https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/06/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-06-18 23:26:062022-06-30 20:27:59تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
727نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
حرف هاتون اشک منو در اورد تا حالا هیچ وقت بخاطر شنیدن این حرف ها اینقدر دگرگون نمیشدم حرف هاتون اشکمو در اورد از دیشب تا الان دو بار این فایل رو گوش کردم یکبار دیشب یکبار هم الان و چقدر حرف هاتون ذهنمو مشغول کرد و چقدر خودمو و توانایی های خودم رو نادیده گرفته بودم و چقدر باورهای اشتباهی نسبت به ثروت داشتم
یادمه توی یکی از فایل هاتون گفته بودین که هر چقدر انسان ثروتمند تر باشه افتاده تر هستش هر چقدر انسان ثروتمند تر باشه ساده تر هستش این یعنی اینکه هر چقدر کیفیت زندگی ات بالاتر میره بیشتر خودت هستی مثلا توی دوره ی عزت نفس شما گفتین که روی خود واقعی مون ماسک نزنیم نخواهیم برای کسی زندگی کنیم پس اینم یعنی اینکه میزان اینکه چقدر خود واقعیت باشی ربط داره به اینکه چقدر کیفیت زندگیت بالاست یعنی هر چقدر انسان کیفیت زندگیش بالاتر باشه بیشتر خودشه
استاد عزیزم شما تنها کسی هستین که میگین تنها راه گذر از ثروت رسیدن به خود ثروت هستش یاد اون خواسته هایی میوفتم که از زمان بچگی میخواستم داشته باشمشون و زمانیکه به دستشون میوردم بعد یه مدت که ازشون استفاده می کردم دیگه فهمیدم اصلا من اینو نمیخوام بابت همین یا میفروختم یا کلا کنار میذاشتمشون بعد خیلی جالبه این موضوع طوریه که اگر یه خواسته ای رو بخوای ولی هنوز بهش نرسیده باشی و بعد یه عده آدم رو میبینی که یا اون خواسته رو توی زندگیشون دارن یا مشابه ی همون خواسته رو دارن باهاش زندگی میکنند بعد ممکنه بیشتر از اینکه بخوای اون آدمی که خواسته ی تو رو داره باهاش زندگی میکنه تحسینش کنی و براش آرزوی بیشتر از این ها رو کنی دقیقا همون حرفی میشه که استاد عباسمنش توی این فایل زدند که هر چی تهمت و دروغ و ناسزا بارش میکنی و خودت رو بیشتر از همیشه از زندگی با کیفیت دور میکنی در حالیکه اگر من بیام قبل از اینکه ببینم آیا این خواسته ای که میخوام رو به کار من میاد یا نه اول به دستش بیارم و باهاش زندگی کنم و بعد از اون تصمیم بگیرم که آیا واقعا این همون چیزیه که من میخوام ؟؟؟ که البته اگر اون خواسته دیگه بعد یه مدت نخواهیم اصلا نیازی به پرسیدن این سوال نیست خودت میفهمی دقیقا چیو میخوای مثل استاد عباسمنش زمانیکه خونه هشت خوابه رو گرفت اون موقع فهمید که اصلا اینو نمیخواد بعد رفت برج تمپا یه مدت از این شهر فوق العاده رویایی که مقصد اول من به آمریکا تمپا هستش متوجه شد که اصلا زندگی شهری رو دوست نداره بیشتر زندگی توی طبیعت رو دوست داره و اینم باید در نظر بگیریم که اگر بعد یه مدت دیگه اون خواسته رو نمیخواهیم به این دلیل نیست که اون خواسته بد بوده استاد عباسمنش حرف قشنگی گفتش که من ماشین کوروت رو همین الانش هم توی خیابون ببینم تحسینش میکنم این یعنی اینکه استاد عباسمنش صرفا از اون خواستهه سیر شده نه اینکه ازش بدش امده این خیلی مهمه چون اگر چیزی رو بدست بیاری که ببینی ازش بدت میاد در اصل خودت و صلیقه هات رو نشناختی استاد عباسمنش اگر از چیزهایی که داشت گذشت فقط بخاطر این بود که نسبت به اون خواسته دیگه سیر شده بود بخاطر همین نمیخواست داشته باشدش نه اینکه ازشون بدش میومد
این حس سیری که استاد عباسمنش نسبت به یکسری از خواسته هاش براش به وجود امد چیزیه که سال ها قبل در دوره ی عزت نفس در موردش گفته بودن اینکه حتی زمانی میتونی ببخشی که از چیزی که ازش سرریز شدی ببخشی زمانی میتونی از چیزی بگذری که ازش سیر شده باشی دقیقا چیزیه که استاد عباسمنش الان داره تجربه اش میکنی دقیقا چیزیه که بعضی از ثروتمندان دنیا مثل لری الیسون که جزیزه لانای رو که ششمین جزایر هاوایی میشه رو سال ۲۰۱۲ به قیمت ۳۰۰ میلیون دلار خرید از دو سال پیش کلا تصمیم گرفت برای همیشه بره توی جزیزه ی خودش زندگی کنه حتی شرکتش که اوراکل باشه رو کلا سپرد به دوست صمیمیش و تصمیم گرفت که بره جاییکه احساس بهتری داره زندگی کنه من در مورد جزیزه اش خونده بودم گفنه بودن که این جزیزه حتی آسفالت هم نشده در این حد ساده این چیزیه که الان استاد عباسمنش داره تجربه اش میکنه
به هر حال این حرف ها حرف هایی بودن که جایی زده نمیشه از استاد عزیزم ممنونم
سلام استاد بی نظیرم چقدر دلم براتون تنگ شده بود بهترینم چقدر زیباتر شده بودین چقدر تحسینتون میکنم ماشالله بهتون هزار ماشالله استاد توحیدیمون ماشالله به انرژیتون به حال خوبتون هزار الله اکبر چقدر جوان تر و زیباتر شدین
استاد عزیزم من متناسب با موقعیتی ک الان توش هستم و چون دارم هی خودمو هم میزنم ببینم چی اون ته تها هست بیاد بالا میخوام راجب کنکور و باورهایی ک داشتم و دارم صحبت کنم
استاد جونم من ازون روزی ک انتخاب کردم رتبه یک بشم و واقعا وقتی ب عقب نگاه میکنم می بینم واقعا خدا انداختش ب قلبم بدون اینکه متوجه بشم داشتم یه پازل و تکمیل میکردم و اون پازل، پازل هدفم بود خب جو کنکور اینجوریه ک همه میگن باید از سال دهم شروع کنی به خوندن و منی ک سال یازدهم تصمیم گرفتم رتبه یک بشم از دید بصیه یه چیز غیرممکن بود مخصوصا ک مصاحبه ی تمام رتبه برترها رو گوش میدادم میگفتن ما سال دهم شروع کردیم و اون موقع من یه فایلی گوش داده بودم از شما راجب ثروت ک گفتین خدا بهتون یه تصویر نشون داد توی یک مسابقه ک مردم داشتن میخزیدن من این فایل و قبلا دیده بودم ولی اون لحظه متوجهش شدم گفتم واااااای ببین اینا میگن از سال دهم شروع کنید چون اکثر مردم ضعیفن چون نمی تونن متعهد باشن خودشونو کنترل کنن برای همین سه سال زمان گذاشتن بعد شروع کردم دنبال مثال نقض پیدا کردن بعد دیدم ادم هایی هم بودن ک سه سال خوندن مرتب عمیق ولی قبول هم نشدن چه برسه به رتبه شدن بعد فهمیدم اینا دارن نون ورودی ذهنشون میخورن
یعنی اون کسی ک باور کرده سه سال بخونه بیشتر این حرفا رو فهمیده و عمل کرده و تردید نداشته رتبه شده ولی یکی دیگ ک شنیده بابا کنکور سخته شما از دهم شروع کن ب خوندن ک بتونی قبول بشی و تردید داشته و ترسیده و بیشتر از رسیدن ب نرسیدن فکر کرده خب نرسیدن و تجربه کرده و نون ورودیشو خورده نه نون بازوشو چون تا جایی ک من دیدم اون بازو زیاد ب مچ فشار اورده تست بزنه ولی اخرش ذهن کار خودشو کرد و توی میدون کشتی بازو رو ضربه فنی کرد
خلاصه ک بعدش با همون باورایی ک داشتم مخصوصا ک پدرم مشاور تحصیلی بود باورای من خیلی خیلی بیشتر از بقیه بود و اطلاعات اشتباه بیشتری داشتم
بعد دیدم رتبه یک پارسال برای هر درس ۱۰ تا کتاب خونده استاد عین چییییی رفتم فقط خریدم😂گفتم خب این رتبه یکه منم اینارو بزنم اکیه البته یه بخشیشونو خریدم چون خرید ۶۰۰ تا کتاب تست اونم به اون گرونی واقعا احمقانه بود البته اگ پولشو داشتم این حماقت و اون موقع میکردم چون بابام نخرید مرتکب نشدم😂 خلاصه که درگیر یه سری مسائل شدم و اون کتابا رو نشد حتی لاشونو باز کنم ببینم چه خبره….
خیلی ناامید شده بودم برنامه های سنگین می چیدم بعد انجام نمیدادم سرخورده میشدم اعتماد ب نفسم داغون میشد احساسم بد میشد و نتیجش اتفاقات بدی میشد ک میوفتاد مثل ازمونای بدی ک میدادم یا حتی امتحانای مدرسه ک منی ک همیشه ۲۰ بودم و یه بار ب خاطر اینکه ۱۹.۷۵ شدم منو بردن دفتر ک چرا افت کردی چیشده😂حالا در حد ۱۲،۱۳، ۱۴،۱۵میشم……..الان ک دارم مینویسم امروز من فارغ التحصیل شدم و مدرسم امروز تموم شد و دو هفته دیگ کنکورمه
اما بریم سراغ ادامه ی داستان، و لحظه ای ک شما رفتین و روی سلامتی کار کردین و اون لحظه انگار خدا بهم گفت تو هم برو تمام کنکورای سالای گذشته رو چاپ کن و روند و پیدا کن نیازی نیست این کتابا رو بخونی یعنی هدایت متناسب با تغییر مدارم و خواستم و شرایطم اومد که اینکارو بکنم شاید اگ قبل تر بود میگفت کتابارو بخون ولی وقتی اینو گفت من هنوز تردید داشتم بعد دیدم نه راست میگه هیچ کس توی این سالا نیومده بره تمام کنکورا رو بررسی کنه به هرحال به یه روندی میرسه ببینه قانون چی بوده روند چی بوده چی داره تکرار میشه ایده های جدید طراح سوال چیه…. اقا این حل شد یه باگ دیگ پیدا کردم توی ذهنم ک نه حق من نیست من ی ماه بخونم یک شم پس اونی ک سه سال خونده چی کلی با خودم کلنجار رفتم تا شکوندمش و گفتم بابا تو پاداش فکر کردنتو میگیری اونا اصلا فکر نمیکنن باید یه تفاوتی باشه بین کسی ک تقلید میکنه و کسی که فکر میکنه یا نه بعدشم هیچ کس نمیاد توی این مدت زمان کم درس بخونه همه ناامیدن باید یه تفاوتی بین اهل ایمان و ناامیدا باشه دیگ و هی خودمو واکاوی کردم هی هم زدم دیدم عهههه یه باور مخرب دیگ هم هست و اونم اینه که ادم باید شکست بخوره با شکست بهتر رشد میکنه من امسال درنیام بهتر رشد میکنم بعد گفتم وای ببین این باورای مرخرف کجای ذهن من بودن اخه البته توی این باور هنوز اکی نشدم و دو روز قبل از کنکور و گذاشتم فقط واسه کار کردن روی ذهنم و کنترل ذهنم البته اینجوری نیست ک الان روی ذهنم کار نمیکنم نه اتفاقا دارم کار میکنم فقط اون دو روز و تمرکزی میخوام مثلا من برای این باور چون پدرم من هرکاری میخواستم بکنم نمیزاشت و میگفت بزار بعد کنکور و من مشرک بودم و گوش میدادم و ازش بت ساخته بودم انجام ندادم اومدم تک تک و نوشتم دیدم بابا من کلی کار دارم اصلا خود خدا هم میخواد من امسال رتبه یک بشم چون این کارایی ک دارم باید شروع بشن و به گسترش جهان هم کمک میکنن
یکی از پازلایی ک ناخودآگاه تکمیل شد و کار خدا بود این بود ک من پارسال رتبه یک کشوری سخنوری شدم و هی ب خودم میگم پارسال توی سخنوری اول شدی امسال توی عمل به اگاهی هایی ک دریافت میکنی اول شو
نشونه ی دیگ ای هدایت اجباری بود این بود که چند روز پیش سازمان سنجش اعلام کرد که رویه کنکور از سال اینده کاملا عوض میشه و دروس عمومی حذف میشه و دروس تخصصی حال و هواشون عوض میشه و برای منی ک خدا بهم گفته بود با بررسی کنکورا از اول تا اخر امسال اول شو اگر من برای سال اینده بمونم در تضاد بود و من گفتم این یه نشونس ک داره بهم میگ حرکت کن و امسال بترکون
خلاصه که مرتب دارم ذهنمو واکاوی میکنم هی به ذهنم آبلیموی فکر کردن میدم تا بالا بیاره ببینم ته ذهنم چی هست ک باعث ترمز میشه😂🙈
استاد جونم اینکه میگید شما با موفق شدنتون ب جهان کمک میکنید درسته من دوره ی سلامتی شما رو نخریدم البته عاشق اینم ک بخرمش ولی درسی ک من ازین دورتون گرفتم اینه که مردم فکر نمیکنن مهم نیست ک دکتر باشن چقدر موفق باشن فکر نمی کنن وگرنه توی این همه مدت چرا هیچ کس مکانیزم بدن و متوحه نشده بود چرا کسی نرفته اصلشو دربیاره چون فکر نکرده اصلا ک میشه یا کلی باور دیگ…..
و من با دیدن شما گفتم میرم تمام کنکورها رو بررسی میکنم چون کنکوریا نهایت تا سال ۹۵ و بررسی میکنن ولی من رفتم از اولین کنکور موجود که به شکل تستی بوده ک میشه سال ۸۳ تا ۱۴۰۰ و چاپ کردم و خدا هدایتم کرد ب اینکه چجوری تحلیل کنم حتی چجوریش و هم ک ی مدت پیش درگیرش بودم وقتی رهاش کردم بهم گفته شد و حالا مونده ایمان تعهد و حرکت و باورای من استاد جونم انشالله سازمان سنجش وقتی بهم زنگ زد و بهم گفت رتبه یک شدم اول ب خانم فرهادی زنگ میزنم و میگم ب استاد بگید انجامش دادم من تونستم من موفق شدم 🥺🙈😂♥️
چقدر زیبا نوشتی اینکه نتیجه باورهامون و تفکرمون میشه ورودی نعمتها یعنی به قول استاد نتایج چیزی جدا از باورهامون نیستند
عزیز دل چقدر خوب نوشتی که کسی که فکر میکنه باکسی که تقلید میکنه نتایجشون یکی نیست و نشون دهنده ذهن باز به هدایت خداونده و واقعا مبهوت این همه آگاهی شدم
آفرین به این باورهای زیبا که جهان با ثروتمند شدن من و رسیدن به خواسته ام رشد میکنه و گسترش پیدا میکنه
مطمئن هستم که رتبه یک میشی بهترین سخنور برو که توی عمل هم یک یک یک بشی
به امید موفقیتت
سپاساز تفکری که کردی و زمانی که نوشتی روشنمون کردی
خدا در تو هست واسه همین که کامنت خیلی بهم لذت داد بله صدرصدددد پاداش کسی که اندیشه میکنه با کسی که تقلید میکنه تفاوت زمین تا آسمانه و اگه با این باور قدم بر داری و رو ذهنت کار کنی مطمعنننن رتبه میاری اگه هم رتبه یک نیاری بهترین رتبه رو درکنکور زندگی ات میاری که ترو به هر کجا که دوست داری میبره شما باید این اندیشه رو ببری تو اختراع شما دانشمند میشی و به گسترش زیادی در جهان کمک میکنی شما لایق آسمانی شدنی از طرز نوشتن و کامنت تون معلومه آسمانی هستی موفقی عزیز دوست داشتنی دعا میکنیم انشالله موفقی البته این پیام شما مال پارسال بود الان یعنی امتحان دادین نتیجه؟؟؟؟
حالا میفهمم به مدت عضویت در سایت نیست (1700 روز من کجا 370 روز تو کجا)
چقدر قشنگ گفتی داری افکار و ذهنت رو هم میزنی ببینی اون ته تها چیه
چقدررر قشنگ فهمیدی تفاوت تو با تمام افراد جامعه فقط افکار و باورهای تو هست که نتیجه رو رقم میزنه
چقدررر قشنگ با تغیر باورت هدایت شدی به مرور آزمون های قبلی تا الان.
این دو جمله توحیدی و الهی تو منو دیوانه کرررررد :
( بابا تو پاداش فکر کردنتو میگیری اونا اصلا فکر نمیکنن باید یه تفاوتی باشه بین کسی ک تقلید میکنه و کسی که فکر میکنه ) و ( باید یه تفاوتی بین اهل ایمان و ناامیدا باشه )
چقدر قشنگ نشانه ها و هدایت هارو میبینی و متعهدانه و با ایمان بهشون عمل میکنی.
خـــــــــــدای من 😍 استاد هیمن امروز بود که به یه پولی که میخواستم واسم واریز بشه فکر میکردم که وارد سایت شدم و دیدم اِ ببین چـــــــــه فایلی اومده درمورد ثروته. خدایا شــــــــــکرت دانلودش کردم و عصر نوش جونش کردم و چـــــقدر در مورد موضوع مهمی صحبت کردید استاد که من اون رو ایجا و از شما یاد گرفتم و بابت اون بــــــی نهایت از شما سپاسگزارم.
✅گذشتن
تنها راه گذشتن از ثروت، تجربه اش هست، من خودم قبل ورودم به این سایت و زمان مدرسه ای بودن از افرادی بودم که این رو میگفتم که بابا حالا پول چیه مهم آخرته فقط چون باوری بود که نسل اندر نسل به من رسیده بود چون میدیدیم ندارمش پس خوب نیست دیگه تا اینکه بالاخره به خواست خودم و لطف خداوند هدایت شدم و اینجا یاد گرفتم نه عزیزم اگر عرضه داری بهش برس بعد بگو بو میده بعد بگو عخه و من شروع کردم قدم به قدم روی خودم کار کردن، مثلا همین دوره های سایت که اوایل قبل ورودم به سایت وقتی مبلغ رو میدیدم میکفتم حالا بقیه اساتید هم هستن چون می دیدم دستم بهشون نمیرسه بخاطر باورهای کوچیک خودم ولی خــــداروشکر شروع کردم روی خودم کار کردن و قدرت خریدم شروع کرد بالاتر رفتن، باور میکنید حتی درمورد میوه🤦♀️ چون اغلب پدرم هیمشه و میوه های مرغوب درجه یک نیمخرید یا کم میخرید من چون این رو دیده بودم میگفتم اصلا میوه چیه، من که فلان یموه رو دوست ندارم فلان رو دوست ندارم و و و و و (البته بماند که الان با حضورم تو دوره سلامتی دیگه نه از روی اجبار که آگاهانه انـــــــتخاب کردم که میوه نخورم بجز توت فرنگی 😂 و این واقعا خـــــیلی لذت بخشه درسته دراین مرود استاد درمورد خونه و ماشین صحبت میکنه ولی چون اون خـــــــــــــیلی بیشتر از من روی خودش کار کرده ولی همین مثال میوه برای من خــــــیلی ارزشمنده و البته چیزای دیگه از دوره های استاد که تونستم براحتی خودم بخرم از وسایل زیبا و با کیفیت و از از فروشگاههایی که فقط کار خدا بوده من رو به سمت اونا هدایت کنه مثل خرید مبل که من و خواهرم خریدیم و هر کی میاد میبینه تعجب میکنه من به ای راحتی از یه شهر یدگه سفارش دادم و واسم اوردن اینقدر که بارم آخرین مبلی که خریدیم که الانم روی اون نشستم و دارم کامنتم رو می نویسم و خــــــــــیلی راحته وقتی خود فروشکاهش باربری نداشت اون لحظه و از من خوسات با یه باربری دیگه هماهنک کنم و من از یه فروشگاه دیگه در اون شهر خواستم با باربری شون واسم بفرستن وقتی این فروشگاه دوم مبل خریداری شده ما رو دید با اینکه ما از یه فروشگاه دیگه خریده بودیم ولی کلی ازش تعریف کرد که جه مبل خوبی خریدید و با قیمت خـــــــــیلی مناسب
یا مثلا در مورد رفتن به کافه ها و رستوران های خوب که قبلا هم خودم و مثلا پدرم هم خیلی می گفت که غذایی که تو خونه بخوریم یه چیز دیگه هست اصلا بیرون غذاشون فلانه و بهمانه اصلا زهره ماره😑🤣 چون از نظر مالی نمیتونستیم بریم ولی وقتی اومدم روی خودم کار کردم و قدرت خریدم شروع کرد بالاتر رفتن کافه و رستوران های فوق العاده رفتیم و از یه جایی به بعد شروع شد به حس سیر شدن و دیگه گذشتم از اون حس اول نیازمند بودن به اون چون دیگه تجربه اش کردم
یا در مورد شغل، من چند سال پیش خـــــیلی دوست داشتم تو یک سازمان مطرح کار کنم و بهشم رسیدم ولی بعد دو سال دیدم نه این محیطی نیست که من میخوام و باعث شد من واضح تر بفهمم چی میخوام و هم اینکه اون سازمان رو بهتر بشناسم چون قبل اون واسم خــــــیلی چیز گنده ای بود ولی رفتم اونجا کار کردم و اوایل همین ماه خرداد با اینکه خیلی واسم سخت بود تغییر و خارج شدن ولی فهمیده بودم که میخوام یک محیط ورزشی باشم طبق تحصیلاتم و ورزشی بودنم و یه جایی که یک ویوی سرسبز بزرگ ورزشی هم داشته باشه و همینم شد و الان دقــیقا همچین جایی هستم
ولی درمورد رابطه هم یه موردی رو بگم من کل زندگیم پیشنهاد یک رابطه خوب برای ازدواج که یک پسر ثروتمند موفق باشه نداشتم ولی همین که تغییر کردم در عرض یک سال فکر کنم ۴ یا ۵ مورد مطرح شد که آخرین موردشون یه پسر موفق حال خوب سرحال مستقل ثروتمند ساکن آمریکا بود و وقتی اولین دیدارمون شد و نشستیم با هم صحبت کردیم همه چــــــی خیلی خوب پیش میرفت طوری که خیلی تعریف میکرد از صحبت هایی که میکردم و میگفت کاش همه مثل تو بودن و اصرار داشت که همون شب که برگشتم خونه تماس بگیریم و با هم صحبت کنیم ولی بطرز عجیبی درحالیکه خوب پیش میرفت همون جا تموم شد، البته که من سعی کردم این باور رو در خودم ایجاد کنم که الخیر فی ما وقع و حتما خداوند یک گزینه فوق العاده دیگه ای واسم داره همونطور که قبلش هم پس از کار کردن روی خودم پیشنهادهای خوبی بهم شده بود ولی اگر بخوام از منظر این قانون بهش نگاه کنم ته ذهنم مقداری نگرانی بود که من برم آمریکا تنهام، اینجا کلی تلاش کردم اونجا باید از صفر شروع کنم و و و
استاد عزیزم باز هم سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده که واقعا خداوند برای من فرستاد و کلی نشونه های دیگه ای که بعد این فایل هم امروز دیدم، خدایا شـــــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین
واقعا خــــداروشکر؛ همین موردی که در مورد رستوران ها و کافه ها گفتم باعث شد به کــــــلی جاهای زیبا تو شهرمون هدایت بشم که قبل اون روحم هم ازشون خبر نداشت و حتی خـــــــیلی از اطرافیانم و هر روز به جاهای زیباتر ، فوق العاده تر ، مثلا الان که تو دوره سلامتی هستم که فقط آب و چای و قهوه میتونیم بخوریم از نوشیدنی ها، به به کافی شاپ جدید فــــــــوق العاده هدایت شدم که یه قهوه نــــــابی درست میکنه (100% عربیکای بــــــــی نظیری داره) که با وی 60 درست میشه و فقط میتونم بگم فــــــــــوق العاده هست😍
اونجایی که شما گفتید مثال بزنیم من دقیقا دو مورد خیلی واضح یادم اومد.
مورد اول در مورد ثروت نیست ولی این رو میدونم به خاطر کار نکردن روی باورهام بود اونم این بود که من حدود پنج ساله که دارم والیبال کار میکنم و یاد میگیرم و خیلی دوست دارم به تیم ملی برسم چندین بار هم مسابقه رفتم اما یک بار به مسابقه استانی هم رسیدم در حالی که می تونستم بعد از اون به کشوری و بعد به تیم ملی برسم اما این اتفاق نیفتاد. چون بارها شنیده بودم تو یزد ( اون موقع یزد بودیم ) برای والیبال نمیشه به جایی رسید و از این حرفا منم خیلی نگران بودم که شاید به اون چیزی که می خوام نرسم و به نظرم همین ترسه باعث شد نتونم تو یزد از اون مرحله جلوتر برم و به خواسته ام برسم همون که شما میگید همین که با خودمون بگیم نکنه اگر به اون خواسته برسم دیگه اون رو دوست نداشته باشم باعث میشه از مسیر رسیدن به خواسته خارج بشیم حالا من هم این ترس تو وجودم بود و باعث شد اون زمان نتونم به خواسته ام برسم.
این برام تجربه ای شد که دیگه دنبال اطلاعات نباشم و به حرف مردم که متضاد با ایمان به خداست اهمیت ندم.
الان هم محل زندگی مون تغییر کرده و دوست دارم از همین ۱۵ سالگی روی باور هام کار کنم و مطمئنم با توکل به خدا و اعتماد بهش میتونم حتی به تیم ملی نوجوانان هم برسم.
و طبق حرف شما که گفتید :
تنها راه سیر شدن غذا خوردنه
پس ما باااااااااید به خواسته هامون برسیم و اونها رو تجربه کنیم تا پر بشیم و بتونیم ازشون گذر کنیم.
یک مثال دیگه هم در مورد خرید ماشین مون هستش یادمه دقیقا وقتی که ما شروع کردیم روی باور هامون کار کردیم مثلا گفتیم همون خدایی که فلان چیزا رو به ما داده یک ماشین خوب و عالی و… هم بهمون میده اون موقع بود که از جایی که فکرش رو نمیکردیم یک ماشین فوق العاده که تو مخیله ی ما نبود بهمون رسید. وای خدایا شکرت الان که دارم به این ها فکر می کنم می بینم که چقدر راحت میشه با تغییر باور ها زندگیمون رو تغییر بدیم و به خواسته هامون برسیم. عاششقتممممم خدااااااااجونمممممم .
خداروشکر میکنم که می تونم از این آموزش های عالی بهره ببرم و از خداوند عزیز می خوام که همون طور که همه ی ما رو به این سایت فوق العاده هدایت کرده و راه خلق زندگی رو بهمون آموخته و در اختیارمون قرار داده ، ما رو هدایت کنه که بتونیم به این آگاهی های بی نظیر عمل کنیم و نتایج فوق العاده بگیریم.
من واقعا از لحظه ای که تصمیم گرفتم تغییر کنم و روی خودم کار کنم ، اصلا یه آدم دیگه ای شدم و نتایج عالی گرفتم.
سپاسگزارم بابت این اگاهی های نابی ک در اختیار ما میزارید باهامون صحبت میکنید و بهمون ایده میدید چشممون رو بیشتر باز میکنید نسبت به فراوانی های ک هست
استاد واقعا چقدر قشنگ گفتین ،ادما تا زمانی ک تشنن تشنه به هرچیزی تا سیراب نشن دست نمیکشن اگه دست بکشن ناامیدشدن و بیخیال شدن و جالبه دیگ تلاشی نمیکنن و میگن از ما گذشته یا نه میگن تهش میریم هممون تو یه مترجا کی ب کیه مال و ثروتمو ک نمیتونم ببرم با خودم اون دنیا با این افکار فقیر باعث شدن مام افکار فقیرونه داشته باشیم استاد ما توی فامیل چه پدری چ مادری یه نفرم نیست دقیقا مثل شمام یه نفرم نیس ک ثروتمند باشه از بس ذهنشون فقیره اصلااااا نمیتونن ب درامد بالای ۱۵میلیون فکر کنن باورتون نمیشه انقدر ذهنشون کوتاهه نمیگنجه توی ذهنشون
دایی پدرم یه باغ ۲هزارمتری داره و کلی درخت میوه از اصفهان رفتن توی روستا به کشاورزی علاقه داشت یه خونم درست کردن رفتن سادگی رو دوست داره بسیارررر ادم توحیدیه این ادم الان چندسالیه ک از درختاش برداشت میکنه و میفروشه یسال هیچی میوه برداشت نکرد خراب شده بودن همه میگفتن از بس حق اینو و اونو خورده اینجوری شده خیلی جالبه ک ما ادما خیلی راحت قضاوت میکنیم خیلی راحت غیبت میکنیم خیلی راحت تهمت میزنیم و توهین میکنیم چررراااا واقعا
بعد از اون سال کلی میوه برداشت کردن و خیلی چیزهای دیگ برای حرفای مردم اهمیتی نمیداد
و من ب چشم میبینم بازم کسای ک پشت سرش حرف های ناجور میزنن
اگه ما ادما بجای اینکه خیلی راحت کسی رو قضاوت کنیم و غیبت کنیم اگه روزی ۱ساعت رو خودمون کار کنیم یکسال بعدش پاداش های این یکساعتو میگیریم
اگه ما بجای اینکه منتظر مال و ارث پدری باشیم روی اوس کریم حساب کنیم و ایمان داشته باشیم ک بهتر از اونی ک میخایمو بهمون میده اگه میدونستن ک باید ثروتمند بشن ک ب خدا نزدیکتر بشن اگه باورهای ثروتمند و ایمان واقعی داشتن الان کلی ادم ثروتمند توی دنیا بود بخصوص ایران
کاش ادما از لحاظ ذهنیم بزرگ میشدن ن فقط جسمی
خداراشکر ک توی مسیری هستم ک پر از اگاهیه
استاد من یه گوشی ایفون۱۱ خریدم به مبلغ ۲۰تومن با دلار ۱۳تومن خانوادم ک کلن قهر کردن باهام من میدونستم ک کارم درسته یه هدف بود برام ارزوم بود و تیکش زدم همه میگفتن خودنمایه و چرا این همه پول دادی و از این حرفا من هرجا میخاستم برم گوشیمو در نمیاردم ک فک کنن برای جلب توجه اینکارو کردم دوسالی گذشته و من به جای رسیدم ک دیدم من اصلا نیازی ب این گوشی ندارم و میتونم با یه گوشی سامسونگ ساده ترم کار کنم و فروختمش و من هرزمانی ک بخام میتونم بازم اخرین مدل ایفونو بخرم اصلا ناراحت و ناراضی نبودم و نیستم از کاری ک کردم چون خودم خاستم من قدرت خلق هزارتا ایفونو دارم
استاد خیلی ها بخصوص کسای ک دورم بودن ذهن های کوتاه و فقیری داشتن
داشتن یه خونه رو رویا میدین یه خونه ۵۰متری میگفتن عوامل بیرونی مثل گرونی و دولت اینکارو کردن
از وقتی شمارو میشناسم یکسالی میشه ،هیچ وقت حرفای بقیه روم تاثیری نداشته و تو کتم نرفته فقط میخندم ب ادمای اطرافم ک انقدر شل مغزن
و خوشحالترینم ک همه ی اون ادمارو ک فکرشم نمیکردمو به راحتی حذف کردم و دارم لذت تمامو از زندگیم میبرم و به اهدافم نزدیکتر میشم هرروز و هرلحظه سپاسگزارم بابت اموزش های خوبتون❤
یادمه یه سریالی پخش میشد از شبکه سه به اسم (کلید اسرار) ترکیه ای بود
اینقدر این سریال طرف دار داشت که فکر نکنم هیچ فیلم و سریالی اونقدر علاقمند داشته باشه
اون زمان میشستم و با باورهای اون زمانم نگاه میکردم میگفتم أ این چقدر خوبه دقیقا مثل زندگی واقعیه و….. فلان مطمئنم که خیلی از بچه های سایت هم دیدن
سریالی بود که نصف باورهای مخربم از همونه
هم مذهبی و هم ثروت
نشون میداد آدمهایی که فقیر و بدبخت و مریض و با حجابن و روزه میگیرن و نماز میخونن هستن همیشه دیگران بهشون کمک میکنه و بقیه دوستشون دارن
ولی آدمهای پولدار همیشه بلا سرشون میومد و ازشون دزدی میشد یا خودشون دزد بودن یا کلاه بردار بودن و انسان های ثروتمند رو خیلی عصبی و ظالم و خودخواه نشون میداد
یه صحنه هایی از بهشت و جهنم و قبر بود که فکر میکردی آره این واقعیته
من هم نگاه میکردم هم پیش خودم میگفتم مگه میشه آدم بهشت و جهنم رو ببینه و ازش فیلم بسازه
میگفتم اگه اینا دیدن چرا من نمیتونم ببینم بهشت و جهنم رو همیشه این فکر بود توی ذهنم یه جور تفاوت فکر کردن بود برای من و همین تفاوت هام بوده که منو هدایت کرده به سمت توحید
میخوام بگم حرف استاد دقیقا درسته که فیلم ها و سریالهای تلوزیونی بزرگترین مخرب کننده ی ذهنه بعد از افراد نزدیک
حتی اسمشون به آدم باور مخرب میداد مثل سریال پول کثیف
سال ۹۸ وقتی تصمیم جدی گرفتم تلویزیون رو از زندگیم حذف کنم آخرین سریالی که پخش میشد ستایش بود که اونایی که دیدن میدونن چه باورهایی در باره ی ثروت داشت
وقتی تلویزیون میبینه آدم معتاد میشه بهش مثل معتادین مواد مخدر
من وقتی تلویزیون رو ترک کردم
خیلی بیشتر از زندگیم راضی بودم
زمانم آزاد شد
وقتم برای انجام دادن کارهام بیشتر شد
باورهام داره روز به روز بهتر میشه
و خیلی چیزهای دیگه
استاد از دریم بورد گفتین که واقعا چقدر لذت بخشه و منم درست کردم از همه چیزی که میخوام حتی اینکه پنجره ی اتاقم به چه سمتی باز بشه و چی ببینم و چه خونه ای داشته باشم و…….
استاد گفتین از خواسته هایی که داشتیم و بهش رسیدیم بگیم
یکی از بزرگترین خواسته ی من تدریس کردن بود یعنی میخواستم معلم باشم و وقتی وارد این مسیر شدم و کمی باورهام تغییر کرد تونستم تجربه اش کنم شرایط جوری شد با همه جور افراد از ۵ سال بگیر تا ۷۰ ساله شاگرد داشتم خیلی لذت بخش بود برام و خیلی به رشد عزت نفسم کمک کرد یعنی خیلی زیاد کمکم کرد ولی به مرور زمان به قول استاد وقتی ازش پر شدم دیدم اون چیزی نیست که من میخوام
آزادیم رو ازم میگرفت مثلا میخواستم برم جایی نگران کلاسهام بودم و نمیتونستم برم محدودم میکرد و من اینو نمیخواستم
اگر چه که در آمد هم داشتم و باورهام درمورد ثروت هم داشت بهتر میشد ولی محدودیت هاشو دوست نداشتم و دوست داشتم تنها باشم و کلاسها بیشتر اوقاتم رو شلوغ میکرد ولی من از تنهایی خودم لذت میبردم و دیدم این خواسته ی من نیست خیلی راحت ازش گذشتم
کی ازش گذشتم؟
وقتی ازش پر شدم و تجربه اش کردم
ولی یکی از بهترین و لذت بخشترین تجربیات زندگیم بود چون از بچگی آرزوش رو داشتم
وقتی به این خواسته ام رسیدم ایمانم به خدا قوی تر شد
بیشتر خدا رو باور کردم
وقتی ایمانم قوی تر شد گفتم خوب وقتی به این رسیدم پس به بقیه ی آرزوهام هم میرسم
از خواستهایی که عجله کردم و قانون تکامل رو رعایت نکردم بگم
علاقمند یکی از دستان ارزشمند خداوند بودم و اصلا باورم نمیشد که این علاقه بشه دو طرفه
فردی که همیشه در رویاهام دیده بودم و فکر میکردم در واقعیت وجود نداره ولی خداوند سرراهم قرارش داد این عشق فقط بین منو خدام بود چون غیر ممکن میدونستم که اون فرد هم یه روزی بخواد باهم زندگی کنیم
ولی وقتی به آرزوی معلمی رسیده بودم گفتم اینی که برام غیر ممکن بود شد چون سپرده بودم به خدا پس اینم میشه
گفتم خوب حالا چطوری؟
ایده اومد که در عقل کل برم و بچرخم و راهش رو پیدا کنم رفتم و گشتم و خوندم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که اگر من اون فرد رو میخام باید اون خصوصیاتی که در اون فرد رو دوست دارم در خودم ایجاد کنم گفتم اوکی شروع کردم به تمرین تمام چیزهایی که میخواستم اون فرد داشته باشه رو در خودم ساختم شدم همونی که عاشقش بودم پر از انرژی، شادی، آرامش، رهایی و وابسته نبودن
وقتی خودم شدم اون چیزی که میخواستم دیدم همه چیز خیلی راحت شکل گرفت برگشت بهم گفت اگر شما میخوای این زندگی رو منم میخوام هیچ وقت این جمله از یادم نمیره من همین جور مات و مبهوت مونده بودم چی بگم با خودم میگفتم مگه میشه آخه؟
گفتم برای خدا هیچ چیزی غیر ممکن نیست اصلا انقدر خوشحال بودم که فقط دوتا بال کم داشتم برای پرواز
همه چیز خیلی عالی داشت میگذشت که باورهای مذهبی و مخرب و نادرست و قدرت دادن به عوامل بیرونی مانع شد ایشون اومد خاستگاری ولی خانواده ی من مخالفت کردن
افکار منفی هی میومد سراغم و عوامل بیرونی رو مقصر میدونست ولی با کنترل ذهنم گفتم نه هر چی هست درون منه من مشکل دارم من باید خودم رو درست کنم
و حتما خیری بوده که در اون زمان نشده و وقتی زمان درستش برسه و من آماده باشم همه چیز خود به خود شکل میگیره
فعلا من از این لحظه ی خودم باید لذت ببرم شاد باشم
خدایا شکرت
راستی استاد باورهای مالیم هم دوباره داره تکون میخوره از دیوار چندین متری یه آجرش افتاده
کلا ورودی مالیم چندین ماه بود که قطع شده بود ولی من عاشقانه داشتم روی خودم کار میکردم و تلاش میکردم خبر خوب اینکه الان دوباره ورودی مالیم باز شده به لطف الله مهربانم و آموزه های شما
ان شاءالله خبرهای خوبی در راهه به امید خدا
وقتی شما رو میبینم که اینقدر به همه ی خواستها و رویاهاتون رسیدین باورهام قدرتمند تر میشن که ببین میشود وقتی از پر شدن میگید میگم خدایا منم میخوام یه روزی بگم من از فلان آرزو پر شدم
خدایا شکرت که استاد عباسمنش عزیز از خواستهاشون پر شدن و گذر کردن
خدایا شکرت بابت همه چیز
آرزو میکنم که به تک تک رویاهاتون برسید و لبریز بشید از همش
امیدوارم همیشه سلامت وشاد باشید در پناه خدای مهربان
دیدگاه شما رو کامل خواندم خیلی لذت بردم از درک بالایی که از قوانین دارید و اینقدر زیبا درک خودتون رو به نگارش در میارید
اینو جدی میگم همیشه دیدگاه های شما رو اگه ببینم نمیتوانم ازش بگذرم ، حتماً می خوانم چون خیلی زیبا می نویسید و در عین این که شیوه نگارش شما خیلی زیاد برای من تحسین برانگیز و قابل ستایشی خیلی هم زیبا مینویسید
مثلاً تو همین کامنت خیلی زیبا دو تا داستان هم در جهت مثبت و هم در جهت مخالف نوشته بودین
واقعا تحسینتون می کنم 👏🏻🌹✔️
اونجایی که گفتین معلم شدید و اون احساس لذت بخش گسترش جهان و اعتماد به نفس بالا رو تجربه کردین ، بعد ازش سیر شدین و رفتید دنبال اهداف دیگه اونجا خیلی فرکانس عجیبی رو دریافت کردم
می دونی یه جورایی احساس کردم این داستان رو انگار خودم نوشتم و چند دقیقه رفتم تو رویا پردازی و تجسمِ استاد بودن و تدریس کردن حرفه ای که می خواهم به تازگی شروع کنم (عکاسی) ، تو رویا دیدم که این مسیر رو شروع کردم کلی ثروت ساختم و لذت بردم و بعد از من درخواست کردن رفتم توی یه آموزشگاه خصوصی چندتا هنر جو دختر و پسر دارم …. و دارم تدریس می کنم 😍🤩 خیلی حس قشنگی بود به خدا همین الآنم که دارم می نویسم اشک تو چشمام جمع میشه
نمیدونم این واقعاً خواسته من هست یا نه؟؟
نمیدونم بعداً واقعاً تجربش می کنم یانه ؟؟
ولی خدای درونم گفت این ها رو براتون بنویسم و صادقانه تشکر بکنم ازتون به خاطر تمام دیدگاه های زیبایی که از شما مطالعه کردم و روحم را جلا داده 🙏🏻🌹
راستی پروفایلتون هم خوندم این حد از در صلح بودن با خودتون خیلی برام قابل توجه و قابل ستایش بود 👏🏻😇 مخصوصا اونجایی که نوشته بودین من عالی زندگی کردم و از زندگیم بینهایت راضیم و اگه همین الان فرشته مرگ بیاد بگه بریم میگم بریم 😍 خیلی خیلی خیلی تحسینتون کردم ، این همون چیزیه که استاد هم بارها راجع بهش صحبت کرده و آرزوی منم همینه …. دوست دارم به این نقطه برسم ✔️🤍 به این حد از در صلح بودن با خودم و خدام و دنیام…
فایلتون عالی بود. من یکی از تجربیات خودمو دوس داشتم بگم راجع به این نکته بود که نباید شک و تردید تو رسیدن به خواسته ها داشته باشیم و من بابت این کار همه روزه جوری خواسته م رو مینوشتم که من بهش رسیدم تا آخرش اون خواسته رو تو زندگیم تو این دنیای سه بعدی دیدم و ازش لذت بردم. همچنین این ویدیوی شما پاسخ سوالی بود که دیشب از خودم پرسیدم و گفتم خدای عزیز اگه این مسیری که من توش هستم اگه درست نیس با تلنگر محکمی بهم نشون بده و اگه درسته بازم با یه نشوونه بهم نشون بده که این فایل شما نشونه عالی بود برام که آره شک و تردید نداشته باش درست و درست نبودنو ول کن. تو دوس داری بهش برسی پس برو و بهش میرسی بعدا میدونی چه جوری بوده و از تجربه کردنش لذذذت ببر. همین و دیگه نیازی نیس من بگم یعنی چی میشه برم یا نرم…!
کامنتتون ارزشمند و عالی بود ، من صمیمانه قدردانتون هستم ، لطف کردین .خدا رو شکر بخاطر این سوالی که از خداوند پرسیدین و پاسخی که گرفتین و من قدردان تون هستم که پاسخی که دریافت کردین رو با ما هم به اشتراک گذاشتین . از درگاه خداوند متعال برای شما سلامتی و آرامش و امنیت و موفقیت و ثروت فراوان درخواست میکنم . 🌹🌹
خیلی ممنون از لطف شما منم سپاسگزار حضور زیبای شما هستم. شما هم با این پاسخی که دادید به من انرژی خوبی دادید و حالمو عالی تر و عالی تر کردید. منم برای شما آرزوی آرامش عمیق، شادی بی سبب، تنی سالم و پول و ثروت فراوان رو براتون دارم که به زیبایی، به شادی، به راحتی و به عزتمندانه وارد زندگیتون بشه. سپاس.
سلام به خدای مهربان واستاد عزیزم ،من خیلی خوشحالم وسپاسگزار خداوندم که باشما آشنا شدم وبا این که تقریبا کمتر از یکساله که با شما وافکارتون آشنا شدم انگار که سالهای سال دارم باشما زندگی می کنم و عاشق اعتماد به نفس شما هستم ،من با اینکه ازلحاظ سنی از شما بزرگتر هستم ولی شما رو پیشکسوت واستاد خودم میدونم خدارو شکر خیلی از راهکارهایی رو که شما تو فایلها توضیح میدید من با اعماق وجودم درک می کنم ولذت می برم ازشنیدن صدای گرمتون و یکجور وابستگی عجیبی به شنیدن صدای شما پیدا کردم( هر آنچه که از دل براید لاجرم بردل نشیند) من کاملا با صحبتهای شما در رابطه با گذشتن از ثروت بعد از رسیدن به آن موافقم وخدا را صدها هزار بار شکر که تا حدودی البته نه در حد جنابعالی ولی تا اندازه ای خداوند به من لطف مالی والبته روابط و سلامتی ومسایلی ازاین دست را داشته است وبازهم تلاش خواهم کرد واز خداوند خواهانم که دراین مسیر روز به روز بیشتر یاریم کند، بنده به اتفاق همسرم به صورت کاملا اتفاقی دوره روانشناسی ثروت۳ و سپس دوره قانون سلامتی رو خریدم البته تو صفحه همسرم هست وخدا را صد هزار بار شکر میکنم که خداوند شما رو سرراه من قرار داد وارزوی سلامتی برای جنابعالی را از خداوند بزرگ خواستارم
استاد این فایل رو انگار برای من گرفتید منم در خانواده مذهبی در شهر قم و مشهد بزرگ شدم. میخام از تجربه هام بگم که بتونم خودم رو بهتر بشناسم شاید به بقیه هم کمکی کرده باشم.
یکی از خواسته های من این بوده و هست که بتونم از نظر مالی مستقل باشم و درامد داشته باشم موقعی که مجرد بودم خیلی مذموم بود که بخام همچین خواسته ای داشته باشم با اینکه اگر میرفتم سرکار کلی از مسائل خودم و خانوادم رو میتونستم حل کنم اما اینقدر محدود بودم که چنین خواسته ای برام جز افکار شیطانی بود. وقتی که ازدواج کردم دوست داشتم زودی بچه دار بشم تصوری که از زندگی ایده آل داشتم این بود که من زنی هستم کارافرین درعین حالی که خانواده و زندگی خودم رو دارم از پس همه کارهام برمیام و شغل و تخصص و مهارت هام رو هم دارم و همه جا فعالم . این تصور با باورهایی که داشتم اصلا سنخیتی نداشت و فقط لطف خدا بود که من چنین تصوری در ذهنم شکل بگیره و کم کم به خواسته تبدیل بشه
زمانی که بچه دومم رو باردار بودم و همسرم ماموریت بود کسب و کاری رو از صفر شروع کردم این کسب و کار فروش محصولات ارایشی گیاهی بود خیلی طول نکشید که کارم گرفت و دو نفر رو هم اوردم تا برام کار کنن اما نجواهای اطرافیان که تو الان درامد داری رفتار همسرت باهات چطوریه یا اگه به مسئله کوچیکی تو زندگی برخورد میکردیم فورا میگفتن مردا خوششون نمیاد که خانمشون خودش پول داشته باشه و مثال روابط مادرم و پدرم رو میزدن که همیشه سر پول مشکل داشتن و پدرم خرجی نمیداد با اینکه من و همسرم این حرفارو نداشتیم و من کمک خرج همسرم بودم و زندگی برام قشنگ تر شده بود یا حرفایی مثل فروشندگی در شآن نیست اونم لوازم ارایشی و کار خوبی نمیکنی از وقت بچه هات میزنی تو مادر خوبی نیستی و …
با همه مقاومتم در برابر این حرفا
اما باورها کار خودشونو کرد و این کار رو جمع کردم
اما اون شعله و تصورم از خواسته هام دوباره منو کشوند تا برم طراحی گرافیک یاد بگیرم منی که هیچ پیش زمینه ای نداشتم به لطف الله بهترینا سر راهم قرار گرفت و به خوبی یاد گرفتم از خدا خواستم جایی به صورت کاراموزی مشغول شم که خدا معجزه وار بهترین جا رو برام جور کرد وقتی رفتم همه چی خوب بود اما اینبار خودم شروع کردم به خودخوری که نکنه باید بشینم تو خونه و بچه داری کنم! با اینکه دورکاری هم میتونستم انجام بدم اگر فقط کمی تحمل میکردم بهترین مهد برای بچه هام جور شده بود و خیالم از بابتشون راحت میشد اما خیلی زود به بهانه الکی کنسل کردم و دوباره برگشتم به حالت قبل چکنم چکنم!
من تو برهه ای بودم که مدام میگفتم نکنه این خواسته بد باشه نکنه نباید همچین چیزی بخام نکنه شغل و مسئولیت اصلی من همون خانه داری و بچه داری باشه و از طرفی مدام خلا نرفتن دنبال علایقم منو از درون رها نمیکرد. الان که این فایل رو دیدم گفتم خدایا ممنونم ازت برای فرستادن این پیامت به من ، من چند وقتی هست رفتم سراغ برنامه نویسی و دوباره از خدا میخاستم که شرایط رو برام فراهم کنه و الحمداله همه چی خود به خود داره خوب پیش میره الا نجواهای درونی من! البته خودم رو بستم به ۱۲قدم و بقیه دوره ها و فایل ها و خیلی خوب دارم کنترل میکنم خودم رو و باورهام رو اصلاح میکنم نشونه اشم همین کامنتم که پیام این فایل رو فهمیدم . سنم اگه بالا رفته برای این کار یا موقعیتم ازاد نیست یا هرچیز دیگه ای من بخاطر باورهای درستم به بهترین جایگاه در این حرفه میرسم. خداروشکر . البته این مدل خواسته که با باورهام همسو نیست پاشنه آشیلم شده که به لطف الله درست و اصلاحش میکنم اما به بقیه خواسته هام خیلی خوب و عالی دارم میرسم و دلیلشم اینه که تکاملی شخصیتم رو دارم تغییر میدم و به امید خدا زهرایی میسازم که اگاهم به همه جنبه های شخصیتیش با باورهای زیبا و جدید.
سلام خدمت دوست عزیز همفرکانسی زهرا خانم، خیلی لذت بردم از مطالعه ی کامنتتون و خیلی برام درس و نکته داشت، امیدوارم الان که کامنت من به دست شما میرسه درمسیر رسیدن به خواسته و آرزوتون یعنی داشتن درآمد و استقلال قرار گرفته باشین، تمام ترمزایی که ذکرکرده بودید رو منم دارم اما با این منطق که من یک روح مجرد هستم که اومدم خواسته های روحم رو تجربه کنم و ماموریت اصلی من در این جهان پاسخ دادن به خواسته های روحم هست دارم حرکت میکنم و اجازه نمیدم داشتن خانواده و بچه مانع بشه، من دارم این باور رو میسازم که نباید بُعد مادی ما و نقش های دنیوی سایه بندازه روی بُعد الهی ما و نقش اصلی ما از خلقت و اومدنمون به این جهان و البته سعی میکنم کمالگرایی رو هم بزارم کنار و خیلی غریزه ی مادرانه ام رو سرکوب نکنم و یه تعادلی بین تمام این ها ایجاد کنم، اگر منطق مناسبی در این زمینه ها پیدا کردید که تونسته بهتون کمک کنه خوشحال میشم باهام به اشتراک بگذارید، شاد و موفق باشید.
سلام ندای عزیزم ممنونم برای کامنتی که برام نوشتی که باعث شد با خوندن کامنتم شرایط دوسال پیشم یادآوری بشه
خداروشکر شرایطم خیلی فرق کرده و در مسیر رسیدن به خواسته هام هستم. دوره ثروت رو تازه چند روزه تهیه کردم و فقط جلسه اول رو گوش دادم اما این مدت با کار کردن روی خودم و باورهام از همه جهت کیفیت زندگیم ارتقا پیدا کرده مخصوصا آرامشی که باعث میشه نگران آینده نباشم و نگم که دیر شد یا رسالت من چی میشه و این مدل نجواها…
با بودن در لحظه با استمرار و حفظ حال خوب و نگه داشتن مومنتوم شرایط رقم میخوره طبق خواسته مون و هدایتی میریم جلو
البته من تازگیا هدایت شدم به این دوره و همینطور دوره احساس لیاقت که فهمیدم چقدر باید روی این زمینه ها کار کنم روی خودم
اما میخام بگم با اصلاح باورهام و نگران نبودن و آرامشم جوری زندگی و شرایط پیش رفت که دخترام باهم میرن مدرسه و اونجا ناهار میخورن و ظهر که میان خونه مشغول بازی میشن و من برای تمرکز بهتر هدایت شدم به گرفتن یه دفترکار نزدیک خونه در یه مجموعه با قیمت مناسب و اونجا تمام وسایل عکاسی تبلیغاتی و سیستمم رو گذاشتم که خونه هم از شلوغی وسایلم راحت شد و هم خودم بهتر روی کارم تمرکز میکنم و بهتر مشتری و سفارش قبول میکنم و تغییرات خیلی بیشتری که همش هدایتی بود و کمک میکرد به بهبود شرایط تا من بیشتر به خواسته ام برسم مثلا تجهیزات فوق العاده ای که تهیه میشد و همه اینا موقعی بود که من با آرامش زندگی میکردم در لحظه بودم یعنی با بچه هام بازی میکردم کارهای خونه رو با لذت و حال خوب انجام میدادم و اجازه نمیدادم افکار منفی غلبه کنه و بگن “تو الان باید سرکار باشی ببین فلانی به فلانجا رسید تو چی؟ داری هنوز بچه داری میکنی! یا اگه شرایطم جوری بود که از نظر مالی اوکی بودم خودم مستقل بودم خیلی از مشکلات رو نداشتم” و افکاری که درجا حالم رو بد میکرد کلا اجازه نمیدادم به این آسونی حالم بد بشه و الان میفهمم طبق گفته های استاد مومنتوم مثبت رو نگه میداشتم در زمانهای بیشتری و حال خوبم مستمر تر بود نسبت به گذشته.
و دقت میکردم به گفتگوهای ذهنی و باورهام که اگه محدودکننده بود اونارو جوری که قدرتمند کننده باشه تغییر میدادم که خب کم هم نبودن و نیستن این باورهام ولی سعی میکردم با خودم بگم که خدا درست میکنه و من کاری به چگونگی ندارم خدا مراقب بچه هام هست خدا منو هدایت میکنه و اینطوری ذهنم رو آروم کنم و آدم ها و خانم هایی رو ببینم که اونا با شرایط خانواده کلی تو کارشون پیشرفت و موفقیت داشتن.
با این کارها اتفاقی که برام افتاد که از همه مهمتره اینه که شخصیتم تغییر کرد، آروم ترم مومن و موحدترم و احساس ارزشمندی بیشتری دارم یجورایی ظرفم بزرگتر شده و الان با آرامش هم به کارهای خونه و مدرسه و بچه ها و همسرم میرسم و هم به کارهای شغلی . یعنی هم خانه دار به تمام معنا هستم هم مادر و هم همسر و هم تو حرفه خودم دارم بهتر میشم
از پیشرفت خوبم همین بس که هدایت شدم به سه تا دوره عالی که این اواخر تهیه شون کردم و خیلی از مسائل رو قراره باهاشون حل کنم و بازهم اوضاعم خیلی خیلی بهتر بشه
من از شما دوست خوبم سپاسگزارم امیدوارم با گفتن تجربه ام تونسته باشم بهتون کمک کرده باشم و شماهم ازین مسیر لذت بیشتری ببرید و به خواسته تون برسید به امید و مدد الله یکتا
استاد باز هم ما رو سورپرایز کردید هر لحظه در زندگیتون بزرگ شدن دیده میشه
من خودم ده سال پیش عاشق خریدن لباسهای زیاد و متنوع بودم و خریدم خیلی زیاد الان حدود یک ساله دیگه خود بخود تمایل به خرید لباس جدید ندارم در مورد ظرف و ظروف آشپزخونه هم همینطور هر لحظه یک مدل و یک طرح اما الان دیگه دوست ندارم بخرم حالا فهمیدم چرا چون من لذتش رو بردم و الان ازشون گذر کردم
وای خدای من قوانین زندگی چقدر زیباست ممنون ازتون که با دقت اسن قوانین رو درک میکنید و به ما آموزش میدید.
سلام استاد عزیزم و مریم بانوی عزیزم
حرف هاتون اشک منو در اورد تا حالا هیچ وقت بخاطر شنیدن این حرف ها اینقدر دگرگون نمیشدم حرف هاتون اشکمو در اورد از دیشب تا الان دو بار این فایل رو گوش کردم یکبار دیشب یکبار هم الان و چقدر حرف هاتون ذهنمو مشغول کرد و چقدر خودمو و توانایی های خودم رو نادیده گرفته بودم و چقدر باورهای اشتباهی نسبت به ثروت داشتم
یادمه توی یکی از فایل هاتون گفته بودین که هر چقدر انسان ثروتمند تر باشه افتاده تر هستش هر چقدر انسان ثروتمند تر باشه ساده تر هستش این یعنی اینکه هر چقدر کیفیت زندگی ات بالاتر میره بیشتر خودت هستی مثلا توی دوره ی عزت نفس شما گفتین که روی خود واقعی مون ماسک نزنیم نخواهیم برای کسی زندگی کنیم پس اینم یعنی اینکه میزان اینکه چقدر خود واقعیت باشی ربط داره به اینکه چقدر کیفیت زندگیت بالاست یعنی هر چقدر انسان کیفیت زندگیش بالاتر باشه بیشتر خودشه
استاد عزیزم شما تنها کسی هستین که میگین تنها راه گذر از ثروت رسیدن به خود ثروت هستش یاد اون خواسته هایی میوفتم که از زمان بچگی میخواستم داشته باشمشون و زمانیکه به دستشون میوردم بعد یه مدت که ازشون استفاده می کردم دیگه فهمیدم اصلا من اینو نمیخوام بابت همین یا میفروختم یا کلا کنار میذاشتمشون بعد خیلی جالبه این موضوع طوریه که اگر یه خواسته ای رو بخوای ولی هنوز بهش نرسیده باشی و بعد یه عده آدم رو میبینی که یا اون خواسته رو توی زندگیشون دارن یا مشابه ی همون خواسته رو دارن باهاش زندگی میکنند بعد ممکنه بیشتر از اینکه بخوای اون آدمی که خواسته ی تو رو داره باهاش زندگی میکنه تحسینش کنی و براش آرزوی بیشتر از این ها رو کنی دقیقا همون حرفی میشه که استاد عباسمنش توی این فایل زدند که هر چی تهمت و دروغ و ناسزا بارش میکنی و خودت رو بیشتر از همیشه از زندگی با کیفیت دور میکنی در حالیکه اگر من بیام قبل از اینکه ببینم آیا این خواسته ای که میخوام رو به کار من میاد یا نه اول به دستش بیارم و باهاش زندگی کنم و بعد از اون تصمیم بگیرم که آیا واقعا این همون چیزیه که من میخوام ؟؟؟ که البته اگر اون خواسته دیگه بعد یه مدت نخواهیم اصلا نیازی به پرسیدن این سوال نیست خودت میفهمی دقیقا چیو میخوای مثل استاد عباسمنش زمانیکه خونه هشت خوابه رو گرفت اون موقع فهمید که اصلا اینو نمیخواد بعد رفت برج تمپا یه مدت از این شهر فوق العاده رویایی که مقصد اول من به آمریکا تمپا هستش متوجه شد که اصلا زندگی شهری رو دوست نداره بیشتر زندگی توی طبیعت رو دوست داره و اینم باید در نظر بگیریم که اگر بعد یه مدت دیگه اون خواسته رو نمیخواهیم به این دلیل نیست که اون خواسته بد بوده استاد عباسمنش حرف قشنگی گفتش که من ماشین کوروت رو همین الانش هم توی خیابون ببینم تحسینش میکنم این یعنی اینکه استاد عباسمنش صرفا از اون خواستهه سیر شده نه اینکه ازش بدش امده این خیلی مهمه چون اگر چیزی رو بدست بیاری که ببینی ازش بدت میاد در اصل خودت و صلیقه هات رو نشناختی استاد عباسمنش اگر از چیزهایی که داشت گذشت فقط بخاطر این بود که نسبت به اون خواسته دیگه سیر شده بود بخاطر همین نمیخواست داشته باشدش نه اینکه ازشون بدش میومد
این حس سیری که استاد عباسمنش نسبت به یکسری از خواسته هاش براش به وجود امد چیزیه که سال ها قبل در دوره ی عزت نفس در موردش گفته بودن اینکه حتی زمانی میتونی ببخشی که از چیزی که ازش سرریز شدی ببخشی زمانی میتونی از چیزی بگذری که ازش سیر شده باشی دقیقا چیزیه که استاد عباسمنش الان داره تجربه اش میکنی دقیقا چیزیه که بعضی از ثروتمندان دنیا مثل لری الیسون که جزیزه لانای رو که ششمین جزایر هاوایی میشه رو سال ۲۰۱۲ به قیمت ۳۰۰ میلیون دلار خرید از دو سال پیش کلا تصمیم گرفت برای همیشه بره توی جزیزه ی خودش زندگی کنه حتی شرکتش که اوراکل باشه رو کلا سپرد به دوست صمیمیش و تصمیم گرفت که بره جاییکه احساس بهتری داره زندگی کنه من در مورد جزیزه اش خونده بودم گفنه بودن که این جزیزه حتی آسفالت هم نشده در این حد ساده این چیزیه که الان استاد عباسمنش داره تجربه اش میکنه
به هر حال این حرف ها حرف هایی بودن که جایی زده نمیشه از استاد عزیزم ممنونم
عاشقتونم
سلام استاد بی نظیرم چقدر دلم براتون تنگ شده بود بهترینم چقدر زیباتر شده بودین چقدر تحسینتون میکنم ماشالله بهتون هزار ماشالله استاد توحیدیمون ماشالله به انرژیتون به حال خوبتون هزار الله اکبر چقدر جوان تر و زیباتر شدین
استاد عزیزم من متناسب با موقعیتی ک الان توش هستم و چون دارم هی خودمو هم میزنم ببینم چی اون ته تها هست بیاد بالا میخوام راجب کنکور و باورهایی ک داشتم و دارم صحبت کنم
استاد جونم من ازون روزی ک انتخاب کردم رتبه یک بشم و واقعا وقتی ب عقب نگاه میکنم می بینم واقعا خدا انداختش ب قلبم بدون اینکه متوجه بشم داشتم یه پازل و تکمیل میکردم و اون پازل، پازل هدفم بود خب جو کنکور اینجوریه ک همه میگن باید از سال دهم شروع کنی به خوندن و منی ک سال یازدهم تصمیم گرفتم رتبه یک بشم از دید بصیه یه چیز غیرممکن بود مخصوصا ک مصاحبه ی تمام رتبه برترها رو گوش میدادم میگفتن ما سال دهم شروع کردیم و اون موقع من یه فایلی گوش داده بودم از شما راجب ثروت ک گفتین خدا بهتون یه تصویر نشون داد توی یک مسابقه ک مردم داشتن میخزیدن من این فایل و قبلا دیده بودم ولی اون لحظه متوجهش شدم گفتم واااااای ببین اینا میگن از سال دهم شروع کنید چون اکثر مردم ضعیفن چون نمی تونن متعهد باشن خودشونو کنترل کنن برای همین سه سال زمان گذاشتن بعد شروع کردم دنبال مثال نقض پیدا کردن بعد دیدم ادم هایی هم بودن ک سه سال خوندن مرتب عمیق ولی قبول هم نشدن چه برسه به رتبه شدن بعد فهمیدم اینا دارن نون ورودی ذهنشون میخورن
یعنی اون کسی ک باور کرده سه سال بخونه بیشتر این حرفا رو فهمیده و عمل کرده و تردید نداشته رتبه شده ولی یکی دیگ ک شنیده بابا کنکور سخته شما از دهم شروع کن ب خوندن ک بتونی قبول بشی و تردید داشته و ترسیده و بیشتر از رسیدن ب نرسیدن فکر کرده خب نرسیدن و تجربه کرده و نون ورودیشو خورده نه نون بازوشو چون تا جایی ک من دیدم اون بازو زیاد ب مچ فشار اورده تست بزنه ولی اخرش ذهن کار خودشو کرد و توی میدون کشتی بازو رو ضربه فنی کرد
خلاصه ک بعدش با همون باورایی ک داشتم مخصوصا ک پدرم مشاور تحصیلی بود باورای من خیلی خیلی بیشتر از بقیه بود و اطلاعات اشتباه بیشتری داشتم
بعد دیدم رتبه یک پارسال برای هر درس ۱۰ تا کتاب خونده استاد عین چییییی رفتم فقط خریدم😂گفتم خب این رتبه یکه منم اینارو بزنم اکیه البته یه بخشیشونو خریدم چون خرید ۶۰۰ تا کتاب تست اونم به اون گرونی واقعا احمقانه بود البته اگ پولشو داشتم این حماقت و اون موقع میکردم چون بابام نخرید مرتکب نشدم😂 خلاصه که درگیر یه سری مسائل شدم و اون کتابا رو نشد حتی لاشونو باز کنم ببینم چه خبره….
خیلی ناامید شده بودم برنامه های سنگین می چیدم بعد انجام نمیدادم سرخورده میشدم اعتماد ب نفسم داغون میشد احساسم بد میشد و نتیجش اتفاقات بدی میشد ک میوفتاد مثل ازمونای بدی ک میدادم یا حتی امتحانای مدرسه ک منی ک همیشه ۲۰ بودم و یه بار ب خاطر اینکه ۱۹.۷۵ شدم منو بردن دفتر ک چرا افت کردی چیشده😂حالا در حد ۱۲،۱۳، ۱۴،۱۵میشم……..الان ک دارم مینویسم امروز من فارغ التحصیل شدم و مدرسم امروز تموم شد و دو هفته دیگ کنکورمه
اما بریم سراغ ادامه ی داستان، و لحظه ای ک شما رفتین و روی سلامتی کار کردین و اون لحظه انگار خدا بهم گفت تو هم برو تمام کنکورای سالای گذشته رو چاپ کن و روند و پیدا کن نیازی نیست این کتابا رو بخونی یعنی هدایت متناسب با تغییر مدارم و خواستم و شرایطم اومد که اینکارو بکنم شاید اگ قبل تر بود میگفت کتابارو بخون ولی وقتی اینو گفت من هنوز تردید داشتم بعد دیدم نه راست میگه هیچ کس توی این سالا نیومده بره تمام کنکورا رو بررسی کنه به هرحال به یه روندی میرسه ببینه قانون چی بوده روند چی بوده چی داره تکرار میشه ایده های جدید طراح سوال چیه…. اقا این حل شد یه باگ دیگ پیدا کردم توی ذهنم ک نه حق من نیست من ی ماه بخونم یک شم پس اونی ک سه سال خونده چی کلی با خودم کلنجار رفتم تا شکوندمش و گفتم بابا تو پاداش فکر کردنتو میگیری اونا اصلا فکر نمیکنن باید یه تفاوتی باشه بین کسی ک تقلید میکنه و کسی که فکر میکنه یا نه بعدشم هیچ کس نمیاد توی این مدت زمان کم درس بخونه همه ناامیدن باید یه تفاوتی بین اهل ایمان و ناامیدا باشه دیگ و هی خودمو واکاوی کردم هی هم زدم دیدم عهههه یه باور مخرب دیگ هم هست و اونم اینه که ادم باید شکست بخوره با شکست بهتر رشد میکنه من امسال درنیام بهتر رشد میکنم بعد گفتم وای ببین این باورای مرخرف کجای ذهن من بودن اخه البته توی این باور هنوز اکی نشدم و دو روز قبل از کنکور و گذاشتم فقط واسه کار کردن روی ذهنم و کنترل ذهنم البته اینجوری نیست ک الان روی ذهنم کار نمیکنم نه اتفاقا دارم کار میکنم فقط اون دو روز و تمرکزی میخوام مثلا من برای این باور چون پدرم من هرکاری میخواستم بکنم نمیزاشت و میگفت بزار بعد کنکور و من مشرک بودم و گوش میدادم و ازش بت ساخته بودم انجام ندادم اومدم تک تک و نوشتم دیدم بابا من کلی کار دارم اصلا خود خدا هم میخواد من امسال رتبه یک بشم چون این کارایی ک دارم باید شروع بشن و به گسترش جهان هم کمک میکنن
یکی از پازلایی ک ناخودآگاه تکمیل شد و کار خدا بود این بود ک من پارسال رتبه یک کشوری سخنوری شدم و هی ب خودم میگم پارسال توی سخنوری اول شدی امسال توی عمل به اگاهی هایی ک دریافت میکنی اول شو
نشونه ی دیگ ای هدایت اجباری بود این بود که چند روز پیش سازمان سنجش اعلام کرد که رویه کنکور از سال اینده کاملا عوض میشه و دروس عمومی حذف میشه و دروس تخصصی حال و هواشون عوض میشه و برای منی ک خدا بهم گفته بود با بررسی کنکورا از اول تا اخر امسال اول شو اگر من برای سال اینده بمونم در تضاد بود و من گفتم این یه نشونس ک داره بهم میگ حرکت کن و امسال بترکون
خلاصه که مرتب دارم ذهنمو واکاوی میکنم هی به ذهنم آبلیموی فکر کردن میدم تا بالا بیاره ببینم ته ذهنم چی هست ک باعث ترمز میشه😂🙈
استاد جونم اینکه میگید شما با موفق شدنتون ب جهان کمک میکنید درسته من دوره ی سلامتی شما رو نخریدم البته عاشق اینم ک بخرمش ولی درسی ک من ازین دورتون گرفتم اینه که مردم فکر نمیکنن مهم نیست ک دکتر باشن چقدر موفق باشن فکر نمی کنن وگرنه توی این همه مدت چرا هیچ کس مکانیزم بدن و متوحه نشده بود چرا کسی نرفته اصلشو دربیاره چون فکر نکرده اصلا ک میشه یا کلی باور دیگ…..
و من با دیدن شما گفتم میرم تمام کنکورها رو بررسی میکنم چون کنکوریا نهایت تا سال ۹۵ و بررسی میکنن ولی من رفتم از اولین کنکور موجود که به شکل تستی بوده ک میشه سال ۸۳ تا ۱۴۰۰ و چاپ کردم و خدا هدایتم کرد ب اینکه چجوری تحلیل کنم حتی چجوریش و هم ک ی مدت پیش درگیرش بودم وقتی رهاش کردم بهم گفته شد و حالا مونده ایمان تعهد و حرکت و باورای من استاد جونم انشالله سازمان سنجش وقتی بهم زنگ زد و بهم گفت رتبه یک شدم اول ب خانم فرهادی زنگ میزنم و میگم ب استاد بگید انجامش دادم من تونستم من موفق شدم 🥺🙈😂♥️
قلب آسمان سلامی به قلب آسمانیت
چقدر زیبا نوشتی اینکه نتیجه باورهامون و تفکرمون میشه ورودی نعمتها یعنی به قول استاد نتایج چیزی جدا از باورهامون نیستند
عزیز دل چقدر خوب نوشتی که کسی که فکر میکنه باکسی که تقلید میکنه نتایجشون یکی نیست و نشون دهنده ذهن باز به هدایت خداونده و واقعا مبهوت این همه آگاهی شدم
آفرین به این باورهای زیبا که جهان با ثروتمند شدن من و رسیدن به خواسته ام رشد میکنه و گسترش پیدا میکنه
مطمئن هستم که رتبه یک میشی بهترین سخنور برو که توی عمل هم یک یک یک بشی
به امید موفقیتت
سپاساز تفکری که کردی و زمانی که نوشتی روشنمون کردی
سلام دوست خوبم قلب آسمان
خدا در تو هست واسه همین که کامنت خیلی بهم لذت داد بله صدرصدددد پاداش کسی که اندیشه میکنه با کسی که تقلید میکنه تفاوت زمین تا آسمانه و اگه با این باور قدم بر داری و رو ذهنت کار کنی مطمعنننن رتبه میاری اگه هم رتبه یک نیاری بهترین رتبه رو درکنکور زندگی ات میاری که ترو به هر کجا که دوست داری میبره شما باید این اندیشه رو ببری تو اختراع شما دانشمند میشی و به گسترش زیادی در جهان کمک میکنی شما لایق آسمانی شدنی از طرز نوشتن و کامنت تون معلومه آسمانی هستی موفقی عزیز دوست داشتنی دعا میکنیم انشالله موفقی البته این پیام شما مال پارسال بود الان یعنی امتحان دادین نتیجه؟؟؟؟
سلام ترنم جان
دختر تو فوق العاده ای .
با قلب و وجود من چه کرررررردی تو
بی نظیر بود این کامنت پر از آگاهیت
چه درس ها که ازت نگرفتم
حالا میفهمم به مدت عضویت در سایت نیست (1700 روز من کجا 370 روز تو کجا)
چقدر قشنگ گفتی داری افکار و ذهنت رو هم میزنی ببینی اون ته تها چیه
چقدررر قشنگ فهمیدی تفاوت تو با تمام افراد جامعه فقط افکار و باورهای تو هست که نتیجه رو رقم میزنه
چقدررر قشنگ با تغیر باورت هدایت شدی به مرور آزمون های قبلی تا الان.
این دو جمله توحیدی و الهی تو منو دیوانه کرررررد :
( بابا تو پاداش فکر کردنتو میگیری اونا اصلا فکر نمیکنن باید یه تفاوتی باشه بین کسی ک تقلید میکنه و کسی که فکر میکنه ) و ( باید یه تفاوتی بین اهل ایمان و ناامیدا باشه )
چقدر قشنگ نشانه ها و هدایت هارو میبینی و متعهدانه و با ایمان بهشون عمل میکنی.
برایت بهترررررین هارو آرزو دارم
تو فوق العاده ای
بنام خدایی که بشــــــــدت کافیست
ســــــلام😘
خـــــــــــدای من 😍 استاد هیمن امروز بود که به یه پولی که میخواستم واسم واریز بشه فکر میکردم که وارد سایت شدم و دیدم اِ ببین چـــــــــه فایلی اومده درمورد ثروته. خدایا شــــــــــکرت دانلودش کردم و عصر نوش جونش کردم و چـــــقدر در مورد موضوع مهمی صحبت کردید استاد که من اون رو ایجا و از شما یاد گرفتم و بابت اون بــــــی نهایت از شما سپاسگزارم.
✅گذشتن
تنها راه گذشتن از ثروت، تجربه اش هست، من خودم قبل ورودم به این سایت و زمان مدرسه ای بودن از افرادی بودم که این رو میگفتم که بابا حالا پول چیه مهم آخرته فقط چون باوری بود که نسل اندر نسل به من رسیده بود چون میدیدیم ندارمش پس خوب نیست دیگه تا اینکه بالاخره به خواست خودم و لطف خداوند هدایت شدم و اینجا یاد گرفتم نه عزیزم اگر عرضه داری بهش برس بعد بگو بو میده بعد بگو عخه و من شروع کردم قدم به قدم روی خودم کار کردن، مثلا همین دوره های سایت که اوایل قبل ورودم به سایت وقتی مبلغ رو میدیدم میکفتم حالا بقیه اساتید هم هستن چون می دیدم دستم بهشون نمیرسه بخاطر باورهای کوچیک خودم ولی خــــداروشکر شروع کردم روی خودم کار کردن و قدرت خریدم شروع کرد بالاتر رفتن، باور میکنید حتی درمورد میوه🤦♀️ چون اغلب پدرم هیمشه و میوه های مرغوب درجه یک نیمخرید یا کم میخرید من چون این رو دیده بودم میگفتم اصلا میوه چیه، من که فلان یموه رو دوست ندارم فلان رو دوست ندارم و و و و و (البته بماند که الان با حضورم تو دوره سلامتی دیگه نه از روی اجبار که آگاهانه انـــــــتخاب کردم که میوه نخورم بجز توت فرنگی 😂 و این واقعا خـــــیلی لذت بخشه درسته دراین مرود استاد درمورد خونه و ماشین صحبت میکنه ولی چون اون خـــــــــــــیلی بیشتر از من روی خودش کار کرده ولی همین مثال میوه برای من خــــــیلی ارزشمنده و البته چیزای دیگه از دوره های استاد که تونستم براحتی خودم بخرم از وسایل زیبا و با کیفیت و از از فروشگاههایی که فقط کار خدا بوده من رو به سمت اونا هدایت کنه مثل خرید مبل که من و خواهرم خریدیم و هر کی میاد میبینه تعجب میکنه من به ای راحتی از یه شهر یدگه سفارش دادم و واسم اوردن اینقدر که بارم آخرین مبلی که خریدیم که الانم روی اون نشستم و دارم کامنتم رو می نویسم و خــــــــــیلی راحته وقتی خود فروشکاهش باربری نداشت اون لحظه و از من خوسات با یه باربری دیگه هماهنک کنم و من از یه فروشگاه دیگه در اون شهر خواستم با باربری شون واسم بفرستن وقتی این فروشگاه دوم مبل خریداری شده ما رو دید با اینکه ما از یه فروشگاه دیگه خریده بودیم ولی کلی ازش تعریف کرد که جه مبل خوبی خریدید و با قیمت خـــــــــیلی مناسب
یا مثلا در مورد رفتن به کافه ها و رستوران های خوب که قبلا هم خودم و مثلا پدرم هم خیلی می گفت که غذایی که تو خونه بخوریم یه چیز دیگه هست اصلا بیرون غذاشون فلانه و بهمانه اصلا زهره ماره😑🤣 چون از نظر مالی نمیتونستیم بریم ولی وقتی اومدم روی خودم کار کردم و قدرت خریدم شروع کرد بالاتر رفتن کافه و رستوران های فوق العاده رفتیم و از یه جایی به بعد شروع شد به حس سیر شدن و دیگه گذشتم از اون حس اول نیازمند بودن به اون چون دیگه تجربه اش کردم
یا در مورد شغل، من چند سال پیش خـــــیلی دوست داشتم تو یک سازمان مطرح کار کنم و بهشم رسیدم ولی بعد دو سال دیدم نه این محیطی نیست که من میخوام و باعث شد من واضح تر بفهمم چی میخوام و هم اینکه اون سازمان رو بهتر بشناسم چون قبل اون واسم خــــــیلی چیز گنده ای بود ولی رفتم اونجا کار کردم و اوایل همین ماه خرداد با اینکه خیلی واسم سخت بود تغییر و خارج شدن ولی فهمیده بودم که میخوام یک محیط ورزشی باشم طبق تحصیلاتم و ورزشی بودنم و یه جایی که یک ویوی سرسبز بزرگ ورزشی هم داشته باشه و همینم شد و الان دقــیقا همچین جایی هستم
ولی درمورد رابطه هم یه موردی رو بگم من کل زندگیم پیشنهاد یک رابطه خوب برای ازدواج که یک پسر ثروتمند موفق باشه نداشتم ولی همین که تغییر کردم در عرض یک سال فکر کنم ۴ یا ۵ مورد مطرح شد که آخرین موردشون یه پسر موفق حال خوب سرحال مستقل ثروتمند ساکن آمریکا بود و وقتی اولین دیدارمون شد و نشستیم با هم صحبت کردیم همه چــــــی خیلی خوب پیش میرفت طوری که خیلی تعریف میکرد از صحبت هایی که میکردم و میگفت کاش همه مثل تو بودن و اصرار داشت که همون شب که برگشتم خونه تماس بگیریم و با هم صحبت کنیم ولی بطرز عجیبی درحالیکه خوب پیش میرفت همون جا تموم شد، البته که من سعی کردم این باور رو در خودم ایجاد کنم که الخیر فی ما وقع و حتما خداوند یک گزینه فوق العاده دیگه ای واسم داره همونطور که قبلش هم پس از کار کردن روی خودم پیشنهادهای خوبی بهم شده بود ولی اگر بخوام از منظر این قانون بهش نگاه کنم ته ذهنم مقداری نگرانی بود که من برم آمریکا تنهام، اینجا کلی تلاش کردم اونجا باید از صفر شروع کنم و و و
استاد عزیزم باز هم سپاسگذارم برای این فایل فوق العاده که واقعا خداوند برای من فرستاد و کلی نشونه های دیگه ای که بعد این فایل هم امروز دیدم، خدایا شـــــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین
سلام زینب عزیزم چقدر نکات خوبی رو مطرح کردی بخصوووص بخصوص اون بخش میوه و رستوران
چه ترمز بزرگی برام کشف شد که تا الان فکر میکردم فضیلتم هست حتی!
میگفتم مثلا فلان خوراکی رو خودم عالی درست میکنم چ نیازی داره ب بیرون!!
در حالی ک واقعا دوست دارم و عاشق اینم زیاد برم کافه و رستوران
یا چایی و قهوه تو خونه هم هست
یا بیرون تمیز نیست و فلان
هزاااار جور بهانه هزارجور
این همه جای باکیفیت و بی نظیر هست چرا ما نریم؟چرا لایقش نباشیم؟؟
به شدت باید روش کار کنم
خیلی شجاعت میخواد اینا رو کشف کنی و بگی و بفهمی که تو وجودته
و جسارت بیشترش اینه بپذیری و شروع کنی به تغییر دادنش
عاشقتم زینب جانم مرسی که نوشتی برامون
اخرین باری که برات کامنت گذاشتتم تحسینت کردم برای کامل کردن دوره ۱۲ قدم ک عالی پیش رفتی
و قدم اول رو ب سبد خریدم اضافه کرده بودم
تا اینکه ۹ خرداد تهیه ش کردم
اما باز اون تعهده نبود و ترس و عجله اینکه نکنه ۳۰ روز بگذره نتونم قدم دوم بخرم با تخفیف
دیگه ی هفته ای میشه حدودا تعهد دادم گفتم ولش کن خدایی ک تا ابنجا ب من رسونده بقیش هم میرسونه
و انقدر میخوام گوش بدم تا کجا خدا میدونه تا جایی ک لازم باشه
حتی اگه قدم اول یسال زمان بخواد
نرم افزار جامع التفاسیر نورم گرفتم دیشب😍😍
نمیدونم چرا دوست داشتم اینا رو بهت بگم زینب جانم
دوستت دارم برات بهترینا رو ارزو میکنم
ســـــــلام به روی ماهت عزیزم 😍
واقعا خــــداروشکر؛ همین موردی که در مورد رستوران ها و کافه ها گفتم باعث شد به کــــــلی جاهای زیبا تو شهرمون هدایت بشم که قبل اون روحم هم ازشون خبر نداشت و حتی خـــــــیلی از اطرافیانم و هر روز به جاهای زیباتر ، فوق العاده تر ، مثلا الان که تو دوره سلامتی هستم که فقط آب و چای و قهوه میتونیم بخوریم از نوشیدنی ها، به به کافی شاپ جدید فــــــــوق العاده هدایت شدم که یه قهوه نــــــابی درست میکنه (100% عربیکای بــــــــی نظیری داره) که با وی 60 درست میشه و فقط میتونم بگم فــــــــــوق العاده هست😍
خـــــــــدایا شکرت
منم بــــــــــهترین ها رو واست میخوام عزیزم😘
سلام استاد عزیز و دوست داشتنی
فایل فوق العاده ای بود .
اونجایی که شما گفتید مثال بزنیم من دقیقا دو مورد خیلی واضح یادم اومد.
مورد اول در مورد ثروت نیست ولی این رو میدونم به خاطر کار نکردن روی باورهام بود اونم این بود که من حدود پنج ساله که دارم والیبال کار میکنم و یاد میگیرم و خیلی دوست دارم به تیم ملی برسم چندین بار هم مسابقه رفتم اما یک بار به مسابقه استانی هم رسیدم در حالی که می تونستم بعد از اون به کشوری و بعد به تیم ملی برسم اما این اتفاق نیفتاد. چون بارها شنیده بودم تو یزد ( اون موقع یزد بودیم ) برای والیبال نمیشه به جایی رسید و از این حرفا منم خیلی نگران بودم که شاید به اون چیزی که می خوام نرسم و به نظرم همین ترسه باعث شد نتونم تو یزد از اون مرحله جلوتر برم و به خواسته ام برسم همون که شما میگید همین که با خودمون بگیم نکنه اگر به اون خواسته برسم دیگه اون رو دوست نداشته باشم باعث میشه از مسیر رسیدن به خواسته خارج بشیم حالا من هم این ترس تو وجودم بود و باعث شد اون زمان نتونم به خواسته ام برسم.
این برام تجربه ای شد که دیگه دنبال اطلاعات نباشم و به حرف مردم که متضاد با ایمان به خداست اهمیت ندم.
الان هم محل زندگی مون تغییر کرده و دوست دارم از همین ۱۵ سالگی روی باور هام کار کنم و مطمئنم با توکل به خدا و اعتماد بهش میتونم حتی به تیم ملی نوجوانان هم برسم.
و طبق حرف شما که گفتید :
تنها راه سیر شدن غذا خوردنه
پس ما باااااااااید به خواسته هامون برسیم و اونها رو تجربه کنیم تا پر بشیم و بتونیم ازشون گذر کنیم.
یک مثال دیگه هم در مورد خرید ماشین مون هستش یادمه دقیقا وقتی که ما شروع کردیم روی باور هامون کار کردیم مثلا گفتیم همون خدایی که فلان چیزا رو به ما داده یک ماشین خوب و عالی و… هم بهمون میده اون موقع بود که از جایی که فکرش رو نمیکردیم یک ماشین فوق العاده که تو مخیله ی ما نبود بهمون رسید. وای خدایا شکرت الان که دارم به این ها فکر می کنم می بینم که چقدر راحت میشه با تغییر باور ها زندگیمون رو تغییر بدیم و به خواسته هامون برسیم. عاششقتممممم خدااااااااجونمممممم .
درود بر زهرا خانوم عزیز
وای چقدر کامنتهاد خوبه
چقدر انرژی داره
چقدر حس خوبی میده
درک از قانون کوچیک وبزرگ نمیشناسه
هرکسی که روی خودش کار کنه به آنچه که آرزویش را دارد میرسه
بااینکه فاصله سنی من با شما خیلی زیاده چیزهای زیادی از کامنتهات آموختم
زهراعزیز بی نهایت ازت ممنونم🌹🌹🌹
خداروشکر میکنم که می تونم از این آموزش های عالی بهره ببرم و از خداوند عزیز می خوام که همون طور که همه ی ما رو به این سایت فوق العاده هدایت کرده و راه خلق زندگی رو بهمون آموخته و در اختیارمون قرار داده ، ما رو هدایت کنه که بتونیم به این آگاهی های بی نظیر عمل کنیم و نتایج فوق العاده بگیریم.
من واقعا از لحظه ای که تصمیم گرفتم تغییر کنم و روی خودم کار کنم ، اصلا یه آدم دیگه ای شدم و نتایج عالی گرفتم.
خدارو صد هزار مرتبه شکر
دوست عزیز بهترین ها رو براتون آرزومندم.
🌷🌷🌷
سلام استاد عزیزم
سپاسگزارم بابت این اگاهی های نابی ک در اختیار ما میزارید باهامون صحبت میکنید و بهمون ایده میدید چشممون رو بیشتر باز میکنید نسبت به فراوانی های ک هست
استاد واقعا چقدر قشنگ گفتین ،ادما تا زمانی ک تشنن تشنه به هرچیزی تا سیراب نشن دست نمیکشن اگه دست بکشن ناامیدشدن و بیخیال شدن و جالبه دیگ تلاشی نمیکنن و میگن از ما گذشته یا نه میگن تهش میریم هممون تو یه مترجا کی ب کیه مال و ثروتمو ک نمیتونم ببرم با خودم اون دنیا با این افکار فقیر باعث شدن مام افکار فقیرونه داشته باشیم استاد ما توی فامیل چه پدری چ مادری یه نفرم نیست دقیقا مثل شمام یه نفرم نیس ک ثروتمند باشه از بس ذهنشون فقیره اصلااااا نمیتونن ب درامد بالای ۱۵میلیون فکر کنن باورتون نمیشه انقدر ذهنشون کوتاهه نمیگنجه توی ذهنشون
دایی پدرم یه باغ ۲هزارمتری داره و کلی درخت میوه از اصفهان رفتن توی روستا به کشاورزی علاقه داشت یه خونم درست کردن رفتن سادگی رو دوست داره بسیارررر ادم توحیدیه این ادم الان چندسالیه ک از درختاش برداشت میکنه و میفروشه یسال هیچی میوه برداشت نکرد خراب شده بودن همه میگفتن از بس حق اینو و اونو خورده اینجوری شده خیلی جالبه ک ما ادما خیلی راحت قضاوت میکنیم خیلی راحت غیبت میکنیم خیلی راحت تهمت میزنیم و توهین میکنیم چررراااا واقعا
بعد از اون سال کلی میوه برداشت کردن و خیلی چیزهای دیگ برای حرفای مردم اهمیتی نمیداد
و من ب چشم میبینم بازم کسای ک پشت سرش حرف های ناجور میزنن
اگه ما ادما بجای اینکه خیلی راحت کسی رو قضاوت کنیم و غیبت کنیم اگه روزی ۱ساعت رو خودمون کار کنیم یکسال بعدش پاداش های این یکساعتو میگیریم
اگه ما بجای اینکه منتظر مال و ارث پدری باشیم روی اوس کریم حساب کنیم و ایمان داشته باشیم ک بهتر از اونی ک میخایمو بهمون میده اگه میدونستن ک باید ثروتمند بشن ک ب خدا نزدیکتر بشن اگه باورهای ثروتمند و ایمان واقعی داشتن الان کلی ادم ثروتمند توی دنیا بود بخصوص ایران
کاش ادما از لحاظ ذهنیم بزرگ میشدن ن فقط جسمی
خداراشکر ک توی مسیری هستم ک پر از اگاهیه
استاد من یه گوشی ایفون۱۱ خریدم به مبلغ ۲۰تومن با دلار ۱۳تومن خانوادم ک کلن قهر کردن باهام من میدونستم ک کارم درسته یه هدف بود برام ارزوم بود و تیکش زدم همه میگفتن خودنمایه و چرا این همه پول دادی و از این حرفا من هرجا میخاستم برم گوشیمو در نمیاردم ک فک کنن برای جلب توجه اینکارو کردم دوسالی گذشته و من به جای رسیدم ک دیدم من اصلا نیازی ب این گوشی ندارم و میتونم با یه گوشی سامسونگ ساده ترم کار کنم و فروختمش و من هرزمانی ک بخام میتونم بازم اخرین مدل ایفونو بخرم اصلا ناراحت و ناراضی نبودم و نیستم از کاری ک کردم چون خودم خاستم من قدرت خلق هزارتا ایفونو دارم
استاد خیلی ها بخصوص کسای ک دورم بودن ذهن های کوتاه و فقیری داشتن
داشتن یه خونه رو رویا میدین یه خونه ۵۰متری میگفتن عوامل بیرونی مثل گرونی و دولت اینکارو کردن
از وقتی شمارو میشناسم یکسالی میشه ،هیچ وقت حرفای بقیه روم تاثیری نداشته و تو کتم نرفته فقط میخندم ب ادمای اطرافم ک انقدر شل مغزن
خیلی خوشحالم ک یه الگوی مناسب توی زندگیم دارم شما بهترینید استاد
و خوشحالترینم ک همه ی اون ادمارو ک فکرشم نمیکردمو به راحتی حذف کردم و دارم لذت تمامو از زندگیم میبرم و به اهدافم نزدیکتر میشم هرروز و هرلحظه سپاسگزارم بابت اموزش های خوبتون❤
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت چقدر این فایل به موقع اومده روی سایت
باورهایی که تلویزیون گرفتیم دقیقا درسته
یادمه یه سریالی پخش میشد از شبکه سه به اسم (کلید اسرار) ترکیه ای بود
اینقدر این سریال طرف دار داشت که فکر نکنم هیچ فیلم و سریالی اونقدر علاقمند داشته باشه
اون زمان میشستم و با باورهای اون زمانم نگاه میکردم میگفتم أ این چقدر خوبه دقیقا مثل زندگی واقعیه و….. فلان مطمئنم که خیلی از بچه های سایت هم دیدن
سریالی بود که نصف باورهای مخربم از همونه
هم مذهبی و هم ثروت
نشون میداد آدمهایی که فقیر و بدبخت و مریض و با حجابن و روزه میگیرن و نماز میخونن هستن همیشه دیگران بهشون کمک میکنه و بقیه دوستشون دارن
ولی آدمهای پولدار همیشه بلا سرشون میومد و ازشون دزدی میشد یا خودشون دزد بودن یا کلاه بردار بودن و انسان های ثروتمند رو خیلی عصبی و ظالم و خودخواه نشون میداد
یه صحنه هایی از بهشت و جهنم و قبر بود که فکر میکردی آره این واقعیته
من هم نگاه میکردم هم پیش خودم میگفتم مگه میشه آدم بهشت و جهنم رو ببینه و ازش فیلم بسازه
میگفتم اگه اینا دیدن چرا من نمیتونم ببینم بهشت و جهنم رو همیشه این فکر بود توی ذهنم یه جور تفاوت فکر کردن بود برای من و همین تفاوت هام بوده که منو هدایت کرده به سمت توحید
میخوام بگم حرف استاد دقیقا درسته که فیلم ها و سریالهای تلوزیونی بزرگترین مخرب کننده ی ذهنه بعد از افراد نزدیک
حتی اسمشون به آدم باور مخرب میداد مثل سریال پول کثیف
سال ۹۸ وقتی تصمیم جدی گرفتم تلویزیون رو از زندگیم حذف کنم آخرین سریالی که پخش میشد ستایش بود که اونایی که دیدن میدونن چه باورهایی در باره ی ثروت داشت
وقتی تلویزیون میبینه آدم معتاد میشه بهش مثل معتادین مواد مخدر
من وقتی تلویزیون رو ترک کردم
خیلی بیشتر از زندگیم راضی بودم
زمانم آزاد شد
وقتم برای انجام دادن کارهام بیشتر شد
باورهام داره روز به روز بهتر میشه
و خیلی چیزهای دیگه
استاد از دریم بورد گفتین که واقعا چقدر لذت بخشه و منم درست کردم از همه چیزی که میخوام حتی اینکه پنجره ی اتاقم به چه سمتی باز بشه و چی ببینم و چه خونه ای داشته باشم و…….
استاد گفتین از خواسته هایی که داشتیم و بهش رسیدیم بگیم
یکی از بزرگترین خواسته ی من تدریس کردن بود یعنی میخواستم معلم باشم و وقتی وارد این مسیر شدم و کمی باورهام تغییر کرد تونستم تجربه اش کنم شرایط جوری شد با همه جور افراد از ۵ سال بگیر تا ۷۰ ساله شاگرد داشتم خیلی لذت بخش بود برام و خیلی به رشد عزت نفسم کمک کرد یعنی خیلی زیاد کمکم کرد ولی به مرور زمان به قول استاد وقتی ازش پر شدم دیدم اون چیزی نیست که من میخوام
آزادیم رو ازم میگرفت مثلا میخواستم برم جایی نگران کلاسهام بودم و نمیتونستم برم محدودم میکرد و من اینو نمیخواستم
اگر چه که در آمد هم داشتم و باورهام درمورد ثروت هم داشت بهتر میشد ولی محدودیت هاشو دوست نداشتم و دوست داشتم تنها باشم و کلاسها بیشتر اوقاتم رو شلوغ میکرد ولی من از تنهایی خودم لذت میبردم و دیدم این خواسته ی من نیست خیلی راحت ازش گذشتم
کی ازش گذشتم؟
وقتی ازش پر شدم و تجربه اش کردم
ولی یکی از بهترین و لذت بخشترین تجربیات زندگیم بود چون از بچگی آرزوش رو داشتم
وقتی به این خواسته ام رسیدم ایمانم به خدا قوی تر شد
بیشتر خدا رو باور کردم
وقتی ایمانم قوی تر شد گفتم خوب وقتی به این رسیدم پس به بقیه ی آرزوهام هم میرسم
از خواستهایی که عجله کردم و قانون تکامل رو رعایت نکردم بگم
علاقمند یکی از دستان ارزشمند خداوند بودم و اصلا باورم نمیشد که این علاقه بشه دو طرفه
فردی که همیشه در رویاهام دیده بودم و فکر میکردم در واقعیت وجود نداره ولی خداوند سرراهم قرارش داد این عشق فقط بین منو خدام بود چون غیر ممکن میدونستم که اون فرد هم یه روزی بخواد باهم زندگی کنیم
ولی وقتی به آرزوی معلمی رسیده بودم گفتم اینی که برام غیر ممکن بود شد چون سپرده بودم به خدا پس اینم میشه
گفتم خوب حالا چطوری؟
ایده اومد که در عقل کل برم و بچرخم و راهش رو پیدا کنم رفتم و گشتم و خوندم و بالاخره به این نتیجه رسیدم که اگر من اون فرد رو میخام باید اون خصوصیاتی که در اون فرد رو دوست دارم در خودم ایجاد کنم گفتم اوکی شروع کردم به تمرین تمام چیزهایی که میخواستم اون فرد داشته باشه رو در خودم ساختم شدم همونی که عاشقش بودم پر از انرژی، شادی، آرامش، رهایی و وابسته نبودن
وقتی خودم شدم اون چیزی که میخواستم دیدم همه چیز خیلی راحت شکل گرفت برگشت بهم گفت اگر شما میخوای این زندگی رو منم میخوام هیچ وقت این جمله از یادم نمیره من همین جور مات و مبهوت مونده بودم چی بگم با خودم میگفتم مگه میشه آخه؟
گفتم برای خدا هیچ چیزی غیر ممکن نیست اصلا انقدر خوشحال بودم که فقط دوتا بال کم داشتم برای پرواز
همه چیز خیلی عالی داشت میگذشت که باورهای مذهبی و مخرب و نادرست و قدرت دادن به عوامل بیرونی مانع شد ایشون اومد خاستگاری ولی خانواده ی من مخالفت کردن
افکار منفی هی میومد سراغم و عوامل بیرونی رو مقصر میدونست ولی با کنترل ذهنم گفتم نه هر چی هست درون منه من مشکل دارم من باید خودم رو درست کنم
و حتما خیری بوده که در اون زمان نشده و وقتی زمان درستش برسه و من آماده باشم همه چیز خود به خود شکل میگیره
فعلا من از این لحظه ی خودم باید لذت ببرم شاد باشم
خدایا شکرت
راستی استاد باورهای مالیم هم دوباره داره تکون میخوره از دیوار چندین متری یه آجرش افتاده
کلا ورودی مالیم چندین ماه بود که قطع شده بود ولی من عاشقانه داشتم روی خودم کار میکردم و تلاش میکردم خبر خوب اینکه الان دوباره ورودی مالیم باز شده به لطف الله مهربانم و آموزه های شما
ان شاءالله خبرهای خوبی در راهه به امید خدا
وقتی شما رو میبینم که اینقدر به همه ی خواستها و رویاهاتون رسیدین باورهام قدرتمند تر میشن که ببین میشود وقتی از پر شدن میگید میگم خدایا منم میخوام یه روزی بگم من از فلان آرزو پر شدم
خدایا شکرت که استاد عباسمنش عزیز از خواستهاشون پر شدن و گذر کردن
خدایا شکرت بابت همه چیز
آرزو میکنم که به تک تک رویاهاتون برسید و لبریز بشید از همش
امیدوارم همیشه سلامت وشاد باشید در پناه خدای مهربان
عاشقتونم بینهایت
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
سلام خانم مریدی
وقتتون به خیر
دیدگاه شما رو کامل خواندم خیلی لذت بردم از درک بالایی که از قوانین دارید و اینقدر زیبا درک خودتون رو به نگارش در میارید
اینو جدی میگم همیشه دیدگاه های شما رو اگه ببینم نمیتوانم ازش بگذرم ، حتماً می خوانم چون خیلی زیبا می نویسید و در عین این که شیوه نگارش شما خیلی زیاد برای من تحسین برانگیز و قابل ستایشی خیلی هم زیبا مینویسید
مثلاً تو همین کامنت خیلی زیبا دو تا داستان هم در جهت مثبت و هم در جهت مخالف نوشته بودین
واقعا تحسینتون می کنم 👏🏻🌹✔️
اونجایی که گفتین معلم شدید و اون احساس لذت بخش گسترش جهان و اعتماد به نفس بالا رو تجربه کردین ، بعد ازش سیر شدین و رفتید دنبال اهداف دیگه اونجا خیلی فرکانس عجیبی رو دریافت کردم
می دونی یه جورایی احساس کردم این داستان رو انگار خودم نوشتم و چند دقیقه رفتم تو رویا پردازی و تجسمِ استاد بودن و تدریس کردن حرفه ای که می خواهم به تازگی شروع کنم (عکاسی) ، تو رویا دیدم که این مسیر رو شروع کردم کلی ثروت ساختم و لذت بردم و بعد از من درخواست کردن رفتم توی یه آموزشگاه خصوصی چندتا هنر جو دختر و پسر دارم …. و دارم تدریس می کنم 😍🤩 خیلی حس قشنگی بود به خدا همین الآنم که دارم می نویسم اشک تو چشمام جمع میشه
نمیدونم این واقعاً خواسته من هست یا نه؟؟
نمیدونم بعداً واقعاً تجربش می کنم یانه ؟؟
ولی خدای درونم گفت این ها رو براتون بنویسم و صادقانه تشکر بکنم ازتون به خاطر تمام دیدگاه های زیبایی که از شما مطالعه کردم و روحم را جلا داده 🙏🏻🌹
راستی پروفایلتون هم خوندم این حد از در صلح بودن با خودتون خیلی برام قابل توجه و قابل ستایش بود 👏🏻😇 مخصوصا اونجایی که نوشته بودین من عالی زندگی کردم و از زندگیم بینهایت راضیم و اگه همین الان فرشته مرگ بیاد بگه بریم میگم بریم 😍 خیلی خیلی خیلی تحسینتون کردم ، این همون چیزیه که استاد هم بارها راجع بهش صحبت کرده و آرزوی منم همینه …. دوست دارم به این نقطه برسم ✔️🤍 به این حد از در صلح بودن با خودم و خدام و دنیام…
سلام و درود به جناب عباسمنش عزیز
فایلتون عالی بود. من یکی از تجربیات خودمو دوس داشتم بگم راجع به این نکته بود که نباید شک و تردید تو رسیدن به خواسته ها داشته باشیم و من بابت این کار همه روزه جوری خواسته م رو مینوشتم که من بهش رسیدم تا آخرش اون خواسته رو تو زندگیم تو این دنیای سه بعدی دیدم و ازش لذت بردم. همچنین این ویدیوی شما پاسخ سوالی بود که دیشب از خودم پرسیدم و گفتم خدای عزیز اگه این مسیری که من توش هستم اگه درست نیس با تلنگر محکمی بهم نشون بده و اگه درسته بازم با یه نشوونه بهم نشون بده که این فایل شما نشونه عالی بود برام که آره شک و تردید نداشته باش درست و درست نبودنو ول کن. تو دوس داری بهش برسی پس برو و بهش میرسی بعدا میدونی چه جوری بوده و از تجربه کردنش لذذذت ببر. همین و دیگه نیازی نیس من بگم یعنی چی میشه برم یا نرم…!
عالی بود. سپاس از حضور زیبای شما
سلام به دوست گرامی و ثروتمندم
کامنتتون ارزشمند و عالی بود ، من صمیمانه قدردانتون هستم ، لطف کردین .خدا رو شکر بخاطر این سوالی که از خداوند پرسیدین و پاسخی که گرفتین و من قدردان تون هستم که پاسخی که دریافت کردین رو با ما هم به اشتراک گذاشتین . از درگاه خداوند متعال برای شما سلامتی و آرامش و امنیت و موفقیت و ثروت فراوان درخواست میکنم . 🌹🌹
سلام به شما دوست ارزشمندم
خیلی ممنون از لطف شما منم سپاسگزار حضور زیبای شما هستم. شما هم با این پاسخی که دادید به من انرژی خوبی دادید و حالمو عالی تر و عالی تر کردید. منم برای شما آرزوی آرامش عمیق، شادی بی سبب، تنی سالم و پول و ثروت فراوان رو براتون دارم که به زیبایی، به شادی، به راحتی و به عزتمندانه وارد زندگیتون بشه. سپاس.
سلام به خدای مهربان واستاد عزیزم ،من خیلی خوشحالم وسپاسگزار خداوندم که باشما آشنا شدم وبا این که تقریبا کمتر از یکساله که با شما وافکارتون آشنا شدم انگار که سالهای سال دارم باشما زندگی می کنم و عاشق اعتماد به نفس شما هستم ،من با اینکه ازلحاظ سنی از شما بزرگتر هستم ولی شما رو پیشکسوت واستاد خودم میدونم خدارو شکر خیلی از راهکارهایی رو که شما تو فایلها توضیح میدید من با اعماق وجودم درک می کنم ولذت می برم ازشنیدن صدای گرمتون و یکجور وابستگی عجیبی به شنیدن صدای شما پیدا کردم( هر آنچه که از دل براید لاجرم بردل نشیند) من کاملا با صحبتهای شما در رابطه با گذشتن از ثروت بعد از رسیدن به آن موافقم وخدا را صدها هزار بار شکر که تا حدودی البته نه در حد جنابعالی ولی تا اندازه ای خداوند به من لطف مالی والبته روابط و سلامتی ومسایلی ازاین دست را داشته است وبازهم تلاش خواهم کرد واز خداوند خواهانم که دراین مسیر روز به روز بیشتر یاریم کند، بنده به اتفاق همسرم به صورت کاملا اتفاقی دوره روانشناسی ثروت۳ و سپس دوره قانون سلامتی رو خریدم البته تو صفحه همسرم هست وخدا را صد هزار بار شکر میکنم که خداوند شما رو سرراه من قرار داد وارزوی سلامتی برای جنابعالی را از خداوند بزرگ خواستارم
سلام به استاد عزیزم استاد زیبایی ها
چه منظره زیبایی چه طلوع باشکوهی
استاد این فایل رو انگار برای من گرفتید منم در خانواده مذهبی در شهر قم و مشهد بزرگ شدم. میخام از تجربه هام بگم که بتونم خودم رو بهتر بشناسم شاید به بقیه هم کمکی کرده باشم.
یکی از خواسته های من این بوده و هست که بتونم از نظر مالی مستقل باشم و درامد داشته باشم موقعی که مجرد بودم خیلی مذموم بود که بخام همچین خواسته ای داشته باشم با اینکه اگر میرفتم سرکار کلی از مسائل خودم و خانوادم رو میتونستم حل کنم اما اینقدر محدود بودم که چنین خواسته ای برام جز افکار شیطانی بود. وقتی که ازدواج کردم دوست داشتم زودی بچه دار بشم تصوری که از زندگی ایده آل داشتم این بود که من زنی هستم کارافرین درعین حالی که خانواده و زندگی خودم رو دارم از پس همه کارهام برمیام و شغل و تخصص و مهارت هام رو هم دارم و همه جا فعالم . این تصور با باورهایی که داشتم اصلا سنخیتی نداشت و فقط لطف خدا بود که من چنین تصوری در ذهنم شکل بگیره و کم کم به خواسته تبدیل بشه
زمانی که بچه دومم رو باردار بودم و همسرم ماموریت بود کسب و کاری رو از صفر شروع کردم این کسب و کار فروش محصولات ارایشی گیاهی بود خیلی طول نکشید که کارم گرفت و دو نفر رو هم اوردم تا برام کار کنن اما نجواهای اطرافیان که تو الان درامد داری رفتار همسرت باهات چطوریه یا اگه به مسئله کوچیکی تو زندگی برخورد میکردیم فورا میگفتن مردا خوششون نمیاد که خانمشون خودش پول داشته باشه و مثال روابط مادرم و پدرم رو میزدن که همیشه سر پول مشکل داشتن و پدرم خرجی نمیداد با اینکه من و همسرم این حرفارو نداشتیم و من کمک خرج همسرم بودم و زندگی برام قشنگ تر شده بود یا حرفایی مثل فروشندگی در شآن نیست اونم لوازم ارایشی و کار خوبی نمیکنی از وقت بچه هات میزنی تو مادر خوبی نیستی و …
با همه مقاومتم در برابر این حرفا
اما باورها کار خودشونو کرد و این کار رو جمع کردم
اما اون شعله و تصورم از خواسته هام دوباره منو کشوند تا برم طراحی گرافیک یاد بگیرم منی که هیچ پیش زمینه ای نداشتم به لطف الله بهترینا سر راهم قرار گرفت و به خوبی یاد گرفتم از خدا خواستم جایی به صورت کاراموزی مشغول شم که خدا معجزه وار بهترین جا رو برام جور کرد وقتی رفتم همه چی خوب بود اما اینبار خودم شروع کردم به خودخوری که نکنه باید بشینم تو خونه و بچه داری کنم! با اینکه دورکاری هم میتونستم انجام بدم اگر فقط کمی تحمل میکردم بهترین مهد برای بچه هام جور شده بود و خیالم از بابتشون راحت میشد اما خیلی زود به بهانه الکی کنسل کردم و دوباره برگشتم به حالت قبل چکنم چکنم!
من تو برهه ای بودم که مدام میگفتم نکنه این خواسته بد باشه نکنه نباید همچین چیزی بخام نکنه شغل و مسئولیت اصلی من همون خانه داری و بچه داری باشه و از طرفی مدام خلا نرفتن دنبال علایقم منو از درون رها نمیکرد. الان که این فایل رو دیدم گفتم خدایا ممنونم ازت برای فرستادن این پیامت به من ، من چند وقتی هست رفتم سراغ برنامه نویسی و دوباره از خدا میخاستم که شرایط رو برام فراهم کنه و الحمداله همه چی خود به خود داره خوب پیش میره الا نجواهای درونی من! البته خودم رو بستم به ۱۲قدم و بقیه دوره ها و فایل ها و خیلی خوب دارم کنترل میکنم خودم رو و باورهام رو اصلاح میکنم نشونه اشم همین کامنتم که پیام این فایل رو فهمیدم . سنم اگه بالا رفته برای این کار یا موقعیتم ازاد نیست یا هرچیز دیگه ای من بخاطر باورهای درستم به بهترین جایگاه در این حرفه میرسم. خداروشکر . البته این مدل خواسته که با باورهام همسو نیست پاشنه آشیلم شده که به لطف الله درست و اصلاحش میکنم اما به بقیه خواسته هام خیلی خوب و عالی دارم میرسم و دلیلشم اینه که تکاملی شخصیتم رو دارم تغییر میدم و به امید خدا زهرایی میسازم که اگاهم به همه جنبه های شخصیتیش با باورهای زیبا و جدید.
سلام خدمت دوست عزیز همفرکانسی زهرا خانم، خیلی لذت بردم از مطالعه ی کامنتتون و خیلی برام درس و نکته داشت، امیدوارم الان که کامنت من به دست شما میرسه درمسیر رسیدن به خواسته و آرزوتون یعنی داشتن درآمد و استقلال قرار گرفته باشین، تمام ترمزایی که ذکرکرده بودید رو منم دارم اما با این منطق که من یک روح مجرد هستم که اومدم خواسته های روحم رو تجربه کنم و ماموریت اصلی من در این جهان پاسخ دادن به خواسته های روحم هست دارم حرکت میکنم و اجازه نمیدم داشتن خانواده و بچه مانع بشه، من دارم این باور رو میسازم که نباید بُعد مادی ما و نقش های دنیوی سایه بندازه روی بُعد الهی ما و نقش اصلی ما از خلقت و اومدنمون به این جهان و البته سعی میکنم کمالگرایی رو هم بزارم کنار و خیلی غریزه ی مادرانه ام رو سرکوب نکنم و یه تعادلی بین تمام این ها ایجاد کنم، اگر منطق مناسبی در این زمینه ها پیدا کردید که تونسته بهتون کمک کنه خوشحال میشم باهام به اشتراک بگذارید، شاد و موفق باشید.
سلام ندای عزیزم ممنونم برای کامنتی که برام نوشتی که باعث شد با خوندن کامنتم شرایط دوسال پیشم یادآوری بشه
خداروشکر شرایطم خیلی فرق کرده و در مسیر رسیدن به خواسته هام هستم. دوره ثروت رو تازه چند روزه تهیه کردم و فقط جلسه اول رو گوش دادم اما این مدت با کار کردن روی خودم و باورهام از همه جهت کیفیت زندگیم ارتقا پیدا کرده مخصوصا آرامشی که باعث میشه نگران آینده نباشم و نگم که دیر شد یا رسالت من چی میشه و این مدل نجواها…
با بودن در لحظه با استمرار و حفظ حال خوب و نگه داشتن مومنتوم شرایط رقم میخوره طبق خواسته مون و هدایتی میریم جلو
البته من تازگیا هدایت شدم به این دوره و همینطور دوره احساس لیاقت که فهمیدم چقدر باید روی این زمینه ها کار کنم روی خودم
اما میخام بگم با اصلاح باورهام و نگران نبودن و آرامشم جوری زندگی و شرایط پیش رفت که دخترام باهم میرن مدرسه و اونجا ناهار میخورن و ظهر که میان خونه مشغول بازی میشن و من برای تمرکز بهتر هدایت شدم به گرفتن یه دفترکار نزدیک خونه در یه مجموعه با قیمت مناسب و اونجا تمام وسایل عکاسی تبلیغاتی و سیستمم رو گذاشتم که خونه هم از شلوغی وسایلم راحت شد و هم خودم بهتر روی کارم تمرکز میکنم و بهتر مشتری و سفارش قبول میکنم و تغییرات خیلی بیشتری که همش هدایتی بود و کمک میکرد به بهبود شرایط تا من بیشتر به خواسته ام برسم مثلا تجهیزات فوق العاده ای که تهیه میشد و همه اینا موقعی بود که من با آرامش زندگی میکردم در لحظه بودم یعنی با بچه هام بازی میکردم کارهای خونه رو با لذت و حال خوب انجام میدادم و اجازه نمیدادم افکار منفی غلبه کنه و بگن “تو الان باید سرکار باشی ببین فلانی به فلانجا رسید تو چی؟ داری هنوز بچه داری میکنی! یا اگه شرایطم جوری بود که از نظر مالی اوکی بودم خودم مستقل بودم خیلی از مشکلات رو نداشتم” و افکاری که درجا حالم رو بد میکرد کلا اجازه نمیدادم به این آسونی حالم بد بشه و الان میفهمم طبق گفته های استاد مومنتوم مثبت رو نگه میداشتم در زمانهای بیشتری و حال خوبم مستمر تر بود نسبت به گذشته.
و دقت میکردم به گفتگوهای ذهنی و باورهام که اگه محدودکننده بود اونارو جوری که قدرتمند کننده باشه تغییر میدادم که خب کم هم نبودن و نیستن این باورهام ولی سعی میکردم با خودم بگم که خدا درست میکنه و من کاری به چگونگی ندارم خدا مراقب بچه هام هست خدا منو هدایت میکنه و اینطوری ذهنم رو آروم کنم و آدم ها و خانم هایی رو ببینم که اونا با شرایط خانواده کلی تو کارشون پیشرفت و موفقیت داشتن.
با این کارها اتفاقی که برام افتاد که از همه مهمتره اینه که شخصیتم تغییر کرد، آروم ترم مومن و موحدترم و احساس ارزشمندی بیشتری دارم یجورایی ظرفم بزرگتر شده و الان با آرامش هم به کارهای خونه و مدرسه و بچه ها و همسرم میرسم و هم به کارهای شغلی . یعنی هم خانه دار به تمام معنا هستم هم مادر و هم همسر و هم تو حرفه خودم دارم بهتر میشم
از پیشرفت خوبم همین بس که هدایت شدم به سه تا دوره عالی که این اواخر تهیه شون کردم و خیلی از مسائل رو قراره باهاشون حل کنم و بازهم اوضاعم خیلی خیلی بهتر بشه
من از شما دوست خوبم سپاسگزارم امیدوارم با گفتن تجربه ام تونسته باشم بهتون کمک کرده باشم و شماهم ازین مسیر لذت بیشتری ببرید و به خواسته تون برسید به امید و مدد الله یکتا
سلام استاد عباسمنش بزرگوار
سلام خانم شایسته مهربون
سلام به هم خانواده ای های کوشا و مصمم من
استاد باز هم ما رو سورپرایز کردید هر لحظه در زندگیتون بزرگ شدن دیده میشه
من خودم ده سال پیش عاشق خریدن لباسهای زیاد و متنوع بودم و خریدم خیلی زیاد الان حدود یک ساله دیگه خود بخود تمایل به خرید لباس جدید ندارم در مورد ظرف و ظروف آشپزخونه هم همینطور هر لحظه یک مدل و یک طرح اما الان دیگه دوست ندارم بخرم حالا فهمیدم چرا چون من لذتش رو بردم و الان ازشون گذر کردم
وای خدای من قوانین زندگی چقدر زیباست ممنون ازتون که با دقت اسن قوانین رو درک میکنید و به ما آموزش میدید.
ممنون از شما و سپاس از یزدان پاک