مفهوم عملی ایمان به غیب

نکته:

بخش اصلی این فایل چندین سال پیش ضبط شد اما تدوین نشد و بر روی سایت قرارنگرفت. در طی کار کردن روی فایلهای بخش “خانه تکانی ذهن”، به این فایل هدایت شدم و از روی کنجکاوی پای آگاهی های آن نشستم و آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتم که تصمیم به ویرایش این فایل و به اشتراک گذاشتن آن با شما دوستان عزیزم گرفتم. در زمان تدوین فایل، بخش هایی از پشت صحنه بروزرسانی دوره قانون آفرینش و تغییراتی که در طی بروز رسانی در این دوره ایجاد شده را نیز به این فایل اضافه کردم. 

آگاهی های این فایل، با زبان ساده اصل اساسی را توضیح می دهد که لازمه تجربه خوشبختی در تمام جنبه های زندگی است. این آگاهی ها، به دوستان عزیزی که به تازگی دوره قانون آفرینش را خریده اند، یا قصد خرید این دوره را دارند، ایده های سازنده می دهد تا بیشترین بهره برداری را در عمل از آگاهی های این دوره داشته باشند. زیرا در بخش هایی از این فایل خواه از زبان تصاویر خواه از خلال توضیحات استاد، به خوبی می توانیم رد پاهای استاد عباس منش در مسیر تغییر زندگی را به صورت واضح ببینیم و آنها را در مسیر تغییر زندگی خود، دنبال کنیم.

این آگاهی ها به ما کمک می کند تا بفهمیم بذر نتایج کنونی در زندگی استاد عباس منش به چه شکل کاشته شده، ریشه های عمیق این نتایج، از کجا سرچشمه گرفته و تا به امروز به چه شکل در حال تغذیه است.

همچنین بخشی از فایل نیز بخشی از تمرینات شخصی استاد عباس منش در عمل به قانون را نشان می دهد. من جمله dream board ای که ایشان 12 سال پیش در راستای عمل به قوانین آفرینش ساخته بود را نیز پیدا کردم و به محتوای این فایل اضافه کردم تا شاهدی باشد از اینکه آرزوها محقق می شوند اگر قانون را به صورت مستمر دنبال کنیم.

در یک کلام، این فایل مفهوم عملی ایمان به غیب را به ما نشان می دهد. یعنی ایمان به نتیجه ای که هنوز در شرایط زندگی ما ظاهر نشده اما قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید و در بخش نظرات این فایل، درباره آگاهی هایی بنویسید که زنگ های امیدوار کننده ای در وجود شما به صدا در آورده تا آماده ورود به مسیر تحقق آرزوهای تان شوید.

منتظر خواندن نظرات تأثیر گذارتان هستیم


منابع مرتبط با آگاهی های این فایل: 

دوره قانون آفرینش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مفهوم عملی ایمان به غیب
    303MB
    56 دقیقه
  • فایل صوتی مفهوم عملی ایمان به غیب
    55MB
    56 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

424 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نجمه امانی» در این صفحه: 4
  1. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

    إِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحًا مُبینًا

    لِیَغفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَما تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَیکَ وَیَهدِیَکَ صِراطًا مُستَقیمًا

    همانا ما پیروزی آشکاری برای تو رقم زدیم

    تا الله، گناهان گذشته و آینده ات را بیامرزد و نعمتش را بر تو کامل کند و تو را به راه راست هدایت نماید

    الفتح(آیه: 2_1)

    به نام رب

    به نام خدای وهابم

    به نام خدای روزی رسان بی حسابم

    خدایا تو را سپاس ک یه روز دیگه به من فرصت زندگی دادی ، خدایا شکرت برای سلامتی ام ، سلامتی خودم و عزیزانم

    خدایا شکرت به خاطر سقف امن بالای سرم

    خدایا سپاسگزارم ازت به خاطر زمین سفت و محکم زیر پام .

    ‏خدایا شکرت بابت تک تک نعمتهایی ک به من دادی .

    ‏خدایا شکرت به خاطر آگاهی به خاطر نور به خاطر قدرت آموزش به خاطر یادگیری

    امروز دوشنبه با نام الله چشمانم بازشد . وقتی برای انجام تمرین ستاره قطبی ندارم باید ذهنی فعلا تمرینم رو انجام بدم و برم ک لقمه و تغذیه بزارم برای بچه ها و چای بریزم تا خنک بشه برای خودم و باران

    به امید خدا ما حرکت کردیم به سمت مدرسه . بچه ها رو رسوندم و برگشتم خونه . عشقم امروز مرخصی گرفته چون قراره من جلسه اول آموزش کارم رو برم . ایشون گفت مرخصی میگیرم ک ناهار درست کنم براتون .

    چون من از ساعت ده تا دوازده تقریبا کلاسم تا برگردم و برم دنبال بچه ها ساعت دوازده و نیم شده و برمیگردیم خونه و توی این فرصت عشقم یه ناهار خوشمزه برامون درست میکنه .

    وقتی برگشتم خونه تمرین ستاره قطبی رو توی دفترم انجام دادم و بعدش یه فایل از استاد گوش دادم و به یاری خدا ساعت 9 رفتم برای حضور در کلاسم .

    از اونجایی ک جلسه اول هست و من تازه میخوام با استادم آشنا بشم ، سر راهم یه بسته نبات پذیرایی به رسم هدیه برای استادم گرفتم ک دست خالی نباشم چون منزل جدید رفتن.

    بچه هایی ک اصفهان هستند میدونن از بهارستان تا خیابان همدانیان چقدر راهه ولی من با دل و جان پذیرفتم ک کلاس حضوری شرکت کنم.

    خدایا شکرت به خاطر این همه فراوانی چقدر ماشین توی خیابون هست ولی ترافیک روان هست شکر خدا چون صبح من از خدا خواستم ک راهها رو برام باز کنه ک بدون ترافیک برم برسم .

    خدایا شکرت به خاطر برنامه نشان . چقدر قشنگ ما رو میرسونه به لوکیشن مربوطه

    چقدر زندگی با این اپلیکیشن ها راحته .لوکیشن رو از استادم گرفتم و با رمز الله و اکبر حرکت کردم ..چقدر خوشحالم ..چقدر ذوق دارم برای یادگیری

    خدایا شکرت

    دیشب هدایت شدم به دیدن خانمی ک میگفت تکاملی رسیدم به درآمد یک میلیاردی در ماه ، از این کار ..اینها همه برای من الگو هست . اگر برای تنها به نفر هم توی دنیا اتفاق افتاده ک با این کار به ثروت برسند ،برای من هم میشه

    من فقط باید روی خودم روی باورهام کار کنم . چون ثروت همش ذهنیه

    بلاخره به کلاسم رسیدم و چه استادی خداروشکر چ خانم چ مهربون چ با حوصله

    نکاتی ک باید بلد باشم رو در شروع کار به من یاد داد ..یه مقدار وسیله لازم دارم ک گفتن تهیه کنم ..

    مقداری از لوازم مورد نیاز رو ک میتونستم از خودش بخرم ، تهیه کردم و شماره حساب گرفتم و به همراه شهریه ام پرداختم و براش برکت طلبیدم .

    مطمانم ک وقتی من با انگیزه ادامه میدم هزار برابر این مبالغ به حسابم بر میگرده .

    ‏ثروتمند شدن خیلی راحته استادم میگفت باورت میشه من از تیرماه این کار رو شروع کردم و توی این مدت کم اینقدر حرفه ای شدم و میتونم حتی آموزش بدم وکلی فروش و ارسال دارم به شهرستانها ؟

    ‏اگر فقط یه نفر تو کل دنیا تونسته توی این زمینه کار کنه ، پیشرفت کنه و به ثروت برسه منم میتونم چون من هیچ فرقی با اون ندارم فقط کافیه مثل اون فکر کنم و عمل کنم .

    ‏چون خدای همه انسانها یکیه

    ایده این کار کاملا الهامی به من داده شده .قدرش رو میدونم و سپاسگزار خداوندی هستم ک منو به این مسیر هدایت کرد .

    نجمه روزی هزار بار با خودت تکرار کن پول ساختن مثل آب خوردنه حتی از آب خوردن هم راحت تره چون توی خواب ک نمیشه آب خورد ولی میشه براحتی پول به حسابت بیاد .

    افراد زیادی هستند ک عاشق محصولات من هستند و برای محصولات من پول زیادی پرداخت میکنن .

    نجمه میشه با ایده های خیلی ساده ثروتمند شد و ایده های ثروت ساز مثل ایده شروع همین کار براحتی از طرف خداوند به من داده میشه به موقعش.

    خدایا چقدر حسم عالیه شکرررت

    بچه ها نمیدونید چ چیزهایی تجسم میکنم از آینده کسب و کارم .

    من مثل سعیده جون افراد زیادی دور ورم نیستن ک اگر به شغل پرستاری ادامه ندم به حسابم پول واریز کنن ..من باید بچسبم به گردن خدا و بچسبم به یادگیری همین ایده ک بهم داده و بند کفش م رو محکمتر کنم .

    اگر خانم اسماعیلیان استادم ،تونسته ظرف پنج ماه اینقدر پیشرفت کنه و به درآمد پنجاه میلیونی در ماه براحتی برسه من ک دیگه برام آب خوردن هست چون من مسلح به آگاهی های این سایتم .

    توی مسیرم دارم روی خودم کار میکنم و در شروع فقط و فقط باید تمرکز بزارم روی آموزش و یادگیری .

    الهی به امید تو

    خیلی خوشحالم خیلی حسم عالیه

    امروز یه حسی بهم گفت ببین نجمه این روان شدن زندگیت یه سرش هم برمیگرده به پیاده روی های بعدظهرت هااا ..یادت باشه درسته در ظاهر پیاده روی هست ولی در اصل تو یک ساعت مدام در حال تکرار جملات تاکیدی هستی ..در حال گفتگو با خدا …در حال گوش دادن به فایل استاد ..در حال توجه به زیبایی های این فصل زیبا ..توجه به فراوانی ..اینها یعنی من در مسیر درستم .

    این راهی ک داریم میرم بچه ها همون صراط مستقیم هست ک هر روز صبح از خدا میخوایم ما رو بهش هدایت کنه همون جاده آسفالت بوودااا همون ..

    یه چیزی یادم اومد قدم هشت بودم یه شب خواب دیدم استاد با یه هلیکوپتر از این آمریکایی هاا ..از اینا ک توی کبری 11 بود ..اومده بود وسط یه جنگل ..یه طناب انداخت پایین برای من ک برم بالا ..بعد ک بیدار شدم گفتم خدایااا استاد توی خواب هم بفکر ماست و اون خواب رو یه نشونه عالی گرفتم ..خیلی خوشحالم خیلی حسم عالیه

    میخواستم این رد پام رو همون دیشب بزارم ولی خیلی ذوق داشتم ک کلیپهای آموزشی ک استادم گفته بودن رو ببینم وقت نشد دیگه بنویسم امشب هم تا الان تمرین هایی ک باید انجام دادم و کارهام رو آماده کردم برای ان شالله پنج شنبه ک جلسه دوم رو میرم.

    خدایا با تو همه چی قشنگه .

    بووس فراوان از کهکشان راه شیری به خدای ماچ ماچی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    سلام خدمت همه شما

    خدایا شکرت به خاطر یه صبح عالیه دیگه

    امروز صبح بعد از بیداری ام طبق روزهای دیگه اول توی رختخواب چند تا از کامنتهای  ارسالی دوستان رو ک به سایت

    میفرستن خوندم و کلی لذت بردم و قانون برام مرور شد .

    قانون چیه؟؟

    قانون  اینه ک من توی زندگیم به هر چیزی ک توجه میکنم ، شرایط افراد و موقعیت هایی از همون جنس رو به زندگیم دریافت میکنم .

    قانون چیه ؟؟

    قانون اینه ک احساس خوب اتفاقات خوب رو در پی داره .

    قانون چیه ؟؟

    قانون اینه

    ک اعراض کنم و چیزهایی ک نمیخوام رو بهشون توجه نکنم درموردشون حرف نزنم .

    شروع صبح  من اغلب با پلی کردن یه سابلیمینال پر قدرت از سوره یاسین با صوتی بهشتی برای بازگشایی قلبم بروی آگاهی ها شروع میشه.

    خدایا شکرت ک دوتا دسته گل داریم

    بهارم و بارانم

    همسر عزیزم طبق معمول روزهایی ک سر کار میره چای تازه برای ما هم دم میکنه وقتی ک من پا میشم ایشون رفتن سرکار.

    منم لقمه و تغذیه گذاشتم برای بچه ها ..در حالی ک دلم غرق شکرگزاری بود برای نون تازه ..پنیر ..شکلات صبحانه و البته چای تازه دم برای خودم

    به سلامتی و شادی بچه ها رو به مدرسه رسوندم و برگشتم .

    یه فایل از دوازده قدم رو پلی کردم و صدای گرم استاد پخش شد به نام خدا من سیدحسین عباس منش هستم و سپاسگزار خدایی …

    شروع کردم به مرتب کردن سالن ..جمع کردن مداد و برگه هایی ک باران دور خونه پخش کرده بود ..در هال رو باز گذاشتم تا هوای خنک پاییزی خواب رو از سرم ببره ..خدایا شکرت

    سالن رو جمع و جور کردم ..لیوان های روی اوپن و روی میز رو توی سینک گذاشتم و شستم ..

    لباسها رو از روی بند آوردم داخل ..

    یکی یکی تا کردم و توی کشوها جا دادم

    یاد روزهایی افتادم ک با عجله صبح رود به بیمارستان میرفتم خدایا شکرت برای آرامش این روزهام

    خدایا شکرت ک لباسی تمیز برای پوشیدن داریم

    خدایا شکرت جاروبرقی دارم براحتی میتونم خونه قشنگمونو جاروبرقی بکشم

    خواهرم کابینت های خونه شونو عوض کردن و من منتظر بودم این چند روزه ک به من زنگ بزنه تا برم کمکش و با هم خونه ش رو مرتب کنیم و وسایلش رو توی کابینت جا بدیم

    خبری ازش نشد .

    تا دیروز اطلاع داد ک اخرای کارم هست و داره تمام میشه ..خودم انجام دادم

    عزیز دلم میثم دست پخت عالی داره . گفت نجمه خورشت بادمجون درست میکنم ببریم اونجا دور هم بخوریم .

    هماهنگ کردیم و ظهر رفتیم اونجا

    خدایا چقدر قشنگ شده بود خونه شون . کلی شکرگزاری کردم برای اشپزخونه قشنگ خونه خواهرم . کابینت های لمسی سفید های گلاس ..خدایا شکرت برای این همه تنوع و مدل و فراوانی

    یکم از ناهارمون اضافه اومد ک توی ظرفها بود خواهرم گذاشت برای باران و بهار ..بچه ها هم چون عصر کیکی ک خواهرم درست کرده بود رو خوردن ،دیگه شب شام نخوردن ..غذا رفت توی یخچال برای ناهار امروزمون

    پس من امروز ناهار درست کردن هم نداشتم

    با خیال راحت خونه رو جارو کشیدم .

    تی کشیدم ..

    گردگیری کردم ..

    عود خوشبویی رو روشن کردم و توی خونه چرخوندم ..

    اتاق بچه ها ..

    اتاق خودمون ..

    و تصور میکردم ک به زودی خونه ما هم سه تا اتاق خواب داره و باید توی سه تا اتاق عود بچرخونم ..خدایا شکرت کلی حسم عالی شد .

    در حالی ک ویس استاد روی ریپلی بود و بعد از هر بار تمام شدن .‌.دوباره پلی میشد و من درسها رو یکی یکی مرور میکردم

    احساس خوب اتفاقات خوب ..

    حسم عالی بود .خدایا شکرت

    کارهام تمام شد ..

    وضو گرفتم موهامو شانه زدم .

    یه چای برای خودم ریختم

    اومدم نشستم و قرآن رو بغل کردم .

    خدایا من ک میدونم تو منو بی هدف به این دنیا نیاوردی ..هدایتم با توعه ..

    وظیفه تو ارباب بودن و وظیفه من بندگی کردن ..

    هدایتم کن راه ها رو برام باز کن ..قلبم رو باز کن..کارم رو آسون کن

    به نام خدای بخشنده و‌مهربان

    همه ستایش ها ویژه خداست ک این کتاب را بر بنده اش نازل کرده و برای آن هیچگونه انحراف و گژی قرار نداد.

    کتابی است استوار و برپا دارنده مصالح حیات انسان تا از سوی خود، ستمکاران را به عذابی سخت بیم دهد و مومنانی را ک کارهای شایسته انجام میدهند مژده دهد ک برای آنان پاداشی نیکوست ک در کنار آن پاداش نیکو جاودانه اند

    این هم مهر تایید خدا برای درستی این مسیری ک انتخاب کردم.

    الهی شکرنزدیکای ظهر  یکی از بیمارام بهم زنگ زد و من رفتم براش آمپولهاشو تزریق کردم

    خدایا شکرت خدایا تو برکت بشو توی زندگیمون تو ثروت بشو برام

    ظهر رفتم دنبال بچه ها از مدرسه آوردمشون

    بهارم دیرتر میاد از مدرسه

    اون ساعت ک من رفتم دنبال بهار ، عزیز دلم اومده بود خونه و ناهار رو گرم کرده بود و چای تازه هم دم کرده بود و یه هدیه برای روز پرستار برای من داشت .

    یه رومیزی خاتم کاری آبی رنگ خیلی خوشگل

    گفتم ببین نجمه این یه نشانه است تو فرکانس ت درست بود ..روی فراوانی روی شکرگزاری بود ..خدا هم برات هدیه فرستاد ..خدایا شکرت ..کلی ازش تشکر کردم .میثم جان همیشه برام مناسبتی باشه کادو میگیره .به قول بهار و باران جایزه میگیره برام

    از ابتدای درس خوندن بهار و حالا هم باران ، میثم با بچه ها درساشونو کار میکنه ..چون زمانی ک بهار کلاس اول رفت من بیمارستان شیفت میدادم و اغلب شیفت عصر بودم و نمی رسیدم با بهار مشقاشو کار کنم و همین موضوع باعث شد ک کلا رسیدگی به درس و مشق بچه ها با عهده عشقم باشه چون خیلی دقیق آموزش میده و کلا علاقه زیادی به اینکار داره

    الان ساعت 16 میثم و باران دارن تکالیف رو انجام میدن ..صدای میثم میاد ک میگه باران بنویس بادام ..بابا ..داماد..نقطه سرخط.

    تکامل  به من یاد آوری میشه ..باران تا ماه قبل لوح ها رو یاد گرفته بود والان براحتی کلمه مینویسه .خدایا شکرت

    من کم کم آماده میشم برم پیاده روی . خدایا شکرت خدایااا شکرت برای تن سالمم ..تن سالم عزیزانم ..خدایا شکرت برای تک تک نفس های بچه هام و همسرم ..برای تک تک ضربان های قلب پدر و مادرم .خدایا من دارم میرم پیاده روی با من بیا ..خدا هیچ وقت نمیگه نمیام ..هر وقت دعوتش میکنم زود حاضر میشه ..نمیگه خسته ام ..کار دارم ..حوصله ندارم ..خدای من همیشه آنلاین ..همیشه آن تایم ..فداااش بشم من به قول طیبه جان خدای ماچ ماچی من

    بزن بریم خداجانم کلی باهات حرف دارم ..بزن بریم ک غروب رو از دست ندیم ..این روزها ک پیاده روی میرم به خدا میگم خدایا هدایتم کن به کاری ک براحتی و با شادی ازش پول بسازم ..

    درسته من پرستاری رو دوست دارم و شغلم هست ولی دوست دارم راحت تر و با شادی پول بسازم ..تمرکزم رو بزارم روی خلق یه ارزش ..ارزش خلق کنم و تو برکت بدی به کارم مطمانم به زودی منو هدایت میکنه ..مرتب باهاش حرف میزنم و ازش کمک میخوام ..نشانه ها رو دنبال میکنم ..

    تایید میکنم ..تحسین میکنم ..من اشرف مخلوقاتم قطعا خدا کمکم میکنه تا یه علاقه جدید در وجودم کشف کنم و با جدیت ادامه بدم از در خونه زدم بیرون ..الهی به امید تو ..

    با خودم تکرار میکردم خدایا شکرت خدایا شکرت برای تن سالمم برای پاهای سالمم برای کفشهایی ک پیاده روی رو برای من راحت کردن .خدایا شکرت برای این هوای بهشتی ..این پاییز زیبا ..خدایا شکرت برای این آرامشی ک داریم..

    نزدیک خونه ما یه زمین خیلی خیلی بزرگه ک قراره اونجا بیمارستان درست کنن.

    این زمین مابین دوتا خیابون هست .من همیشه این زمین رو برای پیاده روی انتخاب میکنم . چون وقتی به وسط این زمین میرسم هر چقدر فایل بزارم گوش بدم ..آهنگ گوش بدم با خدا حرف بزنم هیچ کسی صدای منو نمیشنوه . اونجا راحت میتونم غروب رو ببینم و لذت ببرم ..

    دو روز پیش ک رفتم پیاده روی ..سر جنگ داشتم با خدا ..

    توی کامنت آقا ابراهیم توحیدی سایت خوندم ک گفت خدایا من ازت یک میلیارد پول میخوام ..دقیقا زمانی ک ما کارمون گیر پنجاه میلیون بود . تا کامنت آقا ابراهیم رو خوندم گفتم عهههههه خدااا پس از اینکارا هم بلدی برای منم انجام بده

    عصرش ک رفتم پیاده روی بعد ک شکرگزاری کردم و جملات تاکیدی رو تکرار میکردم  تا یهو یادم افتاد ک کارم گیر پنجاه میلیون پول هست ..گفتم خدایا من ک جز تو کسی رو ندارم خودت درستش کن ..

    خورشید داشت غروب میکرد و یه رنگ خوشگلی به آسمون داده بود..بغض گلومو گرفت ..گفتم خدایااا خودم دیدم آقا ابراهیم گفت من به خدا گفتم یه میلیارد بهم بده …منم بهت میگم پنجاه میلیون بهم بده ..اگر هم نداری باشه بگو ندارم تا برم به همه بگم ..بگم خدا با این عظمتش پنجاه میلیون بهم نداد ..اصلا خدایا یکی از همین کوها ک خورشید داره پشتش غروب میکنه بزرگتره یا پنجاه میلیون ؟؟عظمت آسمونت بزرگتره یا پنجاه میلیون

    واقعا نمیدونستم چطوری باید تضادی ک پیش اومده رو حل کنیم .

    خلاصه حرفهامو با خدا زدم و درخواستم رو گفتم .

    یادمه به یه عالمه طرقه کوهی ک توی اون زمین بزرگ پرواز میکردن ..سلام کردم گفتم ببینید شاهد باشید ک من زیر این آسمون با این عظمت ک فقط به فرمان خداست ک فرو نمیریزه ،از خدا درخواست کردم و دیگه اگر خدا نده به همه میگم ک خدای من و شما همش حرف زده و برای این اجابت این مورد من رو رد کرد ..اروم شدم یکم گریه کرده بودم .

    آروم آروم برگشتم توی راه با همون چشمای پر اشکم گفتم خدایا ..تو حتی اگه پول رو جور نکنی

    ‏هم بازم خدای بزرگ منی بازم قبولت دارم من کی باشم ک قهر کنم یا شکایتت رو بکنم ..

    و امروز از جایی ک گمان نمیکردم مساله مالی ما براحتی حل شد ..

    خداااا خداااایااا بزرگم ..خدای بخشنده و وهابم خدای ماچ ماچی من حلش کرد به راحتی به سادگی و عزتمندانه

    دوباره امروزچشمم به طرقه های کوهی افتاد ..عجب صدای قشنگی هم دارن ..گفتم سلااااام بیاید خبر خووووش دارم .. خدا خیلی بزرگه مساله ما رو حل کردااااا و کلی شکرگزاری کردم

    خدایا سپاسگزارم ازت ک منو با این سایت با این اساتید با این قوانین آشنا کردی ک براحتی در خواست کنم و تو اجابت کنی

    این اولین باری نیست ک ازش چیزی میخوام و براحتی حلش میکنه

    خدایا شکرت به خاطر این هوای پاییزی و خنک ..خدایا شکرت برای این همه عظمت ..این همه ابرهای گوگولی پنبه ای ..خدایا شکرت

    نجمه این خدا همون خدایی هست ک وقتی براحتی پیش از موعد بازنشسته شدی دل میثم رو نرم کرد ک بزاره بری پرستاری در منزل ..بری برای بیمارات سرم وصل کنی آمپول بزنی ..این خدا همون خداییه ک وقتی ورودی مالی ت از کارت پنجاه هزار تومن بود برکت داد به کارت و این روزها براحتی ده میلیون درامدت شده فقط از این کار ..خیلی راحت و آسون پول میسازی این خدا همون خداست

    یادت باشه این روزها ک پیاده روی میرم به خدا میگم خدایا هدایتم کن به کاری ک براحتی و با شادی ازش پول بسازم .

    ‏درسته من پرستاری رو دوست دارم و شغلم هست ولی دوست دارم راحت تر و با شادی پول بسازم .

    ‏تمرکزم رو بزارم روی خلق یه ارزش ..

    ‏ارزش خلق کنم و تو برکت بدی به کارم مطمانم به زودی منو هدایت میکنه.مرتب باهاش حرف میزنم و ازش کمک میخوام ..نشانه ها رو دنبال میکنم ..تایید میکنم ..تحسین میکنم ..من اشرف مخلوقاتم قطعا خدا کمکم میکنه تا یه علاقه جدید در وجودم کشف کنم و با جدیت ادامه بدم من به غیب ایمان دارم.

    ممنونم از همگی در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    سلام خدمت آقای محجوب

    چ عجب اقااا چ عجب …قدم رنجه فرمودین ..پا روی چشم ما گذاشتین ..اینور هم کامنت گذاشتین ..

    من چند ماه پیش شما رو از داستان پروفایلتون ک نوشته بودید فالو کردم

    دریغ از یه کامنت خارج از دوره روانشناسی ثروت

    ایمیل میومد برام ک دوازده تا کامنت گذاشتی ..ولی کجا؟؟؟توی روانشناسی ثروت ک من ندارمش متاسفانه

    هر روز کلی ایمیل کامنتاتون برام میومد ولی بازم دستم نمیرفت ک آن فالو کنم ..از اونجایی ک جوینده یابنده س ..بلاخره گیرتون آوردم ..خخ

    خداروشکر ک این ور هم پیام گذاشتید .ممنونم از کامنتتون . حالا خیالم راحت شد ..برم ببینم کامنتتون چیه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    سلام و درود من از نصف جهان به مردمان شیرین زبان شهر قنات و قنوت و قناعت ،یزد زیبا

    مرجان عزیز، همسایه نوری و فرکانسی من ، کامنت زیبایت را در بهترین زمان دریافت کردم .

    ممنونم ازت

    سپاسگزارم ازت ک وقت گذاشتی و برام کامنت نوشتی و بسیار خوشحالم و خداروشکر میکنم ک کامنتم باعث شده شما هم درخواستتون رو به خدا اعلام کنید .

    میدونی مرجان عزیز خدا خیلی بزرگه این ماییم ک قلبامون کوچیکه.

    خدا جوری به ما توجه میکنه انگار همین یه مخلوق رو روی این کره خاکی داره ولی ما جوری با خدا رفتار میکنیم گویا هزاران خدا داریم .

    من مطمانم ته این مسیر خدا با آغوش باز منتظره ک ما رو بغل کنه فقط باید اجازه بدیم ک هدایت بشیم.ان شالله به زودی حاجت روایی شما رو بشنویم

    از صمیم قلبم بهترینها رو براتون درخواست میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: