تغییر باورها به روش استاد عباسمنش - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2017/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-08 08:32:062024-06-08 21:04:39تغییر باورها به روش استاد عباسمنششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت همه اهل دلها
من مینا ازبندرعباس این آگاهی تقدیمتون میکنم
من بارها بارها خیلی واضح از قانون نتیجه گرفتم، خدا گواه عالی نتیجه گرفتم، یک نمونش براتون گفتم بگم، تولد پسرم بود تو دیجی کالا دنبال رقص نور بودم اما پسندم نشد و وقتم کم بود برای انتخاب، اما ته دلم همیشه دوست داشتم آرزو میکردم یک رقص نور برای تولد پسرم باشه، تا اینکه شب قبل تولد پسرم رفتم یک خرازی، نزدیک خونمون بادکنک بخرم دیدم آقا میگه بادکنک هامون ناقص هست به الله یک خانم اونجا بود گفت مغازه ما نزدیک یکم پایینتر همه کلاه داریم هم وسایل تولد وهم بادکنک، خلاصه باهاش رفتم کلی وسایل تولد اونم بقیمت فاکتور بهم داد،شوک بهم وارد شد، جالبه بخاطر شرایط خودشون گفت خیلی وقته مغازه تعطیل بوده امروز اومدم سر بزنم فقط، شانس شما که اومدین یک خانم بینهایت مهربون که همه چی قیمت فاکتور هم برام حساب کرد، موقع رفتن نگام به رقص نور افتاد یک رقص نور بزرگ وبینهایت لاکچری گفتم اینو کرایه میدین گفت بله، تو دلم گفتم حتی کرایشم باید بالا باشه، اما حالا بزار بپرسم وپرسیدم، وقتی گفتن فقط ۳۰هزار تومان شوک بهم وارد شد گفتم میخوامش میخوامش واونم کرایه داد بیا اون وسایل شیک وبا قیمت مناسب یک تولد ناب واسه پسرم گرفتم ناگفته نمونه که من از قبل مدام سناریو هم مینوشتم که تولد پسرم کارها خیلی آسون پیش میره وبهممون خیلی خوش میگذره و واقعا همینطوری هم شد، اونشب اینقد به همه ما خوش گذشت که حد نداشت تازه اصلا خسته هم نشدم اصلا، فقط میدونم من یک آرزو کردم آرزومه تجسم کردم خدا شنید یک خانم مهربون مثل فرشته فرستاد برام واقعا فرشته بود و وسایل تولد ورقص نور بهم داد رفت
الهی شکر الهی شکر الهی شکر که همه جا پشت پناه بنده هات هستی خداجون
من واقعا میدونم خدا گوهر تجسم به میزان بسیار زیاد در من نهاده، استعدادم تو خلق کردن بسیار واین یعنی خدا خیلی دوستم داره الهی شکرت…
بنام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش
هر چه بیشتر جلو میام دارم بهتر درک میکنم وسعی میکنم بهتر عمل کنم
روزهای اول اشنایی باسایت ودیدن انهمه اتفاقات خوب ونتایج شگفت انگیز ونشانه ها انقدر حس خوبی را به ادم میدهد که میگوید دیگه تمام شد پیدایش کردم من دیگه رو بردم
چه اتفاقی میافتد که در میانه راه دیگه ان نتایج خیره کننده نیست
چون هر چه جلوتر میروی به قول استاد یه قانون داریم
من با فرکانس وکانون توجه ام خالق زندگی خودم هستم واتفاقات شرایط وادم ها وارد زندگی میشوند
که باید بارها وبارها واز زوایای مختلف ودر هر فایل ومحصول به ان نگاه کنی تا بتوانی باورهای مخرب راشناسایی وبا باورهای درست جایگزین کنی
این سادگی مسیر ادم را گول میزند یعنی اون اصل کنترل ذهن را درک نکرده ایم
من جز افرادی هستم که واقعا هم سایت وهم فایل ها را سعی کردم پیگیری کنم وتعهد داشتم که تلویزیون وشبکه های اجتماعی را حذف کنم
وروی ورودی ها کار کنم وهمه چیز را با قانون بسنجم
به اندازه تغییر باورهایم نتیجه گرفته ام وواقعا از خداوند شاکر وسپاسگزارم
اما عنوان فایل ساختن باورهای قدرتمند کننده به شیوه استاد عباسمنش
یعنی برای جواب گرفتن از قانون تمام وجود را باید گزاشت
یعنی توحیدی تر با ایمان تر جدی تر عملگراتر
ونان استاپ رو باورها کار کردن
توی خیلی از زمینه های زندگی م بارها خوب بوده ام وبعضی اوقات عالی اما زمانی صحبت رسیدن به ارزوها ورویا ها میشه وجدا شدن از بدنه جامعه
این تعهد کافی نیست
اقا باید یا نتیجه بگیری یا بمیری من دیگه راهی ندارم یا زندگی به روال قبل که نتایج مشخصه یا زندگی به روش عباسمنش
وچه مثال کاملی گفتن استاد؛جوری رو خودت کار کن که بتوانی به راحتی در یه کشور خارجی با زبان اونها صحبت کنی یعنی به زبان انها وبه راحتی واسترس
درک این مثال زبان خارجی دیگه حجت را بر ما تمام کرد
من اول به خودم میگم ویکی از ترمزهام هم اینه دارم تکاملم را طی میکنم ولی این خودش یه جاهایی درست نفهمیدمش یعنی دیگه خسته شدم نتایج خیره کننده میخوام
ودر یک کلام
تعهدی عباسمنشی وحتی بهتر یعنی تمام وجود
سلام استاد بزرگوار
دقیقا ……. ….من خودم 9 ماه پیش بسته ثروت 1 و تهیه کردم اینقد شوق داشتم همون روز اول کارتی که مربوط به کارم بود ساعت 9 بسته ثروت تهیه کردم ساعت 11 رفتم سوال کنم ایا کارت ما ردیف شد بعد 3 سال …البته قبلش ایمان داشتم که بعد خرید این بسته هر روزم فوق العاده و بی نظیره ……رفتم طرف گفت اره بیا حله تو هفته تحویل بگیر …..چقد حال خوبی داشتم به محضی اومدم بیرون یه پیام عالی برام اومد که انگیزمو بیشتر کرد ….منم ذوق زده شب و روزم شده بود تمرین …..ولی ولی….همون ولی و اماهایی که پدر تمام ایمان و اراده مارو در اورده …..خلاصه ولی دیدم نتیجه گرفتم دیگه کم کم تمرین و کار کردن روی باورهامو گذاشتم کنار اوضام بدتر نشد ولی تقریبا شد مثل اوایل …..نشستم فکر کردم به خودم گفتم تو اگه بخایی به تمام رویاهایی همیشه داری بهشون فکر میکنی مخصوصا کلکسیون ماشینهای سوپر اسپرت و خاص دنیا اگه بخای اینجوری پیش بری تنبل بازی در بیاری یه دونشو که هیچ یه پیچ چرخشونم نمیتونی بخری ……همیشه میگم ببین محمد عباس منش راننده تاکسی بود در صورتی شرایط تو شاهه در مقابل شرایط اون زمان عباسمنش سنت کمه ….ببین اگه این بنده خدا تونسته توام میتونی …..ببین از کجا به کجا رسیده ……پس شروع کن راه رسیدن تو هزاران بار ساده ترو اسونتره چون استاد عباسمنش کلشو داره نشونت میده ……..ما ادما زود حرفا رو فراموش میکنیم زود خسته میشیم …زمانی این فایلو دیدم کل زندگیم داره واسم مرور میشه از بچگی عشق ثروتمند شدن داشتم و دارم همه میگفتن بچه بشین تو چرا اینقد رویا پردازی تو کلا تو رویایی …..خانوادم همش تحقیرم کردن ……واسه مرد خیلی بده کسی تحقیرش کنه …خلاصه اقا من تصمیم گرفتیم واقعا مثل عباسمنش کار کنم شب و روز …روز و شب منم میخام بیام امریکا تو همین ایالت ماشینای توپمو سوار شم گاز بدم کسی نگه نه مجوز نداره و نمیتونی سوار شی و میلیون ها میلیون خاسته دیگه ………و در اخر سپاسگذارم استاد که وقت میزاری تا تلنگری بشه واسه ما ها …من که کلا به هم ریختم از دست خودم عصبانیم که راه و قانون جلومه ولی عمل نمیکنم انشالله از این لحظه اراده و ایمان و بارهام قوی و قوی تر شه ……..ارزوی بهترنها برای تمامی انسانها روی این دنیا ….
💎به نام خدایی که به شکل ظرف من در می آید💎
وقتی این فایلو گوش میکنم اصلا شرمنده ی خودم میشم.
چقد این حرفا حقیقت هستن و چقد هم من منحرف از مسیر 😶
باور کنید تمام این حرفایی که استاد میگه رو خودم تجربه کردم ، من تا چیزیو تجربه نکنم ، اصلا از درستی اون حرفی نمیزنم ، با این که ایمان دارم آنچه که استاد میگه حقیقته.
یه وقتایی میشه که انقد درگیر کار و مسائل دیگه ام یا غرق در نتایجم که دیگه رو باورا کار نمیکنم و کم کم سقوط میکنم.
قبلا خیلی زیاد از این نقطه ضربه خوردم ، الآن شکر خدا به اونجاها نمیرسه ، اگه از مسیر خارج بشم با اولین نشونه ها بیدار میشم و میام تو مسیر ولی بازم با آنچه که استاد میگه فرق داره.(دوست دارم مثل استاد عمل کنم)
یکی از لذت های کار کردن سفت و سخت رو باورا اینه که به جایی میرسی که تو هر لحظه که به هر چی نگاه میکنی ، تو ذهنت یه باورو تایید میکنی ،
من فک میکنم این روش کار کردن رو باورا خیلی برای من جواب میده ، یعنی انقد رو باور ها در زمینه های مختلف کار کنم که به محض دیدن ، شنیدن ، برخورد با چیزی فرکانسی که ارسال کنم فرکانس خوب و یا تایید همون باور باشه.
الان دارم میگما ، ولی حرف تا عملم یکی نیس و این خودش باگ اصلیه.
تازه این در حالیه که خداوکیلی واقعا خوب کنترل میکنم ذهنمو ، واقعا من ورودی هامو کنترل میکنم ، همین الآن که دارم این کامنت رو مینویسم ، برای این که یه سری حرفا و یه صداهایی رو نشنوم که بار منفی داشت ، اومدم لب خیابون رو نیمکت نشستم تو این هوای گرم ، یعنی میخوام بگم خیلی حواسم هست ولی اینکه خودمو غرق کنم تو آگاهی ها فرق داره با این.
یه توصیه به خودم اینجا مینویسم ، هر کی تو مدارش بود بخونه ؛ توصیه ام اینه که از تمام روش ها استفاده کن ،
در طول روز باور هارو هم بنویس (از همه بیشتر جواب میده)
هم گوش کن
هم صحبت کن در موردش
هم مطالعه کن
هم تو ذهنت مرور کن
کلا نزار ذهنت بیکار بشه که یهو مثل یه توپ شیطونت این ور و اونور میپره واسه خودش.
ولی اگه بمباران کنم ، ناخودآگاه تجسم های خوب میکنم ، ناخودآگاه هر چی که ببینم در لحظه یه باورو تایید میکنم ، و اگه ذهنم هم بخواد مثل همون توپ شیطونک بپره بره ، تو همین فضای مثبت برای خودش میچرخه .
تو خواب و سر کار هم میزارم تو گوشم پخش شه ، وقتایی که حس میکنم حواسمو پرت میکنه ، صداشو اونقد کم میکنم که اصلا نمیشنوم ولی بعد چند ساعت میبینم که فکرایی که تو سرم میچرخه به باور های همون فایل ارتباط داره ، یعنی میخوام بگم حتی ناآگاهانه گوش دادن هم خوبه.
اینم بگم من از شکل فکر کردنم میفهمم که خوب کار کردم یا نه ، مثلا وقتی یه خونه یا ماشین ، قایق یا چیزی میبینم و تو صدم ثانیه تو ذهنم فراوانی پول و ثروت رو تایید و تحسین میکنم ، میفهمم که خوب رو بحث فراوانی کار کردم که :
اولا تو مدار اون قرار گرفتم که دیدمش
دوما اولین فرکانس ارسالیم ، تایید باورم بوده.
دوستان تایید کردن یه باور ، تایید قانون ، عامل اصلی قدرتمند شدن اون باوره.
تکرار طوطی وار باورها بدون تایید اونها فایده نداره به نظرم.
بمباران کنید و بعدش فقط باور هارو تو اتفاقات اطراف تایید کنید ، نشونه هارو تایید کنید ، بنویسید ، به یاد بیارید.
من خودم تو قسمت نوت گوشیم مینویسم ، اینجوری دیگه میتونم تو هر جایی که هستم اگه نشونه ای بود بنویسم و بعدش هم بخونم و به یاد بیارم.
یه چیز دیگه هم که یادم اومد اینه که اگه گوش دادن مکرر به فایل های استاد باعث میشه که لحن صحبت کردنتون بهم بریزه ، صدای خودتونو با لحجه ی خودتون ،با لحن خودتون که باهاش راحتین ضبط کنید و گوش کنید.
استاد جمله هاش اینجوریه که یه قسمتش فارسی سلیسه ، یه قسمتش کتابیه ، و…
جای دقیق فعل و فاعل و اینجور چیزا هم تو جمله هاش رعایت نمیشه (این خودش باعث میشه حرفا تاثیر گذار تر باشه)
البته که اینا اصل نیست ولی اگه مدل حرف زدن ، فن بیان ، لحن و این چیزا براتون مهمه ، باور های خالص رو که با صدای خودتون ضبط میکنید این مواردو رعایت کنید.
چون این داستان برام پیش اومده بود ، گفتم بگم شاید براتون کارا باشه.
💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰
از خدا میخوام بهمون کمک کنه تا بیشتر و بهتر ورودی هامونو کنترل کنیم.
از خدا میخوام همه ی مارو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده هدایت کنه.
از خدا میخوام چشم هامونو به نعمت های بی انتهاش باز تر کنه.
با سلام خدمت همه عباس منشی های عزیز داستانی را که برای شما عزیزان می نویسم بر گرفته از کتاب پائولوکوئیلو است که بی ارتباط با موضوع تغییر باورها نیست امیدوارم که مفید باشد
در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس تنها می تواند یک میوه در روز بخورد »
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند ..
خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .» پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد .
کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند . اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که باید باورها یشان را تغییر می دادند.
برگرفته از: کتاب قصه هایی برای پدران. فرزندان. نوه ها- پائولو کوئیلو
سلام
ممنونم از نوشتتون خیلی عالی بود تشکر
سلام استاد عزیز
این فایل تو قسمت نشانه امروز من برام باز شد و چقدر دقیقا هم فرکانس بود با من واقعا چقدر قانون زیبا جواب میده، من چند وقته دیگه غر نمیزنم که چرا یه ذره رشد کردم چرا تو این قضیه رشد نکردم و غیره بلکه به خودم دقیقا همین حرفارو میزنم که من دارم از زندگیم لذت میبرم و باورامو هر روز اصلاح میکنم همه خواستههای من خودشون میان در زمان درستش پس چرا نگران باشم و از وقتی این تفکر من شده آرامش بیشتری دارم و انگار بیشتر دارم رشد میکنم، و جالبه که این درکو دقیقا با یادگیری زبان انگلیسی به دست آوردم از اونجایی که سالهای قبل از اینکه با قوانین آشنا بشم روی زبانم کار میکردم و کلاس هم یه وقتایی میرفتم اما به هیچجا نمیرسیدم. تا اینکه پارسال به یه تضادی برخوردم که از ندونستن زبان انگلیسی احساس بیسوادی میکردم و یاد حرفای شما افتادم که تضادها اومدن که خواستهها رو در نا شکل بدن و من به همین دلیل با وجود اینکه از شدت درد بیسوادی و تضادی که باهاش مواجه شده بودم اشک تو چشمام جمع شده بود قسم خوردم با خودم عهد بستم که زبان یاد گرفتم آنا یه صدایی درونم میگفت تو که قبلا خواستی اما نشده و شکست خوردی اما من دیگه قوانین رو میدونستم و فقط بهش میگفتم راهش بهم گفته میشه مطمئنم جهان به من پاسخ میده و خداوند به راهی آسون و لذت بخش هدایتم میکنه و دو ماه هروقت یاد زبان میافتادم اینو به خودم میگفتم تا اینکه فروردین با یه کلاسی آشنا شدم در واقع هدایت شدم به سمتش و کلاس خوب بود اما پیشرفت من ده برابر بقیه بود با اینکه همسطح بقیه بودم فقط به خاطر باورام چون من الهامات رو توی یادگیری زبان هم دنبال میکردم و بعد سه ماه به سطحی رسیدم که کاملا فهمیدم زبان رو چجوری میشه یاد گرفت اونم بدون گرامر و کاملا لذتبخش و با گوش دادن به موضوعاتی که عاشقشونم به انگلیسی و کلاس رو رها کردم و خودآموز دارم کار میکنم و کلی پیشرفت و حهش دارم و میتونم به انگلیسی صحبت کنم یعنی من اینقدر امسال از زبان خوندن لذت بردم و پیشرفت کردم که صبحا بعد از تمرین ستاره قطبی اولین کاری که انجام میدم دو ساعت زبان تمرین میکنم و عشق میکنم و جالبه که وقتی همون یکی دو ماه اول پیشرفت بینهایت عجیبی رو با باورهای درست دیدم همش بقیه خواستههام طبق قانون رو با اون مقایسه میکنم و به خودم میگم ببین راه فلان مسئله هم بهت گفته میشه درسته الان برات باورنکردنی و عجیبه زبان هم بود ولی اینهمه رشد کردی اونم تو 8 ماه پس مثلا ثروت میخوای میاد فقط باور داشته باش رسالتت رو نمیدونی بهت گفته میشه فقط باور کن و جالبه بگم با همین باور منی که ده سال دنبال مسیر زندگیم بودم و پیداش نمیکردم بعد یک ماه رسالتم اینقدر شفاف بهم الهام شد که انگار بهم وحی شد اینقدر واضح شنیدم، و الان با اینکه از نقطهی اوجی که برای خودم درنظر گرفتم ولی تمام الهامات رو دارم انجام میدم، هر روز و هر لحظه و البته متعهدانه حتی اگه حال نداشته باشم چون ایمان دارم که میشه ایمان دارم که اتفاق میافته و ایمان دارم مسیر ثروتمند شدنم و کمک به انسانهای و رشد خودم از همین مسیر رسالتم عبور میکنه و هروقت گیج شدم که چرا هنوز نمیشه مسیر زبانم رو به خودم نشون میدم و میگم ببین تو الان اینهمه عالی پیشرفت کردی و به انگلیسی میتونی صحبت کنی و لهجه خیلی عالیه ولی آیا مثل یه انگلیسی زبان شدی؟ نه هنوز باید تمرین کنم هنوز باید به انگلیسی کتاب بخونم و رشد کنم هنوز باید فایلای انگلیسی گوش کنم و باهاشون تکرار کنم و هر روز به انگلیسی حرف بزنم و فکر کنم اما پیشرفتم واضحه برم و از مسیر حسابی دارم لذت میبرم و حال میکنم، پس تو مسیر خواستههامم همینطوره دقیقا همین همزمانیا همین راحت شدن کارا همین باورهای درستی که در مورد موضوع رسالتم به من داده میشه همین بیسی که دارم روش کار میکنم و عاشقشم با تمام وجودم عاشقشم همین یعنی آره تو مسیر درستی و باید به الهامات همینطوری عمل کنم تا دانه ی من شکوفا بشه رشد کنه نهال بشه درخت بشه و میوه بده و ریشههاش قوی شه الان حس میکنم نهالم پس باید مسیرو ادامه بدم باید مواظب باشم و باید ادامه بدم عاشقانه و متعهدانه ادامه بدم بهقول حافظ
“در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور”
و البته خدارو هزار مرتبه شکر که با دونستن قوانین داریم تو جادهی جنگلی قدم میزنیم لذت میبریم سوت میزنیم و به خواستههامون میرسیم پس دیگه عجله چرا وقتی سراسر مسیر لذتبخش و پر از معجزست وقتی خود مسیر اینقدر زیباست.
استاد عزیز هزاران بار سپاس از شما که با دونستن قوانین نه تنها از اشتباهات مهلک و تنشزا به معنای واقعی دور شدیم (که میبینم چقدر آدما درگیرشن و اصلا حتی نمیفهمن فقط چون تکامل رو رعایت نکردن اینجوری دارن درد میکشن اقدس خانم چشمشون نزده و البته متوجه هم نمیشن اگه بهشون بگیم، برای همین دیگه خیلی وقته کسیو راهنمایی نمیکنم) تازه چقدر کارها آسون و راحت شده و چرخ زندگیمون داره میچرخه و ایمان داریم به راهمون و خواستههامون و شبا با آرامش میخوابیم و خلاصه داریم عشق میکنیم و دنیارو به معنای واقعی به روش خودمون زندگی میکنیم
خدایا هزاران بار شکرت
امیدوارم زندگی هممون سرشار از خدا باشه
سلام فاطمه عزیزم
سلام ب استاد عزیزم
سلام ب روی ماه خانوم شایسته عزیزم
فاطمه جان خیلی از دیدگاهتان لذت بردم و واقعا من خودم ب شخصه تحسین میکنم این همه پیشرفتت رو ،من امتیاز دادم ب نظرتون ولی یه حسی بهم گفت واستون بنویسم وهم تشکر کنم واینکه ازتون بپرسم چطو.و با چ روشی تونستین زبان رو ب سادگی یاد بگیرین؟
پیشاپیش از اینکه جواب سوالم رو میدین سپاسگزارم
سلام سمانه عزیز
ممنونم از شما
من زبان رو اول از همه با کنترل ورودیها و اصلاح باورها شروع کردم بعد هدایت شدم به اپلیکیشن زبان شناس و دورههای ای.جی.هوگ که بزرگترین استاد زبان انگلیسی دنیاست و روش کاملا متفاوتی داره و کنارش مطالعه کتابهای انگلیسی زبان اصلی که برای نیتیوها نوشته شدن ( نه سطحبندی شده که برای دانشآموختگان زبان نوشته شده) بعد هم تا جایی که میتونم کسایی که خیلی خوشم اومده و انگلیسی زبانن رو دنبال میکنم و با ترنسلیت انگلیسی میبینم باید عاشق اون موضوع باشی چون خودبه خود بیشتر ازش میفهمی. آموزش انگلیسی هم اصلا نمیبینم فقط همون ای.جی که گفتم هر روز
و روزی نیم ساعت هم صحبت میکنم با خودم(لبته به انگلیسی) درباره هر موضوعی که عشقم بکشه و یا فکرم تو اون موضوع باشه و خودم رو مجبور نمیکنم درباره یه موضوع خاص صحبت کنم چون وقتی چیزی ذهنت رو مشغول کرده راحتتر میتونی به انگلیسی دربارش صحبت کنی ممکنه یه ایده باشه یا چیزی که بخوام رشد کنه یا هر چیز دیگهای
حالا من پروسه انگلیسی رو با راه رفتن انجام میدم و حس میکنم میزان یادگیریم رو افزایش داده.
ولی قدم اول اینه که کلا روشای آکادمیک و یادگیری گرامر رو آدم بریزه دور و مثل یه بچه یاد بگیره ، بچه گرامر یاد نمیگیره برای یادگیری زبان، بچه گوش میده و تکرار میکنه. این بیس من بود برای شروع و هنوز هم بهش پایبندم.
یه کار دیگه هم که انجام میدم و ناخودآگاه لهجم رو بهتر کرده. اینهگه چون هر درس ای.جی رو حداقل یک هفته باید کار کرد از روز دوم همزمان که میگه باهاش تکرار میکنم بهش میگن تکنیک سایه و برام کمک کننده بوده .
واقعا سعی کردم کامل توضیح بدم امیدوارم موفق باشید دوست عزیز.
سلام ب روی ماهت بانوی عزیزم سپاسگذارم ازت ،بابت وقتی ک گذاشتی وکامنتم رو جواب دادی بی نهایت سپاسگذارم ،وبابت توضیحاتی ک دادی بسیار عالی بود سپاس فراوووون،من تازه ب امیدخدا میخام شروع کنم امیدوارم بتونم ب سادگی ک شما توضیح دادید یادبگیرم
هم فرکانسی عزیز سلام
تحسین میکنم که با تعهد و تمرکز به آموزشهات ادامه میدی وبه نتایج خوبی رسیدی.
قسمت آخر نوشته هات خیلی بدلم نشست ،جایی که نوشتی”و البته خدارو هزار مرتبه شکر که با دونستن قوانین داریم تو جادهی جنگلی قدم میزنیم لذت میبریم سوت میزنیم و به خواستههامون میرسیم پس دیگه عجله چرا وقتی سراسر مسیر لذتبخش و پر از معجزست وقتی خود مسیر اینقدر زیباست”
خیلی عالیه که هم از راه لذت میبریم و هم از مقصد و استاد هم همیشه میگن که اصل لذت بردن از لحظه است و مثلا جایی گفتن که الان که این همه ثروت رو دارم در مقایسه با زمانی که در بندر عباس بودم از نظر احساسی تفاوتی ندارم و گفتند که شما هم حتما به نتیجه من میرسید .
سپاسگزار شما دوست عزیز هستم
به نام انرژی معجزه گر و فوق العاده قدرتمندی که از رگ گردن به من نزدیکتر است،
به نام نیروی عظیمی که به خوشبختی، سعادتمندی، ثروتمندی و زندگی سرشار از عشق و وفاداری برای من بیشتر از خودم مشتاق است
و تنها با دوستی خالصانه با او، به زندگی رویایی و ایده آلم و همچنین تمام آرزوهای کوچک و بزرگم می رسم
و نامش خداست
که هم من او را بسیار دوست دارم و هم او من را بسیار دوست دارد
*
سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان و خداشناس دنیا در تمام دوران ها
سلام به هر ذره و جریانی از خوبی و نیکی که در دنیای فرکانسی و زیبای من در جریانه
سلام به تجربه های ناب و لذت های وصف نشدنی
سلام به زندگی فوق العاده عاشقانه و سرشار از عشق، محبت و وفاداری
سلام به خوشبختی، آرامش، سلامتی، ثروتمندی و حال خوب
سلام به خانواده دومم در سایت فوق العاده عباسمنش :)
*
بیان نکات:
باورهای من اتفاقات زندگیام را تعیین میکنند.
باور ساختن دقیقا مثل یادگیری یک زبان جدید است.
باید آنقدر باورهای جدید را تکرار کنم که ذهنم به شنیدنش عادت کند.
سپس متعهد باشم و به شیوه باورهای جدید رفتار کنم.
به گونهای به اتفاقات نگاه کنم که به احساس بهتری برسم.
متعهد باشم وقتی به ایدههایم فکر میکنم، با خود بگویم اگر بشود چه میشود!
فقط به خواستههایم فکر کنم.
مواظب باشم که اگر به خاطرات و اتفاقات گذشته نگاه میکنم، تنها قسمت خوب اتفاقات را ببینم.
خودم را غرق در فضای باورهای جدید کنم.
ورودیهای ذهنم را کنترل کنم.
با تلاش ذهنی شبانه روزی موفق شوم به گونه ای به اتفاقات نگاه کنم که به احساس خوب برسم.
سپس کم کم ذهنم عادت میکند تا بصورت ناخودآگاه و اتوماتیک مثبت فکر کند.
با اولین نشانه خوب، به ذهنم می گویم: “دیدی قانون جواب داد”.
تکرار همین یک کار ساده، ذهنم را کم کم تسلیم میکند. نجواهایش کمتر و خاموش کردنش راحتتر می شود.
تایید یک اتفاقِ خوب، یعنی ارسال یک فرکانس قدرتمند کننده تر.
یعنی دریافت یک تجربهی بهتر در زندگی و ساختن یک باور قدرتمند کننده تر که پشتیبانی میشود تا بتوانم ذهنم را بیشتر کنترل کنم.
تا بتوانم قدم های بزرگتری بردارم، بزرگتر باور کنم، بزرگتر اقدام کنم و بزرگتر نتیجه بگیرم تا باورهای قدرتمند کننده تری ایجاد کنم.
به اندازه ای که باور تغییر می کند، فرکانس هایم تغییر می کند،
مدارم تغییر می کند و با اتفاقات، شرایط و تجربه های عالی ای روبرو می شوم.
به اندازه ای که احساسم را خوب می کنم، اتفاقات هم خوب میشود.
باورهای قدرتمند کننده جدید، زندگیام را به شکل جدیدی رقم می زند:
به شکل روابط عاشقانه وارد زندگیام میشود
به شکل آزادی مالی برای انجام کار مورد علاقه، وارد زندگیام میشود
به شکل آسایش و رفاه، خوشبختی، موفقیت شغلی و تحصیلی، سلامتی روحی و جسمی، خانهها و ویلاهای زیبا، مسافرتهای راحت و لذت بخش، تفریحات گوناگون، تجربه های ناب، لذت های فوق العاده عالی، خیریههای متعدد…
و رضایت فراوان از خودم، زندگیم، خداوند و قوانینی که قدرت تغییر زندگی ام را به دست خودم داده تا آنطور که می خواهم آن را بسازم.
*
خدایا ممنونم که امروزم هدایتم کردی
خدایا ممنونم که امروزم هوامو داشتی
خدایا ممنونم که باز هم راه رو به من نشون دادی
خدایا ممنونم که نشانه امروزم، دقیقا چیزی بود که نیاز داشتم ببینم تا جواب سوالمو پیدا کنم
خدایا ممنونم به خاطر نکات مفیدی که امروز یاد گرفتم
خدایا ممنونم که اصلا ی روز دیگه باز هم زنده بودم و امید داشتن رو تجربه کردم
و
خدای زیبای من، برای تمام نعمت های کوچک و بزرگی که از اولین روزی که به دنیا آمدم به من عطا کردی، در حال حاضر داری می بخشی و همچنین در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران هزار بار ممنونم، شکرت.
*
دیشب داشتم راجع به این موضوع که اوایل مرداد امتحان ایلتس باید بدم فکر می کردم که متاسفانه نگرانی از بخش speaking اومد سراغم و در ادامه، یکسری نجوا که ترجیح میدم بازگو نکنم مدام در ذهنم بوجود اومد.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم، با خودم گفتم این خیلی خوبه که دارم با آموزه های استاد توی دوره تای مختلف همه جنبه های زندگیم رو بهبود می بخشن و اصلا باید برای مثل عادت روزانه غذا خوردن یا دوس گرفتن باشه و هر روز تایمی رو بهش اختصاص بدم. اتفاقا همین کار رو هم دارم می کنم. تقریبا 60 روز هست که روی خودم، باورهام، ورودی های ذهنم و در حقیقت روی life style خودم کار می کنم تا هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی توی یک condition خوب قرار بگیرم و زندگی روتینم از یک متد متعادل و پرفکت پیروی کنه.
با اینکه این قضیه رو باید هر روز روش کار کنم، اما priority های خودم رو قدری از یاد بردم. من تو این مدت درآمدم بیشتر شده، حالم اکی شده و… اما تمرکزم روی چند چیز قرار داره. درآمد بیشتر + فیتنس شدن + تقویت بیشتر موهام + گرفتن مدرک ایلتس + بهبود روابط + …
همش عالیه که داره بهتر و بهتر میشه، اما زمانم برای امتحان تقریبا 40 روز هست و کلی کتاب دارم که باید مرور بشه و از همه مهمتر، با اینکه از بچگی سرم توی کتابهای مختلف بوده و فیلم های زبان اصلی خیلی می دیدم و اتفاقا خیلی هم زبان انگلیسی رو دوست دارم، هنوز خیلی نمی تونم fluent صحبت کنم. در واقع موقع صحبت کردن face to face قدری tense ها رو قاطی می کنم، با اینکه استراکچرشون رو خوب می دونم، از نظر collocation و vocabulary توی لول خیلی خوبی قرار دارم و listening نقطه قوت من هست. جالبه الان فیلم های زبان اصلی رو بدون حتی سابتایتل انگلیسی می بینم و اکی هستم باهاش. (نمی خواستم فقط از نقطه نظر ضعف چیزی گفته باشم برای همین اومدم نقاط قوت خودم رو هم نوشتم تا یادم بمونه که خیلی شرایطم خوبه توی زبان انگلیسی)
خلاصه اینکه وقتی هدایت شدم به این صفحه به عنوان نشانه امروز، خیلی برام جالب بود که مثال استاد هم به یادگیری زبان مربوط می شد. توی حرف های استاد احساس کردم دقیقا به شخص من راهنمایی شد که:
حالا که من به گوش دادن خیلی علاقه مند هستم و اتفاقا خیلی خوب بیشترشون رو با همون بار اول گوش کردن متوجه میشم، باید فایل های درسی و مکالمه ها رو بارها و بارها و بارها گوش بدم تا ملکه ذهنم بشه.
حقیقتش این موضوع رو خودم می دونستم و مثلا فایل های بیشتر کتاب هامو فک کنم 7 8 10 بار یا حتی بیشتر گوش دادم. اما امروز، توی این صفحه، دوباره اشاره شدن این موضوع به من یادآوری کرد که راه همین بوده عزیز دلم، امید داشته باش، تو می تونی، مسیرت درسته، چیزی نمونده به موفقیت، ادامه بده.
واقعا باید خدا رو شکر کنم که عاشق زبان انگلیسی هستم و از یادگیریش لذت می برم.
خدا رو شکر که منابع آموزشی خیلی خوبی توی زمینه زبان انگلیسی در اختیارم هست.
خدا رو شکر که listening, reading و writing من عالیه.
خدا رو شکر که speaking من خوبه.
خدا رو شکر به خاطر تمام لغات و اصطلاحات و کالوکیشن ها و گرامر و کلا تمام مطالب مفیدی که تا الان در مورد زبان انگلیسی یاد گرفتم.
خدا رو شکر به خاطر داشتن فرصته 40 روزه و کافی که دارم تا بتونم به امید خدا تمام مطالب رو جمع بندی کنم و بهشون مسلط بشم.
خدا رو شکر که اصلا آزمون ایلتس دوباره تو ایران داره برگزار میشه.
خدا رو شکر که هزینه شرکت تو آزمون ایلتس رو دارم.
و خدا رو شکر برای همه شرایط و عوامل ریز و درشتی که باعث میشن من بتونم توی دوره اول شرکت در آزمون ایلتس با نمره خیلی خوب توش قبول بشم، چه اون کمک هایی که ازشون همین الانم باخبرم و چه اونهایی که ممکنه حتی هرگز متوجهشون هم نشم.
*
به امید روزی که کارنامه قبولی با نمره خیلی خیلی خوبم رو به خانواده ام نشون بدم و همه رو توی خوشحالیم سهیم کنم. اصلا همشونو به رستوران مورد علاقمون دعوت می کنم و سر میز غذا، خبر قبولی رو میدم و از کارنامه درخشانم رونمایی می کنم :)
(وای، خدا می دونه که همین حال حاضر چقدر از تصور اون روز به وجد اومدم و اصلا نمی تونم دیگه این پیامو طولانی تر از این کنم و می خوام برم زبان بخونم. خدایا ممنونم هزاران هزار بار)
*
با آرزوی خوشبختی، آرامش، موفقیت، ثروتمندی، سلامتی، ایمنی، تجربه لذت های ناب و عالی، داشتن زندگی سرشار از عشق و محبت و وفاداری، سعادتمندی و همچنین عاقبت به خیری برای شما و خودم
با عشق و احترام فراوان، مریم
سلام و عالی
خیلی عالی
خیلی حال کردم با این فایل و برای من اندازه یک محصول آموزنده بود
من همین الان روزی 500 بار این جمله رو که خودم رکورد کردم رو گوش میکنم و اون جمله اینه
درآمدم همواره در حال افزایشه
این باگ رو از بسته روانشناسی ثروت درآوردم و بزرگترین باگه منه
استاد درست میفرمایید باید تمرینات رو انجام داد ولی به نظر من باید زندگی کرد
این قول رو میدم که خودم ویلا و زمین 60 هکتاری شمارو میخرم
واقعا عالی هستم و سپاسگزار خدا و شما چون با اراده خودم در حال پروازم
ایمان دارم به راهم و به تمریناتم
در فایل فرمودید توی خواب هم کار میکنید
من قربون اون خواب قشنگت بشم استاد عزیزم
مثل خودم تپلی
قربون انگشتهای تپل و گردت بشم
دوستت دارم استاد
و خدانگهدار
به نام خدایی که قوانینش درست است و کارش عالی ایست، و هر نتیجه نادلخواهی هست نتیجه ی عدم درک صحیح من است.
خدایا اول از همه من را به راه مستقیم هدایت نما . راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نتایج پایدار داده ای و توانایی عملکرد صحیح و دریافت نتایج صحیح از جهان داده ای.
خدایا درک من را افزایش بده، یاری ام کن و قوت به من بده تا عملکردم را به صورت پایدار درست کنم و از به مدار بعدی صعود کنم
تغییر باورها به شیوه ی استاد عباس منش
مهمترین نکاتی که دریافت کردم
تغییر باورها مستلزم تغییر ورودی هاست. مستلزم تعهده تعهد.
شما برای اینکه زبان انگلیسی رو یاد بگیری چقدر باید زمان و انرزی و تعهد بگذاری تا یادش بگیری به شکلی که بتونن خیلی راحت در هر کشوپر انگلیسی زبان ازش استفاده کنن؟
چند میلیون نفر از ایرانی ها کلاس های زبان رفتن؟ بالای ۲۰ میلیون نفر. چند نفر در زبان انگلیسی به چنین جایگاهی رسیدن که بتونن نیازهاشون رو در کشورهای انگلیسی زبان برطرف کنن؟کتاب های انگلیسی رو دون مشکل بخونن؟ آیلس بگیرن تافل بگیرن و به طور کلی کاملا مسلط باشن روی زبان انگلیسی و مسائلشون رو راحت حل کنن؟ «کمتر از ۱٪»
آیا اونها کلاس نرفتن؟ کتاب نگرفتن؟ متدهای مختلف رو بررسی نکردن؟ پاسخ اینه که بله. اونها هم کتاب گرفتن هم جوزه خریدن هم کلاس آموزشی ثبت نام کردن اما به اون نتیجه نرسیدن.
چرا نرسیدن؟ چون به اندازه ی کافی متعهد نبودن. متعهد نبودن یعنی چی؟ یعنی به اندازه کافی کار نکردن. اینکه حالا دو روز بیای یک کلاسی رو ثبت نام کنی دو ماه بری و بیای که باعث نمیشه به اون جایگاه برسی. اون جایگاه حاصل سالها تمرینه. باید تمرین کنی. باید صبح تا شب روی زبان انگلیسی کار کنی و خودت رو غرق زبان جدید بکنی تا شرایط عوض بشه. باید این کار رو انجام بدی و در مورد تغییر باورها هم همینه. باید صبح تا شب روی باورهات کار کنی. صبح تا شب. و وقتی این کار رو انجام میدی نتایجم دلخواه میشه.
تغییر باورها یعنی این. مثل یک بدنسازی که فردی رو میبین بدن خیلی عضله ای داره میگه تو کجا رفتی؟میگه فلان باشگاه. میگه منم میرم و یک هفته وزنه میزنم این بدن رو خواهم داشت اما این خیال باطل. چرا که اون بدن حاصل سالها تمرینه. اما خب متوقف نشو! ناامید نشو! اگه اون تونسته چنین بدنی رو بسازه تو هم میتونی. اگه اون تونسته چنین زمانی رو بگذاری چنین تعهدی داشته باشه دو سال کار کنه سه سال کار کنه روی باورهاش برای اون نتیجه تو هم میتونی. این تصویرهای ذهنی ای که مرتب میاد تو ذهن آدم یعنی ای بابا من باید دو سال دیگه کار کنم.. من باید انقدر دیچه زجر بکشم.. من که نمیتونم.. نکنه برای من جواب نده.. اینها نجواهای شیطانه. اون فردی که تونسته به اون جایگاه برسه همین نجواها رو داشته اما تونسته اعراض کنه و به خداوند توجه کنه که میگه ادامه بده. حرکت کن. قدرت داشته باش. اعتماد به نفس داشته باش. روی باورهات کار کن. بابا فایل ها رو هزاران بار گوش بده. قبلم گوش دادم صدبار رو ولش کن، خدا به فرکانس دو سال پیش تو جواب نمیده، الان باید کار کنی همه رو گوش بدی صدها بار، این همه آدم تونستن چرا تو نتونی؟ تصویر ذهنی هایی که میاد میگه فایل گوش دادن فایده نداره.. تکراری هست، برای من جواب نمیده، شاید بدبرداشت کنم، موقع گوش دادن که نمیتونم روی کارهام تمرکز کنم، بابا من باید تمرکزم رو روی کارم بگذارم صبح تا شب فایل گوش بدم چیزی نمیشه.. من نمیتونم همزمان که کار میکنم فایل ها تو گوشم باشه و گوششون بدم تمرکزم به هم میخوره و در کل «این بهانه ها» حاصل نجواهای شیطان که قسم خورده مومنین رو ناامید کنه. اما کسی که تونسته به اون جایگاه های بالا برسه مثل استاد عباس منش مثل مریم خانم شایسته مثل رضا عطار روشن مثل دوستان دیگه ای که نتیجه های پایدار دارن اونها صبح تا شب خودشون رو بستن به این فایلها. تو نگاه کن مریم خانم شایسته یکی دو ماه زمان گذاشت کل فایلهای دانلودی رو گوش کرد.. بروزرسانی کرد تدوین کرد روی سایت آپلود کرد متن ها ادیت کرد و … خب.. پس تو هم میتونی. این شیطانی که میاد میگه زمان ندارم.. حالش رو ندارم.. بابا من نمیتونم هم گوش بدم هم عمل کنم هم حرکت کنم هم رو کارم تمرکز داشته باشم.. اونها فرقشون الان با تو در چی هست؟ اون نجواهایی که میگه اگه تو صبح تا شب فایل گوش کنی بقیه از دستت شاکی میشن که چرا تو داری فایل گوش میدی اینم نجوای شیطانه که میخواد تو رو از مسیر منحرف کنه و این ترس رو در وجودت ایجاد میکنه و این ترسه ممکنه چنین شرایطی رو ایجاد کنه.. اما اول یک نجوا بوده، ترسی بوده که اون انداخته، این همه آدم هر روز گوش میکنن و همه چیزم عالی داره پیش میره چون ایمان دارن به خدا همه چیز اکی هست، فوقشم گفتن که احتمالش یک در میلیونه… مقاومتی نداریم که.. اشکال نداره، ما که قصد بی احترامی به کسی رو نداریم، خداوند که با ما دشمنی نداره که از طرفی بگه قانون اینه گوش بدی و بعدش بخواد گیر بده که چرا گوش دادی!٬ نه اون اتفاقات حمایت میکنه و فضای بیشتر رو فراهم میکنه چون داری مطابق اون پیش میری.. یکجورایی خدا شرایطش رو فراهم میکنه بیشتر گوش میدیم، مریم خان یا استاد یا رضا عطار روشن یا باقی دوستان آیا اونها روزی بیشتر از ۲۴ ساعت زمان دارن؟ اونها ضمن اینکه فایلها رو کار کردن دوره ها رو هم کار کردن استاد تازه بروزرسانی هم داره انجام میده باورهاشم تقویت میکنه و همینطوری جلو میره. خب پس برای تو هم میشه. این نجوا کاملا از سمت شیطانه که میگه نمیشه. میگه من زورم نمیرسه من قدرتی ندارم یا میگه حالا کو هدفت ؟ تو هدفی نداری که! در صورتی که داری به هدفت میپردازی و به سمت اون حرکت میکنی.. اما این تیرهایی که میندازه برای بقیه هم بوده و کارش اینه که ناامید کنه، ولی تو هر چی بیشتر اعراض کنی اون ضعیف تر میشه. هر چی بیشتر گوش بدی اون ضعیف تر میشه. این تصاویر کار اونه و برای استاد و باقی دوستانم بوده. پس تو گوش بده گوش بده گوش بده صبح تا شب گوش بده و یادت باشه هرچقدر بیشتر ادامه میدی نجواها کمرنگ ترمیشن، موقع کار کردن گوش بده.. موقع ورزش کردن گوش بده.. موقع هر کاری گوش بده انقدر گوش بده تا این ذهنت فرکانس های مناسب رو ارسال کنه و باورهات تثبیت بشه. به قول استاد کتاب های خوب رو باید صدها بار خوند، فایلهای دانلودی دوره های استاد حکم کتاب های خوبه، حکم باورهای مناسبه، حکم باورهای زندگی سازه، حکم باورهای خدایی هست، مانند قرآن کلام الله هست. پس گوش بده. مصداق واضحشم همین نتایجی هست که استاد داره. راحتی آزادی قدرت اعتماد به نفس زندگی خوب شرایط خوب و و و عملگرایی هم حاصل همین گوش دادن ها بوده و تبدیل شده به عمکرد. این نجوا که میگه اگه من موقعی که دارم فلان کار رو میکنم فایلها رو گوش بدم ممکن بد برداشت کنم چون تمرکز ندارم اینم نجوای شیطانه. این همه دوستان موفق صبح تا شب دار گوش میدن و بدبرداشت نمیکنن چرا تو باید بدبرداشت کنی؟ تو روزانه یک یا چند ساعت با تمرکز گوش میدی به این فایلها اکی، اما باید زمان های دیگه روز رو هم گوش بدی تا در مدار ثابت بمونی. تا این باورهای ذهنت تثبیت بشه و این راهشه. خداروشکر بعد از نوشتن این متن تونستم احساسم رو بهتر کنم و ادامه بدم. من هم زمان با تمرکز گوش میدم انگار که سر کلاس رو به روی استاد نشستم و قراره پاسخ بدم چی یادگرفتم و چطور باید عملکرد داشته باشم و بهشون پاسخ بدم که چه کارهایی رو کردم، و هم الان میرم که هم به کارم برسم با تمرکز خوب و هم باورهام کار کنم با گوش دادن به فایلها شبانه روزی. میشود هم به کارهات برسی و هم باورهات با گوش دادن به فایلها تقویت بشه. برای این همه آدم شده، خب پس برای منم میشه.
خدایا شکرت.
سلام خدمت شما اقای محمد صادق عزیز
خدا را صد هزار مرتبه شکر که با خوندن کامنت شما سوالات ذهنم برطرف شد
چند روزی هست که نجواهای شیطان میاد و میگه فایل گوش نده فاییده ای نداره و ازینا ولی من ادامه دادم و کم نیاوردم صبح تا شب گوش میدم
خیبی خوشحالم کرد کامنتت واقعا جای تحسین داره
نظر من هم همینه من خودم هم هر کجا باشم اولویتم اول گوش دادن به فایلهای استاده چه دانلودی چه محصولات
خدا را سپاس که این نعمت رو به ما به عنوان هدیه داده منظورم استاد عباس منش
سپاسگذارم ازتون
با سلام خدمت شما استاد گرامی!
بسیار بسیار عالی بود به جرات میگم این یکی از تاثیرگذارترین فایل هایی بود که تا به حال در زندگیم دیدم…نمیخوام ازتون تشکر کنم میخوام با رسیدن به اهدافم ازتون عملا تشکر کنم نه اینکه فقط حرف بزنم و باز هم روز از نو و روزی از نو نه مطمئنم بهترین تشکر از شما اینه که به نتایج عالی برسم و با نوشتن آنها برای شما سرذوقتون بیارم…البته زمانی که به اون سطح از خواسته هام رسیدم حتما تشکر درخور از شما خواهم داشت به امید اون روز!
مدتها بود که نشانه تغییر باورها خودشو بهم نشون می داد اما باز هم ته ته ذهنم میگفت نکنه توهم زدی ولی با گوش دادن این فایل دیگه صد در صد مطمئنم راه همینه…با خودم خلوت کردم و نشانه ها رو تک تک بررسی کردم و اتفاقاتی که این چند وقته از زمان آشنایی با شما برام افتاده رو مرور کردم و دیدم بله واقعا این باور منه که داره زندگیمو می سازه مشهود ترین نتیجه اش اینه که حداقل حالم خوبه حسم خوبه این که دیگه کامل واضحه همینقدی بگم که من سالها قرص اعصاب و روان مصرف میکردم اما بعد از آشنایی با شما و کار کردن رو باورهام مدتهاست که حتی یه دونه قرص مصرف نمی کنم این یعنی قانون جواب داده و همچنان میده و حتما خواهد داد مسئله اینه که اینقد این تغییرات پله پله و کوچولو کوچولو اتفاق میفته که ما آدمها فراموش می کنیم که تغییر در حال اتفاق افتادنه به نظرم باید هر از گاهی خودمون رو با نقاط خاصی از گذشتمون مقایسه کنیم و این تغییرات رو ببینیم تا ایمانمون نسبت به این راه بیشتر بشه و تو مسیر دچار تردید نشیم!
و اما پیشنهاد من به شما اینه که یه فایلیو با همین قدرت و انگیزه ای که تو این فایل به کار بردین آماه کنین با این موضوع که چگونه در زمان حال زندگی کنیم بسیاری از افراد واقعا نقطه ضعفشون اینه که نمی تونن از زمان حالشون لذت ببرن و آینده رو اونطوری که میخوان رقم بزنن…خیلیا نگران آینده اند و ازون بدتر خیلی تو گذشته گیر کردند همش حسرت میخورن که چرا فرصتهارو از دست دادند چرا فلان اتفاق پیش اومد چرا اونطوری که من میخواستم نشد و همچنان دارن سقوط میکنن اعتراف میکنم با این که مدت زیادیه که دارم رو خودم کار میکنم ولی گذشته و اتفاقاتش و فرصتهای از دست رفته اش همچنان ذهنمو قلقلک میده میخوام از شرش راحت شم ولی واقعا مث سیمان چسبیده البته نا امید نمیشم تلاشمو ادامه میدم لطفا اگه قرار شد چنین فایلی آماده بشه بیشتر تمرکزتون رو بذارین رو این موضوع که چجوری از شر حسرت به خاطر فرصتهای از دست رفته خلاص بشیم این واقعا واقعا واقعا علت بدبختی بسیاری از آدماییه که میشناسم!
ممنون از توجه شما!
انشاءالله بتونم عملا تشکر کنم!
مجتبی جان سلام
اگر قرار بود در این دنیا ما احساس ناخوشایند را تجربه کنیم خداون مهربان لذت ها را نمی آفرید.
دنیا سراسر خیر و برکت است و شادی.
انسان هایی که به قرب الهی می رسند از سر شوق می گریند.
هیچ کس از خود شما مهم تر نیست
خدا یکی شما هم یکی.
فقط شادددددددددددددددددددددددددددی
احساس خوب = اتفاقات خوب
برای خدا هیچ کس از تو مهم تر نیست پس برای خودت هم باید همینطور باشد.
برایت شادی همیشگی آرزو می کنم …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام مطلبت را خواندم عالی بود بعضی وقتها دنبال چیزهای هستیم که خیلی بزرگ باشه منظورم تغیییراته و اصلا مواد کوچک تغیر ات را اصلا حسابش نمیکنم در صورتی که یاد اوری این موارد کوچک ایمان مارا بیشتر میکنه
من یک برنامه روزانه دارم وقتی رویدادی را جذب میکنم یاداشتت میکنم ووقتهای که احساسم داره تغییر میکنه این موارد را یاداوری میکنم
خیلی بهم جواب میده گفتم شاید بدردت بخوره شایدم خودت جذبش کردی
موفق باشی خدایا شکرت
سلام دوست گرامی، راه حل سوال شما برای زندگی در لحظه حال اینه که جنس سوالاتتون رو عوض کنید. یعنی از خودتون بپرسید چه فرصت های خوبی در آینده یا در فلان اتفاق هست؟ از چه فرصت هایی خیلی خوب استفاده کردم؟ چه خیریتی در اتفاقی که برام افتاده هست؟ چطور میتونم نتیجه بهتری بگیرم؟ در گذشته چه اتفاقات خوبی رو تجربه کردم؟
پاسخ خودم:
چه خیریتی در خواندن کامنت های سایت هست؟
تنظیم افکار و فرکانس هام و تقویت ایمان به این مسیر و اماده شدن برای یک زندگی بهتر.
از چه فرصت هایی در گذشته خوب استفاده کردم؟
عقل کل فرصت بسیار عالی ای برای استفاده عملی از قوانین برایم بوده که از آن خوب استفاده کردم،
از تضادها و مسائل زندگیم در اغلب موارد برای رشد و بهبود زندگیم استفاده کردم و در نهایت نتیجه به نفعم شده مثل کمبود عزت نفس که باعث شد که متعهدانه در مسیر ساختن عزت نفس که انتها نداره حرکت کنم.
چه خیریتی در احساس بدم برایم قرار گرفته؟
خیریتش این است که میتوانم از طریق جنس احساسم بفهمم در مسیر درست و فرکانس هم جهت با خواسته هایم هستم یا از مسیر خارج شده ام و به این فکر کنم که چطور میتوانم به مسیر اصلی برگردم و چطور میتوانم احساس بدم را کمتر کنم و مدت زمان بیشتری در احساس خوب بمانم.
چطور میتوانم نتیجه بهتری در کنترل ذهن بگیرم؟
با استمرار در هدایت اگاهانه گفتگوهای ذهنی و خواندن مطالبی که بهم احساس بهتری بده و تبدیل شدن گفتگوهای مثبت جدید به گفتگوهای غالب و کم شدن فشار گفتگوهای منفی و تثبیت گفتگوهای مثبت.
در گذشته چه اتفاقات خوبی را تجربه کردم؟
یادگیری موسیقی و سز گیتار، یادگیری علوم رایانه ای، گیم های خوبی که بازی کردم، خاطرات و سفرها و تجارب خوبی که با خانواادم داشتم ،فوتبال هایی که بازی کردم، زمان هایی که برای هدایت گفتگوهای ذهنی مثبت گذاشتم، وکال کوچ هایی که انجام دادم، نقاشی هایی که کشیدم، اطلاعات علمی و قوانینی که از جهان درک کردم و ثباتی که قوانین دارند، گیاهانی که کاشتم، ورزش هایی که با شور و هیجان انجام دادم..