درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2 - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-24 06:18:122024-10-24 06:31:13درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و استاد شایسته ی عزیز و تمام دوستان حاضر در این جمع بهشتی که بی شک پاکترین جای دنیاست،چون خدا در لحظه لحظه ی ثبت آگاهی هاش حضور داره و این یعنی رشد جهان به سمت این آگاهی ها!
وقتی قسمت اول فایل رو گوش دادم بی صبرانه منتظر قسمت دوم بودم چون می دونستم آگاهی هایی از جنس خودش که اکثرا اونا رو خوندیم و رد شدیم در اون هست و وقتی استاد گفتند که فکر نمی کنم تا به حال کسی از این منظر این دو سوره رو خونده باشه و دیدگاهش رو فهمیده باشه،همونجا گفتم به خدا استاد شما داری قفل هایی رو از ذهن ما باز می کنید که تا به الان هیچ کسی اینکار رو نکرده بود،نه تنها درک و فهم قرآن رو برامون آسون و لذت بخش می کنید بلکه باعث میشد آیه به آیه ی قرآن رو اینبار با نگاهی نو و دیدی متفاوت بخونیم و این شده که الان این قرآنی که سه سال پیش میخواستم به خاطر کهنه شدن جلد روش ببرم بزارم مسجد محله(شرم می کنم)الان بشه جزئی جدا نشدنی از من که فقط دوست دارم تمام روزم رو با آگاهی های اون و درک نسبت به باورم رو سپری کنم!
دیگه اصلا نه بیرون رفتن بهم حال میده و نه کارهای دیگه!
زود کارهای خونه رو انجام میدم و دوست دارم ساعت ها مثل الان تمام وقتم رو سره این قرآن و درکش و تمرین کردن آگاهی هاش طی کنم و این اشک هایی که می ریزند رو در برگ برگ این قرآن به یادگار بزارم!
خدایا شکرت هزاران هزار بار که آگاهمون کردی بوسیله ی قرآن،بوسیله ی استاد،بوسیله ی تمام دوستانی که کامنت های فوق العاده ایی می نویسند،بوسیله ی داستان هایی که چندین بار در قرآن ذکر کردی تا بدونیم اصل چیه،قانون چیه و راه درست چیه!
یه وقت هایی هست مثل الان دوست دارم ساعت ها و ساعت ها در کنج این اتاق باشم و زمان برام بایسته تا فقط در حاله صلاتی باشم که شما یادم دادید و سیر نشم از این حرف زدن!
صلاتی که خستگی نداره توش و هر بار مصمم تر میخوای اینکار رو برای مدت طولانی انجام بدی و هیچ دلزدگی توش نیست!
خدا جانم!بر علم من بیفزا تا هر دم و هر لحظه به یادت باشم و شکرگزار و سپاسگذار این قوانین ثابت و دائمی ات باشم!
شب سوره ی شعرا رو باز کردم و همون آیه هایی رو که استاد با آگاهی عالی تفسیرش رو کردند خوندم و یه جورایی فکر کردم انگار خدا میخواد بهمون بگه که ذات انسان این طوری هست و پیامبر، حضرت و امام هم مستثنی از این قضیه نیستند،وقتی در دو سوره دو دیدگاه متفاوت رو دیدم،انگار خواست بهم بگه که بنده ی من،اعظمم بین تو و پیامبر خدا هیچ تفاوتی نیست و اونم مثله تو یه انسان بود با همون باورهای محدود که در آیه ی 9سوره ی شعراء وقتی میگه به سمت قوم فرعون برو موسی با همون باورای محدود انسانی که در وجوده همه مون هست میگه که خدایا!
_من می ترسم
_از اینکه مرا تکذیب کنند!
_از کفر آنها دلتنگ شوم
_عقده ی زبانم به هدایت آنها باز نگردد
_هارون را با من بفرست چون گناهکارم و شخصی را کشته ام
_می ترسم بر آن گناه مرا بقتل برسانند
و وقتی خدا این گفته های ذهنی حضرت موسی را میشنوه میگه:
کلا:باور نکن!
یعنی اگه باور کنی به ضرر توست و خدا داره اینجا هینت میده که این گفته های تو در کلام تو باعث ایجاد باور میشن پس تو باور نکن تا در اعماق ذهنت ریشه ندن!
از کلام تو بر تو حکم میشود!
و وقتی میگه که!
من همه جا باشما هستم و گفتار شما را می شنوم
انگار داره به تک تک ماها میگه و اشکی که سرازیر میشه گواه اینه که کلام خدا حقه!
و در سوره ی طه انگار میخواد به ما بگه که نحوه ی درخواست کردنت رو عوض کن،نحوه ی کلامت رو چون کلا گفته ها زمین و آسمون با اونایی که بالا گفته فرق کرده و به حضرت موسی و تک تک ما میگه که دیدگاهت و نحوه ی خواستنت رو عوض کن که حضرت موسی میگه :
_شرح صدر به من عطا کن
_سینه ام را گشاده کن
_کار مرا آسان گردان
_عقده ی زبانم رابگشا
_زبانم را رسا کن تا مردم سخن مرا درک کنند
_و نیز یکی از اهل بیت من را وزیر و دیگری را معاون من کن
_برادرم را وزیر من کن و به او پشت مرا محکم کن
_با من شریک ساز تا همیشه به ستایش و سپاس تو بپردازیم و تو را بسیار یاد کنیم
_همانا تو آگاهی به احوال هر لحظه ی ما
یعنی دیدگاه رو کلا عوض کرد و باورهای خوب رو در ذهنش منطقی کرد که اینطوری هم میشه درخواست کرد!
صبح که هنوز فایل رو گوش نداده بودم،همسرم تماس تلفنی داشت و وقتی فهمید کاری رو که باید امروز انجام میدادند انجام نشده و گفتند که حجم کاراشون زیاده و امکان راه انداختن سفارش شما نیست،عصبانی شد و کلا بهم ریخت و یه سری حرف هایی که هیچ کس کارها رو درست انجام نمیده و…رو گفت و
و همیشه تو این مواقع زود جمع میکنم بحثش رو چون نمیخوام سره صبحی ذهنم رو درگیر کنم چون بالاخره ما یه خونواده ایم و سره صبحانه باید در آرامش باشیم!
گفتم به صاحب اون کار خودت زنگ بزن و گوش کرد و زنگ زد و با لحن ملایم،با لحنی آرام که انگار همون فرد یه دقیقه ی قبل نبود!
گفت که میدونم سرتون شلوغه و کار من عجله ایی ست و باید امروز بدست مشتری برسونم ازتون میخوام که امروز اینکار من رو راه بیندازین و میدونم که تقصیره منه این سهل کاری که به موقع بدستتون نرسیده و اون قدر آروم داشتند با ایشون حرف میزدند که انگار مسخ شدند و گفتند بااینکه کارم بشدت زیاده ولی سعی میکنم امروز کاره شما رو راه بیندازم و ایشون تشکر کردند و تماس قطع شد!
همونجا گفتم می بینی لحن کلامت با تماس قبلی و این تماس چقدر تاثیر گذار بود!؟
یعنی وقتی میتونی ذهنت رو کنترل کنی و عصبانی نشی،نتیجه ی متفاوتی میگیری!
اگه به همون شیوه ی تماس اول ایشون قاطی میکردند و اون طرف رو بمباران میکردندصددرصد نتیجه ی منفی می گرفتند!
و خدا هم آگاهه به احوال بنده هاش،میدونه که عجول هستند و عاصی و زود از کوره در میرن ولی میاد و این طوری ذهن رو میکشونه به سمت درخواست درست کردن که نتیجه اش فوق العاده میشه.
سپاسگذاریم از شما استاد عزیز که دوست داریم فقط و فقط از توحید و ایمان و درس های قرآن برامون بگین تا با این آگاهی ها،راهمون و مسیرمون رو هموار کنیم.
﷽
لاالهالاالله الملک الحق المبین
خدایی جز خدای یگانه شایسته پرستش نیست.
خدایی که وجودش پایدار و آشکار است.
زمین،
به مقصد نـــور
در مدار امن هدایت در
حرکت است.
تمام بیراههها،
توهّماند…
وقتی خدایا تو “چراغ راهنمای من هستی ”
سلام به استاد ارزشمندو توحیدی ام ومریم جانم
وهمه دوستانم دردریافت این آگاهی های ناب
خدایاشکرت بابت بیداریِ ساعت حدودسه صبح با صدای جان بخشِ باران زیبایت و با تمام وجودم شکرگزاریت که چقدر وجودم را به آرامشی وصف ناپذیر دعوت می کند .
ارتباطم با تو تنها راه میانبری بود که باید عمیق تَرش کنم چون تو رفیق من شده ای،محرم رازهایم
با تو که رفیق هستم تمام ابزارهای لازم را در وجودم دارم در نگاهم ،در کلامم و در قلبم وتو باعث شدی از طرق استادم کوچکترین تکیه حتی به عزیزانم نداشته باشم چون رفیق اصلی من خدایا توهستی وکسی نمی تواند نقش تورا در وچود وزندگیم ایفاء کند……
استاد جانم من که تمام توجه ام شده صحبت های شما وسعی در عمل به آنها به ویژه که آموختم من باید تبدیل شود به ما (من وخداوند)وبعد همه چیز در کنارش آگاهانه عالی شد در رفتار وشخصیت مان ….
اگر نتایجم را صادقانه نوشتم ،شما کنارم حضور نداشتید تا ببینید ،هر چند عکس پروفایلم مشخص است و بوشهر اکثرا همدیگر را میشناسند ومحل زندگیم را هم عنوان کرده ام و حتی جای کافه که مصطفی جان در گوگل مپ ثبت کرده اندو عکس هایش موجوداست اما خدا که می بیند وبعد پاداش های عالی وبی نظیرتر….
توانایی من در کنار ایمان به خداوند آرام آرام بالارفت با باورهای درست و بنیادین آن هم به واسطه هدایت خداوند با قرار گرفتن در این مسیر رویایی وتاثیر گرفتن از کلام به کلام شما، آخه ما با وجود ارزشمندتان که الحق برایمان یک الگوی ناب وعیاردار هستید واقعا ظلم به خودم است با وجود دیدن وشنیدن روند رو به رشد وپیشرفت تان در تمام زمینه ها ،تمرکز صددرصد نگذارم .
زندگی پیامبرانی چون موسی خود درس عبرتی ست و خداوند چه زیبا ما را هدایت کرده تا رفتارها واعمال مان جهت درست واصولی به خود بگیرد همان مثال استادجان که بیان می کنند شرایط تک تک ما از گذشته ایشان که بدتر نبوده چه بسا عالی تر هم بوده واین ها جای تفکر،تامل وتعمق دارد تا قدر لحظه لحظه های خود را بدانیم و هرروز که بیدار شده وفرصتی برای بودن در مسیر صراط المستقیم وچه مسیری جادویی تر از این مسیر توحیدی وکنار استادمان و چه نشانه ای واضح تر از این که درصد بالایی از خشم ها،ترس ها،عصبانیت ها ،دلهره ها و…. در وجودمان کمرنگ شده وبا کار کردن عالی تر جایش را تمرکز بر زیبایی ها گرفته است و بعد هدفمند بودن در زندگی و حرکت و ادامه دادن و نور ایمانی که هرروز روشن وروشن تر شده است و خداوند با الهامات،ایده هاوهدایت هایش حجت را بر ما تمام می کند که جای هیچ شک وشبه ای باقی نمی گذارد و هرچقدر باایمان تر وخالص تر متایج عالی تر ….
توحیدی بودن شما استاد عزیز جهانی را به تکاپو واداشته چه برسد ما که در محضر شما شاگردی می کنیم و چقدر باید قدر وارزش آن را با تمام وجود خود احساس کنیم که با چه عقبه ای به این وادی پا گذاشتیم و هر کدام هر روز قدم به قدم با شما جلو رفتیم و بعد نتایج صعودیِ حاصل از برداشتن این قدم های ثابت ومستمر.
قلبی که با یاد ونام خداوند آرام شد و ایمانی که خداوند در وجودمان نورانی ونورانی تر کرد ،ایمانی از جنس صبر،آرامش،احساس عالی، هدایت ها و….در وجودمان تزریق کرد و کارها را هرروز آسان وآسان تر نمود.
استادجانم ،عاشق همین مسیر سرسبز وزیبایی هستم که در اولین قدم در دوره بی نظیر 12قدم بذر آن را در ذهن مان کاشتید وامروز به گلستانی از زیبایی ها تبدیل شده است و آنجا شروع تمرکز عالی تر به واسطه دیدن سریال های زندگی در بهشت و پرادایس زیبا و مکان های زیبای دیگر و سفر به دور آمریکا و فراوانی در همه جای آنها از هر چیز و ارزش فایل های دانلودی تان تا مطالعه کتابها و دوره های اعجاب انگیز وبی نهایت تاثیر گذار تان وهمه وهمه دست به دست هم دادند برای کنترل ذهن و قلبی لبریز از ایمان به خداوند، که ذهن آرام آرام با باورهای مثبت هیچ نجوایی را دیگر نمی پذیرفت بلکه باز هم با مثال های زیبا از زبان شیوای استادمان آموختیم که حتی شیطان هم با قدرت خداوند در تسخیر سلیمان نبی بوده است پس با خداوند بودن و داشتن ایمان واقعی همه چیز امکان پذیر می شود .
به این فکر می کنم که خداوند بین این همه اقوام سببی ونسبی و حالا بقیه بماند،خداوند چطور می شود که مرا به سمت استاد عزیزم هدایت می کند کسی که با او زندگی نکرده ای و غریبه است اما برای من دستی قدرتمند می شود از جانب خداوند و تکیه گاه عظیم و چه عالی تر اینکه نزدیک ترین وعزیزترین فرد وبعد با بودن کنارشان تمام معاملات را واقعا خداوند به نفع تو به هم می زند واین عین معجزه است که صحبت هایش را وحی منزل دانسته و بعد شاهد معجزات در تمام زمینه ها می شوی که طلایی ترین آنها که عیاری برایش نیست همین احساس وآرامش عالی وایمان به خداوند است که باعث شده آگاهانه رفتار کرده وعمل کنیم به قوانین زیبای الهی و با شکرگزاری هایمان ظرف وجودی خود را برای دریافت هر نعمتی بزرگ وبزرگتر نماییم
و من با بودنم در اینمسیر با عشق ،شورواشتیاق هر روزه ام به خود یادآوری می کنم تا خیلی چیزها……. یادم بماند.
ای جونم واقعا چه خدای مهربانی داریم که برای یادآوری به موسی می فرماید که یادت بیاید کودکیت را ……استاد اشکم دراومد و به خودم باز متذکر شدم مریم گلی یادت نرود معجزات بودن در این مسیرکه ریزودرشت هم ندارد چون همه خیر بوده ونعمت وبرکت ،سلامتی،عشق،آرامش، احساس عالی، دیدن سلول به سلول داشته های مادی ومعنوی و بی نهایت موارد دیگر که در دفتر ستاره قطبیم می نویسم که همیشه بخوانم وبه یادبیاورم وهرنفس شکرگزار خداوندم باشم و این باعث شده ایمانم روز به روز قویتر شود و این مسیر ادامه دارد ، باید از لحظه لحظه هایش نهایت بهره را برد وسبکبال شد ، یک آزادی ورهاییِ واقعی…… خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم.
استاد جان ممنونم بابت این همه سخاوتمندی در ارائه این آگاهی های ناب و توحیدی تان مثل همیشه که جای هیچ بهانه ای را برایم باقی نگذاشته اید و هر راهی جز این راه بیراهه است و دور شدن از اصل واقعیِ خودمان که همان خداوند است ……
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عباس منش ( ابراهیم زمان )
سلام به خانم شایسته و تمام دوستان در سایت
کلاس حسابداری می فتم یکی از شاگردان روی تخته نوشته به نام او که حکم کند همه محکوم هستیم.
الان که از دانشجویان استاد هستم درک میکنم یعنی چی ، امروز از همون اول که از تخت میخواستم بیام پایین اول فایل دانلود کردم. بعد به کارهام رسیدم . من جز یک مورد تا به حال کامنت نذاشتم . ولی امروز از همون اول که شروع کردید که به صحبت که دعای موسی را گفتید. اولین نشانه من بود برای تصمیمم درس ریاضی ( انشالله توکل به رب یگانه وقتی به اون نتایج رسیدم یک فایل تصویری روی سایت براتون میفرستم. ) پس تا اینجا شد درس ریاضی وای خدای من همون نشانه که میخواستم.
پاسخ خداوند به موسی کلا این دیگه تیر خلاص من بود. و گریه ام گرفت . من سالها پیش که پای برنامه های مذهبی مینشستم و هیچی از دست نمیدادم. همه چیز از موسی شنیدم جز اینها که شما امروز گفتید موسی ریش فرعون کشید فرعون گفت این همون پسر اسیه گفت بچه عقلش نمیرسه این کار کرده و تکه اتیش دادن دست موسی ، موسی دستش سوخت کرد تو دهنش از اونجا لکنت زبون گرفت .از رنگ سبز صورت موسی به خاطر اینکه در بیابان علف خورده بود. از عصای که موسی برداشت شعیب فهمید پیامبر چون عصای نوح بوده از اینکه چون لکنت زبون داشته خواسته برادرش همراهش باشه از اینکه اسیه بین تمام همسران فرعون یک چیز دیگه بود. فرعون قصاب اورد گفت زنده زنده پوست تن اسیه را بکنند . وای چه حالی داشتم مدام احساس میکردم تمام تنم سوخت و غیره که الان بهشون فکر میکنم شاخ که هیچی دلم میخواد سر به بیابون بذارم فایل پخش بشه،و من بلند بلند گریه کنم و خدا را صدا کنم.
امروز با یکی از همکاران سابقم صحبت میکردم. که 15 سال پیش بازنشته شده چیزهای گفت که بعدش صحبتها تموم شد . گفتم اینه که مکبر اذان و قاری قرآن میره قران بندازه تو دریا این میشه نتیجه . نه خادم امام رضا هست نه پیاده روی اربعین رفته نه مکه رفته نه جای مهر رو پیشونیش نه تسبیح دستش ذکر بگه و غیره میشه ابراهیم برای من وقتی تو فایل توحید عملی 5 فریاد میزنه هیچ کس هیچ کس قدرتی تو زندگی من نداره هیچ کس هیچ کس قدرتی تو زندگی تو نداره . وقتی تو به خدا وصلی به منیع بینهایت وصلی بابا بزگ فکر کن بند بند وجودم تکه تکه شد خدا داشت سر من داد میزد از زبان استاد و کار به جایی رسیده تا یکی چیزی میگه از تهدید دیگری از خیلی چیزهای اون داد توی گوشم و سریع جواب میدم نفس دست کیه ؟ و اون طرف در جواب میگه خدا و من جواب میدم تمام. و تو که 25 سال میشناسم میشی این . چقدر زیبا گفت آن شاعر :
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
ببخشید استاد، عباس منش میاد از توحید میگه و انگیزه و امید،و توکل ، ( وقتی نگاه میکنم از لحاظ سنی شما 4 سال از من و خیلی از عالیجنابان کوچکتر هستید ) درک میکنید عالیجنابان من یعنی همون آقایون ولظالین ، روز به روز بیشتر میان تو سایت و هدایتهای که این در گرانبها که میگید و هدایت به سلامتی این به من ثابت میکنه فاطمه پای تعهدی که دادی هر روز صبح یک فایل تصویری ببین کامنت بخون و نکته برداری عمل کن درسته ، ولی حالا اون آقا ، بابا خدا به چه زبونی بگه که من دارم با سلامتیت بهت هشدار میدم میری مغزت آنژیو میکنی. قسم به مالک نفسم و همه عالم ایمان من به خدا بیشتر بیشتر شد. که از خدا خواست اون دری که توی قران وعده دادی باز کنی هیچ کس نمیتونه ببنده و اگر قرار من کاری بکنم به من بگو من هیچی نمیدونم. و خدا اینطوری در به روی من باز کرده.
من فقط فایلهای صوتی هر روز گوش میدادم . از یک جای دیگه کمتر شد و البته نتیجه منفی هم گرفتم. ولی از گام 4 همچنان پای ثابت هستم و از قسمت اول همین فایل تا دیشب صفحه 5 کامنتها بودم و دیدم تغییرات را در زندگیم و نکات سیو میکردم. الان هم باید میرفتم بیرون ولی انگار خدا دستم گرفت گفت نه دیگه این بار باید رد پا بذاری. من قران میخوندم که با شما آشنا شدم و این هم باز ایمان من بیشتر کرد خدا تمام کارهاش حکمت داره .
استاد عزیز ( ابراهیم زمان ) از شما خواهش میکنم از این فایلها بیشتر روی سایت قرار بدید . من بعد از 8 سال پای شبکه های مذهبی خیلی عالی شدم مقاومت ندارم من نیاز دارم به شنیدن و اینکه خودم عوض کنم. صحبت خیلی زیاد ولی میخوام انشالله دست پر بیام.
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی.
الهی الهی الهی 150 سال تو بغل رب یگانه باشید. و از این آگاهیها ما را بهرمند کنید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان عزیزم .این فایل واقعا عالی هست .من چند بار اشک ریختم .خدا منو هدایت کرده به این فایل های ارزشمند .خداروصد هزار مرتبه شکرت.ازتون سپاسگزارم که این فایل ارزشمند رو روی سایت گذاشتید.
با نام خداوند بخشنده مهربانم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
حمد و سپاس مخصوص پروردگاریست که رب و فرمانروای جهانیان است
سلام به استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته جان
سلام به بندگان شایسته خداوند برگزیدگان صراط مستقیم
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
چی بالاتر و ارزشمندتر از محرم راز شدن
و شنیدن قوانین هستی از زبان برگزیده ترین بنده خداوند
خداوندا با قلبی گشاده از سپاسگزاری و شکرگزاری روزانه به درگاه تو آمده ام
تا بر قلبم جاری شوی تا بگویی و من بنویسم
امروز صبح داشتم فکر میکردم به داستان حضرت موسی که و صحبتهای استاد
و یاد آوردن قدرت خداوند در هر لحظه و توجه نکردن به محدودیتهای خودمون و ناآگاهی خودمون
و باز رسیدم به بالاترین فرکانس که فرکانس سپاسگزاری هست
که واقعا آدم از خود بی خود میشه و قلب آدم باز میشه ،
خدایا شکرت بعد از چند روز، دیروز زدم روی نشانه روزم
و فایل
چرا آمریکا اینقدر ثروتمند است؟
چون سپاسگزارترین و متوکل ترین انسانها را در خود جای داده
و خداوند من را هدایت کرد به مقاله بینظیر استاد شایسته
واقعا باید این جمله را قاب کرد و هر لحظه نگاهش کرد
فقط افرادی اجازه دریافت نعمتهای بیشتر را دارند که در فرکانس و مدار آن قرار بگیرند و راهِ ورود به این مدار، سپاس گزاری است.
اگر میخواهی واردِ این مدار شوی، همین حالا با سپاس گزاری، وجودت را پذیرای نعمتهای بیشتر کن. لازم نیست منتظر اتفاق بزرگی بمانی، کافی است بتوانی همین حالا نعمتهای زندگیات را ببینی و تأییدشان کنی.
آنگاه نتایج ات تو را بُهت زده می کند. زیرا همین کار ساده، تو را به مسیرهایی وصل میکند که در آنجا نعمت ها و برکات زیادی منتظر ملاقاتِ توست.
اما سپاسگزار بودن پشتوانه می خواهد و فقط باورهای قدرتمندکننده ای می تواند این خصوصیت را پشتیبانی کند که هم فراوانی ثروت ها و نعمت ها در جهان را باور دارد و هم در وجودش احساسِ لیاقت برای تجربه آن فراوانی را ساخته است.
یعنی واقعا ما برای داشتن نعمتهای بهتر و باکیفیت تر راه آسونی را درپیش داریم
کافیه یه مقدار نگاهمون را به دور و اطرافمون بندازیم و ببینیم چقدر ما ثروتمندیم
چقدر پتانسیل بالقوه داریم که میتونیم به جریان بندازیمشون
با باور به قدرت لایتناهی خداوند وهاب
باید لمس کنم و با تموم وجودم درک کنم که راه رسیدن به خواسته هام از باغی زیبا و گلشنی رد میشه که همین الان دارمش و اون قدرت دیدن و تایید کردن و سپاسگزاری کردن به خاطر داشته هامه
یعنی معنی و تفسیر سپاسگزاری به زبون ساده تر میشه
خدایا همونطور که این خونه،این ماشین، این شعل ،این فرزند ،و این نعمتهارا دادی
پس بهترش راهم میدی
پس الان وظیفه من اینه که یه زره بین بردارم و با عشق همه داشته هام را به یاد بیارم
و همون طور که استاد شایسته گفتن سپاسگزاری پشتوانه ای میخواد و اون باور به فراوانی و احساس لیاقت در باز گو کردن این داشته هاست که
پلی میشه برای داشتن طبیعی خواسته های بهتر و باکیفیت تره
پس اگه یه ثروتمند واقعی را در وحله اول وقتی میبینیم بدونیم اول این بنده خدا شخصیت درونیش انسان بهتریه، شکرگزاره، و به قول استاد در یک کلام کنترل ذهن داره در جهت دهی آگاهانه توجه
و این انسانهای شریف و بالیاقت
هر جا میرن به فراوانی جهان برخورد میکنند و دیدن زیباییها رزق الهی شون هست
به انسانهای با مدار بالا برخورد میکنند
به مکانها و کشورهای پیشرفته و پر از نعمت و ثروت هدایت میشن
چون قبلش خدارا باور کردن
و خداباوری میشه سپاسگزار بودن برای همه نعمتها و در لحظه بودن و پاک کردن تمام تجربیات گذشته و فقط میگوید باش و میشود با ایمان به
ایه
بما قدمت ایدیهم
بما کسبت ایدیهم
بما کانو یعملون
خیلی طبیعی و بدیهی و عزتمندانه
بارها در اداره ای که کار میکنم به چشم دیدم افرادی که با حالت طلبکارانه و ناسپاس وارد شدند و احساس قربانی شدن داشته اند و کل سازمان بسیج شدند که این انسان ناسپاس کارش راه نیوفتد.
در مقابل افرادی هم بودن که به مشکل ایجاد شده از زاویه دیگری نگاه کردند و از کسی طلبی نداشتند و با احترام وارد شدند و در عرض چند ساعت همان انسانهایی که راه را بر آن انسان ناسپاس سد کردند
تمام تلاش و وقت خود را گزاشته اند که کار این بنده خدا را راه بیاندازند
ناخودآگاه در این لحظه ها به خود میگویم که کار را دارد یه انرژی و قدرت بینهایت انجام میدهد و به باورها و آرامش دل انسانها پاسخ میدهد.
یادم اومد یه روز که همه همکارهام از یکی از همکارانم به ظاهر بیاخلاق که هر کسی را میدید اصلا و ابدا سلام و احوالپرسی نمیکرد و فقط تو چشمهای طرف مقابل نگاه میکرد که سلام دهد
من ولی این حرف آنهارا با اینکه چشمهایم هم این موضوع رامشاهده کرده بود باور نکردم و شروع کردم با روی خوش به او سلام کردم بدون اینکه اورا قضاوت کنم. پیش خود گفتم من هم اگر در خانواده این بزرگوار بودم شاید از او بدتر میشدم
و شروع کردم به محاسن دیگر او ذوم کردم و بعد از چند روز او فقط با من احوالپرسی میکرد قبل اینکه من سلام دهم او سلام میداد
و اینجا بود که همه همکارها میگفتن خانکی معجزه شده این بنده خدا پتک خورده توی سرش، داره بهت سلام میده.
یا اینکه من دوسالی میشه یکی از محصولات سایپا را از کارخانه گرفتم و از روز اول بر این باور بودم که این خودرو را بهترین و شایسته ترین و متعهد ترین انسانها مونتاژ کردن و بهترین و باکیفیت ترین قطعات در ماشین من استفاده شده و بارها و بارها تکرار میکردم که این باور درونی من شد و اینطور شد که من دوسال فقط و فقط بر این ماشین بینظیر همه جا مسافرت رفتم و در عوض همسایه ها و اقوام که از این ماشین داشتند همیشه راهی نمایندگی ها و تعمیرگاه هابودند و تعجب میکردند برای ماشین من.
پس ماشین همون ماشینه ،قطعات همون قطعات
فرق بین من و اونها خدایی هست که من باور کردم و ساختم و او هم پاسخ میدهد.
آنها لب به گلایه و شکایت باز کردند و ناسپاسی کردند و من برای جز جز ماشینم شکر قلبی به جای میآوردم.
یا در محل کارم تقریبا دوسالی میشه کوچکترین برخورد و مشکلی با هیچ کس نداشتم ،چرا ؟
چون بر سر دروازه چشم و گوشم متعهدانه ایستادم و اجازه ورود هیچ سخن ناسپاسانه را ندادم و فقط در دورنم با خدای خودم با باورهای درست عشق بازی کردم.
و محل کارم را خداوند در بهترین و استیبل ترین حالت ممکن قرار داد.
باور کنید بهترین لحظات را در محل کارم تجربه میکنم.
و سکوت است و سکوت و سکوت و انسانهایی که در این محل هستند ولی دسترسی فرکانسی به من ندارند
گویی این انرژی بعد از دیدن تعهد من زبان انها را بسته است و اگر هم کلامی گفته میشود از لهو ولعب گفته نمیشود و فقط اجازه دارد از خوبی و خوشی هایش در برابر من حرف بزند .
اینجا متوجه شدم که شخصیتت که شکل گرفت جهان در برابر این باورها کرنش میکند.
یا این باور را ساخته ام که هر جا و مکانی بروم انسانهای شایسته را ملاقات میکنم
یکی از دلایلش این است که سمت خودم را خوب انجام دادم و خودم انسان صادق و درستی هستم و به باورهای بقیه کار ندارم و بر این باور هستم که در کشتی خودم به سر میبرم
مثلا فروشگاه هایی که میروم بهترین برخورد با من میشود و خلاصه جهان خوبان روزگار را برایت جدا میکند و به تو هدیه میکند.
استاد جان به صورت کاملا تعهدی امسال سال کار کردن روی شخصیت است همان طور که شما فرمودید در اول سال و خدا را شکر به لطف الله در مرحله خوبی به سر میبریم درکنار همسر عزیزم.
و باید بر این باور برسیم که وقتی تعهدی روی خود کار کنی و به مرحله خوبی برسی
به لطف و عنایت خودش
دیگر در هر لحظه او گوش به فرمان تو فقط پاسخ تو را در هر لحظه میدهد و این هم کاملا تکاملی است
و جهان روی زیبا و قشنگش را به تو نشان میدهد
و در همین جهان بهشت را تجربه خواهی کرد.
چقدر تفسیر و نگاه شما را با تمام وجودم دوست داشتم و این را قاب کردم سردر حافظه و ذهنم و همیشه این داستان منطق بسیار قوی و کاربردی را برای من دارد.
استاد عزیزم بینهایت برای سخاوت و بزرگواری شما تشکر و قدردانی میکنم
که ما را میهمان کلام نافذ و شیوا و توحیدی خود میکنید و بینهایت سپاس از استاد شایسته که این پروژه بینظیر را استارت زدند و به موقع هر هفته به استاد سر میزنند و با عشق وسائل لازم را برای استاد محیا میکنند که استاد در این آرامش و و تمرکز بالا و حالت متصل به الله یکتا هدایت هایش را برای این انسانهای شایسته و گرانقدر و ارزشمند باز گو کند.
قدردانتانم با تمام وجودم.
سلام اقای خانکی محترم.
و سلام به فاطمه جانم، محمد حسن جان و هلیسا جان.
ممنونم برای کامنت الهام بخشی که نوشتین.
مرسی که تو کامنتتون از کارهایی که برای بهبود شخصیتتون انجام دادین و نتایجش، مثال نوشتین.
مثال سلام بسیار جالب بود.
خوندن این مثالها متوجهم میکنه روی چه مواردی میتونم کار کنم تا بهتر و بهتر شم.
در پناه خدا باشین همگی.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدای هدایتگرم
قسمت دوم/درک قوانین جهان در قرآن
هر کدوم از ماآدم ها یک سری نقاط ضعف داریم یک سری رفتارها و ویژگی هایی ممکنه داشته باشیم که همیشه برای حرکت ما مانع محسوب میشه اینکه ما نقاط ضعف داشته باشیم یا هر ویژگی دیگه طبیعیه چون هیچ کسی کامل نیست اما اینکه بپذیریم ضعف هامون و باور کنیم همینی که هستیم ،هستیم و همیشه به خودمون برچسب بزنیم طبیعی نیست و تا وقتی همینو باور داشته باشیم هیچوقت نمیتونیم تغییری در خودمون ایجاد کنیم
زینب اینو به خودت هزار بار بگو که تو به تنهایی توانایی انجام هر کاری رو داری
تو فقط باید خدارو باور کنی خودت و باور کنی،تکامل تو طی کنی،به هدایت های خدا گوش کنی و عمل کنی
خدا آدمای مناسب و برات میاره خدا بی نهایت دست داره که میتونه از طریق دستانش بهت کمک کنه کارتو راه بندازه فقط باید باورش کنی و بسپاری به خودش
خدا رو هر جور که باور کنی همون نتیجه رو ازش دریافت میکنی دقیقا مثل یک آیینه باهات برخورد میکنه هر چی که به آیینه نشون بدی همونو بهت بر میگردونه خدا هم دقیقا اینطوری پاسخ میده به باورهایی که نسبت بهش داری
خواسته های ما در اغلب مواقع از تضادهایی که بهش بر خورد میکنیم بوجود میاد حالا اگه تمرکز بزاریم روی خواسته هامون بجای تضادهایی که باهاش روبرو شدیم خداوند مارو هدایت میکنه و حمایت میکنه
در واقع تمرکز ما هر جایی که باشه چه تضادها (ناخواسته ها)چه خواسته ها خداوند مارو به همون چیزی که روش تمرکز کردیم هدایت میکنه
حالا میفهمم چرا بعد از این همه مدت هنوز نتونستم به اون خواسته ای که میخوام برسم چون در اغلب مواقع بجای اینکه تمرکزم روی خواسته ام باشه روی محدودیت ها و مسائلی که ممکنه در آینده باهاش روبرو بشم بوده و حتی هست از کجا اینو میفهمم از احساسم زمانی که احساس بدی دارم یعنی بدون شک دارم توجه میکنم به چیزهایی که دوست ندارم برام اتفاق بیفته یا ترس و نگرانی هایی که از آینده دارم و اینجا ست که باید مچ ذهن مو بگیرم وتوجه مو روی خواسته ام معطوف کنم و اتفاقاتی که دوست دارم تجربه کنم
یه نکته ی خیلی مهم و ظریفی که استاد بهش اشاره کردن اینه که ما نباید دیدمون به موضوعات مختلف صفر و یک باشه بلاخره ما آدمیم خصوصیات انسانی داریم خدایی که مارو خلق کرده هم بهتر به درون ما آگاهه درک مون میکنه اگه نتونیم توحیدی عمل کنیم ایمان مون و توی همه ی موارد نشون بدیم پس نباید به خودمون برچسب شرک بزنیم
ما میتونیم بیشتر یا به سمت توحید متمایل بشیم یا بیشتر به سمت شرک
هرچقدر که فایل های توحیدی استاد و شخصیت های توحیدی که خدا توی قرآن دربارشون میگه رو بررسی کنیم فکر کنیم که چطوری میشه این شخصیت توحیدی رو در خودمون پرورش بدیم بیشتر بسمت توحیدی زندگی کردن هدایت میشیم
این دیگه بستگی به ما داره،خدا همیشه متناسب با در خواسته های ما ،مارو اجابت میکنه اگه خواسته ای داریم و بهش نمی رسیم این به این معنا نیست که خدا نمیخواد
به این دلیل که ما مسیر و اشتباه رفتیم
حالا باید برگردیم مسیر مون اصلاح کنیم،باورهای محدود کننده مون بهبود بدیم،ایمان مون تقویت کنیم قطعا نتیجه ی متفاوت میگیریم
کلا همه چیز به ما و درون ما برمیگرده.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر این آگاهی های بی نهایت ارزشمند و نابی که رایگان با عشق در اختیار ما قرار میدید.
در پناه رب العالمین شاد و سلامت وسربلند باشید.
سلااااااام به همه
عجب فایل پرباری بود
خدای من حسابی منو توی خودش برد
خدایا کمکم کن بنویسم
خدایا کمک کن درکمو بگم
استاد بزار اول ازتون سپاسگزاری کنم و البته تحسین
چقدررررررر خوب این موضوع رو باز کردین
اصلااااا شگفت زده شدم
10 صفحه نت برداشتم همزمان قرآن رو هم باز کردم با شما مرور کردم
خدایا کمکم کن یادم نره نعمت هام
کمکم کن ایمانم قویتر بشه
کمکم کن سپاسگزارتر بشم
کمکم کن رهاتر بشم
کمکم کن بیشتر الهاماتتو دریافت کنم
آسانم کن به سمت آسانی ها
نمیدونم چی بگم
حرفاتون مثل یه پتک بود واسه بیداری دوباره
بخدااااااا آگاهی و درک انتها نداره
هر چی میگذره بیشتر متوجه این میشم که من هیچی نمیدونم تشنه تر میشم ساکت تر میشم از ذهنم جداتر میشم
دیگه به پیش فرض هام نمیچسبم یعنی سعیم بر اینه
هر لحظه میگم خدایا تو بگو
هر لحظه متمایل ترم کن به ایمان
حواسم باشه دنیا صفر و یک نیست
چند وقته دارم تمرین میکنم که با خودم بیشتر به صلح برسم و حسابی دارم فضاهای تنهایی رو تمرین میکنم توی این فایل بهم یاداوری شد صفر و یک نگاه نکنم
همین الان توی برگه نوشتم میخوام بدون وابستگی از پس هر چیزی توی زندگیم بر بیام
عشق . ثروت . سلامتی . ارامش
ولی الان با آگاهی این فایل و اونجایی که موسی توی سوره طه بعد از درخواست هاش میگه برادرم هارون هم باشه تا با هم یاد تو کنیم منم گفتم خدایا میخوام همسرمم بعد این درخواست صلح با خودم کنارم باشه و با هم تجربه کنیم و پیش بریم
انگار داشت بهم میگفت که صفر و یکی نگاه نکنم و بهم یاداوری کرد که انسانیم و نمیتونیم صد باشیم
اگاهی فوق العاده ای بود چون من و همسرمم کنار هم کلی یاداوری میکنیم نگاه خدا و قوانینش رو
بهم گفته شد که حواسم باشه فضای صلح و تنهایی خوبه واسه روبرو شدن با خودم و پیشرفت ولی کنار همسرمم خوب پیش میریم تعادل رو برقرار کنم
عااااالی بود
استاد شما فوق العاده این توی منطقی بررسی کردن قران و بیرون کشیدن قانون و نگاه ازش بهتون تبریک میگم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
قسمت دوم فایل درک قوانین جهان با قرآن کریم
سوره احزاب
أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿1﴾
اى پیامبر از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر که خدا همواره داناى حکیم است (1)
وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿2﴾
و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوى تو وحى مى شود پیروى کن که خدا همواره به آنچه مى کنید آگاه است (2)
وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿3﴾
و بر خدا اعتماد کن همین بس که خدا نگهبان [تو]ست (3)
خدا یا شکرررررررررت
امروز هم فرصتی طلایی بهم بخشیدی تا در مدار درک آگاهی های ناب الهی باشم
خدایا شکرت
ایمان دارم همانطور که موسی و پیامبران را هدایت کردی
مرا هم هدایت میکنی
همانطور که از بدو تولد تا به الان که 33سال از عمرم گذشته و هر لحظه که بیاد میاورم ردپایی از هدایت تو را میبینم که هر لحظه مرا هدایت کرده ای و از کجا به کجا آورده ای
پس قطعا بدون شک از این به بعد هم با هر ثانیه که بر من عمرم را میافزایی در حال هدایتم هستی به راه راستی و درستی و الهی ات
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدا یا شکرررررررررت که یاد گرفتم برچسب های بهتری بخودم بزنم من توانایی بهبود شخصیتم را دارم
من توانایی بهبود توکل بر خدا و اعتماد داشتن بخدا را دارم
من توانایی شخصیتی قوی با باورهای توحیدی را دارم
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
هر لحظه در معرض هدایت خداوند هستم
بلطف خداوند یاد گرفته ام و ذهنم را تربیت کردهام که فقط تمرکزم روی بهبود شخصیتم بزارم
در هر شرایط سخت و پیچیده ای توکل کنم و ذهنم را کنترل کنم
در شرایط خوب که آدم باید خیلی بی معرفت باشه که بازم غر بزنه و ناراحت باشه و متوجه این آرامش نباشیم
الا بذکر الله تطمئن القلوب
هر لحظه باید بیاد خدا باشیم
خدا همواره هست
من باید بیاد خدا باشم در هر شرایطی باید یاد خدا را در وجودم زنده نگه دارم
وقتی شرایط خوبه باید کریدتشو بخدا بدهم و تسلیم باشم
در شرایطی که که بظاهر سخت و ناجالب هست باید کنترل ذهن کنم و فکر خدا را بخوانم
در شرایط سخته که ایمانم را بایدنشون بدهم
باید توکلم را قوی تر کنم باید باور و اعتمادم بخدا بیشتر شود
وقتی شرایط سخته باید با تمام وجودم بپذیرم که این تضاد برای بهتر شدن. قوی تر شدن شخصیت من آمده باید بهش خوش آمد بگویم
چون خداوند هیچ کس را بیشتر از ظرفیتش تکلیف نکرده
پس با آغوش باز بپذیرم که خواسته ای در من بوده و با ابن تضاد باید بفهمم که چه خواسته ای هست
آزادی مالیه آزادی زمانی و مکانیه روابط خوبه
معنویته سلامتی
چیه ؟
هر چیزی که هست درون خودمه
استاد هر چقدر بیشتر بلطف خداوند رشد میکنم ارامیم بیشتر شده
همین الان که اواسط فایل بودم یه تضاد اومد تو زندگیم
و گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
مادر شوهرم صدام زد و گفت کارت بانکی داخل جیب آرشیدا دخترم هست برام بیارش
بردمش براش شروع شد به گله و شکایت بازم از همسرم
که کارتم خالیه هیچی توش نیست و خیال نداره برام پول واریز کنه
حالا از اون طرف حساب همسرم از دیروز مسدوده به خاطر عوامل بیرونی
منم گفتم حسابش مسدوده
مادر شوهرم گفت کمتر آپارتمان بگیره
حالا من چشمام گرد شده بود
اصلا تعجب تو وجودم موج زد یه لحظه
گفتم بابا چرا همه توجه به ناخواسته دارن
اصلا ما آدمها دوست نداریم نعمتها و برکاتی که تو زندگیمون هست را بیاد بیاریم و حال خودمون رو خوب نگه داریم ما ارزشمندیم بی قید و شرط
چرا ارزشمندی من وصل باشه به همسرم و پر شدن حساب بانکی دیگران
به مادر شوهرم من نمیتونم چیزی بگم وقتی این دیالوگ رو داشت
اومدم بقیه فایل رو استوپ کردم و ذهنم شروع کرده بود به حاشیه رفتن
شروع کردم به نوشتن سه چهار صفحه نوشتم
که من همینجوری که هستم ارزشمندم
من مسئول شخص خودم هستم
من فقط توانایی در تغییر خودم را دارم
من از تغییر دیگران عاجزم
برای آرامش و در صلح بودن با خودم شروع کردم به شکر گذاری و دیدن نعمتها و هدایتهای که بارها و بارها داره برام واضح تر میشود که خداوند هر لحظه در وجودم هست
و نکات مثبت بقیه رو نوشتم و گفتم من الان مهم نیست به هر دلیلی احساسم بد شود
مثله اینه که دست زدم به آتیش دستم میسوزه
خدا شاهده استاد همون لحظه که به ابن تضاد برخوردم و یه لحظه حالم بد شد سریع جسمم واکنش نشون داد .
وقتی شروع کردم به نوشتن و آدمه دادن به افکار بهتر و تربیت ذهنم برای دیدن زیبایی ها و نکات مثبت و نعمتها و شکر گذاری یعنی چنان آرام شدم که خدا سریع بهم پاسخش را داد.
گفتم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
اگه همید لحظه برم جلو آینه چیزی بهم نشون میده که درونم با بیرونم یکیه اگه با خنده برم خنده رو میبینم اگه عصبانی برم جلو آینه حالت عصابنی رو میبینم
پس جهان داره در هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میدهد
جهان اینه تمام نمای درون ماست
مهم نیست به چه دلیل منطقی حالم بد باشه
مهم قانون جهان است احساس خوب اتفاقات خوب
احساس بد اتفاقات بد
این قانون اصلی جهان خداوند است
و استاد بر نوشتن و تمرکز بر بهبود شخصیتم
چنان آرامشی اومد در قلبم که اصلا فراموشم شد چند دقیقه پیش چه تضادی داشتم
یا اینکه ریز بشم من چه فرکانسی داشتم که به این تضاد برخوردم
گفتم هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
من باید خودم را بشناسم خدای درونم را پیدا کنم
قطعا با هر سختی آسانی هست
اگه من تمرکزم را روی اون تضاد میزاشتم و به ذهنم که جایگاه شیطان هست اجازه ورود بیشتر میدادم و گذشته تلخ و شرایطی که نتونستم ذهنم تا کنترل کنم شرایط بر من سخت تر گذشت و مرور خاطرات تلخی که خودم خلق کرده بودم
اسیر اون نجواها میشدم خدا میداند که تو همین یه ساعت گذشته چه بلایی سرم می آمد
خدایا شکرت
ولی وقتی ذهنم را کنترل کردم بلطف خداوند و عمل به آگاهی های ناب الهی
قلبم باز شد و با خودم به صلح رسیدم
برای آرامش بیشتر خودم برای ارزشمند دانستن خودم برای دوست بودن با خودم تمام گفتگو های ذهنم را کنترل کردم و اوضاع چنان برایم آسان شد که خداوند از طریق همان دستی که باعث تضاد شد
رفت برای فرزندانم هم نان سنگک آورد و الان بچه ها دارن با عشق صبحانه نوش جان میکنند
و من وقتم را برای خودم ارزشمند دانستم که این زمان هدیه خداوند است باید تمرکزم روی خواسته ها و اهداف و رشدو پیشرفتم باشد
نه روی ناخواسته ها
من آزادی زمانی و مکانی و استقلال مالی را میخواهم پس باید مسیر گذشته ام هدایتهای که شده ام
ایمان و توکل و اعتماد و باور بخدا را قوی تر کنم
با عشق و تکاملی رشد کنم
هر لحظه بیاد بیاورم که خداوند چه چالش های را برایم براحتی و آسانی و عزتمندانه حل کرده
وقتی من سپردم بخودش
اونم سمت خودش رو انجام داد
وقتی من آرام شده بودم احساس خوب را ماندگار تر کردم
وصل شدم بخدا به توحید بت باورهای قدرتمند توحیدی
به اینکه من روح مجردی هستم که تنها آمده ام و تنها باز میگردم
به اینکه من انتخاب میکنم برای بازگشتم بسوی خداوند میخواهم دست خالی برگردم یا با دست پر با رستگاری و سعادت و خوشبختی
اما ده رفتن باشم
من حق انتخاب دارم
چون تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید
چه سعادتی بالاتر از این که من را خالق زندگی خودم کرده
هر جوری که میخواهم زندگی ام را بسازم
باید به خودشناسی بهتری برسم تا بخدا شناسی برسم
خدایا شکرت هر لحظه تسلیمم تو مرا به مسیرهای درست متناسب با شرایطم هدایت میکنی
خدایا شکرت
که همین باور که قطعا با هر سختی آسانی هست را دقیقا صبح زود بیادم آوردی
چون با شرایطی که روزهای قبل سپری کرده بودم و ذهنم را کنترل میکردم و در احساس خوب پایدارتری در طول روز بودم
و روی انسانیتم کار میکنم که به همه احترام بزارم برای آرامش خودم
این اصل را بر من به وضوح رساندی
که در شرایط سخت هر چقدر ذهنم را کنترل کنم به همان اندازه خدا را باور کرده ام و به همان اندازه خداوند هم پاداش میدهد
بخدا که من امروز خوشبخترینم
بخدا که امروز بهترین روز زندگی من است تا به این لحظه
هر بار باید بیاد بیاورم که خداوند چه پاداشهای را بر من مقدر کرده
چه ترمزهایی را در وجودم نمایان کرده و در لحظه آسان شده ام بر آسانی ها
چقدر چرخ زندگی ام روانتر شده
چقدر راحتر کارها داره برام انجام میشه
اصلا همین مسدود شدن کارت های همسرم را خیری از طرف خداوند دیدم
و خداوند همون لحظه پاداشش رو بهم داد ون من دارم روی خودم کار میکنم و تغییرات من بر خودم واضح تر شده
همسرم شماره کارت منو داد به مشتری ها تا پولها را بحساب من واریز کنند
و با هر واریزی از دیروز تا به الان فقط میگم خدایا شکرت که راحت داری نشانه ها ی ثروتمند شدن و راحت تر شدن با مبلغ های بزرگتر را بهم نشون میدی
از جایی که فکرشم نمیکردم نعمت و ثروت و فراوانی داره وارد زندگی ام میشود
چقدر دلها را برایم نرمتر کرده
چقدر کیفیت آدمهای زندگی ام بهتر شده
هر چقدر من بیشتر تغییر میکنم شخصیتم بیشتر بهبود میدهم جهان داره بقیه کارها را برایم انجام میدهد.
داستان حضرت موسی را هر بار خوانده ام اشک ریخته ام
و هر چقدر که دقیق تر شدم در دیدن نشانه ها و فکر کردن و اندیشیدن به داستان پیامبران
چقدر خداوند داره کارها را برایم راحتر میکنه
از طریق استاد عزیزم بیشتر برام توضیح میده
که چطور و چگونه پیامبران هدایت شده اند چه ایمانی ساخته اند
چه خواسته های داشتن اند وقتی کنترل ذهن کرده اند و توکل برخدا
کرده اند
باور داشتند که خداوند هدایتشون میکند .
من تو کامنت های قبلی بلطف خداوند و هدایتهای که دران روزها با قرآن داشته ام به اندازه درکم نوشته بودم
که موسی هر چقدر کنترل ذهن میکردم و قدمهایش را تکاملی بر داشته ایمان و اعتماد به خدا را درونن بیشتر میکرده و بهش میگه بیا. بیار وقتی ما به مادرت وحی کردیم و داستان مادر موسی و هدایت شدم به قصر فرعون و بزرگ شدن و نیرومند شدن موسی در قصر دشمن با کمال عزت و احترام
که این نوزاد پسر بشه نور دیده آسیه و فرعون
و موسی با بیاد آورد. داستانهای زندگیش تونست به پیامبر ی مبعوث شود
حالا خدای من با خدای موسی مگر فرقی کرده
خدا همون خداست
به همه هر لحظه داره وحی میکنه
فقط من باید در مدار درک این آگاهی ها و احساس قلبی که قطب نمای درون من است که هر لحظه بهم میگه در چه مسیری هستم
خدایا شکرت
هر لحظه مرا در معرض هدایت خودت قرار بده
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم هیچی حالیم نیست
تنها فرمانروای کل کیهان تو هستی
تنها روی نیازم بتوست قلبم را گشوده کن بر روی ایده ها و الهامات الهی ات
خدایا شکرت مرا آسان کن بر آسانی ها
خدایا هر کجا ایرادی هست مشکل از من است
خدایا مرا آگاه تر کن بر درک بهتر از قوانینت
استاد دیشب یکی دیگه از ترمزهایم را در روابط عاطفی بلطف خداوند پیدا کردم
و با هدایت خداوند متوجه شدم این پاشنه آشیل بزرگی در من هست
من باید خودخواهانه تمرکزم را بر روی بهبود شخصیتم بزارم نه روی دیگران
من وظیفم انجام دادن سمت خودمه
بندگی کردن بدرگاه خداوند
جهان بقیه کارها را برایم انجام میدهد .
یعنی همینکه متوجه شدم اصلا نصفه مسئله حل شد چون من آرامش داشتم
چون من رها شده بودم فهمیدم نصف مسئله حل شده و همین امروز هم نشانه اش را دیدم
و گفتم خدایا شکرت همه کاره تویی من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
بخدا که باید هر بار هدایتها را ثبت کنم
تا بیاد بیاورم که از کجا به کجا رسیده ام در چه مسیری آمده ام که فقط لذت برده ام
خدایا متشکرررررم
خدایا شکرت که هر بار مقاومت هلیم را کمتر میکنی ایراداتم را بهم نشان میدهی و حلال مسائلم هستی و راهکارها را براحتی و آسانی و عزتمندانه بهم میگویی
خدایا شکرت که شرح صدرم عطا کردی .سینه ام را باز کرده ای و عقده از زبانم گشودی
آرامم کردی و هدایتم کردی به راه راست
حامی و پشتیبان و یاور شجاعان هستی
خدا یا شکرررررررررت
تو خدای منی
تو وهابی
تو رزاقی
تو رحمان و رحیمی
تو ستار العیوبی
تو بخشنده و مهربانی
تو نیکی و خیر هستی
تو یکتا هستی
توحید تویی
بازگشتم بسوی خداست
راستی و صداقت و پاکی و عشق و محبت و دوستی همه تویی
آرامش دلها تویی
تو دانا و بینا و توانایی
تو قادر مطلق هستی
تو عشق مطلق هستی
تو نهایت نعمت و ثروت و فراوانی هستی
تو غنی و سرشار از شادی هستی
خدایا شکرت
سوره سجده
قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لَا یَنْفَعُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِیمَانُهُمْ وَلَا هُمْ یُنْظَرُونَ ﴿29﴾انصاریان: بگو: روز فتح و پیروزی [حتمی مؤمنان] کسانی که کفر ورزیده اند، نه ایمان آوردنشان سودشان دهد و نه به آنان مهلت داده می شود؛
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ ﴿30﴾انصاریان: بنابراین از آنان روی برگردان و منتظر [رسیدن پیروزی] باش که آنان هم [به گمان خود] منتظرند [که بر شما پیروز شوند.]
خدایا شکرت برای هر لحظه هدایتم براه سعادت و خوشبختی
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو سپاسگذاریم که در نعمتهای بیکرانش غرق هستیم و سپاس خداوندی را که هرگز بندهگانش را بیش از توان، تکلیف نمیکند.
سپاسگذار استاد عزیزم با این نگاه منطقی و ریزبینانه و مخصوصا از زاویهای که آدم یادآور قانون میشه.
منم درک خودم رو در حد فهمم، با هدایت خداوند مینویسم.
داستان پرتکرار حضرت موسی واقعا برای همه ماها عبرتی است که بیاندیشیم و تفکر کنیم. امیدوارم که بتونیم اندکی بیشتر تامل کنیم به داستانی که براستی برای نشان دادن راه درست به ما داده شده.
امیدوارم که هدایتها رو دریافت کنیم و با رعایت تکامل، قدمها رو درست برداریم.
استاد من همیشه وقتی به حضرت موسی فکر میکنم، بیاد میارم که همه چیز ممکنه!
من سعی میکنم شخصیت موسی رو بسازم تو ذهنم.. یه فردی که زودجوشه، تا حدودی گردن کلفتی میکنه و زورم داره و وقتی که میگه من به هر خیری از جانب تو فقیرم، به نظرم نقطه عطفی هست که داستان هدایت رو شروع میکنه به پذیرفتن…
تو پارت اول و دوم چیزی که بیش از هررررر چیزی بلد هست و نمیشه واقعا انکارش کرد، همین ارتباط قوی موسی با خدای خودشه! گرچه پارت اول موسی بازم میگه من فلانم، بهمانم… ولی میشه اینجور نگاه کرد که به وجود این نیروی هدایتگر باور پیدا کرده و درسته که داره با عشق جان گفتگو میکنه، ولی میشه بازم نگاه کرد که موسی خودش رو شناخته، ضعفهای خودش رو میدونه و داره یجورایی اعتراف هم میکنه باز…. و من این نوع دعا و نیایش رو خیلی دوست دارم.. که رو به خدا میگم: من فلان نقطه ضعف رو دارم و فلان مسائل هم هست… کمک احتیاج دارم.. حالا اگه خیلی نق زدم، خب خدا خیلی صریح میگه: پاشو جمعش کن، اصلا هم اینطور نیست! و حرکت کن!
تو پارت دوم بازم پذیرش هدایت بیشتر رو میتونیم ببینیم، که اونجا موسی پذیرفته که باشه… من حرکت میکنم… ولی باز همون احساس نیازمندی رو به خداوند اعلام میکنه، و میگه برسون کمکت رو که خداوند هم میگه: اوکی! انجام شد!
!Consider it done
تمام کاری که باید انجام بشه، تکامل هست! که بازم حواسم باید باشه به خودم برچسب نزنم… حتی با وجود اینکه خداوند رو پذیرفتم، ممکنه جهت دلگرمی به یه چیز یا ابزار احتیاج داشته باشم…
ببینید وقتی میریم کوهنوردی، اگه یه چوب دستی، دستم باشه، به این معنا نیست که بدون چوب دستی نمیتونم برم کوه که… اگه باشه، خوبه… بهش تکیه میزنم.. باهاش کارهایی میتونم انجام بدم.. ولی اگه ذهن نجوا بخواد کنه، همون چوبدستی رو میکنه بلا
و تو رو خدا اینقدر صفر و یکی به داستان نگاه نکنید… ابراهیم بخاطر تقویت ایمانش میگه: خدا چجوری مرده رو زنده میکنی؟
موسی میگه: خدا هارون رو بفرست که دلگرمی باشه و تسبیح تو گوییم.
حالا ما بریم تو غار زندگی کنیم که بپیوندیم به خدای خودمون واقعا تفکر افراطی هست.
استاد من یه چیزی هی میومد تو ذهنم، آخر کامنت مینویسم…
به لطف خدا تو شهر و خانوادهای بزرگ شدم، که مصرف مشروبات ممنوع بوده و حتی تا بحال تست که هیچ، تو دستمم بعید میدونم گرفته باشم و یا حتی از نزدیک دیده باشم… اینم لطف خدا بوده، میخوام بگم وقتی آدم تو حالت مستی، خماری، یا نیازمند عامل بیرونی اینطوری هست، ذهنش مرز باریک راستی و درستی رو نمیتونه درک کنه!
اگر امروز 2 موضوع متفاوت، از یک داستان رو شما برامون میگی که من بعید میدونم کس دیگهای بهش حتی فکر کرده باشه، این نتیجه اینه که شما سالهاست ذهنت نیازمند عامل بیرونی نبوده و طوری تربیت شده که پترنها و الگوها رو حساس بشه بهش.
این گنجها… این آگاهیها… این خرد… در تار و پود کیهان، across space time, ریخته شدهاس… کسی میتونه برداره، بچینه.. که عقل سلیم و دلپاک و البته مغزیهشیار داشته باشه.
به قول شما این فرستنده هدایت همیشه داره هدایتش رو، سیگنالش رو میفرسته! کیه که دریافتش کنه؟؟
بیای و اینجوری باز برامون یه هدیه ارزشمند بیاری!
و البته که اگه گفته شده نرید دنبال این چیزا… خب برای خود من خوبه، نه اینکه خدا بخواد با 7 روش سامورایی تنبیهت کنه!
تنها دلیلی که تو قرآن از اون شدت عذاب گفته شده، به نظر من اینطوره که اگر خیلیها فکر میکنن خیلی شاخشون نشکن هست هم، تلنگر بخورن که یه قدرتی بالاتر هست که باید بهش بپیوندیم….
عین موسی سرکش قبل تسلیم شدن…
یا عین خود فرعون که خدا میگه “تو رو عبرت دیگران میکنیم”.
و هیچ چیز ابدی نیست جز رب العالمین…
و میدونمم که خداوند نیازمند توجه من نیست و این منم که نیازمند خداوند هستم.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگی تون باشید، چون ثروت خود اوسست.
با سلام خدمت اساتید عزیز
آزاده هستم
کلا قبل از آشنایی با قوانین جهان که توسط استاد کمی یادگرفتم همیشه از تنها بودن و تنها شدن میترسیدم البته هنوزم ترسهایی توی وجودم هست اما به نسبت قبل کمتر شده
مثلا همیشه از اینکه تنها برم خرید حسم خوب نبود
از اینکه تنها تو خونه بمونم میترسیدم
از اینکه تنهایی حتی یه کار کوچیک رو شروع کنم میترسیدم و کاملا وابسته به خانواده یا دوستام بودم و اعتماد به نفسم خیلی پایین بود
اما یکبار مجبور بودم که تنها تو خونه باشم و همراه خانوادم به مسافرت نرم که قرار شد برم خونه مادربزرگم تا اونها برگردن ولی به خودم یه تلنگر زدم که ببین اگر واقعا داری شاگردی میکنی حالا موقع درس پس دادن هست
خانوادم رفتن با این خیال راحت که منم رفتم خونه مادربزرگم
منم سه روز تموم تنهایی تو خونه موندم و چون شیفت شب بودم و مسیرم تا ایستگاه سرویس 10 دقیقه راه داشت مجبور شدم ساعت ده شبم این مسیرو تنهایی برم سر ایستگاه
خدا میدونه شب اول از ترس زبونم بند اومده بود و یه نور ماشین که از پشت سرم روشن میشد قلبم میومد تو دهنم چون اولین بارم بود که بدون اجازه و کاملا اختیاری و تنهایی تو عمرم اون موقع شب تو کوچه و خیابون بودم
ولی وقتی سوار سرویس شدم دیدم چقدر راحت و آسوده بودم و ترس چندین سالم ریخت و شبهای بعدم همینحوری رفتم سرکار چون میدونستم یکی کنارم توی قلبم حافظم هست.
حتی بعد از اون به کاری هدایت شدم که اصلا همکار خانم ندارم و همه همکارام آقا هستن شاید هرکسی جای من بود این شرایط رو قبول نمیکرد اما من از تنهاییم لذت میبرم و این محدودیت رو برای خودم تبدیل به فرصت کردم
وقتی کلری میخوام انجام بدم خودم اول تصمیم میگیرم و فقط نظر دیگرانو اگر خیلی خیلی واجب بود میپرسم.
واقعا شراکت نه تنها باعث پیشرفت نیست بلکه در اکثر واقع باعث جلوگیری از رشد میشه حتی اگر اون شراکت با اعضای خانوادت باشه.
من بارها و بارها با تموم وجود درک کردم که وقتی آدم به خدای خودش و به قلبش اعتماد کنه جز خدای احدوواحد احتیاج به هیچکسی برای پیشرفت نداره
خدا واسه آدم راه میشه رفیق میشه همکار میشه و….
ان شالله که این راه برا هممون نتایج بزرگی رقم بزنه