در همین ابتدا میخوام این جمله پایانی خانم شایسته رو که در پایان تموم فایل ها میارن و میگن:
(اگر متعهدانه به آموزشهای استاد باور داشته باشید و در زندگیتان به صورت عملی آنها را اجرا کنید، جریانی از سلامتی ، نعمت، ثروت و خوشخبتی وارد زندگیتان میشود و این قانون است)
بگم که:
چقد همین جمله برامون درس داره که باید متعهدانه روی ذهنمون کار کنیممم؛
باید با یه تعهد جانانه شروع کنی و قدم برداری و فعل خواستن و تعهد دادن رو ادا کنی نه فقط به حرف بلکه به ایمان واقعی ✔️
وقتی ایمان واقعی در تو ایجاد بشه خود به خود و ناگزیر حرکت میکنی و کسی جلو دارت نیس
.
اینو در همین ابتدا گفتم بگم به تک تک بچه هایی که چه از سال ها قبل در این مکان بهشتی هستن و چه بچه هایی که تازه عضو شدن، باید برای تغییر کردنت تعهد غیر قابل مذاکره بدی و بخوای که تغییر کنید.
من بعد دو سال و نیم که در این سایت هستم تازه میتونم بگم که درکم از کانون توجه کمی بالاتر رفته و داره به خوردم میره و گوشت میشه به تک تک سلول هام که میلاد همه چی کانون توجه تو هستش که داره کار انجام میده، شاید خیلی از ما ها به حرف بگیم اره قانون جذب یعنی توجه ولی خیلی هامون ۱٠٠٪ باورش نداریم و سفت و محکم بهش نچسبیدیم که تموم اتفاقات ما به صورت ۱٠٠٪ بخاطر کانون توجه ما داره رقم میخوره و اینو میشه در اتفاقات بد قشنگ ردپاشو پیدا کرد، اینگونه که اگر بر فرض مثال ماشین خراب میشه همون موقع میگیم چرا اینجوری شد ای بابا من که دارم روی خودم کار میکنم و ذهنم رو کنترل میکنم ولی چرا آخه؟
من شانش ندارم و ازین حرفا و قشنگ ربطش میده به عوامل بیرونی که از بنزین و از دست انداز و از تعمیرکار و…. هستش که اینجوری ماشینم خراب شد و انگشت اشاره رو به سمت همه میبره جز خودش و کانون توجه اش که بابا، من خودم بودم که توی خیابان به فلان خرابی ماشین توجه کردم و توجه و توجه و توجه که خودم جذبش کردم
و
خیلی راحت گول میخوریم و میگیم نه حالا همش که کانون توجه ربطی نداره عامل دیگه ای هم هستش و ربط میدیم به بیرون
ولی اگه، واقعااا خالق بودن خودمون رو درک کنیم و بفهمیم که همه چی رو خودمون خلق میکنیم اون وقت دیگه انگشت اشاره رو به سمت بیرون نمیبریم و میدونیم اینکار یعنی خلاف قانون و شرک ورزیدن به خدایی که به ما اختیار تام داده و هیچکسی جز ما مسئول نیست و اون وقته که تمرکز۱٠٠٪ میذاریم روی کانون توجه مون تا سفت و محکم کنترلش کنیم و بخصوص ورودی های ذهنمون رو یه فیلتر میذاریم و قشنگ کنترلش میکنیم چون کانون توجه مون رو ورودی های ذهنمون میسازه و باید در این کار خبره بشیم و تعهد میخواد،
الان بعد دو سال و نیم میفهمم که اگه فقط به همین فایل های دانلودی جوری نگاه کنیم که استاد عباس منش نگاه کرد و جوری بها بپردازیم که استاد عباس منش براش بها پرداخت کرد اعم از؛
تعهد، انرژی، زمان، انگیزه، پول
اون وقت میتونیم مثل استاد عباس منش نتیجه بگیریم،
الان میفهمم وقتی استاد میگه وقتی از روانشناسی ثروت استفاده میکنی لاجرم ثروت به صورت پول توی حسابت و کیف پولت و خانه و ماشین و…. میاد یعنی چی؟
یعنی اینکه اگه مثل من عباس منش مرد عملی و دنبال بهانه نیستی و تغییر برات مهمه و خسته شدی ازین زندگیت مثل من عباس منش تعهد بده که حتی اگه اسلحه گذاشتن روی شقیقه ات که گفتن یا پول پس اندازتو بده یا میکشیمت بگه بکش ولی نمیدم.
آره جوری تعهد باید بدی که من در دنیای خودم هستم و بس و مهم خودمم و ذهنم که باید کنترلش کنم و متعهدانه همه جا بهش آبیاری کنم نه هرجایی که دلم خواست نه اصلا، بلکه درک و بکار بردن قانون جهان هستی؛
✓مرد میخواد
✓جسارت میخواد
✓اهل عمل میخواد
✓ ایمان در هر لحظه رو میخواد
ـ به قول شاعر:
پای بر چرخ نهد هر که ز سر می گذرد
رشته چون بی گره افتد ز گهر می گذرد
جگر شیر نداری سفر عشق مکن
سبزه تیغ درین ره ز کمر می گذرد
اگه جگر شیر نداری دست به تغییر شخصیتت نزن، چون جهان باهات شوخی نداره، جهان مرد میخواد جهان ایمان ابراهیمی میخواد جهان باور سلیمانی میخوای
جهان حرف مفت و قشنگ نمیخواد،
به نظرم باید هر لحظه به خودمون تعهد بدیم که من موظف به کنترل ورودی های ذهنم و کانون توجه ام هستم، چون این اصلی ترین کار زندگی ماست.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD227MB19 دقیقه
- فایل صوتی جهت دهیِ آگاهانه به کانون توجه17MB19 دقیقه
فهمیدم اگر آنچه میخواهم دستیابی به پول باشد، باید تمام توجه خود را در راستای صحیح به آن معطوف کنم و بدانم که تنها، فکر کردن کافی نیست.
اکنون دو مسئله مطرح میشود.
یک. ما چگونه باید به خواسته خود توجه کنیم؟
دو.آیا توجه کردن و فکر کردن به مسئله یا نتیجه ای که میخواهیم برای دستیابی به آن کافی است؟
اکنون با استفاده از آگاهی های استاد عباس منش عزیزبه هر دوی این سئوالات پاسخ میدهم.
پاسخ سئوال اول
در وهله اول ما باید توجه خود را بر روی آنچه میخواهیم بگذاریم.
برای مثال در صورتی که خواسته من پول است نباید به نداشتن پول، مشکلات مالی، کمبود و هر چیزی که حس بدی به من میدهد
توجه کنم، بلکه توجه من باید به فراوانی، رسیدن به ثروت، لذت داشتن آن، مزایا و استفاده های آن و… معطوف باشد، در یک کلام
فکر و توجه ما در صورتی موجب رسیدن ما به خواسته مان میشود که در راستایی باشد که به ما آرامش، شادی، لذت، امیدواری و
در یک کلام حس خوب بدهد و ما برای فهمیدن اینکه آِیا به سمت خواسته ها حرکت میکنیم یا به سمت ناخواسته ها، تنها کافیست به
حس درونی خود رجوع کنیم، اگر حسمان خوب باشد یقین پیدا میکنیم که با توجه به قوانین هستی به زودی به خواسته ها و رویا
هایمان دسترسی پیدا میکنیم و در صورت داشتن احساس بد، به این پی خواهیم برد که در مسیر ناخواسته ها قدم برمیداریم.
پاسخ سئوال دوم
طبق گفته های استاد زمانی که ما توجه خود را بر روی موضوعی بگذاریم، طبق قوانین هستی که قانون جذب یکی از آن هاست، به
مسیر ها و راه هایی هدایت میشویم، که باید برای رسیدن به آنچه میخواهیم حرکت کنیم و با آگاهی های درست و درک فرکانس ها،
قدم برداریم تا خواسته خود را به تحقق بپیوندیم.
از استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی سپاسگزارم که با نور وجودشان، روز به روز مسیر رسیدن به پروردگار، سعادت و کامیابی
در دنیا و آخرت را برای ما روشن میسازند، همچنین از دوستان و خانواده عزیزم برای نوشتن سفرنامه های زیبا و غرق ایمانشان متشکرم.
خدایا شکرت