در دنیایی که «هر لحظه بازخورد فرکانسهایمان را وارد زندگیما میکند»، هر روزمان میتواند نوروز باشد اگر:
“احساس خوب داشتن، شادی و آرامش” را اولویت مهم زندگی قرار دهیم و به جز این، هیچ چیز را جدی نگیریم.
کافی است هر ناخواسته ای را در اطرافت نادیده بگیری
کافی است بجای مرور مشکلات در ذهنت و نگران بودن درباره آنها، به هر شکلی که میتوانی، زیباییهای اطرافت را تحسین کنی. خواه تحسین یک فرد باشد یا یک موضوع.
کافی است، از توضیح دادن درباره مشکلات، ترسها، نگرانیها یا افرادی که موجب ناراحتیات شدهاند، دست بکشی
کافی است باور کنی که هراتفاقی، به نفعت است.
کافی استبه یاد بیاوری که، خداوند بزرگترین حامیات است و با مرور این موضوع، ذهنت را ساکت کنی.
هیچ چیز سمّی تر از این نیست که بگویی:
وقتی میگویی:
«اگراین اتفاق رخ دهد، اگر این فرد از زندگیام بیرون رود، اگر این آدم وارد رابطهام شود، اگر به این خواسته برسم، اگر این تغییرات در وضعیت مالیام رخ دهد و … ، آنوقت احساس خوبی خواهم داشت، لذت خواهم برد و شاد خواهم بود…»، با سرعت تمام، در حال دورشدن از برکتهای زندگی هستی.
پس همین حالا تمامی این اگرها را متوقف کن.
زیرا، وابسته دانستن «شادیات» به «تغییر وضعیتی که هیچ کنترلی بر آن نداری» و به تأخیر انداختن تجربه شادی، مثل خوردن یک سمّ کشنده است.
«شادی»، طبیعیترین حالت وجود توست. یعنی تنها حالتی که ثروت، نعمت و هر آنچه اتفاق خوب مینامی، دسترسی داری.
تنها راه تجربه طبیعت خودت، کنترل ذهن به وسیله کنترل کانون توجه و تمرکز بر نکات مثبت است.
وقتی کنترل ذهن را مهمترین کار زندگیات بدانی،وقتی احساس خوب داشتن و ایجاد هماهنگی میان ذهن و روح را، مقدم بر انجام هر اقدام عملی دیگری بدانی، معجزه رخ می دهد و تمام آنچه به دنبالش بودی، تمام آن اتفاقات، موقعیتها، آدمها و فرصتها که میخواستی، راهشان را به سوی زندگیات پیدا میکنند.
ایجاد هماهنگی میان ذهنت و روح، موجب وصل شدن تو به ایدهها و راهکارهایی میشود که مؤثر تر و کارامدتر از راهکارهای هزاران نفری هستند که، این هماهنگی را ایجاد نکردهاند.
یادت باشد که این یک قانون است: احساس خوب = اتفاقات خوب.
منتظر خبرهای خوبتان هستم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD217MB18 دقیقه
- فایل صوتی هدفی انگیزه ساز برای امسال انتخاب کن16MB18 دقیقه
سلام استاد عزیز و مریم جان و دوستان همراه
امروز روز 40 سفرنامه من بود من بعد از کامنت گذاشتن این جلسه خیلی اتفاقی که البته باید بگم (نشانه خدا) متن مریم جان رو خوندم درمورد چله ی روزشمار تحول زندگی من
و تصمیم گرفتم حتما از فردا دوره رو از اول شروع کنم .
خیلی جالب بود روز چهلم و خوندن متن مریم جان درباره تاکید چله روزشمار در همین روز برام اومد .
به نام خدای هدایتگر
روز 40 از سفرنامه من
خداروشکر میکنم بابت این سفرنامه که تا روز 40 رسیدم و الان 5ماه میگذره از شروع سفرنامه من .
این جلسه استاد فقط از شاد بودن صحبت کردند که واقعا کلید رسیدن به تمام نعمتهاست شاد بودن ، احساس خوب ، آرامش …
چقدر جالب که این فایل هم نزدیک عید شده و دارم گوش میدم . اونموقع استاد برای سال جدید که 95 میشد فایل گذاشتن ولی الان سال جدید که 1402 میشه من دارم استفاده میکنم که واقعا هم هزار سال دیگه هم بگذرد تمام این صحبتها برای انسانها آگاهی بخش هست .
چون قانون تغییر نمیکنه قانون همینه و ما باید تغییر کنیم .
بهترین قسمت این فایل برای من این بود که وقتی ما در مسیر درست قرار بگیریم ، لازم نیست ما کار خاصی انجام بدیم جهان اتفاقات رو برای ما بوجود می آورد .
(حتی قوانینی که لازم داریم وضع بشه تا ما به اهدافمون برسیم .)
یعنی قانون کشورها هم برای ما تغییر میکنه .
دیگه این اگر مسخر کردن زمین و آسمان برای ما انسانها نیست پس چیه؟؟
هدف امسالمون یک یا دو هدف بزاریم و هدف اول حتمااا شاد بودن ، رها و آرامش داشتن ، خونسرد بودن، بحث نکردن ، جدی نگرفتن و سخت نگرفتن به خودمون و از همه مهمتر ایمان و توکل به خدا داشتن است .
و این جمله که هر اتفاقی بیوفته به نفع من است ، الخیر فی ماوقع . تکرار کنیم و یادمون باشه همیشه .
انقدر شاد و خوشحال و رها باشیم که دیگه شخصیتمون تغییر کنه و همه وقتی به ما فکر میکنن به یاد خوشبختی ، شادی ، آرامش ،خونسردی و بیخیالی بیوفتند و ایمان واقعی رو از ما یاد بگیرن.
دقیقا همینه اصل داستان شاد بودن هست .
من از دیروز که یه قدم برداشتم خدا چندین قدم برام برداشته و دارم احساس خوب داشتن و نتایج خوب گرفتن رو درک میکنم .
من کار خاصی نکردم حتی به اونچیزی که میخواستم نرسیدم فقط الهامی که بهم شده بود رو قدم برداشتم براش و بعدش خدا آدمهارو بسمتم اورد و پیجم داره دیده میشه فالو میکنن ، قیمت میپرسن ازم و حتی یه نفر هم شماره کارت گرفت و به خدا هم گفتم چه بشود چه نشود من عاااشقتم و احساسمو خوب نگه میدارم .
و امروززز صبح بعد از اینکه تو دفترم شکرگزاری کردم . داشتم فکر میکردم چیکار کنم و روی چه موضوعی کار کنم که بهم الهام شد قران و بیار و بخون .
باز کردم سوره هود و باید بگم تعجب کردم از این همه درکی که از خوندنش متوجه میشدم و حتی یجاهایی زیر جملات خط میکشیدم و مینوشتم این یعنی چی و باز قانون تکرار شد برام و چه لذتی داشت وقتی فهمیدم که قران هم دارم متوجه میشم .
چون چندماه پیش که رفتم سراغ قران طبق کامنتهایی که از دوستان میخوندم و نوشته بودند که چقدر آرامشبخش بود براشون و متوجه میشن منم رفتم و شروع کردم به خوندن و هیچ درک و احساس خوبی بهم دست نداد و منم گذاشتم کنار و گفتم هروقت وقتش بشه خدا بهم میگه و امروز بهم گفت که برم و بخونم .
خدایا ممنونم ازت