جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام به تمامی دوستان عزیزم ، استاد عباس منش گرامی و خانم شایستهی گرامی
به یه الگوی تکرار شونده در کسب و کارم رسیدم
یعنی دقیقاً کسب و کار من اینجوری داره پیش میره : من یه قرارداد یا چند تا قرارداد خوب پشت سر هم دارم ، یه ورودی خوب وارد حسابم میشه و بعد دیگه تا مدت ها هیچ قراردادی به ثمر نمی شینه ، حتی پیش میاد که طرفین تا پای قرار میان ولی به دلایل واهی و مسخره!! قرار کنسل میشه… این در حالی هست که من هرچی فکر می کنم می بینم انصافاً بهترین خودم رو گذاشتم
1- صداقت و درستی در رفتار
2- احترام به هر دو طرف
3- آن تایم بودن در تمام موارد
4- خوش پوش بودن و رفتار درست
5- برخورد زیبا و با لبخند
6- صحبت کردن حرفهای با توجه به تخصصی که دارم و …
ولی قرار داد نمیشه!! یا اصلا مشتری نمیاد با مشتری هایی که من برایشون وقت می گذارم سر بزنگاه می فهمم که به جای دیگه رو پسندیدن و رفتن پای قرار … یا مشتری میاد من کلی هم برایش وقت می گذارم همه چیز هم داره سخت و رنج آور پیش میره و در نهایت … مشتری این چند مورد خیلی خوبی که … هم از نظر قیمت و هم از نظر کیفیت بهش نشون دادم رو به دلایل واهی و کاملاً غیر منطقی رد می کنه و نمی پسنده!!
حالا چی میشه که من میرسم به جایی یک یا چند تا قرارداد پشت سر هم میزنم
دقیقاً اتفاقی که می افته اینه که من دیگه رد میدم … زانوهام خم میشه و میشینم به گوشه میگم خدایا من هیچی بلد نیستم تو بلدی … خودت هدایتم کن … و سعی می کنم ابن خشوع و تواضع رو اعمال کنم در تمام رفتار هام و در تمام حرف هام
و مثل یه ذکر دائما زیر لب بگم که خدایا خودت هدایتم کن من خیلییییی روی تو حساب کردم و روی خودم هیچ … من بلد نیستم
و شاید برای شما جالب باشه
مشتری ای که من اصلاً با عقل منطقی خودم یه درصدم فکر نمی کنم مشتری باشه … میاد با اولین بازدید ، همون اولین مورد رو می پسنده و خیلی راحت بیانه میده … خیلی راحت میاد پای قرارداد … خیلی راحت هم مبلغ کیمیسیونی که من درخواست می کنم می پذیره و پرداخت می کنه
به همین خاطر هست که من به این جملهی استاد ایمان آوردم که میگه وقتی روی خودت حساب می کنی !! حتی اگه همه کارها رو درست انجام بدهی هم نتیجه اشتباه از آب در میاد ، به خدا من این رو با پوست و گوشت و استخوانم تجربه کردم
و به این نتیجه رسیدم که باید این رو تبدیل کنم به عادت که همیشه بگم من هیچی نیستم و هرچی دارم از آنِ خداوند هستش و همیشه آگاهانه سپاسگزار این خدای با معرفت عاشق و مهربانم باشم
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر
به نام یگانه خالق هستی
سلام به تمامی دوستان عزیزم ، سلام به شما استاد آگاهم و خانم شایستهی گرامی
من می توانم اسم این فایل رو بگذارم ، عزت نفسِ توحیدی، یعنی اعتقادم بر اینه که آگاهی های این فایل عزت نفسی رو در وجودم میسازه که بر پایه های توحید استوار شده
من موضوع هدایت و توحید را با شما یاد گرفتم استاد عباس منش عزیزم و تا همیشه از شما سپاسگزارم
مطالب زیادی در ذهنم هست که دوست دارم بیان کنم، خدایا کمکم کن و بهم قدرتی بده که بتوانم افکارم رو به رشتهی تحریر در بیارم الهی به امید تو …
– یکی از کار هایی که انجامش کمک می کنه من توحیدی تر رفتار کنم و همیشه به یاد داشته باشم کیه که قدرت داره؟ کیه که همه کارست؟!
استفادهی آگاهانه از جملهی به لطف خدا هستش
یعنی اول تمام گفتگوهای ذهنیم با خودم میگم به لطف خدا این اتفاق افتاد یا به لطف خدا توانستم فلان کار رو انجام بدهم یا … به شکل های مختلف از این جمله استفاده می کنم ؛ البته هنوز در این زمینه به ثبات نرسیدهام ولی تلاشم اینه که خیلی بیشتر آگاهانه از این عبارت مفهومی استفاده کنم تا به یاد بیارم کیه که داره همه کارها رو انجام میده و اعتبارش رو بدهم به اون … نه اینکه اعتبار اصلی رو بدهم به خودم ، نه اینکه اعتبار اصلی رو بدهم به بقیهی آدم ها
– یه مثال خیلی مشخص دارم از زمانی که روی عقل و هوش خودم حساب باز کردم و نتیجهاش هم اصلا جالب نبود!!
این مثال دقیقاً مصداق همون جمله ای هست که استاد فرمود: وقتی در مسیر هدایت الهی نیستی، حتی اگر همهی کارها رو درست انجام بدهی هم نتیجه اشتباه در میاد
یادمه خرداد یا تیرماه 1402 بود یه ایده ای رو ذهن منطقی من بهم گفت برای رشد در کسب و کارم و جذب مشتری های فراوان و در نتیجه قراردادهای زیاد و در نتیجه ورودی مالی بالا، به خوبی یادمه که منطق ذهنم گفت، چون ایده های خداوند همراه با حالِ خوبه، من در اون برههی زمانی و اون روزها حالم میزون نبود، چقدر هم خوشحال بودم که من چقدر باهوشم! که همچین ایدهی عالی ای رو اجرا کردم و به ذهن بقیه نرسیده! من ایدهام رو اجرا کردم و چند روز خودم رو از زندگی کردن محروم کردم!! موبایلم به مدت دو سه روز روزی بیست الی سی تا زنگ و پیام دریافت می کرد و هر تماس رو اگر پاسخ می دادم بین 2 الی 10 دقیقه از من انرژی و زمان می گرفت که البته بیشتر تماس ها به سمت زمان بالا میل داشت!! و هر پیام هم اگر می خواستم پاسخ بدهم حدود 3 الی 5 دقیقه باید زمان بهش اختصاص میدادم
از بین این همه مشتری و این همه پیگیری و این همه انرژی و زمان گذاشتن (بعد از حدود دو روز کم آوردم و اون ایدهی اجرایی رو لغوش کردم) تا حدود یک هفته تایمم پر بود و فکر می کنم یک مشتری از بین اون همه مشتری به ثمره رسید و منجر به عقد قراداد شد یا شاید هم هیچی… (دقیق یادم نمیاد، موضوع مال حدود 8 ماه پیش هستش)
این مثال رو ذکر کردم که به خودم یادآوری کنم (این جمله رو باید با طلا بنویسم و قاب کنم و نصب کنم روی دیوار) وقتی در مسیر نادرستی هستی، حتی اگر تمام کارها رو درست انجام بدهی، نتیجه اشتباه میشه
یه مثال دیگه هم دارم از زمانی که خداوند با یک اتفاقی که به ظاهر شاید برای همه تلخ بود به من یک درس زندگی ساز داد
شاید بتوانم از این اتفاق به عنوان بزرگترین درس زندگی ام نه فقط در سال 1402 بلکه در کل زندگیام تا به امروز یاد کنم
قبل از اینکه بگم این درس زندگی ساز و این اتفاق چی بود یه مقدمه ای رو بگم از خودم…
من در اواخر سال 1401 و سال 1402 متوجه شدم یه باورِ خیلی اشتباهی دارم که نمی توانم در لحظهی حال زندگی کنم و از تک تکِ لحظاتم لذت ببرم و همیشه درگیر آینده یا گذشته هستم، در صورتی که همیشه این جملهی استاد در ذهنم می پیچید که ، اصلاً تا زمانی که شما یاد نگیرید از زندگیتون لذت ببرید، شما به خواسته هاتون نمی رسید … یعنی فاصلهی بین شما و خواسته هاتون فقط با احساسِ خوبه که پر میشه
با این درکی که از قوانین پیدا کردم و شناختی که از خودم پیدا کردم ، مدتی بود (چند ماهی میشد) که آگاهانه سعی می کردم از لحظاتم لذت ببرم و منتظر یه اتفاق خاص نباشم… و همیشه از خداوند می خواستم که کمکم کنه شخصیتم رو به این سمت تغییر بدهم
اوکی
من دو سه ماهی در بهار و تابستان سال پیش آگاهانه رفتم به یک محلهی جدید مشغول به کار شدم در دفتر یکی از دوستانِ دوستانم (هدف هایی مشخص داشتم که به لطف خدا بهشون رسیدم)
این بندهی خدا که صداش می کردن حاج حسن ، بسیار بسیار انسان شریف با آبرو و با اعتبار نیکی بود و خیلی ها دوستش داشتن ، از جمله خودم واقعاً انسان شریف و نازنینی بود
بازنشستهی فرهنگی بود و حدود 40 و خورده اب سنش بود، سنی نداشت …
از اونجایی که قبلاً بسیار بسیار ثروتمند و متمول بود و ورشکسته شده بود و یک فرزند دختر هم داشت که در زمان به دنیا اومدن به خاطر اشتباهات پزشکی از دست رفته بود
همیشه و همیشه غصهی این دوتا اتفاق رو می خورد و تقریباً با هر کسی به کمی احساس صمیمیت می کرد سفره ی دلش رو باز می کرد …
تصور کنید که همچین شخصیتی پکیجی کامل از مسائل ناگوار و واقعاً دردناک و بیماری ها رو همیشه با خودش حمل می کرد دیگه!!
من فقط یه مقداری فقط اشاره کردم به موضوع … دیگه نمیخواهم ادامه بدهم ، فقط تا حدودی گفتم که متوجه موضوع بشوید و خودم هم بعداً بتوانم با مراجعه به این دیدگاهم درسش رو به یاد بیارم …
چند ماه از همکاری من با ایشون گذشت و من واقعاً تلاش می کردم ، خیلیییی تلاش ذهنی می کردم و سعی می کردم که پای صحبت های این مرد شریف نشینم و در مجالس گفتمان تو این دفتر شرکت نکنم!!
ولی خدا شاهده حتی یکبار از خداوند شکایت نکردم که خدایا؟؟ من ازت چی خواستم و چه کردی؟
نه …. آگاهانه سعی می کردم تمرکزم رو بگذار روی نکات مثبت اون محیط و محله ، اون دفتر و اون آدم که میگم انصافاً یکی از شریف ترین و درست کارترین انسان هایی بود که در زندگیم ملاقات کردم و به خودم میگفتم من به فراخور باورها و درخواست هایی که داشتم به اینجا هدایت شدم و باید ادامه بدهم … باید حال خودم رو خوب نگه دارم و اجازه بدهم خدا درس هایی رو که باید بهم بده … همیشه یادمه به چشم یک درس ، هدایت شدنم به این آدم و این دفتر رو نگاه می کردم و میگفتم در آینده به نیکی از این برههی زمانی زندگیم یاد خواهم کرد … و همینطور هم شد …
ماه محرم گذشت و ما رسیدیم به ماه صفر ، من مقداری دینار خریده بودم برای مادرم ، ایشون رفت کربلا و برگشت و یه مقداری از دینارها اضاف اومد و با خودش آورد ایران
دینار ها تو کیف پولم بود و یه شب در دفتر نشسته بودم (می خواستم فردای اون روز ببرم دینار ها رو change کنم) که ایشون به یکباره تصمیم گرفت ، فردا صبح اون روز بره کربلا، نزدیک اربعین بود
خب طبیعتاً دنبال دینار بود دیگه ، دینار های من هم ایشون خرید و مقداری هم از شخص دیگه ای خرید و صبح با دوستانش راهی کربلا شد
دو روز بعد اعلامیه فوت ایشون رو تو گروه کاری ای که داشتیم دیدیدم و همه متعجب شدیم!!
نمی خواهم داستان های مرتبط به فوت کردنشون و وقایع بعدش رو تعریف کنم …
درس بسیار بسیار بزرگی که من گرفتم این بود که تا بهت فرصت زندگی کردن داده شده، زندگی کن و از تک تک لحظاتت لذت ببر و سعی کن غصه هیچ چیز … هیچ چیزی رو نخوری چون هیچ چیز … هیچ چیزی تو این دنیا ارزشِ غصه خوردن رو نداره، نقطه سر خط
پس از این … من خیلی خردمندانه تر با وقایع و اتفاقات و شرایط و انسان ها برخورد می کنم و دائماً به خودم یادآوری می کنم که: زندگی یه فرصتِ کوتاهه … من می خواهم از این فرصت کوتاه نهایت استفاده رو ببرم ، نهایت لذت رو ببرم و زندگی رو واقعاً زندگی کنم …
یاد صحبت های استاد در فایل «ما بی انتها هستیم» می افتم
و اینجا ایمان من به خداوند خیلی قوی تر شد که هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست منی که یک عمر در خانواده و فرهنگی بزرگ شدم که غصه خوردن یک ارزش بسیار والا و بزرگ شمرده می شده، باید هدایت میشدم به این انسان و این اتفاقات، تا این درس زندگی ساز رو یاد بگیر
و مطمئنم تا زمانی که این درس رو در خاطر داشته باشم و مرور کنم دیگه به مسیر قبلی زندگی ام بر نمی گردم
دیگه یاد گرفتم که: این شاد بودن هستش که ارزشه ، نه تنها یه ارزش بسیار بزرگه بلکه تنها راهِ رسیدن به خوشبختی و سعادت هستش، هم در این دنیا و هم در اون دنیا
در پناه خداوند مهربان و توانا و هدایتگر باشیم
به نام یگانه خالق هستی
سلام سعیده جان ، امیدوارم حالت عالی باشه و در پناه خداوند مهربان باشی
سپاسگزارم به خاطر نگارش این دل نوشتهِ زیبا
بی نهایت لذت بردم و یاد خدا در دلم زنده شد
همیشه دیدگاه های شما من رو توحیدی تر ، زلال تر و آرام تر می کنه
آرامش الهی رو برای قلب مهربانت خواستارم
سعیده خانم، بابت عشق توحیدی ای که هر روز داره درونت، بیشتر شعله ور میشه، تبریک و تهنیت عرض می کنم
عشقتون پایدار
به نام یگانه خالق هستی
سلام به شما خانم یوسفی عزیز
چقدر عکس پروفایل شما زیباست و چقدر پر از مفهوم است … تبریک …
بهتون تبریک میگم که به احساس خشوع و تسلیم بودن رسیدین و خیلی زودتر از اون چیزی که فکر می کردید هدیتون رو (این فایل) دریافت کردید، مبارکتون باشه
خانم یوسفی حقیقتا دلم برای خواندن دل نوشته های شما و گپ زدن با شما تنگ شده بود
دوستای خوب و ارزشمندی که اینجا دارم رو با دوستای بیرون از اینجا هرگز مقایسه نمی کنم
به همون شکل که عشق و محبتی که تو قلبم نسبت به شما دوستای عزیزم دارم رو با دوستان بیرون از اینجا مقایسه نمی کنم
شما قلبتون پاکه
شما صدایِ خداوند هستید، برای من با دل نوشته هاتون…
زیباییِ خداوند هستید با تصاویر زیبای پروفایل هاتون….
بودن در جمع شما و هم نشینی و هم کلامی با شما، من رو به خداوند نزدیک تر می کنه …. یاد خدا را در قلبم زنده می کنه
الا بذکر الله تطمئن القلوب شما ها مصداق بارز این آیه هستید
خداوندا… ای خدای مهربونم این تو هستی که من رو هدایت کردی بیام اینجا و این نوشته های زیبا رو بخوانم و این تو هستی که داری به من الهام می کنی و من می شنونم و می نویسم
اعتبارش کاملا بر می گرده به شما
دوست دارم هم به خودم و هم به شما به خاطرِ این عشق توحیدی که هر روز داریم در وجودمون خودمون گسترش می دهیم، تبریک و تهنیت بگم ، مبارکمون باشه این عشق الهی
به قول استاد در جلسه قرآنی قدم اول در یک قلب دو عشق نمی گنجه مبارکمون باشه قلب جدیدمون که جایگاه خداوند شده
خدایا شکرت چقدر حالم خوبه وقتی از شما و عشق شما می نویسم
چقدر آروم میشم، کاملا احساس می کنم که تپش های قلبم منظم شده ، بدنم میزون شده و ذهنم داره هورمون های آرامش بخش و شادی بخش ترشح می کنه
خدایا شکرت بابت وجودت که تنها و تنها تکیه گاه منی
چقدر خوبه که منِ بندهِ ضعیف؛ تو رو دارم و می توانم همه جوره روی تو حساب کنم
خدایا شکرت
چقدر خوبه که تا قبل از اینکه برم به سفر آخرت این آگاهی ها رو فهمیدم و دیگه یقین دارم مادامی که قلبم فقط مملو از عشق شاست…
مادامی که به روز آخر ایمان دارم و عمل صالح انجام می دهم جایگاه ابدی من بهشته هم در این دنیا و هم در اون دنیا
یاد صحبت های استاد می افتم تو یک لایو مشترکی با استاد عرشیانفر استاد میگفت: خدایا ……. (با تامل و چهره ای بسیار به وجد اومده) این دنیا چقدررر زیباست چقدر تو خوبی چقدر این دنیا بی نظیره چقدررر نعمت و ثروت در این جهان هست (تو چشم های استاد اشک حلقه زده بود) و بعد خطاب به استاد عرشیانفر می گفت: ببین بعضی وقت ها به خدا میگم خدایا این دنیا اینقدرررر زیباست که دوست دارم واقعا هزار سال زندگی کنم
دیشب قبل از خواب هدایت شدم جلسهِ ستاره قطبی قدم پنجم رو گوش دادم
استاد می گفت: اگر شما من رو چندین سال قبل در بندر عباس می دیدید و الانِ من درفلوریدای امریکا رو می بینید، به الله ی که می پرستمش سوگند من به همون اندازه احساس خوشبختی می کنم که همون زمان در بندر عباس احساس خوشبختی داشتم
یعنی این نوع نگاه سپاسگزار بودن و به اتفاقات از زاویه ای نگاه کردن که به احساس بهتری برسی و فرصت ها رو ببینی، و این تسلیم بودن در برابر خداوند هستش که باعث میشه شما چرخ زندگیت هر بار روان تر و روان تر بشه و به احساس خوشبختی بی نهایت برسی
و به قول شما خانم یوسفی هر کدوم از ما ها که توانستیم برهه ای رو تسلیم باشیم و سر سپرده ی هدایت های الله باشیم ، دیدیدم که چقدررررر زندگی ما افتاده روی غلطک احساس کردیم که روی دوش خداوند نشستیم و طعم شیرین خوشبختی در تمام ابعاد رو چشیدیم چون وقتی در این مدارِ تسلیم بودن یه کمی به ثبات میرسی، اتفاقات عاااالی از در و دیوار به شکل عشق و محبت ، به شکل سلامتی ، به شکل ثروت و به شکل همزمانی ها (که بعضی وقت ها از شدت ذوق و شوق گریت می گیره چون حضور خداوند رو تو زندگیت حس می کنی) رخ میده
خانم یوسفی عزیز قلم زیبای شما رو در نوشتن این نیایش های زیبا تحسین می کنم . دعوتتون می کنم بیایید یک بار دیگر با هم از اول بخوانیم
به نام یگانه خالق هستی
ای پوشاننده، گناهان و خطاها، چه گناه ها و عیب ها که برایم پوشاندی و مرا در چشم مردم نیکو جلوه دادی.
ای روزی رسان…
به نام یگانه خالق هستی
سلام فاطمه خانم
وقت شما به خیر
سپاسگزار خداوندی هستم که از طریق نشانه ها هدایتم کرد بیام اینجا و دیدگاه شما رو مطالعه کنم، درس یاد بگیرم و خداوند و هم زمانی هایش رو تحسین کنم
جریان اینه که من … صبح که بیدار شدم اولین کاری که کردم اومدم به صورت هدایتی هفت هشتا از پروفایل دوستایی که کامنت هاشون بهم حس خوبی میده باز کردم و به خودم گفتم امروز گه گداری میان کارهام به عنوان تفریح و لذت بردن میرم کامنت یکی از این دوستانم رو در جلسه 10 توحید عملی می خوانم (میگم جلسه ، نمیگم قسمت، چون جدیدا دارم ذهنم رو تربیت می کنم به فایل های دانلودی هم به چشم دوره نگاه کنم و ارزشش رو درک کنم)
خلاصه الان که هدایتی اومدم تو گوگل کروم موبایل اولین صفحه پروفایل آقا رسول بود
دیدگاه زیبای ایشون رو خواندم
حسم نگفت اینجا پاسخی بنویس
گفتم چشم ، هرچی شما بگی ، من تسلیمم
بعد اومدم همون اولین دیدگاه آقا اسدالله رو که در پاسخ به شما و رسول جان نوشته بود خواندم
و وقتی دیدم ایشون چقدر زیبا از دیدگاه شما تعریف کرده بود
این رو به نشونه دیدم قبل از مطالعهی بقیه اون پاسخ ها و لذت بردن ازشون
اول بیام صفحهی پروفایل شما (که میگم از صبح اصلا صفحهی پروفایل شما اینجا باز بود) دیدگاه شما رو بخوانم
و انصافاً ، انصافاً هم خیلی دیدگاه شما تحسین برانگیز بود، دمتون گرم که هم اینقدر زیبا همزمانی ها و هدایت ها رو درک می کنید
و هم اینقدر شیوا و به زبون خودمونی می نویسید
برای من هم بارها و بارها این مدل هدایت پیش اومده که مثلاً یه روزی حسم یهویی بهم گفته امروز نرو دفتر (دفتر مشاور املاکی که من با سمت مشاور مشغول هستم رو عرض می کنم) و من نرفتم و به حسم گوش دادم که مثلاً گفته امروز برو فلان مجتمع تجاری تفریحی برای خوش گذرونی و دور دور و خرید و من هم گفتم چشم رفتم و کلی هم اون شب معجزه (منظورم هدایت ها و همزمانی های خداوند در زندگیم هستش) برایم رخ داده و لذت بردم
فردا روزی که رفتم دفتر
یا حتی چند وقت بعدش فهمیدم که اتفاقاً همون روز یه اتفاق ناگوار و بسیار ناجالبی تو دفتر یا مرتبط به دفتر رخ داده
که البته خدا رو شکر به من هیچ مرتبط نبوده ولی اگر من بودم حتما ترکش هاش به من هم اصابت می کرد
یعنی از نظر ذهنی به هم میریختم
می خواهم بگم من دارم تلاش می کنم که تا این حد تسلیم خداوند و پلن هاش باشم
حتی وقتی بهم گفت از پس از خواندن پاسخ آقا اسدالله بیام اینجا و این دیدگاه رو بخوانم گفتم چشم و این اتفاق قشنک رخ داد و هدایت شدم که این رد پای زیبا رو از خودم ثبت کنم
خدایا شکرت
به نام یگانه خالق هستی
سلام آقای برزگر
روز به خیر
امیدوارم حالتون عالی باشه و خداوند مهمون قلب زیباتون باشه
این دیدگاه زیبای شما رو خواندم و لذت بردم
مخصوصاً این آیه بی نهایت آرامش بخش ، این دعای زیبا رو خواندم یه نور هدایتی رو در قلبم دریافت کردم
حضور خداوند در قلبم احساس کردم
خیلی احساس خوبی بود خیلی…
سپاسگزارم
خدا نگهدارتون باشه
به نام یگانه خالق هستی
درود به شما آقای ادبی عزیز
وقت شما به خیر
امیدوارم حالتون بی نهایت عالی باشه و در پناه خداوند یکتا باشید.
من قبلاً یه دیدگاه بسیار تأثیرگذار از شما خواندم همون دیدگاهی که تمام باورهای توحیدی استاد از فایل های مختلفش در زمینه اجرای توحید در عمل رو یکجا نوشته بودید
و من اون دیدگاه شما رو کپی کردم در نت های موبایلم و بارها و بارها در مواقع مختلف خواندمش
با صدای بلند تو خیابون یه جای خلوت راه می رفتم و می خواندمش زمان هایی که یه کمی می ترسیدم از عوامل بیرونی
واقعاً سپاسگزارم خیلی اون دیدگاه شما بهم کمک کرد
و اما برسیم به این صفحه
من دیدگاه دوم شما و در پیوست به اون، این دیدگاه سومی رو هم خواندم
هر دو دیدگاه شما رو چندبار خواندم
اصلا هنوز هم برایم گنگ و سنگین درک این نوشته ها
خیلی خیلی سپاسگزارم و کاملا بُهدزده شدم از عظمت خداوند و قوانینش که مو لای درزش نمیره
چقدر قلبا تحسینتون کردم که به این مستند زیبا هدایت شدید
خواهش می کنم یه بار دیگه اسمش رو بهم بگید و بگید کجا می توانم پیداش کنم ، یوتیوب هستش؟
چون خیلی مشتاقم برم با دقت ببینم و بیشتر باورهای قدرتمند کننده در مورد خداوند بسازم
و
در مورد این باور زیبایی هم که اینجا نوشتید و گفتید که این موضوع عدم تغییر میزان اکسیژن در کرهی زمین و عدم تاثیر عوامل بیرونی در میزان اکسیژن کرهی زمین …
این رو ما می توانیم به صورت منطقی ازش استفاده کنیم و بگیم خدایی که به این شکل داره این کیهان رو مدیریت می کنه
قطعا اگر من روش حساب کنم و قدرت بی نهایتش رو باور کنم، زندگی من هم عالی مدیریت می کنه و عوامل بیرونی ذره ای در زندگی من تاثیر گذار نخواهند بود
خیلی ممنونم و به خداوند مهربان و یکتا می سپارمتون
خدایا به خاطر این دوستان بی نظیر و آگاه بی نهایت قدر دان و سپاسگزارم
به نام یگانه خالق هستی
درود به شما
اوقات به کام
سپاسگزارِ خداوندی هستم که هدایتم کرد تا بیام این دیدگاه نابِ شما رو مطالعه کنم و درسش رو بگیرم
درسی که ازش گرفتم و احساسی که دارم اینه که نگران مزدوج شدن نباشم
و
به وقتش ، وقتی که من آماده اش باشم خداوند با زبان نشانه ها اون بانوی محترمی که درخورِ من باشه و من هم در خورِ ایشان باشم را هدایتمون می کنه و ما رو به زیبایی و عزتمندانه به هم میرسونه
خداوند استاد برنامه ریزی های بدون نقص هستش
—————————————-
آقا رضای عزیز چقدر قلم شیوا و روانی دارید
هم در خوش نویسی که بارها کارهای زیبا و البته کارهای طنز شما رو در کانالتون تحسین کردم
هم در نگارش جملات و کنار هم چیدن کلمات
چقدر همسرتون که اتفاقاً اسمشون هم با خواهر بنده یکی هستش تحسین می کنم
من خطاطی های همسرتون رو ندیدم ولی همون روز هم تلفنی خدمت شما عرض کردم که چقدر همسر شما خوش ذوق و با سلیقه است و چقدر این عکس پروفایل شما با تمی گرم بدون عوامل حواس پرتی و چه زاویهی زیبایی و چه لوکیشن زیبایی داره
من واقعاً ایشون رو تحسین میکنم
شما رو تحسینتون می کنم که با شجاعت، تنهایی به ملاقات این خانوادهی محترم رفتید و با ایشان صحبت کردید
و
چقدر زیبا خداوند مثل همون آیهی معروف سورهی بقره دل ها رو برای شما نرم کرده و مهر شما رو در قلب خانواده همسرتون قرار داده
و
یک درس دیگه هم این بود که با اینکه به ظاهر شرایط ایده آل برای ازدواج هم نداشتید
و با اینکه هیچ شناختی هم نسبت به این خانواده نداشتید
ولی توانستید به لطف خدا، تسلیم امر خداوند باشید و ازش خاشعانه درخواست هدایت و کمک کردید و خداوند (استاد برنامه ریزیهای بی نقص) اینقدر زیبا همهی کارهارو انجام داده
آقا رضا، دوست عزیزم، می خواهم دل نوشتهای از شما در پی وی خودم رو اینجا بازگو کنم و در موردش صحبت کنیم…
آقا محمد حسین
من این نگاه زیبابین و نکته سنج تو را تحسین میکنم…
و دوست دارم این را به تو بگویم که
این نگاه زیبابین تو آخرش یه کاری دستت میده هااا ، یک کار بسیار قشنگ از جنس بهشت…
بهشتی از جنس یک حالِ خوب دائمی…، به قول قرآن…
(خَـٰلِدِینَ فِیهَا لَا یَبۡغُونَ عَنۡهَا حِوَلࣰا)
[سوره الکهف 108] (این هم داخل پرانتز بگم، ممنون میشم بیشتر در مورد این آیه و درس های حولِ این آیه برای من توضیح بدهی، سپاسگزارم)
خدا ان شا الله به شما خیر بده…
این دعاهای خیر شما و با این سیل انرژی مثبتی که هر بار روانهی من می کردی :))
و مرور کردن حرف های شما با خودم داره باعث میشه که من مدارم با سرعت خیلی خوبی رشد کنه
چند تا از دوستان قدیمیام از مدارم خارج شدن و دیگه تقریبا باهاشون در ارتباط نیستم و جالبه دیگه هیچ احساس دوست داشتنی هم نسبت بهشون ندارم، قبلاً خیلی دوستشون داشتم
ولی این روزها به درستی خداوند داره به من میگه که باید رهاشون کنم …
و
و این رشد کردن من و رفتنم به مدارهای بالاتر
باعث شده که طی این چند روزه هدایت بشم به دو نفر از اعضای فوقالعاده سایت… و ارتباط تلفنی و گپ و گفت در تلگرام داشته باشم
و
خیلی خیلی خوشحالم به خاطر دوست های جدید و ارزشمندم و مطمئن هستم که خداوند داره نشانه هایش را به این شکل روانهی زندگیام می کنه تا امید و انگیزههای من برای کار کردن روی خودم بیشتر بشه و این مسیر بهشتی رو ادامه بدهم…
تازه این شروع کارِ
این داستان ادامه… نه نه نه
دوست دارم اینجوری بنویسم
این زندگی بهشتی ادامه داره… و هر روز بهشتی تر هم میشه
کانون خانوادهی شما گرم و عشقتون پایدار
یا حق
به نام یگانه خالق هستی
سلام
وقت به خیر سمانه خانم
امیدوارم حال دلتون بی نهایت عالی باشه و در پناه خداوند مهربان باشید
دیدگاه های شما خیلی دلی و لاجرم هم به دل میشینه
چه نکتهی زیبا و قابل تأملی رو از دیدگاه آقا احسان برداشت کردید و گوش زد کردید
سپاسگزارم و دوست دارم بهتون بگم که من هم این نکته بین صحبت های آقا احسان که می گفت روزی یعنی همهی این موارد و نه فقط ثروت…
من هم این موضوع رو باور دارم
خودم به شخصه در 99٪ مواقع یه بخش عظیمی از سپاسگزاری هایم مرتبط میشه به دوستان صمیمی و ارزشمندی که خداوند روزی من کرده
همیشه برای دوستای نازنینم
چه اون از دسته دوستانی که از اعضای سایت هستند و به لطف خدا باهاشون در ارتباطم چه اون دسته از دوستانی که استاد عباس منش را نمی شناسند یا حتی با قانون آشنایی ندارند
از نظر من دوستای من بهترین آدم های روی این کرهی خاکی هستن و من همیشه توی سپاسگزاری هایم میگم خدایا شکرت سپاسگزارم که این دوست خوب رو روزی من کردی
سمانه خانم تحسینت میکنم که جای جای این سایت الهی رد پاهات رو می بینم و تحسینت می کنم که اینقدر با خودت در صلحی
اینقدر با بچه های سایت ارتباط صمیمانه ای ایجاد کردی
تحسینت می کنم که عاشق خودت هستی به خودت میگی سمانه جان با خودت با محبت و عشق و مهربونی برخورد می کنی
من به خاطر وجود دوستان خوبی مثل شما که ازشون درس یاد میگیرم هم خدا رو شاکرم
کانون خانوادتون گرم م عشقتون پایدار
منتظر شنیدن خبر های فوقالعاده عالی و موفقیت ها و احساس خوشبختی ای که تجربه می کنید هستم و به خداوند یکتا و مهربان می سپارمتون
سلام به شما دوست عزیزم
شهلا خانم
بهتون پیشنهاد میدهم دسته بندی اجرای توحید در عمل
تک تک فایل ها رو ببینید و نت برداری کنید
نت برداری کردن از فایل خیلی کمک می کنه که درک عمیق تری از فایل ها داشته باشید
حتی می توانید در مورد موضوعات مطرح شده در هر فایل مثال هایی از زندگی خودتون به عنوان دیدگاه در اون قسمت بنویسید
یا نت برداری های خودتون رو به صورت درس های خلاصه شده به صورت دیدگاه بنویسید
این ها همه کارهایی هست که خودم شخصاً در مورد توحید عملی انجام دادم و نتیجه گرفتم
ولی دوتا موضوع یادتون باشه
موضوع اول اینکه پیشنهاد می دهم متعهدانه چند ماه یا حتی یک سال روی توحید عملی کار کنید
در مورد آگاهی هایی که کسب کردید با خودتون صحبت کنید مثال بیارید
چرا میگم حتی یک سال هم روی توحید تمرکزی کار کنید خوبه
شما از همون روز های اول نتایج رو یه شکل برخورد خیلی خوب اطرافیان با شما
محبت هاشون
به شکل هدایت ها همزمانی های خداوند مثل پول های غیر منتظره حتی کمی که وارد حسابتون میشه
به شکل احساس آرامش بیشتر و احساس گناه کمتر
به شکل احساس عزت نفس بیشتر در رفتارتون و … می بینید
اما برای رسیدن به ثبات در مدار های بالاتر باید ادامه بدهید و ادامه بدهید تا شدت فرکانس ها قوی تر بشه
یعنی خیلی زود نا امید نشین و منتظر نتایج لحظهای نباشین
دومین موضوع اینه که نگران این نباشید که خب حالا من بیام روی توحید کار کنم از باور های دیگه غافل میشم!!!
نه اینطوری نیست
اجرای توحید در عمل شالودهی تمام آموزه های استاد هستش
وقتی شما به درک خیلی بهتری از توحید میرسید ، در هر جنبه ای از زندگیتون می توانید رد پای جاهایی که موحد بودین و چه نتایج خوبی گرفتید رو ببینید
به همون شکل می توانید ببینید چه جاهایی مشرک شدید و چه ضربه های سهمگینی توی زندگیتون خوردید!! اون ها رو هم می توانید ببینید
بنابراین اجرای توحید در عمل بی نهایت مهمه و وقتی شما روی توحیدی سدن خودتون سرمایهگذاری می کنید اصلا زندگی شما در تمام ابعاد زیباتر از قبل میشه و بعد قدم های بعدی به شما گفته میشه
وقتی با خدا رفیق بشی و الهامات رو خیلی خوب درم کنی بهت میگه که الان بهتره روی چه بخشی از باورهایت کار کنی ، الان سلامتی مهمترین بخش زندگی شماست و باید اول روی اون کار کنی؟ یا احساس لیاقت یا عزت نفس و کسب توانمندی ها یا مقولهی ثروت یا عشق و مودت یا ….
می دانید چی میگم
من می توانستم بیام به شما بگم اوکی شما از فایل فلان و فلان استفاده کن خیلی خوبه من ازشون نتیجه گرفتم ولی در این شکل من به شما کمکی نکردم !! چون اولاً اون فایل های در اون شرایطی که من داشتم باورهای شرک آلودی که من داشتم و پاشنه های آشیل من به کارم اومده و ازشون استفاده کردم، قطعا ترس ها و باورهای شرک آلود شما با من فرق می کنه…
بنابراین من اومدم به جای ماهی گرفتن (چند تا فایل معرفی کردن یا ارسال یک متن توحیدی برای شما) و ماهی دادن به شما… شما رو بردم دم اقیانوس (دسته بندی اجرای توحید در عمل رو به شما معرفی کردم) و گفتم این خان نعمت الهی بی نهایته ، فقط دیگه باید خودت ماهی ها رو بگیری و نوش جان کنی، من نمی توانم این کار رو برای شما انجام بدهم (یعنی شما خودت باید بری از اون فایل ها به اون روش های پیشنهادی که عرض کردم استفاده کنی)
موضوع دوم این که باید یادمون باشه (اینارو به خودم هم میگم) ما تو دنیای مادی زندگی می کنیم نباید نگاهمون به زندگی صفر و یکی باشه
دنیای پس از مرگ هست که یا همه چیز پرفکت و بی نظیر هست (اونجا میشه بهشت)
یا همه چیز بی نهایت بد هست (اونجا میشه جهنم)
توی دنیای مادی
خوبی و بدی با هم هست
سرما و گرما هم به همین شکل
بیابان هست دریا هم هست
به همین شکل در مورد آدم ها هم همین صدق میکنه ما نمی توانیم در صدددد در صد مواقع توحیدی رفتار کنیم
نه… ممکنه یه جایی اژ دستمون در بره مشرکانه عمل کنیم
نمی توانیم در صدددد در صد مواقع آروم و نایس باشیم و حالمون رو خوب نگه داریم
ممکنه به هر علت اعصبانی یا ناراحت هم بشیم
این ها طبیعت یه انسانِ و خدا هم خودش این رو می دونه و کاملاً ، کاملا از دیدگاه خدا پذیرفتنی هست و کافی در هنگامی که خطا می کنیم، هر چییی که هست فقط پناه بریم به درگاه خداوند و ازش درخواست بخشش کنیم ، اول خودمون خودمون رو ببخشیم با همین نگاهی که عرض کردم… و بعد مطمئن باشیم که خدا ما رو بخشید :)) تموم شد و رفت … تموم شد و رفت
بارها و بارها خداوند تو قرآن میگه اگر توبه کنید خداوند رو مهربون و توبه پذیر می یابید
من از شما ممنونم بابت سوال خوبی که مطرح کردید
من خودم در مورد بخشش خودم و مهربون بودن با خودم از گذشتهی خودم خیلییی خیلی بهتر هستم و همیشه هم دارم روی این پاشنهی آشیلم کار می کنم
و هیچ ادعایی هم در این زمینه ندارم، میدونم که تا ابد باید روی این موضوعات کار کنم و تازگی ها دارم نشونه هایی می بینم که احتمالا با هدایت های الله دورهی احساس لیاقت رو می خرم
و این حرف ها هم حتی یه کلمه اش رو نمی خواهم اعتبارش رو بدهم به خودم
یه اللهی که می پرستمش فقط نویسنده بودم و بس… همش الهاماتم بود که می شنیدم و می نوشتم
به خداوند یگانه و بی نهایت مهربان می سپارمتون