مفهوم عملی ایمان به غیب

نکته:

بخش اصلی این فایل چندین سال پیش ضبط شد اما تدوین نشد و بر روی سایت قرارنگرفت. در طی کار کردن روی فایلهای بخش “خانه تکانی ذهن”، به این فایل هدایت شدم و از روی کنجکاوی پای آگاهی های آن نشستم و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که تصمیم به ویرایش این فایل و به اشتراک گذاشتن آن با شما دوستان عزیزم گرفتم. در زمان تدوین فایل، بخش هایی از پشت صحنه بروزرسانی دوره قانون آفرینش و تغییراتی که در طی بروز رسانی در این دوره ایجاد شده را نیز به این فایل اضافه کردم. 

آگاهی های این فایل، با زبان ساده اصل اساسی را توضیح می دهد که لازمه تجربه خوشبختی در تمام جنبه های زندگی است. این آگاهی ها، به دوستان عزیزی که به تازگی دوره قانون آفرینش را خریده اند، یا قصد خرید این دوره را دارند، ایده های سازنده می دهد تا بیشترین بهره برداری را در عمل از آگاهی های این دوره داشته باشند. زیرا در بخش هایی از این فایل خواه از زبان تصاویر خواه از خلال توضیحات استاد، به خوبی می توانیم رد پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر زندگی را به صورت واضح ببینیم و آنها را در مسیر تغییر زندگی خود، دنبال کنیم.

این آگاهی ها به ما کمک می کند تا بفهمیم بذر نتایج کنونی در زندگی استاد عباس منش به چه شکل کاشته شده، ریشه های عمیق این نتایج، از کجا سرچشمه گرفته و تا به امروز به چه شکل در حال تغذیه است.

همچنین بخشی از فایل نیز بخشی از تمرینات شخصی استاد عباس منش در عمل به قانون را نشان می دهد. من جمله dream board ای که ایشان 12 سال پیش در راستای عمل به قوانین آفرینش ساخته بود را نیز پیدا کردم و به محتوای این فایل اضافه کردم تا شاهدی باشد از اینکه آرزوها محقق می شوند اگر قانون را به صورت مستمر دنبال کنیم.

در یک کلام، این فایل مفهوم عملی ایمان به غیب را به ما نشان می دهد. یعنی ایمان به نتیجه ای که هنوز در شرایط زندگی ما ظاهر نشده اما قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید و در بخش نظرات این فایل، درباره آگاهی هایی بنویسید که زنگ های امیدوار کننده ای در وجود شما به صدا در آورده تا آماده ورود به مسیر تحقق آرزوهای تان شوید.

منتظر خواندن نظرات تأثیر گذارتان هستیم


منابع مرتبط با آگاهی های این فایل: 

دوره قانون آفرینش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مفهوم عملی ایمان به غیب
    303MB
    56 دقیقه
  • فایل صوتی مفهوم عملی ایمان به غیب
    55MB
    56 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

424 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم انصاریان» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    بار الها سپاسگزارم که امروز هم بر من لطف فرمودی و هدایتم کردی و به نوشتن دعوتم کردی.

    سلام و درود به استاد نازنین و سخاوتمندم

    سلام و درود به خانم شایسته عزیز و همه دوستانی که قدم در راه تغییر گذاشتن

    بعد از لطف خدا و هدایتش هنوز دارم روی فایلها و آگاهی هایی که ربم هدایت میکنه برای شناخت ایمان به غیب ،برای عمل بهش کار میکنم، تازه دارم اون درکی که منتظرش بودم رو میفهمم و چقدر همصحبتی خدا باهام زیبا و دلنشینه، امید بخشه و آرامش دهنده.خدایا سپاسگزارم

    همه اینها یکجورهایی از زمانی شروع شد که خداوند هدایتم کرد به فایل “خداوند را بهتر بشناسیم” و حین گوش دادنش زنگ ها زده شد پرده ها رفت کنار و یجورایی درک من از سیستم کاملتر شد، جایگاه خودمو تو خلق اتفاقات واضح و روشن درک کردم و جایگاه خداوند رو هم به زیبایی دیدم.

    تا که قدم به قدم هدایت شدم به باز شدن قلبم به اجابت خواسته ام از خداوند برای یاد دادن مفهوم ایمان به غیب.

    صبح برای مسئله ای از خوانده‌است خواستم،به فایل “جهت دهی آگاهانه به کانون توجه” هدایت شدم،بعد قهوه مو در حالی که دفترهام جلوم بود برای نوشتن سپاسگزاری صبحم خواستم بذارم پیشم هی اومد تو ذهنم اینجا بذارم می ریزه روی دفترها، اون ور بذارم ممکنه بریزه رو اونها …خلاصه کوتاه از ذهنم گذشت چند دقیقه بعد قهوه از دستم ریخت روی لباسم، خنده ام گرفت از ریزش به هدایآن، گفتم بفرما اینم دریافت آنچه ارسال کردی اما این شروع فکر کردن و نوشتن هام بود در ادامه هدایتهام. از خداوند درخواست هدایت کردم هم صلاتش رو یاد بگیرم و هم متعهد باشم برای عمل به آنچه در مسیر ایمان به غیب هدایتم میکنه.

    ::: درک جدید از غیب :::

    با توجه به ارسال فرکانس ریخته شدن قهوه و اتفاق افتادنش، آره فرکانس ها داره کار می کنه ولی چون فرکانس های نادلخواه قبلی جزیی از وجودم شده ، ارسالشو نمیفهمم ، در لحظه میاد و میره واسه همین برام مشخص نیست ارسالش، و چون عادت کردم سالها به این نتایج برام عادی شده یجورایی، اما وقتی آگاهانه توجه و ارسال فرکانس دارم و حواسم هست، وقتی یه نشونه و نتیجه کوچیک میاد ،میبینمش، تازه ذوقم میکنم میگم ااااااااا قانون جواب داد، نشونه اومد ، آره مریم جان قانون دقیقه واسه همینه تو هنوز نتایج دلخواهتو نداری و همون آدمی با همون شرایط چون نا آگاهانه به دلیل عدم تمرکز و استمرار برای یه موضوع و قطع و وصل شدن فرکانس های ارسالی ، فرکانس های قبلی داره تو غیب کار میکنه.

    واسه همینه استاد میگه آگاهانه، آگاهانه توجه کن نشانه هارو ببین تایید کن در موردش حرف بزن که بره تو قدرت گرفتن .اون گلوله کوچک برفی فرکانس جدید ، شروع کنه به قل خوردن و بزرگتر شدن تو فرکانس خواسته ها و قوی بشه تا تو غیب قویتر کار کنه و قبلی هارو تو دل خودش گم کنه.

    اینجوری مثال زدم:

    فرکانس غالب >>>کمبود ، نمیشه ، نیست ، نمیتونم

    فرکانس جدید >>> هست ، فراوانی ، میشه ، میتونم —–>

    اولین فرکانس –>اولین نشانه +توجه بهش —>

    بزرگتر شدن گلوله باز توجه باز بزرگتر شدنش و وقتی قطر گلوله فرکانس جدید بزرگتر میشه قویتر کار میکنه نتایج میاد .

    ولی تا گلوله جدید بزرگ بشه اون (نمیشه، نیست…)هنوز کار میکنه، این 1بار ،اون 1بار ، این 1بار جدیده قویتر شده 2بار ، این 1بار جدیده 5بار،…. این 1بار گم میشه مثلا تو 100بار ، دیگه یروز کمبود، یروز نا امیدی ، یروز ….ها اذیتت نمیکنه اصلا توجه نمیکنی بهش.(جلسه فوق عالی 7 دوره حل مسائل، اینو استاد جان باید بذارم روی تخم چشم هام به خدا اینقدر آگاهی داره)

    حالا “ایمان به غیب” یعنی بدونی فرکانس ها داره کار میکنه و نتیجه میاد که این از شناخت درست سیستم جهان ، از شناخت درست “من ” و ” ما ” تو قرآن میاد و در واقع “ما “ی قرآنی،

    پس آگاهانه فرکانس می فرستی و صبر میکنی برای نتیجه نهایی و گرنه نشونه ها که هست مثل آینه( گفتگو با دوستان 20)

    صبر یعنی منتظر باش وقتی گلوله جدید بزرگ بشه به اندازه ای که لازمه ، نتیجه میاد حالا برای بزرگ شدنش چیکار میکنی؟ آگاهانه فرکانس می فرستی آگاهانه، چرا آگاهانه چون قدرت گلوله فرکانس قبلی بیشتره این جدیده تو اون گم میشه، خوب حالا ایمان به غیب کجاست؟ اونجا که ادامه میدی ، وقتی ادامه میدی ،یعنی داری ایمان به غیب رو شهادت میدی ، یعنی غیب رو باورش کردی ، هر چقدر این ادامه دادن بیشتره ،یعنی ایمان به غیب بیشتره، حالا نشونه ایمان عمل صالح هست یعنی عمل به هدایتها، وقتی من میرسم به درجه ایمان به کار کردن فرکانس هام در غیب علیرغم نبودن نتیجه دلخواهم، ارسال مداوم فرکانس رو انجام میدم و وقتی اینکار انجام بشه یعنی چی؟

    درسته هنوز خواسته من نیست، ولی ایمانم بزرگتر شده با توجه به نشونه ها و تایید اینکه قانون درسته ، فرکانس هام داره کار میکنه، پس ادامه میدم و نشونه اندازه ایمانم ، میزان عمل صالحمه، یعنی چی ؟

    یعنی اگه ایمان 1هست یکبار عمل صالح دارم نشونه میاد،ایمانم 2 میشه عمل صالحم 4میشه نشونه و نتیجه های کوچیک میاد …..و اون عمل صالح که نتیجه رو آورده ،گلوله ایمان رو بزرگتر میکنه،چون گلوله بزرگ شده قطرش بیشتره نتایج بزرگتر و دائمی تر هست و ایمان و عمل صالح همدیگه رو بزرگتر میکنن.

    پس برای بیشتر شدن ایمان به غیب باید عمل صالح رو جدی بگیرم .

    حالا درسته دلیل عمل صالح ایمان هست، اما کسی که ایمان داره یکار دیگه هم باید بکنه

    “الّذین یؤمنون بالغیب”

    ویژگیشون —> “یقیمون الصلاه”

    خوب من درباره صلات نگاه کردم قرآن رو، اینطور فهمیدم که فقط رویکرد به خدا صلات نیست، بلکه صلات یعنی توجه به آنچه که به آن علاقه و عقیده پیدا کرده ایم، مثلا میگه پرنده ها تسبیح و صلات دارن و صلات اونها حرکت به سمت هدفشونه مثل مهاجرت یا شاید لانه ساختن برای تخم گذاری.

    یا تو آیاتی که برای زمان جنگ هست

    238بقره میگه از صلاتها محافظت کنید به خصوص “صلات میانه”

    من اینو فهمیدم با نگاه خودم از خدا هدایت خواستم و ساده گرفتم، منظور از وسط ، میانه و نصف نیست، به نظر من در خلال اون کاری که انجام میدیم اگه صلات کنیم هدایت میشیم به نتیجه درست ، به خواسته، وگرنه درگیر منطق های ذهنی میشیم و اگه به این شیوه عمل کنیم جزیی از شخصیتمون میشه.

    صلات وسط جنگ یعنی یاد خدا و توجه به پیروزی، وسط مسافرت توجه به لذت بردن، وسط غذا پختن میشه توجه به نعمتها به خوشمزه شدن غذا.

    در واقع صلات باعث میشه فرکانسها قویتر بشه نتیجه بیاد ،نتایج ایمانو قویتر کنه باز عمل صالح اتفاق بیفته یعنی اینا به هم مربوطن و همدیگه رو تقویت میکنن.

    در ادامه آیه ها رسیدم به صبر و صلات کنار هم یعنی یجورایی همون هایی که اول نوشتم ، میگه ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و صلات یاری بجویید، یعنی اگه اینا باهم نباشه ممکنه ایمان ضعیف بشه. خوب اگه فرکانس خواسته بفرستم ولی صبر نداشته باشم اون ایمان ضعیف میشه ،چرا؟چون با توجه به شخصیت هر آدمی ممکنه زمانها متفاوت باشه در نتیجه گرفتن.

    واسه همین استاد میگه کاری به بقیه نداشته باشید چون شما دسترسی به باورها و فرکانس های اونها ندارید، پس برای صلاتت صبر کن و خدا با صابرین هست ، امید میده که اون صبر ادامه دار باشه؟ نه، ولی صلات باید ادامه دار باشه ، چون صابر حرکت میکنه ،صبر منفعل نیست بلکه حالت فعال و محرک داره، دقیقا عکس اینو همواره انجام دادیم، تحمل کردیم توجه به خواسته رو ،صلات رو ول کردیم و خوشحالم شدیم که انسان صبوری هستیم.

    حالا صابرین کیا هستن؟

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

    قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی، و کمبود میوه‏ ها آزمایش می‏کنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! (155)

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    آنها که هر گاه مصیبتی به آنها رسد می‏گویند: ما از خدا هستیم و به سوی او باز می‏گردیم! (156)

    أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

    اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان. (157)

    همانهایی که وقتی به تضاد و مسئله ای برخورد میکنن میگن ما از خداییم، هر آنچه مرا نکشد قویترم میکند، استاد میگه یعنی از قدرت خدا در ما هم هست پس من قدرت دارم،

    در ادامه میگه

    « أولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمه و أولئک هم المهتدون »

    اونها کسانی هستم که حالا که میگن انّا للّه پس خدا صلاتشون میکنه، بهشون توجه میکنه، خوب یعنی چی ؟” الرحمن «الرحیم» ” وقتی خدا توجه میکنه میره تو بخش رحمت خدا رو دریافت کردن، رحمت خدا چیه؟ فضلی که مخصوص انسانهاست نعمت های خاص، آنچه ما میخواییم ثروت، شغل ، خونه ، رابطه خوب ،سلامتی ….

    خونه نداری مصیبت تو اینه، میگی من از خدام خلق میکنم ، با صبر و با ایمان به غیب ، صلات میکنی به خواسته، خدا توجه میکنه بهت و رحمتشو(خونه ) میده، خدایا یکم بیشتر بازش کن : اونها (صابرین)هدایت شدگان هستن ، یعنی چی؟ یعنی من صابرم حرکت میکنم، (عمل صالح)، شامل رحمت خدا میشم .چطور؟ خدا به من توجه میکنه وقتی توجه کنه یعنی داره به من حل مسئله رو میگه، راهو نشون میده .

    هدایت شده :کسی هست که به حل مسئله میرسه، پاسخ مسئله کجاست؟ نزد خدا حالا چطور دریافتش میکنی با اتصال به خدا ، چطور به خدا وصل میشی ؟وقتی اون به تو صلات میکنه، اون چطور یا کی صلاتت میکنه؟وقتی میگی انا لله قدرتتو باور میکنی شرک نداری.

    پس ==» به مسئله خوردی ، امتحان شدی ،صبر میکنی میگی انا لله خدا بهت توجه میکنه و راه حلو میگه رحمتش دریافت میکنی.

    حالا تو مادیات و روابط و سلامتی میگی من از خدا هستم ،برای از دست دادن عزیزان چی؟اون حل مسئله اش چیه؟ و انّالیه راجعون ، دیگه غصه نمی خوری و مسئله حل میشه.

    استاد نمیدونم چقدر درون درسته کجاها رو درست فهمیدم ، نجواها داشت حالمو بد میکرد ، اما هدایت خدا نذاشت اسیر نجواها بشم ثروت 2جلسه 5، در بآره نجواها و کلام خداوند گفتید، و بعد دقیقا در مورد همون گلوله برفی که من نوشتم توضیح دادید، این دوتا نشانه بود یکی اینکه کامنتمو بنویسم و دیگری اون جلسه رو هم گوش بدم و کار کنم. شما میگید همزمانی ها اتفاقی نیست و من جدی میگیرم و ادامه میدم.

    الهی شکرت میدونم باید بیشتر روی این نوشته ها فکر کنم باز هم درخواست هدایت دارم از رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    ربّ نازنینم، یادته اینارو بهم گفتی؟ همون موقع که ازت پرسیدم خدایا دارم یاد میگیرم روی هیچ کس و هیچ چیز حساب نکنم حالا که میگی روی من حساب کن چجوری باید روی تو حساب کنم؟

    و دو روز بعد استادم کلام تو رو بر من جاری کرد مثل درّ و گوهر

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    گفتی مریم قشنگم نترس!

    تو قرار نیست تیر بندازی، من برات این کارو میکنم، من ، اللّه ، ربّ العالمین برای تو کافی هستم و باز آرامش رو در وجودم جاری کردی.

    یادته گفتی

    « وَوَضَعۡنَا عَنکَ وِزۡرَکَ 

    ٱلَّذِیٓ أَنقَضَ ظَهۡرَکَ»

    همون که داشت پشت تورو میشکست میشکست میشکست؟

    یادم اومد چطور پاداشم دادی وقتی به تو توکل کردم وگرنه زیر اون همه بار له میشدم.

    گفتی نترس

    « فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا  – إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرࣰا»

    بهم گفتی تو دیگه عبد من هستی گفتی

      وإذا سألک عبادی عبادی عبادی   

    آره فهمیدم رفتم تو مدار بندگی ربّ العالمین

    گفتی حالا که بنده ام شدی

    « فإنّی قریب »

    من نزدیکم حسم کن و چه هدایتها کردی که یاد بگیرم قریب هستی .

    یادته ماجرایی که فهمیدم با من حرف میزنی ؟

    و چه پاداشها دادی سپاسگزارم .

    گفتی « أدعونی أستجب لکم »بگو تا بدم آیا خواستی و ندادم و من دیدم نخواستم کدام فرکانسو فرستادم که بهم بدی جز نگرانی جز ترس جز شرک.

    گفتی: أدعونی ،

    «إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَیۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ»

    تو چیکار داری” من ” موجودش میکنم

    «فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ»

    تو اجابتم کن تو به من ایمان بیار

    « وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِید »

    ِ من نزدیکتم

    و قدم به قدم هدایتم کردی  به رها بودن، به تسلیم شدن و حالا ایمان آوردن.

    من تسلیم شدم اجابتت کردم و تو مثل ابراهیم برام مرده ای که تکه تکه بود روح و جسمش زنده کردی یادته یادته خدا یادته؟

    و قدم به قدم منو داشتی آماده اجابت درخواستم میکردی که ایمان بیارم بهت.

    گفتی

    « مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ  »

    من تورو رها نکردم

    « وَلَلۡأٓخِرَهُ خَیۡرࣱ لَّکَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ »

    مگه نمیگی من تو رو برای آخرتم میخوام صبر کن

    « وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ »

    من راضیت میکنم من برای همه امور تورو کفایت میکنم

    قدم به قدم قطار گاری های شکسته رو ازم جدا کردی که قلب بسته و مهر و موم شده من به سوی تو باز بشه یا ربّ

    گفتم «  لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ »

    گفتم «  رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرࣲ فَقِیرࣱ »

    گفتم « ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیم

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ »

    تو هدایتم کن

    « وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ »

    فقط تو میدونی من هیچ چیزی نمیدونم من بلد نیستم من گمراهم من ناتوانم

    گفتی

    «  إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ »

    رستگاری میخوای هدایتهارو عمل کن من هستم من با تو هستم من در تو هستم

    دنبال چی میگردی خودتو باور کن.

    « لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمࣲ

    ثُمَّ رَدَدۡنَٰهُ أَسۡفَلَ سَٰفِلِینَ

    إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونࣲ

    فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعۡدُ بِٱلدِّینِ 

    أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَحۡکَمِ ٱلۡحَٰکِمِینَ »

    هر چی لازم داری من بهت دادم. بهشت میخوای اول ایمان، اول ایمان بعد عمل کن به اون چیزی که میگم مقاومت نکن .

    من پرسیدم و سپاسگزارم چه زیبا پاسخم دادی. عاشقتم یا ربّ

    سلام و درود به استاد عزیزم استاد نازنینم استاد سخاوتمندم

    سلام و درود به مریم شایسته ی شایسته و نازنین و مهربانم

    استاد عزیزم مریم نازنینم امروز احساس می‌کنم آخرین گرهی که باید از قلبم باز شد آخرین سنگینی برداشته شد و من قلبم رسید به جایی که میتونه به سوی خدا پر بکشه.

    امروز من اینجا خدا رو دیدم برای ایمان آوردن منو به این نقطه و این لحظات هدایتم کرد انگار قلبم برای نوشتن تو این مکان مقدس باز شد اجازه داده شد .

    استاد عزیزم بیش از یکسال هست دارم براتون مینویسم اما نه اینجا صبح تا شب در ذهنم ، آخه هر بار اومدم بنویسم قلبم اجازه نداد چون تنگ بود چون حسم خوب نبود بهم اجازه نمیداد میگفت اینجا مقدسه اینجا فقط وقتی قلبت باز هست باید بنویسی،  و منتظر موندم تا ذره ذره تاریکی ها از وجودم کنار رفت و قلبم شروع به باز شدن کرد تا رسیدم به این جا به این هدایتها به این همزمانی ها.

    ربّم بهم گفت

    « وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولاً فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکیمٌ »

    « أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

    آیا در زمین گردش نکرده اند تا برای آنان دل هایی [بیدار و بینا] پیدا شود که با آن بیندیشند یا گوش هایی که با آن [اندرزها را] بشنوند؟ حقیقت این است که دیده ها کور نیست بلکه دل هایی که در سینه هاست، کور است! »

    و من مدتها در نشانه هاش سیر کردم تعقل کردم ادامه دادم اینجا موندم گوش دادم خوندم تا قلبم باز شد و دیدمش و دارم ایمان میارم رفتم تو مدار ایمان تو مدار مومنین چون ازش خواسته بودم اونم اجابتم کرد.

    بعد از اینکه دو ماه پیش با هدایت خداوند فهمیدم هنوز نگاه انسانی به خداوند تهش تو وجودمه نگاهم به دنیا عوض شد سیستم رو فهمیدم ، جایگاه خودمو جایگاه خدا رو ، امیدم جون گرفت اشتیاقم برگشت و تسلیم الهامی شدم که بهم شده متولد شدم آرام تر شدم.

    اما مدام از خدا درخواست میکردم قلبمو باز کنه می گفتم خدایا چیزی گیر کرده تو قلبم دوست دارم باز بشه اون گره. بهم میگی تسلیم باش باشه بگو چطور با چه باوری “اون ایمان به غیب رو یادم بده” خدایا یه قدم هم تو بردار بهم قدرتتو نشون بده، بارها دیدم اما اینبار میخوام ایمان به غیب در وجودم به مدل دیگه ساخته بشه و تسلیم باشم خدایا اینو به من بدهکاری گفتی أدعونی أستجب لکم پس تو باید یه کاری کنی که من” ألا بذکر اللّه تطمئن القلوب “رو حس کنم و بگم من تسلیمم.

    خدایا دستمو گرفتی کافیه حالا بلندم کن بشینیم روی دوشت ، با من حرف بزن من دوست دارم همصحبتی تورو…..

    و حالا میخوام بگم چطور اجابتم کرد از هدایتهایی که ازسه شنبه شب اتفاق افتاد برام و آخرین ضربه های چکش کار خودشو کرد.

    از کامنت ابراهیم عزیز که از سفر شیرازش نوشته بود در شرایطی که خداوند بهم گفته بود با من صحبت میکنه اگه نشانه هارو ببینم اون گره هم از قلبم باز میشه. وقتی کامنت رو خوندم درباره تنگه هایقر صحبت کرده بود رفتم عکساشو سرچ کردم بینهایت زیبا بود و یه عکسشو دانلود کردم صبح چهارشنبه هدایتمو از سایت گرفتم قسمت 182زندگی در بهشت که خانم شایسته میرن دندونپزشکی، (و این در حالی هست که چند روز قبل نشانه ام فایل توضیحات استاد مربوط به همین مرا به نشانه ام هدایت کن بود و یه پیام بود برام از سمت خدا)،داشتم فایل رو نگاه میکردم اول مریم جان درباره بروزرسانی قسمت ششم دوره آفرینش میگفتن ، بعد ادامه دادم الان قلبم از یاد آوریش داره از سینه ام درمیاد، تو اتاق دندانپزشکی تابلویی روی دیوار بود همون عکسی که من از تنگه هایقر دانلود کردم دقیقا همون عکس از اون مکان!!! دقیقه 10:25به بعد.

    نمیتونم حالمو وصف کنم خواستم برای ابراهیم عزیز کامنت بذارم دیدم بنر سایت عوض شده و من ندیده بودمش چند دقیقه قبل اما عنوانش چنان منو دچار شوک کرد که نمیتونم بگم، “مفهوم عملی ایمان به غیب” تا نگاهش کنم چه ها بر من گذشت پاسخ سوالم بود همون سوالی که چندروز پیشپیش پرسیده بودم! فقط خدا میدونه این همزمانی ها این نشانه ها این پاسخ ها قلبم باز شد و ایمان در قلب من جوانه زد، خدا رو دیدم دارم حسش میکنم مدارم رفته بالاتر انگار از دیروز گیجم منگم اما آزادم آرامم خوشحالم راضیم گفتم خدایا چی میگی به من درست فهمیدم داری نشونه میدی داری خودتو نشون میدی داری پاسخگو میدی راهمو نشون میدی؟ و من لبخندشو دیدم خدا رو دیدم.

    استاد نازنینم اینارو به عشق سپاسگزاری از شما به عشق اون اشتیاقی که در وجود خانم شایسته فوران میکرد به بیرون ،برای سپاسگزاری از شما و برای ثبت این اتفاق مبارک تو وجودم نوشتم.

    حالا میتونم بقیه مسیرو کمی سبکبال تر برم.

    اما هدایتها ادامه داره هدایت بعدیم از سایت “معرفی دوره آفرینش قسمت 8″بود که درباره «تقسیم کار با خدا »از بخش ششم دوره آفرینش هست که اول همون فایل زندگی در بهشت بود.

    و امروز بعد از مراقبه که تو گوشم هندزفری بود اولین فایلی که هدایت شدم قسمت 6 بخش ششم دوره آفرینش و صحبتهای شما درباره «تقسیم کار با خدا »بود.

    و من میبینمش و میخوام اجابتش کنم میخوام که شروع کنم به عمل صالح در مسیری که نشونم میده.

    میخوام در زیر این نوری که برام روشن کرده حرکت کنم ،خدایا سپاسگزارتم.

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای: