکرده بگم نمی‌خوام

    این که میشه داستان همون روباه دستش نمرسه میگه اخه

    خدایا شکرت برای تمام نعمت‌هایی که بهم داده ای تا همین لحظه بینهایت نعمت بهم دادی

    خدایا شکرت که مقاومت های ذهنم داره شکسته میشه هوش لطف خداوند است

    خدایا من تسلیمم هیچی نمیدانم

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا شکرت دارم یاد میگیرم که اول چیزهایی که سر مسیرم هست را قبل از پس زدن تجربه کنم و اگه بارون سازگار نبود اونوقت بگم ن تجربه کردم سیر شدم دیگه نمیخوامش

    خدایا شکرت که امروز یه باور قوی را برام روشن کردی و منم دختر حرف گوش کنی بودم و گفتم چشم

    همینکه امروز از محدوده خودم خارج شدم کلی اعتماد به نفس من بالاتر رفته دارم ذهنم را شرطی میکنم تا یاد بگیره و اونم بهم کمک کنه تا از تمام لذتهایی که در مسیرم هستند استفاده کنم و تجربه کنم و اگر با من سازگار نبود اونوقت زبونم دراز باشه بگم ن تجربه کردم حالا می‌خوامش یا نمیخوامش

    خدایا شکرت که این دوستم هم با قوانین خداوند آشنایی داره و خیلی آدم مثبت اندیش و با روح من سازگار است و وقتی از قوانین با هم صحبت کردیم میفهمیدیم هم دیگه رو

    خدایا شکرت من اوایل دوست نداشتم با کسی برم بیرون جر خانواده خودم ولی امروز جهان دست به دست هم داد همه جوره تا این موقعیت برای من جور بشه تا از محدوده خودم بیام بیرون تجربه کنم یه رابطه سالم را تجربه کنم دنیای بیرون از خودم را

    خدایا شکرت که ثروت هم همینه باید بهش برسم وازش بگذرم

    خدایا شکرت هر چیزی هر جنبه ای از زندگی در این موضوع صدق می‌کنه به هر چیزی که میخواهیم برسیم باید اول بخش برسیم بعد ازش بگذریم

    خدایا شکرت که یاد گرفتم که با هر خرید و فروش من کلی به جهان خداوند خدمت عالی میکنم

    دیگه بدون هیچ ترس و استرس و احساس کمبود با خیال راحت آنچه را که الان در توانم هست را میخرم با این باور که من دارم به رشدو پیشرفت جهان خدمت میکنم و خداوند هم دوباره بهم چند برابرش رو بر می گردونه

    خدایا شکرت که وقتی چیزهایی که دوست دارم رو یاد گرفتم که بگم من اینو می‌خوام و خداوند در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط برام جورش می‌کنه

    خدایا شکرت کت من آزادی و رهایی و عشق الهی را میخواهم

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    خدایا شکرت که جهان سرشار از نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی و سعادت و معنویت و روابط عالی و بینظیر است

    خدایا شکرت که خداجونم منبع اصلی تمام نعمتها و ثروت‌های بی‌حساب است ومن از جان جانانم خودش رو میخواهم.

    خدایا شکرت برای تمام داشته های زندگیم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    سلام ،این فایل بارها وبارها گوش کردم وباحرفهای استاد فهمیدم که گره کار ومانع بزرگ ثروتمند شدن باگ بزرگ ذهنی درمورد فقروثروته ورابطه اون با مذهب،همیشه میدیدم که ادمهای خوب اطراف من در فقروتنگنا هستند وباورشون اینه ما خیلی ادمهای خوبی هستیم ونگاهشون به ثروت فوق‌العاده منفی بود،وباور کرده بودم که فقر خوبه وقراره دنیای بعدی همه این کاستی ها جبران بشه ،وسالیان سال بااینکه آرزوی خیلی چیزها روداشتم ودعا میکردم نه تلاش ولی همیشه ته ذهنم وقلبم میدونستم که یه جای اینکار میلنگه واین غلطه ولی هیچ الگویی نداشتم از اینکه چیزی باورامو تغییر بده و استاد عباس منش تنها کسی بود که تونست عملاً به درستی بهم نشون داد پولدار بودن مساویست باخوشبختی ،یادمه هیچ مقاومتی نکردم وبه محض شنیدن این حرفها عمیقا درکش کردم ولی باید ناخودآگاه خودمو رو ازاون افکارو باورها پاک میکردم ،این اتفاق باکارکرد دوازده قدم درمن رشد کرد،وهربار که این فایل روگوش میدم چیز جدیدی میشنوم وفهمیدم برای رسیدن به چیزهایی که میخای باید یه ادم دیگه بشی باباورهای جدید من ایمان دارم خدا بامنه وقراره معجزاتشو بببنم وتلاشم به بار بشینه خدایاشکرت بابت تک تک حرفهای این فایل،وجوداستاد،بودن دراین مسیر امروز که این فایل رو میمویسم خیلی چیزها بدست اوردم ولی به شدت دنبال خانه مناسب هستم ازخدا میخام منو هدایت کنه پیشاپیش باایمان زیاد خداروشاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    سلام استاد خوبم،هدف امسال من ثروتمند شدنه ،چقدر زیباست حتی فکر کردن به اینکه من به همه خواسته هام رسیدم چند سال پیش دقیقا چیزهایی که دوست داشتمو عکسشو رنگی چاپ کردم زدم رو در یخچال هرکسی میدید میپرسیدمیگفتم اینا ارزوهامن امروز که بهشون رسیدم میدونم خواسته های منه وارزو نیست فقط کافیه بخام ،باورامو عوض کنم تلاش کنم ،همین الان یدونه عینک همسرم نشون داد پنج میلیون وپونصد چقدر جذاب بود وشیک گفتم من اینو میخام دقیقا مثل استاد که بعد دیدن اون ماشین مورد علاقه ش گفت من این تجربه رو میخام ،واینکه قراره کلی چیز دیگه رو بخام وسفارش بدم به کائنات قبلاً بایه حس نگاه میکردم حس اینکه من که ندارم ،نمیتونم بخرم امروز میدونم که اگرررررر بخام خدا بهم میده ،نتیجه باورهای درست رسیدن به خواسته هامونه ،خدایا شکرت که به همه خواسته هام میرسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: