چمدانت را ببند و آماده سفر شو - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-49.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-04-22 22:14:472020-10-19 00:03:11چمدانت را ببند و آماده سفر شوشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صلی علی محمدا و آل محمد
دوستان عزیز سلام.استاد عزیزم سلام. درود خداوند بر شما و همراهانتان.
جایی رو ندارم که بخوام بعضی از حرفهامو بزنم جز اینجا.چراکه شما که در فرکانس من هستید میتونید حرفامو بفهمید.دوست دارم با گفتن زندگی روزمره ام هم به خودم کمک کنم و هم دوستانم.استاد کاقعت بعضی وقتا فکر میکنم دیگه دارم دیوونه میشم از این همه عشق به زندگی و نیروی برترم.چه خدایی برایم ساخته بودند و چقدر محدود بودم و …(نمیدونم واقعا چی بگم)
ولی امروز خالقم رو هرروز بیشتر دوستش دارم و بیشتر سپاسگذارش هستم و از روی عشق میخوام سجده کنم تا ابد در برابرش بخاطر اینهمه نعمت و این همه عشقی که به من داره.عااااااااااشقتمممممممممم خالق مهربانم ای قدرت مطلق ای منبع قدرت ای خالق هستی.استاد حالا میفهمم که میگفتید ارزشش رو داره که تمام عمرمون رو وقف فهمیدن خداوند و قوانینش کنیم.هم لذت میبری هم زندگی میکنی هم با خدا عشق بازی میکنی و هم هرروز بیشتر میفهمی فقط به یه دلیل.به این دلیل که نخواستم دیگه تقلید کنم بلکه خواستم حقیقت رو بفهمم.حقیقتی که اونایی که خدا رو بهم معرفی کرده بودن خودشون هم جواب خیلی از سوالاتشون رو نداشتند.ولی من امروز به جواب خیلی از سوالاتم رسیدم. تازه با سناریو نویسی اشنا شدم و نتیجه تمرینم رو نوشتم.
دیشب قبل از خواب سناریو رو نوشتم.طبق پیشنهاد استاد و صبح هم مرورش کردم.چیزایی رو که دوست داشتم تو طول روز برام اتفاق بیفته نوشتم و سعی کردم چیزایی رو بنویسم که اولا برای ذهنم خیلی هم غیرمنطقی نباشه و دوما اینکه برای خداوند و جهانش تعیین تکلیف نکردم چون قرار نیست همه چی رو طبق خواسته من پیش ببره بلکه قراره اتفاقات و شرایط مشابه و مطابق خواسته ام رو برام رقم بزنه.(اینجا خلاصه ی سناریو ام رو مینویسم)صبح پر انرژی میرم سرکار و مشتری های زیادی میان تو مغازه و منم با روی باز و احساس خوبی که دارم راهنماییشون میکنم برای خرید ولی به هیچ عنوان اصراری ندارم برای خریدشون از مغازه ما(من فروشنده هستم و حقوقم درصدی هست)و اینکه صبح ماشین های. لوکس و گرون قیمت و دلخواهمو میبینم تو خیابونا و احساسم رو بهتر میکنن.تالیسمان سفید رو میبینم.اونی که دوست دارم ببینمش رو میبینم(اسم شخص نیاوردم) به یکی از بنده های تو کمک میکنم.عصر هم مغازه پر از مشتری میشه و…حتی نوشته بودم ظهر که میام خونه غذای مورد علاقم رو مادرم با عشق برام درست کرده.
حالا اتفاقات روز من:صبح پرانرژی نبودم.خیلی خوابم میومد چون شب دیروقت خوابیده بودم.موقع سرکار رفتن سناریو ام رو مرور کردم و رفتم.سعی کردم با تغییر فیزیکم احساسم رو خوب کنم.نمیدونم چیشد که پراز انرژی مثبت شدم.رفتم در مغازه داشتم کارهای روزمره رو انجام میدادم مشتری اومد و اصلا فکرشو نمیکردم خرید کنن ولی خیلی مشتری مثبت و پرانرژی ای بودن و حتی گفتند که ما اشتباه از این خیابون سر در اوردیم و تقدیر این بود اینجا خرید کنیم. و منم که میدونستم داستان چیه گفتم خیلی از مشتری هامون همینو میگن که ما اشتباه از این خیابون سردراوردیم ولی من همون موقع تو دلم میگم شما اشتباه نیومدید خداوند شمارو به این سمت هدایت کرد.تا ظهر به لطف الله مغازه برخلاف روز های گذشته پر رفت و امد شد و حتی ظهر یه فاکتور دیگه هم نوشتیم.تو طول روز یکی از بچه ها رو دیدم که هرچند اومده بود بیشتر بخاطر مسئله کاری اومده بود ولی کلی باهم حرف زدیم.یکی دیگه از بنده های خداوند به من زنگ زد و ازم کمک خواست(پاسخ درخواست خودم که خواسته بودم کمک کنم به یه بنده اش)
ماشین های گرون قیمت زیادی رو تا ظهر دیدم.عصر تالیسمان(ماشین دلخواهم) و همینطور لکسوس nx(?) دیدم.200تومن کارفرمام بهم داد وووو
اها راستی گفته بودم هوا بهاری و عالی باشه.ظهر یهو دیدم این هوا هم همون هوای مورد علاقه و دلخواه منه.هرروز بیشتر عاشق خدای جدیدم میشم.و هرروز مشتاق تر برای فهمیدن قوانین جهان هستی و هماهنگ کردن خودم با این قوانین.خدایا من باید ثروتمند باشم تا بهترین زندگی رو تجربه کنم و شاهدی باشم برای کسانیکه با قدرت تو،عشق تو و راه تو یاریشان خواهم داد.باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم (آمین یا ربّ العالمین)
سپاسگذارم.
من هم آرزوی بهترین ها رو برای شما دارم
سلام خانم فائزه.
بی نهایت سپاسگذارم بابت این انرژی و احساس خوبی که بهم دادید.
فکرشو کنید دارید یه پیام جدید مینویسید و بازهم ذهنتون شروع به مقاومت میکنه و مدام میگه تو نویسنده خوبی نیستی. و همه حرفاتو درهم برهم مینویسی(که البته اینم بخاطر شوق و حس پروازیه که دارم)و تا پیامت رو ارسال میکنی یه ایمیل برات میاد و میبینی که یک بندهِ یکتاپرست و حقیقت جو چنین پیامی رو برات فرستاده و روزت رو تکمیل میکنه با این احساس فوق العاده ای که بهت میده.
خدایاااااااااااااا دیوووووووووونتممممممممم
عااااااااااااشقتممممممممممم
اقای محمدی سلام.
بسیار زیبا
سلام. اقای اکبر سوارکوب
بسیار زیبا بود دلنوشته تون
خدایا عااااااشقتم
خیلی حال کردم با نوشته تون.با عکس و لبخندی که دارید احساس خوبی بهم دادید
از خداوند سپاسگذارم و همینطور از شما