https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-22 04:04:312024-10-22 04:10:16درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1
352نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
انشالله هر کجا که هستید حال دلتون خوب باشه احساس رهایی داشته باشید
احساس ازادی که تنها نتیجه این فکره که خودمون رو خالق زندگیمون بدونیم
این تفکر تنها وقتی ممکن میشه که قدرت رو در دستان خدایی بدونیم که همه چیزه .
از مفاهیم زندگی گرفته مثل محبت کردن
تا خود کسی که محبت می ورزه
تا دنیایی که محبت درش در جریانه ️
همه از خداس و غیر از خدا هیشکی نبوده و نیست
جالبه برام که منابع علمی هم معتقدن که همه چیز از یه منبع مشترک بووجود اومده که بهش میگن انرژی و چیزی جز این انرژی وجود نداره . همه چیز شکل متفاوتی از همین ماهیته .
خدارو شکر میکنم بابت هدایتش . من خودم این مدت در روابطم دچار شرک شده بودم . حداقل این مورد برام واضح بود .
خیلی وابسته به طرف مقابلم بودم . با توجه به اموزه های استاد سعی کردم خودمو از بلاتکلیفی در بیارم . خیلی جدی از طرف مقابلم پرسیدم و فهمیدم که در چه وضعیتی هستم و سعی کردم بدون ترس اقدام کنم . تماما میترسیدم که اگه این رابطه شکل نگیره دیگه هیچ رابطه ای نیس که خوب باشه . فقط همینه .
به خودم یاد اوری کردم که من موقعی که برا کنکور درس میخوندم یعنی یه سه سال پیش . یه تعداد از دوستان بودیم باهم درس میخوندیم . فضای فوق العاده دوست داشتنی بود . افرادی با باور های مختلف ولی کاملا به هم احترام میزاشتیم و باهم صمیمی بودیم . موقع ناهار غذامونو باهم تقسیم میکردیم . اصلا فضا صمیمی جوری که تاحالا ندیده بودم تو زندگیم
زمانی که موقع کنکور شد و میخواستیم از هم جدا بشیم این حس رو داشتم که دیگه تموم شد . دیگه رابطه ای نیست به این خوبی باشه .
ولی حرکت کردم خودمو جدا کردم و به زندگیم ادامه دادم . با خودم گفتم همون منی که تو اون موقع به لطف خدا این روابط زیبا رو با دوستانم ایجاد کردم . اون شرایط بسیار صمیمی و دوست داشتنی که هزاران برابر بهتر از شرایط قبل ترم بود .
بازهم میتونم این کارو بکنم . و الان به لطف خدا تو دانشگاه با دوستانم روابطی فوق العاده دارم . احترامی که از همه دوستانم دریافت میکنم . اون عشقی که به بقیه میورزم . واقعا تونستم به لطف خدا باز هم شرایطمو نسبت به قبل بهتر کنم .
اینو به خودم یاد اوری کردم و گفتم که اگر این رابطه شکل نگرفت هیچ اشکالی نداره . فرصت های بی نهایتی در انتظارمه .
و به راحتی در کمال احترام و حس خوب از هم خدافظی کردیم .
یه جمله هست که فکر کنم حتی رو لباس استاد هم بود . Be the change you want to see in the world
تو اون تغییری باش که میخوای تو دنیا ببینی . استاد هم گفته بود وقتی افراد از هم جدا میشن تمام اون خاطرات خوبشونو فراموش میکنن .
منم با خودم میگفتم چه کار بدی .
پس من میشم همون تغییری که میخوام تو اطرافم ببینم .
این موضوع اصلا باعث نمیشه بخوام از طرف مقابلم بد بگم . اصلا .
اون فرد باورهای خودش رو داشت که برای من کاملا قابل احترام . نکات مثبت بسیار زیادی که باعث شد احساس کنم تو همین مدت خیلی کوتاه اشناییمون خیلی چیز ها ازش یاد گرفته باشم .
به قول قران که میگه ( خیر فی ما وقع )
اگر بخوام دنبال نکات مثبت بگردم .
اول باید بگم که چه انسان های فوق العاده ای پیدا میشن که بهت اهمیت میدن و با همچین احترامی نظرشون رو بیان میکنن .
و اینکه این اتفاق تمام برام تجربه بود . یه تجربه عالی . خیلی از قبل بزرگ تر شدم .
خدارو شکر میکنم و باز هم به مسیر زندگیم ادامه میدم
مسیر زندگی خیلی قشنگه ️
تمام لحظات تلخ و شیرینش به یاد موندنیه
مثل طعم شکلات رو یه قهوه دلچسب که حالتو جا میاره
دوستان عزیز همتونو دوس دارم
دوس دارم در کنار هم بشیم همون تغییری که همیشه میخواستیم تو اطرافمون بووجود بیاد
من کلا یه مسئله داشتم اونم اینه که نمیتونستم با تعهد و پیوسته ( حداقل برای یه مدت قابل توجهی ) به تمرینات استاد عمل کنم . در طول مسیر هی سست میشم . هی به خودم میگم هر روز کامنت بزارم ولی بعد چند روز این روند خراب میشه .
داشتم نگاه میکردم شاید یکی از دلایلش کمال گرایی من باشه .
مثلا همزمان اومدم بخودم گفتم باید یه برنامه برا ورزش داشته باشم . پیش میومد که صبح دیر پا میشدم یا مثلا اومدم شروع کنم یه کاری پیش اومد اون لحظه نتونستم ورزش کنم . ولی به محض اینکه وقتم ازاد شد همون جایی که بودم شروع کردم .
کمال گرایی رو گذاشتم کنار . این طوری تونستم این روند رو ادامه بدم .
یا مثلا پیش میومد صبح دیر از خواب پا میشدم احساس میکردم دیگه از برنامه زندگیم جا موندم . کل روزم خراب شد . ولی کمال گرایی رو گذاشتم کنار از بقیه روزم استفاده کردم . در پایان روز هم خیلی خوشحال بودم از اینکه تونستم از وقتم استفاده کنم .
الان هم روزم شلوغ بود بود نتونستم فایلی از استاد نگاه کنم . ولی این باعث نمیشه که روند کامنت گذاشتنمو متوقف کنم . دقیقا دفعات قبل هم همینجا ها متوقف میشدم و بعد کلا دور میشدم .
الان گفتم چکار میتونم بکنم . دیر وقته ولی وقت دارم کامنت بزارم . میام رو همین فایلی که دیروز دیدم و کامنت نوشتم دوباره کامنت میزارم . کمال گرایی رو میزارم کنار و از همون حایی که هستم حرکت میکنم . منتظر نمیمونم تا شرایط در بهترین حالت خودش باشه . حرکت میکنم و بهونه نمیارم .
سپاسگذار خداوند هستم که منو با شما آشنا کرد که بسیار خوشحالم که هر روز تغییر دارم میکنم امروز کنترل ذهن عالی داشتم و تا الان حسمو خوب نگه داشتم و خودمو تحسین میکنم که برای هدفم قدمی کوچیک برداشتم خدایا شکرت سپاسگزارتم
سلام به خدای عزیزم که هم اکنون در تک تک سلول های من است و امر به نوشتن میدهد سلام به تک تک سلول های الهی من
سلام به خدایی که در من است
سلام به خدایی که بقول استاد عزیزتر از جانم من را در کنار خودش خالق کرده
استادی که من از اویم و او از من
تمام هر آنچه در آسمان و زمین است مسخر من قرار داده
همان خدایی که از طریق من دنیا را دارد تجربه میکند
همانی که الان من را در محضر استادم به تلمذ نشانده همان استادی که جلوه ی زیبای خداست
سلام به استاد قشنگم مریم جان شایسته عزیزم
هرگز و هرگز مهربانی و عشق شما را در فایل های زندگی در بهشت زمانی که با یک دست فیلم میگرفتید و کار یا آشپزی میکردید فراموش نمیکنم خدای من چقدر شما مظهر عشق هستید
الان هم نهایت قدرت خداوند را در شما و دوری از استاد نظاره گر هستیم که چطور دوره برگزار میکنید و ما شاگردی میکنیم
که همه برای من درس است و درس است و درس
خلاصه که استادجان و مریم جان قربونتون برم
و بی نهایت تحسینتون میکنم که همچنان در فرکانس و مدار هم هستید
استاد الان که در غار حرای خود بسر میبرید چقدر حرف هاتون دلنشین تره و میدونم که تسلیم امرپروردگارمون هستید در این وقت و ساعت
که باز هم درسه برای من
استاد من کم کامنت مینویسم شاید لیاقتش رو ندارم چون وقت زیادی هم ندارم که البته مسئولیت زندگیم بازم با خودمه
بقول شما ما خالقیم و من باید باز دست به خلق بزنم
من میتونم خلق کنم و مسئولیت اینی که الان کم وقت دارم هم با منه این الان یک تلنگره که کارم باعث میشه کمتر تو سایت باشم
من سالیان سال مسئولیت زندگیم رو قبول نمیکردم و تمام تقصیرها رو گردن دیگران می انداختم چون راحت ترین کار ممکن بود
تا اینکه به سوی شما هدایت شدم و با آگاهی های توحیدی و ایمان بدون عمل حرف مفت است دنبال کار رفتم منی که نه تنها پولی نداشتم بلکه بدهکار هم بودم
با همون شجاعتی که توحید بمن میداد رفتم کاریابی یه کار عادی پیشنهاد شد که باید میرفتم برای ثابت کردن اینکه اهل کارم و اخراج شدم خداروشکر
ناامید نشدم و فردا باز رفتم کاریابی
چون ندا میگفت برو و نترس
رفتم و کاری که دلخواه من بود کارمندی فروش بم پیشنهاد شد حالا کجا؟ /: جایی که تو شهر ما معروف بودن به پولداری و بداخلاقی
رئیس کاریابی بم گفت با همون لهجه خودمون (: کله شون بپکه خیلی خب حقوق میدنا اما خیلی بد اخلاقن
استاد این حرفی که امروز زدید راجع به فرعون منو یاد روزی انداخت که باید میرفتم مصاحبه
راستش از نظر اخلاق و رفتار اونا تو شهر ما فرعون بودند با کلی دبدبه و کبکبه از بنز و بی ام و… تا ملک و… همه رو داشتن اما جلاد و فرعون (:
دوست صمیمیم برگشت گفت وای سمیه ول کن مگه خلی بری اینا خیلی فلان و بهمانن خیلی بداخلاقن بیشعورن (:
ندا بقدری بلند بود که نان استاپ میگفت سمیه برو نمیگفت نرو سمیه (:
نه تنها میگفت برو بلکه میگفت برو با قدرت برو و با لبخندی که انگار کار مال خودته و دیر رفتی برو
لا تخف و لا تحزن آن الله معنا
رفتم و با لبخند رفتم که بعدها میلاد رییسم گفت اون لبخنده کار خودشو کرد
و استاد من رفتم و الان دو سال و نیمه اونجام
کلی رشد کردم
استاد من باید میرفتم که فرعون درون خودم رو خورد کنم اونا فرعون نبودند
من با تمرکز بر نکات مثبت اطرافیانم و شکرگزاری همین میلاد بداخلاق رو180 درجه عوص کردم الان من و میلاد که متاهله و بسیار بسیار چشم پاک و امنه مث خواهر برادریم رفیقیم دعوا میکنیم اما آگاهانه دعوا میکنیم
استاد الان هر کسی میاد تو شرکت ما میگه چقد اینا خوبن عوص شدن آروم شدن
استاد تا این جای درس من فهمیدم من عوص شدم تا اونا عوص شدن
بسیار بسیار خوشحالم که در روز جمعه 4 آبان اینستاگرامم رو حذف کردم و میخوام لیزری رو قانون و سایت کار کنم
که بتونم به جایی برسم که ذهنم ازش میترسه
بامید هدایت خدای قشنگم ️
عاشقانه تمام کسانی که کامنت میذارن رو دوست دارم ماچ به همتون
بذر توحید، بذر احساس لیاقت بی قید و شرط و باور به خالق بودن مان
2.تشخیص اصل از فرع
3.اصولی که راهنمایی است برای قدم برداشتن در مسیر خلق خواسته هایمان؛
اطمینانی است برای غلبه بر ترس ها و شک و تردید هایمان؛
منطق هایی قوی در دست ما قرار می دهد برای امکان پذیر دانستن تحقق خواسته هایمان؛
و اطمینانی است برای باور به خالق بودنمان، درک قدرتی که خداوند برای خلق زندگی دلخواه مان به ما داده است و بهره برداری از این قدرت خلق؛
4.آگاهی های این فایل، “توحید” را در وجود ما بیدار می کند. توحید به عنوان مفهومی که قدرت خلق را در وجود ما زنده و فعال نگه می دارد، مسیر تحقق خواسته ها را بر ما هموار می کند و غیر ممکن ها را در زندگی ما ممکن می کند آنهم از مسیرهای طبیعی و بدیهی.
5.قرآن در یک کلمه = توحید
6.معیاری برای تشخیص قوانین ثابت خداوند در قرآن؛
7.نشانه های آیاتی از قرآن که، قوانین بدون تغییر خداوند را توضیح می دهند؛
8.شرک، ظلم بسیار بزرگی است؛
تنها گناهی که خداوند در قرآن ذکر کرده که نمی بخشد، شرک است؛
9.شرک به این معناست که ما خدا را قبول داریم اما افراد یا عوامل مهم دیگری هم هستن که در زندگی ما بسیار تاثیر گذارن؛
10.ارتباط بین توحید، شرک و قدرتی که ما برای خلق زندگی مان داریم؛
11.نشانه های باور به خالق بودن خودمان؛
12نشانه هایی از شخصیت توحیدی و شخصیت مشرک؛
13.چه افکاری از توحید و چه افکاری از شرک نشات می گیرند؛
14.ارتباط “توحید” با “باور به خالق زندگی ات بودن”
نکته های من:
درک قوانین جهان
1.آیه هفت سوره آل عمران مناسب برای پیدا کردن قوانین
2.قوانین چطور عمل میکنه وهدف سعادت دنیا و آخرتمون
سیستم خدا چطور!
3.تکرار منطق های قرآن «الگوها و حرفای منطقی»
4.خود قرآنمیگه ما این کتاب رو آسون کردیممم
5.بدون پیش زمینه قرآن رو بخونیم
6. اطمینان قلبی که داری مسیر و درست میری
7.معنای قرآن در یه کلمه:
توحید، یکتاپرستی
8.شرایط پیامبر: خدا با شرایط اون لحظه تو ، توانایی ، اهداف و خواسته ها داره تو رو راهنمایی میکنه«کوتاه ترین ، سریع ترین و بهترین مسیر رو میگه»
پس در مورد مسایل قرآن شرایط تغییر کرده مث شراب اولش خوبه ولی مردم زیاده روی کردن گفته ممنوع
گوشت خون خوک مردار و حیوان به نام غیرخدا همون میگه اگه توشرایطی بودی برای زنده بودن بخور
9.با توجه به شرایط آیات تغییر کرده
میگه یه سری چیزا رو حلال کردیم برای گذشتگاه حرام بوده
10.یه سری چیزا هس تغییر نکرده در قرآن که قوانینِ : دنبال درک قوانین باشیم
11.قوانین: بارها و بارها و بارها تکرار شده برای زندگی بهترمون برای سعادت و خوشبختی دنیا و آخرتم
12.اصل بذاریم برای اصل در هر چی اصل قرآن روعمل کن حالا صوت و اینا اگه فرصت بود و دوست داریم
اصل همیشه اولویته
13.اگه سمت گناه کبیره نریم خدا بقیه رومیبخشه
14.مثال از طبیعت زده که درک م از قرآن میره بالا
15.در سوره شعرا داستان موسی
در سوره طه همون داستان میگه با تفاوت عظیم:
سوره شعرا آیه 10:
موسی بیا به نزد قوم ظالم«قوم فرعون و بگو آیا تقوا ندارید؟»
چرا میگه برو سراغ قوم فرعون
چرا میگه قوم ظالمی هستن
میشه نگاه کرد قومش ممکن ظالم نباشن
13لقمان :پسرم به خدا شرکنورز که شرک ظلم عظیمی«چون قوم فرعون شرک ورزیده»
این نگاه چون قوم فرعون فرعون رو خدا میدونیته مث کسی که رو کسی حساب میکنی که اگه نباشه شرایطمون نامناسب میشه یا بهش نیازمند باشیم«عاطفی مالی سیاسی هر چی»یا او می تونه زندگی رو خراب کنه یا اون می تونه تاثیری در زندگی م بذاره
هر بار این فک باشه شرک پس حواس مون جمع
هرنگاهی که قدرت بده شرک یا کسی نباشه من فلانم نع
درونی کردن خودارزشمنذی مون در جریان ایجاد احساس عالی درونی مون
شرک ینی خدا رو قبول داریم ولی ادمو افراد دیگه تاثیر دارن
خدا از روح در ما دمیده و من خالقم خالق زندگیمم و خدا قدرت خلق کنندگی داده بهم و با تکرار و باور به خالق بودن ینی توحید میادنعمتاو ثروتای فراوان دریا زمین و آسمان ها برای منن در تسخیر شما در آوردیم
$@باور پرقدرت متطقی در توحید باور اینکه من دارم اتفافات رو رقم میرهنم
نیازی نیس کسی هوای مو داسته باشه
نیازی نیس به کسی باج بدم نیازی نیس از کسی حساب ببرم
نیازی نیس بترسم
نیازی نیس به کسی التماس کنم
بیام باورهامو درس کنم
زمانی که داری به خالق بودنم فک میکنم دارم توحیدی عمل میکنم
من نیازی ندارم کسی پول قرص بده من خودم ارزش آفرینم
من خالقم
من میتونم آنچه میخواهم در زندگی خودمرقم بزنم وقتی فککنب کسی باید باشه تا زندگیم تفییر کنه
نیازی به وابستگی نیس
$راحت باش خدا افراد مناسب رو برام میاره تو دل ها رو برام نرم میکنی
و احساس آرامش و اطمینان قلبی درونم
واقعا چه حد از باور هس که تا این حد آرامش قلب و اطمینان برام
زندگیم در تمام جنبه ها تغییر میکنه با این باور توحید و یکتاپرستی
ادامه شعرا
موسی در کاخ فرعون بزرگ میشه بعد کسی رو میکشع حالا میگه برو سراغ قومت فرعون در ذهن به نظر نشدنی همین که خودمون بخوایم تصمیم بگیریم و به نظر نشدنی ممکن باشع مث تحقیقم
سلام خدمت استاد عزیز و تمام بچه های سایت عباس منش خلاصه بگم که سوالی دارم که اینه که من از طریقی با کتاب راز و معجزه شکرگزاری آشنا شدم و حدودا 3الی4 سالی از این موضوع میگذره و من به تمرینات کتاب معجزه شکرگزاری عمل کردم و حدودا بعد از سه ماه بعد از آشنایی با این کتاب و انجام تمرینات و البته بعد از مشکلات به سابلیمینال هدایت شدم (سابلیمینال یک محرک زیر آستانه یست) و خریدم و گوش دادم و بسیار هم توی زندگیم تأثیر داشت تاثیر بسیار مثبت الان هم که دارم گوش میدم تاثیراتش رو میبینیم داخل زندگیم و حتی من باور دارم از طریق همون فایل های سابلیمینال به سایت استاد عباس منش هدایت شدم و بسیار از لحاظ درونی هم عالی تر شدم و الان دارم هم از فایل های استاد استفاده میکنم و هم سابلیمینال گوش میدم و اینم میدونم که ما خالق زندگی خودمون هستیم و من میتونم با تغییر فرکانس هایم نتیجه های دیگری بگیرم (بر اساس همون مقدار که من تغییر میکنم) و سوالم اینکه که آیا من با استفاده از سابلیمینال که توسط یک فردی ساخته شده و من گوش میدم آیا دارم شرک می ورزم یا خیر؟ سپاس گزارم از جوابتون در پناه الله یکتا شاد ثروت مند سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
خدای مهربان چطور میتونیم سپاس گذار همین یه دونه نعمت باشیم چطور میتونیم سپاس گذار نعمت عضویت در این فضای بهشتی باشیم
خدایا شکر که منو به این سایت هدایت کردی
خدایا شکر که منو به استاد عباسمنش عزیز هدایت کردی
خدایا شکر بابت وجود استاد عباسمنش
خدایا شکر بابت وجود استاد شایسته
خدایا شکر بابت وجود خانواده ی بهشتیم
خدایا شکر بابت این عزیزان هم فرکانسی
خدایا شکر بابت وجود خودم
ــ خدایا من نمیدونم تو میدانی و خودت منو هدایت کن که چیکار کنم و چطور بهتر زندگی کنم چطور لذت بخش تر زندگی کنم چطور آسانتر زندگی کنم چطور موثرتر زندگی کنم
دوست دارم توحیدی تر رفتار کنم
دوست دارم بیشتر تسلیم تو باشم
دوست دارم آزاد و رها در آغوش تو باشم سوار بر دوش تو باشم و من هم اجازه میدم که هدایتم کنی من از تو خودت را میخوام ،من ازتو ارتباط با تو را میخوام من از تو ایمان و توکل را میخوام من از تو یگانه پرستی را میخوام من از تو میخوام که مرا توحیدی تر کنی قلبم را با هدایت هایت پر کنی و مرا تسلیم خود کنی ،تو همه چی هستی وقتی با تو هستم همه چی دارم وقتی از تو دور میشم در تاریکی و شرک غرق میشم وقتی از تو دور میشم گم میشم، سنگین میشم ،هیچ میشم ،پوچ میشم ،خار میشم ،ذلیل و بدبخت میشم ،وقتی روی به غیر از تو حساب میکنم کوچک میشم ،نابود میشم ،پودر میشم اما تو همیشه بامنی و منو به مسیر درست هدایت میکنی و دستم میگیری و من تسلیم تو هستم و اجازه میدم که هدایتم کنی سپاس گذارم که مرا سوار بر دوش خود میکنی و میبری به بهترین ها که من لایق بهت ینم که من با ارزشم که تو همه چیز را برای من خلق کرده ای و مرا برای خودت خلق کرده ای و آنچه در تسخیر توست در تسخیر من است و تو رب العالمین هستی که حمد و ستایش مخصوص توست ایاک نعبد وایاک نستعین اهدنا صراط المستقیم
ــ استاد در مورد قوانین و مفهوم و معنی قرآن تامل کردن فکر کردن و هدایت شدن و به چنین درک و آگاهی رسیدن که زندگیشون در تمام ابعاد تغییر وسیعی کرده و انچه که از گذشتگان شون را شنیدن همینطوری قبول نکرده و به تحقیق و بررسی در این زمینه پرداختن و خیلی اسان هدایت شدن .
به طور کلی راجع به هر موضوعی و هر هدفی چقدر تفکر میشه کرد ؟؟؟چقدر فکر میکنیم ؟؟؟ چقدر واسش قدم برمیداریم؟؟؟ چقدر خودمون را رشد میدیم ؟؟؟چقدر دنبال تغییر کردن هستیم ؟؟؟ چقدر از این قدرتی که خداوند بهمون داده استفاده میکنیم ؟؟؟چقدر خودمون را خالق زندگی میدونیم ؟؟؟((اینا را دارم به خودم میگم و باید هزاران بار این سوال ها را از خودم بپرسم ))
ــ ایا هر موضوعی را همینطوری که هست میپذیریم ؟؟؟ایا آنچه که از گذشتگانمون بهمون رسیده قبول میکنیم ؟؟؟ایا قبول میکنیم که این شرایطی که داریم را میشه تغییر داد ؟؟؟ آیا قبول میکنیم که اگر استاد عباسمنش تونسته به این شرایط برسه و در حوزه ی کسب و کارش در جهان با اختلاف نفر اول باشه ما هم میتونیم ؟؟؟ ((اینا را دارم به خودم میگم و باید هزاران بار این سوال ها را از خودم بپرسم ))
((((((ــ پیش فرض ذهنی من در مورد اینکه نمیشه اینجا بساط کرد چیه ؟؟؟ ایا فقط به خاطر این نیست که اینو شنیدم و دیدم که مثلا شهرداری نذاشته و یا در گذشته چندین بار دنبال خودم کردن ؟؟؟ایا فقط به خاطر این نیست که باور کردم و داره اتفاق میفته و اگر من قوانین میدونم و از همه مهمتر فقط کمی باور دارم که خداوند صاحب همه چیزه و منو خالق زندگیم کرده پس چرا تغییر نمیدم این پیش فرض که خداوند صاحب همه چیزه و قدرت دست خودش و قلبها را واسم نرم میکنه و منو در زمان و مکان مناسب قرار میده و منو با وجه خوب افراد قرار میده و واسم هم زمانی به وجود میاره و برگی بدون اجازه ی ربم بر زمین نمیفتد و وقتی احساس خوبی داشته باشم همه چی به نفع من پیش میره و واسه من خوبه پس کافیه فقط اینا را تکرار کنم و با الگو و مثالهایی از خودم واسه ذهنم منطقی کنم و اگر دنبال باور سازی هستم یادم باشه که باید منطقی کنم با الگو و مثال زدن منطقی کنم که اگر در کیش واسه من شده اینجا هم میشه که اگر در کیش وسط اسکله تفریحی تنها کسی بودم که بساط کردم اینجا هم در بهترین شرایط واسم میشه که اگر در کیش مدام اتفاقات خوب واسم میفتاد و به سمت بهتری پیش میرفتم در اینجا هم واسم میشه و خداوند همیشه هوامو داره و همیشه فقط کافیه بنویسم با منطق و آن چه که اصل و ریشه هست را تکرار میکنم مثل توحید مثل لیاقت و مثل فراوانی مثل ربوبیت و مثل اینکه من خالق زندگیم هستم و قدرت در دست من و خدای من
ــ خدای بزرگ داره بهم میگه همانطور که چندین سال پیش استاد یه موضوعی به این مهمی را درک کرده و عمل کرده که کسی تا به اون زمان انجامش نداده پس واسه منم همین موضوع داره تکرار میشه تو حوزه ی کسب و کار خودم که فقط باید ادامه بدم و خداوند هدایتم میکنه و قرار کلی در سراسر جهان رشد کنم و تغییرات عظیمی در تمام جنبه ها واسم رقم بخوره و علاوه بر اینکه خودم درجه یک زندگی کنم کمک کنم جهان هم جای بهتری واسه زندگی کردن شود.))))
ــ وای خدای من چقدر این قسمت دوست دارم :::
خداوند با توجه به داستان زندگیم ،با توجه به مهارتهایم ،با توجه به شرایطی که دارم و باتوجه به اهداف و خواسته هام بهم میگه که چیکار کنم و بهم الهاماتی در راستای شرایط کنونیم میفرسته
و کوتاه ترین و سریعترین و بهترین مسیر بهم الهام میکنه
ــ اصل = درک قوانین یعنی همان چیزی که بارها در قرآن تکرار شده که با این پیش فرض میتونیم در تمام ابعاد زندگیمون را تغییر بدیم و به تمام جواب ها برسیم چون وقتی اصل و اساس قوانین را بدونیم سوالی نیست که بدون جواب بمونه.
وقت بذارم واسه اصل در ادامه فرعیاتی که لازم باشه درست میشه و هر آنچه که لازم نباشه حذف میشه .
ــ شرک :در همین اندازه بدونم که اگر نگاهم این باشه که فلان کس یا فلان چیز نباشه کار من درست نمیشه ،یا احساس میکنم که این میتونه کارم انجام بده (مثل زمانی که برای افراد اجرا میکردم و فکر میکردم که این الان میتونه یه پول خوبی بهم بده و دقیقا همون فرد هیچ پولی پرداخت نمیکرد )و اگر این نباشه شرایطم بد میشه و یا بهش نیاز دارم و این فکر میاد من دارم شرک میورزم و اینا میشه تاثیر گذاری غیر خداوند بر زندگی ما
مثال از خودم :بهم الهام شده که برای پیشرفت و یه قدم جلوتر به صورت ثابت در یک مکانی اجرا داشته باشم و ذهن من هم میگه باید بلندگو داشته باشم و بدون بلند گو و میکروفون نمیشه ،باید استیج بهتر و خفن تری داشته باشم ،شهرداری نمیذاره ،نگهبان پارک نمیذاره ،این قسمت تاریک و دیده نمیشم ،چرا این آدم اومد نگاه کرد بهم پول نداد ،،،،،وای خدای عزیزم سپاس گذارم که این چنین داری آگاهم میکنی و این شرکهای مخفی وجودم را داری بهم نشون میدی و از خودت میخوام که همیشه باورهای مناسب و ایمان و توحید را درونم محکم و نهادینه کن و قلبم را محکم کن و قدم هام را قویتر کن.
ــ چقدر تو مهربانی که این چنین همه چی را مسخر ما کرده ای و چقدر من ظالم هستم که این چنین با شرک ورزیدن و قدرت به عوامل بیرونی دادن به خودم ستم میکنم و تو چقدر قدرتمند و بزرگ هستی که همه چیز را به تسخیر من درآوردی و مرا خالق زندگیم کرده ای و من تسلیم تو هستم و اجازه میدم که هدایتم کنی تا از این نعمت هایت به خوبی بهره مند بشم .
ــ خدای من چی دارم میشنوم : با اون همه قدرتی که فرعون داشته حضرت موسی مثل مرد میره و باهاش با قدرت و شجاعت صحبت میکنه ،حالا من یه خواسته در وجودم میاد بعدش هزارتا توجیح و ترس میاد که نمیشه و باید چیکار کنم و از کجا باید شروع کنم و کجا باید برم و کلی بهونه میارم و این همه ادعای کار کردن رو خودم را دارم وقتی پای عمل میشه اینطوری بهونه میارم و البته این از فضل پروردگار من که در چنین شرایطی منو قرار داده و مدارم را به نسبت قبل خیلی بالاتر برده که این چنین به شرایط زندگیم نکاه کنم و با الگویی مثل حضرت موسی دیگه هر کاری که باشه با هدایت خودش انجام میدم و البته قبلا با هدایت الله تونستم در مترو با یک دست فیلم بگیرم و تمرین پیام بازرگانیم انجام بدم پس خیلی میشه بیشتر رشد و پیشرفت کرد و من کن فیکون های زندگیم را دارم میبینم .
ــ بارها و بارها استاد راجع به الگوها صحبت کردن ولی هرگز به اندازه ی این 15 دقیقه آخر این فایل الگو را این چنین درک نکردم و این دوتا مثال از حضرت موسی و ایلان ماسک تا مغز استخوانم نفوذ کرد و این قسمت را میخوام بارها ببینم و اون چه که در رویاهام برای عملی شدن بهش فکر میکردم تجسم شد و همین لحظه امکان پذیر شد.و حالا علاوه براین دوتا مثال و الگوی هیولایی که استاد در موردشون توضیح دادن چقدر الگوهای دیگری هستند مثل حضرت ابراهیم که مرد شماره ی یک قرآن مثل حضرت محمد که همه چی مثل هلو میپرید تو گلوش ،مثل حضرت یوسف که به آسانی رفت عزیز مصر شد و بی نهایت … اصل داستان و هیولای تمام الگوها استاد شما هستید که چقدر نتونستم این مدت به این صورت و با این شدت و به این واضحی مسیری که طی کردین را ببینم و از کجا به کجا رسیدید و الان هم به خاطر این که مدارم رفته بالاتر دارم میبینم اگر استاد تو کسب و کار و درک قوانین جهان به این جایگاه رسیدن پس من هم در کسب و کار و استفاده از صدای بهشتیم به بی نهایت رشد و موفقیت میرسم .
ــ خدایا شکر که به این فایل پر از برکت و توحید هدایتم کردی
استادجان نمیدونم ازکجاشروع کنم ازنتایجی که برام حاصل شدن ازتوحیدی که درمن بوجوداومده ازتضادهایی که برام پیش اومده وازشرک هایی که داشتم
فقط میخام بگم همه ی ایناتواین مسیربودن وخداهمیشه بوده این من بودم که گهگاهی حواسم نبوده شرک ورزیدم این من بودم که گهگاهی نتایج بزرگموندیدم ووقتی که قلبم ارورداده وقتی که دیدم تنظیم نیستم ازش هدایت خواستم این بنده ای که فراموشکاره نعمت هاشونمیبینه یادش میره که کجابوده والان کجاهس وکجاهامیتونه بااین خدابره
سلاموقتبخیر بسیار خوشحالم ازاینکهباسایتشمااشناشدم
ودلیلشهماینکهاستادازقراناستفاده کرده
وخیلیزیباقوانین جهانراازقراناستنباطمیکند
سوالیکهازاستادبزرگوار دارماینکهایاشرکتدرکلاسایانجمنمعتادانگمنام وقدمهایدوازدهگانهNAوراهنما گرفتنشرکهستش
باتشکر
سلام دوست من
با اجازه تون من نظرمو راجب سوال شما میگم
بقول استاد خداوند هزاران و بلکه میلیونها دست داره تا از طریق اونها به ما کمک کنه که ما به اینها میگیم وسیله.
خداونده که هدایت میکنه و پیامبر میشه واسطه ، خداونده که دردهارو درمان میکنه و دارو و دکتر میشه وسیله.
خداونده که یادآور میشه و عباسمنش میشه واسطه. خداونده که بهت یاد میده و معلم و تجربه هات میشن وسیله. برای هر هدفی یکسری وسیله ها نیازن.
شرط اینه که ما اون وسیله هارو خدا نکنیم
اگر شما در مسیر هدایت باشی بلاخره هدایت میشی و مهم نیس از چه طریق.
“خداوند راههاش بیشماره” و مهمه که اینو در یاد داشته باشیم که همه چیز از سمت خداست و جز اون هرچه هست ابزار و وسیله ست
اگر پشت اتفاقات خدارو ببینیم و سپاسگزار او باشیم نه تنها این شرک نیس بلکه خود خود توحیده.
براتون بهترینهارو آرزومندم و امیدوارم هرچی که میخواید از آسونترین راهها بهش برسید.
خدایا شکرت (◍•ᴗ•◍)
سلام به همه عزیزان
انشالله هر کجا که هستید حال دلتون خوب باشه احساس رهایی داشته باشید
احساس ازادی که تنها نتیجه این فکره که خودمون رو خالق زندگیمون بدونیم
این تفکر تنها وقتی ممکن میشه که قدرت رو در دستان خدایی بدونیم که همه چیزه .
از مفاهیم زندگی گرفته مثل محبت کردن
تا خود کسی که محبت می ورزه
تا دنیایی که محبت درش در جریانه ️
همه از خداس و غیر از خدا هیشکی نبوده و نیست
جالبه برام که منابع علمی هم معتقدن که همه چیز از یه منبع مشترک بووجود اومده که بهش میگن انرژی و چیزی جز این انرژی وجود نداره . همه چیز شکل متفاوتی از همین ماهیته .
خدارو شکر میکنم بابت هدایتش . من خودم این مدت در روابطم دچار شرک شده بودم . حداقل این مورد برام واضح بود .
خیلی وابسته به طرف مقابلم بودم . با توجه به اموزه های استاد سعی کردم خودمو از بلاتکلیفی در بیارم . خیلی جدی از طرف مقابلم پرسیدم و فهمیدم که در چه وضعیتی هستم و سعی کردم بدون ترس اقدام کنم . تماما میترسیدم که اگه این رابطه شکل نگیره دیگه هیچ رابطه ای نیس که خوب باشه . فقط همینه .
به خودم یاد اوری کردم که من موقعی که برا کنکور درس میخوندم یعنی یه سه سال پیش . یه تعداد از دوستان بودیم باهم درس میخوندیم . فضای فوق العاده دوست داشتنی بود . افرادی با باور های مختلف ولی کاملا به هم احترام میزاشتیم و باهم صمیمی بودیم . موقع ناهار غذامونو باهم تقسیم میکردیم . اصلا فضا صمیمی جوری که تاحالا ندیده بودم تو زندگیم
زمانی که موقع کنکور شد و میخواستیم از هم جدا بشیم این حس رو داشتم که دیگه تموم شد . دیگه رابطه ای نیست به این خوبی باشه .
ولی حرکت کردم خودمو جدا کردم و به زندگیم ادامه دادم . با خودم گفتم همون منی که تو اون موقع به لطف خدا این روابط زیبا رو با دوستانم ایجاد کردم . اون شرایط بسیار صمیمی و دوست داشتنی که هزاران برابر بهتر از شرایط قبل ترم بود .
بازهم میتونم این کارو بکنم . و الان به لطف خدا تو دانشگاه با دوستانم روابطی فوق العاده دارم . احترامی که از همه دوستانم دریافت میکنم . اون عشقی که به بقیه میورزم . واقعا تونستم به لطف خدا باز هم شرایطمو نسبت به قبل بهتر کنم .
اینو به خودم یاد اوری کردم و گفتم که اگر این رابطه شکل نگرفت هیچ اشکالی نداره . فرصت های بی نهایتی در انتظارمه .
و به راحتی در کمال احترام و حس خوب از هم خدافظی کردیم .
یه جمله هست که فکر کنم حتی رو لباس استاد هم بود . Be the change you want to see in the world
تو اون تغییری باش که میخوای تو دنیا ببینی . استاد هم گفته بود وقتی افراد از هم جدا میشن تمام اون خاطرات خوبشونو فراموش میکنن .
منم با خودم میگفتم چه کار بدی .
پس من میشم همون تغییری که میخوام تو اطرافم ببینم .
این موضوع اصلا باعث نمیشه بخوام از طرف مقابلم بد بگم . اصلا .
اون فرد باورهای خودش رو داشت که برای من کاملا قابل احترام . نکات مثبت بسیار زیادی که باعث شد احساس کنم تو همین مدت خیلی کوتاه اشناییمون خیلی چیز ها ازش یاد گرفته باشم .
به قول قران که میگه ( خیر فی ما وقع )
اگر بخوام دنبال نکات مثبت بگردم .
اول باید بگم که چه انسان های فوق العاده ای پیدا میشن که بهت اهمیت میدن و با همچین احترامی نظرشون رو بیان میکنن .
و اینکه این اتفاق تمام برام تجربه بود . یه تجربه عالی . خیلی از قبل بزرگ تر شدم .
خدارو شکر میکنم و باز هم به مسیر زندگیم ادامه میدم
مسیر زندگی خیلی قشنگه ️
تمام لحظات تلخ و شیرینش به یاد موندنیه
مثل طعم شکلات رو یه قهوه دلچسب که حالتو جا میاره
دوستان عزیز همتونو دوس دارم
دوس دارم در کنار هم بشیم همون تغییری که همیشه میخواستیم تو اطرافمون بووجود بیاد
عاشق همتون هستم
در پناه خدای زیبا
فعلا (◕ᴗ◕)
خدایا شکرت (◍•ᴗ•◍)
من کلا یه مسئله داشتم اونم اینه که نمیتونستم با تعهد و پیوسته ( حداقل برای یه مدت قابل توجهی ) به تمرینات استاد عمل کنم . در طول مسیر هی سست میشم . هی به خودم میگم هر روز کامنت بزارم ولی بعد چند روز این روند خراب میشه .
داشتم نگاه میکردم شاید یکی از دلایلش کمال گرایی من باشه .
مثلا همزمان اومدم بخودم گفتم باید یه برنامه برا ورزش داشته باشم . پیش میومد که صبح دیر پا میشدم یا مثلا اومدم شروع کنم یه کاری پیش اومد اون لحظه نتونستم ورزش کنم . ولی به محض اینکه وقتم ازاد شد همون جایی که بودم شروع کردم .
کمال گرایی رو گذاشتم کنار . این طوری تونستم این روند رو ادامه بدم .
یا مثلا پیش میومد صبح دیر از خواب پا میشدم احساس میکردم دیگه از برنامه زندگیم جا موندم . کل روزم خراب شد . ولی کمال گرایی رو گذاشتم کنار از بقیه روزم استفاده کردم . در پایان روز هم خیلی خوشحال بودم از اینکه تونستم از وقتم استفاده کنم .
الان هم روزم شلوغ بود بود نتونستم فایلی از استاد نگاه کنم . ولی این باعث نمیشه که روند کامنت گذاشتنمو متوقف کنم . دقیقا دفعات قبل هم همینجا ها متوقف میشدم و بعد کلا دور میشدم .
الان گفتم چکار میتونم بکنم . دیر وقته ولی وقت دارم کامنت بزارم . میام رو همین فایلی که دیروز دیدم و کامنت نوشتم دوباره کامنت میزارم . کمال گرایی رو میزارم کنار و از همون حایی که هستم حرکت میکنم . منتظر نمیمونم تا شرایط در بهترین حالت خودش باشه . حرکت میکنم و بهونه نمیارم .
خدایا شکرت
دوستان عزیزم
در پناه الله
شاد و رها باشید
فعلا (◕ᴗ◕)
به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم
خدایا شکرت برای فراوانی و نعمت در زندگیم
سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم
سپاسگذار خداوند هستم که منو با شما آشنا کرد که بسیار خوشحالم که هر روز تغییر دارم میکنم امروز کنترل ذهن عالی داشتم و تا الان حسمو خوب نگه داشتم و خودمو تحسین میکنم که برای هدفم قدمی کوچیک برداشتم خدایا شکرت سپاسگزارتم
استاد دوستتون دارم یاحق
سلام به خدای عزیزم که هم اکنون در تک تک سلول های من است و امر به نوشتن میدهد سلام به تک تک سلول های الهی من
سلام به خدایی که در من است
سلام به خدایی که بقول استاد عزیزتر از جانم من را در کنار خودش خالق کرده
استادی که من از اویم و او از من
تمام هر آنچه در آسمان و زمین است مسخر من قرار داده
همان خدایی که از طریق من دنیا را دارد تجربه میکند
همانی که الان من را در محضر استادم به تلمذ نشانده همان استادی که جلوه ی زیبای خداست
سلام به استاد قشنگم مریم جان شایسته عزیزم
هرگز و هرگز مهربانی و عشق شما را در فایل های زندگی در بهشت زمانی که با یک دست فیلم میگرفتید و کار یا آشپزی میکردید فراموش نمیکنم خدای من چقدر شما مظهر عشق هستید
الان هم نهایت قدرت خداوند را در شما و دوری از استاد نظاره گر هستیم که چطور دوره برگزار میکنید و ما شاگردی میکنیم
که همه برای من درس است و درس است و درس
خلاصه که استادجان و مریم جان قربونتون برم
و بی نهایت تحسینتون میکنم که همچنان در فرکانس و مدار هم هستید
استاد الان که در غار حرای خود بسر میبرید چقدر حرف هاتون دلنشین تره و میدونم که تسلیم امرپروردگارمون هستید در این وقت و ساعت
که باز هم درسه برای من
استاد من کم کامنت مینویسم شاید لیاقتش رو ندارم چون وقت زیادی هم ندارم که البته مسئولیت زندگیم بازم با خودمه
بقول شما ما خالقیم و من باید باز دست به خلق بزنم
من میتونم خلق کنم و مسئولیت اینی که الان کم وقت دارم هم با منه این الان یک تلنگره که کارم باعث میشه کمتر تو سایت باشم
من سالیان سال مسئولیت زندگیم رو قبول نمیکردم و تمام تقصیرها رو گردن دیگران می انداختم چون راحت ترین کار ممکن بود
تا اینکه به سوی شما هدایت شدم و با آگاهی های توحیدی و ایمان بدون عمل حرف مفت است دنبال کار رفتم منی که نه تنها پولی نداشتم بلکه بدهکار هم بودم
با همون شجاعتی که توحید بمن میداد رفتم کاریابی یه کار عادی پیشنهاد شد که باید میرفتم برای ثابت کردن اینکه اهل کارم و اخراج شدم خداروشکر
ناامید نشدم و فردا باز رفتم کاریابی
چون ندا میگفت برو و نترس
رفتم و کاری که دلخواه من بود کارمندی فروش بم پیشنهاد شد حالا کجا؟ /: جایی که تو شهر ما معروف بودن به پولداری و بداخلاقی
رئیس کاریابی بم گفت با همون لهجه خودمون (: کله شون بپکه خیلی خب حقوق میدنا اما خیلی بد اخلاقن
استاد این حرفی که امروز زدید راجع به فرعون منو یاد روزی انداخت که باید میرفتم مصاحبه
راستش از نظر اخلاق و رفتار اونا تو شهر ما فرعون بودند با کلی دبدبه و کبکبه از بنز و بی ام و… تا ملک و… همه رو داشتن اما جلاد و فرعون (:
دوست صمیمیم برگشت گفت وای سمیه ول کن مگه خلی بری اینا خیلی فلان و بهمانن خیلی بداخلاقن بیشعورن (:
ندا بقدری بلند بود که نان استاپ میگفت سمیه برو نمیگفت نرو سمیه (:
نه تنها میگفت برو بلکه میگفت برو با قدرت برو و با لبخندی که انگار کار مال خودته و دیر رفتی برو
لا تخف و لا تحزن آن الله معنا
رفتم و با لبخند رفتم که بعدها میلاد رییسم گفت اون لبخنده کار خودشو کرد
و استاد من رفتم و الان دو سال و نیمه اونجام
کلی رشد کردم
استاد من باید میرفتم که فرعون درون خودم رو خورد کنم اونا فرعون نبودند
من با تمرکز بر نکات مثبت اطرافیانم و شکرگزاری همین میلاد بداخلاق رو180 درجه عوص کردم الان من و میلاد که متاهله و بسیار بسیار چشم پاک و امنه مث خواهر برادریم رفیقیم دعوا میکنیم اما آگاهانه دعوا میکنیم
استاد الان هر کسی میاد تو شرکت ما میگه چقد اینا خوبن عوص شدن آروم شدن
استاد تا این جای درس من فهمیدم من عوص شدم تا اونا عوص شدن
بسیار بسیار خوشحالم که در روز جمعه 4 آبان اینستاگرامم رو حذف کردم و میخوام لیزری رو قانون و سایت کار کنم
که بتونم به جایی برسم که ذهنم ازش میترسه
بامید هدایت خدای قشنگم ️
عاشقانه تمام کسانی که کامنت میذارن رو دوست دارم ماچ به همتون
به نام خدای مهربانمم
1.توضیح آیات سوره طه و شعرا:
بذر توحید، بذر احساس لیاقت بی قید و شرط و باور به خالق بودن مان
2.تشخیص اصل از فرع
3.اصولی که راهنمایی است برای قدم برداشتن در مسیر خلق خواسته هایمان؛
اطمینانی است برای غلبه بر ترس ها و شک و تردید هایمان؛
منطق هایی قوی در دست ما قرار می دهد برای امکان پذیر دانستن تحقق خواسته هایمان؛
و اطمینانی است برای باور به خالق بودنمان، درک قدرتی که خداوند برای خلق زندگی دلخواه مان به ما داده است و بهره برداری از این قدرت خلق؛
4.آگاهی های این فایل، “توحید” را در وجود ما بیدار می کند. توحید به عنوان مفهومی که قدرت خلق را در وجود ما زنده و فعال نگه می دارد، مسیر تحقق خواسته ها را بر ما هموار می کند و غیر ممکن ها را در زندگی ما ممکن می کند آنهم از مسیرهای طبیعی و بدیهی.
5.قرآن در یک کلمه = توحید
6.معیاری برای تشخیص قوانین ثابت خداوند در قرآن؛
7.نشانه های آیاتی از قرآن که، قوانین بدون تغییر خداوند را توضیح می دهند؛
8.شرک، ظلم بسیار بزرگی است؛
تنها گناهی که خداوند در قرآن ذکر کرده که نمی بخشد، شرک است؛
9.شرک به این معناست که ما خدا را قبول داریم اما افراد یا عوامل مهم دیگری هم هستن که در زندگی ما بسیار تاثیر گذارن؛
10.ارتباط بین توحید، شرک و قدرتی که ما برای خلق زندگی مان داریم؛
11.نشانه های باور به خالق بودن خودمان؛
12نشانه هایی از شخصیت توحیدی و شخصیت مشرک؛
13.چه افکاری از توحید و چه افکاری از شرک نشات می گیرند؛
14.ارتباط “توحید” با “باور به خالق زندگی ات بودن”
نکته های من:
درک قوانین جهان
1.آیه هفت سوره آل عمران مناسب برای پیدا کردن قوانین
2.قوانین چطور عمل میکنه وهدف سعادت دنیا و آخرتمون
سیستم خدا چطور!
3.تکرار منطق های قرآن «الگوها و حرفای منطقی»
4.خود قرآنمیگه ما این کتاب رو آسون کردیممم
5.بدون پیش زمینه قرآن رو بخونیم
6. اطمینان قلبی که داری مسیر و درست میری
7.معنای قرآن در یه کلمه:
توحید، یکتاپرستی
8.شرایط پیامبر: خدا با شرایط اون لحظه تو ، توانایی ، اهداف و خواسته ها داره تو رو راهنمایی میکنه«کوتاه ترین ، سریع ترین و بهترین مسیر رو میگه»
پس در مورد مسایل قرآن شرایط تغییر کرده مث شراب اولش خوبه ولی مردم زیاده روی کردن گفته ممنوع
گوشت خون خوک مردار و حیوان به نام غیرخدا همون میگه اگه توشرایطی بودی برای زنده بودن بخور
9.با توجه به شرایط آیات تغییر کرده
میگه یه سری چیزا رو حلال کردیم برای گذشتگاه حرام بوده
10.یه سری چیزا هس تغییر نکرده در قرآن که قوانینِ : دنبال درک قوانین باشیم
11.قوانین: بارها و بارها و بارها تکرار شده برای زندگی بهترمون برای سعادت و خوشبختی دنیا و آخرتم
12.اصل بذاریم برای اصل در هر چی اصل قرآن روعمل کن حالا صوت و اینا اگه فرصت بود و دوست داریم
اصل همیشه اولویته
13.اگه سمت گناه کبیره نریم خدا بقیه رومیبخشه
14.مثال از طبیعت زده که درک م از قرآن میره بالا
15.در سوره شعرا داستان موسی
در سوره طه همون داستان میگه با تفاوت عظیم:
سوره شعرا آیه 10:
موسی بیا به نزد قوم ظالم«قوم فرعون و بگو آیا تقوا ندارید؟»
چرا میگه برو سراغ قوم فرعون
چرا میگه قوم ظالمی هستن
میشه نگاه کرد قومش ممکن ظالم نباشن
13لقمان :پسرم به خدا شرکنورز که شرک ظلم عظیمی«چون قوم فرعون شرک ورزیده»
این نگاه چون قوم فرعون فرعون رو خدا میدونیته مث کسی که رو کسی حساب میکنی که اگه نباشه شرایطمون نامناسب میشه یا بهش نیازمند باشیم«عاطفی مالی سیاسی هر چی»یا او می تونه زندگی رو خراب کنه یا اون می تونه تاثیری در زندگی م بذاره
هر بار این فک باشه شرک پس حواس مون جمع
هرنگاهی که قدرت بده شرک یا کسی نباشه من فلانم نع
درونی کردن خودارزشمنذی مون در جریان ایجاد احساس عالی درونی مون
شرک ینی خدا رو قبول داریم ولی ادمو افراد دیگه تاثیر دارن
خدا از روح در ما دمیده و من خالقم خالق زندگیمم و خدا قدرت خلق کنندگی داده بهم و با تکرار و باور به خالق بودن ینی توحید میادنعمتاو ثروتای فراوان دریا زمین و آسمان ها برای منن در تسخیر شما در آوردیم
$@باور پرقدرت متطقی در توحید باور اینکه من دارم اتفافات رو رقم میرهنم
نیازی نیس کسی هوای مو داسته باشه
نیازی نیس به کسی باج بدم نیازی نیس از کسی حساب ببرم
نیازی نیس بترسم
نیازی نیس به کسی التماس کنم
بیام باورهامو درس کنم
زمانی که داری به خالق بودنم فک میکنم دارم توحیدی عمل میکنم
باورخالقزبودن نگران تهدید نیس، ریسس جمعور کیه ، کمک بکن نکن نداریم
من خلق میکنم و خدا منو هدایت میکنه
من نیازی ندارم کسی پول قرص بده من خودم ارزش آفرینم
من خالقم
من میتونم آنچه میخواهم در زندگی خودمرقم بزنم وقتی فککنب کسی باید باشه تا زندگیم تفییر کنه
نیازی به وابستگی نیس
$راحت باش خدا افراد مناسب رو برام میاره تو دل ها رو برام نرم میکنی
و احساس آرامش و اطمینان قلبی درونم
واقعا چه حد از باور هس که تا این حد آرامش قلب و اطمینان برام
زندگیم در تمام جنبه ها تغییر میکنه با این باور توحید و یکتاپرستی
ادامه شعرا
موسی در کاخ فرعون بزرگ میشه بعد کسی رو میکشع حالا میگه برو سراغ قومت فرعون در ذهن به نظر نشدنی همین که خودمون بخوایم تصمیم بگیریم و به نظر نشدنی ممکن باشع مث تحقیقم
خدا میگه
میگفتن من میرم آمریکا و فلان من اول باورم نمیشه
ولی وقتى زاویه نگاهم مناسبه هدایت ها میاد و به
باود داریم به خالق زندکی مونیم
باور داریم به هدایت الله
هدایت میشیم
خدا قدم به قدم راه ها رو نشون میده
به نام خداوند آفریننده و هدایت کننده
سلام استاد و مریم جان
شناخت قوانین جهان در قرآن
داستان حضرت موسی
که میگویند پیروانش هر دفعه سازهای متفاوت میزدند
و اکنون میخواهیم با دید و شیوه دیگر برسی کنیم
خدایا شکرت
خدایا بابت این آگاهی و این فایل بینظیر ازت سپاسگزارم
وقتی موسی از ضعف هایش گفت خدا گفت برو فقط برو
و وقتی موسی عوض کرد صحبت و دیدش را
نحوه همکاری و برخورد خداوند فرق میکند
خدایا شکرت که من به بهترین شکل به خواسته هایم میرسم و اتفاقات جذاب برایم میرسد
خدایا مرا به درک بهتر قوانین
و جهان
و درخواست های درست با توکل هدایت بفرما
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام آنکه که هر آنچه دارم از اوست
سلام خدمت استاد عزیز و تمام بچه های سایت عباس منش خلاصه بگم که سوالی دارم که اینه که من از طریقی با کتاب راز و معجزه شکرگزاری آشنا شدم و حدودا 3الی4 سالی از این موضوع میگذره و من به تمرینات کتاب معجزه شکرگزاری عمل کردم و حدودا بعد از سه ماه بعد از آشنایی با این کتاب و انجام تمرینات و البته بعد از مشکلات به سابلیمینال هدایت شدم (سابلیمینال یک محرک زیر آستانه یست) و خریدم و گوش دادم و بسیار هم توی زندگیم تأثیر داشت تاثیر بسیار مثبت الان هم که دارم گوش میدم تاثیراتش رو میبینیم داخل زندگیم و حتی من باور دارم از طریق همون فایل های سابلیمینال به سایت استاد عباس منش هدایت شدم و بسیار از لحاظ درونی هم عالی تر شدم و الان دارم هم از فایل های استاد استفاده میکنم و هم سابلیمینال گوش میدم و اینم میدونم که ما خالق زندگی خودمون هستیم و من میتونم با تغییر فرکانس هایم نتیجه های دیگری بگیرم (بر اساس همون مقدار که من تغییر میکنم) و سوالم اینکه که آیا من با استفاده از سابلیمینال که توسط یک فردی ساخته شده و من گوش میدم آیا دارم شرک می ورزم یا خیر؟ سپاس گزارم از جوابتون در پناه الله یکتا شاد ثروت مند سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای مهربان
سلام به همه ی عزیزانم
قسمت اول
خدای مهربان چطور میتونیم سپاس گذار همین یه دونه نعمت باشیم چطور میتونیم سپاس گذار نعمت عضویت در این فضای بهشتی باشیم
خدایا شکر که منو به این سایت هدایت کردی
خدایا شکر که منو به استاد عباسمنش عزیز هدایت کردی
خدایا شکر بابت وجود استاد عباسمنش
خدایا شکر بابت وجود استاد شایسته
خدایا شکر بابت وجود خانواده ی بهشتیم
خدایا شکر بابت این عزیزان هم فرکانسی
خدایا شکر بابت وجود خودم
ــ خدایا من نمیدونم تو میدانی و خودت منو هدایت کن که چیکار کنم و چطور بهتر زندگی کنم چطور لذت بخش تر زندگی کنم چطور آسانتر زندگی کنم چطور موثرتر زندگی کنم
دوست دارم توحیدی تر رفتار کنم
دوست دارم بیشتر تسلیم تو باشم
دوست دارم آزاد و رها در آغوش تو باشم سوار بر دوش تو باشم و من هم اجازه میدم که هدایتم کنی من از تو خودت را میخوام ،من ازتو ارتباط با تو را میخوام من از تو ایمان و توکل را میخوام من از تو یگانه پرستی را میخوام من از تو میخوام که مرا توحیدی تر کنی قلبم را با هدایت هایت پر کنی و مرا تسلیم خود کنی ،تو همه چی هستی وقتی با تو هستم همه چی دارم وقتی از تو دور میشم در تاریکی و شرک غرق میشم وقتی از تو دور میشم گم میشم، سنگین میشم ،هیچ میشم ،پوچ میشم ،خار میشم ،ذلیل و بدبخت میشم ،وقتی روی به غیر از تو حساب میکنم کوچک میشم ،نابود میشم ،پودر میشم اما تو همیشه بامنی و منو به مسیر درست هدایت میکنی و دستم میگیری و من تسلیم تو هستم و اجازه میدم که هدایتم کنی سپاس گذارم که مرا سوار بر دوش خود میکنی و میبری به بهترین ها که من لایق بهت ینم که من با ارزشم که تو همه چیز را برای من خلق کرده ای و مرا برای خودت خلق کرده ای و آنچه در تسخیر توست در تسخیر من است و تو رب العالمین هستی که حمد و ستایش مخصوص توست ایاک نعبد وایاک نستعین اهدنا صراط المستقیم
ــ استاد در مورد قوانین و مفهوم و معنی قرآن تامل کردن فکر کردن و هدایت شدن و به چنین درک و آگاهی رسیدن که زندگیشون در تمام ابعاد تغییر وسیعی کرده و انچه که از گذشتگان شون را شنیدن همینطوری قبول نکرده و به تحقیق و بررسی در این زمینه پرداختن و خیلی اسان هدایت شدن .
به طور کلی راجع به هر موضوعی و هر هدفی چقدر تفکر میشه کرد ؟؟؟چقدر فکر میکنیم ؟؟؟ چقدر واسش قدم برمیداریم؟؟؟ چقدر خودمون را رشد میدیم ؟؟؟چقدر دنبال تغییر کردن هستیم ؟؟؟ چقدر از این قدرتی که خداوند بهمون داده استفاده میکنیم ؟؟؟چقدر خودمون را خالق زندگی میدونیم ؟؟؟((اینا را دارم به خودم میگم و باید هزاران بار این سوال ها را از خودم بپرسم ))
ــ ایا هر موضوعی را همینطوری که هست میپذیریم ؟؟؟ایا آنچه که از گذشتگانمون بهمون رسیده قبول میکنیم ؟؟؟ایا قبول میکنیم که این شرایطی که داریم را میشه تغییر داد ؟؟؟ آیا قبول میکنیم که اگر استاد عباسمنش تونسته به این شرایط برسه و در حوزه ی کسب و کارش در جهان با اختلاف نفر اول باشه ما هم میتونیم ؟؟؟ ((اینا را دارم به خودم میگم و باید هزاران بار این سوال ها را از خودم بپرسم ))
((((((ــ پیش فرض ذهنی من در مورد اینکه نمیشه اینجا بساط کرد چیه ؟؟؟ ایا فقط به خاطر این نیست که اینو شنیدم و دیدم که مثلا شهرداری نذاشته و یا در گذشته چندین بار دنبال خودم کردن ؟؟؟ایا فقط به خاطر این نیست که باور کردم و داره اتفاق میفته و اگر من قوانین میدونم و از همه مهمتر فقط کمی باور دارم که خداوند صاحب همه چیزه و منو خالق زندگیم کرده پس چرا تغییر نمیدم این پیش فرض که خداوند صاحب همه چیزه و قدرت دست خودش و قلبها را واسم نرم میکنه و منو در زمان و مکان مناسب قرار میده و منو با وجه خوب افراد قرار میده و واسم هم زمانی به وجود میاره و برگی بدون اجازه ی ربم بر زمین نمیفتد و وقتی احساس خوبی داشته باشم همه چی به نفع من پیش میره و واسه من خوبه پس کافیه فقط اینا را تکرار کنم و با الگو و مثالهایی از خودم واسه ذهنم منطقی کنم و اگر دنبال باور سازی هستم یادم باشه که باید منطقی کنم با الگو و مثال زدن منطقی کنم که اگر در کیش واسه من شده اینجا هم میشه که اگر در کیش وسط اسکله تفریحی تنها کسی بودم که بساط کردم اینجا هم در بهترین شرایط واسم میشه که اگر در کیش مدام اتفاقات خوب واسم میفتاد و به سمت بهتری پیش میرفتم در اینجا هم واسم میشه و خداوند همیشه هوامو داره و همیشه فقط کافیه بنویسم با منطق و آن چه که اصل و ریشه هست را تکرار میکنم مثل توحید مثل لیاقت و مثل فراوانی مثل ربوبیت و مثل اینکه من خالق زندگیم هستم و قدرت در دست من و خدای من
ــ خدای بزرگ داره بهم میگه همانطور که چندین سال پیش استاد یه موضوعی به این مهمی را درک کرده و عمل کرده که کسی تا به اون زمان انجامش نداده پس واسه منم همین موضوع داره تکرار میشه تو حوزه ی کسب و کار خودم که فقط باید ادامه بدم و خداوند هدایتم میکنه و قرار کلی در سراسر جهان رشد کنم و تغییرات عظیمی در تمام جنبه ها واسم رقم بخوره و علاوه بر اینکه خودم درجه یک زندگی کنم کمک کنم جهان هم جای بهتری واسه زندگی کردن شود.))))
ــ وای خدای من چقدر این قسمت دوست دارم :::
خداوند با توجه به داستان زندگیم ،با توجه به مهارتهایم ،با توجه به شرایطی که دارم و باتوجه به اهداف و خواسته هام بهم میگه که چیکار کنم و بهم الهاماتی در راستای شرایط کنونیم میفرسته
و کوتاه ترین و سریعترین و بهترین مسیر بهم الهام میکنه
ــ اصل = درک قوانین یعنی همان چیزی که بارها در قرآن تکرار شده که با این پیش فرض میتونیم در تمام ابعاد زندگیمون را تغییر بدیم و به تمام جواب ها برسیم چون وقتی اصل و اساس قوانین را بدونیم سوالی نیست که بدون جواب بمونه.
وقت بذارم واسه اصل در ادامه فرعیاتی که لازم باشه درست میشه و هر آنچه که لازم نباشه حذف میشه .
ــ شرک :در همین اندازه بدونم که اگر نگاهم این باشه که فلان کس یا فلان چیز نباشه کار من درست نمیشه ،یا احساس میکنم که این میتونه کارم انجام بده (مثل زمانی که برای افراد اجرا میکردم و فکر میکردم که این الان میتونه یه پول خوبی بهم بده و دقیقا همون فرد هیچ پولی پرداخت نمیکرد )و اگر این نباشه شرایطم بد میشه و یا بهش نیاز دارم و این فکر میاد من دارم شرک میورزم و اینا میشه تاثیر گذاری غیر خداوند بر زندگی ما
مثال از خودم :بهم الهام شده که برای پیشرفت و یه قدم جلوتر به صورت ثابت در یک مکانی اجرا داشته باشم و ذهن من هم میگه باید بلندگو داشته باشم و بدون بلند گو و میکروفون نمیشه ،باید استیج بهتر و خفن تری داشته باشم ،شهرداری نمیذاره ،نگهبان پارک نمیذاره ،این قسمت تاریک و دیده نمیشم ،چرا این آدم اومد نگاه کرد بهم پول نداد ،،،،،وای خدای عزیزم سپاس گذارم که این چنین داری آگاهم میکنی و این شرکهای مخفی وجودم را داری بهم نشون میدی و از خودت میخوام که همیشه باورهای مناسب و ایمان و توحید را درونم محکم و نهادینه کن و قلبم را محکم کن و قدم هام را قویتر کن.
ــ چقدر تو مهربانی که این چنین همه چی را مسخر ما کرده ای و چقدر من ظالم هستم که این چنین با شرک ورزیدن و قدرت به عوامل بیرونی دادن به خودم ستم میکنم و تو چقدر قدرتمند و بزرگ هستی که همه چیز را به تسخیر من درآوردی و مرا خالق زندگیم کرده ای و من تسلیم تو هستم و اجازه میدم که هدایتم کنی تا از این نعمت هایت به خوبی بهره مند بشم .
ــ خدای من چی دارم میشنوم : با اون همه قدرتی که فرعون داشته حضرت موسی مثل مرد میره و باهاش با قدرت و شجاعت صحبت میکنه ،حالا من یه خواسته در وجودم میاد بعدش هزارتا توجیح و ترس میاد که نمیشه و باید چیکار کنم و از کجا باید شروع کنم و کجا باید برم و کلی بهونه میارم و این همه ادعای کار کردن رو خودم را دارم وقتی پای عمل میشه اینطوری بهونه میارم و البته این از فضل پروردگار من که در چنین شرایطی منو قرار داده و مدارم را به نسبت قبل خیلی بالاتر برده که این چنین به شرایط زندگیم نکاه کنم و با الگویی مثل حضرت موسی دیگه هر کاری که باشه با هدایت خودش انجام میدم و البته قبلا با هدایت الله تونستم در مترو با یک دست فیلم بگیرم و تمرین پیام بازرگانیم انجام بدم پس خیلی میشه بیشتر رشد و پیشرفت کرد و من کن فیکون های زندگیم را دارم میبینم .
ــ بارها و بارها استاد راجع به الگوها صحبت کردن ولی هرگز به اندازه ی این 15 دقیقه آخر این فایل الگو را این چنین درک نکردم و این دوتا مثال از حضرت موسی و ایلان ماسک تا مغز استخوانم نفوذ کرد و این قسمت را میخوام بارها ببینم و اون چه که در رویاهام برای عملی شدن بهش فکر میکردم تجسم شد و همین لحظه امکان پذیر شد.و حالا علاوه براین دوتا مثال و الگوی هیولایی که استاد در موردشون توضیح دادن چقدر الگوهای دیگری هستند مثل حضرت ابراهیم که مرد شماره ی یک قرآن مثل حضرت محمد که همه چی مثل هلو میپرید تو گلوش ،مثل حضرت یوسف که به آسانی رفت عزیز مصر شد و بی نهایت … اصل داستان و هیولای تمام الگوها استاد شما هستید که چقدر نتونستم این مدت به این صورت و با این شدت و به این واضحی مسیری که طی کردین را ببینم و از کجا به کجا رسیدید و الان هم به خاطر این که مدارم رفته بالاتر دارم میبینم اگر استاد تو کسب و کار و درک قوانین جهان به این جایگاه رسیدن پس من هم در کسب و کار و استفاده از صدای بهشتیم به بی نهایت رشد و موفقیت میرسم .
ــ خدایا شکر که به این فایل پر از برکت و توحید هدایتم کردی
به نام خداوندبخشنده ومهربان
به نام آنکه هدایتگرهرلحظه ی ماست
سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی شایسته
سلام خدمت همه ی دوستان توحیدیم
استادجان نمیدونم ازکجاشروع کنم ازنتایجی که برام حاصل شدن ازتوحیدی که درمن بوجوداومده ازتضادهایی که برام پیش اومده وازشرک هایی که داشتم
فقط میخام بگم همه ی ایناتواین مسیربودن وخداهمیشه بوده این من بودم که گهگاهی حواسم نبوده شرک ورزیدم این من بودم که گهگاهی نتایج بزرگموندیدم ووقتی که قلبم ارورداده وقتی که دیدم تنظیم نیستم ازش هدایت خواستم این بنده ای که فراموشکاره نعمت هاشونمیبینه یادش میره که کجابوده والان کجاهس وکجاهامیتونه بااین خدابره
خداوندروهزاران مرتبه شپاسگزارم که بازم منوهدایت کردبه وسیله ی استادیکی ازبنده های عزیزش واین صحبتهای زیباوتوحیدی
استادعزیزم طی این دوسالی که باشماآشناشدم توی چن قدم دوره ی عالی 12قدم به نتایجی رسیدم که اگه روزاول بهم میگفتن