پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 4

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسم الله النور

سلام استاد جان سلام مریم جان

سلام به ابراهیم عزیز

خدایا شکرت بابت حضور ارزشمند این عزیزان

استاد جان اول دلم میخاد هم شما و هم ابراهیم عزیز رو بینهایت تحسین کنم که آنقدر دارید روی بهبود و رشد و بهترشدن این سایت کار میکنید سایتی که حتی اگه تغییر ی هم ایجاد نکنید به جرات میتونم بگم ارزشمندترین سایت جهان هست اما این حرکت شما در جهت بهبود و رشد چقدر تحسین برانگیز و ارزشمند هست و آنقدر این فایل های پشت صحنه سایت برای من درس داشت و آگاهی که فک نکنم یه سایتی یا یه کاری روزانه اندازی کردم دیگه خودش پول میسازع نه اینطور نیست اون توجه من اون حرکت من برای بهبود و اون باور های من که باعث میشه هر کسب و کاری در هر زمینه ای موفق بشه

استاد چقدر شهامت و شجاعت ابراهیم عزیز رو تحسین کردم که می‌گفت من هرکاری هم که بلد نباشم یاد میگرم

من خوب سررشته ای تو مساعل سایت ندارم اما اونجا که شما گفتید من میخام سایت برای اعضایی که دارن استفاده میکنند چابک باشه و کار آمد چقدر لذت بردم اینکه دقیقا همون حرفی که تو لایو زدید من نمیرم جایز که همه باشن من روی خودم کار میکنم آدم هابی که در مدارس هستن میان سراغ من

و استاد جان من این بهبود ها رو دیده بودم تو سایت و هر بار که می آمدم و با یه تغییر روبرو میشدم چقدر تحسین میکردم اما آنقدر دقیق نمی‌دونستم که چقدر تغییر ایجاد شده و چه حرکت هایشجاعانه ای پست صحنه این تغییراتی که من دارم میبینم هست

چقدر قشنگ استاد تو تمام جنبه ها تمرکزتون روی اصل هست راجب اون لایک هابی که به کامنت ها می‌دادید و بعد از چند وقت غیر فعال کردید دقیقا درست گفتید اوایل برای من آنقدر هیجان داشت وتشویق میشدم برای کامنت گذاشتن اما بعد از یه مدتی انکار فقط میومدم کامنت بزارم که لایک بگیرم و دقیقا درست گفتید منم فقط لایک شده ها رو می‌خوندم فک میکردم بقیه مهم نیست اما از وقتی اون لایک رو برداشتید هم با عشق بیشتری کامنت میزارم هم سعی میکنم تمام کامنت هارو حتی پاسخ دوستان به همدیگه رو قشنگ بخونم چون واقعا یه گنج هست و بهترین خوراک برای ذهن من

و چقدر دوست خوبم آینا راد اکبری عزیز رو تحسین کردم که علاوه بر خرید این محصولات آنقدر فعالیت مثبت و کوثر داره و تعهد داره به رشد خودش که تو هر محصول فعالیت های مثبت انجام داده و تمرین انجام داده و من خودم از کامنت هاش خیلی لذت میبرم

چقدر صدای ابراهیم عزیز دلنشین و آرام بخش هست و هر مثالی که میزنه و هر توضیحی که میده من بینهایت تحسینش میکنم که آنقدر با خودش درصلح هست وخودشو باور داره و این تغییراتی که به قول خودش مثل جراحی مغز هست رو انجام داده خدایا شکرت

استاد واقعا من هر بار که میام تو سایت احساس میکنم اومدم تو خونه اصلی خودم تو بهشت پا گذاشتم اصلا یه جورایی بگم من تو سایت زندگی میکنم و گاهی هم میرم تو خونه خودم میچرخم هیچی به من نگن و باطری موبایلم یاری کنه فقط تو سایت هستم وقتی باطری گوشی خودم تموم میشه گوشی پسرمو برمی‌داریم و همسرم میگه این گوشی رومیزاری اونو برمی‌داری اونو میزاری اینو برمی‌داری گاهی میگه تو توی گوشی. چیکار می‌کنی انقدر همش سرت تو گوشی هست و تا نگاه می‌کنه به صفحه گوشی میگه بازم رفتی سراغ عباس منش و من خدارو شکر میکنم که یه مکان امن و بینظیر و سرشار از آگاهی های ناب و وردی های خالصو مثبت دارم که هر ساعتی بخام میتونم بیام و لذت ببرم از عشقی که جاری هست خدایا شکرت

استاد این سایت برای من حکم یه معبد رو داره که وقتی میام داخل سایت دیگه یادم می‌ره ساعت چند هست و چقدر اینجا بودم گاهی دخترم صدام می‌کنه مامان هنوز نمیخای بخابی و من هنوز دفتر چ دستکم بازه آنقدر این سایت پر بار و پر از آگاهی هست که من اصلا نمی‌دونم کدوم قسمت برم که کم اهمیت تر از جای دیگه نباشه

گاهی کامنت ها و مقاله های بینظیر مریم جان رو میخونم اشک میریزم و اگه کسی کنارم باشه فک میکنه چی دارم میخونم

واقعا استاد جان خدا قوت میگم به شما و مریم جان نازنین و ابراهیم عزیز که آنقدر این بهشت رو برای ما دلپذیر کردید وقدم زدن تو این بهشت رو برای ما آسونتر کردید بینهایت سپاسگزارم

منم وقتی میرم روی پروفایل بعضی از دوستان و کامنت هاشون رو میخونم به قول ابراهیم عزیز میخام جامه دران بزنم تو کوه و برزن از بس این ها خالص و ناب هستن و چقدر کمک میکنن به من برای درک بیشتر قانون

سالها پای حرف های چرت وپرت دیگران نشستم و نتیجه زندگی درب و داغون و روابط فاجعه بود و امروز چند سالی هست که پای حرف های دوستانه می‌شینم که دارم روی خودشون به بهترین شکل کار میکنن و هر کلمه از حرف هاشون در و گوهر هست

و استادی که باعشق تمام آگاهی های نابشو با ما به اشتراک میزاره و هرروز داره روی بهبود این آیین بهشتی کار می‌کنه

استاد جان یادم وقتی گفتید میخام روانشناسی ثروت یک رو آپدیت کنم با خودم گفتم بیخیال بابا چون تعریف این دوره رو از دوستان خیلی شنیده بودم گفتم بابا این دوره که بچها میگن خیلی عالیه پس چرا میخای استاد اونو آپدیت کنی میتونی یه محصول دیگه درست کنی که دیدم اصلا شخصیت استاد جوری هست که هرروز دنبال بهبود و رشد هست و هرروز میخاد بهتر از دیروز تو تمام جنبه ها باشه وخدارو شکر میکنم که در مدار یه همچین آدمی قرار گرفتم که سرتا پا عشق هست و بس خدایا شکرت

استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 1

پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 2

پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    681MB
    40 دقیقه
  • فایل صوتی پشت صحنه سایت استاد عباس منش | قسمت 4
    36MB
    40 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

71 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهره» در این صفحه: 1
  1. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    این فایل نشانه امروز من بود

    برداشتی که من داشتم تکامل بود و تکامل

    و کم نیاوردن

    و آهسته و همیشه حرکت کردن.

    آقا چکار کنم من دوست دارم مدام قصه ی تلخ و شیرین خودم رو بنویسم

    اینکه یه بدبختی بودم و الان احساس موفقیت دارم رو بنویسم

    «آهان اصل قضیه کامنت گذاشتن یا نداشتن بود»

    دو روز یک جهش ایجاد شده بود تو کارم و درگیر بودم که بیام و بنویسم برای دوستان یا نه_بعد گفتم نه بابا چه کاریه،هی قصه ی خودت رو تکرار کنی

    همون رو برو تو کانال تلگرامی خودت بنویس

    و کامنت نذاشتم

    اما کاش میذاشتم ،چون خودم با خیلی از کامنت ها و موفقیت های دوستان انگیزه مضاعف گرفتم

    من زهره 32سالهبا سابقه ده سال زندگی مشترکدارای دو فرزند پسرگم شده در دنیای شرک آلود بیرونی و وابسته و ضعیف و حقیر تقریبا 2الی3سال پیش استاد رو یافتم

    کاملا هدایتی

    زمانی که خیلی کم آوردم ،خیلی بریدم از همه جا _زمانی که با خوندن نمازم حس و حالم بدتر میشد از خداوند توی شب تولد 30سالگی با تمام وجود خواستم هدایتم کنه

    منی که همزمان با ازدواجم مدرک کارشناسی رو گرفتم و فقط بخاطر ضعیف بودن و بت کردن شوهرم قید تمام رویا ها و ارزوهامو زدم و موندم خونهوحتی از تمام حق و حقوق زنانگی هم زدموبه همسرم اجازه دادم تا جایی که می‌تونه منو لگدکوب کنه و تحقیر کنه وهزار تا بلا سرم بیاره

    و همزمان با آشنایی من و سایت استاد نور خدا توی قلبم جریان پیدا کرد و شجاعت در من ایجاد شد و تونستم جلو همه نه گفتن ها وایستادن

    و فقط با پشتیبانی الله(همیشه از خداوند خواستم که پروردگارا تو این مسیر اگر قراره گره ای از کار من باز بشه به دست بنده های غریبه ات باز کن نه نزدیکانم که منتی بر من داشته باشند)و همین هم شد ؛تا الان حتی از یک نفر از نزدیکانم کمک نخواستم

    با دست های خالی،حتی با هزار تومان پول گرفتن از همسرم تونستم این رشته رو یاد بگیرم به صورت مجازی و بعد به سرم زد که بابا من میتونم برم تدریس کنم

    شوهرم با نهایت جدیت گفت شتر در خواب بیند پنبه دانه

    و کلی کلی کلی تلاش کردم،ابستادکی کردم ،جلو رفتم،گاهی واقعا ناامید شدم،گاهی خیلی خیلی امیدوار شدم ولی به هر حال پیش رفتم

    نذاشتم کنار

    تا اینکه پارسال تابستان به عنوان اولین سال تدریس با تمام مخالفت های همسرم و شرایط سختم کم نیاوردم

    پارسال هدایت شدم به بهترین و عالی ترین آموزشگاه شهر و با حقوق خیلی مناسب

    ولی خیلی تا آرام بودم،اینکه ای بابا سریع ،بجنب،زود باش،دیر شد،پیج بزن،یوتیوب راه بنداز،تبلیغات رایگان کن اینور اونور _وای وای شاگرد خصوصی بگیر

    شاید باور نکنید بالای دویست نفر بهم زنگ زدن برای کلاس خصوصی_و خیلی ها راضی و اکی بودن و فقط قرار بود که جواب نهایی رو بدن،اما همکی،بلا استثنا هیچ کس زنگ نزد و من شاگرد خصوصی نداشتم

    تا اینکه تابستان تمام شد و مدرسه شروع شد و کلاس های من هم دیگه برگزار نشد

    و مهر تونستم با درآمد تابستانم قدم اول رو بخرم

    ولی کلا مستأصل بودم،نمیدونستم چه کنم؟

    بعد از چند ماه همسرم اصرار کرد بیا آزمون استخدامی آموزش و پرورش رو شرکت کن(همسری که تابستان بعد از هر جلسه یه دعوا راه مینداخت)و هزینه ثبت نام رو داد

    من نشستم واقعا خوندم اما هنوز جواب نیومده

    نمی‌دونم چی میشه

    اما با خودم عهد کردم این مسیر رو با قدرت و نهایت تلاش ادامه میدم که بعدا مدیون خودم نشم

    گفتم خدایا خیلی منتظر بودم دوباره تابستون بشه و کلاس ها شروع بشن و من به منبع درآمد برسم اما الان میخام برای مصاحبه بخونم،کاری کن کمی کمتر بشه کلاس هام

    یا لااقل مرحله مقدماتی پارسال رو دوباره تدریس کنم به شاگرد های جدید

    دقیقا همین شد

    و منی که پارسال برای اولین بار دو کلاس همزمان برداشتم ،امسال در شروع یک کلاس بهم داده شد و البته مابقی در حال ثبت نامه

    و برام واقعا مهم نبود،انگار این رو تجربه کرده بودم و زیاد براش له له نمی‌زدم

    همزمان میخونم و سر کلاس میرم

    تا اینکه دو روز پیش یکی زنگ زد (خاله یکی از شاگردهام)وگفت تعریف شما رو شنیدم بیاید برای دخترم خصوصی تدریس کنید(تو جلسه اول تعریف من رو شنیده از دختر خواهرش)

    خیلی خوشحال شدم اما ذوق مرگ نشدم،بالا پایین نپریدم

    فقط بخاطر اینکه جزو آرزوهام بود خیلی خوشحال شدم بهش رسیدم

    و با خودم گفتم بهش میگم نصف جلسات رو همگی با هم میگیرم،اصلا گفتم عمدا این کارو میکنم که اگه قراره جور نشه بذار همین اول نشه_و گفت مشکل مالی ندارم و باشه!!!

    منی که پارسال التماس میکردم به این و اون که بیاین سه جلسه اول رایگان و مبلغ هر جلسه رو یک سوم امسال میگفتم فقط بخاطر اینکه بیان سمت من،وهیچ کس نیومد_اما امسال به این شکل

    میدونید دوستان همه چی در ارامشه،ارامش واقعی ها نه ادای آروم بودن

    واقعا امسال احساس کردم که بالاخره هر بار بهتر میشه و بسه دست و پا زدن و فقط لذت ببر

    و به خدا نه تبلیغ ،نه کاری ….خودش درست شد؛واقعا به همین سادگی

    فردا هم اولین جلسه خصوصی منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: