جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار میلاد عزیز به عنوان متن انتخابی فایل:

در همین ابتدا میخوام این جمله پایانی خانم شایسته رو که در پایان تموم فایل ها میارن و میگن:

(اگر متعهدانه به آموزشهای استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید، جریانی از سلامتی ، نعمت، ثروت و خوشخبتی وارد زندگیتان میشود و این قانون است)

بگم که:

چقد همین جمله برامون درس داره که باید متعهدانه روی ذهنمون کار کنیممم؛

باید با یه تعهد جانانه شروع کنی و قدم برداری و فعل خواستن و تعهد دادن رو ادا کنی نه فقط به حرف بلکه به ایمان واقعی ✔️

وقتی ایمان واقعی در تو ایجاد بشه خود به خود و ناگزیر حرکت میکنی و کسی جلو دارت نیس

.

اینو در همین ابتدا گفتم بگم به تک تک بچه هایی که چه از سال ها قبل در این مکان بهشتی هستن و چه بچه هایی که تازه عضو شدن، باید برای تغییر کردنت تعهد غیر قابل مذاکره بدی و بخوای که تغییر کنید.

من بعد دو سال و نیم که در این سایت هستم تازه میتونم بگم که درکم از کانون توجه کمی بالاتر رفته و داره به خوردم میره و گوشت میشه به تک تک سلول هام که میلاد همه چی کانون توجه تو هستش که داره کار انجام میده، شاید خیلی از ما ها به حرف بگیم اره قانون جذب یعنی توجه ولی خیلی هامون ۱٠٠٪ باورش نداریم و سفت و محکم بهش نچسبیدیم که تموم اتفاقات ما به صورت ۱٠٠٪ بخاطر کانون توجه ما داره رقم میخوره و اینو میشه در اتفاقات بد قشنگ ردپاشو پیدا کرد، اینگونه که اگر بر فرض مثال ماشین خراب میشه همون موقع میگیم چرا اینجوری شد ای بابا من که دارم روی خودم کار میکنم و ذهنم رو کنترل میکنم ولی چرا آخه؟

من شانش ندارم و ازین حرفا و قشنگ ربطش میده به عوامل بیرونی که از بنزین و از دست انداز و از تعمیرکار و…. هستش که اینجوری ماشینم خراب شد و انگشت اشاره رو به سمت همه میبره جز خودش و کانون توجه اش که بابا، من خودم بودم که توی خیابان به فلان خرابی ماشین توجه کردم و توجه و توجه و توجه که خودم جذبش کردم

و

خیلی راحت گول میخوریم و میگیم نه حالا همش که کانون توجه ربطی نداره عامل دیگه ای هم هستش و ربط میدیم به بیرون

ولی اگه، واقعااا خالق بودن خودمون رو درک کنیم و بفهمیم که همه چی رو خودمون خلق میکنیم اون وقت دیگه انگشت اشاره رو به سمت بیرون نمیبریم و میدونیم اینکار یعنی خلاف قانون و شرک ورزیدن به خدایی که به ما اختیار تام داده و هیچکسی جز ما مسئول نیست و اون وقته که تمرکز۱٠٠٪ میذاریم روی کانون توجه مون تا سفت و محکم کنترلش کنیم و بخصوص ورودی های ذهنمون رو یه فیلتر میذاریم و قشنگ کنترلش میکنیم چون کانون توجه مون رو ورودی های ذهنمون میسازه و باید در این کار خبره بشیم و تعهد میخواد،

الان بعد دو سال و نیم میفهمم که اگه فقط به همین فایل های دانلودی جوری نگاه کنیم که استاد عباس منش نگاه کرد و جوری بها بپردازیم که استاد عباس منش براش بها پرداخت کرد اعم از؛

تعهد، انرژی، زمان، انگیزه، پول

اون وقت میتونیم مثل استاد عباس منش نتیجه بگیریم،

الان میفهمم وقتی استاد میگه وقتی از روانشناسی ثروت استفاده میکنی لاجرم ثروت به صورت پول توی حسابت و کیف پولت و خانه و ماشین و…. میاد یعنی چی؟

یعنی اینکه اگه مثل من عباس منش مرد عملی و دنبال بهانه نیستی و تغییر برات مهمه و خسته شدی ازین زندگیت مثل من عباس منش تعهد بده که حتی اگه اسلحه گذاشتن روی شقیقه ات که گفتن یا پول پس اندازتو بده یا میکشیمت بگه بکش ولی نمیدم.

آره جوری تعهد باید بدی که من در دنیای خودم هستم و بس و مهم خودمم و ذهنم که باید کنترلش کنم و متعهدانه همه جا بهش آبیاری کنم نه هرجایی که دلم خواست نه اصلا، بلکه درک و بکار بردن قانون جهان هستی؛

✓مرد میخواد

✓جسارت میخواد

✓اهل عمل میخواد

✓ ایمان در هر لحظه رو میخواد

ـ به قول شاعر:

پای بر چرخ نهد هر که ز سر می گذرد

رشته چون بی گره افتد ز گهر می گذرد

جگر شیر نداری سفر عشق مکن

سبزه تیغ درین ره ز کمر می گذرد

اگه جگر شیر نداری دست به تغییر شخصیتت نزن، چون جهان باهات شوخی نداره، جهان مرد میخواد جهان ایمان ابراهیمی میخواد جهان باور سلیمانی میخوای

جهان حرف مفت و قشنگ نمیخواد،

به نظرم باید هر لحظه به خودمون تعهد بدیم که من موظف به کنترل ورودی های ذهنم و کانون توجه ام هستم، چون این اصلی ترین کار زندگی ماست.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    227MB
    19 دقیقه
  • فایل صوتی جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه
    17MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1087 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پردیس» در این صفحه: 1
  1. -
    پردیس گفته:
    مدت عضویت: 2341 روز

    بجای انتقاد از خود، درس گرفتن از اشتباهات یا هرچیزی بیشتر از همه به قدردانی نیاز دارم، ذهنم دلش سرزنش میخواد اما روحم تشنه ی مهربانی و قدردانیه.

    پس برای روحم مینویسم :

    پروردگارم، ازت سپاسگزارم که منو توی بیشترین زمان نیازم، وقتی که میدونستم نیاز به تغییر و دگرگونی دارم و مهمتر از همه آماده ی دریافتش بودم هدایت کردی، از قابل فهم ترین کتاب ها برای تسلی و رشد دادن به روحم استفاده کردی و هرچی باهم جلوتر رفتیم مطالب عمیق تر و آگاهیام بیشتر میشدن، احساسم قشنگ تر میشد. میدونم هنوزم خیلی زیاد حالم بد میشه، ناامید میشم یا میترسم، ولی ته دلم همیشه میدونم که تو تنهام نمیزاری، نه تا به حال گذاشتی و نه خواهی گذاشت، به قول استاد توی فایل کمبود را باور نکن : تا بوده فراوانیو ثروت بوده!

    سپاسگزارم بخاطر اینکه توی کمتر از یک هفته روی خیلی از ترسهام پا گذاشتم، انجام یکی از سختترین تمرینات عزت نفس، اجرا اونم سه بار جلوی بقیه و امروزم با اینکه خیلی خجالت میکشیدم یه محصولی رو که خریده بودم پس بدم اینکارو کردم، خیلی برام سخت بود اما خوشحالم که انجامش دادم💗(و خیلی اسون و با احساس عالی انجام شد!)

    متوجه شدم که چقدر خوشبختم که پدرو مادرم و خونوادمو بالای سرم دارم، چقدر خوشبختم که وقت آزاد و فراوان دارم تا باهاشون وقت بگذرونم و هرکاریو میخوام، هروقت که میخوام انجام بدم.

    امروز یکی از نزدیکانم سعی کرد بهم احساس بدی منتقل کنه، البته بعید میدونم قصدش ناراحت کردن من بوده باشه ولی انگار میخواست بهم بگه خیلی شرایطم داره لوس بارم میاره و بهم طعنه زد. اولش خیلی ناراحت شدم و حس بی کفایتی کردم، حس اینکه من چقدر بد و بدجنسم که وقتی همه دارن برای دو لقمه نون کلی تلاش میکنن و یا صبح تا شب درس میخونن من تو خونه ی گرمو نرمم نشسته ام و با پول والدینم هرچی بخوام میخرم و یا کلاسای مختلف میرم و شیطان سعی در دادن عذاب وجدان بهم داشت بخاطر فشاری که روی بقیه میاد، زحمتی که اونا میکشن و آخرش من در کمال راحتی یا توی کمتر از یک ماه خرجش میکنم‌. اما دیگه این اجازه رو بهش نمیدم! قانونی که من میشناسم میگه من خودم خالق شرایطم هستم و نه کسی میتونه بهم ظلم کنه و نه من میتونم به کسی ظلم کنم، قانونی که من میشناسم بهم میگه که سپاسگزار داشته هام باشم نه اینکه بخاطرشون عذاب وجدان بگیرم یا خودمو نالایق بدونم و سعی در پس زدنشون داشته باشم. قانونی که من میشناسم بهم میگه فکر نکن این دیگرانن که به تو خدمت میکنن، این خداست که در قالب دیگران به تو لطف و رحمتشو میرسونه، این خداست که اگه بندگیشو بکنی تورو تا هرجا که بخوااای میبره، نه آدمای دیگه! قانونی که من میشناسم میگه همیشه به دنبال بهتر شدن باش اما بخاطر اشتباهات گذشته ات خودتو سرزنش نکن، چون تنها باعث میشه بیشتر تکرارشون کنی. پس من تصمیم ندارم به حرف فامیلمون، شیطان یا شیطان در قالب فامیلمون گوش بدم.(البته این به معنای بدی بنده خدا نیست، این صرفا یک فرکانس و احساسیه که من ته دلم داشتم و توسط کسی که همیشه خیلی از سرزنش و طعنه زدناش میترسیدم بهم رسید و بیشتر شد!) من میدونم که خدای من ازم میخواد که خوشحال باشم، تندرست و ثروتمند باشم، خدای من منو لایق بهترین ها میدونه، خدای من خداییه که هرررچییی ازش بخوام هیچییی ازش کم نمیشه، خدای من خداییه که هرچه ثروتمندتر بشم بیشتر نزدش عزیزتر میشم و هرچه شادتر بشم بهش نزدیکتر میشم و صداشو بیشتر و بلندتر میشنوم. خدای من خدای فزونی و رحمته، خداییه که عادله و شرایط هرکسی رو برحسب حساب کتاب بهش داده، من این خدارو خیلی دوست دارم و خدایی که عاشقمه و همیشه حرفامو بهم ثابت کرده ،( از کلام شما بر شما حکم میشود.)

    به خودم بخاطر این یک هفته ای که خیلی خوب و عالی تمرینامو انجام دادم و تونستم پیشرفت قابل چشمگیری در کارهام ببینم افتخار میکنم و سپاسگزارم💗

    از خودم برای اینکه تا روز چهلو یکم سفر نامه رو با حوصله، انگیزه و انرژی بینظیری طی کردم سپاسگزارم، خیلی متعهد بودم با اینکه واقعا بعضی روزا شرایط سخت میشد، ولی خوب میدونستم که بهشت را به بها دادند نه به بهانه. خیلی خوشحالم که به قول مریم جانه مهربونه باسلیقه و زیبا تونستم تعهدی غیر قابل مذاکره داشته باشم، احساس میکنم فقدان کمبود عزت نفس باعث کند شدن روند پیشرفتم شده، بخاطر همین تصمیم دارم بیشتر زمانمو بزارم روی کار کردن روی محصول عزت نفس و ردپا گذاشتن زیر فایلهای هر جلسه،

    خیلی خیلی خوشحال و سپاسگزارم که این چهلو یک روز انقدددررر عالی و پر از درس و یادآوری نکاتی بود که هرکدومشون به تنهایی میتونن زندگی رو ده برابر آسون تر و شما رو صد برابر خوشبخت تر کنن،

    دوست دارم باز سفرنامه رو ادامه بدم، اما فعلا الهامم چیز دیگه ای رو میگه، چون میخوام بخش عمده ی تمرکزم روی عزت نفس باشه و ذهنمو با آگاهیای بیش از حد شلوغ نکنم، میخوام باز تعهد بدم و حسابی عزت نفسمو بالا ببرم! راستش موفقیت آمیز بود این روند چهل روزه خیلی تاثیر مثبتی در عزت نفسم داشت، فکر نمیکردم برای شروع دوره ی عزت نفس و انجام تمریناتش هم نیاز به عزت نفس داشته باشم اما معلوم شد که دارم! به عزت نفسی نیاز دارم که خودمو لایق و ارزشمند بدونم و بخوام بهترو بهتر شم، عزت نفسی که وقتی تعهد میدم ته دلم احساس شکست خوردگی نکنم که وای بازم یه تعهد بی فایده ی دیگه!! بازم یه چاخان بزرگ! این چهل و‌ یک روز یکی از مهمترین باورهایی که بهش نیاز داشتم رو در قلبم حک کرد، باور اینکه من اگه یه تصمیمی بگیرم تا تهش میرم! من اگر تعهدی بدم، بدون توجه به اینکه چقدر شرایط سخته پاش وایمیسم و با درسی که ازش میگیرم وجه جدیدی از خودمو تجربه کرده و چندین قدم به هدفم نزدیکتر میشم🥰

    از خداوند، خودم، استاد و بانو شایسته ی دوستداشتنی تشکر میکنم، بخاطر اینکه همتون من رو در رسیدن به این باور یاری کردید🌼🌻🌸🌺🌷

    من آدمیم که همیشه پای حرفش میمونه! اگه یچیزیو بخواد براش کم نمیزاره و واقعاا همههه ی تلاششو میکنه!‌ من انسان متعهدی هستم، فکر میکنم به آرزویی که روز اول سفرنامه کردم رسیدم😉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: