مفهوم عملی ایمان به غیب

نکته:

بخش اصلی این فایل چندین سال پیش ضبط شد اما تدوین نشد و بر روی سایت قرارنگرفت. در طی کار کردن روی فایلهای بخش “خانه تکانی ذهن”، به این فایل هدایت شدم و از روی کنجکاوی پای آگاهی های آن نشستم و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که تصمیم به ویرایش این فایل و به اشتراک گذاشتن آن با شما دوستان عزیزم گرفتم. در زمان تدوین فایل، بخش هایی از پشت صحنه بروزرسانی دوره قانون آفرینش و تغییراتی که در طی بروز رسانی در این دوره ایجاد شده را نیز به این فایل اضافه کردم. 

آگاهی های این فایل، با زبان ساده اصل اساسی را توضیح می دهد که لازمه تجربه خوشبختی در تمام جنبه های زندگی است. این آگاهی ها، به دوستان عزیزی که به تازگی دوره قانون آفرینش را خریده اند، یا قصد خرید این دوره را دارند، ایده های سازنده می دهد تا بیشترین بهره برداری را در عمل از آگاهی های این دوره داشته باشند. زیرا در بخش هایی از این فایل خواه از زبان تصاویر خواه از خلال توضیحات استاد، به خوبی می توانیم رد پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر زندگی را به صورت واضح ببینیم و آنها را در مسیر تغییر زندگی خود، دنبال کنیم.

این آگاهی ها به ما کمک می کند تا بفهمیم بذر نتایج کنونی در زندگی استاد عباس منش به چه شکل کاشته شده، ریشه های عمیق این نتایج، از کجا سرچشمه گرفته و تا به امروز به چه شکل در حال تغذیه است.

همچنین بخشی از فایل نیز بخشی از تمرینات شخصی استاد عباس منش در عمل به قانون را نشان می دهد. من جمله dream board ای که ایشان 12 سال پیش در راستای عمل به قوانین آفرینش ساخته بود را نیز پیدا کردم و به محتوای این فایل اضافه کردم تا شاهدی باشد از اینکه آرزوها محقق می شوند اگر قانون را به صورت مستمر دنبال کنیم.

در یک کلام، این فایل مفهوم عملی ایمان به غیب را به ما نشان می دهد. یعنی ایمان به نتیجه ای که هنوز در شرایط زندگی ما ظاهر نشده اما قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید و در بخش نظرات این فایل، درباره آگاهی هایی بنویسید که زنگ های امیدوار کننده ای در وجود شما به صدا در آورده تا آماده ورود به مسیر تحقق آرزوهای تان شوید.

منتظر خواندن نظرات تأثیر گذارتان هستیم


منابع مرتبط با آگاهی های این فایل: 

دوره قانون آفرینش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مفهوم عملی ایمان به غیب
    303MB
    56 دقیقه
  • فایل صوتی مفهوم عملی ایمان به غیب
    55MB
    56 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

424 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محسن فصاحت» در این صفحه: 3
  1. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    من و رب یکی هستیم!!!

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ.

    186 بقره

    و هنگامى که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم; دعاى دعاکننده را، به هنگامى که مرا مى خواند، پاسخ مى گویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند).

    شخصی از پیامبر پرسید: آیا خداى ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟

    یا دور است تا با صداى بلند او را بخوانیم؟ آیه فوق نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است).

    *

    سلاحى به نام دعا و نیایش

    از آنجا که یکى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است به دنبال ذکر بخش مهمى از احکام اسلام در آیات گذشته، آیه مورد بحث، از دعا سخن مى گوید، و با این که یک برنامه عمومى براى همه کسانى که مى خواهند با خدا مناجات کنند در بر دارد، قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازه اى به آن مى بخشد; چرا که روح هر عبادتى قرب به خدا و راز و نیاز با اوست.

    این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى گوید: «هنگامى که بندگانم از تو درباره من سؤال کنند بگو من نزدیکم» (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ).

    نزدیک تر از آنچه تصور کنید، نزدیک تر از شما به خودتان، و نزدیک تر از شریان گردن هایتان، چنان که در جاى دیگر مى خوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ.

    آنگاه اضافه مى کند: «من دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا مى خواند اجابت مى کنم» (أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ).

    «بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند» (فَلْیَسْتَجیبُوا لی).

    «و به من ایمان آورند» (وَ لْیُؤْمِنُوا بی).

    «باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند» (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).

    جالب این که در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این راه، نهایت پیوستگى، قرب، ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!.

    عبداللّه بن سنان مى گوید از امام صادق(علیه السلام) شنیدم مى فرمود:

    «زیاد دعا کنید; زیرا دعا کلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمت ها و رحمت هائى نزد پروردگار است که جز با دعا نمى توان به آن رسید! و بدان! هر در را که بکوبى عاقبت گشوده خواهد شد»!.

    آرى، او به ما نزدیک است، چگونه ممکن است از ما دور باشد، در حالى که میان ما و قلب ما جاى او است! (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه).

    *

    نکته ها:

    1 ـ منطق دعا و نیایش: و

    آنها که حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتى و روانى آن را نشناخته اند ایرادهاى گوناگونى به مسأله دعا دارند:

    گاه مى گویند: دعا عامل تخدیر است; چرا که مردم را به جاى فعالیت، کوشش و استفاده از وسائل پیشرفت و پیروزى، به سراغ دعا مى فرستد، و به آنها تعلیم مى دهد که به جاى همه این تلاش ها دعا کنند!

    گاه مى گویند: اصولاً آیا دعا کردن فضولى در کار خدا نیست؟! خدا هر چه را مصلحت بداند انجام مى دهد، او به ما محبت دارد، مصالح ما را بهتر از خود ما مى داند، پس چرا ما هر ساعت مطابق دلخواه خود از او چیزى بخواهیم؟!

    و زمانى مى گویند: از همه اینها گذشته آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده خداوند ندارد؟

    آنها که چنین ایرادهائى را مطرح مى کنند از آثار روانى، اجتماعى، تربیتى و معنوى دعا و نیایش غافلند; زیرا انسان براى تقویت اراده و بر طرف کردن ناراحتى ها به تکیه گاهى احتیاج دارد، دعا چراغ امید را در انسان روشن مى سازد.

    مردمى که دعا و نیایش را فراموش کنند، با عکس العمل هاى نامطلوب روانى و اجتماعى مواجه خواهند شد.

    و به تعبیر یکى از روانشناسان معروف:

    «فقدان نیایش در میان ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى که احتیاج به نیایش را در خود کشته است، معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود.

    البته نباید این مطلب را فراموش کرد که تنها صبح، نیایش کردن و بقیه روز همچون یک وحشى به سر بردن بیهوده است، باید نیایش را پیوسته انجام داد، و در همه حال با توجه بود، تا اثر عمیق خود را در انسان از دست ندهد».

    آنان که براى دعا اثر تخدیرى قائلند معنى دعا را نفهمیده اند; زیرا معنى دعا این نیست که از وسائل و علل طبیعى دست بکشیم و به جاى آن دست به دعا برداریم، بلکه مقصود این است: بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسائل موجود به کار بستیم، آنجا که دست ما کوتاه شد و به بن بست رسیدیم به سراغ دعا برویم، و با توجه و تکیه بر خداوند روح امید و حرکت را در خود زنده کنیم، و از کمک هاى بى دریغ آن مبدأ بزرگ مدد گیریم.

    بنابراین، دعا مخصوص به نارسائى ها و بن بست ها است، نه عاملى به جاى عوامل طبیعى.

    «نیایش در همان حال که آرامش را پدید آورده است، در فعالیت هاى مغزى انسان یک نوع شکفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند.

    نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت، و نیز استقبال از حوادث، اینها است که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت مى کند، و تحت این قدرت، حتى مردم عقب مانده و کم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به کار بندند، و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متأسفانه در دنیاى ما کسانى که نیایش را در چهره حقیقى اش بشناسند بسیار کم اند».

    از آنچه گفتیم: پاسخ این ایراد که مى گویند: دعا بر خلاف «رضا و تسلیم» است نیز روشن شد; زیرا دعا همان طور که در بالا شرح داده شد، یک نوع کسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است.

    به عبارت دیگر، انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درک فیض خداوند پیدا مى کند، بدیهى است کوشش براى تکامل و کسب شایستگى بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن.

    از همه گذشته «دعا» یک نوع عبادت و خضوع و بندگى است، و انسان به وسیله دعا توجه تازه اى به ذات خداوند پیدا مى کند، و همان طور که همه عبادات اثر تربیتى دارد، دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود.

    و این که مى گویند: «دعا فضولى در کار خدا است! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى دهد» توجه ندارند که مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقت ها تقسیم مى شود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد، سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مى گردد.

    لذا مى بینیم امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: إِنَّ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْزِلَهً لاتُنالُ إِلاّ بِمَسْأَلَه: «در نزد خداوند مقاماتى است که بدون دعا کسى به آن نمى رسد»!.

    دانشمندى مى گوید: «وقتى که ما نیایش مى کنیم خود را به قوه پایان ناپذیرى که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط مى سازیم».

    و نیز مى گوید: «امروز، جدیدترین علم، یعنى روانپزشکى همان چیزهائى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى دادند، چرا؟ به علت این که پزشکان روانى دریافته اند دعا و نماز، و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى، تشویش، هیجان و ترس را که موجب نیم بیشترى از ناراحتى هاى ما است برطرف مى سازد».

    *

    2 ـ مفهوم واقعى دعا

    پس از آن که دانستیم دعا در مورد نارسائى هاى قدرت ما است، نه در مورد توانائى و قدرت، و به عبارت دیگر دعاى مستجاب دعائى است که به مضمون «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء»(10) به هنگام اضطرار و عقیم ماندن تمام تلاش ها و کوشش ها انجام گیرد، روشن مى شود مفهوم دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است که از دائره قدرت انسان بیرون باشد، آن هم از کسى که قدرتش بى پایان و هر امرى براى او آسان است.

    ولى این درخواست نباید تنها از زبان صادر شود، بلکه از تمام وجود او برخیزد، و زبان در این قسمت، نماینده و ترجمان تمام ذرات وجود انسان و اعضا و جوارح او باشد.

    قلب و روح از طریق دعا پیوند نزدیک با خدا پیدا کند، و همانند قطره اى که به اقیانوس بى پایان بپیوندد اتصال معنوى با آن مبدأ بزرگ قدرت یابد، اثرات این ارتباط و پیوند روحانى را به زودى مورد بررسى قرار خواهیم داد.

    البته، باید توجه داشت یک نوع دیگر از دعا داریم که حتى در موارد قدرت و توانائى نیز انجام مى گیرد، و آن دعائى است که نشان دهنده عدم استقلال قدرت هاى ما در برابر قدرت پروردگار است.

    و به عبارت دیگر، مفهوم آن توجه به این حقیقت است که اسباب و عوامل طبیعى هر چه دارند از ناحیه او دارند، و به فرمان او هستند، اگر به دنبال دارو مى رویم و شفا از آن مى طلبیم به خاطر آن است که او آن اثر را به دارو بخشیده (این نوع دیگرى از دعا است که در احادیث اسلامى نیز به آن اشاره شده است).

    کوتاه سخن این که دعا یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه، و پیوند باطنى با مبدأ همه نیکى ها و خوبى ها است، لذا در سخنان حضرت على(علیه السلام)مى خوانیم: لایَقْبَلُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ دُعاءَ قَلْب لاه: «خداوند دعاى غافل دلان را مستجاب نمى کند».

    و در حدیث دیگر از امام صادق(علیه السلام) به همین مضمون مى خوانیم: «إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لایَسْتَجِیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْب ساه».

    *

    3 ـ شرائط اجابت دعاء

    توجه به کیفیت این شرائط نیز روشنگر حقایق تازه اى در زمینه مسأله به ظاهر بغرنج دعاء است، و اثر سازنده آن را آشکار مى سازد در روایات اسلامى شرائطى براى استجابت دعا مى خوانیم از جمله:

    الف ـ پاکى قلب

    براى اجابت دعا باید قبل از هر چیز در پاکى قلب و روح کوشید، از گناه توبه کرد، خودسازى نمود، و از زندگى رهبران الهى الهام گرفت.

    از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: إِیّاکُمْ أَنْ یَسْأَلَ أَحَدُکُمْ رَبَّهُ شَیْئاً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الآْخِرَهِ حَتّى یَبْدَأَ بِالثَّناءِ عَلَى اللّهِ وَ الْمِدْحَهِ لَهُ وَ الصَّلاهِ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الإِعْتِرافِ بِالذَّنْبِ وَ التَّوْبَهِ ثُمَّ الْمَسْأَلَهِ:

    «مبادا هیچ یک از شما از خدا تقاضائى کند مگر این که نخست حمد و ثناى او را به جا آورد و درود بر پیامبر و آل او بفرستد، بعد به گناه خود نزد او اعتراف (و توبه) کند سپس دعا نماید».

    ب ـ پاکى اموال

    در پاکى زندگى از اموال غصب، ظلم و ستم بکوشد، و تغذیه او از حرام نباشد از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُسْتَجابَ دُعائُهُ فَلْیُطَیِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَکْسَبَه: «کسى که دوست دارد دعایش مستجاب گردد باید غذا و کسب خود را پاک کند».

    ج ـ مبارزه با فساد

    از مبارزه با فساد و دعوت به سوى حق خود دارى نکند، زیرا آنها که امر به معروف و نهى از منکر را ترک مى گویند، دعاى مستجابى ندارند، چنان که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْکَرِ أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللّهُ شِرارَکُمْ عَلى خِیارِکُمْ فَیَدْعُو خِیارُکُمْ فَلایُسْتَجابُ لَهُمْ: «باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند، بدان را بر نیکان شما مسلط مى کند و هر چه دعا کنند مستجاب نخواهد شد»!.

    در حقیقت، ترک این وظیفه بزرگ «نظارت ملى» نابسامانى هائى در اجتماع به وجود مى آورد که نتیجه آن خالى ماندن صحنه اجتماع براى بدکاران است، و دعا براى برطرف شدن نتایج آن بى اثر است; زیرا این وضع نتیجه قطعى اعمال خود انسان مى باشد.

    د ـ عمل به پیمان هاى الهى

    ایمان و عمل صالح و امانت و درستکارى یکى دیگر از شرائط استجابت دعا است; زیرا آن کس که به عهد خویش در برابر پروردگارش وفا نکند، نباید انتظار داشته باشد که مشمول وعده اجابت دعا از ناحیه پروردگار باشد.

    کسى نزد امیر مؤمنان على(علیه السلام) از عدم استجابت دعایش شکایت کرده گفت: با این که خداوند فرموده: دعا کنید من اجابت مى کنم; چرا ما دعا مى کنیم و به اجابت نمى رسد؟!

    امام در پاسخ فرمود: إِنَّ قُلُوبَکُمْ خانَتْ بِثَمانِ خِصال:

    أَوَّلُها: أَنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اللّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ کَما أَوْجَبَ عَلَیْکُمْ، فَما أَغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیْئاً.

    وَ الثّانِیَهُ: أَنَّکُمْ آمَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خالَفْتُمْ سُنَّتَهُ وَ أَمَتُّمْ شَرِیعَتَهُ فَأَیْنَ ثَمَرَهُ إِیمانِکُمْ.

    وَ الثّالِثَهُ: أَنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتابَهُ الْمُنْزَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا ثُمَّ خالَفْتُمْ.

    وَ الرّابِعَهُ: أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَخافُونَ مِنَ النّارِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْت تَقْدُمُونَ إِلَیْها بِمَعاصِیکُمْ فَأَیْنَ خَوْفُکُمْ؟

    وَ الْخامِسَهُ: أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَرْغَبُونَ فِی الْجَنَّهِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْت تَفْعَلُونَ ما یُباعِدُکُمْ مِنْها فَأَیْنَ رَغْبَتُکُمْ فِیها.

    وَ السّادِسَهُ: أَنَّکُمْ أَکَلْتُمْ نِعْمَهَ الْمَوْلى وَ لَمْ تَشْکُرُوا عَلَیْها.

    وَ السّابِعَهُ: أَنَّ اللّهَ أَمَرَکُمْ بِعَداوَهِ الشَّیْطانِ وَ قالَ إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً فَعادَیْتُمُوهُ بِلا قَوْل وَ وَالَیْتُمُوهُ بِلا مُخالَفَه.

    وَ الثّامِنَهُ: أَنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیُوبَ النّاسِ نُصْبَ عُیُونِکُمْ وَ عُیُوبَکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ تَلُومُونَ مَنْ أَنْتُمْ أَحَقُّ باللَّوْمِ مِنْهُ فَأَیُّ دُعاء یُسْتَجابُ لَکُمْ مَعَ هذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أَبْوابَهُ وَ طُرُقَهُ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَصْلِحُوا أَعْمالَکُمْ وَ أَخْلِصُوا سَرائِرَکُمْ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ فَیَسْتَجِیبَ اللّهُ لَکُمْ دُعاءَکُمْ:

    «قلب و فکر شما در هشت چیز خیانت کرده (لذا دعایتان مستجاب نمى شود):

    1 ـ شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید، به همین دلیل شناخت شما سودى به حالتان نداشته!.

    2 ـ شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما کجا است؟

    3 ـ کتاب او را خوانده اید ولى به آن عمل نکرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم سپس به مخالفت برخاستید!

    4 ـ شما مى گوئید از مجازات و کیفر خدا مى ترسید، اما همواره کارهائى مى کنید که شما را به آن نزدیک مى سازد…

    5 ـ مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره کارى انجام مى دهید که شما را از آن دور مى سازد…

    6 ـ نعمت خدا را مى خورید و حق شکر او را ادا نمى کنید.

    7 ـ به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مى ریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمى کنید.

    8 ـ شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید… با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى که خودتان درهاى آن را بسته اید؟

    تقوا پیشه کنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهى از منکر کنید تا دعاى شما به اجابت برسد».

    این حدیث پر معنى با صراحت مى گوید:

    وعده خداوند به اجابت دعا یک وعده مشروط است نه مطلق، مشروط به آن که شما به وعده ها و پیمان هاى خود عمل کنید در حالى که شما از هشت راه پیمان شکنى کرده اید، و اگر به این پیمان شکنى پایان دهید دعاى شما مستجاب مى شود.

    عمل به دستورات هشتگانه فوق که در حقیقت شرائط استجابت دعا است براى تربیت انسان و به کار گرفتن نیروهاى او در یک مسیر سازنده و ثمربخش کافى است.

    هـ ـ دعا و عمل

    دیگر از شرائط استجابت دعا توأم گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است در کلمات قصار امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: الدّاعِی بِلا عَمَل کَالرّامِی بِلا وَتَر!: «دعاکننده بدون عمل و تلاش، مانند تیرانداز بدون زه است»!.

    با توجه به این که وَتَر (زه) عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوى هدف است نقش «عمل» در تأثیر «دعا» روشن مى گردد.

    نتیجه:

    مجموع شرائط پنجگانه فوق روشنگر این واقعیت است که دعا نه تنها نباید جانشین اسباب طبیعى و وسائل عادى براى وصول به هدف گردد، بلکه براى اجابت آن باید در برنامه هاى زندگى دعا کننده دگرگونى کلى به عمل آید، روحیات شخص، نوسازى شود، و در اعمال پیشین تجدیدنظر گردد.

    آیا چسبانیدن عنوان «مخدر» به دعا با چنین شرایطى نشانه بى اطلاعى و یا اعمال غرض نیست؟!

    راستش قرار نبود حد اقل تا مدتها متنی در سایت قرار دهم و نشانه ها یکی یکی آمد و آمد و اکنون زمان بندی درست جایگاه درست و کار درستی بود که من نمی توانستم انجام ندهم

    در یک نوشته دستی خط نویس با خطی زیبا این آیه شریفه را با محاسبات ابجد دقیق نوشته بود و گفته بود همیشه به همراه داشته باشید و هر روز آن را بخوانید استاد گرانقدر هم اشاره داشتند:

    چرا خداوند می فرماید من نزدیکم؟!

    مثلاً چرا نفرموده است من رزاقم من شکورم و…و دقیقا و مطلقا و خاصا از این کلمه استفاده کرده است؟!

    جواب استاد عزیز که قطعا در آن«10 سال پیش »لحظه در اوج احساس فرکانسی و ارتعاشی دریافت قرار داشته اند:

    چون این مهمترین باور نسبت به خداوند است.چون ما خیلی ها باور داریم خداوند دور است و…

    آموختن قانون و عمل کردن مانند وحی منزل.

    باز هم مثل همیشه از استاد گرانقدر و خانم شایسته عزیز به خاطر تمام زحماتی که شبانه روز با عشق انجامش میدهند آقا ابراهیم عزیز که این روزها با راهنمایی مرشد منتور و کوچ توانا با بالاترین کیفیت و استاندارد ها گل کاشتند و خانم فرهادی عزیز بسیار صمیمانه سپاسگزاریم و از خداوند برای همه شما عزیزانم و همه شما بزرگواران که این متن الهی را می خوانید،نزدیک بودن به خداوند و پایدار ماندن در این مسیر زیبای الهی را مسئلت و آرزو دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 861 روز

      و در حدیث دیگر از امام صادق(علیه السلام) به همین مضمون مى خوانیم: «إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لایَسْتَجِیبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْب ساه».

      معنی حدیث در متن فوق ذکر نشده بود در پاسخ با متنی که به قلبم الهام شده برای شما عزیزان نوشتم.

      خداوند بزرگ مرتبه دعای قلب فراموشکار را مستجاب نمیکند.

      البته مطالب همان سخنان استاد و اسطوره و الگوی به تمام معنا گرانقدر و ذی قیمت است که به وجه و بیان دیگری عنوان شده است

      حضرت ایشان آنچنان شفاف صریح زیبا با فصاحت بلاغت و ملاحت و فراست و هوش و خرد و آگاهی وصف ناپذیر و قلبی سرشار از پیغام سروش آسمانی و شهود قدسی با تسلیم و رضا و ادب و فروتنی و خضوع و خشوع و قلبی مملو از احساسات سماواتی و شور و شوق و اشتیاقی کم نظیر و اصالتی بی نظیر از اصل و توحید و یگانگی رب و مربی و الله احد سخن می‌گویند که جایی برای هیچگونه قلم و سخن در حضور حضرت مبارک استاد گرانقدر مان مرشد کامل مشعل هدایت و کشتی نجاتمان باقی نمی ماند.فقط درس پس می دهیم و بس.

      نیمی از خرد ادب است چرا که خرد فرزند ادب است و اگر خرد را صد قسمت کنیم 99 درصد آن ادب و تنها یک درصد باقیمانده خرد و عقل و هوش و درایت و فراست هوشمندی تمام است که همان هم ناشی از ادب است

      در واقع ادب و احترام و بزرگی و دارندگی و برازندگی ناشی از خود ادب است مسیر این سفر زیبای ادب مانند خورشید و خرد مانند سایه ای است که تابع نور اوست.

      هر چقدر ادب و فروتنی بیشتر خرد بالاتر و جهان پاسخ می‌دهد به کوچکترین رفتار شما که حاصل آن اخلاق و مهربانی گذشت معرفت کمال و … در روند بهبود شخصیت است.

      نیم دیگر خرد پرسیدن سوالات حکیمانه و هوشمندانه و درخواست های آگاهانه

      است .و چه زیباست سوال و زیباتر گرفتن راهکار الهی

      سوال از خود

      سوال از دیگران

      از طبیعت،کائنات خداوند

      از خداونداز روح و از جانمان

      حتی از یک خردسال یا فرزند کوچکمان و….

      ذهن مغز تفکر تنها با سوال است و درخواست که پاسخگو است

      می گردد در کائنات خداوند و جهان را به ولوله می اندازد و مانند غول چراغ جادو برای شما می آورد

      حال هر چقدر این سوالات درخواست های آگاهانه عاقلانه متفکرانه عمیق و ژرف و دقیق با جزئیات باشد او همان را مانند آیینه برای شما فراهم می کند

      در خدمتم سرور من چه درخواستی دارید ؟!

      و همیشه جواب بله است

      مگر اینکه ما خودمان بر سر راه خودمان قرار بگیریم

      و با گفتگوهای منفی بگوییم مگر می شود ؟این فکر اساسا احمقانه است؟!

      چرا باید اصلا فکر کنم همچین چیزی ممکن است یا این کار اصلا خنده دار و دیوانگی محض است

      جالب اینجاست

      که اگر یک ایده تا اندازه ای خارج از عرف و کمی دیوانگی و تخیل در آن نباشد و عادی و قابل باور به نظر برسد و دور از ذهن و دسترس باشد و برای مردم عادی خنده دار نباشد در واقع یک ایده عالی و متعالی یا تاپ لول و ایدعالی نخواهد بود چراکه آنچنان که باید بلند پروازانه نیست و ذهن شما را به چالش نمی کشد

      اکثر ایده های تاپ دنیا از اول با یک شوخی یا حتی در گاراژ خانه فرم و شکل اولیه خود را گرفته اند

      پس بهانه ها و توجیه و مقاومت‌های ذهنی را کنار بگذاریم و حواشی را کنار بگذاریم و بیاییم با هم حقایق را بررسی کنیم تا نگرشی تازه به حل مسائل پیدا کنیم و به ساده ترین روش به دنبال حل مسائل به ظاهر پیچیده باشیم،و کارهای معمولی را به روشهای خلاقانه انجام دهیم و با درخواست مطلوب به راهکارهای الهی و آسان راحت ساده برسیم و تصمیم درست بگیریم و چشم بسته عمل کنیم و ثروت بیشتری بسازیم و جهان را اینگونه به تسخیر اندیشه‌های خویش درآوریم و هم خود رشد کنیم و قدرت ایمان باور اعتقاد قلبی شهود قدسی اطمینان واقعی به خداوند را قدر و قیمت و ارزش بدانیم و در این مسیر زیبا پایدار بمانیم و طول مسیر لذت ببریم و هم جهان را جای زیباتری برای زندگی کنیم و همواره شکرگزار داشته های مان و حضرت حق باشیم

      داده هایی که نهایت حکمت برکت عنایت نعمت ثروت سلامتی و داشتن رابطه مطلوب با خودمان و خدایی که اکنون نزدیک و در قلب و رگ گردن و درون روح و جان ماست نه خیلی دور و در قعر آسمانها و نداده هایی که منتهای رحمت است و خدایی که اکنون به جای گفتگوهای ذهنی شرک آلود و محدود اکنون با ندای درون دمادم با او سخن بگوییم.

      از ذهن تا آنجا که میشود دوری کنیم و مانند کشتی در اقیانوس که هر لحظه از ما دورتر می شود و در انتهای آن گم می شود درست مانند فیلم زیبای فتح بهشت

      از آن اعراض و دوری کنیم آنوقت جسم ما است و روح و جانمان که پیوندی دوباره دارد برای فتح بهشتی در بهشت آنگاه که از

      تمام ذهن عبور کردیم

      تمام جسممان نور میشود

      تا آنجا که نور از جسممان عبور می کند

      یعنی تمام بند بند و سلول به سلول بدنمان نورونهای مثبت می شود از جنس نور و اصل و حباب از چراغ روحمان برداشته می شود و

      تمام روحمان به پرواز در می آید…

      و بر این باور باشیم که می‌شود،آری می شود حتما میشود اصلا باید بشود نمی تواند که نشود.

      و اگر یک شخصی در این دنیا توانسته پس قطعا من هم می توانم.بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    درود و سپاس بی حد خداوند بر حسین عبادی بنده خوب خداوند که اینقدر خدا دوسش داره که من را که تازه خوابیده بودم بیدار کرد و گفت این انسان ارزشمند است قدر و قیمت و بها و احساس لیاقت دارد هرچقدر برایش وقت بگذاری باز هم کم است از جنس اصل معنوی روحانی الهی است حسین جان یک ماه مهاجرت من به عقب افتاد اگر دوست داری بیای یزد صفر نهصد و سیزده چهل و پنج دویست و بیست چهل و پنج در واتساپ پیام بفرست هر کجای دنیا باشم اگه بخوای بیای با مینا خانم بلیط برات خودم اوکی می کنم می دونم مثل شما اینقدر مهمان نواز نیستیم ولی من یه مدت اهواز کارون چهار شیر سلمان فارسی بازار کیان پارس بالاشهر اهواز سربندر ماهشهر پل خرمشهر آبادان ایستگاه هفت لین یک ذوالفقاری و….و کلی از وجب به وجب اونجا خاطره دارم قطعا خیلی عوض شده من سال هفتاد و سه اینا فکر کنم اونجا بودم سی سال مثل برق و باد گذشت خیلی خیلی پیش خداوند عزیزی خودت خبر نداری برام دعا کن من هم با قلبی آرام روحی شاد برات دعا می کنم موفق باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: