توحید عملی | قسمت 10

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1163 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Masume» در این صفحه: 1
  1. -
    Masume گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    بنام خدای مهربانی که هرچه داریم از اوست

    سلام به استاد عزیزی که همیشه در بهترین زمان ارزشمند ترین فایل ها رو آماده میکنی

    امشب تولد 31 سالگی منه و این فایل بهترین کادوی خداوند بمن بود

    وقتی عنوان فایل رو دیدم واقعا اشک توی چشمام جمع شد “توحید عملی” چیزی که توی این روزها واقعا بهش نیاز داشتم

    5 سال پیش زمانی که تازه با شما آشنا شدم توی خونه ای زندگی میکردیم که البته خونه نبود بیشتر شبیه زیرزمینی بود تا خونه

    پر بود از موریانه‌هایی که بیشتر وسایلمون رو نابود کرده بودن

    داشتیم به این فکر میکردیم که چطوری میشه از اینجا بریم و توی ی خونه بهتر زندگی کنیم

    اونموقع اصلا به اینکه خونه چقدر بزرگ یا کوچیک باشه فکر نمیکردم فقط دلم میخاست جایی باشه که حداقل بشه توش زندگی کرد چون ما اونجا واقعا زندگی نمیکردیم‌.

    همین موقع ها بود که همسرم شغلشو از دست داد و بیکار شد

    دخترم تازه بدنیا اومده بود و واقعا کنترل احساس تقریبا غیرممکن بود و مجبور شدیم برای اینکه زندگیمون بگذره ماشینمون رو بفروشیم

    اون زمان ی فایلی ازتون دیدیم که مثال اون مرد رو زدید که به شاگردش میگه برای کمک به زنی که شب بهشون پناه داده بُزش رو بکشه

    اونجا گفتید خدا بعضی مواقع داشته ها رو ازتون میگیره تا پایه ای محکم تر بسازه برای اینکه نعمت های بیشتری بهتون بده

    همسرم خیلی تحت تأثیر فایل قرار گرفت و من ته دلم بهش میخندیدم(اینم بگم که همسرم در عمل به قوانین و کنترل احساسش واقعا از من بهتره )

    اون موقع ها همش میگفت بیا چیز هایی که دوست داریم داشته باشیم رو بگیم

    میگفت دلم میخاد شغلم جوری باشه که بتونم توی خونه انجامش بدم، دلم میخاد هر لحظه واسم پیامک واریز بیاد، دلم میخاد آزادی زمانی داشته باشم که هروقت هرجا دلم خواست برم، دلم میخاد سالی چند بار ماشینمو عوض کنم و یکی از ویژگی هاش این باشه که حتماصفر کیلومتر باشه

    منم با اینکه اصلا امیدی نداشتم ولی میگفتم دوس دارم خونمون بزرگ باشه، حیاط داشته باشه، فضای نشیمن و پذیرایی جدا باشه، آشپزخونش پنجره بزرگ داشته باشه که بتونم بیرونو ببینم، دلم میخاد خونه غرق نور باشه و هر روز با نور خورشید از خواب بیدار شم

    الان بعد پنج سال تک تک چیزایی که هرروز بهم میگفتیم رو داریم

    همسرم به آزادی کامل زمانی رسیده، توی خونه با گوشی کارشو انجام میده،و توی همین یک سال چندین بار ماشینشو عوض کرده، حتی تونسته چند تا مغازه و زمین دیگه هم که حتی بهشون فکر نمیکرد رو بخره

    الان 3 ساله که توی همون خونه ای که هر روز راجع بهش حرف میزدم زندگی میکنم و تک تک اون ویژگی ها رو هم داره

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    چه کسی غیر از تو میتونست این کارها رو برامون انجام بده؟

    چه کسی غیر از تو توانایی و قدرتشو داشت ؟

    ما سال های قبلش خیلی تلاش کرده بودیم ولی هیچ پیشرفتی نکردیم اما وقتی تسلیم شدیم (البته خیلی کم ) و پذیرفتیم که هر اتفاقی بیفته بنفع ماست شرایط هم به همون اندازه بنفع ما تغییر کرد

    این ها رو برای خودم نوشتم چون ذهنم ای روزها کنترلش کمی سخت شده ، نوشتم که یادم نره از کجا به کجا رسیدیم، اگه تونستیم از اون مرحله بگذریم قطعا بازم میشه فقط باید تسلیم باشیم و صبور

    خدای عزیزم همه این ها از لطف و مهربانی تو بوده و کمکمون کن تا همیشه‌ در برابر تو تسلیم و متواضع باشیم

    استاد عزیز از شما هم بسیار ممنونم و سپاسگزارم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: