تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

خیلی‌ها به من می گویند:

” من فهمیدم باورهای من اتفاقات زندگی‌ام را تعیین می‌کند، فقط به من بگو چطور باور بسازم؟”

اجازه دهید یک معیار ساده برای تغییر باور  به دست ات بدهم.

چند نفر را می‌شناسی که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان، انرژی و هزینه صرف کرده‌اند و چند درصد از آنها الان  انگلیسی صحبت می کنند؟ کمتر از ۱%

شاید خودت نیز یکی از آنها باشی.

آن‌ها تلاش کرده‌اند، زمان زیادی صرف رفت و آمد به کلاس‌های متعدد کرده‌اند، هزینه زیادی پرداخته‌اند ،کتاب‌های آموزشی زیادی خریده‌اند، اما نه به اندازه کافی!! و بهتر است بگویم به اندازه کافی متعهد به تکرار روند نبوده‌اند.

برای یادگیری زبان جدید، باید خود را در دنیای آن زبان غرق کنی. یعنی آنقدر آن را بشنوی که گوش به نحوه تلفظ کلمات عادت کند. سپس آرام آرام شروع به تلفظ آن کلمات نمایی، شاید لازم است یک متن را صدها بار بشنوی و تکرار کنیباید متعهد شوی فقط به آن زبان صحبت کنی حتی اگر در آغاز کلمات اندکی را بدانی، حتی اگر نتوانی منظورت را بفهمانی. ابتدا برای بیان هر کلمه مجبوری فکر کنی اما هرچه بیشتر به این تعهد پایبند مانده و ادامه می‌دهی، کم کم بصورت ناخودآگاه، بدون فکر کردن، صحبت می‌کنی.

باور ساختن دقیقاً مثل یادگیری یک زبان جدید است.

باید آنقدر باورهای جدید را تکرار کنی که ذهنت به شنیدنش عادت کند، سپس متعهد باش و  به شیوه باورهای جدید رفتار کن. به گونه‌ای به اتفاقات نگاه کن، که به احساس بهتری برسی. متعهد باش وقتی به ایده‌هایت فکر می‌کنی، نگویی اگر نشود چه، بلکه بگویی اگر بشود چه می‌شود! فقط به خواسته‌هایت فکر کن و مواظب باش اگر به خاطرات و اتفاقات گذشته نگاه می‌کنی، فقط قسمت خوب اتفاقات را ببینی.

در یک کلام خودت را غرق در فضای باورهای جدید نما!

در ابتدا شاید مجبورباشی با تلاش ذهنی زیاد، نجواهای ذهن را خاموش کنی، قسمت خوب اتفاقات را ببینی، ورودی‌های ذهن ات را کنترل کنی و با تلاش ذهنی شبانه روزی موفق شوی طوری به اتفاقات نگاه کنی که به احساس خوب برسی اما کم کم ذهن عادت می‌کند تا بصورت ناخودآگاه مثبت فکر کند.

مثل یادگیری زبان، با تنها جمله ای که از یک فیلم می‌فهمی، هیجان زده می‌شوی، با اولین نشانه خوب به ذهنت بگو: “دیدی قانون جواب داد”

تکرار همین یک کار ساده، ذهن ات را کم کم تسلیم می‌کند. نجواهایش کمتر و خاموش کردنش راحت‌تر می شود. زیرا هر تأیید یک اتفاقِ خوب، یعنی ارسال یک فرکانس قدرتمند کننده تر . یعنی دریافت یک تجربه‌ی بهتر در زندگی و ساختن یک باور قدرتمند کننده تر که پشتیبانی می‌شود تا بتوانی ذهن را بیشتر کنترل کنی. تا بتوانی قدم های بزرگتری برداری، بزرگتر باور کنی، بزرگتر اقدام کنی و بزرگتر نتیجه بگیری باورهای قدرتمند کننده تری ایجاد کنی.

وقتی باورهای قدرتمند کننده ساخته شود، باورهای محدودکننده خود به خود محو می‌شود و این ماجرا تا ابد ادامه دارد، همانگونه که ما تا ابد به یادگیری زبان مشغولیم.

با هر بار مطالعه ی حتی زبان مادری مان، کلمات را بهتر درک می‌کنیم، ارتباط آنها با هم را بیشتر می‌فهمیم و روش نگارشمان بهتر می‌شود.

هرچند نتیجه ای که ساختن یک باور برایت به بار می سازد، فرسنگ ها با نتیجه یادگیری یک زبان جدید، تفاوت و فاصله دارد.

هر گاه خواستی مطمئن شوی که برای ساختن یک باور قدرتمند کننده به اندازه کافی تلاش و تمرین کرده‌ای، از خود بپرس:

آیا اگر همین مقدار تلاش و تمرینی را که صرف ساختن این باور کرده‌ام، اگر صرف یادگیری زبان ژاپنی می‌کردم، الان قادر بودم ژاپنی صحبت کنم؟

و قطعاً جواب منفی است. زیرا وقتی باور ساخته شود، نتیجه آنقدر مشهود و ملموس است که فرصتی برای این پرسش نمی ماند. زیرا نتیجه‌ی ساختن یک باور قدرتمند کننده، زودتر از این پرسش اتفاق می افتد و به اندازه ای که باور تغییر می کند، فرکانس هایت تغییر می کند، مدارت تغییر می کند و با اتفاقات، شرایط و تجربه های عالی ای روبرو می شوی.

به اندازه ای که احساست را خوب می کنی، اتفاقات خوب می‌شود. باورهای قدرتمندکننده‌ی جدید، زندگی‌ات را به شکل جدیدی رقم می زند.

به شکل روابط عاشقانه وارد زندگی‌ات می‌شود

به شکل آزادی مالی برای انجام کار مورد علاقه‌، وارد زندگی‌ات می‌شود

به شکل آسایش و رفاه، خانه‌ها و ویلاهای زیبا، مسافرت‌های راحت و لذت بخش، خیریه‌های متعدد و رضایت فراوان از خودت، خداوند و قوانینی که قدرت تغییر زندگی ات را به دست خودت داده تا آنطور که می‌خواهی، آن را بسازی!

سید حسین عباس‌منش


تقریبا هر فردی که با استفاده از فایلهای استاد عباس‌منش تحولی اساسی در زندگی اش به وجود آورده، یکی از مهم ترین دلایلش را تأثیر و انگیزه ای می داند که از آموزش های دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و انجام تمرینات این دوره کسب کرده است.

از وضوحی که در اهدافش بوجود آمده و او را از شر هوس های زودگذری که بارها تمرکزش را از هدف اصلی اش برداشته، انگیزه هایی که برای حرکت هر روزه پیدا کرده، باورهایی که ساخته و توانسته ذهنش را با هدفش هماهنگ نماید تا شناختی که از خود و خدایش بدست آورده و توانسته الهامات و ندای درونش را بشنود، بفهمد و باور کند…

می توانید در بخش نظرات این دوره هزاران نظر را از این افراد ببینید که چگونه با شوق تمریناتشان را انجام داده‌اند و چگونه از نتایج شان سخن گفته‌اند…

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش
    247MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

419 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 2
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    به نام خدایی که اگه باورش کنی ،همه چیوتومشتت گرفتی .

    سلام به استادعزیزونازنینم .

    درموردباورهاهرچقدصحبت بشه بازم کمه.

    بنده خدااستاد،فک کنم تو90درصدفایلهاشون ازباورهاحرف میزنن .چون عامل اصلی تغییرمادرهمین باورهاس.

    بماند که تابه حال چقدباورهای اشتباه وتضعیف کننده داشتیم که هموناباعث عدم پیشرفت ماورشدفکری ماشده بودن.

    متوجه شدن این مسیر اشتباه یه طرف قضیس وازبین بردن وازیادبردن وبکارنبردنشون هم یه طرف قضیه ی دیگه .

    وقتی نگاه به گذشته ی خودم میکنم میبینم به غیرازسلامتی ،توهمه ی زمینه هابقدری باروهای مخرب داشتم که مرورشم برام دردآوره.

    حالا که ازطریق استادکلی باورهاموتغییردادم ،بازم یه جاهایی ضعیف عمل میکنم .

    درسته خداروشکرزودمتوجه میشم که اشتباه کردم ولی خب ،خیلی جاها هم رفتاروعملکردهای استادرومیبینم ،یه کم حالم بدمیشه که چرا،من نمیتونم اینطوری که استادمیگن عمل کنیم .

    وقتی که حرفهای استادروقبول داریم وخیلی راحت میتونیم ازتجربه های ایشون استفاده کنیم پس چراسست عمل میکنیم .؟

    چراانقدتردیدسراغمون میاد؟

    واقعن چرا؟

    توجیهی که خودم برای خودم دارم اینه که سالهابااون باورها بودی ،طبیعتانمیتونی انقدزوداین باورهای جدیدروبپذیری.

    بعددوباره میگم دوسال ازاون‌موقعه میگذره ،دختراین همه فایل گوش کردی پس چرانمیتونی اعتمادکنی؟

    میدونیدوقتی استادصحبت میکنن ،انقدقشنگ تفهیم میشم ودرک میکنم .بقدری ذوق و هیجان بهم دست میده که دلم میخادهمون موقعه اتفاقی بیفته ومن خودمومحک بزنم .

    منتهی بازتوعمل کم میارم .

    خدایی استادبابیان ساده وشیواحرف میزنه .

    چیزی نیس که نتونیم نفهمیم وبگیم متوجه ی مطلب نشدیم .

    من تمایل وتعهدم راهم دارم ولی لامسب نجواهای شیطانی میادتوذهنمون ومیگه فلان کاروانجام بدی بهتره.وآدمی مثل من که ایمانی قوی نداره ،رامش میشه .وقتی که چوبش روخورد،بازبرمیگرده ومیگه اندفه اعتمادمیکنم وبازهمین طوروالی آخر…….

    «کنترل ذهن .

    شکستن مقاومتها.

    دادن ورودیهای مناسب به ذهن.

    تمرکزبه داشته هاوسپاسگزاری به خاطراونها.

    تمرین رهاکردن .

    سپردن به خداواعتمادوایمان به قدرت خدا.»

    ازعواملی هستن که باعث میشن کم کم باورهامون تغییرکنن .

    استادعزیزهمیشه میگن :به همون میزان که توباورهاتووافکارت روتغییرمیدی ،به همون میزان هم نتیجه دریافت میکنی .

    پس افکارهای ماطی عادتهاوتکرارمکرراونها،میشن باورهای ما.

    پس خیلی بایدحواسمون جم باشه که چی تواین سرمامیگذره .بهتره کنترلش کنیم وافسارش روتودستمون بگیریم .

    رهایی توهمه چی خوبه الی ذهن .

    ذهن چیزیه که همیشه بایدکنترلش کنی .واگرنه روانیت می‌کنه ازبس که چیزی میادومیره.

    تودوره ی دوازده قدم ،استادچندجلسه برای عبارتهای تاکیدی گذاشتن که تکراراونهاباعث ایجادباورهای خوب بشه .

    جمله به جمله عالی بود.بعضی ازعبارتهابقدری قدرت بهت میدادکه ازذوقت ،کلی اشکت درمیومد.

    اکثرعبارتهابه خداوندبرمیگشت که ایمان مارا،مستحکم تروقویتربکنه .

    اتفاقا،دادم خطاط برام نوشته وسردریخچالم زدم تاهرروزببینمش وبخونمشون .

    هرچی میکشیم از باورهای کمبوده.این باورهای کمبودهستن که ماروبه زمین میزنن.

    باورفراوانی وباوراینکه خدای حمایتگری هست که بهترازخودم ازمن مراقبت میکنه ،کلی ازکاراموجلومیبره وچقدمنوبه آرامش میرسونه.

    بارهااینوتجربه کردم وخودم حسش کردم .

    ولی بازیه جاهایی فراموش میکنم .

    هرجا که حس نگرانی یاغم یاترس سراغم میادبایدبه خودم یادآوری کنم ،نترس ،نگران نباش،نرو،تواحساس ناراحتی یاپریشون حالی یاغم .

    پاشوخودتوجم کن .مگه خدارونداری ؟!پس چرااین همه احساس بدرویدک می‌کشی .

    بزارشون زمین ،خودتم برورودوش خدا،حالانظاره گراتفاقات شو،ببین حالااینجوری حالت خوب میشه یااینکه بشینی وخودت به تنهایی دست وپابزنی ؟!

    یه وقتایی حس میکنم خداازدستم خسته میشه انقدشل کن ،سفت کن میکنم .

    دورازجون مثل آدمای کوری که هیچیونمیبینن ،عمل میکنم .

    بابا،یادت بیارکجاهادرمونده بودی ووقتی اعتمادکردن چی شد.

    یادت بیارهرجااعتمادکردی چ نتایج خوبی گرفتی ،پس چرابازراه خودتومیری .؟

    چراوقتهایی که تنهایی ومشکل داری، فراموش میکنی کیوداری؟!

    خدایاشکرت خدایاشکر،گفتنت زمانی به دردمیخوره که

    توهر اتفاق وهرشرایطی ،بدونی که خداحواسشبه توهست.

    زمانی که توباورکنی هست ،خداهست.

    زمانی که توباورکنی ثروت ونعمت زیاده ،نعمت وثروتت زیادمیشه.

    زمانی که توباورکنی کسی هست که مراقب توعه،مراقب تومیشه.

    زمانی که اعتمادکنی ،کسی هست که همه جوره حواسش به توعه،حواسش همه جوره به تومیشه ونمیزاره چیزی ازتوکم‌بشه یاکسی به توآسیبی بزنه.

    زمانی که باورداری خدا،توروبه خواستت میرسونه ،میادمیرسونه .

    زمانی که توباورداری خداوندمحافظ ونگهدار،توعه ،مراقب سلامتیت میشه.

    خلاصه هرچیوکه توباورکنی ،همون‌میشه .

    پس مثبت یامنفی بودنش به خودت بستگی داره .

    مثبت باشی مثبت دریافت میکنی .

    منفی باشی منفی دریافت میکنی .

    حواست باشه فقط درکلام نباشه که هیچ اتفاق خاصی نمیفته .

    به قول استاد«ایمانی که عمل نیاورد،حرف مفت است ».

    ازخدامیخام ماروبه درک بیشتربرسونه تاباورهامون شکل بهتری به خودش بگیره.

    فقط کافیه ،مابخاهیم تابشود.

    پس مامیخاهیم وبایدبشود.

    امیدوارم توعمل درست عمل کنیم .

    خودمم این هفته تمرکزموروی این موضوع گذاشتم .

    استادجان ممنون وسپاسگزارازوجودشما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    سلام به استادبزرگمنشم.

    اول ازاحساس وتجربم راجع به بهاپرداختن دوره هابگم ،واون اینه که من قبلاچن تاازدوره هارابدون پرداخت هزینه گوش کرده بودم ومنتظرتغییروتحول خودم وکل زندگیم بودم ولی چندان اتفاق خاصی نیفتاد.حالامتوجه شدم چرا؟چون بهایی پرداخت نکرده بودم، زیادتمرکزنمی کردم به صحبتهای استاد،شایدزیادگوش میدادم ولی به قول معروف ،شیش دونگ حواسم به سخنان ایشون نبود.

    ولی انصافاالان که همون محصولهارادارم یکی یکی میخرم .بادقت وتمرکزفوق العاده گوش میدم .چون توشرایط وموقعیتی هم نیستم که الویت رابرای پرداخت اونهابدم ولی چون خودمو،متعهد،دونستم ،تواولین فرصت اینکاروکردم .چون الان باوردارم رضایتی که استاداول تو هردورش میگه چقدرمهمه وچقدرتاثیرگذاره، رویادگیری من .

    حتی توسایت هم که عضوشدم ،متوجه شدم زمانیکه من چیزی راگوش میدم یامی بینم وقتی تعهددادم به خودم که بعدش حتمن نظرویااحساس خودموویاتجربمو،به اشتراک بزارم بادوستان ،پس قطع به یقین خیلی باتمرکزودقت بیشتری گوش میدم یامی بینم واین موضوع دردرجه اول خیلی به نفع منه .وواقعن عملکردهام بیشترشده .واینکه خودم رامسئول میدونم همانطوکه من رایگان ازچیزی استفاده میکنم به همان صورت خودمم بایدفعال باشم تاجواب کائنات رابابت هدایای ارزشمندشون که سخنان گوهرباراستادهستش رو،دریافت کنم.

    استادممنون که بااین فایل بهم انگیزه دادیدآخه من ازاون دسته افرادی بودم که خیلی عجله براتغییرات خودم داشتم وکنترل این موضوع ،گاهی اذیتم میکرد.تازه همسرم هم منوکنترل میکردوقتی می دیدانقدمن وقت میزارم ،دنبال تغییرات من می گشت واین منوآزارمیدادوخیلی جاهاعصبانیم میکرد.

    الان به نظرایشون یاهیچ کس دیگه کاری ندارم وتمام توجهم روی خودمه .به نظرم با این روش بهترازجهان جواب می گیرم .ولی چیزی که جالبه برام اینه که وقتی توروی خودت کارمیکنی ،اطرافیان بدون نگاه به خودشون ،توروکنترل میکنن ومنتظرنتایج توهستن تایه جایی مچ توروبگیرن .اوایل یه کم ساده بازی درآوردم وبازگومیکردم ولی الان دیگه باسیاست تمام اجازه ی مداخله ی کسیونمیدم که بخان منوقضاوت کنن وبه قول استادبرفرض هم قضاوتت کنن ،برای من دیگه اهمیتی نداره چون خودم وهدف خودم مهمه .بعدهاخودشون متوجه ی اشتباهاتشون میشن وپی میبرن که کاش به جای کنترل من ،وقت وانرژی رابرای تغییرات خودشون میزاشتن .

    الان انقداهدافم برام حائزاهمیته که احساس خوب وآرامش خودم ،الویت کارمه .که البته باکارکردن روی خودمون ،ناخودآگاه بدون تلاش ما،تغییروتحول دیگران نسبت به خودمون رامی بینیم.واین نشون میده که مسیرم ،مسیردرستیه .

    الان متوجه شدم نیازی به عجله نیس ،وبایدبزاری جهان روندطبیعی خودشو،طی کنه .کاری که من بایدبکنم ،اینه که فقط روی خودم کارکنم ودنبال تغییرباورهای خودم باشم واین به تنهایی صورت نمی گیره مگرباکمک استادمون ویاری وهدایت خدا.

    ماانسانهای فراموش کاری هستیم ومدام بایدبهمون یادآوری بشه .محاله روزی روسپری کنم وصدای استادرانشنوم وواقعن گوش کردن واستفاده کردن ازتجربیات ودرسهای ایشون خیلی خیلی به من انگیزه میده وباقدرت تغییرات رادرهمه ی زمینه هامیبینم .

    سپاسگزارم ازایشون وازخداممنونم که چنین استادنازنینی رو،سرراه من قرارداد.یه وقتهایی دادمیزنم باصدای بلندوفریادزنان ،میگم عاشقتم عباس منش قربونت برم عزیزم چقدخوبه که توهستی .

    خدایاممنون وسپاسگزارازتوکه بالاخره یه نفری روسرراه من قراردادی که باعث بزرگ شدن من ورشدعقلی من ،بشه .

    بازم ممنون ازهمه عزیزانی که زحمت سایت رامیکشن .

    استادهم که جای خودداره .اون تودل من جاداره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: