توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 101

1595 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1214 روز

    بنام خداوند هادی

    بنام خداوندی که هرلحظه من و تمام جهان هدایت می‌کند.

    سلام

    استاد

    یکی از بزرگترین قانون های خداوند فضل خداوند است. در هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد هزاران مورد و مسائل دیگر هست که می‌تواند من را شکر گزار خداوند نگه‌دارد.

    استاد به نظر من شما با بر سجاده نشستن و اشک ریختن و دنبال چرای خود بودن ، شکر گزاری کردید از مهلتی که دارید. فرست خود را یافتید. خداوند شما را هدایت کرد. مثل کودکی که دستش به دست مادرش است. دستان در دست خداوند دادید و بدون ترس ، بلکه با عشق و ایمان دنبالش رفتید. برایت چیزها خرید. به اسباب بازی های خوبی راهنمایی کرد. به زیبایی‌ها رساند. ترا در ترن هوایی سوار کرد و بر صدر برد. چون به هدایش دل دادی. چون به نعمتهایش شکر گزاری کردی.

    آفرین.

    که چه زیبا این کار را انجام دادی.

    خدای من قدیمی ترین بخشنده است.

    خدای من تا ابد بخشنده است.

    خدای من تنها قدرت جهان است.

    خدای من تنها ثروت جهان است.

    خدای من تنها فضل کننده جهان است.

    خدای من تنها کسی است که چندین برابر می‌دهد.

    خدای من تنها هدایتگری است همیشه و بدون یک لحظه کوتاهی، من و جهان راهدایت می‌کند.

    خدای من تنها بخشنده ای است که از خودش می‌بخشد.

    فضل خداوند قانونی ، عمومی است.یعنی بر همگان می‌بخشد.

    فضل یک نکته‌ دارد که، تو نمی‌توانی کاری انجام بدهی که شامل فضل شوی بلکه باید کاری کنی یا انجام بدهی تا خداوند خوشنود شود و ترا شامل فضل گرداند. آنگاه خداوند در ترا با بخشندگی اش ترا مدهوش، سورپرایز می‌کند.

    ابراهیم آیه 7

    و آنگاه که خداوند فرمود اگر شگر کنید شما را زیاد می‌کنم.

    وقتی شما را زیاد می‌کند سورپرایز می‌شوید.

    مورچگان چو بود اتفاق

    شیر ژیان را بدرانند پوست

    وقتی همه کارهایت را خداوند انجام می‌دهد تو در بهشت هستی.

    این قوانین خداوند است که درجهان جریان دارد.

    هر کسی در ایستگاه باشد سوار سیستم هدایت می‌شود.

    هر کسی در ایستگاه باشد سوار سیستم فضل خداوند می‌شود.

    و به درستیکه خداوند بر مردم دارای بخشش است و بیشتر آنان ناسپاس هستند.

    نمل آیه 73

    وقتی در ایستگاه نیستی قطار نعمت ها می رود و غافل هستی. شاید اصلاً قطار را نبینی.

    دقیقاً ایستگاه دارد،

    دقیقاً فرودگاه دارد،

    سیستم قوانین خداوند. من باید قسط سفر کنم. باید بلیط بگیرم. باید ایستگاه را با تمام علائمی که دارد پیدا کنم. باید خود را به قرار عاشقی برسانم. من باید خداوند را انتخاب کنم.

    آن وقت سوار هواپیمای رویاهام می‌شوم و مهماندار با دیسی از غذاهای مورد علاقه‌ام می‌آید. من می‌گویم می‌شود یک دیس بیشتر بردارم؟ خداوند لبخند می‌زند.

    من احساس خوبی دارم.

    این سورپرایز خداوند است.

    واقعا خداوند همه چیز است.

    این 65مین نامه عاشقانه من از سفرنامه عاشقی است.

    انشالله تحولات زندگیتان در نهایت سلامتی و آرامش باشد.

    وقتی همه چیز خداوند است.

    وقتی من جزئی از خداوند هستم.

    انا لله و انا الیه راجعون

    وقتی هر چیزی بخواهی خداوند می‌دهد.

    ادعونی استجب لکم

    وقتی به هرچیزی توجه کنی وارد زندگی‌ات می‌شود.

    وقتی خداوند نزدیک است.

    إذا سالک عبادی عنی فانی قریب

    وقتی چندین برابر می‌دهد.

    دلم می‌خواهد آرام و ثروتمند و سلامت در این بهشت خداوند زندگی کنم. آر این بهشت لذت ببرم.

    انشالله در پناه خداوند آرام و سلامت وثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    شیدا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    سلام استاد عزیزم

    و مریم خانم مهربانم

    استاد فایلهای توحیدی تونم خیلی عالین واقعا وقتی آدم به خدای خودش نزدیک میشه چه قدر آسوده خاطره شاید بعضی چیزا رو هم نداشته باشی اما فکر میکنی وقتی به خدا نزدیکی همه چی داری همه چی یه آرامشی وجود تو در بر میگیره که دوست داری با خودت با همه فقط مهربان باشی چه قدر حس خوبیه

    صبحا با چه ذوقی روزمونو شروع میکنیم احساس میکنیم که قراره یه اتفاقای خوبی بیفته یه خبرای خوبی درراهه…امیدوارم همه در این مسیر ثابت قدم بمونیم و هرروز بیشتر از روز قبل خودمونو خدای خودمونو بشناسیم.

    لحظه هاتون پراز عشق خداوندی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1176 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خودم

    خدای مهربان بزرگترین قدرت این جهان است و هر زمان که ما دل به او بسپاریم و از او کمک بخواهیم در زندگی خودمان موفق خواهید بود

    اینها درس های زندگی من است

    از همه اینها که بگذریم هر زمان که از او هدایت بخواهم او به بهترین شکل ممکن دست های من را می گیرد و من را در این راه کمک می کند

    اینها را کمتر کسی به من گفته است چرا که همیشه در ذهن ما این نقش بسته است که باید فلانی باشد

    فلان ریس باشد تا به ما کمک کند

    فلان دوستم باید باشد تا من بتوانم در آن کار موفق بشوم

    همه اینها یعنی اینکه من در ذهن خودم قدرت را به دیگران داده ام و از قدرت خدای خودم غافل شده ام

    این یعنی نوعی شرک که من از دستهای خودم را جلوی دیگران دراز می کنم و قدرت به دیگران می دهم

    اینها همیشه باید در ذهن من باشد که تنها از او کمک بخواهم و از او بخواهم که او به من کمک کند و دستهای من را بگیرد و به من را هدایت کند

    جالبترین نکته این است که وقتی دل به او می سپارم و از او کمک می خواهم همه چیز را برای من هموار می کند و دستهای او همه جا به من کمک می کند و من را به جلو می برد

    همه برای کمک کردن به من صف می کشند

    همه چیز برای من به بهترین شکل ممکن رقم خواهد خورد

    آرامش سهم زندگی من خواهد بود

    به بهترین شکل ممکن چرخ زندگی من می چرخید

    بی شک دل به خدای خود دادن و از او کمک خواستن بهترین کار خواهد بود

    خدا قدرتمندترین فرد و یا کس و چیزی است که من می توانم همیشه با او باشم و برای من بهترین باشد

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 987 روز

    سلام خدمت استاد توحیدی من

    استاد وقتی فایلهای مربوط به توحید رو میشنوم یه ارامشی درونم ایجاد میشه خیلی سبک میشم

    چقدر از گذشته باورهای منفی و مخرب در مورد خدا و اخرت بهمون دادن و همیشه و همه جا این باورها تکرار شده که دیگه الهامات درونمون خیلی صدای کمی داره و منطق جاش رو گرفته و وقتی فایلهای توحیدی رو گوش میکنیم اون منطق دیگه جایی نداره و خدا در مجودمون پر رنگتر میشه

    وقتی به اون موقعی که میخاستم از کارخونه بیام بیرون و با تمام تمرکز روی علایقم کار کنم نمیدونستم که باورهای توحیدی داره منو هل میده به جلو چون من تا حالا جرعت این کارهارو تو زندگیم نداشتم اما حالا میفهمم که اینقدر روی اون فایلها و باورها کار کردم که دیگه حرف مردم و شرایطو وضعیت اون موقم برام مهم نبود

    ولی همه همکارا وقتی شنیدند که من میخام برم منطقشون کار میکرد و میگفتن که اشتباه میکنی و پشیمون میشی اما من اصلا حرف اونا رو نمیشنیدم چون توحید در وجودم بزرگ شده بود

    خداراشکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم و تونستم مثل شما و همه دوستان این باورهای توحیدی رو ایجاد کنم تا الهامات رو بیشتر دریافت کنم و مسیر برام لذتبخشتر بشه

    خدایا کمکم کن تا بتونم این باورهارو بیشتر کنم و هدایتهارو بیشتر دریافت کنم

    در پناه الله شادو توحیدی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سمیه رضایی گفته:
    مدت عضویت: 663 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز

    اینروز ها هر چی جلوتر میرم هر یدونه فایل بیشتری که گوش میدم چه قدر به این موضوع پی میبرم که ما فقط یک نجات دهنده داشتیم و داریم در زندگیمون اونم خدای یکتاست

    چه قدر شرک های مخفی وجودم چه قدر باور های غلط توی زندگیم باعث شده بود که این موضوع برام کمرنگ بشه با اینکه ایمان داشتم به یگانگی خداوند اینروزها که متوجه شرک های مخفی وجودم، متوجه باورهای غلطم ، تاثیرات بیرونی روی زندگیم میشم ، خداوندی که درونم کمرنگ کرده بودم داره پر رنگ میشه ، باعث ارامش قلبم میشه ، حتی همین که متوجهش میشم و باورم رو در لحظه تغییر میدم حال قلبم خوب میشه ، احساس میکنم خدا داره بهم لبخند میزنه همون لحظه که من درستی رو متوجه میشم ،همین موضوع انگیزه ی من رو برای کار کردن روی باور هام بیشتر میکنه ، تو این برهه از زندگیم به این رسیدم که واقعا چه بهتر از اینکه خداوند به بندش لبخند بزنه

    من خیلی وقت ها به این فکر میکنم که رسالت من تو این دنیا چیه ؟

    هدف خداوند از خلقت من چیه ؟

    دوست دارم توی این دنیا جوری زندگی کنم که وقتی روح از تنم جدا شد و رفت پیشه خدا ، وقتی که خدا بهم بگه ما تو رو به این علت به دنیا فرستادیم ، تو انجامش دادی ؟

    بگم بله …

    من ایمان دارم که خدا. تک تک مخلوقاتش رو با هدف مشخصی به این دنیا فرستاده

    همیشه فکر میکنم به این موضوع و از خدای خودم میخوام که منو هدایت کنه به سمت مسیری که رسالت وجود من درش وجود داره

    نیروی مطلقی که بدون اذن او برگی از درخت نمیفته ، او که خالق من هم هست ،

    خداوند یکتا

    تمام ایمان و اعتماد من برای اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3493 روز

    بنام خداوند بی همتا

    سلام دوستای خوبم

    امروز 23 روز سفر عاشقی هست

    امروز با اینکه از این نوشته خیلی خوشم اومد و باهاش لذت بردم و همه رو برای خودم نوشتم ولی یه موضوعی خیلی بهمم ریخت فوری زنگ زدم به دوستم و گربه کردم و اعصابم خورد شد ولی وقتی دوباره گوش کردم دیدم هیچی دست هیچ بنده ای نیست دیدم خداوند اگر بخواد یجوری همه چیز رو درست میکنه که اضلا کسی فکرشم نکنه

    یدفعه دلم گرم شد حالم خوب شد اعضابم اروم شد و به دوستم پیام دادم که ببخش ناراحتت کردم دیگه دوست ندارمک در اینباره ها با هم حرف بزنیم بزار ناراحتیمون بیشتر نشه

    بخودم قول دادم حتی با خودم درباره این مسایل که ناراحتم کرده حرف نزنم

    میخوام دیگه به این مسایل(که مالی هم هست و قطعا تحت فشار قرار میگیرم ) فکر نکنم و مطمینم که همه چیز رو خدا به بهترین شکل حل میکنه.

    خدایا من غیر تو هیچکس رو ندارم و میدونم تو بهترین چیزا رو برام فراهم میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فرزانه در مسیر آگاهی گفته:
    مدت عضویت: 1236 روز

    رد پای من در روز بیست و سوم از سفرنامه

    توحید عملی 1

    سلام به استاد سراسر عشق و مریم خانوم عزیز و خانواده دومم

    استاد واقعا لذت بردم از این فایل بسیار تأثیرگذار بود احساس میکردم یه جاهایی خدا داره باهام صحبت می‌کنه و من چقدر خوشبختم که هرروز با برداشتن حتی کوچکترین قدم به خداوند نزدیک و نزدیکتر میشم

    من در به زبان اوردن اینکه قدرت مطلق خداونده و بدون اذن خداوند برگی از درخت نمیفته بسیار عالیم اما بااین فایل و کمی فکر کردن به حرفاتون متوجه شدم که خیلیییی جاها فقط در حد حرف بوده و واقعا در شرایط به ظاهر بد باید از خودم می‌پرسیدم ایا خداوند برایت کافی نیست؟؟!!

    شرک خفی زیادی دارم که از خدا میخام کمکم کنه بتونم تبدیل به ایمان و توحیدش کنم

    ایمان دارم که هدایت شدنم به این سفرنامه قطعا دلیل و حکمتی همراهش بوده و همراه این سفرنامه به بقیه ی خودم قول میدم هرروز یک قدم به سمت توحید عملی نزدیکتر بشم و یادم بمونه توحید عملی یعنی منطبق بودن رفتارت در هر لحظه و شرایط با قوانین ثابت و بدون تغییر خداوند

    چقدر قشنگ استاد عزیزم فرمودن یکتاپرستی ارامش و سلامتی میشود در جسم و جانت

    سرمایه اولیه میشود برای کسب و کارت

    عزت نفس میشود برای درک ارزشمندی و توانایی هایت

    خوشبین و امیدوار میشوی تا قادر شوی انچه را دیگران بحران میشمارند فرصتی بدانی که برای رشد تو امده است

    خداوند عزیزم ازت صدها هزار مرتبه سپاسگزارم بابت اینکه کنار انسان بزرگ معنویم و دوستان همفرکانسی عزیزم هرروز به تو نزدیک و نزدیکتر میشوم.

    من با وجود استاد نازنینم خدای خودمو شناختم و از اون خدایی که برام ساخته بودن خدای عصبانی و ترسناکی که فقط دنبال گرفتن مچ بنده هاشه به این خدایی که سراسر عشق و موهبته رسیدم.

    در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1509 روز

    به نام خداوند بی همتا

    ردپای شماره 23

    توحید عملی

    در رابطه با موضوع فایل میتونم بگم که با اینکه بارها و بارها استاد مفهوم توحید و یکتاپرستی و توحید در عمل رو برامون باز کردند اما همچنان درک عمیق و باور کردن و اجرای این موضوع که توحید عملی یعنی منطبق کردن رفتارت در هر لحظه و در هر شرایطی با قوانین خداوند نیاز به تکرار و تکرار داره تا بتونیم تو زندگی مون توحیدی عمل کنیم تمام تلاشم این روزها و در این مسیر بهبود شخصیتم و بهبود باورهام هست که با عمق جان بپذیرم و باور کنم تمام صحبت های استاد رو با اینکه بارها گفتم مثل تشنه ای هستم که دارم تو این سایت سیراب میشم و به آرامش می رسم اما هنوز هم عادت ها و باورهای غلط قبلی من رو به زیر می‌کشن تا تعهدم رو از دست بدم و برگردم به همون مسیر غلط و سردرگم قبلی اما به خودم قول دادم صدبار اگر توبه شکستم باز برگردم و از نو شروع کنم تا یه جایی به خودم آفرین بگم که ادامه دادم و پا پس نکشیدم

    الهی شکر بابت همه داشته هام در این لحظه

    عاشقتم خدای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    محمد اسدالهی گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    سلام بر استاد عزیز ومهربان ولایق

    من امروز تو شرایطی هستم که واقعا نمی دونستم ثروت و خوشبختی همه در گرو شناخت خدا و دانستن اینکه فقط وفقط باید از خداهمه چیز رو خواست

    من الام تو موقیعتی هستم که تقریبا همه دست رد بر سینه ام زده اند

    طلبکارام تهدید کرده اند که شکایت میکنن وغیره

    تنها چیزی که الام فقط فقط منو ارام میکنه فایل های استاد هست و غیره

    الام دارم به نجواهای شیطان با در دست گرفت قلم ونوشتن خدایا شکرت که به من ثروت وسلامتی وخوشبختی دادی جواب میدم الام داشتم مینوشتم خدایا باید اولین یک ملیارد زندگی منو تو این هفته بدهی

    واقعا من اعتماد دارم که میدهد

    این نوع نگاه وفکر فقط توست شما استاد عزیز البته به خواست خدا به من داده شده وگرنه قبلا باید با عجز وناتونی دست به دامن اینو اون میشدم باز هم خدایا مهربان شکرت به امید روزی که بگم بچها من اولین کامنتم رو نوشتم وهموندروز جواب گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهدی صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2261 روز

    درود بر شما

    فایل بیست و سوم. توحید

    مسیری که اومدم در رابطه با خداوند ، خیلی پر پیچ و خم بود. از توضیحات و فهم غلطی که توی کله ام کردن تا نماز اجباری مدرسه و دعوای با خانواده و فحش خدا دادن و کفر و ناسزا.از بی خدایی و منکر خدا بودن و روی اعتقادات مذهبی ها راه رفتن تا فاز با خدا بودن رو گرفتن من.

    چه صفت هایی که به خدا دادم. میگفتم با من ضد هست. منو اورده زجر بده. زندگی درد اوری که داشتم رو با سرزنش کردن پدر مادر بخاطر تولدم و خداوند بخاطر افرینشش ، خیلی تند و گلایه امیز و شاکی از همه چی مرور میکردم و تعریف میکردم

    وارد مرحله ای زندگی شدم که اروم تر شدم . بعد از اعتیاد و زندان و…. که از دوازده سیزده سالگی شروع شده بود توی بیست سالگی به جلسات و اتاق های بهبودی رسیدم . خدا رو همه جا سرچ کردم . توی قدم های انجمن. کافی نبود رفتم توی کتابای معنوی . کتابهای اشو و حتی انجین خوندم. بخاطر برچسب مذهب خاصی بهم نخوره توی گمنامی برای خودم مطالعه میکردم. چون دیده بودم که تا اسم مسیح کسی میاره یا از گیاه خاری میگه ، بهش برچسب میزدن

    رفتم مکانهای خاص . رفتم توی کوه هفتن شیراز با دراویش حرف بزنم ولی ارتباط نگرفتم.

    مدیتیشن و یوگا و همه چی ر امتحان کردم نصف نیمه و دست و پاشکسته . روابط ناسالم بوجود اومد و درد زیادی کشیدم از اعتیاد مواد بدتر .

    توی کلاس های فروش همکلاسی بود دمش گرم اسم استاد اورد وقتی دید من دنبال استادهای معروف هستم. جالبه با اینکه عباس منش معروف بودن ولی اسمش رو نشنیده بودم. حالا میفهمم تو مدار نبودم

    الهی شکر با فایل های به قول استاد از راه نادرست شروع شد . البته الان همه رو پاک کردم ….

    بگذریم.

    رابطه من با خدا مثل یک رابطه انسانی بود تا رابطه معنوی و هی ارتقا پیدا کرده تا به اینجا

    میخام بگم تا به این حالت خلسه رسیدم جونم بالا اومد

    میگم خلسه چون تجربش کردم و میخاسم این حالت رو که نمیشه با یک کلمه مثل خلسه هم توصیفش کرد. توی نعشگی و مستی و جدا شدن از حالت طبیعی میخاسم برسم بهش . به ارامش به خدا

    توی سکس برای چند لحظه هست این حالت. چیزی که توی مغز ترشح میشه و نامهای علمیش رو دقیق نمیدونم اندروفین یا دوپامین یا هرچیزی مثل هروئین و بخاطر همین افراط میکردم توی خوارضایی و فیلم سکس دیدن(چقدر توی چیزای بیرونی مثل دیدن فیلم سکسی میخاسم ذهنم و نجواهای دیوانه کننده رو اروم کنم)

    خلاصه کلام فرق استاد با من اینه که ایشون تامل و تعقل کردن توی اتفاقات زندگی ولی من فرار کردم. مغزم با چسبیدن به چیزای اعتیاد اور همش فرار کرده و بجای حل مشکل ، رفته سراغ مشکل جدید درست کردن

    هیچی نیسم و این حس منه . بخاطر احساس بی ارزشی حتی کامنت هم نمینوشتم . میگفتم بنویسم که چی بشه مگه ارزشی داره.

    داشتم فکر میکرم به سوالی که برای استاد پیش اومده بود، که قراره من چکار کنم؟رسالتم چیه؟

    بارها چنین اتفاقاتی پیش اومده که باید می ایستادم و سوال میکردم و فکر میکردم که چرا من جون سالم بدر بردم چرا من نجات پیدا کردم و جهان با من چکار داره؟ ولی ولی ولی ، من زدمش پای شانس یا اینکه مگه حالا چی شده و من که خاص نیسم و عددی نیسم و چون رابطم با خدا نگاه انسانی بود میگفتم خدا که نگاه ما نمیکنه

    واقعا چرا ؟

    امیدوارم اونقدر درونم اروم بشه و نجواها ساکت بشن که جواب رو که فریاد میزنه و نمیشنوم رو متوجه شوم

    در کنار ترتیب این فایل ها دارم کتاب چگونه فکر خدا رو بخانیم رو جلو میرم. و درک بهتری از خداوند پیدا کردم

    سپاس از شما و دوستان همراه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: