https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-22 04:04:312024-10-22 04:10:16درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 1
352نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیز و مریم جان و همه ی اعضا خانواده ی سایت استاد عباسمنش
امروز صبح طبق روتین روزانه م میخواستم یه فایل از جلسات پروژه ی خانه تکانی ذهن رو ببینم و طی روز هم کامنت هاش رو مطالعه کنم .
با همین نیت و با یه بسم الله رفتم سراغ سایت که دیدم ….. به به فایل جدید داریم :)
خداروشکر گویان و با یه لبخند عریض به پهنای صورت کلیک کردم رو فایل و شروع کردم به دیدن.
اسم فایل هم (قبل از اینکه آگاهی های فایل رو ببینم و گوش بدم) برام خیلی از جنس هم زمانی داشت.
آخه یکی دوماهی میشه من رو گوشی م یه نرم افزار ریختم که هر شب یه صفحه قرآن بخونم و اینطوری پیش میرم که یه صفحه به همراه ترجمه ش رو سعی میکنم هرشب قبل از خواب بخونم اما راستش آیه های قرآن برام خیلی همچنان قابل درک نیست و راحت نیست فهمش (فاصله ی فرکانسی دارم با درکش هنوز )
اما خیلی به مسیر امیدوارم و با رعایت قانون تکامل صفحه به صفحه پیش میرم و میخوام که با وارد شدن به مدار درستش کم کم فهم قرآن برام راحت تر بشه.
در راستای همین خواسته چند روز پیش به خدا گفتم این مسیر رو برام هموار کنه و فهم کلام خودش رو برام راحت تر کنه.
و من این فایل رو پاسخی به درخواستم میدونم و بار دیگه بهم ثابت شد که چقدر خدا سریع اجابت میکنه.
یکی از مواردی که همیشه در صحبتهای استاد برام قابل تحسینه نگاه متفاوت داشتن به هر موضوعیه طوری که بهمون کمک کنه و باور سازنده در ما ایجاد کنه.
حتی موضوعاتی که به نظرمون خیلی دیگه بدیهی میان یا بر اساس عرف جامعه و باورهای قدیمی ، فکر کردن به منطقشون و زیر سوال بردنشون یه جورایی تابو محسوب میشه.
اونجا که استاد میگفتن تو مطالعه ی قرآن ذهنشون دنبال pattern میگرده همیشه ، همزمان با تحسین طرز فکر ایشون این خواسته هم در من شکل گرفت که من هم میخوام بیشتر در برخورد با موضوعات مختلف ، ذهن باز و پرسشگر داشته باشم و عمیقا باور دارم به مسیرش و اقدامات لازمش هدایت میشم :)
لحظه ای که استاد باور به خالق بودن خودمون رو کنار واژه ی توحید گذاشت و هرچیزی غیر از این رو شرک معرفی کرد ، انگار تازه قطعه های یه پازل تو ذهنم کنار هم چیده شد و آگاهی های مختلفی که تا به اینجای مسیر در همه ی فایل های دانلودی و هدیه و محصولات از این دو مبحث دریافت کرده بودم به هم چفت شدن و معنی جدیدی رو در ذهنم ساختن.
نمیدونم حسش رو چطوری توصیف کنم . فکر کنم خارجیا بهش میگن Aha Moment . یا همون یافتم یافتم معروف ارشمیدوس.
اگه هر لحظه از هر روزم رو شکرگزار این بیداری و بودن در مسیر دریافت این آگاهی های ناب باشم حق مطلب رو نمیتونم ادا کنم.
اگه حق قدردانی از شما بیشتر از شکرگزاری از خدا نباشه کمتر هم نیست استاد، خیلی قدردانتونم ، از ته قلبم :)
امروز از شنیدن حرفهای شما در این فایل بسیار کیف کردم و لذت بردم و در فکر فرو رفتم. هر بار که شما از تو حید صحبت میکنید حال من دگرگون میشود و بیشتر و بیشتر میفهمم که چقدر مشرکم. چقدر در تمام ابعاد زندگی ام دچار شرک شده ام و اصلن تمام مشکلاتم از همین است. باز گشتن از این افکار و ذهنیت بسیار برایم سخت است اما فقط همین که فهمیدم اشکال کار کجاست هزاران هزار باز خدارو شکر میکنم. حداقل الان میدونم از کجا باید شروع کنم هرچند خیلی سخت است. من در رابطه عاطفی ام یه مشرک به تمام معنا بودم و تمام شکست های زندگی ام از همین نشأت میگیرد. این بزرگترین پاشنه آشیل من است. باید این بت را در ذهنم بشکنم. این همه احساس نیاز به غیر خدا…… باورم نمیشود که چقدر گمراه بودم….. و من همان آدمی هستم که به قول استاد عزیزم آخرش خدا مجبور شد منو با چک و لگد بیدارم کنه…. وقتی استاد میگوید که تسلیم بودن و توحید به این معناست که احساس نگرانی نداشته باشی و مطمعن باشی که خداوند همه را انجام میدهد…. این احساس امنیت از تسلیم بودن آنقدر برایم مهم است که انگار در تمام زندگی ام به دنبال همین بوده ام و نمیدانسته ام.
استاد عزیزم بسیار بسیار لذت میبرم وقتی شما از آیات قرآن صحبت میکنید وان را موشکافی
میکنید. چند روزی است که معنی قرآن را با دقت میخوانم و سعی میکنم حداقل چیزهایی که شما به ما گفته اید را دوباره دریافت کنم.
من امروز خیلی خیلی خوشحالم چون فهمیدم تمام تمام تمام مشکلاتم از شرک است.
از الله مهربان میخواهم کمکم کند که از این شرک دور شوم و به آغوش خودش برگردم. خدایا شکرت برای فایل امروز. خدایا شکرت که فهمیدم اشکال کارم کجاست. خدایا شکرت برای آشنایی با استاد. خدایا شکرت که میتوانم شکر کنم. خدایا شکرت که فهمیدم حس امنیت را باید کجا جستجو کنم.
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
دقیقا گذشته مذهبی من هم مثل استاد هست با این فرق که من توی قم نبودم
حتی کلیه اعیاد و دعای کمیل و…. من میرفتم
ولی از جایی که قوانین و خودم رو شناختم دیگه اصلا با اون دید قبلی نگاه نکردم
و همیشه سعی کردم خودم رو با قوانین اکی کنم که البته همیشه سعی کردم توی مسیر باشم و بمونم
که با کمک خدا و آگاهی های ناب استاد خدارا شکر تا الان خوب بوده
تک تک کلمات استاد رو من با تمام سلول های بدنم تحسین میکنم و خدارا هزاران مرتبه شکر میکنم توی دوره ای دارم زندگی میکنم که استاد هم هست و میتونم از این آگاهی ها استفاده کنم
واقعا اگر بتونم معنی دقیق شرک روی توی ذهن و قلبم به صورت واقعی و عملی جا بندازم 100 درصد زندگی رنگ و بوی عالی و قشنگی برای من به خودش میگیره
بارها شده که خود من توی شرایط مختلف فقط فقط روی باور توحیدی حتی همون لحظه کار کردم و خدا هم همون لحظه جواب من رو داده از نجات پیدا کردن و زنده ماندن تا مراحل مختلف ثروت و روابط و….
ولی باز هم من خودم غافل میشم از قوانین و به صورت بولت توحیدی بودن
و دقیقا همون جا هست که ضربه میخورم و کلی عقب میوفتم از مسیر قشنگ زندگی
و به نظر خودم که حتی جز اهرم رنج و لذت زندگیم هم هست با بالاترین اولویت ماندن و کار کردن توی خود سایت استاد هست که میتونم توی مسیر باشم
و دارم به شدت روی این قضیه کار میکنم که فقط باشم توی سایت در مرحله اول
مرحله دوم انجام دادن توی عمل به این آگاهی ها هست که دارم روزانه روی باور های همون روز کار میکنم
مرحله سوم
انجام دادن به صورت مستمر هر دو مرحله قبلی هست
و بعد دیدن نتایج که خیلی زیاد قبلا تجربه کردم
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی
عزیز هست چون فهمیدم بالاتر از قدرت او قدرت دیگه ای نیستتتتت رحیم هست چون فهمیدم با این همه قدرتی که داره منم منم مارو میبینه و اصلاااا دلش نمیخواد ما آسیب ببینیم برای همین با مهربانی اش کمکمون میکنه تا هدایت بشیم تسلیم بشیم تا پادشاه خویش خالق زندگی خویش باشیم
به بهههههه عجب فایل بی نظیری واقعاااا تا حالا ازاین منظر به کار حضرت موسی و تک تک پیامبران نگاه نکرده بودم که با چه جراتی تونستن تنهایی در برابر همچین قدرتهایی بایستن و این نشون میده وقتی اونا تونستن کار من دربرابر خواسته آنها هیچ هیچه که مثل آب خوردن میتونیم انجامش بدیم به شرط ایمان و جرات عبور کردن از محدوده ذهن خدایااا شکرررررت برای فایل بی نظیر جدید استادم که درس جدیدی رو بهم آموخت درس؛
شجاعت داشتن جرات داشتن و پا رو فراتر گذاشتن یعنی یک عمر شنیدیم که پاتو از گلیمت درازتر نکن همین یک جمله کوتاه کافی بود که ما را برای ترسیدن و محدود شدن برنامه ریزی کرد امروز آموختم درکش کردم که بایددددد پامو از گلیمم درازتر کنم تا بهفمم اونورتر چه خبره تا بتونم رشد کنم وگرنه باید در زندان جهل و نادانی تا ابد اسیر باشم زندگی در زندان را نمیپدیرم و از امروز پامو از گلیمم درازتر میکنم چون هم خدارو میخوام هم خرما راااااااااا….
بله خداروشکرررر که امروز فهمیدم که من بی قیدوشرط لایق برخورداری از بهترین نعمتهای این جهان مادی هستم
خداروشکرررر من لایق ثروت من لایق شادی من لایق آرامش من لایق برکت من لایق آزادی مالی لایق آزادی زمانی و آزادی مکانی هستممم من لایق بهترینها بهترین امکانات رفاهی در زندگی هستمممم
خداروشکررر
استاد باعشقم احسن برتو درود بر اون ذهنی که تربیتش کردی برای جدب بهترین ها که تونستی به کتاب خدا به کمک خود خدا به قوانین تغییرناپذیرش دست یابی و برکت این هوشیاری و شجاعتت داره در درون ما و زندگی ما و همه جای این جهان جاری میشه استادم ممنونم بابت مثال های عالی که از قرآن و بیرون قران زدین از خودتون گفتین واقعاااا این پیامبران کولاک کردن نمونه بارز کار نشدددد و شد کردن ایلان ماسک هم در حال حاضر در عصر تکنولوژی کارهایی انجام داد که اکثر دانشمندان متحیر کرده و کاری که شما استاد عزیز انجام دادین مرا براین داشت که وقتی اینا تونستن پس تو هم میتوانی و خیلی زیبا یاد گرفتم که هرروز باید تکرار کنم که
خداروشکررررر که من لایق برخورداری از بهترین نعمتهای این جهان مادی هستم الان دو سه روزه شب و رورم شده تکرار این جمله و حس میکنم که درونم داره اتفاقاتی میوفته تفکرم داره بزرگتر میشه نگرانی و ترس از ذهنم داره بیرون میره وقتی این جمله تاکیدی رو تکرار میکنم حالم بهتر وبهتر میشه فایل معرفی احساس لیاقت و عدم احساس لیاقت و باور فراوانی رو شب میخوابم تو گوشمه خداروشکرررر دارم تغییرات و حس میکنم و فایل امروز تیر خلاص و زده به ذهنم تا دیگه زر مفت نزنه این ذهن محدود من دیگه نمیزارم اذیتم کنه به لطف این دوره بی نظیر مریم جان عزیز گام به گام و وقفه بین این دوره فایل جدید استاد عزیزم یاد گرفتم چجوری جلوی ذهن منطقیم وایستم خداروشکرررررر
چه نگاه قشنگی ازاین به بعد به قرآن خواهم داشت خیلی زیباتر از قبل و واقعا حضرت موسی چه دل و جراتی داشت چه ایمانی داشت چیحوری نترسیدددد چجوری تونست اعتماد کنه به اون صدای درونش واقعاااا وقتی خودتو بسپاری به او خدا خودش میدونه چه جرات و شجاعتی را کی و کجا باید در تو آزاد کنه ،
دکمه تمام انرژی های خوبی که در درون ماست دست خداست وقتی تسلیم او باشیم و اورا تنها منبع قدرت وثروت در دنیا وآخرت بدانیم دیگه اون خودش بلده کی و کجا چقد این دکمه هارو فشار بده تا ما بتوانیم از پس چالش هامون بر بیایم و همه جا سربلند بیرون بیایم خدایااااا برای آگاهی امروزم و برای فرار از زندانی که حتی فکر کردن به آن مارو به کشتن میده ترا شکر میکنم و بهت توکل میکنم و خودم را میکشم تا زنده شوم قبل مردن میمیرم تا ابد زنده بمانم مثل همه پیامبران مثل استاد باعشقم مثل انیشتین مثل ایلان ماسک مثل بیل گیتس همیشه در جهان زنده هستن منم میخوام زتدگی کنم تا زنده بمانم.
خداروشکررررر برای فرار از زندان به اصطلاح غیرممکن
خداروشکرررر برای انجام عملیات به اصطلاح غیر ممکن
خداروشکرررر برای جور دیگه نگاه کردنم
خداروشکرررر برای امروزم که با دیروزم متفاوت تر شدم
خداروشکرررر برای قدرتی که امروز با این فایل استاد دریافت کردم
خداروشکررررر برای جرات و شجاعت امروزم
خداروشکررررر که من لایق بهترینها بودم که اینجا در مدار جذب این فایل جدید قرار گرفتم
خداروشکررررر که من لایق برخورداری از بهترین نعمتهای جهان مادی هستم
خداروشکررررر که با آگاهی ناب فایل امروزم دیگه شرک در من نمیماند
خداروشکرررر که فهمیدم شرک هرگز بخشودنی نیست چون مارو از زیبایی و شادی و آرامش به قعر مصیبت و بدبختی میبرد ازاونجایی که خداعاشق رشد و پیشرفت ماست ازاونجایی که خدا بیشتررررر از ما میخواد که ما ثروتمند بشیم ازاونجایی که بسیاااااار مهربان است رحمان هست رحیم هست میگه شرک و نمیبخشم چون شرک نمیزاره ما ثروتمند بشیم خوشبختی و آرامش ووشادی و زیبایی رو از ما میگیره برای همین آن خدای عزیز ورحیم میگه اگه مشرک بشین شمارو نمیبخشم این خدارو نپرستیم پس کیو بپرستیم کیوووووو خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم قلب مرا هدایت کن به سمت نور و روشنایی کمک کن تا افسار ذهنم بدست قلبم که معبد توست باشه …آمییییییین….
استادم ممنونم مریم عزیز ممنونم خیرتون قبول باشه واقعااااا این دوره داره مدارمو جابجا میکنه بسمت بالا هدایت شدم خداروشکررررر
بگو: «آیا از شریکان شما کسى هست که آفرینش را آغاز کند و سپس آن را برگرداند؟» بگو: «خداست که آفرینش را آغاز مىکند و باز آن را برمىگرداند. پس چگونه بازگردانیده مىشوید؟»
بگو: آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو: فقط خداست که به سوی حق هدایت می کند؛ پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه داوری می کنید؟
————————————————————————–
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و دوستان ارزشمندم
خب بریم سر اصل مطلب
شرک بزرگترین گناه هستش
یادمه از زمان بچگی به دلیل باورهای مذهبی بسیار نامناسبی که داشتم حتی اینو شنیده بودم که میگفتن باید صلحه رحم داشته باشید یعنی چه دوست داشته باشی چه دوست نداشته باشی باید با فامیل ها و دوست و آشناهاتون در ارتباط باشید
چرا؟
چون که این ارتباطات میتونه بعداً یکجایی یک روزی در یک موقعیتی کمکت کنه و اتفاقاً اون روزها هم میومد که به کمک همون آدم هایی که باهاشون از روی این باورهای اشتباه در ارتباط بودم ازشون درخواست کمک میگرفتم ولی اونا خودشون اولاً اینکه بدبختر از همه بودند و دوماً اینکه اصلاً کاری نمی تونستند بکنند نه اینکه میتونستند و ولی کاری نمیکردند ، نه کلاً توانایی شو نداشتند
مثال میزنم از خودم
یادمه قبل از اینکه من وارد این مسیر توحیدی بشم حدود فکر میکنم 5-6 سال پیش میشه
بعد از 20 سال خانواده پدریمون مارو پیدا می کنند!
به سرعت شروع می کنند به ارتباط گرفتن با ما و همین هم شد خلاصه این ارتباط بعد از سال ها با این قوم عجوج و مجوج شکل میگیره و ادامه پیدا میکنه تا اینکه ما اون موقع بخاطر باورهای محدودکننده مون امدیم خیلی صریح بهشون گفتیم که ما از شما توقع داریم!
یعنی می خواهیم خواسته های مارو شما برامون برآورده کنید
چون فکر می کردیم اینا می تونند این کارو برامون انجام بدهند
آقا بخاطر همین شرک و احساس نیازی که به اون آدم ها داشتیم چنان درگیری ها و برخوردهای بدی بینمون شد که این ارتباطمون با خانواده پدریمون به 4-5 ماه کشیده نشد و کلاً قطع رابطه کردیم
این سری آگاهانه دو طرف خانواده این کارو کردیم که به لطف الله یکی دو سال بعدش خدا مارو وارد این مسیر توحیدی میکنه
یعنی به قول استاد حتی فکر کردن به اینکه بخوام روی کسی حساب باز کنم دارم شرک میورزم و من یکی که اصلاً با پوست و گوشت و استخونم درک کردم که چقدر قدرت دادن یا حساب کردن روی آدم ها یا حتی روی یکسری از ابزارها مثل chatGPT و Gemini و از این قبیل داستان ها باعث محدود شدن من به بی نهایت فرصت و نعمت و ثروت و آزادی در زندگیم میشه
حتی فکر کردنش هم ترسناکه برام چون خیلی خوردم از این شرک
موضوع بعدی در مورد همین محدودیتی که توی ذهنمون هستش میخواستم بگم
من از بعد از آشنایی با استاد عباسمنش تا این مدت زمانی که دارم روی خودم کار میکنم هر چقدر که جلوتر میرم بیشتر میتونم بفهمم که اصلاً انتهایی در مورد هیچ چیزی وجود نداره حتی خودِ خدا توی قرآن با همون آیه های سَخَرَ ، در اصل داره این محدودیت هارو از ذهنمون بر میداره
حالا منطقش چیه که هیچ محدودیتی وجود نداره؟
بخاطر اینکه ، انرژی ای که مارو خلق کرده و داره همه رو هدایت میکنه ، نامحدوده
بازم اگر بخوام در این مورد از خودم مثال بزنم ، میتونم در مورد ورود به کار مورد علاقه ام بگم
من تا قبل از اینکه بخوام به صورت تمرکزی در مسیر کاری مورد علاقه ام حرکت کنم توی کار فروش بودم چون چند سال بود که کار فروش انجام میدادم فکر می کردم که فعلاً همین کارو انجام بدم تا بعد ببینم چی میشه! یعنی خودمو محدود کرده بودم فقط به کار فروش و از اونجایی که به فروش و بازاریابی علاقه ای نداشتم هیچوقت نمیتونستم به صورت پایدار ازش پول های خوبی بسازم یا اصلاً به دلیل بی علاقه گی من نسبت به این کار تمرکزی نداشتم روش
اصن یه چیزه خنده دار
یادمه دیگه اون آخر آخرها که میخواستم کلاً از اون کار بیام بیرون ، اینجوری بود که به محض اینکه ساعت کاری اون روزم تموم میشد خدا شاهده تا دم مترو میدوییدم که فقط از شر این کار رها بشم سریعتر برسم خونه یعنی اینقدر دیگه این کارو دوست نداشتم
بعد از اینکه تمرکزی وارد کار مورد علاقه ام شدم فهمیدم که اتفاقاً توی این کار خیلی راحت تر میتونم پول بسازم چون همینم شد ، بعد یادم افتاد که اون موقع ها من توی ذهنم این بود که اگر الان وارد کار مورد علاقه ام بشم ممکنه طول بکشه که بخوام به پول برسم بابت همین بذار از کارهای دیگه مثل کار فروش خوب پول بسازم بعد برم تمرکزی کار مورد علاقه مو انجام میدم:)) که البته هیچوقت هم پول های خوبی نمی ساختم از اون کارها چون اصلاً عشق و علاقه ای توشون نداشتم و البته باورهام هم ایراد داشت
یعنی الان که دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم تازه میفهمم که آقا من اون موقع ها خودم داشتم خودمو برای انجام کار مورد علاقه ام محدود می کردم بخاطر همون باورهای محدودکننده ای که داشتم
همه چیز از ذهن شروع میشه
هم فرکانس هایی که ارسال می کنیم و هم رفتارها و عملکردهایی که در زندگیمون داریم ، همزمان داره با پایه های منطقی که توی ذهنمون هست که همون باورهامون میشه تصمیماتمون رفتارهامون عملکردهامون اتفاقات و شرایط زندگیمون کاملاً هماهنگ با این باورهای توی ذهنمون ، در رابطه با هر موضوعی شکل میگیره
مثلاً من توی کدنویسی هام میخواستم تاریخ های ورود و خروجی که کاربر از روی تقویم انتخاب میکنه رو اعدادش رو از فارسی به انگلیسی تبدیل کنم ، بعد کلی توی اینترنت جستجو کردمو بالا و پایین کردم هر کاری می کردم اصلاً نمیتونستم اعداد فارسی رو در محیط کدنویسیم به اعداد انگلیسی تبدیل کنم ، چون برای محاسبه روزها نیازه که اعداد به انگلیسی باشه ، حتی بارها و بارها از خدا میپرسیدم ولی میدونی وقتی ذهنت محدود به اون چیزهایی باشه که الکی توی ذهنت داره ساخته میشه یا از قبل هست حتی اگر خدا هم بهت بگه بازم نمیتونی بفهمیش چون به قول خودمون تو باغ نیستی
آخر هیچی ذهنمو هر جوری بودش ساکت کردم بعد به طرز باور نکردنی جواب توی خودِ مسئله بود!!
یعنی اصلاً گفتم اینقدر ساده میتونستم اعداد فارسی رو در زمان ارسال به URL (آدرس اینترنتی) انگلیسی کنم!
چیزی که دم دستم بود
یعنی وقتی به خدایی که مارو خلق کرده و داره هدایتمون میکنه وصل باشیم ، اصلاً محدودیتی نمیمونه ولی اگر هم بخواهیم با خودِ خدا هم هر بار ارتباط بهتری داشته باشیم باید یکسری باورها رو توی ذهنمون درست کنیم تا حتی در ارتباط داشتن با خداوند و دریافت الهامات هم محدودیتی نداشته باشیم که خداروشکر فکر میکنم توی این مورد به دلیل کار کردن روی خودم و منطق های قرآنی خیلی بهتر شدم مثلاً چند سال پیش برای گرفتن گواهینامه اقدام کرده بودم ولی ادامه اش ندادم بابت همین رفت تو لیست تصمیمات به تعویق افتاده من که این یکی دیگه واقعاً زیادی به تعویق افتاده بود چون الان همه آدم ها گواهینامه دارند در حالیکه من ندارم
امدم طبق آموزه های جلسه ششم از قدم هفتم که هفته پیش گوشش داده بودم عمل کردم ، فردای همون روزی که داشتم میرفتم اداره پلیس + 10 برای احراز هویت ، خب قبلش از خدا هدایت خواسته بودم که کمکم کنه تا به راحتی گواهینامه مو بگیرم دوتا بنر تبلیغاتی توی خیابان اصلی دیدم که بزرگ نوشته بود ، گواهینامه!
نگو تبلیغات آموزشگاه رانندگی بود که من تقریباً برای اولین بار بود که همچین آگهی تبلیغاتی رو در خیابون میدیدم ، هیچی گفتم آقاجون این نشونه خداوند برای منه بابت همین تصمیمی که گرفتم و همون موقع هم از خدا تشکر کردم از اینکه داره هدایتم می کنه
میدونی ، الان به این شکل خداروشکر توی تشخیص نشانه ها و الهامات خداوند نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم حالا هر چقدر که باورهای درستی بسازم هدایت های خدارو خیلی واضح تر و سریعتر میتونم بفهمم
استاد عزیزم شما دقیقاً به من یاد دادی که فکر کنم شما به من یاد دادی که قانون چیه شما به من یاد دادی که فقط به حرف قلبم گوش بدم و با این خدا و قوانینش میتونم مثل خودتون آزادی رو در تمام ابعاد زندگیم تجربه کنم و به خودم میگم وقتی استاد عباسمنش تونسته به آزادی مالی و آزادی مکانی و آزادی زمانی برسه پس برای من هم امکانپذیره که این آزادی هارو در زندگیم تجربه کنم و هر بار هم بیشتر میشه اگر برای استاد عباسمنش شده برای منم میشه همانطوری که الان به لطف الله در آزادی زمانی و مکانی دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم که با آزادی مالی هم این آزادی در زندگیم بیشتر هم میشه
و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا به دروغ ساخته شده باشد. بلکه تصدیق آنچه پیش از آن است مىباشد، و توضیحى از آن کتاب است، که در آن تردیدى نیست، از پروردگار جهانیان است
حمد و سپاس خدایی را که همواره مرا به راه راست هدایت میکند.
سلام استاد عباس منش. از بک گراند خودتون گفتید،بزارید منم بهتون بگم که چقدر مذهبی بودم، در خانواده نسبتا مذهبی نه سوپر مذهبی ولی من خیلی مذهبی تر از خانوادم بودم و یک جورایی بخاطر مذهبی بودنم،عزیزتر بقیه بودم.انگار ارزش من شده بود اون نمازم،اون روزه ام،اون دعاهای عربی که هیچی ازش نمیدونستم. وقتی یک نفر مچ دستش معلوم میشد میگفتم این صد در صد جهنمی هست.حتی بارها سر این قضیه با خواهرم دعوام میشد که حجابتو رعایت کن وگرنه میری جهنم.نماز صبحم قضا میشد،کل اون روز و تا چند ذوز بعدش عذاب وجدان داشتم. یک بار رفتیم بیرون دوست من چادر سر نکرده بود و موهاش بیرون بود روز عاشورا بود،خانوادم کلی با من دعوا کردن که اون دختری که روز عاشورا اونطور میاد بیرون حق نداره با تو بگرده. تازه از نظر خودم، نباید خونه نماز نخون ها میرفتیم.خخخخخ هنوزم گاهی اینها ریشه در وجودم داره ولی خب سایت شما دیدگاه منو بطور کلی عوض کرد،بطور کلی کمک کرد بفهمم خدا چیه قرآن چیه امام و پیغمبر کی هستن جایگاه خدا کجاست و جایگاه بقیه کجا. راستش هنوزم در مدارس همون باورهای قبلی و اشتباه به کودکان تزریق میشه که امیدوارم نسبت به گذشته اصلاح بشه. به هرحال منم بک گراند چندان جالبی نداشتم، خدا را شکر که هدایت شدم.
خب خود محتوای اصلی فایل نیز بسیار زیبا بود ،ابتدا در همین جا از خداوند میخواهم که مرا یاری کند که هر روز توحیدی تر و یکتاپرست بشم و باور ایمانم به اینکه خودم خالق شرایط خودم هستم را قویتر و بهتر کنم.مفهوم توحید را بسیار زیبا توضیح دادید و این فایل بارها بارها باید تکرار شود تا درک و عمل شود. لقمان حکیم به پسر خودش گفت که شرک ظلم بزرگی هست و خداوند آن را نمیبخشه. خدا را شکر که هدایت شدم و تا آنجایی که روی خودم کار کردم دست از شرک برداشتم. درمورد محدودیت های ذهن صحبت کردید،واقعا اگر ما جور دیگه به زندگی نگاه کنیم همه چیز تغییر میکند.
فکرها را باید شست،جور دیگر باید فکر کرد.
چقدر این روزا آرامم.گاهی در زندگی عجله می آید سراغم که از خداوند طلب صبر و استقامت میکنم.
اگر ما جور دیگه به محدودیتها نگاه کنیم همه چیز برای ما تغییر میکند. استاد در پی همین کامنتی که نوشتم یادم افتاد دیروز داشتم به این فکر میکردم که فلانی یه حال ما را نمیپرسه فردا روزم ما شرایطمون اوکی بشه ما هم نگاش نمیکنیم. دقیقا داشتم شرک میورزیدم و از خداوند طلب توبه میکنم. امیدوارم بتونم در همه جای زندگی ام توحید را گسترش و استفاده کنم. خودم را با منطق قرآن ببرم جلو با قوانین خداوند. نمیدونم چی بنویسم دیگه اخه این فایل خیلی حرف برای گفتن داره ولی قرآن در یک کلمه یعنی توحید و یکتا پرستی.
میشه به هر خواسته ای رسید اگر ما خودمون را خالق شرایط خودمون بدونیم.
شما در موردِ تجوید گفتید میخام ازیک همزمانی بگم که دقیقن منم امروز روی احکام تجوید توجه داشتم چون روز پنجشنبه امتحان احکام تجوید دارم و اینجا میخام از آموختن تجوید بگم. من مدت 4 سال بود قرآن را بشکل تجوید از قاعده اقرا شروع کردم.
خب قبلش بگم من اصلا در زمان مدرسه قرآنُ پیش کسی نخونده بودم و خیلی اشکال در هنگام تلفظ داشتم و اصلا نمیفهمیدم و حتی جز چندسوره که از حفظ بودم نمیتونستم تلاوت کنم.
این بزرگترین رنجِ من بود
من فارغ التحصیل از دانشگاه شدم، معلم بودم و حتی برا شاگردا هم نمیتونستم آنچه یک قاری احکام قرآنُ بلده هم تشریح کنم هم با تلفظ درست
من فقط از رو خوانی بلد بودم
شروع کردم یک روز به خواندن قرآن ، گفتم اگر بلد نیستم عیبی نداره میخونم
یک حدیث هست که گفته شده بود کسی که بلد نیست قرآنُ درست بخوانه ولی سعی میکنه بخوانه خالی از اجر براش نیست من بدنبال اجر هم نبودم و هرگز خداوندُ بخاطر بهشتش عبادت نکردم و نمیکنمم
ولی بهم جرات داد بخوانم هرچند بدون تجوید
شروع کردم به خواندن
من خیلی سختم بود و به کندی میخواندم ولی خوندم
جز به جز قرآنُ خوندم
اولین ختم قرآنم یادم نمیره چقد احساس خوبی داشتم اینکه بندهی خوب خدا شدم
بعد اون دیگه همیشه ختم داشتم
حساب کردم یک سال حتی 9 ختم قرآن هم داشتم . بس که دوست داشتم تلاوت کردنُ آرام میشدم با خواندن قرآن
گذشت یک زمانی دوره آموزش قرآن بشکل رایگان در وتساپ از طرف یک دوستم بهم معرفی شد
خدا شاهده دویدم به سمتش
تدریس بشکل مجازی بود و افراد کمی را پذیرش داشتن
من شروع کردم از قاعده اقراء، کسانی که تجویدُ خونده باشن میفهمند چی میگم
اینقدر لذت داشت و البته دیر تمام کردم قاعده اقراء رو، خب بخاطر مجازی بودن، کم خواندن درس، آهسته پیش رفتیم و دریکسال من تموم کردم
حال باید ناظره شروع میکردم
و واردش شدم
استاد آقا بود و هی غلطی میگرفت از دو آیت ک میخوندم دو دقیقه غلطی میگرفت ک اینجا اینطور بگو، اینجا حرف (را) باریک ادا میشه اینطور اونطور
بیشتر سرِ تسمیه خواندنم یا بسم الله الرحمن الرحیم من ایراد میگرفت
من صدها بار ریکارد میکردم پس ریمو میکردم و یک طوری شده بود که فقط 20 دقیقه تمام من بسم الله میگفتم آیتُ ک فقط 2 تا بود از کم شروع کردم چون غلطی های من زیاد بود نمیشد زیاد بخونی از جزء 30 شروع کرده بودیم، من سر اون دو آیت هزاربار بسم الله میگفتم ریکارد و پس ریمو
ینی اصن اعتماد به نفسم ضعیف شده بود
دائم غلطی و سردر نمیاوردم چی بگم
اساتید هم یک طوری میگن که شاگرد زود نمیفهمه چون رایگان هم بود اصن سعی نمیکرد درست بفهمانه و فقط حرف خودشو میزد
بعد یکسال و چند ماه نزد یک استاد دیگه ک از قضا دوستمم بود ادامه دادم
مشکل باز تکرار شد باز میگفت بسم الله را درست نمیگی
یک روز من مدت یک ساعت فقط ریکارد کردم پس ریمو، واقعن حالتم خراب شد بس ک فشار آوردم درست اداء کنم که نمیفهمیدم مشکل اداء من چیه
بهش گفتم بخدا سردرد شدم نکنید اینطور با روان ما بازی، فک نکنم خداوند در دوران پیامبر هم با این شدت به کسی آموزش قرآن داده باشه که شما میدین و آدمو دلسرد میکنید
ناراحت هم شد
خب میفهمم مشکل اونا نبود، اونا همینطور آموزش سخت دیده بودن که اینطور بما درس میدادن
بعد یک مدت رها کردم
طیِ 4 سال من جزءِ 4 رسیدم. شما فک کنید چقد کند و دیر بعد 4 سال برسی جزءِ چهارم
خب ایراد هم این بود که بشکل مجازی هم بود و من سابقه تجوید خواندنُ نداشتم و مشکلاتمم بود
بعد اون من دیگه اصلا دنبال نکردم
قرآنُ با معنا خوندم
دوساله که دارم قرآن با ترجمه میخونم
ینی استاپ کردم فقط تلاوت کردن و نفهمیدن قرآنُ
چقد داشتم بیشتر لذت میبردم از کورکورانه تلاوت و نفهمیدن بیرون شدم
جاهایی ک خدا میگفت : الیس الله بکاف عبدهُ
چقد گریه میکردم
که داره میگه من برا تو کافی نیستم!
میگفتم نازی چقد دور بودم از معنای قرآن از خودِ قرآن ، نشستم طیِ این 4 سال هنوزم بهم میگن تسمیه را درست نمیگی اعوذبالله را درست عین از حلق ادا نمیکنی
یکی نگفت بابا بیا ببین محتوای قرآن چیه
اصن بیخیال حروفِ قلقله، ادغام و اخفا بیا بخون خدا چی نوشته !
و الان فقط با ترجمه میخونم نه با تفسیر که ممکنه هرکس به ضم خود تفسیر کنه آیاتُ
بعد ترک اون کلاس ناظره قرآن، به یک کلاس دیگه هدایت شدم
کلاس تجوید تطبیقی
ینی چیزایی ک خوندم باید کلمه به کلمه در آیات میگفتم احکامشُ ؛ این بیشتر لذت بخش شد برام
چون درینجا اساسی و پایه وار یاد میگرفتی کلمه به کلمه رو ک چطور ادا بشه و حکمش چیه
باوجودی ک خیلی از درسهای تجویدُ نخونده بودم ازم امتحان گرفت چندجا را گوگل کردم و پیداش کردم و قبولم کرد من شامل شدم.
البته همیشه یا 95 یا 96 گرفتم ولی راحت بودم اینجا و دلچسپ تر بود برام
خلاصه بعد اون همه مدت پنجشنبه امتحان فاینل منه، دعا کنید قبول بشم و مدرکمو بگیرم چون خیلی زحمت کشیدم روش!
این هنوز تجویده با صوت و لحنِ خوب خوندن مثل بعضی قاری قرآن، اون مونده !
و من این قصهرو طولانی به این خاطر کردم که چقد ما دنبال فرع هستیم
چرا نگفتن بابا بیخیال اگر عین درست ادا نشد یاد میگیری فقط دلسرد نشو
حتی همین حرف عینُ بعد یکسال درست تونستم یاد بگیرم مخرج ادا کردنشو
فقط طوری درس اصلاح میشد که پس ویسو استادُ میشنیدی هزارتا غلطی گرفتی و این برا منی ک یک عمر شاگرد اول کلاس و دانشگاه بودم بهم ضربه میزد ک بابا من خنگ نیستم اینقد نگیرید ایراد من گناه دارم
البته سیستم آموزشی اینطور هست اونا مقصر نیستین ولی تنها اشکال در برخوردشون بود که به آدم حسِ همیشه غلط خوندنُ میداد، حس اینکه پیش خودم هرقدر عالی میخوندم اونا ک درسمو اصلاح میکردن ده تا غلطی ازش میکشیدن
اونا نخواستن میتود تغییر بدهن رو نقطه ضعف شاگرد کار کنند اونا فقط حرف خودشون میزدن و من ک نمیگرفتم هدفشونُ.
خلاصه اینکه شما از تجوید گفتین منم خاطراتم زنده شد
ولی با همهی این وجود ، دلسردی ها، طول زیاد این روند من ادامه دادم و اگر موفق بشم مدرک تجوید میگیرم .
مدرکُ بخاطری ذوق زدهام بگیرم ک بخودم بگم ببین نازی تو دریک دوره اصن نمیتونستی قرآن بخونی، مردم میگفتن نازی یاد نداره، شاگرداتو نشد عالی درس بدی، ولی الان تو با هدایت خدا رسیدی به این نقطه، نه تنها بلدی تلاوت کنی بلکه احکامشو هم یاد گرفتی.
روزی نیست قرانُ نخونم و ترجمههاشو اشکمو درنیاره و ابهتِ بزرگی خدا رو درک نکنم و بگم ای غافل بخون بخون که بفهمی خالقات کیه ، و قوانینُ توش درک کنم .
از حضرت موسی (ع) بگم که ازبس قصههای شیرین داره من همون موقعهایی ک قرآنُ با این علاقه درک نکرده و نمیفهمیدم ولی عاشق شخصیت حضرت موسی بودم .
حضرت محمد علیه السلام دوست دارم ولی نمیدونم این پیامبر به دلم بیشتر مینشست .
ممنون استاد که برا کسانی که قرآن و قوانینُ شاید درک نکردن توضیحات عالی میدهین.
شما باعث شدین به معنای آن بیشتر فک کنم تا فقط تلفظ کردن و نفهمیدنش.
انشاءالله به درک بهتری از قرآن برسم زیر سایهی هدایت پروردگار.
خداوندا توراسپاس بابت اینکه مرا خالق زندگیم ساختی .
خداوندا تو را سپاس بابت این فایل که خالص خالص بود وتورا احساس کردم که داری با بنده هایی که در این فرکانس هستند صحبت میکنی .
سلام بر استاد عزیزم ومریم جان
استاد باورتون میشه همین دیروز خدا شاهداست، داشتم به خدا میگفتم دوست دارم استاد در مورد موسی وقران وتوحید یه فایل بزاره .
امروز وقتی اسم فایل را دیدم گفتم خدایا چقدر شنوا ودانایی .
این است که واقعا استاد هدایت میشه .
واقعا این حرف های امروز چقدر خالص بود استاد
چقدر دیدم به خالق بودنم بزرگتر شد و مقاومت هام کمتر وکمتر شد .
استاد من هم از دوران راهنمایی عاشق خواندن قرآن بودم و همیشه وقتی درصف مدرسه بودم ومیگفتند کی میاد قرآن بخونه ؟من دستم بالا میرفت وتو مسابقات قرآن شرکت میکردم
ولی فقط صوت وکلمات عربی را میخواندم وتمام .
هیچی نمیدونستم که خدا قانون داره تو هرچیزی .
فقط از قرآن قسمت ترس هاش واینکه مارا تو آتیش جهنم می سوزونه گفته بودند.
هم خدا را دوست داشتم هم ترس هام که بیشتر بود .
خدایا اگر با اون باور می مردم ،هیچی از عشق نمی فهمیدم .
عشق خالص که از زبان استاد عباسمنش فهمیدم ودرک کردم .
میخوام به داستانی تعریف کنم از زمانی که یه اپسیلون اعتماد کردم به خدا و چطور نتایج برام تغییر کرد.
یه دوسال پیش با همسرم داشتیم از بیرون میرفتیم منزل و همسرم جلوی یه مغازه که طلبکار بود ازش ایستاد و رفت ودیدم در برگشت یه خانم با عصبانیت اومد و تهدید کرد که فلان میکنم .
فهمیدم که شوهرم از شوهرش پول میخواست و همسرش داشت با من درگیر میشد .
رفتم پایین ودر مغازه همسرش ودرگیری ایجاد شد .
من همسرش را هل دادم اون هم با من درگیر وکار به پاسگاه کشید .
حالامغازه اش دوربین داشت و تهدید کرد که فیلم داریم .
خلاصه پاسگاه که رفتیم وصاحب مغازه آشنا تو پاسگاه داشت وبا اینکه حق با ما بود من را تهدید کرد .
ولی همسرم محکم ایستاد ونترسید .
خلاصه بدهکار و همسرش هرروز میرفتند دادگاه واز من و همسرم شکایت میکردند .
ولی خدا شاهده من فقط تو خونه وگفتم خدایا من تو را دارم وتو باید کمکم کنی وتو دستانت را بفرست برام .
یه ایده اومد که برو سراغ مغازه بغلی وفیلم را ازشون بگیر .
رفتم وبا اینکه مغازه بغلی شون اجاره ای بود مغازه دار گفت فیلم را از صاحب مغازه میگیرم و براتون میفرستم .
وبرامون فرستاد و قشنگ تو فیلم همه چیز معلوم بود .
اون خانم که من با هاش درگیر شدم خیلی با ادعا که من فیلم دارم وبه همه افراد پاسگاه نشان میداد
که ببینید این خانم چکار کرده .
خلاصه با وکیل اومد پاسگاه وبا خواهرش وفیلم ومن هم با ایمان و فیلم رفتم .
خداوکیلی ورق برگشت ووقتی فهمید فیلم دارم مثل خودشون، گریه کنان رفت که رفت
اون خانم اومد که مثلاً آبروی من راببره ولی خدا وکیل من بود و همه چیز به نفعم شد .
هم طلبی همسرم زنده شد ،هم از من رضایت گرفتند وهم گریه کنان اون خانم رفت که رفت .
میخوام بگم این جوری خدا کار میکنه برات وقتی شک نداری وقتی ایمان داری وقتی شرک نداشته باشی وقتی فقط بگی خداوتو ذهنم نگم باید این کمکم کنه .
استاد من خیلی دوست داشتم از فرکانس افراد خانواده واقوامم جدا بشوم ولی شرک داشتم .
میگفتم خواهرم وبرادرم حامی منه کمکم میکنند نباید ازشون دوربشوم وگرنه به مشکل میخورم .
یعنی همش شرک وشرک .
تا اینکه یه ماشین از خواهرم گرفتم وبه خاطر باقیمانده پولم ،خواهرم کلا رفتارش تغییر کرد وگفت مثل یه غریبه فکر کن ویا پول را بیار یا ماشین را پس بده .
وبعدش هم از برادرم یه درس های یاد گرفتم که فهمیدم فقط خدا یاری دهنده ام هست فقط وفقط .
روی هیچ کس حساب نکنم واین باور باعث شد زود مهاجرت کنم به تهران والان 4ماه میشه احساس خیلی خوبی دارم تو این شهر .
دیگه دور دور شدم از افرادی که می شناختم وروشون حساب میکردم .
خدایا من را خالق زندگی خودم کردی وقران را برای هدایت ما فرستادی واستاد عباس منش را سرراهم قرار دادی تا از شرک نجاتم بدی .
استاد این حرف های شما از قرآن را هیچکس نگفته
هرجا چک ولگد خوردم از شرک از درک نکردن قانون
خوردم .
استاد آیه ها را که تو این فایل گفتید را که شما داشتید میگفتید آوردم وخواندم ودقیقا با حرف هاتون یکی بود .
این است که من ایمان دارم به حرف هاتون .
چون یکیه با قلبم، چون با منطق قوی میاد ،چون ریشه ای است .
چه لذتی داره که توخالق زندگی خودت باشی وخداوند هر لحظه داره به خواسته هات پاسخ میده
پس شرک برای چیه
پس چرا باورمیکنم به انسانی که مثل خودمه وحساب میکنم برای چیه
استاد چقدر این فایل فرکانس بالایی داشت وچقدر توحید داشت
ممنونم از شما وخداوند شما را زنده نگه داره واز شما توجهان زیاد بشه
سلام استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این آگاهی های ناب و ارزشمندی که هربار با عشق برای ما آماده میکنید و بصورت رایگان در اختیار ما قرار میدید خدا قوت به شما
از صمیم قلبم برای شما طول عمر طولانی، سلامتی روز افزون و از خداوند مهربان خواستارم
یک فایل پر از آگاهی پر از نکات توحیدی که همین جوری که گوش میدادمو مینوشتم نمیدونم کی هفت صفحه شد
خدایا شکرت که امروز مو با این فایل بی نظیر شروع کردم
بریم برای نکات مهم و کلیدی این فایل ارزشمند
اول از همه خیلی نگاهتون به قرآن و اینکه از چه زاویه ای خواستید قرآن و بخونید و پیگیرش باشید خوشم اومد منم میخوام این نگاه زیبا که باعث میشه بتونم با خوندن قرآن به بهبود زندگیم کمک کنم استفاده کنم یعنی میخوام قرآن و بخونم تا قوانین حاکم بر جهان هستی و بیشتر درک کنم بتونم فکر خدا رو بخونم و از همه مهمتربتونم در عمل از این قوانین به نفع خودم استفاده کنم که هم زندگی دنیا هم آخرت مو بهبود ببخشم مدتیه که دلم میخواد بشینم از اول با تمرکز خوندن قرآن و شروع کنم ولی همش به تعویق مینداختم حالا با این دلیل که فعلا وقت ندارم و هزار دلیل دیگه که همین جا به خودم قول میدم هر جور شده وقتمو جوری تنظیم کنم که بتونم قرآن و بخونم حتی اگه روزی یکی دو صفحه اشو بخونم برام کافیه چون این بار بااین نگاه میخوام شروع کنم هیچ عجله ای هم برای تموم کردنش ندارم و چون از این زاویه میخوام بخونم که قراره کلی آگاهی کلی هدایت خدارو دریافت کنم خیلی ذوق دارم
استاد منم مثل شما بخاطر محیط و جوی که توش بزرگ شده بودم اصلا قرآن و فقط بخاطر اینکه حالا یه ثوابی برده باشم میخوندم اونم فقط ماه رمضون هیچ درک دیگه ای هم ازش نداشتم اصلا هم فکرنمی کردم که بشه از قرآن توی زندگی روز مره استفاده کردچون از کسی نشنیده بودم اصلا چیزهایی که عموم جامعه میگفتن و تو مدرسه به ما یاد میدادن یا از قرآن نبود یا فرعیاتی بیش نبود که اونا تمرکز صد در صد روش گذاشته بودن
خلاصه استاد حرفایی که میزنید دقیقا چیزهایی که من باهاشون بزرگ شدم اینکه ما مسلمونا ما شیعی ها آدم حسابی هستیم ماییم که بهشت و به تصاحب خودمون در اوردیم ،
مااااا
خدارو شکر بخاطر اینکه خداوند منو به این مسیر الهی هدایت کرد یعنی بزرگ ترین سپاسگزاری من اینه که هدایت شدم به این مسیر به این سایت توحیدی به این استادبی نظیر و فوق العاده در درک اصل از فرع
استاد هربار که در مورد منطق ذهن تون صحبت میکنید که چقدر عالی میتونه منطق هر چیزی رو پیدا کنه و الگو هارو زود شناسایی میکنه خیلی تحسین تون میکنم
خدا خودش میگه قرآن کتابی واضح، روشن و آشکار نیاز به هیچ تفسیر و تأویلی نداره
هرکسی که با قلب سلیم و بدون هیچ پیش فرض ذهنی اگه مطالعه اش کنه میتونه به درک و مفهوم درستی برسه
کتابی که اصل و اساسش توحید و یکتا پرستیه چیزی که نه تنها تواین چندین و چند ساله ی عمرم اشاره ای به این موضوعاتش نشنیده بودم بلکه همش خلاف شو شنیدم یا چیزهایی که هیچ کمکی به من نکرده بلکه گمراه کننده هم بوده همون مبحث حواشی و فرعیات که بیمار دلان اساسی بهش پرداخته بودن و هنوزم هستن
خداوند توی قرآن بر اساس شرایط پیامبر قرآن و نازل کرده نباید قرآن و از شرایط اون موقعه ی پیامبر جدا کرد
خداوندی که هر کدوم از ماها رو با توجه به شرایطی که داریم با توجه به گذشته ای که داریم با توجه به توانایی های منحصر به فردی که داریم با توجه به اهداف و خواسته هایی که داریم تک تک ماها رو داره هدایت میکنه چطور ممکنه در زمان پیامبر برای همه ی زمان هاو بدون در نظر گرفتن شرایط و موقعیت اون زمان همه رو به یک شکل هدایت کرده باشه؟؟؟
حکمت خداوند بی نقصه
شرک از نظر خداوند اینه که قدرتی که به ما داده رو باور نکنیم خودمون و ناتوان و دیگران و توانا و تأثیر گذار در زندگی خود ببینیم یعنی هر بار که روی کسی حساب میکنیم هر بار که عوامل بیرونی رو دخیل میدونیم هر موقع ترس ونگرانی میاد هربار که حس نیاز داشته باشیم یعنی داریم شرک می ورزیم توی همه ی زمینه ها میتونه باشه چه نیاز مالی،چه نیاز عاطفی چه نیازه سیاسی هر چیزی که فکر کنیم تأثیر میزاره توی زندگی ما(چه مثبت چه منفی)اینها همش شرک محسوب میشه
وخداوند میگه شرک ظلم بسیار بزرگیه و خداوند تنها گناهی که نمیبخشه شرکه
شرک ممکنه خیلی توی وجود ما پنهان باشه باید خیلی دقیق به رفتارمون به واکنش هامون به حرفایی که بصورت ناخودآگاه از ما میزنه بیرون نگاه کنیم اینو به خودم میگم که چقدر باید حواسم جمع باشه چقدر باید رو باورهای توحیدی کار کنم
شرک به این معنا نیست که خدا رو قبول نداریم به این معنا که خدارو قبول داریم اما یه سری افراد دیگه یه آدم های دیگه هستن که اون هاهم مهم هستن اوناهم تأثیر گذارن
وقتی ما ایمان داشته باشیم که خدا از روح خودش در من دمیده و قدرت خلق زندگی مو به خودم داده اون وقت دیگه شرک نمی ورزم
من خالق زندگی خودم هستم
خداوند قدرت خلق کنندگی رو به من داده
وقتی این فکر و داشته باشم و هی تکرارش کنم دیگه شرک از وجود من میره بیرون و اگه شرک نداشته باشم خداوند نعمت هاشو وارد زندگی من میکنه
خداوند هر کجا که گفته ما زمین و آسمان هارو به تسخیر خودمون در اوردیم همونو برای منه انسان مسخر کرده دیگه چی محکم تر از این میخوام چه دلیل قانع کننده تری از این میخوام
منم که دارم زندگی مو خلق میکنم منم که دارم اتفاقات و رقم میزنم
نیازی نیست کسی هوای منو داشته باشه،نیازی نیست به کسی باج بدم
نیازی نیست از کسی حساب ببرم،نیازی نیست که بترسم،نیازی نیست به کسی غیر از خداوند التماس کنم چون منم که دارم زندگی مو میسازم این قدرتیه که خدا به من داده
اگه زندگی من اون چیز دلخواهم نیست منم که ایراد دارم و باید بگردم ایرادمو پیدا کنم
زمانی که داری به خالق بودن خودت فکر میکنی داری توحیدی عمل میکنی
و زمانیه که شرک از وجودت میاد بیرون .
منی که این قدرت و توانایی و دارم برای اینکه هر جور که بخوام زندگی مو بسازم دیگه منطقی نیست سراغ ربا و وام و هرجور عامل بیرونی از خودم برم
خودت و خدای خودتو که باور داشته باشی خدا همه ی کارها رو برات انجام میده تو درخواست میکنی و خدا اجابت میکنه
آدمها رو برات میاره،اونها دستان خدا هستن یادت باشه خدا از بی نهایت دستانش میتونه بهت کمک کنه تو نباید آویزون دستای خدا باشی تو بدون که اونهارو خدا اورده اگه به هر دلیلی رفتن خدا از بی نهایت طریق دستای دیگه شو میفرسته تو فقط باید باورش کنی
دیگه با این باور تو نگران رفتن آدما نیستی تو آرومی یه احساسی از آرامش داری که وجودتو پر کرده و هر چقدر که این خالق بودن تو بیشتر باور کنی هر بار به خودت بگی این آرامشه بیشتر و بیشتر میشه
زینب یادت باشه خداوند این توانایی و قدرتی که بهت داده بی نهایته خداهیچ سد و محدودیتی برات نذاشته اگه مقاومت های ذهن تو نپذیری اگه اون محدودیت هایی که همیشه جلوی چشمت میاره رو قبول نکنی و بتونی جور دیگه ای نگاه کنی هدایت میشی به راه حل ها
خداوند مسیر و برات باز میکنه،دلهارو برات نرم میکنه
هیچ محدودیتی وجود نداره برای تو جز اون ذهن تو که باید قدم به قدم کار کنی روش تسلیم نشی و هدایت خدا که هر لحظه هست کافیه با ایمان با توکل حرکت کنی.
خیلیییی سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی که حسابی جای تفکر و تعمق داره
میخوام برداشت خودم رو نسبت به فرکانس و دریافت خودم بگم
چیزهایی که به ظاهر امکان پذیر نیست اگه محدودیت ذهنی رو برداریم و جور دیگه ای فکر کنیم و باور کنیم که ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم و باور داشته باشیم که خدا راه ها رو قدم به قدم نشون میده و هدایتمون میکنه اون وقت همه چیز امکان پذیره
می شود اگر جور دیگه ای نگاه کنیم با منطق آیه های سخّر
خیلییییی این آگاهی بهم تلنگر زد قرآن یه جایی میگه که جهان و آسمون و زمین و… به تسخیر خدا دراوردیم جای دیگه هم همیگه آسمون و زمین و دریاها و جهان رو به تسخیر انسان دراوردیم
یعنی خدا خودش و بنده ش رو یکی میدونه توی آیه های سخّر
خداااای من چقدر ما قدرت داریم فقط باید باورش کنیم
مثال میزنم از خودم چیزهایی که باور نداشتم ولی شد
اینکه کل بدهیمون داده بشه غیرممکن بود چون این باور رو داشتم که باید قرض کرد یا وام گرفت که بشه زندگی رو پیش برد ولی زمانی که نگاهم عوض شد همه چی تغییر کرد و الان بدهی صفر شد بماند نقدی خرید میکنیم
یه روز برام خرید کلی از فروشگاه غیر ممکن بود چون باور داشتم گرانیه و نمیشه ولی نگاهم رو تغییر دادم و الان ماهی چند بار راحت از فروشگاه خرید میکنیم
اینکه خودم پول در بیارم برام غیرممکن بود ولی الان شد
و باید قدم به قدم این باور رو رشد بدیم برای هر غیرممکنی که توی زندگیمون داریم
خدا مسخر ما کرده هر چیزی رو که مسخر خودش کرده . الله اکبر . چقدر ما قدرت خلق کنندگی داریم فقط باید باورش کنیم
سلام استاد عزیز و مریم جان و همه ی اعضا خانواده ی سایت استاد عباسمنش
امروز صبح طبق روتین روزانه م میخواستم یه فایل از جلسات پروژه ی خانه تکانی ذهن رو ببینم و طی روز هم کامنت هاش رو مطالعه کنم .
با همین نیت و با یه بسم الله رفتم سراغ سایت که دیدم ….. به به فایل جدید داریم :)
خداروشکر گویان و با یه لبخند عریض به پهنای صورت کلیک کردم رو فایل و شروع کردم به دیدن.
اسم فایل هم (قبل از اینکه آگاهی های فایل رو ببینم و گوش بدم) برام خیلی از جنس هم زمانی داشت.
آخه یکی دوماهی میشه من رو گوشی م یه نرم افزار ریختم که هر شب یه صفحه قرآن بخونم و اینطوری پیش میرم که یه صفحه به همراه ترجمه ش رو سعی میکنم هرشب قبل از خواب بخونم اما راستش آیه های قرآن برام خیلی همچنان قابل درک نیست و راحت نیست فهمش (فاصله ی فرکانسی دارم با درکش هنوز )
اما خیلی به مسیر امیدوارم و با رعایت قانون تکامل صفحه به صفحه پیش میرم و میخوام که با وارد شدن به مدار درستش کم کم فهم قرآن برام راحت تر بشه.
در راستای همین خواسته چند روز پیش به خدا گفتم این مسیر رو برام هموار کنه و فهم کلام خودش رو برام راحت تر کنه.
و من این فایل رو پاسخی به درخواستم میدونم و بار دیگه بهم ثابت شد که چقدر خدا سریع اجابت میکنه.
یکی از مواردی که همیشه در صحبتهای استاد برام قابل تحسینه نگاه متفاوت داشتن به هر موضوعیه طوری که بهمون کمک کنه و باور سازنده در ما ایجاد کنه.
حتی موضوعاتی که به نظرمون خیلی دیگه بدیهی میان یا بر اساس عرف جامعه و باورهای قدیمی ، فکر کردن به منطقشون و زیر سوال بردنشون یه جورایی تابو محسوب میشه.
اونجا که استاد میگفتن تو مطالعه ی قرآن ذهنشون دنبال pattern میگرده همیشه ، همزمان با تحسین طرز فکر ایشون این خواسته هم در من شکل گرفت که من هم میخوام بیشتر در برخورد با موضوعات مختلف ، ذهن باز و پرسشگر داشته باشم و عمیقا باور دارم به مسیرش و اقدامات لازمش هدایت میشم :)
لحظه ای که استاد باور به خالق بودن خودمون رو کنار واژه ی توحید گذاشت و هرچیزی غیر از این رو شرک معرفی کرد ، انگار تازه قطعه های یه پازل تو ذهنم کنار هم چیده شد و آگاهی های مختلفی که تا به اینجای مسیر در همه ی فایل های دانلودی و هدیه و محصولات از این دو مبحث دریافت کرده بودم به هم چفت شدن و معنی جدیدی رو در ذهنم ساختن.
نمیدونم حسش رو چطوری توصیف کنم . فکر کنم خارجیا بهش میگن Aha Moment . یا همون یافتم یافتم معروف ارشمیدوس.
اگه هر لحظه از هر روزم رو شکرگزار این بیداری و بودن در مسیر دریافت این آگاهی های ناب باشم حق مطلب رو نمیتونم ادا کنم.
اگه حق قدردانی از شما بیشتر از شکرگزاری از خدا نباشه کمتر هم نیست استاد، خیلی قدردانتونم ، از ته قلبم :)
در پناه الله باشیم همگی
با سلام و درود به استاد عزیزم و مریم نازنین
امروز از شنیدن حرفهای شما در این فایل بسیار کیف کردم و لذت بردم و در فکر فرو رفتم. هر بار که شما از تو حید صحبت میکنید حال من دگرگون میشود و بیشتر و بیشتر میفهمم که چقدر مشرکم. چقدر در تمام ابعاد زندگی ام دچار شرک شده ام و اصلن تمام مشکلاتم از همین است. باز گشتن از این افکار و ذهنیت بسیار برایم سخت است اما فقط همین که فهمیدم اشکال کار کجاست هزاران هزار باز خدارو شکر میکنم. حداقل الان میدونم از کجا باید شروع کنم هرچند خیلی سخت است. من در رابطه عاطفی ام یه مشرک به تمام معنا بودم و تمام شکست های زندگی ام از همین نشأت میگیرد. این بزرگترین پاشنه آشیل من است. باید این بت را در ذهنم بشکنم. این همه احساس نیاز به غیر خدا…… باورم نمیشود که چقدر گمراه بودم….. و من همان آدمی هستم که به قول استاد عزیزم آخرش خدا مجبور شد منو با چک و لگد بیدارم کنه…. وقتی استاد میگوید که تسلیم بودن و توحید به این معناست که احساس نگرانی نداشته باشی و مطمعن باشی که خداوند همه را انجام میدهد…. این احساس امنیت از تسلیم بودن آنقدر برایم مهم است که انگار در تمام زندگی ام به دنبال همین بوده ام و نمیدانسته ام.
استاد عزیزم بسیار بسیار لذت میبرم وقتی شما از آیات قرآن صحبت میکنید وان را موشکافی
میکنید. چند روزی است که معنی قرآن را با دقت میخوانم و سعی میکنم حداقل چیزهایی که شما به ما گفته اید را دوباره دریافت کنم.
من امروز خیلی خیلی خوشحالم چون فهمیدم تمام تمام تمام مشکلاتم از شرک است.
از الله مهربان میخواهم کمکم کند که از این شرک دور شوم و به آغوش خودش برگردم. خدایا شکرت برای فایل امروز. خدایا شکرت که فهمیدم اشکال کارم کجاست. خدایا شکرت برای آشنایی با استاد. خدایا شکرت که میتوانم شکر کنم. خدایا شکرت که فهمیدم حس امنیت را باید کجا جستجو کنم.
به نام خدایی که هر آنچه دارم از آن توست
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
دقیقا گذشته مذهبی من هم مثل استاد هست با این فرق که من توی قم نبودم
حتی کلیه اعیاد و دعای کمیل و…. من میرفتم
ولی از جایی که قوانین و خودم رو شناختم دیگه اصلا با اون دید قبلی نگاه نکردم
و همیشه سعی کردم خودم رو با قوانین اکی کنم که البته همیشه سعی کردم توی مسیر باشم و بمونم
که با کمک خدا و آگاهی های ناب استاد خدارا شکر تا الان خوب بوده
تک تک کلمات استاد رو من با تمام سلول های بدنم تحسین میکنم و خدارا هزاران مرتبه شکر میکنم توی دوره ای دارم زندگی میکنم که استاد هم هست و میتونم از این آگاهی ها استفاده کنم
واقعا اگر بتونم معنی دقیق شرک روی توی ذهن و قلبم به صورت واقعی و عملی جا بندازم 100 درصد زندگی رنگ و بوی عالی و قشنگی برای من به خودش میگیره
بارها شده که خود من توی شرایط مختلف فقط فقط روی باور توحیدی حتی همون لحظه کار کردم و خدا هم همون لحظه جواب من رو داده از نجات پیدا کردن و زنده ماندن تا مراحل مختلف ثروت و روابط و….
ولی باز هم من خودم غافل میشم از قوانین و به صورت بولت توحیدی بودن
و دقیقا همون جا هست که ضربه میخورم و کلی عقب میوفتم از مسیر قشنگ زندگی
و به نظر خودم که حتی جز اهرم رنج و لذت زندگیم هم هست با بالاترین اولویت ماندن و کار کردن توی خود سایت استاد هست که میتونم توی مسیر باشم
و دارم به شدت روی این قضیه کار میکنم که فقط باشم توی سایت در مرحله اول
مرحله دوم انجام دادن توی عمل به این آگاهی ها هست که دارم روزانه روی باور های همون روز کار میکنم
مرحله سوم
انجام دادن به صورت مستمر هر دو مرحله قبلی هست
و بعد دیدن نتایج که خیلی زیاد قبلا تجربه کردم
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی
به نام خداوندی که هر چه دارم ازاوست
خداوند عزیز و خداوند رحیم
عزیز هست چون فهمیدم بالاتر از قدرت او قدرت دیگه ای نیستتتتت رحیم هست چون فهمیدم با این همه قدرتی که داره منم منم مارو میبینه و اصلاااا دلش نمیخواد ما آسیب ببینیم برای همین با مهربانی اش کمکمون میکنه تا هدایت بشیم تسلیم بشیم تا پادشاه خویش خالق زندگی خویش باشیم
به بهههههه عجب فایل بی نظیری واقعاااا تا حالا ازاین منظر به کار حضرت موسی و تک تک پیامبران نگاه نکرده بودم که با چه جراتی تونستن تنهایی در برابر همچین قدرتهایی بایستن و این نشون میده وقتی اونا تونستن کار من دربرابر خواسته آنها هیچ هیچه که مثل آب خوردن میتونیم انجامش بدیم به شرط ایمان و جرات عبور کردن از محدوده ذهن خدایااا شکرررررت برای فایل بی نظیر جدید استادم که درس جدیدی رو بهم آموخت درس؛
شجاعت داشتن جرات داشتن و پا رو فراتر گذاشتن یعنی یک عمر شنیدیم که پاتو از گلیمت درازتر نکن همین یک جمله کوتاه کافی بود که ما را برای ترسیدن و محدود شدن برنامه ریزی کرد امروز آموختم درکش کردم که بایددددد پامو از گلیمم درازتر کنم تا بهفمم اونورتر چه خبره تا بتونم رشد کنم وگرنه باید در زندان جهل و نادانی تا ابد اسیر باشم زندگی در زندان را نمیپدیرم و از امروز پامو از گلیمم درازتر میکنم چون هم خدارو میخوام هم خرما راااااااااا….
بله خداروشکرررر که امروز فهمیدم که من بی قیدوشرط لایق برخورداری از بهترین نعمتهای این جهان مادی هستم
خداروشکرررر من لایق ثروت من لایق شادی من لایق آرامش من لایق برکت من لایق آزادی مالی لایق آزادی زمانی و آزادی مکانی هستممم من لایق بهترینها بهترین امکانات رفاهی در زندگی هستمممم
خداروشکررر
استاد باعشقم احسن برتو درود بر اون ذهنی که تربیتش کردی برای جدب بهترین ها که تونستی به کتاب خدا به کمک خود خدا به قوانین تغییرناپذیرش دست یابی و برکت این هوشیاری و شجاعتت داره در درون ما و زندگی ما و همه جای این جهان جاری میشه استادم ممنونم بابت مثال های عالی که از قرآن و بیرون قران زدین از خودتون گفتین واقعاااا این پیامبران کولاک کردن نمونه بارز کار نشدددد و شد کردن ایلان ماسک هم در حال حاضر در عصر تکنولوژی کارهایی انجام داد که اکثر دانشمندان متحیر کرده و کاری که شما استاد عزیز انجام دادین مرا براین داشت که وقتی اینا تونستن پس تو هم میتوانی و خیلی زیبا یاد گرفتم که هرروز باید تکرار کنم که
خداروشکررررر که من لایق برخورداری از بهترین نعمتهای این جهان مادی هستم الان دو سه روزه شب و رورم شده تکرار این جمله و حس میکنم که درونم داره اتفاقاتی میوفته تفکرم داره بزرگتر میشه نگرانی و ترس از ذهنم داره بیرون میره وقتی این جمله تاکیدی رو تکرار میکنم حالم بهتر وبهتر میشه فایل معرفی احساس لیاقت و عدم احساس لیاقت و باور فراوانی رو شب میخوابم تو گوشمه خداروشکرررر دارم تغییرات و حس میکنم و فایل امروز تیر خلاص و زده به ذهنم تا دیگه زر مفت نزنه این ذهن محدود من دیگه نمیزارم اذیتم کنه به لطف این دوره بی نظیر مریم جان عزیز گام به گام و وقفه بین این دوره فایل جدید استاد عزیزم یاد گرفتم چجوری جلوی ذهن منطقیم وایستم خداروشکرررررر
چه نگاه قشنگی ازاین به بعد به قرآن خواهم داشت خیلی زیباتر از قبل و واقعا حضرت موسی چه دل و جراتی داشت چه ایمانی داشت چیحوری نترسیدددد چجوری تونست اعتماد کنه به اون صدای درونش واقعاااا وقتی خودتو بسپاری به او خدا خودش میدونه چه جرات و شجاعتی را کی و کجا باید در تو آزاد کنه ،
دکمه تمام انرژی های خوبی که در درون ماست دست خداست وقتی تسلیم او باشیم و اورا تنها منبع قدرت وثروت در دنیا وآخرت بدانیم دیگه اون خودش بلده کی و کجا چقد این دکمه هارو فشار بده تا ما بتوانیم از پس چالش هامون بر بیایم و همه جا سربلند بیرون بیایم خدایااااا برای آگاهی امروزم و برای فرار از زندانی که حتی فکر کردن به آن مارو به کشتن میده ترا شکر میکنم و بهت توکل میکنم و خودم را میکشم تا زنده شوم قبل مردن میمیرم تا ابد زنده بمانم مثل همه پیامبران مثل استاد باعشقم مثل انیشتین مثل ایلان ماسک مثل بیل گیتس همیشه در جهان زنده هستن منم میخوام زتدگی کنم تا زنده بمانم.
خداروشکررررر برای فرار از زندان به اصطلاح غیرممکن
خداروشکرررر برای انجام عملیات به اصطلاح غیر ممکن
خداروشکرررر برای جور دیگه نگاه کردنم
خداروشکرررر برای امروزم که با دیروزم متفاوت تر شدم
خداروشکرررر برای قدرتی که امروز با این فایل استاد دریافت کردم
خداروشکررررر برای جرات و شجاعت امروزم
خداروشکررررر که من لایق بهترینها بودم که اینجا در مدار جذب این فایل جدید قرار گرفتم
خداروشکررررر که من لایق برخورداری از بهترین نعمتهای جهان مادی هستم
خداروشکررررر که با آگاهی ناب فایل امروزم دیگه شرک در من نمیماند
خداروشکرررر که فهمیدم شرک هرگز بخشودنی نیست چون مارو از زیبایی و شادی و آرامش به قعر مصیبت و بدبختی میبرد ازاونجایی که خداعاشق رشد و پیشرفت ماست ازاونجایی که خدا بیشتررررر از ما میخواد که ما ثروتمند بشیم ازاونجایی که بسیاااااار مهربان است رحمان هست رحیم هست میگه شرک و نمیبخشم چون شرک نمیزاره ما ثروتمند بشیم خوشبختی و آرامش ووشادی و زیبایی رو از ما میگیره برای همین آن خدای عزیز ورحیم میگه اگه مشرک بشین شمارو نمیبخشم این خدارو نپرستیم پس کیو بپرستیم کیوووووو خدایا تنها ترا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم قلب مرا هدایت کن به سمت نور و روشنایی کمک کن تا افسار ذهنم بدست قلبم که معبد توست باشه …آمییییییین….
استادم ممنونم مریم عزیز ممنونم خیرتون قبول باشه واقعااااا این دوره داره مدارمو جابجا میکنه بسمت بالا هدایت شدم خداروشکررررر
الهی سپااااااس الهی سپاااااس
متشکرررررم
دوستتون دارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ۚ قُلِ اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ (آیه 34 یونس)
بگو: «آیا از شریکان شما کسى هست که آفرینش را آغاز کند و سپس آن را برگرداند؟» بگو: «خداست که آفرینش را آغاز مىکند و باز آن را برمىگرداند. پس چگونه بازگردانیده مىشوید؟»
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ ۚ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ ۗ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَىٰ ۖ فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (آیه 35 یونس)
بگو: آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو: فقط خداست که به سوی حق هدایت می کند؛ پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه داوری می کنید؟
————————————————————————–
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و دوستان ارزشمندم
خب بریم سر اصل مطلب
شرک بزرگترین گناه هستش
یادمه از زمان بچگی به دلیل باورهای مذهبی بسیار نامناسبی که داشتم حتی اینو شنیده بودم که میگفتن باید صلحه رحم داشته باشید یعنی چه دوست داشته باشی چه دوست نداشته باشی باید با فامیل ها و دوست و آشناهاتون در ارتباط باشید
چرا؟
چون که این ارتباطات میتونه بعداً یکجایی یک روزی در یک موقعیتی کمکت کنه و اتفاقاً اون روزها هم میومد که به کمک همون آدم هایی که باهاشون از روی این باورهای اشتباه در ارتباط بودم ازشون درخواست کمک میگرفتم ولی اونا خودشون اولاً اینکه بدبختر از همه بودند و دوماً اینکه اصلاً کاری نمی تونستند بکنند نه اینکه میتونستند و ولی کاری نمیکردند ، نه کلاً توانایی شو نداشتند
مثال میزنم از خودم
یادمه قبل از اینکه من وارد این مسیر توحیدی بشم حدود فکر میکنم 5-6 سال پیش میشه
بعد از 20 سال خانواده پدریمون مارو پیدا می کنند!
به سرعت شروع می کنند به ارتباط گرفتن با ما و همین هم شد خلاصه این ارتباط بعد از سال ها با این قوم عجوج و مجوج شکل میگیره و ادامه پیدا میکنه تا اینکه ما اون موقع بخاطر باورهای محدودکننده مون امدیم خیلی صریح بهشون گفتیم که ما از شما توقع داریم!
یعنی می خواهیم خواسته های مارو شما برامون برآورده کنید
چون فکر می کردیم اینا می تونند این کارو برامون انجام بدهند
آقا بخاطر همین شرک و احساس نیازی که به اون آدم ها داشتیم چنان درگیری ها و برخوردهای بدی بینمون شد که این ارتباطمون با خانواده پدریمون به 4-5 ماه کشیده نشد و کلاً قطع رابطه کردیم
این سری آگاهانه دو طرف خانواده این کارو کردیم که به لطف الله یکی دو سال بعدش خدا مارو وارد این مسیر توحیدی میکنه
یعنی به قول استاد حتی فکر کردن به اینکه بخوام روی کسی حساب باز کنم دارم شرک میورزم و من یکی که اصلاً با پوست و گوشت و استخونم درک کردم که چقدر قدرت دادن یا حساب کردن روی آدم ها یا حتی روی یکسری از ابزارها مثل chatGPT و Gemini و از این قبیل داستان ها باعث محدود شدن من به بی نهایت فرصت و نعمت و ثروت و آزادی در زندگیم میشه
حتی فکر کردنش هم ترسناکه برام چون خیلی خوردم از این شرک
موضوع بعدی در مورد همین محدودیتی که توی ذهنمون هستش میخواستم بگم
من از بعد از آشنایی با استاد عباسمنش تا این مدت زمانی که دارم روی خودم کار میکنم هر چقدر که جلوتر میرم بیشتر میتونم بفهمم که اصلاً انتهایی در مورد هیچ چیزی وجود نداره حتی خودِ خدا توی قرآن با همون آیه های سَخَرَ ، در اصل داره این محدودیت هارو از ذهنمون بر میداره
حالا منطقش چیه که هیچ محدودیتی وجود نداره؟
بخاطر اینکه ، انرژی ای که مارو خلق کرده و داره همه رو هدایت میکنه ، نامحدوده
بازم اگر بخوام در این مورد از خودم مثال بزنم ، میتونم در مورد ورود به کار مورد علاقه ام بگم
من تا قبل از اینکه بخوام به صورت تمرکزی در مسیر کاری مورد علاقه ام حرکت کنم توی کار فروش بودم چون چند سال بود که کار فروش انجام میدادم فکر می کردم که فعلاً همین کارو انجام بدم تا بعد ببینم چی میشه! یعنی خودمو محدود کرده بودم فقط به کار فروش و از اونجایی که به فروش و بازاریابی علاقه ای نداشتم هیچوقت نمیتونستم به صورت پایدار ازش پول های خوبی بسازم یا اصلاً به دلیل بی علاقه گی من نسبت به این کار تمرکزی نداشتم روش
اصن یه چیزه خنده دار
یادمه دیگه اون آخر آخرها که میخواستم کلاً از اون کار بیام بیرون ، اینجوری بود که به محض اینکه ساعت کاری اون روزم تموم میشد خدا شاهده تا دم مترو میدوییدم که فقط از شر این کار رها بشم سریعتر برسم خونه یعنی اینقدر دیگه این کارو دوست نداشتم
بعد از اینکه تمرکزی وارد کار مورد علاقه ام شدم فهمیدم که اتفاقاً توی این کار خیلی راحت تر میتونم پول بسازم چون همینم شد ، بعد یادم افتاد که اون موقع ها من توی ذهنم این بود که اگر الان وارد کار مورد علاقه ام بشم ممکنه طول بکشه که بخوام به پول برسم بابت همین بذار از کارهای دیگه مثل کار فروش خوب پول بسازم بعد برم تمرکزی کار مورد علاقه مو انجام میدم:)) که البته هیچوقت هم پول های خوبی نمی ساختم از اون کارها چون اصلاً عشق و علاقه ای توشون نداشتم و البته باورهام هم ایراد داشت
یعنی الان که دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم تازه میفهمم که آقا من اون موقع ها خودم داشتم خودمو برای انجام کار مورد علاقه ام محدود می کردم بخاطر همون باورهای محدودکننده ای که داشتم
همه چیز از ذهن شروع میشه
هم فرکانس هایی که ارسال می کنیم و هم رفتارها و عملکردهایی که در زندگیمون داریم ، همزمان داره با پایه های منطقی که توی ذهنمون هست که همون باورهامون میشه تصمیماتمون رفتارهامون عملکردهامون اتفاقات و شرایط زندگیمون کاملاً هماهنگ با این باورهای توی ذهنمون ، در رابطه با هر موضوعی شکل میگیره
مثلاً من توی کدنویسی هام میخواستم تاریخ های ورود و خروجی که کاربر از روی تقویم انتخاب میکنه رو اعدادش رو از فارسی به انگلیسی تبدیل کنم ، بعد کلی توی اینترنت جستجو کردمو بالا و پایین کردم هر کاری می کردم اصلاً نمیتونستم اعداد فارسی رو در محیط کدنویسیم به اعداد انگلیسی تبدیل کنم ، چون برای محاسبه روزها نیازه که اعداد به انگلیسی باشه ، حتی بارها و بارها از خدا میپرسیدم ولی میدونی وقتی ذهنت محدود به اون چیزهایی باشه که الکی توی ذهنت داره ساخته میشه یا از قبل هست حتی اگر خدا هم بهت بگه بازم نمیتونی بفهمیش چون به قول خودمون تو باغ نیستی
آخر هیچی ذهنمو هر جوری بودش ساکت کردم بعد به طرز باور نکردنی جواب توی خودِ مسئله بود!!
یعنی اصلاً گفتم اینقدر ساده میتونستم اعداد فارسی رو در زمان ارسال به URL (آدرس اینترنتی) انگلیسی کنم!
چیزی که دم دستم بود
یعنی وقتی به خدایی که مارو خلق کرده و داره هدایتمون میکنه وصل باشیم ، اصلاً محدودیتی نمیمونه ولی اگر هم بخواهیم با خودِ خدا هم هر بار ارتباط بهتری داشته باشیم باید یکسری باورها رو توی ذهنمون درست کنیم تا حتی در ارتباط داشتن با خداوند و دریافت الهامات هم محدودیتی نداشته باشیم که خداروشکر فکر میکنم توی این مورد به دلیل کار کردن روی خودم و منطق های قرآنی خیلی بهتر شدم مثلاً چند سال پیش برای گرفتن گواهینامه اقدام کرده بودم ولی ادامه اش ندادم بابت همین رفت تو لیست تصمیمات به تعویق افتاده من که این یکی دیگه واقعاً زیادی به تعویق افتاده بود چون الان همه آدم ها گواهینامه دارند در حالیکه من ندارم
امدم طبق آموزه های جلسه ششم از قدم هفتم که هفته پیش گوشش داده بودم عمل کردم ، فردای همون روزی که داشتم میرفتم اداره پلیس + 10 برای احراز هویت ، خب قبلش از خدا هدایت خواسته بودم که کمکم کنه تا به راحتی گواهینامه مو بگیرم دوتا بنر تبلیغاتی توی خیابان اصلی دیدم که بزرگ نوشته بود ، گواهینامه!
نگو تبلیغات آموزشگاه رانندگی بود که من تقریباً برای اولین بار بود که همچین آگهی تبلیغاتی رو در خیابون میدیدم ، هیچی گفتم آقاجون این نشونه خداوند برای منه بابت همین تصمیمی که گرفتم و همون موقع هم از خدا تشکر کردم از اینکه داره هدایتم می کنه
میدونی ، الان به این شکل خداروشکر توی تشخیص نشانه ها و الهامات خداوند نسبت به قبلم خیلی بهتر شدم حالا هر چقدر که باورهای درستی بسازم هدایت های خدارو خیلی واضح تر و سریعتر میتونم بفهمم
استاد عزیزم شما دقیقاً به من یاد دادی که فکر کنم شما به من یاد دادی که قانون چیه شما به من یاد دادی که فقط به حرف قلبم گوش بدم و با این خدا و قوانینش میتونم مثل خودتون آزادی رو در تمام ابعاد زندگیم تجربه کنم و به خودم میگم وقتی استاد عباسمنش تونسته به آزادی مالی و آزادی مکانی و آزادی زمانی برسه پس برای من هم امکانپذیره که این آزادی هارو در زندگیم تجربه کنم و هر بار هم بیشتر میشه اگر برای استاد عباسمنش شده برای منم میشه همانطوری که الان به لطف الله در آزادی زمانی و مکانی دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم که با آزادی مالی هم این آزادی در زندگیم بیشتر هم میشه
————————————————————————–
وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا ۚ إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (آیه 36 یونس)
و بیشتر آنان جز از گمان و ظن پیروی نمی کنند، یقیناً گمان و ظن به هیچ وجه انسان را از حق بی نیاز نمی کند، مسلماً خدا به آنچه انجام می دهند، داناست
وَمَا کَانَ هَٰذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَىٰ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (آیه 37 یونس)
و چنان نیست که این قرآن از جانب غیر خدا به دروغ ساخته شده باشد. بلکه تصدیق آنچه پیش از آن است مىباشد، و توضیحى از آن کتاب است، که در آن تردیدى نیست، از پروردگار جهانیان است
.بسم الله الرحمن الرحیم.
حمد و سپاس خدایی را که همواره مرا به راه راست هدایت میکند.
سلام استاد عباس منش. از بک گراند خودتون گفتید،بزارید منم بهتون بگم که چقدر مذهبی بودم، در خانواده نسبتا مذهبی نه سوپر مذهبی ولی من خیلی مذهبی تر از خانوادم بودم و یک جورایی بخاطر مذهبی بودنم،عزیزتر بقیه بودم.انگار ارزش من شده بود اون نمازم،اون روزه ام،اون دعاهای عربی که هیچی ازش نمیدونستم. وقتی یک نفر مچ دستش معلوم میشد میگفتم این صد در صد جهنمی هست.حتی بارها سر این قضیه با خواهرم دعوام میشد که حجابتو رعایت کن وگرنه میری جهنم.نماز صبحم قضا میشد،کل اون روز و تا چند ذوز بعدش عذاب وجدان داشتم. یک بار رفتیم بیرون دوست من چادر سر نکرده بود و موهاش بیرون بود روز عاشورا بود،خانوادم کلی با من دعوا کردن که اون دختری که روز عاشورا اونطور میاد بیرون حق نداره با تو بگرده. تازه از نظر خودم، نباید خونه نماز نخون ها میرفتیم.خخخخخ هنوزم گاهی اینها ریشه در وجودم داره ولی خب سایت شما دیدگاه منو بطور کلی عوض کرد،بطور کلی کمک کرد بفهمم خدا چیه قرآن چیه امام و پیغمبر کی هستن جایگاه خدا کجاست و جایگاه بقیه کجا. راستش هنوزم در مدارس همون باورهای قبلی و اشتباه به کودکان تزریق میشه که امیدوارم نسبت به گذشته اصلاح بشه. به هرحال منم بک گراند چندان جالبی نداشتم، خدا را شکر که هدایت شدم.
خب خود محتوای اصلی فایل نیز بسیار زیبا بود ،ابتدا در همین جا از خداوند میخواهم که مرا یاری کند که هر روز توحیدی تر و یکتاپرست بشم و باور ایمانم به اینکه خودم خالق شرایط خودم هستم را قویتر و بهتر کنم.مفهوم توحید را بسیار زیبا توضیح دادید و این فایل بارها بارها باید تکرار شود تا درک و عمل شود. لقمان حکیم به پسر خودش گفت که شرک ظلم بزرگی هست و خداوند آن را نمیبخشه. خدا را شکر که هدایت شدم و تا آنجایی که روی خودم کار کردم دست از شرک برداشتم. درمورد محدودیت های ذهن صحبت کردید،واقعا اگر ما جور دیگه به زندگی نگاه کنیم همه چیز تغییر میکند.
فکرها را باید شست،جور دیگر باید فکر کرد.
چقدر این روزا آرامم.گاهی در زندگی عجله می آید سراغم که از خداوند طلب صبر و استقامت میکنم.
اگر ما جور دیگه به محدودیتها نگاه کنیم همه چیز برای ما تغییر میکند. استاد در پی همین کامنتی که نوشتم یادم افتاد دیروز داشتم به این فکر میکردم که فلانی یه حال ما را نمیپرسه فردا روزم ما شرایطمون اوکی بشه ما هم نگاش نمیکنیم. دقیقا داشتم شرک میورزیدم و از خداوند طلب توبه میکنم. امیدوارم بتونم در همه جای زندگی ام توحید را گسترش و استفاده کنم. خودم را با منطق قرآن ببرم جلو با قوانین خداوند. نمیدونم چی بنویسم دیگه اخه این فایل خیلی حرف برای گفتن داره ولی قرآن در یک کلمه یعنی توحید و یکتا پرستی.
میشه به هر خواسته ای رسید اگر ما خودمون را خالق شرایط خودمون بدونیم.
خدایا شکرت
سلام استاد عزیز، و دوستان خوبِ این سایت.
شما در موردِ تجوید گفتید میخام ازیک همزمانی بگم که دقیقن منم امروز روی احکام تجوید توجه داشتم چون روز پنجشنبه امتحان احکام تجوید دارم و اینجا میخام از آموختن تجوید بگم. من مدت 4 سال بود قرآن را بشکل تجوید از قاعده اقرا شروع کردم.
خب قبلش بگم من اصلا در زمان مدرسه قرآنُ پیش کسی نخونده بودم و خیلی اشکال در هنگام تلفظ داشتم و اصلا نمیفهمیدم و حتی جز چندسوره که از حفظ بودم نمیتونستم تلاوت کنم.
این بزرگترین رنجِ من بود
من فارغ التحصیل از دانشگاه شدم، معلم بودم و حتی برا شاگردا هم نمیتونستم آنچه یک قاری احکام قرآنُ بلده هم تشریح کنم هم با تلفظ درست
من فقط از رو خوانی بلد بودم
شروع کردم یک روز به خواندن قرآن ، گفتم اگر بلد نیستم عیبی نداره میخونم
یک حدیث هست که گفته شده بود کسی که بلد نیست قرآنُ درست بخوانه ولی سعی میکنه بخوانه خالی از اجر براش نیست من بدنبال اجر هم نبودم و هرگز خداوندُ بخاطر بهشتش عبادت نکردم و نمیکنمم
ولی بهم جرات داد بخوانم هرچند بدون تجوید
شروع کردم به خواندن
من خیلی سختم بود و به کندی میخواندم ولی خوندم
جز به جز قرآنُ خوندم
اولین ختم قرآنم یادم نمیره چقد احساس خوبی داشتم اینکه بندهی خوب خدا شدم
بعد اون دیگه همیشه ختم داشتم
حساب کردم یک سال حتی 9 ختم قرآن هم داشتم . بس که دوست داشتم تلاوت کردنُ آرام میشدم با خواندن قرآن
گذشت یک زمانی دوره آموزش قرآن بشکل رایگان در وتساپ از طرف یک دوستم بهم معرفی شد
خدا شاهده دویدم به سمتش
تدریس بشکل مجازی بود و افراد کمی را پذیرش داشتن
من شروع کردم از قاعده اقراء، کسانی که تجویدُ خونده باشن میفهمند چی میگم
اینقدر لذت داشت و البته دیر تمام کردم قاعده اقراء رو، خب بخاطر مجازی بودن، کم خواندن درس، آهسته پیش رفتیم و دریکسال من تموم کردم
حال باید ناظره شروع میکردم
و واردش شدم
استاد آقا بود و هی غلطی میگرفت از دو آیت ک میخوندم دو دقیقه غلطی میگرفت ک اینجا اینطور بگو، اینجا حرف (را) باریک ادا میشه اینطور اونطور
بیشتر سرِ تسمیه خواندنم یا بسم الله الرحمن الرحیم من ایراد میگرفت
من صدها بار ریکارد میکردم پس ریمو میکردم و یک طوری شده بود که فقط 20 دقیقه تمام من بسم الله میگفتم آیتُ ک فقط 2 تا بود از کم شروع کردم چون غلطی های من زیاد بود نمیشد زیاد بخونی از جزء 30 شروع کرده بودیم، من سر اون دو آیت هزاربار بسم الله میگفتم ریکارد و پس ریمو
ینی اصن اعتماد به نفسم ضعیف شده بود
دائم غلطی و سردر نمیاوردم چی بگم
اساتید هم یک طوری میگن که شاگرد زود نمیفهمه چون رایگان هم بود اصن سعی نمیکرد درست بفهمانه و فقط حرف خودشو میزد
بعد یکسال و چند ماه نزد یک استاد دیگه ک از قضا دوستمم بود ادامه دادم
مشکل باز تکرار شد باز میگفت بسم الله را درست نمیگی
یک روز من مدت یک ساعت فقط ریکارد کردم پس ریمو، واقعن حالتم خراب شد بس ک فشار آوردم درست اداء کنم که نمیفهمیدم مشکل اداء من چیه
بهش گفتم بخدا سردرد شدم نکنید اینطور با روان ما بازی، فک نکنم خداوند در دوران پیامبر هم با این شدت به کسی آموزش قرآن داده باشه که شما میدین و آدمو دلسرد میکنید
ناراحت هم شد
خب میفهمم مشکل اونا نبود، اونا همینطور آموزش سخت دیده بودن که اینطور بما درس میدادن
بعد یک مدت رها کردم
طیِ 4 سال من جزءِ 4 رسیدم. شما فک کنید چقد کند و دیر بعد 4 سال برسی جزءِ چهارم
خب ایراد هم این بود که بشکل مجازی هم بود و من سابقه تجوید خواندنُ نداشتم و مشکلاتمم بود
بعد اون من دیگه اصلا دنبال نکردم
قرآنُ با معنا خوندم
دوساله که دارم قرآن با ترجمه میخونم
ینی استاپ کردم فقط تلاوت کردن و نفهمیدن قرآنُ
چقد داشتم بیشتر لذت میبردم از کورکورانه تلاوت و نفهمیدن بیرون شدم
جاهایی ک خدا میگفت : الیس الله بکاف عبدهُ
چقد گریه میکردم
که داره میگه من برا تو کافی نیستم!
میگفتم نازی چقد دور بودم از معنای قرآن از خودِ قرآن ، نشستم طیِ این 4 سال هنوزم بهم میگن تسمیه را درست نمیگی اعوذبالله را درست عین از حلق ادا نمیکنی
یکی نگفت بابا بیا ببین محتوای قرآن چیه
اصن بیخیال حروفِ قلقله، ادغام و اخفا بیا بخون خدا چی نوشته !
و الان فقط با ترجمه میخونم نه با تفسیر که ممکنه هرکس به ضم خود تفسیر کنه آیاتُ
بعد ترک اون کلاس ناظره قرآن، به یک کلاس دیگه هدایت شدم
کلاس تجوید تطبیقی
ینی چیزایی ک خوندم باید کلمه به کلمه در آیات میگفتم احکامشُ ؛ این بیشتر لذت بخش شد برام
چون درینجا اساسی و پایه وار یاد میگرفتی کلمه به کلمه رو ک چطور ادا بشه و حکمش چیه
باوجودی ک خیلی از درسهای تجویدُ نخونده بودم ازم امتحان گرفت چندجا را گوگل کردم و پیداش کردم و قبولم کرد من شامل شدم.
البته همیشه یا 95 یا 96 گرفتم ولی راحت بودم اینجا و دلچسپ تر بود برام
خلاصه بعد اون همه مدت پنجشنبه امتحان فاینل منه، دعا کنید قبول بشم و مدرکمو بگیرم چون خیلی زحمت کشیدم روش!
این هنوز تجویده با صوت و لحنِ خوب خوندن مثل بعضی قاری قرآن، اون مونده !
و من این قصهرو طولانی به این خاطر کردم که چقد ما دنبال فرع هستیم
چرا نگفتن بابا بیخیال اگر عین درست ادا نشد یاد میگیری فقط دلسرد نشو
حتی همین حرف عینُ بعد یکسال درست تونستم یاد بگیرم مخرج ادا کردنشو
فقط طوری درس اصلاح میشد که پس ویسو استادُ میشنیدی هزارتا غلطی گرفتی و این برا منی ک یک عمر شاگرد اول کلاس و دانشگاه بودم بهم ضربه میزد ک بابا من خنگ نیستم اینقد نگیرید ایراد من گناه دارم
البته سیستم آموزشی اینطور هست اونا مقصر نیستین ولی تنها اشکال در برخوردشون بود که به آدم حسِ همیشه غلط خوندنُ میداد، حس اینکه پیش خودم هرقدر عالی میخوندم اونا ک درسمو اصلاح میکردن ده تا غلطی ازش میکشیدن
اونا نخواستن میتود تغییر بدهن رو نقطه ضعف شاگرد کار کنند اونا فقط حرف خودشون میزدن و من ک نمیگرفتم هدفشونُ.
خلاصه اینکه شما از تجوید گفتین منم خاطراتم زنده شد
ولی با همهی این وجود ، دلسردی ها، طول زیاد این روند من ادامه دادم و اگر موفق بشم مدرک تجوید میگیرم .
مدرکُ بخاطری ذوق زدهام بگیرم ک بخودم بگم ببین نازی تو دریک دوره اصن نمیتونستی قرآن بخونی، مردم میگفتن نازی یاد نداره، شاگرداتو نشد عالی درس بدی، ولی الان تو با هدایت خدا رسیدی به این نقطه، نه تنها بلدی تلاوت کنی بلکه احکامشو هم یاد گرفتی.
روزی نیست قرانُ نخونم و ترجمههاشو اشکمو درنیاره و ابهتِ بزرگی خدا رو درک نکنم و بگم ای غافل بخون بخون که بفهمی خالقات کیه ، و قوانینُ توش درک کنم .
از حضرت موسی (ع) بگم که ازبس قصههای شیرین داره من همون موقعهایی ک قرآنُ با این علاقه درک نکرده و نمیفهمیدم ولی عاشق شخصیت حضرت موسی بودم .
حضرت محمد علیه السلام دوست دارم ولی نمیدونم این پیامبر به دلم بیشتر مینشست .
ممنون استاد که برا کسانی که قرآن و قوانینُ شاید درک نکردن توضیحات عالی میدهین.
شما باعث شدین به معنای آن بیشتر فک کنم تا فقط تلفظ کردن و نفهمیدنش.
انشاءالله به درک بهتری از قرآن برسم زیر سایهی هدایت پروردگار.
شاد و موفق باشید !
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خداوندا تو را سپاس بابت جهان پهناورت .
خداوندا توراسپاس بابت اینکه مرا خالق زندگیم ساختی .
خداوندا تو را سپاس بابت این فایل که خالص خالص بود وتورا احساس کردم که داری با بنده هایی که در این فرکانس هستند صحبت میکنی .
سلام بر استاد عزیزم ومریم جان
استاد باورتون میشه همین دیروز خدا شاهداست، داشتم به خدا میگفتم دوست دارم استاد در مورد موسی وقران وتوحید یه فایل بزاره .
امروز وقتی اسم فایل را دیدم گفتم خدایا چقدر شنوا ودانایی .
این است که واقعا استاد هدایت میشه .
واقعا این حرف های امروز چقدر خالص بود استاد
چقدر دیدم به خالق بودنم بزرگتر شد و مقاومت هام کمتر وکمتر شد .
استاد من هم از دوران راهنمایی عاشق خواندن قرآن بودم و همیشه وقتی درصف مدرسه بودم ومیگفتند کی میاد قرآن بخونه ؟من دستم بالا میرفت وتو مسابقات قرآن شرکت میکردم
ولی فقط صوت وکلمات عربی را میخواندم وتمام .
هیچی نمیدونستم که خدا قانون داره تو هرچیزی .
فقط از قرآن قسمت ترس هاش واینکه مارا تو آتیش جهنم می سوزونه گفته بودند.
هم خدا را دوست داشتم هم ترس هام که بیشتر بود .
خدایا اگر با اون باور می مردم ،هیچی از عشق نمی فهمیدم .
عشق خالص که از زبان استاد عباسمنش فهمیدم ودرک کردم .
میخوام به داستانی تعریف کنم از زمانی که یه اپسیلون اعتماد کردم به خدا و چطور نتایج برام تغییر کرد.
یه دوسال پیش با همسرم داشتیم از بیرون میرفتیم منزل و همسرم جلوی یه مغازه که طلبکار بود ازش ایستاد و رفت ودیدم در برگشت یه خانم با عصبانیت اومد و تهدید کرد که فلان میکنم .
فهمیدم که شوهرم از شوهرش پول میخواست و همسرش داشت با من درگیر میشد .
رفتم پایین ودر مغازه همسرش ودرگیری ایجاد شد .
من همسرش را هل دادم اون هم با من درگیر وکار به پاسگاه کشید .
حالامغازه اش دوربین داشت و تهدید کرد که فیلم داریم .
خلاصه پاسگاه که رفتیم وصاحب مغازه آشنا تو پاسگاه داشت وبا اینکه حق با ما بود من را تهدید کرد .
ولی همسرم محکم ایستاد ونترسید .
خلاصه بدهکار و همسرش هرروز میرفتند دادگاه واز من و همسرم شکایت میکردند .
ولی خدا شاهده من فقط تو خونه وگفتم خدایا من تو را دارم وتو باید کمکم کنی وتو دستانت را بفرست برام .
یه ایده اومد که برو سراغ مغازه بغلی وفیلم را ازشون بگیر .
رفتم وبا اینکه مغازه بغلی شون اجاره ای بود مغازه دار گفت فیلم را از صاحب مغازه میگیرم و براتون میفرستم .
وبرامون فرستاد و قشنگ تو فیلم همه چیز معلوم بود .
اون خانم که من با هاش درگیر شدم خیلی با ادعا که من فیلم دارم وبه همه افراد پاسگاه نشان میداد
که ببینید این خانم چکار کرده .
خلاصه با وکیل اومد پاسگاه وبا خواهرش وفیلم ومن هم با ایمان و فیلم رفتم .
خداوکیلی ورق برگشت ووقتی فهمید فیلم دارم مثل خودشون، گریه کنان رفت که رفت
اون خانم اومد که مثلاً آبروی من راببره ولی خدا وکیل من بود و همه چیز به نفعم شد .
هم طلبی همسرم زنده شد ،هم از من رضایت گرفتند وهم گریه کنان اون خانم رفت که رفت .
میخوام بگم این جوری خدا کار میکنه برات وقتی شک نداری وقتی ایمان داری وقتی شرک نداشته باشی وقتی فقط بگی خداوتو ذهنم نگم باید این کمکم کنه .
استاد من خیلی دوست داشتم از فرکانس افراد خانواده واقوامم جدا بشوم ولی شرک داشتم .
میگفتم خواهرم وبرادرم حامی منه کمکم میکنند نباید ازشون دوربشوم وگرنه به مشکل میخورم .
یعنی همش شرک وشرک .
تا اینکه یه ماشین از خواهرم گرفتم وبه خاطر باقیمانده پولم ،خواهرم کلا رفتارش تغییر کرد وگفت مثل یه غریبه فکر کن ویا پول را بیار یا ماشین را پس بده .
وبعدش هم از برادرم یه درس های یاد گرفتم که فهمیدم فقط خدا یاری دهنده ام هست فقط وفقط .
روی هیچ کس حساب نکنم واین باور باعث شد زود مهاجرت کنم به تهران والان 4ماه میشه احساس خیلی خوبی دارم تو این شهر .
دیگه دور دور شدم از افرادی که می شناختم وروشون حساب میکردم .
خدایا من را خالق زندگی خودم کردی وقران را برای هدایت ما فرستادی واستاد عباس منش را سرراهم قرار دادی تا از شرک نجاتم بدی .
استاد این حرف های شما از قرآن را هیچکس نگفته
هرجا چک ولگد خوردم از شرک از درک نکردن قانون
خوردم .
استاد آیه ها را که تو این فایل گفتید را که شما داشتید میگفتید آوردم وخواندم ودقیقا با حرف هاتون یکی بود .
این است که من ایمان دارم به حرف هاتون .
چون یکیه با قلبم، چون با منطق قوی میاد ،چون ریشه ای است .
چه لذتی داره که توخالق زندگی خودت باشی وخداوند هر لحظه داره به خواسته هات پاسخ میده
پس شرک برای چیه
پس چرا باورمیکنم به انسانی که مثل خودمه وحساب میکنم برای چیه
استاد چقدر این فایل فرکانس بالایی داشت وچقدر توحید داشت
ممنونم از شما وخداوند شما را زنده نگه داره واز شما توجهان زیاد بشه
به نام خدای هدایتگرم
سلام استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این آگاهی های ناب و ارزشمندی که هربار با عشق برای ما آماده میکنید و بصورت رایگان در اختیار ما قرار میدید خدا قوت به شما
از صمیم قلبم برای شما طول عمر طولانی، سلامتی روز افزون و از خداوند مهربان خواستارم
یک فایل پر از آگاهی پر از نکات توحیدی که همین جوری که گوش میدادمو مینوشتم نمیدونم کی هفت صفحه شد
خدایا شکرت که امروز مو با این فایل بی نظیر شروع کردم
بریم برای نکات مهم و کلیدی این فایل ارزشمند
اول از همه خیلی نگاهتون به قرآن و اینکه از چه زاویه ای خواستید قرآن و بخونید و پیگیرش باشید خوشم اومد منم میخوام این نگاه زیبا که باعث میشه بتونم با خوندن قرآن به بهبود زندگیم کمک کنم استفاده کنم یعنی میخوام قرآن و بخونم تا قوانین حاکم بر جهان هستی و بیشتر درک کنم بتونم فکر خدا رو بخونم و از همه مهمتربتونم در عمل از این قوانین به نفع خودم استفاده کنم که هم زندگی دنیا هم آخرت مو بهبود ببخشم مدتیه که دلم میخواد بشینم از اول با تمرکز خوندن قرآن و شروع کنم ولی همش به تعویق مینداختم حالا با این دلیل که فعلا وقت ندارم و هزار دلیل دیگه که همین جا به خودم قول میدم هر جور شده وقتمو جوری تنظیم کنم که بتونم قرآن و بخونم حتی اگه روزی یکی دو صفحه اشو بخونم برام کافیه چون این بار بااین نگاه میخوام شروع کنم هیچ عجله ای هم برای تموم کردنش ندارم و چون از این زاویه میخوام بخونم که قراره کلی آگاهی کلی هدایت خدارو دریافت کنم خیلی ذوق دارم
استاد منم مثل شما بخاطر محیط و جوی که توش بزرگ شده بودم اصلا قرآن و فقط بخاطر اینکه حالا یه ثوابی برده باشم میخوندم اونم فقط ماه رمضون هیچ درک دیگه ای هم ازش نداشتم اصلا هم فکرنمی کردم که بشه از قرآن توی زندگی روز مره استفاده کردچون از کسی نشنیده بودم اصلا چیزهایی که عموم جامعه میگفتن و تو مدرسه به ما یاد میدادن یا از قرآن نبود یا فرعیاتی بیش نبود که اونا تمرکز صد در صد روش گذاشته بودن
خلاصه استاد حرفایی که میزنید دقیقا چیزهایی که من باهاشون بزرگ شدم اینکه ما مسلمونا ما شیعی ها آدم حسابی هستیم ماییم که بهشت و به تصاحب خودمون در اوردیم ،
مااااا
خدارو شکر بخاطر اینکه خداوند منو به این مسیر الهی هدایت کرد یعنی بزرگ ترین سپاسگزاری من اینه که هدایت شدم به این مسیر به این سایت توحیدی به این استادبی نظیر و فوق العاده در درک اصل از فرع
استاد هربار که در مورد منطق ذهن تون صحبت میکنید که چقدر عالی میتونه منطق هر چیزی رو پیدا کنه و الگو هارو زود شناسایی میکنه خیلی تحسین تون میکنم
خدا خودش میگه قرآن کتابی واضح، روشن و آشکار نیاز به هیچ تفسیر و تأویلی نداره
هرکسی که با قلب سلیم و بدون هیچ پیش فرض ذهنی اگه مطالعه اش کنه میتونه به درک و مفهوم درستی برسه
کتابی که اصل و اساسش توحید و یکتا پرستیه چیزی که نه تنها تواین چندین و چند ساله ی عمرم اشاره ای به این موضوعاتش نشنیده بودم بلکه همش خلاف شو شنیدم یا چیزهایی که هیچ کمکی به من نکرده بلکه گمراه کننده هم بوده همون مبحث حواشی و فرعیات که بیمار دلان اساسی بهش پرداخته بودن و هنوزم هستن
خداوند توی قرآن بر اساس شرایط پیامبر قرآن و نازل کرده نباید قرآن و از شرایط اون موقعه ی پیامبر جدا کرد
خداوندی که هر کدوم از ماها رو با توجه به شرایطی که داریم با توجه به گذشته ای که داریم با توجه به توانایی های منحصر به فردی که داریم با توجه به اهداف و خواسته هایی که داریم تک تک ماها رو داره هدایت میکنه چطور ممکنه در زمان پیامبر برای همه ی زمان هاو بدون در نظر گرفتن شرایط و موقعیت اون زمان همه رو به یک شکل هدایت کرده باشه؟؟؟
حکمت خداوند بی نقصه
شرک از نظر خداوند اینه که قدرتی که به ما داده رو باور نکنیم خودمون و ناتوان و دیگران و توانا و تأثیر گذار در زندگی خود ببینیم یعنی هر بار که روی کسی حساب میکنیم هر بار که عوامل بیرونی رو دخیل میدونیم هر موقع ترس ونگرانی میاد هربار که حس نیاز داشته باشیم یعنی داریم شرک می ورزیم توی همه ی زمینه ها میتونه باشه چه نیاز مالی،چه نیاز عاطفی چه نیازه سیاسی هر چیزی که فکر کنیم تأثیر میزاره توی زندگی ما(چه مثبت چه منفی)اینها همش شرک محسوب میشه
وخداوند میگه شرک ظلم بسیار بزرگیه و خداوند تنها گناهی که نمیبخشه شرکه
شرک ممکنه خیلی توی وجود ما پنهان باشه باید خیلی دقیق به رفتارمون به واکنش هامون به حرفایی که بصورت ناخودآگاه از ما میزنه بیرون نگاه کنیم اینو به خودم میگم که چقدر باید حواسم جمع باشه چقدر باید رو باورهای توحیدی کار کنم
شرک به این معنا نیست که خدا رو قبول نداریم به این معنا که خدارو قبول داریم اما یه سری افراد دیگه یه آدم های دیگه هستن که اون هاهم مهم هستن اوناهم تأثیر گذارن
وقتی ما ایمان داشته باشیم که خدا از روح خودش در من دمیده و قدرت خلق زندگی مو به خودم داده اون وقت دیگه شرک نمی ورزم
من خالق زندگی خودم هستم
خداوند قدرت خلق کنندگی رو به من داده
وقتی این فکر و داشته باشم و هی تکرارش کنم دیگه شرک از وجود من میره بیرون و اگه شرک نداشته باشم خداوند نعمت هاشو وارد زندگی من میکنه
خداوند هر کجا که گفته ما زمین و آسمان هارو به تسخیر خودمون در اوردیم همونو برای منه انسان مسخر کرده دیگه چی محکم تر از این میخوام چه دلیل قانع کننده تری از این میخوام
منم که دارم زندگی مو خلق میکنم منم که دارم اتفاقات و رقم میزنم
نیازی نیست کسی هوای منو داشته باشه،نیازی نیست به کسی باج بدم
نیازی نیست از کسی حساب ببرم،نیازی نیست که بترسم،نیازی نیست به کسی غیر از خداوند التماس کنم چون منم که دارم زندگی مو میسازم این قدرتیه که خدا به من داده
اگه زندگی من اون چیز دلخواهم نیست منم که ایراد دارم و باید بگردم ایرادمو پیدا کنم
زمانی که داری به خالق بودن خودت فکر میکنی داری توحیدی عمل میکنی
و زمانیه که شرک از وجودت میاد بیرون .
منی که این قدرت و توانایی و دارم برای اینکه هر جور که بخوام زندگی مو بسازم دیگه منطقی نیست سراغ ربا و وام و هرجور عامل بیرونی از خودم برم
خودت و خدای خودتو که باور داشته باشی خدا همه ی کارها رو برات انجام میده تو درخواست میکنی و خدا اجابت میکنه
آدمها رو برات میاره،اونها دستان خدا هستن یادت باشه خدا از بی نهایت دستانش میتونه بهت کمک کنه تو نباید آویزون دستای خدا باشی تو بدون که اونهارو خدا اورده اگه به هر دلیلی رفتن خدا از بی نهایت طریق دستای دیگه شو میفرسته تو فقط باید باورش کنی
دیگه با این باور تو نگران رفتن آدما نیستی تو آرومی یه احساسی از آرامش داری که وجودتو پر کرده و هر چقدر که این خالق بودن تو بیشتر باور کنی هر بار به خودت بگی این آرامشه بیشتر و بیشتر میشه
زینب یادت باشه خداوند این توانایی و قدرتی که بهت داده بی نهایته خداهیچ سد و محدودیتی برات نذاشته اگه مقاومت های ذهن تو نپذیری اگه اون محدودیت هایی که همیشه جلوی چشمت میاره رو قبول نکنی و بتونی جور دیگه ای نگاه کنی هدایت میشی به راه حل ها
خداوند مسیر و برات باز میکنه،دلهارو برات نرم میکنه
هیچ محدودیتی وجود نداره برای تو جز اون ذهن تو که باید قدم به قدم کار کنی روش تسلیم نشی و هدایت خدا که هر لحظه هست کافیه با ایمان با توکل حرکت کنی.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستانم
خیلیییی سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی که حسابی جای تفکر و تعمق داره
میخوام برداشت خودم رو نسبت به فرکانس و دریافت خودم بگم
چیزهایی که به ظاهر امکان پذیر نیست اگه محدودیت ذهنی رو برداریم و جور دیگه ای فکر کنیم و باور کنیم که ما خالق شرایط زندگی خودمون هستیم و باور داشته باشیم که خدا راه ها رو قدم به قدم نشون میده و هدایتمون میکنه اون وقت همه چیز امکان پذیره
می شود اگر جور دیگه ای نگاه کنیم با منطق آیه های سخّر
خیلییییی این آگاهی بهم تلنگر زد قرآن یه جایی میگه که جهان و آسمون و زمین و… به تسخیر خدا دراوردیم جای دیگه هم همیگه آسمون و زمین و دریاها و جهان رو به تسخیر انسان دراوردیم
یعنی خدا خودش و بنده ش رو یکی میدونه توی آیه های سخّر
خداااای من چقدر ما قدرت داریم فقط باید باورش کنیم
مثال میزنم از خودم چیزهایی که باور نداشتم ولی شد
اینکه کل بدهیمون داده بشه غیرممکن بود چون این باور رو داشتم که باید قرض کرد یا وام گرفت که بشه زندگی رو پیش برد ولی زمانی که نگاهم عوض شد همه چی تغییر کرد و الان بدهی صفر شد بماند نقدی خرید میکنیم
یه روز برام خرید کلی از فروشگاه غیر ممکن بود چون باور داشتم گرانیه و نمیشه ولی نگاهم رو تغییر دادم و الان ماهی چند بار راحت از فروشگاه خرید میکنیم
اینکه خودم پول در بیارم برام غیرممکن بود ولی الان شد
و باید قدم به قدم این باور رو رشد بدیم برای هر غیرممکنی که توی زندگیمون داریم
خدا مسخر ما کرده هر چیزی رو که مسخر خودش کرده . الله اکبر . چقدر ما قدرت خلق کنندگی داریم فقط باید باورش کنیم
الهی شکررت به خاطر آگاهی ای که دریافت کردم