خیلیها به من می گویند:
” من فهمیدم باورهای من اتفاقات زندگیام را تعیین میکند، فقط به من بگو چطور باور بسازم؟”
اجازه دهید یک معیار ساده برای تغییر باور به دست ات بدهم.
چند نفر را میشناسی که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان، انرژی و هزینه صرف کردهاند و چند درصد از آنها الان انگلیسی صحبت می کنند؟ کمتر از ۱%
شاید خودت نیز یکی از آنها باشی.
آنها تلاش کردهاند، زمان زیادی صرف رفت و آمد به کلاسهای متعدد کردهاند، هزینه زیادی پرداختهاند ،کتابهای آموزشی زیادی خریدهاند، اما نه به اندازه کافی!! و بهتر است بگویم به اندازه کافی متعهد به تکرار روند نبودهاند.
برای یادگیری زبان جدید، باید خود را در دنیای آن زبان غرق کنی. یعنی آنقدر آن را بشنوی که گوش به نحوه تلفظ کلمات عادت کند. سپس آرام آرام شروع به تلفظ آن کلمات نمایی، شاید لازم است یک متن را صدها بار بشنوی و تکرار کنی. باید متعهد شوی فقط به آن زبان صحبت کنی حتی اگر در آغاز کلمات اندکی را بدانی، حتی اگر نتوانی منظورت را بفهمانی. ابتدا برای بیان هر کلمه مجبوری فکر کنی اما هرچه بیشتر به این تعهد پایبند مانده و ادامه میدهی، کم کم بصورت ناخودآگاه، بدون فکر کردن، صحبت میکنی.
باور ساختن دقیقاً مثل یادگیری یک زبان جدید است.
باید آنقدر باورهای جدید را تکرار کنی که ذهنت به شنیدنش عادت کند، سپس متعهد باش و به شیوه باورهای جدید رفتار کن. به گونهای به اتفاقات نگاه کن، که به احساس بهتری برسی. متعهد باش وقتی به ایدههایت فکر میکنی، نگویی اگر نشود چه، بلکه بگویی اگر بشود چه میشود! فقط به خواستههایت فکر کن و مواظب باش اگر به خاطرات و اتفاقات گذشته نگاه میکنی، فقط قسمت خوب اتفاقات را ببینی.
در یک کلام خودت را غرق در فضای باورهای جدید نما!
در ابتدا شاید مجبورباشی با تلاش ذهنی زیاد، نجواهای ذهن را خاموش کنی، قسمت خوب اتفاقات را ببینی، ورودیهای ذهن ات را کنترل کنی و با تلاش ذهنی شبانه روزی موفق شوی طوری به اتفاقات نگاه کنی که به احساس خوب برسی اما کم کم ذهن عادت میکند تا بصورت ناخودآگاه مثبت فکر کند.
مثل یادگیری زبان، با تنها جمله ای که از یک فیلم میفهمی، هیجان زده میشوی، با اولین نشانه خوب به ذهنت بگو: “دیدی قانون جواب داد”
تکرار همین یک کار ساده، ذهن ات را کم کم تسلیم میکند. نجواهایش کمتر و خاموش کردنش راحتتر می شود. زیرا هر تأیید یک اتفاقِ خوب، یعنی ارسال یک فرکانس قدرتمند کننده تر . یعنی دریافت یک تجربهی بهتر در زندگی و ساختن یک باور قدرتمند کننده تر که پشتیبانی میشود تا بتوانی ذهن را بیشتر کنترل کنی. تا بتوانی قدم های بزرگتری برداری، بزرگتر باور کنی، بزرگتر اقدام کنی و بزرگتر نتیجه بگیری باورهای قدرتمند کننده تری ایجاد کنی.
وقتی باورهای قدرتمند کننده ساخته شود، باورهای محدودکننده خود به خود محو میشود و این ماجرا تا ابد ادامه دارد، همانگونه که ما تا ابد به یادگیری زبان مشغولیم.
با هر بار مطالعه ی حتی زبان مادری مان، کلمات را بهتر درک میکنیم، ارتباط آنها با هم را بیشتر میفهمیم و روش نگارشمان بهتر میشود.
هرچند نتیجه ای که ساختن یک باور برایت به بار می سازد، فرسنگ ها با نتیجه یادگیری یک زبان جدید، تفاوت و فاصله دارد.
هر گاه خواستی مطمئن شوی که برای ساختن یک باور قدرتمند کننده به اندازه کافی تلاش و تمرین کردهای، از خود بپرس:
آیا اگر همین مقدار تلاش و تمرینی را که صرف ساختن این باور کردهام، اگر صرف یادگیری زبان ژاپنی میکردم، الان قادر بودم ژاپنی صحبت کنم؟
و قطعاً جواب منفی است. زیرا وقتی باور ساخته شود، نتیجه آنقدر مشهود و ملموس است که فرصتی برای این پرسش نمی ماند. زیرا نتیجهی ساختن یک باور قدرتمند کننده، زودتر از این پرسش اتفاق می افتد و به اندازه ای که باور تغییر می کند، فرکانس هایت تغییر می کند، مدارت تغییر می کند و با اتفاقات، شرایط و تجربه های عالی ای روبرو می شوی.
به اندازه ای که احساست را خوب می کنی، اتفاقات خوب میشود. باورهای قدرتمندکنندهی جدید، زندگیات را به شکل جدیدی رقم می زند.
به شکل روابط عاشقانه وارد زندگیات میشود
به شکل آزادی مالی برای انجام کار مورد علاقه، وارد زندگیات میشود
به شکل آسایش و رفاه، خانهها و ویلاهای زیبا، مسافرتهای راحت و لذت بخش، خیریههای متعدد و رضایت فراوان از خودت، خداوند و قوانینی که قدرت تغییر زندگی ات را به دست خودت داده تا آنطور که میخواهی، آن را بسازی!
سید حسین عباسمنش
تقریبا هر فردی که با استفاده از فایلهای استاد عباسمنش تحولی اساسی در زندگی اش به وجود آورده، یکی از مهم ترین دلایلش را تأثیر و انگیزه ای می داند که از آموزش های دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و انجام تمرینات این دوره کسب کرده است.
از وضوحی که در اهدافش بوجود آمده و او را از شر هوس های زودگذری که بارها تمرکزش را از هدف اصلی اش برداشته، انگیزه هایی که برای حرکت هر روزه پیدا کرده، باورهایی که ساخته و توانسته ذهنش را با هدفش هماهنگ نماید تا شناختی که از خود و خدایش بدست آورده و توانسته الهامات و ندای درونش را بشنود، بفهمد و باور کند…
می توانید در بخش نظرات این دوره هزاران نظر را از این افراد ببینید که چگونه با شوق تمریناتشان را انجام دادهاند و چگونه از نتایج شان سخن گفتهاند…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری تغییر باورها به روش استاد عباسمنش247MB21 دقیقه
- فایل صوتی تغییر باورها به روش استاد عباسمنش19MB21 دقیقه
به نام پروردگار جهانیان
سلام
استاد عجب مثالی زدین! عجب مقایسه ای!
به قول معروف: زدین توخال!
عجب مثال بجایی زدین، دلم میخواد فقط یک صفحه بنویسم که عجب مثال خوب و بجایی بود. یعنی دیگه جای هیچ سوالی نمی مونه و کاملا دستمون اومد که باید چطور و چه مدتی روی تغییر باورها کار کرد.
اون متن کنفرانسی که شما در بچگی حفظ کردین و هنوزم یادتونه، یعنی انقددددررررررر تکرار کردین که مسیر عصبی جدیدی در مغزتون براش ایجاد شده و برای همین هست که هنوزم یادتونه و به اصطلاح، ملکه ی ذهن شده.
وااااای که اگه باورهای خوب، ملکه ی ذهنمون بشه!!
من اینو میدونستم که باید خیلی کار کرد و خیلی تکرار کرد و تکرار کرد، ولی الان احساس میکنم اون شمعی که دستم بوده تبدیل به یک چراغ روشن شده و تازه انقدر روشن شدم. هرچند این فایل رو پارسال هم شنیده بودم اما اصلا اینطوری تحت تاثیر قرار نگرفته بودم و خیلی ساده از این فایل و خیلی فایلهای دیگه گذشتم و فقط اونا رو شنیده بودم.
وقتی گفتید انقدر کار کردید که در خواب هم در مورد کار روی قانون خواب می دیدم، من اون موقع میگفتم پس من چرا خواب نمی بینم، من که همش دارم این فایلها رو گوش میدم؟!!!!!!
میدونید… یک کج فهمی بزرگی وجود داره که من از خیلیا هم شنیدم که فکر میکنند کار روی باورها، یعنی فقط شنیدن فایلها و تکرار و تکرار اونها فقط در شنیدن!!!!!!!
ولی چقققدر تفاوت هست بین شنیدن فایلها و عمل کردن به اونها و اینکه نتایج، فقط با شنیدن به وجود نمیاد.
و همونطوری که گفتید:
《 تغییر باورها، مستلزم تغییر ورودی هاست ، مستلزم تعهّده ، مستلزم تکراره
متعهد باشیم که ورودیهامون رو کنترل کنیم
متعهد باید باشیم درمورد خواسته هامون.
متعهد باید باشیم که برای داشته هامون سپاسگزار باشیم.
متعهد باشیم که به قسمت خوب اتفاقات فکر کنیم
خاطرات خوب را فقط به یاد بیاریم
به احساسمون توجه کنیم و اگر احساسمون خوب نیست، با تغییر افکار و زاویه دید و تغییر کلام میتونیم به احساس خوب برسیم.
انقدر این کارها رو تکرار کنیم تا دیگه بطور ناخودآگاه همینطوری رفتار کنیم. ناخودآگاه شاد باشیم و خوب فکر کنیم.》
این همان مرحله ای هست که همه خواهانش هستند و باید تمام تمرکز رو گذاشت برای این کار.
و چه خوب گفتین که با اولین چراغ قرمزی که سبز میشه باید خوشحال باشیم و تایید کنیم که قانون داره جواب میده. نتایج رو هرچقدر هم کوچک باشه ببینیم و سپاسگزارش باشیم و ادامه بدیم.
یادم باشه که هروقت منتظر نتیجه بودم، یاد این مقیاس بیوفتم و ببینم درحد اون نتیجه ، کار کردم یا نه
و کار کنم و کار کنم و ادامه بدم
و سپاسگزار باشم🙏❤