نکته:
بخش اصلی این فایل چندین سال پیش ضبط شد اما تدوین نشد و بر روی سایت قرارنگرفت. در طی کار کردن روی فایلهای بخش “خانه تکانی ذهن”، به این فایل هدایت شدم و از روی کنجکاوی پای آگاهی های آن نشستم و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که تصمیم به ویرایش این فایل و به اشتراک گذاشتن آن با شما دوستان عزیزم گرفتم. در زمان تدوین فایل، بخش هایی از پشت صحنه بروزرسانی دوره قانون آفرینش و تغییراتی که در طی بروز رسانی در این دوره ایجاد شده را نیز به این فایل اضافه کردم.
آگاهی های این فایل، با زبان ساده اصل اساسی را توضیح می دهد که لازمه تجربه خوشبختی در تمام جنبه های زندگی است. این آگاهی ها، به دوستان عزیزی که به تازگی دوره قانون آفرینش را خریده اند، یا قصد خرید این دوره را دارند، ایده های سازنده می دهد تا بیشترین بهره برداری را در عمل از آگاهی های این دوره داشته باشند. زیرا در بخش هایی از این فایل خواه از زبان تصاویر خواه از خلال توضیحات استاد، به خوبی می توانیم رد پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر زندگی را به صورت واضح ببینیم و آنها را در مسیر تغییر زندگی خود، دنبال کنیم.
این آگاهی ها به ما کمک می کند تا بفهمیم بذر نتایج کنونی در زندگی استاد عباس منش به چه شکل کاشته شده، ریشه های عمیق این نتایج، از کجا سرچشمه گرفته و تا به امروز به چه شکل در حال تغذیه است.
همچنین بخشی از فایل نیز بخشی از تمرینات شخصی استاد عباس منش در عمل به قانون را نشان می دهد. من جمله dream board ای که ایشان 12 سال پیش در راستای عمل به قوانین آفرینش ساخته بود را نیز پیدا کردم و به محتوای این فایل اضافه کردم تا شاهدی باشد از اینکه آرزوها محقق می شوند اگر قانون را به صورت مستمر دنبال کنیم.
در یک کلام، این فایل مفهوم عملی ایمان به غیب را به ما نشان می دهد. یعنی ایمان به نتیجه ای که هنوز در شرایط زندگی ما ظاهر نشده اما قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید و در بخش نظرات این فایل، درباره آگاهی هایی بنویسید که زنگ های امیدوار کننده ای در وجود شما به صدا در آورده تا آماده ورود به مسیر تحقق آرزوهای تان شوید.
منتظر خواندن نظرات تأثیر گذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مفهوم عملی ایمان به غیب303MB56 دقیقه
- فایل صوتی مفهوم عملی ایمان به غیب55MB56 دقیقه
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم خانم شایسته عزیز و بچه های گل سایت
استاد خیلی خیلی لذت بردم از این فایل عالی بود عالی باعث شد استاد جدی تر به قانون عمل کنم
با این فایل استاد یاد یک خاطره ای افتادم که با اینکه الان و در این چند سال که عضو سایتم خیلی خیلی نتیجه گرفتم ولی این نتیجه از قانون رو همیشه یادم هست و با خودم مرور میکنم و میگم قانون جواب میده.من یک اشتباهی در سال 1400کردم قبلش کارگر یک مجموعه تولیدی محصولات آرایشی بهداشتی بمدت دوسال بودم اوستایی شده بودم تو کارم همه ی کارهای یک کارگاه بزرگ دست من بود تو سن 18,19سالگی ودیدم و با خودم گفتم که توی این فضا دیگه جای رشد ندارم من باید تغییر کنم. چون اون مجموعه مال فامیلمون بود به پیشنهاد ایشون گفتن که پول از من یمقدارم خودتون بزارید و برید یک مغازه بگیرید و شروع به کار کنید درواقع من با یکی از اقوام و همین صاحب مجموعه شریک شدیم که کار اشتباهی بود که الان به درکش رسیدم و با پول قرضی و جنس قرضی و پول پیش و… خلاصه اصلا در این مدار نبودم که بخوام کسب درامد خوب بکنم چون بیشتر به بدهی ها فکر میکردم تا کسب درامد مغازمون هم یکجای خوب در غرب تهران در یک پاساژ خوب بودا یعنی تمام ویژگی هایی که برای کسب درامد خوب اونموقع فکر میکردیم مثل جای خوب مغازه دکور خوب تابلو خوشگل و… همه رو داشتم ولی بخاطر مدار پایینم تو کسب درامد اصلا پاخور نداشت و من نمیدونستم مشکل از کجاست (هنوز با شما آشنا نشده بودم)بعد از چهار پنج ماه که هی میرفتیم مغازه و تقریبا هیچ چیزی در نمیاوردیم موقع پندمیکم بود نمیشد زیاد به مغازه رفت و من شروع کردم رو خودم کار کردن.
استاد یادمه تو اینستاگرام دنبال مشتری میگشتم یک مغازه ای داخل بازار تهران رو دیدم از ارسالی های یکروزشون فیلم گرفته بودن دیدم کارتن های بسته بندی رو تا سقف تو چند ردیف چیدن و منتظر پستن تا بیاد ببره خیلییی تحسین کردم و یادمه چند ساعت تجسم میکردم و میگفتم خدایا منم میخوام جلو همین مغازمون یه همچین کاری بکنم
کات ما مغازه رو تحویل دادیم سه ماه آخر تحویل سرجمع ده بار مغازه نرفتم انقدر سرم شلوغ بود
استاد یادمه یکروز تقریبا 600یا700کیلو بار باید تحویل میدادم کار ما بسته بندی برای مشتری بود بار از کارخونه میرسید دست من و من باید بسته بندی میکردم کلی کارتن بود صبح ساعت 9باید تحویل میدم بار رو من شبش تا ساعت تقریبا 2 داشتم کار میکردم بعضی وقتا برادر کوچکم بمن کمک میکرد سر تحویل بار چون خونه ما 4طبقست و ما طبقه سوم همه بارو جمع کرده بودم از قضا داداشم رفت مدرسه و من دست تنها بودم صبح ساعت 7بیدار شدم و گفتم بارو ببرم پایین تا 9 اونموقع 140کیلو بودم تکون میخوردم حالم بد میشد خیلی سخت همرو بردم پایین نشستم بغل جاکفشی و شروع کردم به گریه کردن و نجوا هی میومد چه کاریه آخه چرا انقدر سفارش میده این مشتری (عوض شکر کردن) استاد یه لحظه چشمم خورد به کارتنا دیدم تو 7ردیف تا سقف چیدم بار مشتری رو خیلی بار بود گریه تبدیل شد به خنده و قهقهه و اون حس بد تبدیل شد به شکر کردن الان مو به تنم سیخ شده که دارم مینویسم یادمه استاد یکی دوتا وانت مسقف رو پر کردیم فقط با چند ماه کار کردن و سفارش های این مشتری تموم اون هفت هشت ماه مغازه داری و به اصطلاح بعضیا خاک خوری رو شست برد و هنوزم ادامه داره استاد ازتون ممنونم بابت این سایت و این آگاهی ها
خدایا شکرت
انشالله که همیشه شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید