در این فایل استاد عباس منش با توضیح کلام خداوند در بخشی از آیات سوره طه و شعرا، اصولی اساسی را به ما یاد آور می شود که بذر توحید، بذر احساس لیاقت بی قید و شرط و باور به خالق بودن مان را در وجودمان می سازد.
- همان اصولی که تا کنون به خاطر “ناتوانی در تشخیص اصل از فرع” در قرآن، به آن توجه نشده است؛
- همان اصولی که راهنمایی است برای قدم برداشتن در مسیر خلق خواسته هایمان؛
- همان اصولی که اطمینانی است برای غلبه بر ترس ها و شک و تردید هایمان؛
- همان اصولی که منطق هایی قوی در دست ما قرار می دهد برای امکان پذیر دانستن تحقق خواسته هایمان؛
- و اطمینانی است برای باور به خالق بودنمان، درک قدرتی که خداوند برای خلق زندگی دلخواه مان به ما داده است و بهره برداری از این قدرت خلق؛
آگاهی های این فایل، “توحید” را در وجود ما بیدار می کند. توحید به عنوان مفهومی که قدرت خلق را در وجود ما زنده و فعال نگه می دارد، مسیر تحقق خواسته ها را بر ما هموار می کند و غیر ممکن ها را در زندگی ما ممکن می کند آنهم از مسیرهای طبیعی و بدیهی. آگاهی های این فایل را با تمرکز بشنوید و درک خود از این آگاهی را در بخش نظرات این فایل بنویسید.
منتظر خواندن نظرات تاثیرگذار تان هستیم.
بخشی از سرفصل های این فایل:
- اگر بخواهیم قرآن را در یک کلمه معنا کنیم، آن کلمه “توحید” است؛
- معیاری برای تشخیص قوانین ثابت خداوند در قرآن؛
- نشانه های آیاتی از قرآن که، قوانین بدون تغییر خداوند را توضیح می دهند؛
- شرک، ظلم بسیار بزرگی است؛
- تنها گناهی که خداوند در قرآن ذکر کرده که نمی بخشد، شرک است؛
- شرک به این معنا نیست که خدا را قبول نداریم. بلکه به این معناست که ما خدا را قبول داریم اما افراد یا عوامل مهم دیگری هم هستند که در زندگی ما بسیار تاثیر گذار هستند؛
- ارتباط بین توحید، شرک و قدرتی که ما برای خلق زندگی مان داریم؛
- نشانه های باور به خالق بودن خودمان؛
- نشانه هایی از شخصیت توحیدی و شخصیت مشرک؛
- چه افکاری از توحید و چه افکاری از شرک نشات می گیرند؛
- ارتباط “توحید” با “باور به خالق زندگی ات بودن”
- چرا خداوند شرک به خود را نمی بخشد؛
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم | دوره 12 قدم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1378MB60 دقیقه
- فایل صوتی درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 159MB60 دقیقه
سلااااااام من اومدممممممم
دیروز و امروز من با این فایل گذشت
با کامنتاش با آگاهی هاش چیزهایی
که امروز فهمیدم انگار دیروز اصلا
نشنیدم و شاید فردا چیزهای جدیدی
یاد بگیرم از این فایل …
هر لحظه که یادم میفته که دیروز
خودش به وضوح بعد از جنگ و جدال ذهنم بهم گفت برو فایل اجرای توحید عملی قبل اینکه برم بهش گفتم کدوم گفت: برو میفهمی و الله اکبر دیدم فایل
جدید به راهه و از اینکه من لایق دریافت
الهاماتش شدم خیلیییی خوشحال شدم
وسپاسگزار
امروز استاد فریاد زد تو این فایل که من
خالق زندگیمم و خداوند برحسب شرایط
اهداف ارزوهای من بهم الهام میکنه
بعد انگار یه چی تو ذهنم گفت :آرزو
ببین چطور میشه الان خداوند میاد
برای تو راجع به پرداخت بدهیات الهام
میکنه ،میاد راجع به فروش محصولت
بهت الهام میکنه و هزاران چیز دیگه که
مربوط به توعه مثلا نمیاد بگه آرزو فلان
جا یه ملک خوبی هست برو نگاش کن
بخر چون این جز اهداف من نیست فعلا
و واقعا درک کردم
اما امان از ذهن محدود من ،یعنی
اصلا نمیخواد از منطقه امن یه تکونی به
خودش بده در حد شکل گیری یه آرزو
هدف ،بهش میگم میخوام یه ملیون پول
بسازم باورتون نمیشه چطوره دسته بندی
شده برام دلیل میاره که نمیشه امکان نداره از این حرفها میگم بابا برای خدا
کاری نیست این برای تو سخته میره
میشینه یه گوشه ولی باز سر و کلش
پیدا میشه
این فایل امروز به من یاد داد
باید اهداف و آرزو هامو دوباره یه بروز
رسانی کنم اما متفاوت باید از محدوده
محدودیتهایی که ذهنم برام میاره گذر
کنم؛؛باااااید ایمانمو قوی کنم
کدوم هدف من از حرف زدن با قوم
فرعون سخته هیچ کدوم مگه یه ملیون
پول ساختن اونقد سخته مسلما سخت
نیست ،میخوام محکم تر چنگ بزنم به
ریسمان الهی و هیچ وقت یادم نره که
داستان توحید ،داستان شرک و داستان
خلق زندگی خودم به همدیگه وصل اند
اصلا آرزو جانم ؛ببین تو اگه چشم دوختی
به یه سری افراد که اونا بهت روزی می
رسونن این شرکه(آگاه باش که خدا
نمیبخشه)اینکه ذهنت برا پول ساختن
مقاومت میکنه برا اینکه میگه فلانی که
همیشه بهت پول میداد دیگه نمیده
اونیکیم خودش گرفتاره پس فعلا بشین
ببینیم کی اونا خوششون میکشه بهت
پول(این دقیقااااااااااا مکالمه ذهن من با
منه)و همینننننن ترمز من برای ساختن
پوله ،خدایا منو ببخش منو ببخش
اما من به تنهایی نمیتونم از این ترمز
به این بزرگی خودمو خلاص کنم
من تسلیمتم کمکم کن ،از اراده کن
فیکونت بر من ببار که محکم تر بشم
قوی تر بشم قدرتمند تر بشم و به جایی
برسم که همه جا تو رو ببینم
دیگه هیچ شکی به خالق بودن خودم تو
زندگیم نداشته باشم و چون اونجاست که
من تو رو عمیقا باور کردم تویی که از رگ
گردن به من نزدیک تری ،تویی که از روح
خودت در من دمیدی
میخوام اونقدر بهت نزدیک بشم اونقدر از
لحاظ شخصیتی توحیدی بشم و تغییر
کنم که هیچ ربطی به اون آرزوی گذشته
نداشته باشم ،لحظه ای که حس میکنم
تو در درون منی اون لحظه اوج خوشبختی
منه گاهی تو یه جاهایی همینجوری خود
به خود از سر وجد لبخند میزنم با خودم با خدا جونم حرف میزنم بعد میگم الان میگن دختر دیونه شده
اما میگم اگر این دیوانگیه که من میخوام دیوانه تر بشم ،نظر دیگران کیلو چنده
احساس تغییر در خود هم یه حس نابیه
خدایا شکرت که در بهترین زمانم بهم گفتی باید دوباره بنویسم منتظر فایل بعدی این قسمت هستم بی صبرانه….
استاد یه چیزی داخل پرانتز بگمممم
باووور کنیدوقتی میخوام یه کاری
در زمینه شغلی در تفکر ،در امر توحیدی
،گوش دادن فایلها انحام بدم همش میگم
اگه الآن استاد اینجا بود چه طور حرکت میکردی
و هر کار خونه رو که انجام میدم
میگم اگه الآن خانم شایسته بود
فکر میکنی چطور نظم میداد چطور کاراتر خونه
رو تمیز میکرد و و من باااااز احساسم عالیییی
میشه و سپاسگزار خداوند میشم که دستانی
چون شما رو به سمت من فرستاد
عاشقتونم
یعنیییییییی من به خودم افتخار میکنم
خودم خودمو تحسین میکنم که ببین
من در چه حدی بودم که خداوند من رو
به این سایت معنوی هدایت کرده …
آره استاد راست میگن باااااید کوچکترین
نکات مثبت ؛الهامات هدایتها رو بهش
توجه کنیم و اونقدر بولدش کنیم که
اتفاقای بزرگ هم برامون رخ بده …
مطلبی که میخوام بنویسم شاید مقداری
طولانی بشه اما این مطلب باید نوشته
بشه که آرزوی یک سال بعد 5 سال بعد
20 سال بعد یادش نره از کجا شروع کرده
آره من از زیر صفر صفر شروع کردم با
43 ملیون بدهی در 1 اسفند 402 شروع کردم
این مسیر جدید رو اومدم جلو ،گشایشها
دیدم من حرفهایی اینجا شنیدم که قبلا
مخالفشو میشنیدم من اینجا خدای
واقعی رو پیدا کردم
مطمئنم هیچکس جز استاد عباسمنش
این حرفها رو نه گفته و نه میگه…
من اینجا یاد گرفتم و قرض نگیرم قرض
ندم وام برندارم من یاد گرفتم اگر
سپاسگزار باشم ظرف وجودیم بزرگ میشه …
همیشه ادعای مذهب داشتم اما تو خالی
بودم پوچ بودم و خدا شاهده در بدو
ورودم به سایت کاملا در منجلاب بدهی
بودم 43 ملیون برای من حکم 43
ملیارد رو داشت …
اومدم جلو خوب اومدم اما نگوووووو
اصل رو نگرفته بودم ،چک و لگد جهان
شروع شد و من تقریبا 2 ماه از سایت
فعالیت در سایت دور و دورتر شدم
و منی که 6 ماه میشد نه قرص نه آمپول نه حتی سرماخوردگی نداشتم، بارها رفتم
زیر سرم ،بارها آمپول زدم و انگار باااااز
روزهای بدم رو داشتم میدیدم ،بهش
گفتم فکر نمیکنی بسه به خدا من نمیتونم من نمیتونم دوووم بیارم سجده به درگاهت میکنم بیا نجاتم بده گریه کردم اشک ریختم یعنی اوضاع بد جور بد
بود اما همین که گفتم تسلیمتم من میخوام برگردم به مسیر انگار صداش تو گوشمه بهم گفت برگرد اما این دفعه با اصل توحید گفتم تو بلندم به جون خودت این دفعه متفاوتر از قبل میام و عاقاااااااا
من رو کمک کرد ایده ها داد بهم با رعایت اصل تکامل تا اینکه خیلی هدایتی بهم گفت اون چیزی که مثل خوره افتاده به جونت و انرژیتو میبره زیر صفر روابططه
اعتراف کردم میدونستم خودمو زده بودم به اون راه ،بهش گفتم چیکار کنیم
گفت برو دوره عزت نفس ،بلید خودتو بکوبی و از نو بسازی با بهترین مصالح
مصالحی از جنس توحید گفتم چشم انگار قوتشم بهم داد شروعش کردم فوکوس وار
به تعهداتم عمل کردم و بچه ها از بدهیم 19 ملیون میموند و انگار خداوند تو یک شب نه تو یه دیقه منو چند پله انداخت جلو پ یه پولی اومد دستم که من 12 ملیون بدهی رو یک شبه دادم از جایی که فکرشو نمیکردم (اره جهان تعهد من رو دیده بود)برای من تصورشم غیر ممکن بود اما اتفاق افتاد و چقدررررر من خوشحال شدم اونقد با خدا حرف زدم گفتم همه وسیله ان تو عاملی (فقط مونده 8 تومن تا رسیدن به نقطه صفر مالی من …
و اما امان از ذهن دیروز با اینکه بدهی
پرداخت کرده بودم اونم کاملا دیدم کار
خدا بود ذهنم نجواهاش شروع شده بود
میدونید چی میگفت:انگار ترس از خارح
شدن از منطقه امنه روداره بهم میگفت
ببین از این سایت بیا بیرون این سایت تو
رو نسبت به اطرافیانت بی احساس میکنه
محلش ندادم گفتم ببند و ای کاش
میشد اینجا اسکرین فرستاد (تو نوت
گوشیم نوشتم)به ذهنم گفتم حالا که
اینطوره دیگه به لیست بلند انحام
تصمیمات معوقه ام قران خواندن رو هم
می خوام شروع کنم میخوام شروع کنم
و بهش گفتم خدایا دو سه بار شروع
کردم اما نشده اونجوری که باید این
دفعه بگو از کجا شروع کنم …خوابیدم
صبح بیدار شدم عاقاااااااا ذهنه باز
غرهاش شروع شد یعنی دیدم ساعت ده
شد باز میگه
همش میگه ول کن این اطلاعات سایت
و دوره رو … بعد به خدا گفتم خدای من
میای بشینیم پای میز مذاکره اومد
به ذهنم کامل منطقی توضیح دادم که
چرا تو فکر میکنی موندن من در این
سایت یعنی از دست دادن روابطم ؟بهش
گفتم یه چیزی بگو دلم خوش باشه ؟؟
من تا به الان که باسبک تو پیش رفتم
چه گلی به سر خودم زدم ؟من کجا کی با
چه درسی خدا رو اینقدر محکم و زیبا و
با اقتدار درک کردم؟مگه من تا حالا به
خودم اصلا ارزش داده بودم ؟ تو با چه
فرضیه ای به من میگی برو به فلانی
التماس کن مگر یه عمر اینطور بودم
جواب داد چرا از من میخوای خودمو
خوار و خفیف چرا ؟؟ چرا میخوای منو به
سمت حقارت بکشی ؟بابا اونی که تو الان
اومدی به من میگی برو پاپیش اون همون
رفتارهای توصیه ای جنابعالی تره هم برا
من خورد نمیکنه که حالا تو میخوای من
التماسش کنم؟
ببین آسمون به زمین بیاد زمین به
آسمون من فقط روی خودم کار میکنم
مابقی جهان وظیفه اشه درست کنه تو
بشین یه گوشه به ذهنم گقتم میبینی
هر چی از خدا میخوام بدون منت بهم
میده اما این افراد چماق میکنن میزنن به
سرت و اون لحظه خیلی آروم شدم و
خدا هم سر میز مذاکره بود دست نوازش
بر سرم کشید و خوشحال بود از اینکه
نعمتهایی که این روزا به وضوح بعد از
درخواستم بهم میده …
بعد یادم افتاد من قراره از امروز قرآن
بخونم و بلا فاصله خداوند بهم گفت الان
وقت فایل توحیدیه برای ورودی عالی به
ذهن گفتم کدوم گفت: برو سایت
مشخص میشه ،و اومدم و این فایل ناب
معرکه رو دیدم که درمورد توحید بود در
مورد تصمیم من قرآن خواندن بود و من
واقعا از این هم زمانی یک لحظه خشکم
زد اما خدا یه لبخند زد گفت اینم برا ذهن خوانت ….
استاد میدونم کلمات قادر به بیان تشکر
از شما نیستن تمام تلاشمون میکنم
نتیجه بگیرم با نتایج درخشانی ازتون تشکر کنم
تو این فایل خداوند به وضوح من گفت از
کجا قرآن رو شروع کنم به من گفت قرآن
سه کلمه است توحید توحید توحید
خیلی خوشحالم که توی این مسیرم و
هر روز یاد میگیرم از این سایت معنوی از
مقاله های بی نظیر خانم شایسته ،آخ از
کامنتهای بچه ها من گاهی از حجم زیاد
آگاهی گوشیمو و دفترامو همه رو جمع
میکنم زوم میکنم به یه جا و اونقد فکر
میکنم میگم دختررررررر این حرفها هر
کدوم عینه یه شمشع طلاست
من یاد گرفتم که اگر من به تصمیماتی
که میگیرم متعهد باشم جهان خودشو
متعهد و موظف به پیشرفت من میکنه
دلم میخواد وقتی من قطره میخوام وارد دریا بشم خودم به خودم یه کف مرتب بزنم بگم آره من تمام تلاشمو کردمرفتارهای توصیه ای جنابعالی تره هم برا
من خورد نمیکنه که حالا تو میخوای من
التماسش کنم؟
ببین آسمون به زمین بیاد زمین به
آسمون من فقط روی خودم کار میکنم
مابقی جهان وظیفه اشه درست کنه تو
بشین یه گوشه به ذهنم گقتم میبینی
هر چی از خدا میخوام بدون منت بهم
میده اما این افراد چماق میکنن میزنن به
سرت و اون لحظه خیلی آروم شدم و
خدا هم سر میز مذاکره بود دست نوازش
بر سرم کشید و خوشحال بود از اینکه
نعمتهایی که این روزا به وضوح بعد از
درخواستم بهم میده …
بعد یادم افتاد من قراره از امروز قرآن
بخونم و بلا فاصله خداوند بهم گفت الان
وقت فایل توحیدیه برای ورودی عالی به
ذهن گفتم کدوم گفت: برو سایت
مشخص میشه ،و اومدم و این فایل ناب
معرکه رو دیدم که درمورد توحید بود در
مورد تصمیم من قرآن خواندن بود و من
واقعا از این هم زمانی یک لحظه خشکم
زد اما خدا یه لبخند زد گفت اینم برا ذهن خوانت ….
استاد میدونم کلمات قادر به بیان تشکر
از شما نیستن تمام تلاشمون میکنم
نتیجه بگیرم با نتایج درخشانی ازتون تشکر کنم
تو این فایل خداوند به وضوح من گفت از
کجا قرآن رو شروع کنم به من گفت قرآن
سه کلمه است توحید توحید توحید
خیلی خوشحالم که توی این مسیرم و
هر روز یاد میگیرم از این سایت معنوی از
مقاله های بی نظیر خانم شایسته ،آخ از
کامنتهای بچه ها من گاهی از حجم زیاد
آگاهی گوشیمو و دفترامو همه رو جمع
میکنم زوم میکنم به یه جا و اونقد فکر
میکنم میگم دختررررررر این حرفها هر
کدوم عینه یه شمشع طلاست
من یاد گرفتم که اگر من به تصمیماتی
که میگیرم متعهد باشم جهان خودشو
متعهد و موظف به پیشرفت من میکنه
دلم میخواد وقتی من قطره میخوام وارد دریا بشم خودم به خودم یه کف مرتب بزنم بگم آره من تمام تلاشمو کردم الان هم با خوشی میرم به سمت خدای خودم انا لله و انا الیه راجعون
خدایا شکررررت خدایا شکررررت
سلام هم کلاسی عزیزم
کامنتهای شما همیشه برام ایمیل میشه
و من کلی آگاهی میگیرم خدا رو شکرررر
اما با خوندن این کامنتتون قلبم گفت
برو و تحسین کن هم کلاسیتو و
از صمیم قلب ازش تشکر کن
آره من از خوندن چند باره کامنت شما
به وجد اومدم کلللی تحسین کردم،
نگاهتونو آگاهیهاتونو،تلاشهاتونو،استمرارتونو
متعهد بودنتون و سخاوتمندی شما رو که
این آگاهی ها رو برامون نوشتین
این بخش قلب منو باز کرد و لذت بردم
اینکه:
اصل توحید شناخت خودمه
اینکه خودم نسبت به خودم چه احساسی دارم؟
آره من باید الان که در حال کار کردن در دوره عزت نفسم باید خیلیییییی عمیقتررررررر به این سوال
پاسخ بدم در موردش با خودم با خدای خودم
حرف بزنم ازش هدایت بخوام که خودمو بکشم بالا
به لطف الله یکتا
بی نهایت سپاسگزارتونم بازم برامون بنویسید
سلااااااام بر عقشه مننننننن کجا بودیییییییییی دختررررررررررر
عاشقتم مننننننن یه تنه از تبریز تا اون نقطه ای که هستی
آخ نگم برات از اون روز از اون لحظه ای که گفتی میری دو ماه دیگه برگردی
عاقاااااااا چشت روز بد نبینه غمگین شدم در حد باخت تیم ملی ،
با خودم گفتم من تازه داشتم به
دختر توحیدی سایت عادت میکردم
حالا چی شد و خداوند شققققق
زد پس کله ام گفت ساکت شوووووو
میخوای شرک بورزی (یعنی انگار دلم میخواست التماست کنم سعیده نرووووووووو خخخخ)اما سعیده رفت و من گفتم خدا منو ببخش به خاطر شرکم و من بااااز با صلاط های سعیده با خدا عشق بازیهاااااا کردم
اصن نمیدونی من چقدر ذوق کردم از اومدنت چقدر لبخند و شادی بر لبم اومد اون لحظه که ایمیل کامنتتت برام اومددددددد ؛اومدییییی من به فداتتتتتتت چه وقت خوبی اومدییییی
عاقاااااااا خوش اومدیییییییی
چقدر حالم بهترتر شدددددد
بانو جاننننن صلاط هات سیمانهای
ذهنمو داره تکون میده داره میریزه
بنویس برامون بنویس تا بتونیم به واسطه نوشته هات آموزشهای استاد جانمونو رو هضم کنیم
من عاشقتممممممممممم بقول خودت ماچ به کلت فراوووووووون
عاقاااااااا به خدااااا من از شدق از اون فرکانس مثبتی که از کامنتت گرفتم قلبم به تپش افتاد نمیدونی
چقدررررر تند تند داشتم میخوند انگار برا من بود از شدت شوق یه
لحظه چشام تار شد الله اکبر
گل مریم مرسییییی که نوشتی
این جملت منو دیونه تر کرد به
خداییی که تمام تاروپودمه
من از خانواده سلطنتی اومدم،خون خداوند در رگهای من جاریه،مگه میشه ارزش خودم و کاری که انجام میدم پایین باشه
آحححح که چه حس خوبی گرفتم
و
خون خدا تو رگهای منه
ببیییین اگه بهش وصل بشیم
از زمین و زمان برامون ثروت میباره
روزهایی رو گذروندم (زیاد هم ازش نگذشته)که برای 200 تومن در یک ماه با حساب کردن روی دیگران خودمو
خوار و خفیف میکردم
اما از وقتی که تمام تلاشمو میکنم فقطططططط روی خودش زوم کنم میبارهههه نعمت
همین دیشب کامنتشم نوشتم
ذهنم داشت رژه میرفت که تو این ماه بنا به دلایل خودش نمیتونی پول بسازی ،گفتم خدای من وهابه از جایی میرسونه که فکرش نمیکنی
ببین صبح با پیام واریز بیدار شدم
امروز اصن خندم میگیره یه پولی رو یه جایی دیدم که خداوند اون لحظه به من گفت این نشونه اینه
تو در فرکانس ثروتی
امروز مادرم یه ایده 2 ملیونی برام داد که مطمئنم به لطف خدا میشه
پسسس به قول استاد فقط باید باورهای توحیدیمونو قوی کنیم
و تعهدمونو به جهان ثابت
مریم جانم هم کلاسی خوش قلممم
ممنونم بی نهایت سپاسگزارم ازت
که نوشتی برای سعیده ،روزی منم شد
یه امید درخشش هممون تا آخرین لحظه پیوستن به دریا
چه کردی با منننننن فرشته زیبا رویم
نمیدونم چی شد رفتم داستان هدایتتو خوندم و خیلییی شباهت
واضح بود بین من و تو… در مورد شرایطت
اما وقتی به این جملت رسیدم از عظمت خداوند از درک تو اشکام بند نمیاد
تویی ک داری داستان هدایت من رو میخونی ….. حتی اگه تو زندان هم باشی مثل من باز هم پروردگار تو درهایی رو برات باز میکنه ک نمیتونی فکرش رو کنی….
عاححح خدای من باشه بزار بریزه این اشکای شوق از داشتن چنین پروردگاری …خدایا شکرت
فرشته جاااانم میدرخشی به لطف الله یکتا من میدونم
تویی ک داری داستان هدایت من رو میخونی ….. حتی اگه تو زندان هم باشی مثل من باز هم پروردگار تو درهایی رو برات باز میکنه ک نمیتونی فکرش رو کنی….
خدایا فکر کنم خودت هم با دیدن این جمله اشک شوق بریزی …
دست خدا بالای همه دستهاست
واوووووو چه زیبا نوشتی ،گله مریم
تعهد ؛تعهد؛تعهد چیزیه که خیلیییییی
زیر پاش گذاشتم
امممما دیگه شرایط من عوض
شده من با یه سری اتفاقات کوچیک بهم ثابت شد که اگر من رو تعهدم بمونم جهان وفاداریشو به من ثابت میکنه
یعنی باورت میشه؟! انگار باورم شده انگار سیمانهای سفت ذهنم داره آروم آروم میریزه کی میریزه وقتی که بهش قول میدم و پای قولم وا میایستم و خودم و خدا رو جدا نمیبینم وقتی که توحید رو اصل تمام زندگیم میدونم
به قول خودت اونجاست که یکی میخوام دوتا میده
میدونی مریم جانم اونجا که نوشتی پاکان با ناپاکان برابر نیستند این ترمز اونقدر در من شدیده که من چندین روزه مانع من شده برای نوشتن به تو ولی استخراج کردم از این جمله زیبای تو که آرزو تو باور مخربت اینه که یه عمر اینا رو شنیدی اما یک درصد هم باور نداشتی و الان هم وقتی وارد بدنه جامعه میشی انگار دوست داری با اونا هم نظر بشی انگار اون باور که ترو خشک با هم میسوزن میخواست ریشه تو بسوزنه
اما خدا هیچ وقت دیر نمیکنه
مریم جانم از حاشیه و دوری ازش گفتی ،دیشب با خدای خودم عهد بستم و بهش یه تعهد یه ماهه دادم
شرایط طوریه که در حال مریض داری هستیم و کنترل بعضی چیزا مثل حرف زدن در مورد مریضی و …سخته اما من
ازش خواستم که زمانمو برام باز کنه من میخوام روی اصل توحید کار کنم من میخوام ایمانم قوی تر بشه من میخوام یه قدم دیگه برای اراده کن فیکونش نزدیک بشم
و جالبه دیگه قلبم باور میکنه
خداوند داره یه کارایی میکنه
پرقدرتر روی این تعهدم خواهم ماند و نتایج بی نظرمو خواهم نوشت
از حاشیه ها آگاهانه دوری خواهم کرد ….. نظر دیگران اصلا مهم نیست مهم شرک نورزیدن منه مهم ایمان منه….
مریم جانم ؛خاندان سلطنتی
؛عشقه خدا عاشقتمممم هم کلاسیییییی