جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
سلام به رفقای عزیزم
این یه دلنوشته ست که در ساعت 5:25 صبح عملیاتی میشود… توی تاریکی پیش از طلوع. خودم هستم و خدا… هیچ فریادرسی غیر خدا نیست.
نکته همینه. تو این شرایط، توی فشار و تاریکی مطلق، معمولأ کمکهاش رو بیشتر برای خودم بولد میکنم، وگرنه اون، منبع مهر و محبت مطلق هستش که در هر شرایطی، کار خودش رو میکنه. جز مهر ورزیدن، کار دیگه ای ازش برنمیاد! جز دلگرم کردن، جز عشق ورزیدن!
توی تاریکی این صبح تاریک، قدرتمندترینم! چون اسم مهربان و قدرتمند او رو اول صبحی خوندم! اصلا فایل دانلود شده را هم ندیدم و نشنیدم. بعدا میشنوم و دوباره مینویسم.چه مبارک سحری!
اصلا جدیدا برام یه بازی لذتبخش شده. تا همه چیز گندش درمیاد و به مو نزدیک میشه، سرم رو میبرم سمت آسمون و میگم: به من چه؟ خودت درستش کن!
و…. درستش میکنه!
مچ خودم رو در حالی گرفته م که تنبلی و بیعاری پیشه کرده ام و اون، تنهام نمیذاره، حتی یه لحظه….یه لحظه!
چه بازی لذت بخشی یه، فرار به دامان پدرم، تمام هستیم که منبع خوبی و لطف هست.
انس و الفت با شما…با تک تک شماها، پولدار بودن یا بی پول بودنم، کارآ بودن یا ناکارامدیم، همه ش بازی های لذتبخشی یه که با روشن شدن آسمان، کلید میخوره و شروع میشه.
چه خوب که اینجا به این مساله ایمان آوردم و حالا دیگر استرس و نگرانی ندارم، چون بابامو دارم!
خیلی خوشبختم که در خوشی و ناخوشی، چنین راه فراری رو برای خودم متصور هستم، همیشه و در اکنون.
سلام به مهرک عزیز
بعضیها از ته دل نویسنده اند! مثل مهرک الهی!
توی یه مسیر باحال راه میری و خوبی هوا و صدای چهچهه پرندگان هم از تو نوشته ت بیرون میاد! دست مریزاد!
این، لذت خوندن نوشته رو صد برابر بیشتر میکنه، این که نویسنده، نویسنده باشه!
مرسی که امروزم رو ساختی… دست و پنجه شما درد نکنه. چه خوشحال شدم که از ته دل، زندگی را مثل نوشتنت به حالت اوتوران! سپردی و از آن لذت میبری.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
سلام به علی آقای بزرگوار
آقا خدا قوتتون بده به خاطر شیفت کاری. منم سالها شیفت کار بودم. توی ساعتهای شیفت کاری شب، نفس گرم خدا رو بیشتر پشت سرت حس میکنی!
کامنت شما، جواب به آقای ادیبی بود، ولی من هم خیلی ازش احساس خوب گرفتم. ازتان ممنونم.
نکاتی که اشاره کردید، طلایی بود. ممنونم که امروزم رو ساختید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.